سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چرا عناصر فراری از کشور همه اصلاح طلبند؟

یکی از شاخصه‌هایی که با جریان اصلاح‌طلبی عجین شده است غرب‌زدگی و ارزش‌گریزی است! در دوران حاکمیت اسفناک اصلاح‌طلبان از سالهای 76 تا 84 در دو دولت و مجلس ششم حجم انبوهی از اظهارنظرها در مکتوبات و سخنرانی‌ها، علیه ارزشهای دینی و انقلابی و حتی ملی بیان شد. حمله به قیام کربلا، مناقشه در عصمت انبیا و ائمه علیهم السلام، توهین به احکام اسلامی و مراجع عظام تقلید، اهانت به مقدساتی مانند مهدویت و ولایت فقیه و شهدا، و صدها مورد دیگر با شیوه‌های مختلف در روزنامه‌ها و نشریات و سخنرانی‌های افراد جریان اصلاح‌طلب در تاریخ ثبت شده است.

این سخنان از قلم و زبان کسانی صادر می‌شد که بعضا در راس این جریان بودند و افکار و روزنامه‌های اصلی این جریان را رهبری می‌کردند و هیچ‌گاه از سوی سایر افراد این جریان مورد عتاب و حتی یک اعتراض کوچک واقع نشدند و چه بسا به بهانه شعار اغواگر آزادی بیان تا حدودی از این جماعت افراطی و توهین کننده به ارزشها نیز حمایت می‌شد و حتی اعتراض به آنها با هجمه مواجه می‌گردید.

البته بیان این سخنان به بزرگان اصلاح‌طلب خلاصه نمی‌شد. تولید محتواهای اهانت‌آمیز هم از سوی وزرای جریان اصلاحات، هم معاونین رییس جمهور وقت، هم نمایندگان اصلاح طلب مجلس، هم روشنفکران داخل در این جریان، و هم اصحاب رسانه منتسب به این جریان مانند نویسنده و خبرنگار و ...  به وفور شنیده ودیده می‌شد!

در آن زمان به صراحت هشدار داده می‌شد که برخی مطبوعات پایگاه دشمن شده‌اند و برخی در بدنه دولت به دنبال اصلاحات امریکایی در کشور هستند. اما از سوی رهبران جریان اصلاحات این هشدارها ندید گرفته می‌شد و حتی تا به امروز تشری مناسب به این افراد دیده نشده است.

در میان این طیف، افراد بسیاری که آن روز همگی مورد حمایت جریان اصلاح طلب بودند، امروز در خارج از کشور علیه ملت و نظام فعالیت می‌کنند تا معلوم شود که اولا آن هشدارها درست بوده است وثانیا این عده در همان سالها نیز مشغول خوش خدمتی به اربابان خود بودند و با نقاب اصلاحات، منافقانه در لایه‌های مهم کشور نفوذ کرده بودند.

از میان نمایندگان مجلس ششم، فاطمه حقیقت‌جو و رجبعلی مزروعی، از بین معاونین و وزرای دولت مهاجرانی و فریبا داوی مهاجر، از طیف به اصلاح روشنفکر سروش و کدیور نمونه هایی هستند که هم اینک در خارج از کشور به عقده‌گشایی علیه ملت مشغول هستند.

در این میان روزنامه‌نگارانی نیز از این جریان به دامن دشمنان این ملت آرمیده‌اند:

-«مسیح علی‌نژاد»، روزنامه‌نگار فراری خارج از ایران که سالها در روزنامه‌های اصلاح‌طلب خبرنگاری می ‎کرد و از نویسندگان روزنامه اعتماد ملی وابسته به کروبی بود که هم اینک در خارج از کشور ضمن کارهای خلاف عفت، دختران ایرانی را به کشف حجاب دعوت می‌کند.

-«نیک‌آهنگ‌کوثر» کاریکاتوریست نشریات زنجیره‌ای که سالها در نشریات اصلاح‌طلب کاریکاتور می‌کشید و مورد حمایت این جریان بود.

