سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آقای روحانی نسبت شما با افراطیون چیست؟

از روزهای آغازین کار دولت یازدهم یکی از تقاضاهای دلسوزان نظام از رئیس جمهور تعریف و تحدید مفهوم اعتدال بود تا بلایی که روزی سر واژه زیبای اصلاحات آمد دامنگیر اعتدال نشود و خدایی نکرده روزی نیاید که در مورد تفاوتهای اعتدال اسلامی و اعتدال آمریکایی سخن بگوییم.
پس از پیروزی دکتر روحانی برخی از ورشکستگان سیاسی که هیچ اعتقادی به منش آقای روحانی نداشته و اکنون نیز ندارند، برای احیای سیاسیشان، خود را به رئیس جمهور  چسبانده‎اند و با استفاده از سکوت رئیس جمهور هم چنان از نام ایشان ارتزاق می‌کنند. 
پس از مصاحبه عضو «افراطی» حزب «افراطی» و منحله مشارکت با روزنامه «افراطی» اعتماد و بیان اینکه اصلاح‌طلبان از طلب خود گذشتند و مردم 24 خرداد پاداش اصلاح طلبان را دادند!! عضو افراطی‌تر مشارکت و نماینده «افراطی» مجلس «افراطی» ششم در سخنانی عجیب تر بیان کرده است: «کسانی که یوسف ما را در بند و حصر کردند بدانند که اگر یوسف زندان کشید، به عیارش افزوده شد. از یوسف ما طلب توبه نکنید. چگونه می‌خواهید که یوسف ما توبه کند؟ او توبه نخواهد کرد و پیغام داده است که نگران من نباشید. او در حصر باقی ماند تا عیارش بالا رود تا روزی به عزیزی برسد.» شکوری‌راد که فروردین امسال اعلام کرده بود برای ریاست جمهوری گزینه اول ما خاتمی است و بعد از آن هاشمی و غیر از این دو گزینه ای نداریم» (نگاه کنید به خبر گزاری ایسنا کد خبر: 92013112531، شنبه 31 فروردین 1392) حال خود را همراه دولت جا زده و می‌گوید: «امروز پس از همت شما مردم در 24 خرداد دولتی بر سر کار آمده که عقلانیت و اعتدال را شعار خود قرار داده است. با این حال، افراطیون چه در داخل و چه در خارج از کشور در برابر این تدبیر و اعتدال ایستاده‌اند.در انتخابات گذشته به خاتمی و هاشمی اجازه ورود ندادند، اما مردم کسانی را انتخاب کردند که یک خاتمی - هاشمی است او امروز نتیجه شماست و مطالبات شما را نمایندگی خواهد کرد و تا زمانی که این مطالبات را نمایندگی کند، حمایت بی‌دریغ شما همراه او خواهد بود».
بی‌تردید صحبتهای اینان جز زحمت بر سیمرغ و بردن عرض خودشان نیست اما سئوال اینجاست وقتی این گونه عناصر افراطی که تحصن مجلس ششم را رقم زدند و در فنته 88 عقلانیت و قانون را زیر پا گذاشتند امنیت واقتدار ملی را به مخاطره انداختند چرا امروز باید دم از اعتدال بزنند و خود را همراه رئیس جمهور بدانند و متاسفانه رئیس جمهور موضعی در قبال اینها اتخاذ نکند؟
جلسات رای اعتماد به وزرا نشان داد وزرای دولت که در زمان انتخابات 88 در ستاد فتنه گران همکاری می کردند همگی از عملکرد اشتباه سران فتنه برائت می‌جویند. همچنین آقای مجید انصاری معاون پارلمانی دولت  در گفتگو با برنامه تلویزیونی شناسنامه، تحصن مجلس را حرکتی افراطی خواند و گفت: «تندروی هایی مثل جریان تحصن ها صورت گرفت که از دید من زیبنده نبود.» (سایت خبری انتخاب کد خبر: 135359، 10 آبان 1392) افراط در مورد تحصن مجلس ششم را مخالفان دولت بیان نمی کنند بلکه نظر همکاران آقای رئیس جمهور است، اما حال چگونه است آقای شکوری راد که روزی معتقد بود «خدا از تحصن ما راضی بود» (عصر ایران کد خبر: 33249، 20 دی 1386) و  این حرکت افراطی را تایید 
می کند امروز سوار قطار اعتدال است  و سران فتنه را به حضرت یوسف تشبیه می‌کند؟ نعوذ بالله. 
در شرایطی که کشور به آرامش و انسجام داخلی نیاز دارد تا مطالبات اقتصادی مردم از دولت -که به خاطر آن به آقای روحانی رای دادند- محقق شود عده‌ای معلوم الحال با پیشینه مشخص قصد دارند تا بار دیگر فضای سیاسی کشور را به دوران پرتنش و ساختارشکنانه اصلاحات باز گردانند و بار دیگر افراطی‌گری را بر کشور حاکم کنند. 
متاسفانه داعیه‌داران اعتدال که این روزها هم و غم خود را بر انتقاد از دولت قبل گذاشته‌اند در قبال این گونه توهینها و اظهار نظرهای افراطی سکوت پیشه کرده‌اند و نسبت جریان مدعی اعتدال را با این گونه افراطیون مشخص نمی‌کنند.هنوز در یادها مانده است که جریان اصلاحات طیفی از حوزه علمیه تا ضد انقلاب خارج‌نشین را در خود جای می‌داد آیا باید منتظربود لندن‌نشینان هم از اعتدال سخن گویند؟وقتی عناصر افراطی مانند اعضای تندروی حزب افراطی مشارکت داعیه‌دار اعتدال می‌شوند همان گونه که فرزند یادگار امام بیان داشته است دولت باید در مقابل افراطی‌گری بایستد و اجازه ندهد این وصله‌های ناجور خود را به دولت بچسبانند، در غیر این صورت همانگونه که جناب سید حسن خمینی بیان داشته است، با نوعی اعتدال منفی مواجه خواهیم شد؛ «اعتدال منفی یعنی اینکه خودمان معتدل هستیم و به خوبی زندگی خود را می گذرانیم.
اما اعتدال مثبت یعنی اینکه ما هم خودمان معتدلیم و هم مقابل هر تندروی می ایستیم و اعتدال این نیست که اگر معتدلیم چشم بر هر افراطی‌گری ببندیم؛ بلکه اعتدال یعنی در اعتدالمان ثابت قدم هستیم و برای اینکه اعتدال در جامعه تحقق پیدا کند، تلاش می کنیم؛ و الا چه بسا انسانهایی شخصا معتدل باشند، اما وقتی در چارچوبها و شاکله هایی قرار می گیرند، به جریانات بسیار افراطی هم مربوط و منتسب شوند.
 آن چیزی که باید در جامعه در جهت محقق کردن آن تلاش کرد، رفتن بسوی اعتدال مثبت است. اینکه ما معتدل باشیم و هرکس هم سر جای خودش، کارش را انجام دهد صحیح نیست؛ اعتدال گرایان مثبت تلاش می کنند بقیه هم اعتدالگرا شوند و به اعتدال گرایش یایند».
متاسفانه برخی اقدامات و اظهارات همقطاران شعار اعتدال نشان از این امر دارد اعتدال قرار است تنها پوششی برای فعالیتهای افراطیون سکولار و لیبرال باشد همان خطری که برخی از ابتدا به آقای روحانی تذکر دادند.
 مانند اظهارات وزیر ارشاد در مورد روزنامه موهن بهار، فیس بوک و ممیزی کتاب که موجب اعتراض حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی شد. و یا اظهارات سخنگوی دولت درباره اقدامات دولت برای رفع حصر از فتنه گران که به نوعی مداخله در کار قوه قضائیه است.
یکی از نقاط ضعف دولت قبل –که دولت فعلی باید از آن اجتناب نماید- حاشیه‌سازی‌های برخی از منتسبین به دولت بود که برای دولت و کشور هزینه‌ساز می‌شد لذا مقام مظم رهبری در 
توصیه های خود به دولت قبلی فرمودند: «بهانه هم دست دیگران ندهید. من می‏بینم متأسفانه گاهی بهانه‏هایی هم از طرف خودِ شما داده می‌شود که این را هم بایستی توجه کنید که بهانه هم دست دیگران ندهید؛ مراقبت کنید؛ حزم کنید. ...خلاصه اینکه مواظب باشید، مراقبت کنید؛ «اتّقوا من مواضع التّهم»؛ برای خودتان و برای دولت مسئله درست نکنید و برای جنجال‏آفرینی‏ها - که کسانی دنبالش هستند - بهانه ندهید.» (2/6/87) بر این اساس جا دارد جناب آقای روحانی رئیس جمهور محترم  از همین ابتدای کار از نقطه ضعف دولت قبل عبرت گرفته و جلوی جنجال آفرینی افراطیون را بگیرد. شاید برخی از سکوت آقای روحانی تایید این حرکات را برداشت نمایند و اینکه چون دولت در فضای اقتصادی نمی‌تواند کاری از پیش ببرد قصد دارد به وسیله برخی چهره های افراطی افکار عمومی را از مطالبات اقتصادی به سمت مطالبات سیاسی بکشاند تا سرپوشی بر ضعفهای اقتصادی خود باشد!

