سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دل قرص در دفاع از مردمسالاری

29 خرداد سال 88 و خطبه مثال زدنی امام خامنه‌ای پس از انتخابات یکی از روزهای به یادماندنی تاریخ انقلاب خواهند ماند. از آن جهت که ایشان در این خطبه سنگ بنایی محکم برای آینده انقلاب و کشور بنا نهادند که تا سالیان سال کسی در این مملکت نتواند با قلدری و تغلب در برابر آرای ملت قد علم کند و فتنه گری نماید.

خطبه اول با این آیه شروع شد و تفسیر این آیه بود: «هو الّذی انزل السّکینة فی قلوب المؤمنین لیزدادوا ایمانا مع ایمانهم و للَّه جنود السّماوات و الأرض و کان اللَّه علیما حکیما»

این امر نشان از «دل قرص» رهبری در برابر اضطرابها و التهابهای جامعه داشت.

همین سکینه الهی و دل قرص رهبری سبب شد ایشان با صلابت بیان کند: «بنده زیر بار بدعتهای غیرقانونی نخواهم رفت.»

جمله تاریخی امام خمینی «من دولت تعیین می‌کنم» را اگر اولین اقدام برای برقراری مردمسالاری دینی در ایران بدانیم جمله مذکور امام خامنه‌ای بنای مردمسالاری دینی را در کشور برای همیشه محکم و ثابت کرد.

ایشان در همین خطبه فرمودند: «این تصور هم غلط است که بعضی خیال کنند با حرکات خیابانی، یک اهرم فشاری علیه نظام درست می‌کنند و مسئولین نظام را مجبور میکنند، وادار میکنند تا به عنوان مصلحت، زیر بار تحمیلات آنها بروند. نه، این هم غلط است. اولاً تن دادن به مطالبات غیر قانونی، زیر فشار، خود این، شروع دیکتاتوری است. این اشتباه محاسبه است؛ این محاسبه‌ غلطی است.» در روزهایی که خواص بی‌بصیرت، اسیر التهابات شده بودند و به جای آنکه دلشان قرص باشد، تردید و اضطراب در دلشان موج می‌زد، امت و امام، به فتنه‌گران باج ندادند و پای جمهوریت نظام ایستادند.

رهبری معظم آن روز به خوبی و با آینده‌نگری ژرف خود، تبیین نمود که: «امروز اگر چهارچوبهای قانونی شکسته شد، در آینده هیچ انتخاباتی دیگر مصونیت نخواهد داشت. بالاخره در هر انتخاباتی بعضی برنده‌اند، بعضی برنده نیستند؛ هیچ انتخاباتی دیگر مورد اعتماد قرار نخواهد گرفت و مصونیت پیدا نخواهد کرد»

رهبری آن روز محکم در برابر «عناصر داخل نظام» و «دوستان سابق» خود ایستاد تا غریبه ها و دشمنان حساب کار خود را بکنند که در کشوری که ولایت فقیه و عالم عادل حکمفرماست نمی‌توان با قهر و غلبه در برابر دولت مشروع مردمی ایستاد.

همین سیر در انتخابات سال 92 هم ادامه داشت و ایشان قانونگرایی و قانونمندی را ترجیع‌بند سخنان خود در ایام انتخابات قرار داده بود. امروز اگر دولتی بر سر کار است که تنها با 250 هزار رای، توانسته انتخابات را ببرد و همه به قانون تمکین می‌کنند ثمره همان خطبه‌ای است که رهبری با دل قرص ایراد کرد و در آن با امام زمان عهد بست تا پای جان و آبرو از این نظام و ملت دفاع کند.

اگر امروز عده‌ای به راحتی از اعتدال سخن می‌گویند، مدیون خطبه 29 خردادند که رهبری تمام قد علیه افراط و بی‌قانونی ایستاد و هیچ گونه گوتاه نیامد. آن روز اگر ایشان اختلاف 11 میلیونی را نادیده می‌پنداشت و تحت تاثیر فشارها و تحمیلها قرار می‌گرفت امروز 250 هزار رای را راحت می‌شد زیر سوال برد و برای دولت دردسر درست کرد! اگر امروز در میان خیل مشکلاتی که دولت دارد کسی از نامشروعیت و عدم مقبولیت دولت سخن نمی‌گوید و مردم با اطمینان و اعتماد کامل به نظام پای صندوق رای می‌آیند ثمره همان خطبه 29 خرداد است که آینده انقلاب را بیمه کرد.