-«اکبر گنجی» را می‌توان نمونه تمام عیار یک تندروی دو آتشه دانست که سالها با نشریات اصلاح طلبان همکاری داشت و حتی هنگامی که به دلیل مقالات اهانت‌آمیز و دروغ خود به زندان افتاد سران اصلاحات به حمایت از وی برخاستند. او در کنفرانس ننگین برلین هم حاضر بود. وی هم اینک در شبکه‌های خارجی حتی به انکار امام زمان عجل الله فرجه و اصل تشیع نیز می‌پردازد!

-«محسن سازگارا» از اعضای روزنامه جامعه که در انتخابات شورای شهر دوم نامزد انتخابات هم بود و مردم تهران به وی رای ندادند. او در شبکه‌های خارجی در فتنه 88 به آشوب‌طلبان خط فکری می‌داد.

-«علی اصغر رمضانپور» روزنامه‌نگار و مفسر شبکه بی‌بی‌سی فارسی و مدیر شبکه رها می‌باشد. ویدر دوره وزارت احمد مسجدجامعی، معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بود!

- محمدجواد اکبرین روزنامه نگار که در روزنامه‌های اصلاح‌طلب نشاط و عصر آزادگان مطلب می نوشت و از روحانیون شاگرد و حامی مرحوم منتظری بود که هم اینک از کسوت روحانیت خارج شده و در خارج علیه اسلام و نظام فعالیت می‌کند!

-فرناز قاضی زاده که در کارنامه خود کار در روزنامه‌هایی چون حیات نو،زن، نشاط، ایرانیان، هم میهن را دارد و اکنون با کنار گذاشتن حجاب، مجری بی‌بی‌سی فارسی است!

-از تازه‌ترین فراری‌های روزنامه‌نگارهای اصلاح‌طلب می‌توان به «مجتبی واحدی» اشاره کرد. او سردبیر روزنامه آفتاب یزد به شدت حامی رییس جمهور اصلاحات است. او پس از فتنه 88 از کشور گریخت. به این فهرست اضافه کنید علی افشاری، مسعد بهنود، یوسفی اشکوری، محمدرضا جلایی‌پور و ... را.

با روی کار آمدن دولت موسوم به اعتدال بخش زیادی از خبرنگاران و افراد جریان  اصلاح‌طلب فعالیت خود را آغاز کردند و در همین مدت در روزنامه‌های اینان مجددا توهین به احکام اسلامی مانند شهادت زنان و قصاص و اهانت به غدیر و عقاید شیعه مثل عاشورا مجددا دیده شده است. اما به نظر می‌رسد خطر حضور روزنامه‌نگاران و خبرنگاران عاشق غرب همچنان در بین این جریان وجود دارد.

در هفته اخیر خبر پناهنده شدن دو خبرنگار از «ایسکانیوز» (مدیر روابط عمومی ستاد انتخاباتی حجت‌الاسلام حسن روحانی در انتخابات سال 92) و روزنامه «ایران ورزشی» در خبرها شیده شد که نشان از این دارد افراد گریزان از ملت هم‌چنان نیز وجود دارد!

دولت اعتدال و به خصوص وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که با دست و دل بازی راه را برای این افراد باز کرده است، باید به شدت مراقب باشد تا مناصب فرهنگی و گلوگاههای مهم سیاسی و فرهنگی را در دست این افراد نسپارد. تجریه گذشته جریان اصلاحات نشان داده است از بهایی و سلطنت طلب و منافق و دشمنان ملت در این جریان حضور دارند و این جریان هیچ گاه حاضر به مرزبندی شفاف با این جریانات نیست. چنانچه تا همین امروز پاسخ روشنی از رسانه‌هایی که خبرنگاران آنها در هفته اخیر درخواست پناهندگی داده‌اند دیده نشده است.

در حالی که دو خبرنگار ما در حین انجام وظیفه در سقوط هواپیما در آلمان جان خود را از دست دادند، دو خبرنگار دیگر که برای مخابره دو رویداد ملی یکی مذاکرات هسته‌ای و دیگری مسابقه تیم ملی فوتبال ایران به خارج از کشور رفته‌اند، بدون توجه به منافع ملی و آبروی کشور در آن سوی مرزها از کشور و ملت بریده و در خواست پناهندگی می‌دهند و این سو از دست اندرکاران فرهنگی کشور هنوز صدای درخوری بلند نشده است.