روزنامه رسالت/ شماره 7988/ صفحه دو


» نظر

نقدی بر سیاهه دکتر زیباکلام خطاب به آیت الله مکارم

اخیرا آقای صادق زیباکلام در نامه سرگشاده با عنوان «استفتاء» از حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی خواسته‌اند دلایل حرمت فیس بوک را برای ایشان شرح دهند!

متن نامه ایشان به این شرح است: «اخیراً تذکری از آن مقام ارجمند در مطبوعات منعکس شده‌است مبنی بر مخالفت با مجاز کردن «فیس‌بوک» که از سوی وزیر محترم ارشاد، آقای علی جنتی، ابراز شده‌بود. در صورت امکان می‌خواستم از جنابعالی استفتاء نمایم که حرمت یا جایز ندانستن فیس‌بوک براساس کدام ادلّه، استنباط شرعی، فقهی و یا حقوقی است؟ اگر اشکال به‌ واسطه بیم سوءاستفاده‌هایی همچون درج صور قبیحه یا مطالبی خلاف عفت عمومی است که، بالتّبع، عکاسی و سینما را هم باید جایز ندانست. البته حضرت آیت‌الله محسنی اژه‌ای، دادستان والامقام کل کشور، مواردی همچون «انتقال اطلاعات به بیگانگان» را هم حجتی بر جایز ندانستن فیس‌بوک اعلام فرموده‌اند (اگرچه که بنده نمی‌دانم کدام اطلاعات را کاربران از طریق فیس‌بوک می‌توانند به دشمن انتقال دهند که از طرق دیگر نمی‌توانند). از آنجا که جدای از میلیون‌ها شهروند عادی، کسر رو به ازدیادی از مسئولین محترم نظام هم وارد این شبکه اجتماعی شده‌اند، استدعا دارم محض تنویر اذهان عمومی ادلّه شرعی حرمت فیس‌بوک را روشن بفرمایید».

 نامه آقای زیبا کلام از چند جهت مورد نقد است؛

یکم: اگر قصد ایشان استفتا بوده است چرا نامه سرگشاده نگاشته است و استفتا را به صورت خصوصی برای آیت‌الله نفرستاده است؟

دوم: گویا ایشان معنای استفتاء را نمی‌داند! استفتا یعنی طلب فتوا و فتوا یعنی اینکه مرجع تقلید حکم خدا را از منابع دین یعنی کتاب و سنت و عقل را برای مقلدین بیان کند. در این میان مرجع وظیفه ندارد شیوه استنباط و دلایل فتوای خود را برای مقلد بیان نماید گرچه ممکن است در برخی موارد به صلاحدید خود اجمالا به این بحث نیز ورود نماید. اصولا بیان دلایل برای مقلد فایده‌ای ندارد چه آنکه بسیاری از دلایل دخیل در یک فتوا مباحث پیچیده و تخصصی اصولی، رجالی، کلامی و فقهی است که بیان این گونه مسائل علمی و تخصصی برای افراد غیرمتخصص که درکی از این گونه مطالب ندارند وجهی ندارد. از سوی دیگر اقای زیبا کلام بیان کرده نظر ایت الله در مورد فیس بوک حرمت است دیگر استفتا تحصیل حاصل است و وجهی ندارد.

سوم: آنچه اقای زیباکلام از آن حرمت فیس بوک را برداشت کرده است فرمایشات آیت الله مکارم در دیدار با اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی است که همان گونه که آقای زیباکلام نیز در ابتدای نامه خویش به آن اشاره کرده است در قالب تذکری فرموده است: «زمزمه این که سئوالی را مطرح می کنند که ممیزی در کتاب نباشد، یا اصرار راجع به این که فیس بوک باز شود اینها مسائل خطرناکی است، اینها مسائل زیان باری است که اگر ادامه یابد خطرناک است» (سایت معظم له) مشخص نیست آقای زیبا کلام چطور از تعبیر «خطرناک و زیان‌بار» به حرمت رسیده است و این گونه برداشت کرده است این تذکر ظهور در حرمت دارد؟ البته کسی که معنای استفتا را به خوبی نمی داند در مورد ظهورات تعابیر نیز ممکن است آشنایی نداشته باشد! اگر آقای زیباکلام به جای آنکه این گونه عجولانه و غیرمودبانه دست به قلم ببرد اندکی تحقیق می نمود و سایت آیت الله مکارم را مشاهده می کرد با این فتوا مواجه می شد که معظم له در پاسخ به استفتایی در مورد مراجعه به فیس بوک مرقوم داشته اند: «چنانچه بر خلاف قوانین و مقررات باشد و مفسده داشته باشد جایز نیست».

همانگونه که روشن است فتوای معظم له به طور مطلق حرمت استفاده از شبکه‌های اجتماعی نیست بلکه آن را مشروط به قانون و مقررات کشور و عدم فساد دانسته است که در مورد دوم تشخیص با خود مکلف است و اصلا آیت الله مکارم به جاسوسی و صور قبیحه اشاره‌ای نکرده است و این دلایل سطحی که آقای زیبا کلام در نامه خود درج کرده است نمونه دیگری از نا آشنایی ایشان با روند فتوا دادن توسط یک عالم مجتهد متقی با ورع است. جای تاسف است که استاد دانشگاهی که ادعای نظریه پردازی هم دارد این گونه سخیف و بی تحقیق دست به قلم می‌شود.