» نظر

عمل به قانون به جای سخنان شاعرانه

بر اساس اصل یکصد و سیزدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، «مسئولیت اجرای قانون اساسی و ریاست قوه مجریه» بر عهده رییس جمهور است. از سوی دیگر در همین قانون، پس از آنکه در اصل دوم، اصول اعتقادی و شرعی مورد پذیرش جمهوری اسلامی ذکر شده، در اصل سوم  قانون اساسی که رییس جمهور مسئول اجرای آن است آمده است: «دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است برای نیل به اهداف مذکور در اصل دوم، همه امکانات خود را برای امور زیر به کار برد :

1-ایجاد محیط مساعد برای رشد فضایل اخلاقی براساس ایمان و تقوا و مبارزه با کلیه مظاهر فساد و تباهی.»

حال پرسش از رییس جمهور حقوقدان کشور اینجاست نحوه اجرای این اصل قانون با چه کسی است؟ آیا این اصل شامل قوه مجریه هم می‌شود یا وظیفه اجرای این اصل بر عهده مراجع و کارشناسان دینی و حوزه علمیه است؟

با توجه به این اصل آیا دولت دینی، می‌تواند از مسئولیت در قبال دین و آخرت مردم شانه خالی کند؟ مبارزه دولت را کلیه مظاهر فساد و تباهی چطور محقق می شود؟ وقتی در این اصل از ایمان و تقوا نام برده شده است آیا می توان پذیرفت که دولت فقط وظیفه بهبود معشیت مردم را به عهده دارد؟

در اصل هشتم قانون اساسی نیز آمده است: «در جمهوری اسلامی ایران دعوت به خیر، امر به معروف و نهی از منکر وظیفه‌ای است همگانی و متقابل برعهده مردم نسبت به یکدیگر، دولت نسبت به مردم و مردم نسبت به دولت. شرایط وحدود و کیفیت آن را قانون معین می‌کند.»

یقینا یکی از ضعفهای مجالس پس از انقلاب این بوده است که حدود و ثغور این اصل را مشخص نکرده‌اند اما جدای از این مساله، امر معروف و نهی از منکر دولت نسبت به مردم به چه معناست؟ با توجه به اصل دوم قانون اساسی می‌توان معروف و منکر را تعریف کرد بدون اینکه معنای شرعی و فقهی آن را مد نظر قرار دهیم. دولت چگونه باید به این فقره از این اصل عمل و آن را اجرا کند؟ آیا از این اصل بی تفاوتی دولت نسبت به دین برداشته می‌شود؟

اصل یکصد و بیست و یکم قانون متن سوگند رییس رئیس جمهور در مجلس شورای اسلامی می باشد که در آن آمده است:

«بسم الله الرحمن الرحیم. من به عنوان رئیس جمهور در پیشگاه قرآن کریم و در برابر ملت ایران به خداوند قادر متعال سوگند یاد می کنم که پاسدار مذهب رسمی و نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی کشور باشم و همه استعداد و صلاحیت خویش را در راه ایفای مسئولیتهایی که برعهده گرفته ام به کار گیرم و خود را وقف خدمت به مردم و اعتلای کشور، ترویج دین و اخلاق، پشتیبانی از حق و گسترش عدالت سازم و از هرگونه خودکامگی بپرهیزم و از آزادی و حرمت اشخاص و حقوقی که قانون اساسی برای ملت شناخته است حمایت کنم. درحراست از مرزها و استقلال سیاسی و اقتصادی و فرهنگی کشور از هیچ اقدامی دریغ نورزم و با استعانت از خداوند و پیروی از پیامبر اسلام و ائمه اطهار علیهم السلام قدرتی را که ملت به عنوان امانتی مقدس به من سپرده است همچون امینی پارسا و فداکار نگاهدار باشم و آن را به منتخب ملت پس از خود بسپار»