 

به نظر می‌رسد نظارت بیشتری به خبرنگاران جریان اصلاحات باید صورت گیرد تا آبروی نظام و کشور را بازیچه امیال دون خود قرار ندهند چرا گویا هنوز  کسانی هستند که خود را پشت دولت اعتدال  نام مقدس خبرنگاری مخفی کرده‌اند ولی به هیچ یک ارزشهای ملی و دینی این ملت اعتقاد و حتی علاقه‌ای ندارند و منتظر فرصتی برای انتقام‌گیری از کشور  لطمه به حیثیت جامعه خبرنگاری هستند. مساله‌ای که مسئولان فرهنگی و امنیت نباید به سادگی از آن بگذرند.


» نظر

کارهایی که در مورد شعار سال نباید انجام داد

بیش از 20 سال است که مقام معظم رهبری در ابتدای هر سال، نام و شعاری را برای آن سال بر می گزیند که متناسب با شرایط روز و کشور هر کدام نقشی در پیشرفت کشور دارد.

تجربه سالهای گذشته نشان می دهد، همه ساله نهادها و سازمانهای دولتی و غیر دولتی سعی دارند به نوعی دین خود را به شعار سال ادا نمایند! اما در این میان دست به اقداماتی می زنند که در تقویت و ترویج آن شعار، نه تنها نقش چندانی ندارد بلکه در مواردی در جهت عکس آن شعار نیز است!

امسال که شعار سال از سوی معظم له «ملت-دولت، همدلی و همزبانی» انتخاب شده است خوب است بیان شود که در تحقق این شعار چه کارهایی نباید صورت بگیرد!

1-   تولید بنر و پوستر

یکی از این دست اقدامات تولید افراطی تابلو  بنر و پوستر در مورد شعار سال است این در حالی است که امام خامنه‌ای به صراحت با این اقدام اعلام مخالفت کرده‌اند:

«گاهی اوقات این شعاری که ما برای سال اعلام می‌کنیم، بعد ناگهان می‌بینیم همه‌ در و دیوارهای تهران و شهرهای دیگر پر شده از تابلو، که این شعار رویش نوشته شده. این فایده‌ای ندارد. گاهی کارهای پرهزینه‌ای انجام میگیرد؛ چه لزومی دارد؟ آنچه که من از مسئولین و از مردم عزیزمان توقع دارم، این است که این شعار را بشنوند، باور کنند و دنبال کنند. تابلو کردن و در و دیوار را پر کردن و عکس زدن و اینها هیچ لزومی ندارد. اگر هزینه‌ای نداشته باشد، لزومی ندارد؛ اگر هزینه داشته باشد، اشکال هم دارد. هیچ لزومی ندارد کارهای پرهزینه را انجام بدهند. (1/1/90)*»

هر ساله پس از پیام نوروزی امام خامنه‌ای عده زیادی در نهادها و سازمانها منتظرند تا بودجه فرهنگی که در اختیار دارند خرج کار انقلابی کنند و اولین اقدام انقلابی‌شان هم چاپ بنرهای مختلف در اندازه گوناگون پیرامون شعار سال است!

با وجود مخالفت رهبری، اما هر ساله می‌بینیم این کار انجام می‌شود! البته تاسف کار اینجاست که در بیشتر این نهادها به همین اندازه بسنده می‌شود! لذا جا دارد به جای هرینه از کیسه بیت‌المال به تقویت عملی و تحقق عینی کلام رهبری پرداخته شود و هر نهادی همدلانه با مردم به خدمتگزاری درست مشغول گردد!

2-همایش گذاشتن

سال گذشته امام‌ خامنه‌ای در پیامی به یک همایش در باره مبارزه با فساد اقصادی ابراز داشتند همایش چه معجزه‌ای می‌خواهد بکند؟ بی‌سمینار یا با سمینار کار خود را قاظع و درست انجام دهید!

به نظر می‌رسذ در مورد شعار سال هم این چنین است.

