سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نقد و نفی نقاط مثبت دولت فعلی؟!

1- امام خامنه‌ای و خصوصیات مثبت

دولت مقام معظم رهبری در طلیعه سال نو در بیانات مهمی یکی از معیارهای رییس جمهور اصلح را دارا بودن نقاط مثبت دولتهای قبل عنوان کرد و فرمود: «آن چیزهائی که امروز برای دولت و برای رئیس‌جمهور نقاط قوّت محسوب می‌شود، اینها باید در رئیس‌جمهور بعدی وجود داشته‌ باشد، اینها را باید در خود تأمین کند؛ آن چیزهائی که امروز نقاط ضعف شناخته می‌شود ــ که ممکن است شما بگوئید، من بگویم، دیگری بگوید ــ این نقاط ضعف را باید از خود دور کند». (بیانات در حرم مطهر رضوی 1/1/92) بی تردید این یک نگاه دقیق و عقلانی است که موجب پیشرفت کشور و نظام اسلامی خواهد بود چنانچه خود ایشان در همین صحبتها به آن اشاره داشتند. با این معیار و فهرست کردن نقاط مثبت دولت فعلی -که به عنوان محکمات می توان به سخنان معظم له در این رابطه رجوع نمود- باید به شعارها و مواضع نامزدهای ریاست جمهوری نگریست.

2- امام خامنه‌ای و سیاست خارجی دولت

در هشت ساله اخیر بی‌تردید یکی از تقاط قوت دولت نهم و دهم مواضع انقلابی و شجاعانه آنها در عرصه بین الملل و به خصوص در برابر مستکبران جهان و باز به خصوص در برابر آمریکا و اسراییل بوده است. یکی از این مواضع طرح دو سوال ریاست جمهور پیرامون هولوکاست بوده است که اولا چرا اجازه تحقیق دراین باره داده نمی شود و ثانیا بر فرض اگر چنین حادثه ای رخ داده است چه ربطی به مردم فلسطین دارد؟ این دو سوال در افکار عمومی جهان نه تنها مشروعیت رژیم غاصب صهیونیستی را مورد خدشه قرار داد بلکه مساله آزادی بیان در غرب را نیز به شدت تخطئه نمود. پس از این موضع گیری های انقلابی رییس جمهور همایشها و مسابقات هنری بین المللی در ایران برگزار شد. پرداختن به این مساله هر روز سران استکبار را عصبانی تر می کرد و عصبانیت استکبار جهانی نشان از درستی این موضعگیری داشت و به فرمایش شهید بهشتی امریکا از ما عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر. رهبری معظم انقلاب بارها از مواضع انقلابی دولت در سیاست خارجی تجلیل کرده اند که اخرین بار در سفر اخیرشان به استان خراسان جنوبی بود که فرمودند: «خوشبختانه کشور در ادبیاتِ برخورد با دنیاى زورگوى مستکبر و غربى هم پیشرفتهاى خوبى داشته است. امروز مسئولین کشور ما در پشت میز مذاکرات گوناگون، در تریبونهاى گوناگون، وقتى حرف میزنند، حرفهاى پخته، جامع، جالب و درست زده میشود. یکى از بخشهاى درگیرى و میدانها و عرصه‌هاى پیکار، عرصه‌ى حرف‌زدن‌هاى بین‌المللى است». (در اجتماع نخبگان و مسئولان استان خراسان شمالى ‌25/07/91) ویا ایشان در دیدار آخر خود با هیات دولت احمدی نژاد فرمودند: «در زمینه‌‌ ارتقاء جایگاه کشور در عرصه‌‌ سیاست خارجى و مسائل بین‌‌المللى هم همین جور است. امروز در عرصه‌‌ سیاست خارجى، ثقل و وزنه‌‌ کشور با چند سال قبل تفاوت دارد؛ ما در مسائل، تأثیرگذاریم؛ اینها مهم است. در حوادثى هم که پیش آمده، ما تأثیرگذار بوده‌‌ایم - که آن، داستان جداگانه‌‌اى دارد - به نظر ما آن هم خیلى مهم است.» (2/6/91) قبل از این نیز ایان بارها سیاست خارجی دولت را تحسین بر نگیز خوانده بودند اما به این دلیل که شاید عده ای بگویند مواضع رهبری مربوط به قبل از انحراف دولت است و نمی‌‎توان به انها استناد کرد به همین دو فرمایش اخیر ایشان که در سال پایانی همین دولت بیان شده است اکتفا می‌شود!