در این عبارات اینکه رییس جمهور خود را وقف ترویج دین و اخلاق نماید چه معنایی را در ذهن متبادر می سازد؟ با توجه به مجموع این اصول آیا این گونه برداشت نمی‌شود که رییس جمهور اسلامی ایران باید قانونا، غصه دین و آخرت مردم کشورش را بخورد و برای آن اندیشه کند؟

رییس جمهوری که با اعتقاد به این قانون اساسی خود را در معرض انتخاب مردم گذاشته است و وظیفه اجرای قانون اساسی را به عهده دارد و برای پاسداری از قانون اساسی سوگند یاد کرده است، می بایست پایبند به عهد و قسم خود با مردم و خدای خویش باشد و این تمام توان خود را مصروف به این وظیفه قانونی خویش یعنی ترویج معروف، اخلاق و دین در جامعه اسلامی کند. اصولا دولت دینی، بر مبنای قانون اساسی باید دغدغه دین مردم را باشد.

می توان شاعرانه سخن گفت و با رعایت جناس، واج آرایی، تلمیح، و سایر صنایع ادبی مثل اضافه معکوس و  ...، از تعابیری مثل دولت دینی و دین دولتی، فرهنگ ارزشی و اررش فرهنگی، مردم دین دار و دین مردمدار و ... استفاده نمود ولی باید توجه داشت این تعابیر شاعرانه منجر به قانون گریزی و یا سخنانی که بر خلاف مشی قانون اساسی کشور است نشود! 


» نظر

حاکم اسلامی باید مردم را بهشتی کند

مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ یَقُولُ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ أَبِیهِ عَنْ سَیِّدِ الْعَابِدِینَ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ سَیِّدِ الشُّهَدَاءِ حُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ قَالَ: مَرَّ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ بِرَجُلٍ یَتَکَلَّمُ بِفُضُولِ الْکَلَامِ فَوَقَفَ عَلَیْهِ ثُمَّ قَالَ یَا هَذَا إِنَّکَ تُمْلِی عَلَى حَافِظَیْکَ کِتَاباً إِلَى رَبِّکَ فَتَکَلَّمْ بِمَا یَعْنِیکَ وَ دَعْ مَا لَا یَعْنِیک. (الأمالی صدوق، تهران، کتابچی،ص 33)

روزی امیرالمومنین از کنار مردی که سخنان بیهوده بیان می‌کرد گذر کرد. سخنانی که نه برای شنونده و نه برای گوینده سودی ندارد. حضرت نزد او توقف کرد و فرمود این صحبتهایی که بیان می‌کنی در واقع داری برای دو فرشته‌ای که اعمال تو را می‌نویسند، املا و ابلاغ می‌کنی و به سوی پروردگارت می فرستی! پس در مورد آنچه مهم است سخن بگو و آنچه گفتنش فایده ندارد را رها کن.

آنچه از این روایت برداشت می‌شود:

امیرالمومنین علیه السلام به عنوان حاکم اسلامی و امام مسلمین، حتی در مورد رفتارهای کوچک مردم هم بی‌تفاوت نیست و وقتی مشاهده می‌کند شخصی کار نا صوابی انجام می‌دهد هر چند ممکن است حرام هم نباشد او را به نیکی و راه صواب توصیه می‌کند. (اقتباس از درس خارج امام خامنه ای در تاریخ 4/3/93)

حاکم اسلامی وظیفه دارد راه  را برای سعادت مردم جامعه هموار کند و او را به به بهشت رهنمون سازد