همایشهایی با عنوان «همدلی و هم زبانی ریشه‌ها و پیامدها»!، «همدلی و همزبانی ملت و دولت چرایی چگونگی»، «نقش فلان موضوع در ایجاد همدلی» و .... همایشهایی است که به نظر از همین الان در بعضی نهادها آماده برگزاری برای سال 94 است!! منتهی به نظر می‌رسد این گونه همایشها و سمینارها که به تعبیر رهبری بیشتر به جلسه سخنرانی شبیه است دردی از همدلی و هم زبانی دوا نخواهد کرد.

ایشان در جایی می‌فرماید: «یکى از چیزهایى که واقعاً اولویّت ندارد، برگزارى بعضى از سمینارهاست. امسال به نظرم ایران رکورد سمینار را شکست! هر روز در رادیو و تلویزیون خبر برگزارى سمینارى در باره‏ى فلان مسأله‏اى که چندان اهمیت ندارد، منعکس مى‏شود. یک‏وقت هست که عدّه‏اى در اینجا جمع مى‏شوند تا تبادل‏نظر علمى کنند. در این سمینارها این‏طور نیست؛ باید پول هواپیما و هتلشان را بدهند؛ بعد که آن‏ها به اینجا مى‏آیند، مى‏گویند به‏به، شما ایرانیها چقدر میهمان‏نوازید؛ ما مى‏خواهیم دو روز دیگر هم بمانیم! چنین چیزهایى در دنیا معمول نیست. به طور جدّى جلوِ این‏ها را بگیرید؛ مگر اینکه سمینار لازمى باشد که براى برگزارى آن، واقعاً یک نیاز حقیقى وجود داشته باشد.» (05/ 06/ 1380)

3-کتاب نوشتن

هر ساله با نامگذاری سالها عده‌ای دلسوزانه و عده‌ای دیگر از سر سفارش و عده ای دیگر کاسبکارانه، در مورد شعار سال شروع به قلم‌فرسایی می‌کنند. امسال نیز شاید شاهد این پدیده باشیم که موضوعاتی با عنوان «همدلی و هم زبانی در نهج البلاغه»، «همدلی و هم زبانی در کلام امام خمینی و رهبری»، «همدلی ملت و دولت از منظر قرآن»! «دانشنامه همدلی و هم زبانی»! و از این دست موضوعات کتابهایی در دست چاپ باشد.

به نظر این دست اقدامات هم نمی‌تواند کمکی به همدلی و هم زبانی کند جز آنکه برای عده‌ای شهرت و ثروت ناچیزی به ارمغان آورد! چه آنکه بیشتر این گونه آثار خالی از غنای علمی و دقت مناسب است.

4- سرچ کلمات همدلی در کلمات بزرگان!

پیرو مطلب فوق الذکر عده‌ای از همین الان مشغول جستجوی کلید واژه‌های همدلی و همزبانی در کلمات بزرگانی مانند شهید مطهری و شهید بهشتی و غیره هستند! به نظر به جای این اقدامات و تئوری‌پردازی‌های بی‌مصرف بهتر است این مفاهیم بدیهی و واضح را در عمل نشان دهیم!

5- خارج کردن افراد از شعار

متاسفانه رقابتهای سیاسی و جناحی در کش.ر آن چنان داغ است که هر چیزی ابتدا با عینک جناجی دیده می‌شود و شعار سال رهبری هم متاسفانه از این قاعده مستثنی نیست! نباید از امروز شروع شود که عده‌ای با عینک سیاسی بخشی را از این شعار خارج کنند و مدام به هم بگویند «داری خلاف همدلی عمل می‌کنی»! «فلانی حرفش خلاف همز بانی است»! و به جای اینکه همدلی و هم زبانی تحقق پیدا کند همین شعار هم سبب دوری و فاصله از یکدیگر شود. خوب است به جای انگ زدن به دیگری هر کسی به وظیفه خود عمل کند.

 

البته در جایی که واقعا عده‌ای رفتار و گفتارشان خلاف شعار است باید صریحا موضع گرفت اما این گونه مواضع که مشوب به سیاست زدگی نباشد کمتر در بین عناصر سیاسی دیده می‌شود! 