3- امام خامنه‌ای و هولوکاست

جدای از حمایت کلی امام خامنه‌ای از مواضع سیاست خارجی دولت نهم و دهم ایشان به طور خاص از طرح مساله هلوکاست توسط دولت نیز حمایت کرده‌اند و یا حداقل با تقریر خود آن را تایید کرده‌اند برای نمونه:

الف) «اروپایى‏هایى که حقوق بشر لقلقه‏ زبانشان است و از هر طرف حرکت مى‏کنند، اسم حقوق بشر را مى‏آورند که ما پایبند حقوق بشریم! این حقوق بشر است؟ در مقابل آن کسى که هولوکاست را مورد سؤال قرار بدهد، همه بسیج مى‏شوند- دادگاه‏هاشان، دولت‏هاشان، روزنامه‏هاشان- اما در مقابل اهانت به نبى مکرم اسلام، نه فقط اعتراض نمى‏کنند، بلکه هم‏صدایى هم مى‏کنند! این حقوق بشر است؟ این احترام به انسانیت است؟ این احترام به انسان‏هاست؟» (بیانات رهبر معظم انقلاب در اجتماع بزرگ زائران و مجاوران حرم مطهر رضوى‏ 01/ 01/ 1387)

ب) «به‏رغم این تلاش شیطانى گسترده و حیرت‏آور، غاصبان و حامیان آنان نه تنها نتوانسته‏اند مسأله‏ مشروعیت رژیم صهیونیستى را حل کنند، بلکه این مسئله با گذشت زمان بغرنج‏تر هم شده است. عدم تحمل رسانه‏هاى غربى و صهیونیستى و دولتهاى حامى صهیونیزم در برابرِ حتى طرح سؤال و تحقیق درباره هولوکاست که بهانه‏ غصب فلسطین بود، یکى از نشانه‏هاى این تزلزل و ابهام است. اکنون وضع رژیم صهیونیستى از همیشه‏ تاریخ سیاه خود در افکار عمومى جهان بدتر و پرسش از دلیل پیدایش آن جدّى‏تر است. (بیانات در چهارمین کنفرانس حمایت از ملت فلسطین‏ 87/12/14)

ج) ایشان در پیام خود به مناسبت حج ابراهیمی در سال 1385 فهرستی از تناقضات رفتاری غرب را بر می شمرند که یکی از آنها «حمایت از اهانت‏کنندگان به مقدسات اسلام و حتى افتراء و اهانت صریح بلندپایگان غربى از قبیل پاپ به این آئین الهى و متقابلًا جرم شمردن تحقیق و تردید در باره‏ى هولوکاست و کیان صهیونیستى» می‌باشد. (‏85/10/08)

د) ایشان در سال 1384 یعنی سال ابتدای دولت نهم به صراحت مساله هلوکاست را منکر شده و آن را افسانه می‌خوانند و می‌فرمایند: «مسأله‏ مهم‏تر، مسأله‏ى رسواکننده‏ تمدن غربى در زمینه‏ آزادى بیان است. این حرکت زشت اهانت به نبى مکرم اسلام (صلّى الله علیه و آله)، از همه مهم‏تر است. این قضیه، لیبرال دمکراسى‏اى که غرب، پرچم آن را سرِ دست گرفته است و به آن افتخار مى‏کند، رسوا مى‏کند. آزادى بیان- که آن‏ها دم از آن مى‏زنند- به آن‏ها اجازه نمى‏دهد که در باب افسانه‏ کشتار یهودیان- معروف به هلوکاست- کسى تردید بکند. در آن قضیه، جاى آزادى بیان نیست! در کشورهاى اروپایى، افراد زیادى- از دانشمند و محقق و مورخ و مطبوعاتى و غیره- از ترس جرأت نمى‏کنند تردیدى را که نسبت به این قضیه در دلشان هست، ابراز کنند. بعضى‏ها هم معتقدند قضیه از اصل دروغ است، اما جرأت نمى‏کنند بگویند؛ چون دیده‏اند هرکس بگوید، مجازات خواهد شد؛ زندان مى‏اندازند، تعقیب مى‏کنند، از حقوق محرومش مى‏کنند؛ اما اهانت به مقدسات یک میلیارد و نیم مسلمان- آن هم بى‏دلیل، بدون اینکه دعوایى در بین باشد؛ بدون اینکه این طرف اهانتى به آن‏ها کرده باشد- مجاز است و مشمول آزادى بیان! (بیانات در دیدار پرسنل نیروى هوایى‏ 84/11/18)

ه) جالب است ایشان حتی قبل از دولت نهم و در سال 79 اشاره‌ای به ماجرای موهوم هلوکاست داشته‌اند: «شما در همه‏ اروپا و امریکا یک روزنامه‏ى قابل ذکر نشان دهید که متعلّق به سرمایه‏داران نباشد! پس روزنامه که آزاد است، یعنى آزادى سرمایه‏دار که حرف خودش را بزند؛ هرکس را مى‏خواهد، خراب کند؛ هرکس را مى‏خواهد، بزرگ کند؛ به هر طرف مى‏خواهد، افکار عمومى را بکشد! اینکه آزادى نشد. اگر یک نفر پیدا شد و علیه صهیونیسم حرف زد مثل آن آقاى فرانسوى که چند جلد کتاب علیه صهیونیستها نوشت و گفت اینکه مى‏گویند یهودیان را در کوره‏هاى آدم‏سوزى سوزاندند، واقعیت ندارد طور دیگرى با او رفتار مى‏کنند! اگر کسى وابسته‏ى به سرمایه‏داران نباشد و مراکز قدرت سرمایه‏دارى نباشد، نه حرفش زده مى‏شود، نه صدایش به گوش کسى مى‏رسد و نه آزادى بیان دارد»! (بیانات در خطبه‏هاى نماز جمعه‏ى تهران‏ 23/ 02/ 1379)

4- .. و نقد این نکته مثبت!