در روایتی دیگر «امیرالمؤمنین فرمود: اگر از من اطاعت کنید، من شما را به بهشت می‌رسانم. عبارت امیرالمؤمنین در خطبه‌ى نهج‌البلاغه این است؛ میفرماید: فَاِن اَطَعتُمونى فَاِنّى حامِلُکُم اِن شاءَ اللهُ عَلى‌ سَبیلِ الجَنَّة؛ فرمود اگر آنچه من میگویم، گوش کنید و عمل کنید، من شما را به بهشت خواهم رساند، ان‌شاءالله؛ وَ اِن کانَ ذا مَشَقَّةٍ شَدیدَةٍ وَ مَذاقَةٍ مَریرة؛ (خطبه 156) اگرچه این کار، بسیار دشوار است، بسیار سخت است، تلخ است. این حرکت، ... حرکت آسانى نیست؛ این هدف امیرالمؤمنین [است‌]. رساندن انسانها به بهشت، هم در زمینه‌ فکرى مردم، [هم] در زمینه‌ روحى و قلبى مردم، [هم‌] در حیات اجتماعى مردم، نقش مى‌آفریند. ... گاهى شنیده می‌شود کسانى در گوشه‌وکنار وقتى صحبت از هدایت و راهنمایى و بیان حقایق دینى و مانند اینها می‌شود، می‌گویند .. مگر ما موظّفیم مردم را به بهشت برسانیم؟ بله، همین است. فرق حاکم اسلامى با حکّام دیگر در همین است: حاکم اسلامى می‌خواهد کارى کند که مردم به بهشت برسند؛ به سعادت حقیقى و اُخروى و عقبائى برسند؛ [لذا] راه‌ها را باید هموار کند. اینجا بحثِ زور و فشار و تحمیل نیست؛ بحثِ کمک کردن است. فطرت انسانها متمایل به سعادت است، ما باید راه را باز کنیم؛ ما باید کار را تسهیل کنیم براى مردم تا بتوانند خودشان را به بهشت برسانند؛ این وظیفه ما است، این کارى است که امیرالمؤمنین بار آن را بر دوش خود گرفته است و احساس وظیفه می‌کند که مردم را به بهشت برساند....وسائل عمل خیر و حسنات را در کشور فراهم کنیم، وسائل شُرور و آفات را از دسترسها برداریم؛ این وظائف مسئولین حکومت است .» (23/2/1393 بیانات امام خامنه ای در دیدار مردم استان ایلام)

این مساله این قدر اهمیت دارد که حضرت امام صادق(ع) در بیانی عتاب گونه بیان می‌دارد: «لَوَدِدْتُ أَنَّ أَصْحَابِی ضُرِبَتْ رُؤُوسُهُمْ بِالسِّیَاطِ حَتّى‏ یَتَفَقَّهُوا». (الکافی، الإسلامیة، ج‏1، ص: 31)

«هر آیینه دوست داشتم این را که بر سر شیعه من تازیانه زده شود تا طلب علم دین کنند» مولا صالح مازندرانی در شرحی که بر اصول کافی نوشته است ذیل این رویت آورده است:

اینکه حضرت از میان همه اعضا سر را بیان کرد با وجود اینکه شریفترین عضو است و به همین خاطر است در اجرای حدود از ضربه زدن به سر نهی شده است با این حال حضرت فرمود بر سر یارانم تازیانه بزنم به خاطر کثرت تقویت مبالغه در تادیب امت به دلیل ترک تفقه و دین آگاهی است و این مثال دلالتی است بر اینکه حاکم اسلامی می‌بایست مردم را به معروف راهنمایی کند هر زمان که مردم معروفی را ترک کردند اگر چه احتیاج به ضرب و غیر آن از انواع مختلف تادیب و تعذیب باشد. (شرح الکافی-الأصول و الروضة ج‏2، ص 21)

یقینا هیچ گاه حضرات معصومین برای تربیت مردم دست به تازیانه نبردند اما این روایت دلالت بر این دارد حاکم اسلامی تا این حد برای سعادت و رستگاری مردم ارزش و اهمیت قایل است و دل می‌سوزاند. اصولا در آیات الهی هدف بعثت انبیا تزکیه و تعلیم مردمی است که در ضلالت بودند «هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی‏ ضَلالٍ مُبین‏» (الجمعة :  2) از این جهت در جامعه اسلامی که استمرار حکومت نبوی است تزکیه و تعلیم باید دستور کار حاکمان قرار گیرد و حاکم اسلامی نمی تواند نسبت به سعادت امت علی السویه باشد و اختیار انتخاب بهشت و جهنم را به عهده خود آنان بگذارد!