چهارم: به نظر می رسد دغدغه آقای زیبا کلام بیشتر یک مانور سیاسی است تا دغدغه دینی! چرا که اگر بر فرض فتوای آیت‌الله مکارم حرمت باشد برای مقلدین ایشان نافذ است و مسئولین و کسانی که در شبکه‌های اجتماعی هستند ممکن است مقلد ایشان نباشند. از سوی دیگر آقای زیباکلام یا مقلد آیت الله مکارم هست یا نیست. اگر مقلد ایشان باشند این استفتا معنا دارد. یقینا کسانی که با تحقیق و کنکاش آیت‌الله مکارم را برای مرجعیت انتخاب کرده‌اند ایشان را در فقه و اصول و استنباط احکام شرعی «اعلم» می‌دانسته‌اند و به آرای ایشان در استنباط احکام اعتماد دارند لذا لزومی ندارد از ایشان دلیل حکم را بپرسند. اگر هم آقای زیباکلام مرجعشان شخص دیگری است باز هم این استفتا معنا ندارد چرا که ایشان نمی‌خواهد بدان عمل کند اگر هم ایشان قصد یک بحث علمی با حضرت آیت الله را دارد همین چند خط نشان می‌دهد ایشان صلاحیت چنین بحث علمی را با یک مرجع ندارد چرا که ایشان در ابتداییات مباحث علمی لنگ می زند و چنین فرضی بیشتر برای انبساط خاطر مناسب است!

پنجم: نامه نازیبای آقای زیباکلام در سایتها و شبکه‌های اجتماعی پخش شده و خیل بسیاری از جوانان که علم و تخصصشان در زمینه فقه، از آقای زیباکلام کمتر هم هست دچار شبهه شده‌اند و از سوی دیگر جمعی که اصلا برایشان دین و فتوا مهم نیست به توهین به ایشان و نهاد مرجعیت دست زده‌اند آیا اگر نامه آقای زیبا کلام هر چند اندک، موجب تضعیف جایگاه مرجعیت شده باشد ایشان می‌تواند به خاطر این تاثیرات در پیشگاه خدا پاسخی داشته باشد؟

ششم: آقای زیباکلام در آخر نامه خود نوشته است: « از آنجا که جدای از میلیون‌ها شهروند عادی، کسر رو به ازدیادی از مسئولین محترم نظام هم وارد این شبکه اجتماعی شده‌اند، استدعا دارم محض تنویر اذهان عمومی ادلّه شرعی حرمت فیس‌بوک را روشن بفرمایید.» در مورد این قسمت که سیاسی بودن نامه آقای زیباکلام را نشان می‌دهد، ضمن آنکه بیان شد بیان حرمت در کلمات مورد اشاره آقای زیباکلام وجود ندارد باید گفت گویا ایشان تصور کرده‌اند با اگر حضور برخی مسئولین نظام می تواند سبب جواز و حلیت یک عمل گردد. اتفاقا فرمایشات و هشدارهای مورد اشاره آیت‌الله مکارم ناظر به همین بخش است که فارغ از بحث شرعی فیس بوک، ترویج و تشویق و ترغیب برخی مسئولین دولت به این عمل غیر قانونی خود نوعی اشاعه بی قانونی در بین جوانان است و این جدای از پیامدهای سود اجتماعی و اخلاقی این گونه شبکه هاست که هم کارشناسان خارجی و هم محققین داخلی درباره آنها هشدار داده‌اند و این همان خطری است که یک مرجع تقلید بنابر وظیفه شرعی خود دلسوزانه آن را هشدار داده است.

روزنامه رسالت.


» نظر

افراط در نقد و گاف انتخاب!

بی‌تردید یکی از اقدامات قابل قبول و دفاع دولت نهم و دهم ابتکار سفرهای استانی هیئت دولت بود. سفرهای استانی فاصله مسئولین با مردم را کم کرده و راه را برای برطرف کردن مشکلات هموار می‌نمود. این تدبیر اساسی دولت نهم به شدت مورد حمایت رهبری گران‌قدر قرار گرفت و بارها ایشان به طور خاص از سفرهای استانی دولت قدرانی کرد به‌عنوان نمونه ایشان فرمود:

«در رساندن خدمت به افراد محروم جامعه و عدالت، به اعتقاد من این مسئله‏ سفرهاى استانى‏ خیلى مهم است. این کارى که آقایان بر دوش گرفتید و راه افتادید و رفتید و همه جاى کشور را زیر پا گذاشتید و با مردم تماس گرفتید و از نزدیک درد دلهاى مردم را- که از زبان مسئولینشان، ائمه‏ جمعه‏شان و افراد شاخصشان گفته مى‏شود- شنیدید، خیلى به نظر من خوب است. بنده خودم سالهاست در مسائل اجرائى و غیر اجرائى این کشور هستم؛ اما وقتى به یک منطقه‏اى مسافرت مى‏کنم و برمى‏گردم، معلومات من نسبت به آن منطقه چند برابر معلوماتى مى‏شود که انسان از روى کاغذ و در گزارشها و به‏طور کلى مى‏بیند. رفتن به سفر و مواجه شدن با واقعیتهاى زندگى مردم، خیلى چیز مهمى است. چطور ممکن است کسى این را انکار کند یا در باره‏اش تردید کند یا در فایده و سود او تشکیک کند؟ این خیلى کار مهمى است. این کار را شماها دارید انجام مى‏دهید». (در دیدار رئیس‏جمهور و اعضاى هیئت دولت 4/6/86)

«البته این حرکت دولت بسیار حرکت خوب و مبارکى است. بنده قدردانى مى‏کنم از این حرکت مجموعه دولت که به شهرها مى‏روند، به راههاى دور مى‏روند، مشى مردمى‏ اتخاذ مى‏کنند؛ این‏ها باارزش است. با همه‏ شهرها از دور و نزدیک ملاقات مى‏کنند. بعضى از شهرها هستند که مردم آن‏ها یک مدیر کلّ را هم هرگز نمى‏توانسته‏اند ببینند، حالا رئیس‏جمهور را، وزیر را، نزدیکِ خودشان مى‏بینند، با آن‏ها حرف مى‏زنند؛ این‏ها باارزش است. ما باید قدردان این چیزها باشیم. مصوباتى هم که در استانها تصویب مى‏شود، اگر فرض کنیم بعضى از این مصوبات هم اجرا نشود، آنچه که اجرا مى‏شود، براى استانها مغتنم است و باارزش است». (در اجتماع بزرگ مردم یزد 86/10/12)

«این دولت انصافاً دولت پرکار و در بعضى از خصوصیات نمونه است. اینکه به همه‏ شهرها مى‏روند، این خیلى براى من‏ مهم است؛ خیلى براى من جالب است. رئیس‏جمهور، وزیر و مدیران ارشد اجرائى کشور به شهرهاى مختلف مى‏روند. این رفتن به شهرها خیلى تأثیر دارد. بعضى مى‏گویند آقا ما گزارشها را که مى‏خوانیم؛ نه، گزارش خواندن فرق مى‏کند با رفتن. شاید بیش از اغلب مدیرها براى من گزارش مى‏آید. وقتى انسان مى‏رود به یک شهرى، مى‏رود به یک استانى‏، مى‏نشیند با یک مردمى، مى‏نشیند با یک مجموعه‏ى جوانى، مى‏بیند گزارشها با آنچه که واقعیت است، تفاوتهائى دارد. انسان آنچه که مى‏بیند و مى‏شنود، از گزارش خیلى باارزش‏تر است. این کار را امروز دولت دارد مى‏کند. به همه جاى کشور سفر مى‏کنند. یک گوشه‏اى از این را مى‏گیرند، تبدیلش مى‏کنند به نقطه‏ ضعف و ایراد گرفتن. چرا در این سفر صد تا مصوبه داشتید؛ در حالى که پنجاه‏تایش بیشتر قابل عمل نیست؟ خیلى خوب، حالا پنجاه‏تایش عمل بشود؛ این بهتر از هیچى نیست؟ این‏ها ایجاد یأس است. ایرادتراشى‏هاى بیخود: چرا به فلان سفر رفتید؟ چرا به فلان سفر نرفتید؟ این‏ها اشکال‏تراشى‏هائى است که یأس‏آفرین است». (دیدار دانشجویان دانشگاه‏هاى استان یزد86/10/13)