با وجود این برخی از نامزدهای ریاست جمهوری که بایستی به فرموده رهبری نقاط مثبت دولت فعلی را داشته باشند و با سمت جلو پیش بروند با نفی و هجوم به این نکات مثبت مشخص نیست چه چیزی را دنبال می کنند؟ آیا اینان همان تکنوکراتهایی هستند که در برابر توصیه رهبری پیرامون بستن چاههای نفت لبخند انکار زدند و امروز مواضع انقلابی را ماجراجویی می نامند؟ یکی از سایتهای حامی یکی از نامزدها در دفاع از موضع غیر اصولی نامزد مورد حمایت در مورد هلوکاست خود نوشته است: «رسانه‌های دولتی با تحریف سخنان محمد باقر قالیباف آن را در برابر فرمایشات رهبر معظم انقلاب قرار دادند این در حالی است که ایشان همواره از عدم تحمل رسانه‌های غربی و صهیونیستی و دولتهای حامی اسرائیل در برابر طرح سوال و تحقیق درباره هولوکاست انتقاد کردند و هیچگاه موضوع هولوکاست را صراحتا نفی نکردند. اما محمود احمدی‌نژاد اولین بار در سال 1385 و در سفر زاهدان هولوکاست را دروغ خواند. (سایت فردا)» این در حالی است که در سخنان رهبری در سال 1384 از هلوکاست به افسانه تعبیر شده است و در ثانی برفرض اینکه انکار هلوکاست کار صحیحی نباشد این نامزدها باید توضیح دهند آیا منظورشان فقط در همین حد بوده است و یا از اساس بیان هلوکاست در افکار عمومی جهان را به هر نحوی قبول ندارند و آن را ماجراجویی می دانند؟


» نظر

اولین حماسه سال حماسه

 قبل از آنکه مشخص گردد اولین حماسه سال حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی چه بود پای درس شهید مطهری نشسته و معنای حماسه را مرور می کنیم.