بلکه اصل اولی بایستی تربیت نفوس و تعالی جامعه باشد و برای این مهم هر گونه مانع و آسیبی وجود دارد برطرف نماید و شرور را دفع نماید. در جامعه مدرن امروزی که عوامل غفلت و گمراهی بسیار است می بایست راهکارهایی برای دفع این مخاطرات اندیشید. کارهای سلبی مانند فیلتر کردن، توقیف، برخورد و با انحرافات و اعوجاجاتو ... گرچه در همین راستای سوق مردم به بهشت ضروری است و کسی نباید منکر آنها شود اما یقینا کافی نیست چه آنکه در روایت صدر نوشتار حضرت امیر با بیانی اقناعی سعی در تعلیم و تربیت فرد مذکور نمود و از این دست برخوردها در سیره حضرت رسول و ائمه اطهار فراوان است که صد البته به ضمیمه شدن روایت دوم به این نتیجه می رسیم حاکم اسلامی فقط نباید به حرف و توصیه اکتفا کند و در این باره باید عملا وارد میدان شود.

همه آنچه بیان شد در مورد اعمال فردی و شخصی افراد جامعه بود، یقینا سعادت جامعه اسلامی از حیث اجتماع به مراتب بالاتر از سعادت فردی است. از این رو اگر تعالی گرایشها و بینشها و کنشهای تک تک افراد باید مورد توجه حاکم اسلامی باشد به طریق اولی چنین امری در جامعه مهم تر است. از این رو هر عامل و علتی که امنیت اخلاقی را مختل و روند سعادت جامعه اسلامی را کند نماید، باید از سر راه برداشته شود. لذا اگر اشخاصی یا دشمنان سعی دارند امت اسلامی را با زور به جهنم ببرند حاکم اسلامی باید با قدرت از جامعه خود صیانت کندو شاید فلسفه اجرای حدود و تعزیرات و جهاد در جامعه اسلامی همین باشد که اگر نمی‌توان مردم را با زور به بهشت برد و می توان جلوی اشخاصی که سعی در جهنمی کردن جامعه دارند را گرفت!

 

 صبح صادق، ش651، ص11


» نظر

پاسخ منطقی جوانان ایرانی به یاوه گویی یاهو!

 پس از آنکه یاهو در صفحه اصلی خود خبر کمپین حجاب اختیاری را با بزرگنمایی زیادی منتشر کرد، کاربران ایرانی ذیل آن خبر با نظرات خود در موافقت با حجاب اسلامی به شدت علیه این خبر سفارشی یاهو موضع گرفتند و با منطق و متانت اسلامی و ایرانی خود از حجاب حمایت کردند. در بیش از 600 نظری که پای این خبر درج شده است اکثرا با یاهو مخالفت کرده اند. بخشی از این نظرات در ذیل آمده است و نظراتی که به زبان انگلیسی نوشته شده همراه با ترجمه از طرف سایت بصیرت آمده است.

Akram : I"m another Iranian girl in Iran. Hijab is my honor

(ترجمه/ اکرم: من یکی دیگر از دختران ایرانی هستم که حجاب افتخار من است.)

 

Zohreh  :I suppose you to come to Iran and see millions of women that wear Hijab because they like it. so don"t care some hundred women.

(ترجمه/ زهره: من گمان می کنم شما به ایران آمدی و میلیونها زن را که حجاب دارند دیده ای چون آنها حجاب را دوست دارندپس اقدام چند صد نفر زن مهم نیست)

 Farahroozi:  

با سلام من هم یک زن ایرانی هستم. میخواستم از کسانی که بانی این کمپین هستند بپرسم که بی حجابان دنیا چه نتیجه ای از بی حجابی و بی بند و باری گرفتند جز پوچی و بن بست که شما به دنبالش هستید؟ چارلی چاپلین در نامه هایش به دخترش نوشت: دخترم تن خود را برای کسی عریان کن که روحش را برایت عریان کرده باشد. در ضمن تمامی مخلوقات خدا با پوشش آفریده شده اند، حتی حشرات! آنوقت چرا ما انسان ها که اشرف مخلوقات هستیم و دارای عقل و شعور نباید پوشش و حریم داشته باشیم. ای کسانی که خواهان بی حجابی هستید بدانید که حجاب یک حریم است برای شما و نه یک اجبار.