روحانی زلزله برازجان

آقای روحانی در گزارش صد روزه خود بدون اشاره به ثمرات مبارک سفرهای به بخش‌های عمل نشده سفرهای استانی اشاره کرد و گفت: «در این هشت سال در سفرهای استانی، تعهداتی که داده شده 211 هزار میلیارد تومان است. از این تعهد فقط 32 درصد انجام شده است. 68 درصد برای دولت‌ بعدی باقی مانده است. از آن طرف اعتبارات و تسهیلاتی که در همین سفرهای استانی به مردم تعهد شده، 30 درصد این تسهیلات تحقق یافته و 70 درصد باقی مانده است. در مجموع اگر بگوییم که 30 درصد تعهد داده شده و 70 درصد تعهد باقی مانده، اگر همان پول و امکانات باشد، یعنی 16 سال طول می‌کشد تا آن تعهدات را بخواهیم عملی و اجرایی کنیم. آمار و ارقامی که مسئولین به من داده اند پروژه‌های عمرانی که در کشور، کلنگ زده و شروع شده و فقط بخشی از آن اجرا شده، 400 هزار میلیارد تومان تعهد است».

سفرهای استانی دولت نهم ریشه در شعاری داشت که در ایام انتخابات نهم ریاست جمهوری مردم برای نامزد خود انتخاب کرده بودند و آن مردی از جنس مردم بود. حضور احمدی‌نژاد در متن مردم و سفر به نقاط دورافتاده و نزدیکی با اقشار مردم و بوسیدن دست مردم و خاکساری نسبت به مردم امری بود که دوست و دشمن بدان اذعان داشتند و چنان واضح بود که انکارش به انکار بدیهیات می‌ماند!

امام خامنه‌ای در تبیین امتیازات خاص دولت نهم به مردمی بودن آن تاکید کرده و فرمود: «امتیاز سوم هم روحیه‏ى مردمى‏ و خاکى این دولت‏ است؛ این هم خیلى باارزش است؛ این را قدر بدانید. شما امتیازتان به تشخص ظاهرى و شکل و قیافه نیست؛ امتیازتان به همین است که خودتان را با مردم هم‏سطح کنید، به شکل مردم و در میان مردم باشید، با مردم تماس بگیرید، با آن‏ها انس پیدا کنید، از آن‏ها بشنوید. این امتیاز بزرگى است و در شما هست؛ آن را حفظ کنید و نگه دارید» (دیدار رئیس‏جمهورى و اعضاى هیئت دولت‏87/6/2 )

سفر رییس‌جمهور روحانی به منطقه زلزله‌زده برازجان اقدام شایسته‌ای از سوی رییس‌جمهور بود که نشان داد سنت حسنه سفر به متن مردم هم چنان پا برجا مانده است و بر خلاف بسیاری از اقدامات مثبت دولت نهم در دولت جدید باطل شد این رویه باطل شدنی نیست. همان طور که امام خامنه‌ای در ایام قبل از انتخابات فرموده بود دولت جدید باید نقاط وقت دولت قبل را حفظ کند و گویا آقای روحانی به این توصیه عمل کرده است.

اما برای مردمی که هشت سال رییس‌جمهور خود را در میان مردم دیده‌اند و با او حشر و نشر داشته‌اند، به او دست داده‌اند، با او قدم زده‌اند، صحبت کرده‌اند و … سفر رییس‌جمهور به منطقه زلزله‌زده یک اتفاق طبیعی و معمول است. اما حامیان دولت یازدهم با آب و تاب فراوان این سفر را پوشش دادند تا نشان دهند برای آنها چنین امری چقدر عجیب است که می‌تواند ارزش خبری در حد صفحه یک روزنامه ایران (نگاه کنید به مطلب وقتی رئیس‌جمهور آمد در صفحه اول این روزنامه در تاریخ 10 آذر 92) و تیتر یک سایت انتخاب داشته باشد!

iran-newspaper

اما جالب اینجاست سایت انتخاب در حالی به آن سفر آقای روحانی پرداخته است که عنان قلم از کف داده و در نقد دولت نهم تا جایی افراط کرده است که سفرهای استانی و هزاران دیدار احمدی‌نژاد با مردم را ندید گرفته است و آن قدر در این قضیه از دایره اعتدال و انصاف دور شده است که حاضر به درج اشتباهی فاحش شده است.

سایت انتخاب با اشاره به زلزله ورزقان نوشته است:

«اگرچه در دوره دولت قبل و حتی پیش از آن در زمان شهرداری محمود احمدی‌نژاد صدا و سیما و رسانه‌های رسمی تبلیغ زیادی در مورد مردمی بودن احمدی‌نژاد و همدردی وی با مردم محروم آسیب‌دیده انجام داده و وی را «رجایی زمان» و «مردی از جنس مردم» جلوه دادند اما هرچه زمان پیش‌رفت این شعارهای پوپولیستی رنگ باخت و مردم جز فشار تورم و گرانی و تحریم‌های ناشی از سو مدیریت و افراطی‌گری چیزی را احساس نکردند. این فشار وقتی به اوج خود رسید که سال گذشته و در ماه مبارک رمضان، آذربایجان در سوگ زلزله‌ای خانمان‌برانداز نشست و صدها هم‌وطن ترک زبان جان خود را از دست داده و بسیاری نیز مجروح و بی‌خانمان شدند.
طبیعتاً انتظار این مردم از مسئولین آن بود که بلافاصله به یاری آنان بشتابند اما رییس دولت، حتی از دادن پیامی ساده هم خودداری کرد و نه تنها خود به سفر خارجی رفت بلکه مسئولینی که برای رسیدگی به مشکلات مردم بودند، نظیر وزیر راه و مسکن را به همراه خود برد و جالب تر آنکه چند روز پس از این زلزله ناگوار، به علت فوت چاوز ضمن صدور پیام تسلیت، راهی ونزوئلا شد تا در مراسم تدفین وی شرکت کند». 

این در حالی است که زلزله ورزقان در مرداد 91 رخ داد و چاوز در اسفند 91 از دنیا رفت! به نظر آنچه منظور سایت انتخاب بوده است سفر آن زمان احمدی‌نژاد به مکه برای نشست سازمان همکاری اسلامی بوده است که با دعوت پادشاه عربستان صورت گرفت. البته سایت انتخاب باید توضیح دهد چگونه است امروز ارتباط به کشورهای عربی و همسایگان مهم تلقی می‌شود اما سفر رییس‌جمهور ایران به شرکت در اجلاس فوق‌العاده سران سازمان همکاری کشورهای اسلامی که با بدرقه دکتر ولایتی هم صورت گرفت کم ارزش به حساب می‌آید؟

افراط به نقد کار را به چنین گافهای فاحشی نیز می‌رساند. هم چنین بر خلاف ادعای این سایت هیئت دولت در روز زلزله پیام تسلیتی صادر کرده است   همچنین آقای رحیمی به‌عنوان معاون اول رییس‌جمهور در بین مجروحین حاضر شد.

نکته قابل‌توجه دیگر اینکه که دولت نهم در آبان سال 84 بدون آنکه زلزله‌ای در خراسان جنوبی رخ دهد اولین سفر استانی خود را انجام داد و به میان مردم رفت و در بیش از صد سفر استانی رییس‌جمهور یک خبر از برخورد نامناسب و بی‌احترامی محافظان رییس‌جمهور با مردم شنیده نشد!