معنى حماسه‏

«کلمه «حماسه» به معنى شدت و صلابت است و گاه به معنى شجاعت و حمیّت استعمال مى‏شود. علماى شعرشناس، منظومه‏هاى شعرى را از نظر محتوا یعنى از نظر نوع معنى و هدف شعر به اقسامى تقسیم مى‏کنند؛ بعضى از منظومه‏ها را منظومه‏هاى غنایى، بعضى را منظومه‏هاى حماسى، بعضى را منظومه‏هاى وعظى و اندرزى، بعضى را منظومه‏هاى رثایى و بعضى دیگر را منظومه‏هاى مدحى مى‏گویند. دیوان و غزلیات حافظ، غزلیات سعدى و دیوان شمس تبریزى، منظومه‏هاى غنایى است؛ یعنى اگرچه هدف در اینها عرفان است ولى لااقل از نظر تشبیب، زبانْ عاشقانه است، سخن از حسن و بى‏اعتنایى محبوب است، سخن از درد فراق و درازى شب فراق و کوتاهى ایام وصال است. اشعار غنایى زیاد است. شعر رثایى یا مرثیه که براى بزرگان دین و سایر بزرگان دنیا و کسانى که منشأ خیر و برکتى بوده‏اند گفته شده است، نوع دیگر شعر است. اشعار رثایى زیاد است. مدح و ستایش هم که الى ماشاء اللَّه، خصوصاً تملّق و چاپلوسى. اشعار حماسى اشعار دیگرى است که معمولًا آهنگ خاصى را مى‏پذیرد. شعر حماسى شعرى است که از آن بویى از غیرت و شجاعت و مردانگى مى‏آید، شعرى است که روح را تحریک مى‏کند و به هیجان مى‏آورد، مثلًا: تن مرده و گریه دوستان به از زنده و طعنه دشمنان‏ مرا عار آید از این زندگى که سالار باشم کنم بندگى‏ این تقسیم بندى اختصاص به شعر ندارد، نثر هم همین‏طور است؛ نثرهاى حماسى داریم، نثرهاى غنایى داریم، نثرهاى رثایى داریم، انواع نثرها داریم. در جنگ صفّین در اولین برخوردى که میان سپاه على علیه السلام و سپاه معاویه رخ مى‏دهد، على روى حساب خودش حاضر نیست که شروع کننده جنگ باشد و تمام کوشش او این است که تا حد ممکن مشکلات و اختلافات را حل بکند، بلکه بتواند معاویه و یارانش را به اصطلاح روبراه بکند، ولى یک وقت متوجه مى‏شود که آنها پیشدستى کرده‏اند و شریعه یعنى جایى را که مى‏شود از فرات آب برداشت گرفته‏اند. على علیه السلام سعى مى‏کند با مذاکره مسأله را حل کند، پیغام مى‏دهد که هنوز بناى جنگ نیست و مى‏خواهیم مذاکره کنیم بلکه مسأله با مذاکره حل بشود، ولى طرف مقابل قبول نکرد. بنابراین یا باید اصحابش از تشنگى از پا دربیایند و یا باید جنگید، جنگى که دشمن شروع کرده است. در نهج البلاغه است که على علیه السلام در مقابل جمعیت، ناراحت و عصبانى از این کار مى‏ایستد و یک خطبه چند سطرى مى‏خواند. مى‏فرماید: «قَدِ اسْتَطْعَمْوکُمُ الْقِتالَ» اینها گرسنه جنگند و از شما غذا مى‏خواهند اما از دم شمشیر. «فَاقِرّوا عَلى‏ مَذَلَّةٍ وَ تَأْخیرِ مَحَلَّةٍ أَوْ رَوُّوا السُّیوفَ مِنَ الدِّماءِ تَرْووا مِنَ الْماءِ» لشکریانم! نمى‏گویم بروید بجنگید، بروید یکى از این دو راه را انتخاب کنید: یا تن به ذلت بدهید که آب را ببرند و شما نگاه کنید، یا اینکه این تیغها را از خون این ناکسان سیراب کنید تا خودتان سیراب شوید. «فَالْمَوْتُ فى حَیاتِکُمْ مَقْهورینَ وَ الْحَیاةُ فى مَوْتِکُمْ قاهِرینَ» زندگى این است که بمیرید ولى فائق باشید و مردن این است که زنده باشید ولى توسرى خور. با این سخنان خود آنچنان هیجان ایجاد کرد که در کمتر از دو ساعت، دشمن را بکلى از کنار شریعه فرات دور کردند که دیگر دشمن از تشنگى له له مى‏زد. ولى‏ على علیه السلام به سپاهیان خود گفت: شما هر روز اجازه بدهید که بیایند و آب بردارند. لشکریان گفتند: آنها به ما آب ندادند، پس ما هم به آنها آب نمى‏دهیم. ولى على فرمود: خیر، این یک کار غیرانسانى است؛ آب یک چیزى است که هر جاندارى حق دارد از آن استفاده کند. به آنها آب بدهید. پس معلوم شد سخن مى‏تواند سخن حماسى باشد و سخن حماسى یعنى سخنى که در آن بویى از غیرت و شجاعت و مردانگى باشد، بویى از ایستادگى و مقاومت باشد. اگر شعر یا نثرى داراى این خصوصیات باشد، آن را «حماسى» مى‏گویند. سرگذشتها و حادثه‏ها و تاریخچه‏ها هم اقسامى دارند. حادثه‏هایى داریم غنایى، حادثه‏هایى داریم اندرزى، حادثه‏هایى داریم رثایى و حادثه‏هایى داریم حماسى. یک سرگذشت تمامش فقط غناست، بوى غنا مى‏دهد، عشق است. داستانهاى رثایى و به اصطلاح تراژدیها هم زیاد است. داستانهاى اندرزى هم داستانهایى هستند که در آنها پند و اندرز است. داستان راستان همه‏اش داستانهاى اندرزى است. حتى شخصیتها هم اقسامى دارند. بعضى از شخصیتها شخصیت حماسى هستند و روحشان حماسه است، بعضى روحشان غنایى است، بعضى روحشان رثایى است، آه و ناله است، بعضى شکل روحشان شکل پند و اندرز و موعظه است. حالا که به‏طور اجمالى معنى حماسه را فهمیدیم، ...» (مجموعه‏آثاراستادشهیدمطهرى، ج‏17، ص: 25 تا 27) به ابتدای نوشتار باز گشته و اولین حماسه سالی که به نام حماسه سیاسی و اقتصادی نامر گذاری شده است را تبیین میکنیم. امام خامنه ای در روز اول سال نود و دو در حرم رضوی فرمایشات مهمی را بیان فرمودند که با تمام ویژگی‌های حماسه را در خود داشت. شجاعت، غیرت، حمیت، صلابت، مقاومت و ... در فرمایشات ایشان موج می‌زد. سخنان ایشان در مورد تحریمها، مذاکره با امریکا، دشمنان ملت، پاسخ به تهدیدات اسراییل و ... سخنانی حماسی بود که اولین حماسه سال را رقم زد. شاید حماسی ترین بخش این فرمایشات انجا بود که ایشان فرمود: « رژیم صهیونیستی در قواره و اندازه‌ای نیست که در صف دشمنان ملت ایران به چشم بیاید. گاهی سردمداران رژیم صهیونیستی، ما را تهدید هم میکنند؛ تهدید به حمله‌ی نظامی میکنند؛ اما به‌نظرم خودشان هم میدانند، و اگر نمیدانند، بدانند که اگر غلطی از آنها سر بزند، جمهوری اسلامی «تل‌آویو» و «حیفا» را با خاک یکسان خواهد کرد.» بی تردید امت اسلامی نیز به تبع امام خود همانگونه که در این سالهای انقلاب حماسه های بسیاری خلق کرده اند، امسال نیز در عرصه سیاسی و اقتصادی حماسه دیگری خواهند آفرید.