» نظر

فقط فارسی بنویسیم

    زبان بومی هر قوم یکی از شاخصه‌های مهم فرهنگی و سبب انسجام و هویت یک جامعه است. از این رو صیانت و تحفظ از زبان یکی از ضروری‌ترین اقدامات و برنامه‌ریزی‌های مسوولین فرهنگی می‌باشد حفظ زیان فارسی به‌عنوان زبان ملت ایران که سابقه ای کهن دار دمی بایست مورد توجه مردم و مسوولین قرار گیرد. امروزه مخاطرات بسیاری در برابر زبان وجود دارد ولع برخی برای یادگیری زیان خارجی که در بسیاری موارد فقط جهت پز دادن و کلاس است استفاده تعابیر فرنگی به نشانه با سواد بودن و فینگلیش نوشتن در پیامها و استفاده افراطی از زبان  محاوره در مکتوبات نمونه‌ای از این مخاطرات است.

رهبر معظم انقلاب در دیدار سال گذشته خود با شورای عالی انقلاب فرهنگی بیان داشتند: «من خیلی نگران زبان فارسی‌ام؛ خیلی نگرانم.» (19/9/1393)

مع الاسف پاره‌ای از اقدامات و رفتارهای نهادهای دولتی فرهنگ‌ساز به جای اینکه در جهت تقویت زبان فارسی  باشد خواسته و نا خواسته راه را برای فرهنگهای غلط باز می‌کند که در جهت تقویت زبان فارسی نمی‌باشد.

به عنوان نمونه تابلوها و بیلبردهای شهری که یک نمونه مهم در فرهنگ‌سازی  برای مردم  است حاوی از عبارات لاتین است. امروزه در تابلوهای شهری در سر کوچه‌ها، خیابان‌ها، جاده‌ها، ایستگاههای اتوبوس و مترو، بانکها، شرکتها و ... بدون دلیل موجهی  از عبارت انگلیسی استفاده شده است. جالب اینجاست که رسم الخط انگلیسی آنها هم در اغلب موارد با قواعد نوشتاری انگلیسی همخوانی ندارد و اگر قرار باشد یک خارجی آنها را بخواند با مشکل مواجه می‌شود!

امام خامنه ای در همین رابطه در دیدار مذکور فرمودند: «اسم فارسی را با خط لاتین می‌نویند! خب چرا؟ چه کسی می‌خواهد از این استفاده کند؟ آن کسی که زبانش فارسی است یا آن کسی که زبانش خارجی است؟ اسم فارسی با حروف لاتین! یا اسمهای فرنگی روی محصولات تولید شده‌ داخل ایران ... خب چه داعی داریم ما این کار را بکنیم؟ بله، یکوقت شما یک محصول صادراتی دارید، آنجا در کنار زبان فارسی -فارسی هم باید باشد البته؛ هرگز نبایستی از روی محصولات ما زبان فارسی برداشته بشود- البته زبان خارجی هم به آن کشورهایی که خواهد رفت، اگر زبان دیگری دارند نوشته بشود، اما محصولی در داخل تولید می‌شود، در داخل مصرف می‌شود، چه لزومی دارد؟ روی کیف بچه‌های دبستانی چه لزومی دارد که یک تعبیر فرنگی نوشته بشود؟ روی اسباب بازیها همین‌جور؛ من واقعا حیرت می‌کنم. این جزو چیزهایی است که شما خیلی درباره‌اش مسئولیت دارید. ... نام شرکت، نام محصول، نام مغازه! و از این قبیل همین‌طور مکرر تعبیرات فرنگی و بخصوص انگلیسی؛ من از این احساس خطر می‌کنم و لازم است که حضرات و شورای عالی انقلاب فرهنگی نسبت به این مسئله بجد دنبال کنند و دولت به طور جدی مواجه بشود با این مسئله». به نظر شهرداری ها باید در تابلوهای شهری تجدید نظر کنند و در یک فرایند تدریجی تا جایی که مقدور است عبرات فرنگی را از تابلوهای مخصوص شهرداری حذف کنند.

یقینا در یک شهر توریستی که مورد بازدید گردشگران است مثل شیراز یا اصفهان وجود کلمات لاتین، شاید منطقی به نظر برسد اما بقیه شهرهای که ظرفیت جهانگردی ندارد چه لزومی دارد ذیل هر تابلو، لاتین آن هم درج  شود؟ حتی در همان شهرهای توریستی هم لزومی ندارد همه محلات و مکانهای آن دارای تابلوی دو زبانه باشد.