به نظر حامیان دولت راست‌گویان و احیاگر اخلاق از هر وسیله و سخنی برای تخریب دولت قبل دریغ نخواهند کرد. شایسته است رییس‌جمهور نسبت خود با این‌گونه اظهارنظرها را روشن کند تا این بداخلاقی‌ها به‌پای ایشان نوشته نشود.

همچنین شایسته است با توجه به این منطق که «حمایتها و تشکرهای رهبری راه را بر اما و اگرها می‌بندد» که توسط آقای هاشمی بیان شده است، دولت جدید و همفکران او در مورد سفرهای استانی و مردمی بودن دولت قبلی اما و اگری نکنند!


» نظر

چون که صد آید ... (1)

نگاهی انتقادی به گزارش 100 روزه رئیس‌جمهور 

یکی از وعده‌هایی که دکتر حسن روحانی در دوران تبلیغات ریاست جمهوری به مردم داده بود حل بخشی از مشکلات اقصادی کشور در 100 روز بود. بر مبنای این وعده ایشان سه‌شنبه شب برای ارائه گزارش از صد روز اول دولت تدبیر و امید با مردم سخن گفت.

یکی از تاکیدات ایشان در این مصاحبه و همچنین در فرمایشات گذشته ایشان استاقبال دولت از نقد و انتقاد بوده است از این رو با توجه به اینکه قسمتهایی از گزارش ایشان ابهاماتی داشت به نقد و بررسی گزارش طولانی ایشان پرداخته می شود

 

یکم: گزارش هشت ساله!

بخش اعظمی از صحبتهای ایشان مربوط به انتقاد از دولت قبل بود (حدود 40 دقیقه از 110 دقیقه) و اینکه ایشان قصد داشت به مردم تفهیم نماید که از دولت قبل چه ارثی برای دولت ایشان به جای مانده است. شاید بتوان گفت آنچه مردم شاهد آن بودند به جای گزارش 100 روزه دولت تدبیر و امید گزارش رییس جمهور فعلی از عملکرد هشت ساله دولت قبل خود بود!

البته شایسته است آقای روحانی و تیم ایشان توضیح دهند آیا در ایام تبلیغات انتخابات نمی‌دانستند پا در چه عرصه‌ای گذاشته‌اند و قرار است چه دولتی را تحویل بگیرند؟ آیا بر مبنای نادانسته‌هایشان بر مردم وعده دادند و امروز به جای گزارش عملکرد نقصهای دولت قبل را علم می‌کنند؟ این در حالی است که ده روز قبل از انتخابات، امام خامنه‌ای در حرم مطهر حضرت امام(ره) به کاندیداها فرمودند: «من به برادرانى که می‌خواهند اطمینان این مردم را به سمت خودشان جلب کنند، نصیحت می‌کنم که منصفانه حرف بزنند؛ انتقاد کنند، لیکن انتقاد به معناى سیاه‌نمائى نباشد؛ به معناى انکار کارهاى بسیار برجسته‌اى نباشد که چه در این دولت، چه در دولتهاى قبلى انجام گرفته است و کسانى مثل خود آنها سر کار آمده‌اند و شب و روز تلاش کرده‌اند و آن کارها را انجام داده‌اند. انتقاد به معناى انکار جهات مثبت نیست؛ انتقاد این است که انسان کار مثبت را بگوید، نقص و ضعف را هم بگوید. امروز در کشور ما اگر کسى سر کار بیاید، احتیاج ندارد که از صفر شروع کند؛ هزاران کارِ برجسته انجام گرفته است. در سالهاى طولانى، در دوره‌ مسئولیتهاى مختلف دولتها، هزاران زیرساخت اساسى براى این کشور به وجود آمده است؛ علم پیشرفت کرده است، صنعت پیشرفت کرده است، کارهاى زیربنائى پیشرفت کرده است، امور بسیار مهم در زمینه‌هاى مختلف برنامه‌ریزى و اجرا شده است؛ اینها را نباید از دست بدهند؛ هر کارى می‌کنند، باید از اینجا به بعد باشد. این همه کار را نمی‌شود فقط به بهانه‌ این که امروز مشکلات اقتصادى داریم، گرانى و تورم داریم، انکار کنیم؛ این که درست نیست. بله، مشکلات اقتصادى هست، تورم هست؛ ان‌شاءالله آن کسى که بعداً خواهد آمد، بتواند حلاّل این مشکلات باشد، این گره‌ها را هم باز کند؛ این که آرزوى ملت ایران است؛ اما این معنایش این نباشد که اگر ما یک راه حلى براى مشکلات در نظر خودمان داریم، همه‌ آنچه را که امروز انجام گرفته است و وجود دارد، انکار کنیم. بعد هم وعده‌هاى نشدنى ندهند. من به نامزدهاى گوناگون عرض می‌کنم جورى حرف بزنید که اگر در خرداد سال آینده نوار امروز شما را جلوى خودتان گذاشتند یا پخش کردند، شرمنده نشوید؛ جورى وعده بدهید که اگر چنانچه آن وعده را بعداً به رخ شما کشیدند، مجبور نباشید تقصیر را گردن این و آن بگذارید که نگذاشتند، نشد. کارى را که می‌توانید انجام دهید، وعده بدهید    .    »

اگر آقای روحانی نادانسته وارد عرصه انتخابات شده باشد که وا حسرتا و اگر از مشکلات کشور آگاهی داشته‌اند و برای حل مشکلات خود را شایسته ریاست جمهوری کشور می‌دانسته است، اکنون روا نیست مردم به نق زدنهای دولت گوش دهند، چون به دولتی رای دادند که با آگاهی از مشکلات موجود وعده بازشدن قفلها را داده بود!

 

دوم: مجریان خوب!

یکی از اقداماتی که از زمان ریاست جمهوری دکتر احمدی نژاد در کشور باب شد گزارشهای سه ماهه رییس جمهور به مردم بود که به لطف خدا این سنت حسنه تا امروز باقی مانده است،. اما یکی از انتقادات به مصاحبه های احمدی نژاد انفعال مجری برنامه بود. اما در مصاحبه اخیر آقای روحانی، مجریان با اینکه سه نفر بودند و به قول آقای روحانی لشکرشان زیاد بود اما نه تنها به شدت منفعل بلکه تاحدودی همراه رییس جمهور بودند و حتی در یکی دو مورد به رییس جمهور در نقد دولت قبل کمک هم کردند!

مجریان هیچ گونه سوال انتقادی و چالشی از رییس جمهور مطرح نکردند و حتی حاضر نشدند نظرات منتقدان را به عنوان سوال از ریاست جمهوری مطرح کنند و در برخی موارد به تعریف و تمجید (بخوانید تملق) از دولت پرداختند و بر دولت قبل تاختند. تعابیری مثل اینکه «مردم افسرده و خسته بودند»، «اقتصاد کوچک شد» نشان از این امر داشت مجریان بیشتر برای کمک به رییس جمهور آمده‌اند... با این حال آقای روحانی این لطف صدا و سیما و نادیده گرفت و در سخنان خود به صدا و سیما طعنه ای هم زد که جلوتر به ان اشاره خواهد شد. این‌ها در حالی بود که در مصاحبه‌های رییس جمهور سابق همواره بخشی از سوالات به پاسخگویی رییس جمهور به منتقدان اختصاص داشت.