» نظر

چرا استیضاح درست نبود؟

1-استیضاح در پایان عمر دولت.

در اواخر دولت اصلاحات جمعی از نمایندگان مجلس هفتم که جمعی از اصولگرایان بودند چندین استیضاح را در دستور کار خود قرار دادند. پس از چند استیضاح مقام معظم رهبری در نامه ای خطاب به رییس مجلس وقت مرقوم داشتند:

«بسمه تعالی

جناب آقای دکتر حداد عادل ریاست محترم مجلس شورای اسلامی

با سلام و تحیت

مجلس شورای اسلامی در دوره هفتم بحمدالله موفق شده است جهتگیری درست فعالیت خود را با ملاحظه نیازهای کشور انتخاب کند. ترجیح مطالبات عمومی و اساسی مردم بر انگیزه ها و گرایشهای دیگر، شاخصه مهمی در این جهتگیری است که به توفیق الهی، مجلس تاکنون به آن دست یافته و همچنان باید بر آن پای بفشارد. لازم میدانم به مناسبت مطرح شدن استیضاح وزیر محترم آموزش و پرورش به جنابعالی و همه نمایندگان عزیز عرض کنم که در شرایط کنونی که ماههای آخر ماموریت خطیر دولت در حال سپری شدن است استیضاح وزیران هیچ سودی برای کشور و دستگاههای مسؤول ندارد و متقابلاً زیانهای محتمل آن بسیار و خطرات آن هشدار دهنده است. البته مجلس موظف است که از همه ابزارهای نظارتی قانونی خود استفاده کند.

والسلام علیکم جمیعاً و رحمة الله

سید علیی خامنه ای

5/11/1383»

با توجه به نامه معظم له دلیل خارج شدن استیضاح اولا پایان عمر دولت و در ثانی بی فایده بودن آن برای دستگاه مربوطه است که شاید این دلیل به دلیل اول بازگشت نماید چرا که تغییر و تحول در ماههای پایانی جز هزینه جابه جایی به هیچ وجه سبب تحول نخواهد شد. به نظر می رسد شرایط کنونی اگر حساس تر از آن زمان نباشد، بی شباهت با آنچه معظم له فرموده اند نیست و لذا استیضاح وزیر کار سودی برای کشور نداشت! عده ای از نمایندگان مجلس به این مهم اشاره داشتند اما عده قلیلی در مجلس بر این استیضاح تاکید داشتند. جالب است این افراد غالبا کسانی هستند که به رفتار دولت در جا به جایی برخی افراد در دولت اعتراض داشتند و دلیل اعتراضشان همین مطلب بود که در روزهای پایانی دولت تغییر و تحول و یا ادغام یک وزارت خانه کار درستی نیست!

2-سوال از رییس جمهور مصلحت نیست

برخی از نمایندگان مجلس نهم سعی داشتند برای دوم رییس جمهور را به مجلس کشانده تا مورد سوال قرار دهند کش و قوسهای این ماجرا از حوصله این نوشتار خارج است و خواننده محترم یقینا به حواشی آن مطلع است. در نهایت نتیجه سوال از رییس جمهور توصیه رهبری به توقف آن بود ایشان ضمن تجلیل از مجلس و دولت فرمودند:

«من معتقدم که این دو نقطه‌ مثبت تا اینجا انجام گرفته، از اینجا به بعد دیگر ادامه پیدا نکند. همین جا تمامش بکنند؛ همین جا تمام کنند قضیه را. مجلس یک امتحان خوبى داده است، یک امتحان خوبى مسئولین اجرائى داده‌اند؛ این امتحان، امتحان خوبى بود. مردم هم با بصیرتند، مردم میفهمند، تشخیص میدهند. ادامه‌ این کار همان چیزى است که دشمنان میخواهند؛ دوست میدارند این دو قوه را در مقابل هم قرار بدهند؛ یک عده‌اى تحت تأثیر احساسات از این طرف، یک عده‌اى تحت تأثیر احساسات از آن طرف، یک عده‌اى قلمها و وسائل تبلیغ را در روزنامه و در پایگاه اینترنتى و غیره به کار بگیرند و یک فضاى شلوغى درست کنند. نه، کشور احتیاج دارد به آرامش. همه‌ى مسئولین، چه مسئولین تقنین، چه مسئولین قضا، چه مسئولین اجرا، براى اینکه کار خود را انجام بدهند، آرامش لازم دارند، مردم هم آرامش را دوست دارند. آنچه که وظیفه‌ى مجلس بود، انجام گرفت؛ دولت هم در مقابل آنچه که وظیفه‌ى مجلس است، اعتماد به نفس لازم را نشان داد؛ این از هر دو طرف خرسند کننده است. از حالا من از آن برادران و مجموعه‌ى چند ده نفرى در مجلس که این کار را شروع کردند، تقاضا میکنم قضیه را تمام کنند و نشان بدهند عملاً هم مسئولین دولتى، هم مسئولین قوه‌ى مقننه و قوه‌ى قضائیه که بیش از همه چیز به وحدت این ملت و آرامش کشور احترام میگذارند.(دیدار جمعى از بسیجیان و فعالان طرح شجره‌ى طیبه‌ صالحین   1391/09/01)»

در این بیانات ایشان نیز دلیل توقف سوال از رییس جمهوری را حفظ وحدت، آرامش و نا امیدی دشمن می دانند یعنی از این پس هر اقدامی این سه مورد در آن باشد ترک آن اولی است گرچه کاری درست و مثبت و قانونی باشد.

3- تحریک احساسات یعنی خیانت

ایشان در جایی دیگر بار دیگر بر وحدت مسئولین تاکید کرده و بیان داشتند:

«باید اختلافات به حداقل برسد.  البته اختلاف نظر، فراوان است؛ هیچ اشکالى هم ندارد - دو نفر مسئولند، رفیقند، اختلاف نظر هم دارند؛ همیشه هم بوده است - اما اختلاف نظر نباید به اختلاف در عمل و اختلاف در برخوردهاى گوناگون، به اختلاف علنى، به گریبانگیرى، به مچگیرى در مقابل چشم مردم منتهى شود؛ چون آن اختلافات آنقدر اهمیت ندارد. یک وقت یک چیزهاى مهمى است، خب مردم باید مطلع شوند؛ اما این اختلافاتى که انسان مى‌بیند بین این حضرات هست، چیزهائى نیست که اینقدر اهمیت داشته باشد که حالا با ادعاهاى گوناگون، ما اینها را بزرگ کنیم، جلوى چشم مردم نگه داریم، به اینها اهمیت بدهیم؛ که اهمیتى هم ندارد. اختلافات را نباید علنى کرد؛ اختلافات را نباید به مردم کشاند؛ احساسات مردم را نباید در جهت ایجاد اختلاف تحریک کرد. از امروز تا روز انتخابات، هر کسى احساسات مردم را در جهت ایجاد اختلاف به کار بگیرد، قطعاً به کشور خیانت کرده.بیانات رهبر انقلاب در دیدار دانش‌آموزان‌ و دانشجویان در آستانه‌ى روز ملى مبارزه با استکبار جهانى‌ (1391/08/10 - 11:28)

این سخنان رهبری آنچنان صریح و روشن است که نیاز به توضیحی ندارد!

4- حرمت نگه داشتن

در انتهای سال 90 برای اولین بار در تاریخ جمهوری اسلامی ریاست جمهور به مجلس رفت تا به سوالات نمایندگان پاسخ دهد. اتفاقات عجیب آنروز سبب شد حضرت آقا در بیانات خود در آغاز سال نو در حرم رضوی عنوان کنند: «همه باید قانون را مراعات کنند. تجسم انقلاب در قانون جمهورى اسلامى است. مسئولان کشور هم همین جور. هم دولت حریم مجلس را حفظ کند، هم مجلس حریم دولت و رئیس جمهور را حفظ کند؛ با هم باشند، در کنار هم باشند. این معنایش این نیست که همه یک جور فکر کنند؛ معنایش این است که اگر دو جور فکر می کنند، دست‌به‌گریبان نشوند. هر گونه مخالفت ما با یکدیگر، هر گونه دعوا و نزاع ما با یکدیگر، دشمنان را امیدوار میکند، خوشحال میکند». (بیانات در حرم رضوی در آغاز سال  1/1/91)

جالب اینجاست برخی از استیضاح کنندگان همواره به ادبیات رییس جمهور خرده گرفته و حتی آن را دلیل اصلی فتنه 88 می دانند، حتی هنگامی که در دی ماه سال جاری رییس جمهور تقاضای صحبت در مجلس را داد عده ای عنوان کردند رییس جمهور ممکن است با ادبیات خاص خود دچار التهاب در جامعه شود و حرمت مجلس نگه داشته نشود و بی تمایل نبودند که این جلسه برگزار نشود. حال سوال اینجاست این عده اگر واقعا رفتار حکیمانه و در چارچوب منافع ملی را شعار خود می دانند چطور با دست خود رییس جمهوری با این خصوصیات را به مجلس می‌کشانند؟ آیا در نظر اینها نمی‌شد پیش بینی کرد رییس جمهور چه خواهد کرد؟