 اگر برای مسئولین زبان فارسی مهم است که است باید با برنامه دقیق در این مورد بیندیشند. یا در مورد بانکها وقتی بانکی تعاملات بین‌المللی ندارد و فقط در ایران فعالیت دارد چرا تابلوی بانک و حتی فرمهای آن باید همراه با عبارات لاتین باشد؟

نمونه دیگر در این رابطه پلاک ماشینهای تاکسی است که به رنگ زد است اما مشخص نیست چرا باید عبارت  تاکسی به زبان انگلیسی روی پلاک نوشته شده باشد؟

اسامی ایستگاهای مترو  و اتوبوس و .. نمونه دیگر این فرهنگ سازی پنهان است که سبب شده حتی یک مغازه خرده فروش نیز در تابلوی سر در مغازه‌اش از حروف و کلمات لاتین استفاده کند.

البته تاکنون کارهای خوبی صورت گرفته است مثلا هزینه پیامک فارسی ارزان شده است اما افزایش حجم پیامک فارسی نسبت به لاتین باعث شده تا حدودی این اقدام خنثی شود. و یا اینکه چندی قبل قانونی تصویب شد که طبق آن در تابلوی فروشگاهی که جنس خارجی می‌فروشد حداقل دو سوم تابلو به زبان فارسی باشد و آن یک سوم هم مخصوص لوگوی شرکتها باشد به نظر باید این قانون را تکمیل نمود و در بسیاری  موارد که لزوما ندارد به حذف کامل عبارات لاتین پرداخت  و تعظیم زبان فارسی پرداخت.

نمونه دیگر تعظیم زبان فارسی، که امام خامنه‌ای نیز بدان اشاره دارد سخن گفتن در هواپیماهای کشور و پروازهای داخلی است که بدون مناسبت و اینکه در بین مسافران یک مسافر خارجی باشد بی دلیل خلبان گفته‌های خود را به انگلیسی ترجمه می کند! «الان شما در ایران سوار هواپیما میشوید و میبینید کسی که در برج مراقبت هست و یک ایرانی است، با این خلبان که او نیز یک ایرانی است، حتماً انگلیسی حرف میزند! بنده گفتم در آن هواپیمایی که من سوار می‌شوم، این کار ممنوع است! چرا فارسی حرف نمی‌زنند!؟ آخر یک وقت هست که شما با یک برج بیگانه - که او مثلاً چینی است و شما فارس هستید و زبان یکدیگر را نمی‌دانید - از زبان مشترک انگلیسی استفاده می‌کنید؛ اما بنده مثلاً به مشهد که می‌روم، به چه مناسبت شما انگلیسی حرف می‌زنید!؟ علتش این است که واژه‌ها انگلیسی است و اینها فقط باید این واژه‌ها را به یکدیگر ربط بدهند؛ خودشان را دیگر دچار زحمت نمیکنند؛ همان ربط انگلیسی را می‌دهند! پس ما باید واژه بگذاریم، تا زبان در محیطهایی، این‌گونه منزوی نشود؛ که متأسفانه منزوی شده است». (27/11/1370)

افق بالای رهبر معظم انقلاب این است که ربان فارسی به جایی برسد که روز به روز گسترش پیدا کند و حتی زبان علمی دنیا شود و «در آینده، آن کسانی که از پیشرفتهای علمی کشور ما استفاده میکنند، ناچار شوند بروند زبان فارسی را یاد بگیرند.» (15/5/1392) آیا با این روند فرهنگسازی زبان فارسی در بین مردم کشور و فارسی زبانان گسترش پیدا می‌کند تا بخواهد در جاهای دیگر نفود پیدا کند؟

 


» نظر

نفر پنجم «اولین خواننده زن» پس از انقلاب!

خبر انتشار مجوز به یک خواننده زن به سرعت در شبکه‌های اجتماعی و برنامه‌های تلفن همراه منتشر شد و برخی مدعی شدند برای اولین بار پس از انقلاب برای یک زن مجوز خوانندگی صادر شده است!