 

سوم: انبارهای خالی

آقای روحانی اولین و فوری‌ترین مشکلی از دولت قبل که به ایشان ارث رسیده بود را انبارهای خالی کشور عنوان کرد گفت: «اولین روزهای بعد از انتخابات، من با اولین مشکلی که مواجه شدم شرایط کالاهای اساسی در کشور بود. اولین گزارشی که از وزارت صنعت، معدن تجارت گرفتم این بود که وضع کالاهای اساسی در کشور چگونه است؟ با گزارشی که داده شد بسیار نگران شدم. برخلاف آنچه در ذهنم بود و فکر میکردم تا 3-4 ماه انبارها پر است، گزارشی به دستم رسید در همان روز سوم و چهارم بعد از انتخابات(قبل از تحلیف و تنفیذ) که نشان می‌داد کشور از لحاظ کالاهای اساسی و از جمله گندم دچار مشکل است. در یکی از استانها گندم فقط برای سه روز در سیلو وجود داشت. بلافاصله من برخی مسئولان اجرایی را در همان دولت خواستم و با آنها صحبت کردم و  مشکلاتی که برای تامین ارز و خرید بود و برخی کالاها در راه بود و برخیشان در بندر بود و ما دموراژ می‌دادیم. این اولین مشکلی بود که با آن روبرو شدم»    .     

اما جالب است آقای روحانی در حالی در پنج آذر 92 چنین سخنی را به زبان می‌آورد که در سی خرداد همین سال آقای ترکان در برنامه «دیروز، امروز، فردا» از دولت قبل به خاطر اقدام خوبی که در مورد کالاهای اساسی انجام داده بودند تشکر کرد و گفت: «آقای احمدی‌نژاد فرمودند وزرای دولت با دکتر روحانی از طریق آقای بقایی همکاری داشته باشند. از طرف دکتر روحانی هم بنده ماموریت پیگیری این موضوع را قبول کردم. امروز یک جلسه دو ساعته با آقای بقایی داشتیم. رسیدگی به برخی امور فوری در اولویت مباحث ماست. البته دولت خودش وارد بعضی از این مسائل مثل تامین کالاهایی اساسی شده است که این کار را به خوبی انجام داده است و توانسته به موقع خریدهای لازم را انجام دهد. گفت و گوی امروز و بحث هایی که با آقای بقایی انجام شد، آغاز ماجرا بود و از شنبه این موضوع نزدیک تر پیگیری خواهد شد.»  شایسته است دولت راستگویان این تناقض را برای افکار عمومی برطرف کند که چگونه هم می تواند انبارها پر باشد و هم نباشد؟

 

چهارم: خزانه خالی

آقای روحانی اصرار دارد خزانه کشور در زمان تصدی ایشان خالی بوده است. اما برخی کارشناسان اقتصادی (نگاه کنید به مقاله 25 آبان 92 روزنامه رسالت به قلم محمد کاظم انبارلویی) و وزریر اقتصاد دولت قبل (برنامه پایش 5 آبان 92) اعتقاد دارند خزانه پر را تحویل دولت داده‌اند. از مجریان منتخب مصاحبه توقع می‌رفت اشاره ای به این پاسخها داشته باشند و از رییس جمهور بخواهند اقلا جوابی به متقدان بدهد. منتهی مجریان ترجیح دادند فقط لبخند بزنند ژست بگیرند و تایید کنند.

اما بایسته است مشخص شود منتقدان چه می‌گویند؟ آیا آقای روحانی پاسخی به متقدان ندارد و یا سخنان آنها را دارای ارزش پاسخگویی نمی‌بیند؟ اگر پاسخی به منتقدان ندارند که وا حسرتا! اما اگر سخن منتقدان را ارزشمند نمی‌شمارند و معتقدند باید حرف خود را بزنند  و کار خود را انجام دهند، چگونه این عملکرد با شعار استقبال از نقد همخوانی دارد؟ آیا این نوعی استبداد را تداعی نمی‌کند؟

 

پنجم: بی‌تدبیری گذشتگان

آقای روحانی مشکلات را حاصل بی‌تدبیری دولت قبل دانسته و گفت : «البته نمی‌خواهم بگویم همه مشکلات اقتصادی‌مان مربوط به تحریم است. عمدتا مربوط به بی‌تدبیری بود».

بی تردید نمی توان سوء مدیریت در برخی از اقدامات دولتهای قبل را ندید گرفت اما خوب است جناب رییس جمهور روشن کنند چه مقدار از مشکلات وابسته به بی تدبیری و چه مقدار مربوط به تحریمهاست. اگر عمده مشکلات از بی‌تدبیری است؛ چرا دولت تدبیر و امید اکثر توان خود را در این روزهای ابتدایی برای صرف برداشتن تحریمها کرده است تا جایی حاضر به توقف برخی از فعالیتهای هسته‌ای هم شده است؟

 

ششم: انسجام ملی!

آقای روحانی در مورد انسجام و وحدت ملی و نقش آن در پیروزی هسته‌ای نیز سخن گفت: «هرچه بخواهیم به دست بیاوریم از وحدت و انسجام داخلی می‌توانیم به دست آوریم. با تفرقه و اختلاف نمی‌شود. برخی وقتها آتش دارد خاموش می‌شود عده‌ای هیزم می‌آورند. بعضی انگار از شعله آتش خوششان می‌آید. با انسجام می‌توانیم از پله‌های پیشرفت بالا رفته و به بام برسیم». شاید اشاره روحانی به فتنه سال 88 و نامه آتشفشانی برخی از نزدیکان فکری آقای روحانی باشد که در انتخابات سال 88 به جای همدلی و وحدت از شعله آتش و آتشفشان سخن گفتند و روند پیشرفت کشور را متوقف کردند. یقینا هدایتهای رهبری و حمایت و حضور مردم در سال 88 بیشتر از این زمان بوده است منتهی آنچه تا حدودی پیشرفت کشور را به مخاطره انداخت همین مطلبی است که آقای روحانی بیان کرده است چون عده‌ای از شعله آتش خوششان می‌آمد بر آتش اختلاف ملی دمیدند.

 

هفتم: منتخب ملت مهم است؟

آقای روحانی در ادامه صحبتهای خود رمز آنچه را که پیروزی هسته‌ای نامید این گونه عنوان کرد: «حسن روحانی کسی نیست. نماینده ملت ایران مهم است. فرد منتخب ملت ایران برایشان  مهم بود. این انتخابات دنیا را تکان داد. مردم ایران بزرگ هستند و همه افتخارات را آنها آفریدند».