وقتی این نکات را در کنار یکدیگر و در مجموع مورد ارزیابی قرار می دهیم به نظر می رسد استیضاح در این محدوده زمانی کاری نادرست بوده است و حوادث پس از آن شاید نتیجه طبیعی و واکنشهای قابل پیش بینی بوده است. حال استیضاح کنندگان که اشتباه اصلی را مرتکب شده اند، ساکت و آرام گوشه ای نشسته و بدون هیچ مواخذه ای و برای التهاب بعدی نقشه می کشند! 

 


» نظر

اتکال به خدا رمز پیروزی

«ان ینصرکم الله فلا غالب لکم ون یخذلکم فمن ذا الذی ینصرکم من بعده و علی الله فلیتوکل المومنون»
اگر خداوند شما را یاری کند پس هرگز کسی بر شما چیره نخواهد شد و اگر خداوند دست از یاری شما بردارد، پس چه کسی شما را یاری خواهد کرد؟ مومنان باید تنها بر خداوند توکل کنند. (آل عمران:160)
مرحوم آیت الله مجتبی تهرانی(ره) در تبیین توکل بیان داشته است: «توکل یعنی امور را به خدا واگذار کردن و به این واگذاری اعتماد داشتن.» دلیل این امر هم روشن است چراکه قدرت او بالاترین قدرت هاست؛ به حمایت هرکس اقدام کند هیچ کس قادر به حمایت او نیست، کسی که اینچنین همه پیروزی ها از او سرچشمه می گیرد، باید به او تکیه کرد و از او کمک خواست. چه بسا فردی قدرت خدا را قبول دارد؛ اما در کارهای خود همچنان اشخاص و اسباب را مستقلاً موثر می داند. از سوی دیگر ممکن است شخصی امور خود را به خدا واگذار کند اما گویا هنوز به قدرت و علم و حکمت خدا اطمینان کامل ندارد و در اعماق وجودش همچنان تردید و اضطراب دارد. هیچ کدام از این دو را نمی توان اشخاصی متوکل نامید.
لذا اگر خداوند وعده داده است به متوکلین نصرت عطا می کند، تحقق وعده الهی در مورد متوکلین راستین است و اگر فردی واقعاً و حقیقتاً در وجودش توکل موج بزند، بی تردید وعده تخلف ناپذیر الهی را خواهد دید و چنین توکلی سرچشمه هر پیروزی و فتح است. امام خامنه ای پیرامون این مطلب می فرماید: «آن وقتی مبارزه موفق خواهد شد که در او ایمان به خدا و توکل به خدا وجود داشته باشد... خدای متعال اصدق القائلین است، او به ما می گوید «لینصرن الله من ینصره» ... او می گوید که از دشمن نهراسید «ان کید الشیطان کان ضعیفا» او به ما این را تلقین می کند... ما اگر به وظیفه خودمان در این راه عمل بکنیم... هدف را رضای خدا قرار بدهیم، بدون شک پیروزی نصیب خواهد شد.» (08/12/1388)
حضرت امام خمینی(ره) نیز همواره در سخنان خود اتکال ملت به خدا را علت اصلی پیروزی انقلاب مردم ایران در سال 57 می داند: «در همه کارها اتکال به خدا بکنید. قدرت ها در مقابل قدرت خدا هیچ است، قوه|ها در مقابل قوه الهی نابود است. اتکال به خدا بکنید، غلبه به هر چیز می کنید.» (صحیفه امام، 6: 235) روشن است اگر تنها به نیروی ملت و یا علم و درایت رهبری به نحو استقلالی توجه کنیم، این پیروزی های واقعی و حقیقی و الهی رخ نمی دهد هر چند ظاهراً و با دید مادی غلبه ای رخ دهد 
امام خامنه ای در دیدار اخیر خویش با مسئولان و کارکنان حفاظت اطلاعات سپاه عنوان داشتند: «آن گونه که پیروزی انقلاب اسلامی در شرایط ناباورانه سال 57، مصداق تحقق وعده الهی بود، ادامه انقلاب اسلامی و توانمندی و قدرتمندی و پیشرفت افزایش یابنده آن نیز، به رغم همه تندبادها و فشارهای سنگین و دشمنی عمیق دنیای استکبار، مصداق عملی شدن وعده الهی است.» آیت الله جوادی آملی نیز تأکید دارد: «به واقع اگر باور کردیم که تمام مار و عقرب عالم پیش خدا روزی دارند، شرق و غرب عالم بخواهند ایران را تحریم کنند اثر ندارد، ما باور نکردیم این حرف ها را، مگر آنها رازقند؟... چون دین در زندگی ما نیست اگر شنیدیم یک مخذول منکوب ملعون ازل و ابد در صدد تحریم است، می رنجیم و می گوییم چه خواهد شد؟ هیچ نخواهد شد.»