Fatemeh Roohi:

سلام من یک خانم ایرانی هستم که حجاب را به عنوان یک پوشش دوست دارم . این میراث پدران و اجداد ما ایرانیها از قبل از اسلام است و من به این فرهنگ و تمدن ایرانی افتخار می کنم. تا جایی که من اطلاع دارم هیچ یک از پیامبر های گذشته نیز بی حجابی و عریان بودن را برای رهروان خود به ارمغان نیاوردند بلکه این برهنگی ابزاری است در دست دولتمردان فاسد تا امیال و آرزوهای خود را بر آورده سازند.

Mohammad:

سلام میخواستم بگم اونایی که ادعا میکنند ایرانیند یا طرفدار حقوق زنان هستند برن تاریخ رو خوب بخونند و در مورد حجاب همسر ودختران کوروش کبیر اطلاع کسب کنند وبدونند که مردان همیشه عاشق زنان خوب و خوش اخلاق و با گذشت میشن و اگر یه زن یا دختر بی حجاب ببینند عاشقش نمیشند بلکه تنها از بدنش و عشوه های مسخره اش خوششون میاد. و یه مرد زرنگ عاشق با غیرت هیچ موقع با چنین زنای سست عنصری که خودشون رو واسه همه مردها بی حجاب میکنند ازدواج نمیکنند. بی حجابی قدم اول خیانت هست اگه باور ندارید برید ببینید ریشه ی اینهمه بی بندوباری و خیانت در خانواده های آمریکایی و غربی که تولید نسل توی این کشورهارو به خطر انداخته چیه؟ با تشکر سلامتی هر چی با غیرت عاشق که فرزند خلف کوروش کبیر.

Hasan:  

خیلی جالبه این که تو بعضی کشورهای غربی با اینکه ادعا می کنند آزادی هست ولی مسلمونا رو اذیت می کنند و دخترای محجبه را از کلاس دانشگاه منع می کند ولی انتظار دارند توو ایران با بی حجابی مقابله نشه . والا !!!!!

Yas Ghol: 

این سایت عکس زن با حجاب را در محله قدیمی انداخته تا اینطور القا کند که با حجاب فقیر وعقب مانده است امابی حجابها را در جاهای خوش منظره نشان داده که عکس موضوع را نشان دهد.واقعا موزی وشیطان صفت هستند مدیران این سایت ها

Bahar:

سلام من قبلا بی حجاب بودم اما الان حجاب دارم چون ر انسانی خودش میتونه حجابشو انتخاب کنه شما که این شریعت رو به خاطر حجابش رد میکنید باید بگم حجاب1 ارزش هست هرکس خودشو به 1 قیمتی میفروشه روی1 ماشین خیلی گران قیمت پارچه کشیده میشه وازش محافظت میشه چون ارزش داره اما هرچی ماشین ارزون باشه وخراب از محافظتش کمتر میشه انسان هم وقتی بی قدرو قیمت باشه خودشو ارزون میفروشه تا مردها آزادانه ازش لذت ببرند واین شریعت به ذات خودش عیبی نداره اشتباهات استفاده کنندگان از اونو نمیشه پای شریعت گذاشت

 :Mahsa  

ما معتقدیم که برای بهره بردن از زیبایی یک زن می بایست بهای آن را داد. زنی که خود را ارزان می فروشد قدر و ارزش خود را نمی داند. برای دیدن حیوانات در باغ وحش هم می بایست بلیط تهیه کرد یا برای دیدن موزه ها، چرا برخی ارزش خود را نمی دانند و ارزش خود را به راحتی در اختیار و منظر دیگران قرار می دهند. اری حجاب می گوید برای دیدن من باید بهای آن را بپردازی یا فرد دیگری زودتر مرا برای خود انتخاب کرده است.