خوب است آقای روحانی به این سوال پاسخ دهد آیا سال 88 آن مرد که 25 میلیون رای آورد و اکنون رفته است منتخب ملت نبود؟ چرا انتخابات سال 88 که می‌توانست دنیا را تکان دهد این گونه نشد و فقط ایران را تکاند؟ آیا مردم خرداد 92 همان مردم خرداد 88 نیستند؟ ایشان که اعتقاد دارد از سال 84 بی تدبیری بر کشور حاکم بوده است پیام رای مردم در خرداد 88 را چه می‌داند؟ آیا مردم به بی‌تدبیری و افراط رای دادند؟

آیا ادعای تقلب در انتخابات باعث تضعیف دولت در عرصه بین المللی نشد؟ آیا عملکرد کسانی که اکنون حول و حوش آقای روحانی همکای می‌کنند باعث نشد دولتی که می توانست با پشتوانه 25 میلیون رای در مناسبات جهانی شرکت کند و به قول ایشان افتخار بیافریند، دائما در رسانه‌های خارجی، در پی پاسخ دادن به اعتراضات موهوم عده‌ای باشند که شکست را قبول نداشتند و بر رای مردم و هدایتهای رهبری تمکین نکردند؟

اگر پس از خرداد 92 رقبای انتخاباتی آقای روحانی به جای تبریک به ایشان فریاد اعتراض سر می‌دادند و طرفدارانشان به خیایان‌ها می‌ریختند آیا امروز آقای روحانی می‌توانست آرام و راحت گزارش 100 روزه به مردم بدهد؟ یا باید توانش را برای آرام کردن خیابانها صرف می‌کرد؟ از آن سو اگر سال 88 رقبای شکست خورده هم نجابت رقبای آقای روحانی را داشتند آیا حضور 85 درصدی مردم در انتخابات نمی‌توانست قدرتی برای دولت در مذاکرات باشد؟

متاسفانه آقای روحانی تا کنون به طور شفاف در باره فتنه 88 موضعی نگرفته است اما از لا بلای این سخنان ایشان می‌توان منطقی بدست آورد که گویا ایشان هم معتقد است فتنه‌گران سال 88 خیانتی جبران ناپدیر به کشور کرده و خسارتی بزرگ بر ملت تحمیل کردند.

(ادامه مطلب)


» نظر

چون که صد آید ... (2)

هشتم: حقوق شهروندی

آقای روحانی یکی از راههای انسجام ملی را تدوین حقوق شهروندی اعلام کرد و گفت : «اولین مسئله در انسجام این است که همه به حقوق یکدیگر احترام بگذارند. من آن منشور حقوق شهروندی را که به ملت عزیزمان قول داده بودم، امشب پیش نویسش روی سایت قرار گرفت تا مردم و نخبگان نظر دهند. ... اولین قدم این است که به حقوق یکدیگر احترام بگذاریم.» در مورد این سخنان اقای روحانی باید پرسید آقای احمدی‌نژاد به عنوان رییس جمهور سابق کشور از حقوق شهروندی مورد نظر برخوردار است؟ حجم اهانتها و توهینهایی که پس از انتخابات طرفداران دولت جدید نثار رییس جمهور سابق کرده‌اند با حقوق شهروندی همخوانی دارد؟ آیا طرفدران رییس جمهور سابق از این حقوق شهروندی برخوردار هستند؟ بر فرض که عملکرد ضعیف دولت قبلی سبب جواز اهانتها به آن باشد در مورد رقبای آقای روحانی در انتخابات ریاست جمهوری آیا حقوق شهروندی حرفی برای گفتن دارد؟ اینکه کسانی که به آقای روحانی رای نداده‌اند را افراطی و متحجر و ... بدانیم نوعی احترام به حقوق شهروندی است؟ دفاع از فتنه‌گران و نادیده گرفتن خیانت خائنین هم جز حقوق شهروندی است؟

نهم: آرامش

رییس جمهور در ادامه گفت: «یکی از نکات مثبتی که حس می‌کنم بوده است، این است که یک آرامشی بوجود آمده. نه فقط در سکه و دلار و مسکن. اصلا در جامعه و دانشگاه و بازار و مدارس و ورزش احساس آرامش است    .    » خوب است آقای روحانی پاسخ دهد اولا چگونه به این حس زیبا دست یافته است؟ همچنین در سالهای قبل چه کسی یا کسانی آرامش مردم را به هم زده بود؟ چه کسانی بزرگترین و بهترین انتخابات کشور را به مساله‌ای امنیتی تبدیل کردند و کشور به لبه پرتگاه بردند؟ چه کسی دندان طمع دشمن علیه این ملت را تیز کرد؟ چه کسانی با دمیدن به دروغ تقلب درانتخابات و رهبری اعتراضات و شورشهای خیابانی کام مردم را تلخ کردند؟ چه کسانی با توهین به امام و شهدا و عاشورا امنیت روانی مردم را به هم زدند؟ خانواده و نزدیکان چه کسانی هنوز نتیجه انتخابات اعلام نشده بود مردم را به ریختن در خیابان دعوت کردند؟ فرزندان چه کسانی در کف خیابان مردم را برای اعتراض تشویق می‌کردند و آرامش ملی را به هم می‌زدند؟

امروز اگر آرامشی هم هست دو علت دارد؛ یکی آنکه آنانکه آرامش مردم و کشور را به هم می‌ریختند اکنون بر مناصب امور نشسته‌اند و ذوق زده و خوشحالند و آنان که نامه‌های آتشفشانی می‌نوشتند امروز دموکراسی ایران در دنیا بی‌نظیر می‌خوانند و در همه مراسمات تنفیذ و تحلیف و .. شرکت می‌کنند. لذا کسی نیست که آرامش سیاسی و اقتصادی را به هم بزند!

علت دوم نجابت جناج مقابل و رقبای آقای روحانی است که به جای اعتراض به 250 هزار رای، به نتیجه انتخابات تمکین کردند و در همراه طرفداران آقای روحانی در جشن پیروزی کاندیدای پیروز شرکت کردند نه آن که مانند همسلکان آقای روحانی به اختلاف 11 میلیونی اعتراض کنند!!

اما در مورد اینکه آیا واقعا آرامش وجود دارد باید به آقای رییس جمهور یادآوری کرد در این صد روز اظهار نظراتی مبنی بر تعطیلی مسکن مهر، قطع یارانه‌ها، دفاع از دلار 3000 تومانی، ارزان نشدن خوردرو، سیاهنمایی‌ها از دولت قبل و توهین به شهدا و امیرالمومنین در عید غدیر، توهین به امام راحل، دفاع از مجرمان امنیتی، چندین قتل و ترور و ... سبب شده آرامش مردم تحت الشعاع قرار گیرد.

دهم: نقد کنید ولی...

در این صد روزه آقای روحانی چندین بار بر استقبال از انتقاد تاکید کرده است ایشان در گزارش خود هم گفت: «دولت واقعا از نقد بدش نمی‌آید. ما مگر معصومیم و خطا نمی‌کنیم؟ نقد اگر سازنده باشد به نفع همه ماست    .     از نقد رسانه ملی استقبال می‌کنیم. همه باید آستانه تحملمان را بالا ببریم و همدیگر را تحمل کنیم و بدانیم با تحمل بیشتر نفع بیشتر عاید این مردم می‌شود».

اما واقعا دولت از نقد خوشش می‌آید؟ آستانه تحمل آقای روحانی در تبلیغات ریاست جمهوری و در گفتگوی ویژه خبری بر همگان معلوم شد. در این صد روز نیز ایشان منتقدان که جای خود دارد هر آن که به ایشان رای نداده است را افراطی خطاب کرد! سایر افراد دولت نیز این گونه هستند و حتی کسانی که طبق قانون در مجلس رای اعتماد به وزرا، به عنوان نماینده ملت با برخی وزرا مخالفت کردند افراطی خواندند و از مردم خواستند دور بعد به آنها رای ندهند!! در واکنش به مستند صدا و سیما که از حضرت امام دفاع کرده بود و یکی از حامیان دولت را نقد کرده بود، حملات گسترده‌ای علیه صدا و سیما اغاز کردند. همین جناب روحانی نقدهای لطیف صدا و سیما به دولت را همواره به رخ رسانه ملی می‌کشد.

نمونه دیگر اینکه حضرت آیت‌الله جنتی در خطبه‌های نماز جمعه با زبانی آرام و سوال‌گونه به برخی عزل و نصبهای دولت انتقاد کرد و به سرعت آماج حمله اعتدالیون قرار گرفت! دانشجویان منتقدی که به برخی رفتارها در سفر دولت به نیویورک انتقاد داشتند به بدترین وجه توسط رسانه‌های دولتی مورد حمله قرار گرفند و به دروغ نسبت کفش‌پراکنی به آنها داده شد.