صبح صادق، شماره 587، ص11


» نظر

... روزی متفاوت

 

مردم ایران از روزی که مبارزه با طاغوت و استکبار را شروع کردند حماسه‌های فراوانی خلق نمودند و خیابانهای این سرزمین با قدوم پر صلابت این مردم و آسمان این کشور با طنین فریادهای دشمن شکن این ملت به خوبی آشناست. در میان انبوه این راهپیمایی ها و حضورهای حماسی برخی به یاد ماندنی تر و خاطره انگیز تر است و بی شک روز ماندگار نهم دی از این ایام خاص است و شاید بتوان آن را به نوعی –که در  ذیل خواهد آمد- منحصر به فرد دانست.

 1-شرایط خاص

یکی از مواردی که حماسه نه دی را از موارد مشابه خود متمایز می‌کند این است که این واقعه در زمانی رخ داد که پیچیده‌ترین فتنه و نقشه دشمن در جریان بود و این اتفاق در یک فتنه همه جانبه افتاد که می‌توان گفت در طول انقلاب اسلامی سابقه نداشت. از یک سو منافقین داخلی و از سوی دیگر دشمن خارجی با تمام توان رسانه‌ای و جاسوسی و مالی خود سعی در انحراف افکار و القای شبهات بودند و همچنین سکوت برخی خواص بر غبار آلودگی فضا می‌افزود. در چنین شرایط دشواری بود که نهم دی رقم خورد و مردم نشان دادند عمل به هنگام و به موقع چه پیامدهای شگفت‌آوری برای کشور دارد.

2-بدون فراخوان

مشخصه اساسی این تجمعات میلیونی مردمی بودن ناب آن بود به گونه‌ای که می‌توان گفت در این ماجرا مردم از احزاب و گروهها و نهادهایی که همواره برای این گونه تجمعات بیانیه و فراخوان صادر می‌کردند جلو افتادند و حتی در برخی شهرها چند روز قبل از نه دی در برابر جسارتهای فتنه‌گران بر ساحت اباعبدالله تجمعاتی انجام دادند و در سایر شهرها نیز بغض فروخفته مردم از چند ماه فتنه‌گری دشمنان در آستانه انفجار بود، از این رو با کمترین تبلیغات حکومتی چنان حماسه‌ای به وقوع پیوست که به گواهی شاهدان، دوست و دشمن توقع آن را نداشت؛ به گونه‌ای که مثلا در تهران دستگاههایی مانند صدا و سیما و نیروی انتظامی و شهرداری از حضور مردم غافلگیر و برای ارائه خدمات دچار مشکل شدند. این امر در حالی بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرد که نه دی 88 یک روز غیر تعطیل بود.

3-فراگیری و حداکثری

این اتفاق محدود به یک ناحیه و شهر خاص نبود مانند برخی موارد مشابه که تنها در یک شهر یا بخشی خاص رخ می‌داد بلکه نه دی سر تا سر کشور را در بر گرفته بود. علاوه بر اینکه اینکه این واقعه گستره جغرافیایی داشت حضور حداکثری مردم نیز در آن چشمگیر بود به گونه‌ای قریب 40 میلیون ایرانی در یک روز به خیابانها آمدند. در واقع این گونه نبود که مردم این اعتراض و خروش را واجب کفایی قلمداد کنند و به این خاطر که عده‌ای در صحنه حضور دارند از حضور در این حماسه شانه خالی کنند بلکه همگی خود را موظف به دفاع از حریم حسینی و نظام اسلامی می‌دانستند.

4-اتمام حجت

علاوه بر نحوه شکل‌گیری قیام نه دی که تفاوتهای آشکاری با سایر تحرکات مشابه خود داشت نتایج و پیامدهای آن نیز تمایزات خاص خود را داشت. نه دی نشان داد که مردم در بسیاری از موارد از خواص مدعی پیشی خواهند گرفت و این حضور با صلابت پس از دوران فتنه‌انگیزی برخی و سکوت تهوع‌آور عده‌ای دیگر اتمام حجتی بر دشمنان خارجی و عقبه داخلی آن و خواص غافل بود تا پس از آن روز به روشنی نسبت خود را با ملت بیان کنند. قصه دشمن خارجی و منافق داخلی که واضح است اما برای خواص غافل پس از نه دی ادامه بی‌بصیرتی شان برای مردم قابل توجیه نبود. چرا که نه دی دادگاه علنی محاکمه کسانی بود که چند ماه به ملت، نظام، امام،  ولایت و در آخر به مقدسات و امام حسین تاختند و جولان دادند.

 صبح صادق، شماره 582، صفحه 7


» نظر
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
title=