اما با مرور تاریخ موسیقی مشخص می‌شود این فرد  پنجمین «اولین زن» خواننده پس از انقلاب است!

پیش از ایشان در آبان سال 92 خبری از خوانندگی خانم «مهدیه محمدخانی» در تالار وحدت تهران به عناوان اولین خواننده زن پس از انقلاب معرفی شد!!

قبل‌تر نیز خانم «ارکیده حاجی وندی» به عنوان اولین خواننده زن ایرانی پس از انقلاب ملقب شده بود!

پیشتر از همه اینها نیز در اواخر دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد خانمی با نام هنری «شیدا» همراه با همسر خود، آلبومی با مجوز وزارت ارشاد منتشر کرد و اولین خواننده زن پس از انقلاب لقب گرفت! که البته آخرین آلبوم آن‌ها به تشخیص وزارت ارشاد و به دلیل غالب بودن صدای زن ممنوع و جمع‌آوری شد.

البته برخی دیگر با توجه به تیتراژ پایانی سریال مختار که لالایی توسط یک زن بود، خانم «صدیقه بحرانی« را اولین خواننده زن پس از انقلاب نامیدند! البته ممکن است تحقیقات بیشتر بر این تعداد بیفزاید! البته گروههای کر شامل زن و مرد بسیاری در کشور وجود دارند و همخوانی زنان و مردان امری شایع بوده است.

اما امروز چه شده است که برای خانم «نوشین طافی»، پنجمین «اولین خواننده زن» این همه هیاهو به راه افتاده است؟ چرا برخی سعی در بزرگنمایی این خبر و دمیدن در بحث خوانندگی زنان دارند؟

به نظر می‌رسد برخی قصد دارند با بزرگنمایی این ماجرا و تحریک عناصر متدین به انجام واکنشهای احساسی دست به مظلوم‌نمایی دیگری زده و افکار عمومی را از مسایل اصلی کشور باز دارند و به جای پاسخگویی به ضعفهای خود حاشیه سازی کنند!  جا دارد نیروهای متدین توجه کنند چنین کاری مسبوق به سابقه است و ترکیب صدای زن و مرد اگر صدای مرد غالب باشد یک امر قانونی بوده است و پیش از این نیز مجوز گرفته است.

دوم اینکه برخی دیگر قصد دارند بدون توجه به اینکه این آلبوم با صدای ترکیبی خانوم طافی و آقای کرامتی انجام گرفته است  راه را برای خوانندگی تک نفره زنان باز کنند و قبح مساله را در افکار عمومی بشکنند به خصوص با توجه به سخن وزیر ارشاد که قبلا گفته بود «در مورد تک‌خوانی خانم‌ها اتفاق‌نظر و اجماعی در بین آقایان مراجع وجود ندارد. برخی از مراجع اعتقادشان این است که بحث درباره تک‌خوانی و جمع‌خوانی خانم‌ها نیست، بحث این است که صدای آن‌ها لهوی نباشد. برخی مراجع نظرشان این است که اگر مفسده‌انگیز نباشد مشکلی وجود ندارد».

به هر حال بزرگنمایی و پرداختن وسیع به این خبر کمی مشکوک به نظر می رسد.


» نظر

فتنه در تهران/حماسه در ایران

فتنه سال 88 را باید فتنه پیچیده‌ای دانست که اگرچه عاملان فتنه با نظریه عجیب «داماد لرستان و پسر آذربایجان» سعی کردند دامنه فتنه‌گری خود را در شهرهای دیگر هم بگسترانند، اما آنچه مشاهده شد، اعتراضاتی بود که تنها در تهران نمود پیدا کرد که اوج آن در روزهای اواخر خرداد سال 88 بود که البته روزبه‌روز به افول گرایید.