تابلوهایی که با هنرنمایی سیاستهای مزورانه امریکا را به تصویر کشیده یود و انتقاد تلویحی -و نه صریح- به برخی تحرکات دولت بود توسط دولت جمع شد! برخی جشنواره‌های تخصصی که منتقدان دولت برگزار می‌کردند حذف شده است!! و چندین و چند مورد دیگر که تنها در صد روز اتفاق افتاده است آیا نشان از نقدپذیری دولت دارد؟ دولتی که اصلا خود را ملزم به پاسخگویی در برابر انتقادات نمی‌داند و حتی انتقادات دلسوزانه مراجع تقلید (انتقاد آیت‌الله مکارم به وزیر ارشاد و سایر مراجع به مقاله روزنامه بهار) را بی‌پاسخ می‌گذارد چکونه داعیه‌دار استقبال از نقد است؟

یازدهم: صدا و سیما

با روی کار آمدن دولت جدید صدا و سیما در حمایت از دولت سنگ تمام گذاشته است و به سرعت مردان اصلی و بعد وزرای دولت را به بهانه‌های مختلف به برنامه‌های گوناگون دعوت کرده است تا برنامه‌های دولت را بری مردم تشریح کنند! حتی در همین مصاحبه مجریان صدا و سیما حامی و مددکار ریاست جمهوری بودند!! اما با این حال آقای روحانی از صدا و سیما ناراضی است! این هم به حساب نقد پذیری ایشان!

 

دوازدهم: چارچوب هدایتهای رهبری

اقای روحانی در ادامه ابراز داشت: «اگر مجلس و سایر ارگانها کمک نمی‌کرد و هدایت و کمک مقام معظم رهبری نبود، به اینجا نمی‌رسیدیم. همه قوا به رهبری احترام کرده و چارچوب هدایت ایشان را پذیرفتیم و بحمدالله قدم خوبی برداشتم» و «در هسته‌ای اگر پیشرفت داریم به خاطر هدایت مقام معظم رهبری و حمایت مردم و حضور مردم است    .    »

آری اگر در سال 88 نیز همگان چارچوب هدایتهای رهبری را می‌پذیرفتند و برخی افراد پس از خطبه 29 خرداد ایشان مردم به کف خیابان دعوت نمی‌کردند خوشحالی مردم زودتر از انیها رقم می‌خورد!

بی‌تردید مردم همان مردم و رهبری همان رهبری اما آنچه تغییر کرده است فقط رای مردم است! چرا رای 18 میلیونی مردم در 24 خرداد 92 دارای احترام است ولی رای 25 میلیونی همان مردم در سال 88 باید وتو شود؟

چرا در سالهای گذشته حمایتهای رهبری از دولت برای عده‌ای مهم نبود و اکنون مهم شده است؟ چون دولت تغییر کرده است و دولت مورد نظر آنها بر سر کار است حمایتهای رهبری از دولت اما و اگر نمی‌خواهد اما در سالهای قبل که حمایت رهبری از دولت وقت جدی‌تر و صریح‌تر و بیشتر بود اما و اگرهای فراوان مشکلی نداشت؟

 

دوازدهم: فرهنگ امنیتی

اما فرهنگ گویا در این دولت هم همچنان مظلوم است؛ آقای روحانی با تاکید بر اینکه در این صد روز کار فرهنگی چندانی نکرده است گفت: «ما صاحبان فرهنگ را باید بهشان اعتماد کنیم. صاحبان فرهنگ در کشور فرهیختگان و بزرگان ما هستند. خیلی به آنها بی اعتمادی بعضی ها در بعضی مقاطع انجام دادند . به فیلمسازان و نویسندگان باید اعتماد کنیم. در همین 100 روز خیلی کتابها که ممنوع شده بود، آزاد کردیم. برخی‌ها که ممنوع القلم شده بودند تبدیل کردیم به سریع‌القلم. خیلی مقررات دست و پاگیر را هم در بخش فرهنگ و هم در اقتصاد داریم روانسازی می‌کنیم. باید فضای امنیتی را از فرهنگ کنار بزنیم.»

اقای روحانی خوب است پاسخ دهد لغو جشنواره سینمایی افق نو به چه دلیل بوده است؟ آیا باز کردن خانه‌هایی که بسته است مربوط به برخی گروههای خاص است  و خانه منتقدان باید بسته شود؟ انحلال موسسه سینمایی مقاومت و انقلاب اسلامی در چه راستایی بوده است؟ به نظر سایه سیاست و امنیت هم چنان بر فرهنگ وجود دارد فقط نوع آن عوض شده و اسم اعتدال گرفته است!

 

سیزدهم: گزارش احساسی!

اقای روحانی در بخشی از سخنان خود کلی‌گویی را به اوج رساند و گفت: «الان احساسم این است که مذاهب و ادیان و اقوام مختلف احساس آزادی بیشتری می‌کنند. هم روانی است این احساس و هم دولت واقعا مصمم است نسبت به اقوام و مذاهب و ادیان. این داستان حقوق شهروندی یک هدف بزرگش همین است    . »

این بخش از سخنان ریاست جمهوری نیازی به توضیح و تحلیل ندارد و مشخص است یک بیان احساسی مبتنی بر شنیده‌هاست که ان شاء الله تنها همین بخش سخنان ایشان این گونه باشد و بقیه گزارش نه بر مبنای احساس که مستدل و منطقی است!!

 

چهاردهم: احیای اخلاق

پس از آنکه مجری از یکی از شعارهای آقای روحانی در مورد احیای اخلاق سخن گفت آقای روحانی گفت: «الحمدلله احیای اخلاق را هم شاهدیم».

به نظر باید این قسمت را هم به کلی‌گویی‌های ایشان اضافه کنیم. جا داشت ریاست محترم جمهور برخی از مصادیق احیای اخلاق را برای مردم عنوان می‌کرد.

توهین به دولت قبل و شخص رییس جمهور سابق در کلام دولت‌مردان و سایتها و نشریات حامی دولت، توهین به مردمی که به آقای روحانی رای نداده‌اند، توهین به منتقدین و افراطی خواندن آنها، توهین به امیرالمومنین(علیه السلام) در روزنامه بهار، توهین به شهدا و امام(ره) توسط حامیان دولت، پاره کردن نامه یک پیرزن توسط محافظان ریاست جمهور در مراسم ختم مرحوم عسگر اولادی، قسم جلاله دروغ یکی از وزرا در روز رای اعتماد مجلس، تاکید وزرا بر آزادی شبکه ضد اخلاق فیس بوک و ترویج خوانندگی زنان، توصیه زنان به کشیدن قلیان، دریافت هدیه تقلبی از امریکا و کتمان کردن آن از مردم، دفاع از فتنه گران و... شاید از مصادیق احیای اخلاق در این صد روز باشد!!

در کل به نظر می‌رسد گزارش ریاست محترم جمهوری با عملکرد دولت در صد روز همخوانی داشته است و اگر عده‌ای معتقدند رییس جمهور در این مصاحبه گزارشی از عملکرد دولت ارائه نکرد نباید توقع بیشتر از این داشته باشند چه آنکه این گزارش آیینه عملکرد صد روزه دولت تدبیر و امید بود که جز نقد از گذشته و وعده برای آینده چیزی نداشت!


» نظر
<      1   2   3   4   5   >>   >
title=