مردان به دنبال زنانی هستند که دیده ها کمتر ایشان را دیده باشد. خواهرم خود را بپوشان

 

Mahnaz Siri:  yahoo is Zionist spy, Not neutral media

(ترجمه/ یاهو صهیونیست است یک رسانه عادی نیست)

 Zeinab Ghaderi:  I love my Hijab in Iran .I have no problem in my dear country and I live here so comfort.

(ترجمه/ من حجابم رو دوست دارم من با کشورم مشکلی ندارم و با آسایش اینجا زندگی می کنم)

رضا تقی پور : ای زن به تو از فاطمه (س) این گونه خطاب است / ارزنده ترین زینت زن حفط حجاب است.

 

Tahereh:

دختران اینچنینی لذتی جز پرداختن به این جسم ندارند ... بیچاره ها فقط سرشان به خودشان گرم است...چه زندگی حیوانی ای است بی حجابی...

i am a iranian girl,i have islamic hejab .... this text is one of many of your lies...

(ترجمه/ من یک دختر ایرانی ام که حجاب اسلامی دارم .. این نوشته یکی از دروغهای زیاد شماست)

 

Habib : Iranian hijab friendly. Death to Israel, Death to America

 (ترجمه/ حجاب ایرانی دوست داشتنی است مرگ بر اسراییل مرگ بر آمریکا)

King:  

ما حجاب فاطمه دختر پیامبر را رها نمی کنیم

 

 Ali: Our women are proud of their Hijab .How long are you going to trick people by these fake pictures and videos .just take a very short look at the web sites to see how many people are turning to be Muslims and wearing Hijab. STOP all these lies and BE MORE REALISTIC.

 (ترجمه/ زنان ما با حجابشون سربلند هستند. تا چه کی می توانید با این تصاویر جعلی مردم را فریب دهید؟ یک نگاه کوتاه به سایتها نشان میدهد مردم مسلمان می شوند و حجاب را انتخاب می کنند. این دروغها را بس کنید و واقع بین باشید.

Am: hijab is our life

(ترجمه/ حجاب زندگی منه)


» نظر

دور جدید حملات به علامه مصباح یزدی

انتقاد همراه نصیحت آیت الله مصباح یزدی از توهین رییس جمهور به منتقدین خود، سبب شد بار دیگر کسانی که مدعی آزادی بیان هستند، موجی از حملات و توهینها و دروغها را علیه این استاد اخلاق به راه بیندازند.

اینان ادعا می‌کنند آقای مصباح در سالهای فرموده است: «چون رییس جمهور از رهبری حکم تنفیذ گرفته است پس اطاعت از رییس جمهور اطاعت از خداست».

بر مبنای این ادعای نادرست که در واقع نوعی بد فهمی یا تجاهل از سخنان آیت‌الله مصباح است ادامه می‌دهند که آقای مصباح تغییر نظر داده است و نباید از رییس جمهوری انتقاد کند!

اما ماجرا چیست؟ حضرت آیت‌الله مصباح در تاریخ 21 مرداد سال 1388 در جمع گروهی از هنرمندان بسیجی، اعضای حزب مؤتلفه، و اعضای نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه‌ها به بیان تبیین جایگاه ولایت فقیه در نظام اسلامی پرداخته است و در اثنای فرمایشات خود آورده است:

«متأسفانه در درون جامعه ما ـ‌آن طور که باید و شاید‌ـ به این مسأله درست توجه نشده و هنوز هم نمی‌شود. عموم مردم ما ـ‌همین مردم مسجدی، نمازخوان، روضه‌ای‌ـ این‌ها را خوب درک می‌کنند. اما خواصی که مسؤولیت‌پذیر هستند، در پست‌های مختلف، آنها خیلی باورشان نیست. آنها خیال می‌کنند رهبر هم مثل رییس‌جمهور است؛ این یک پستی است، آن هم یک پست دیگری است. در قانون اساسی هم او شخص اول است، این شخص دوم؛ چندان فرقی ندارد؛ جایشان را هم می‌شود عوض کنند. همان‌طور که این[رییس‌جمهور] با انتخاباتی تعیین می‌شود و احیاناً در جریان آن هم تقلب و زد و خوردی می‌شود، او[ولی‌فقیه] هم همین طور است. اهمیتی ندارد. یک عده‌ای طرفدار او هستند، یک عده‌ای هم نیستند. یک حزبی با او موافق است، یک ؛ حزبی هم با او موافق نیست. در صورتی که ماهیت این دو با هم تفاوت ماهوی دارد. او [ولی فقیه] یک رهبری دینی جانشین امام زمان(عج) است؛ این [رییس جمهور] نماینده‌ای است که مردم او را انتخاب کرده‌اند. این دو با هم خیلی تفاوت دارند    .

رییس جمهور وقتی از طرف ولی فقیه نصب شد، می‌شود عامل او؛ او نصبش می‌کند. آن پرتو قداستی که او دارد بر این هم می‌تابد. وقتی رییس جمهور اسلامی شد، حکمش را از رهبر ـ‌یعنی جانشین امام(ع)‌ـ دریافت کرد، یک پرتوی از آن قداست بر این هم می‌تابد؛ آن وقت اطاعت از رییس جمهور و اطاعت از مجلس و سایر امور هم می‌شود اطاعت از خدا. اما تا این جور نشده، حساب رهبر از دیگران جداست. او ارزشش از طرف امام زمان(عج)و از طرف خداست. مردم برای او مقامی قائل هستند که گویا از لب‌های امام زمان(عج) شنیده‌اند که او نایب من است. البته چنین چیزی نیست؛ نصب، نصب عام است؛ یعنی گفته‌اند در زمان غیبت کسانی که واجد چنین شرایطی هستند از طرف امام زمان(عج) نیابت دارند؛ شخص تعیین نشده است. اما بعد از این‌که خبرگان تعیین کردند و گفتند بهترین فردی که مصداق این مقام است، فلان شخص است، آن عنوان کلی در این مصداق تعین پیدا می‌کند»    .   (http://mesbahyazdi.ir/node/340)

در واقع روح کلی بیانات ایشان نقش مشروعیت بخش ولی فقیه در نظام اسلامی است. منظور آیت الله با توجه به منظومه فکری ایشان کاملا روشن است اما متاسفانه جریانات بی اخلاق سیاسی مباحث علمی را با عینک کوته بین سیاسی و تنگ نظرانه خود نگاه می‌کنند و از این فرمایشات این گونه برداشت می کنند که اطاعت از رییس جمهور اطاعت از خداست!

در حالی که حضرت آیت الله مصباح بیا می‌دارد اگر رییس جمهور تنفیذ رهبری داشته باشد مشروع است و در غیر این صورت اطاعت از او جایز نیست و چنین شخصی طاغوت است.

چنانچه ایشان در سخنان خود بارها بر این مطلب تاکید داشته‌اند به عنوان نمونه ایشان در همایش رابطه دولت و ولایت از دیدگاه اسلام در دانشگاه تهران که در فروردین سال 92 برگزار شد ایشان فرمود:

«امام (ره) فرموده‌اند که رئیس‌جمهور منتخب مردم اگر از سوی ولایت فقیه نصب نشود طاغوت و اطاعت از او حرام است و این امر مبنای فقهی دارد چرا که هیچ انسانی حق ندارد بر دیگری حکومت کند. بنابراین مشروعیت هرگونه فعالیت حکومتی مربوط به اذن ولی فقیه است که مشروعیتش از سوی امام معصوم و مشروعیت آنها از سوی خداوند است».

جا دارد حامیان دولت به جای حمله به منتقدین به آقای رییس جمهور تذکر دهند به وعده ها و شعارهای انتخاباتی خود پای بند باشد و در مقابل انتقادها شرح صدر داشته باشد و با کلمات و تعابیر سخیف علیه منتقدین سخن نگویند!


» نظر
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
title=