آرای آقای موسوی در شهر تهران حدود سیصد هزار رأی بیشتر از رئیس‌جمهور منتخب بود. ادعای دروغین تقلب در انتخابات که از ماه‌ها پیش از انتخابات از سوی اصلاح‌طلبان مطرح می‌شد سبب گردید بخشی از حامیان موسوی در تهران به خیابان‌ها بیایند تا به‌اصطلاح، حق خود را مطالبه کنند، اما این ادعای دروغین در دیگر نقاط کشور با هیچ واکنشی از سوی مردم مواجه نشد و با وجود تبلیغات گسترده فتنه‌گران و شبکه‌های ماهواره‌ای ضد انقلاب برای تشویق مردم به حضور اعتراض‌آمیز در خیابان‌ها، مردم دیگر استان‌ها تنها با نگرانی به نظاره وقایع پایتخت نشستند.

رسانه‌های معاند نظام که معمولاً کوچک‌ترین اجتماعات و اعتصابات صنفی در ایران را با آب‌ و تاب فراوان منعکس می‌کنند، هیچ‌گاه نتوانستند در طول هشت ماه فتنه‌گری در کشور خبر قابل توجهی از اعتراضات مردم در غیر از شهر تهران را پوشش دهند!

باوجود تلاش آشوب‌طلبان، مرز فتنه از بخش‌های محدودی از تهران هم فراتر نرفت. شعارهای ساختارشکنانه و ضدانقلابی و توحش و خرابکاری فتنه‌گران که ربطی به مسئله انتخابات نداشت، سبب می‌شد تا در اجتماعات بعدی تعداد افراد از دفعه گذشته کمتر شود. تاسوعا و عاشورای حسینی سال 88 اوج نقطه ‌امید فتنه‌گران و دشمنان بود تا به زعم خود با استفاده از حضور پررنگ مردم در عزاداری‌ها بتوانند با تکیه بر توپخانه‌های رسانه‌ای داخلی و خارجی مردم را به اعتراض و فریاد علیه نظام اسلامی در عاشورا فراخوانند. اما این بار هم در تهران آن‌گونه که دشمنان توقع داشتند، کسی با اینان همراه نشد و فقط جمعی از اراذل آشوبگر و عده‌ای از ورشکستگان سیاسی به خیابان آمدند که با حماقت در هتک‌حرمت این روز، این پروژه شکست خورد و مردم علیه حرمت‌شکنان به خروش آمدند.

مردم بابصیرت برخی شهرها که تحرکات موذیانه فتنه‌گران در پایتخت را رصد می‌کردند، در اعتراض به هشت ماه فتنه‌گری و آشوب و اهانت به مقدسات آنان، در روزهای پس از عاشورا به خیابان‌ها آمدند. اما در روز نهم دی بسیاری از شهرها به‌ویژه تهران با حماسه‌ای فراگیر، تومار فتنه را در هم پیچیدند و اعتراضاتی که در ابتدا علیه فتنه‌گران از شهرهای رشت و تبریز به گوش رسید،

در نهم دی ماه سال 1388 به سرتاسر ایران و در لوای حمایت از ولایت و نظامی اسلامی بلند شد. خروش میلیونی مردم ایران که هشت ماه پیش از آن در انتخاباتی با 85 درصد مشارکت ضمن حمایت از نظام و انقلاب، به پویش و سرزندگی کشور مهر تأیید زده بودند، نشان داد با رویارویی یک فتنه پیچیده که یک سر در داخل کشور و یک سر در خارج از این مرز و بوم دارد دست از حمایت از نظام دینی خود بر نمی‌دارند و تقریباً همان چهل میلیونی که در 22 خرداد 88 با آرای خود ابتدا به جمهوری اسلامی بله گفتند و سپس رأی خود را به صندوق انداختند، این بار با گام‌های خود به طرفداری از انقلاب اسلامی به میدان آمدند و از دشمنان ملت برائت کردند.

در تهران نیز خیل عظیم چند میلیونی جمعیت در خیابان انقلاب و خیابان‌های اطراف نشان از این داشت که حتی برخی رأی‌دهندگان به سران فتنه نیز از فتنه‌گری او بیزارند و دیگر به ادعاهای دروغین‌شان وقعی نمی‌نهند. این‌گونه بود که فتنه‌ای که در تهران و البته با همدستی برخی کشورهای خارجی صورت گرفت، با جواب دندان‌شکن همه مردم ایران در نهم دی روبه‌رو و مضمحل شد.


» نظر
<      1   2   3   4   5   >>   >
title=