سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نقش ناقص مردم در دموکراسی اعتدالی!

روزنامه افراطی «قانون» که سابقه اهانت به احکام مقدس اسلام و آیات قران و توهین به اقشار متوسط مردم را در قالب مباحث حقوقی دارد در یادداشتی عجیب از سخنان توهین‌آمیز مشاور رییس جمهور که برخی صنوف را به کم فهمی متهم کرده بود دفاع کرد! (پنج‌شنبه 19 دی1392، شماره 335، صفحه یک) روزنامه قانون پیش از این نوشته بود شهادت یک کارگر ساختمانی نباید با یک دندانپزشک مساوی باشد.

در ابتدای این یادداشت آمده است: «چندی است جریان‌های سیاسی موسوم به «افراطی» و رسانه‌هایشان به‌طرز حیرت‌انگیزی علیه محمود سریع‌القلم، استاد علوم سیاسی و مشاور رئیس‌جمهور، فعال شده‌اند» در این فراز نویسنده با برچسن زدن به منتقدان آنها را افراطی نامیده است. روندی که متاسفانه پس از دولت یازدهم باب شده است و جریانی که خود را پیروز انتخابات می‌داند مدام ادعا می‌کند ما از نقد استقبال می‌کنم اما از آن سو، هر نقدی از طرف مقابل را با برچسب افراطی‌گری پاسخ می‌دهد. تا جایی که تهدید به انزوای کامل آنها نیز می‌کند!

نویسنده در ادامه ضمن توهین دیگری به جامعه ایرانی می‌نویسد: «عصبیت ساختاری و نهادینه شده درجامعه ایران متاسفانه بعضا حرف مبتنی بر عقلانیت را برنمی تابد ...» چند هفته پیش، دکترسریع‌القلم در نقد «پوپولیسم» در جامعه و سیاست ایران این پرسش را مطرح ساخت که: «یک راننده تاکسی که از 5 صبح تا 12 شب باید در این خیابان ها بدود ... سر چهارراه از او می‌پرسند که نظر شما درباره برنامه هسته ای و مذاکرات ژنو چیست؟ او چه دانشی دارد که یک واکنش منطقی به این سوال بدهد؟». نویسنده از اینکه برخی منتقد آقای سریع‌القلم هستند و عده‌ای تاکسی‌ران محترم این سخنان را توهین به خود تلقی کرده است بر آَشفته است تا نشان دهد استقبال از نقد در جریان موسوم به اعتدال چقدر بالاست! تا جایی که با کنایه تجمع تاکسی‌داران را سازماندهی شده می‌داند که خود نوعی توهین دیگری به این افراد است.

نویسنده در ادامه انتقادات جریان رقیب را به شکست انتخابات وصل کرده و آن را خلاف اخلاق دانسته و آنگاه می‌پرسد: «دکترسریع‌القلم چه حرف ناخوشایندی زد که مستحق این‌همه ناسزا و چنین پروپاگاندایی باشد؟» نویسنده که سخنان آقای سریع القلم را توهین آمیز نمی‌داند در استدلال به اینکه سخنان ایشان بدون مشکل است آورده است: «بی‌گمان در مسائل عمومی کشوری حاضر در قرن بیست‌ویک، مردم در قامت شهروندان آن کشور- چه راننده تاکسی، چه نانوا، چه دانشجو و استاد دانشگاه، چه متخصص مغز و اعصاب، چه ورزشکار، چه عالم دین، چه سیاستمدار... -ذی‌حق و ذی‌نفع بوده و بنا به طبع دولت دموکراتیک حق اظهار‌نظر و «تقاضا» دارند؛ مانند تمامیت ارضی، وضعیت اقتصادی، بهداشت و سلامت عمومی، محیط زیست و ... . اما آیا در تشخیص چگونگی نیل به وضعیت مطلوب در مسائل عمومی نیز تحصیل آرای آحاد ایشان از هر قشر و صنف و تخصصی صائب است؟ ...بی‌گمان مسئله سلامت محیط زیست از حقوق اساسی و اولیه شهروندان هر جامعه‌ای‌ست. حق تنفس هوای پاک منحصر به گروه خاصی نیست ــ هم اصلاح‌طلب و هم اصولگرا، هم راننده تاکسی و هم نانوا و هم پزشک- نیاز به هوا و محیط زیست سالم دارند. اما آیا تصمیم‌گیری درباب شیوه‌های مواجهه با بحران آلودگی هوای شهرهای بزرگ کشور مستلزم تحصیل رای و نظر معلمان فداکار، رانندگان محترم تاکسی یا کیهان‌شناسان تیزهوش است، یا بهتر است از تخصص و دانش کارشناسان و صاحب‌نظران حوزه محیط زیست و علوم مربوطه بهره گرفته شود؟ پاسخ سرراست و بی‌پرده است؛ چنان‌که گفتیم مطالبه پیرامون مسائل عمومی مبتنی بر حق عمومی است، اما ارائه روش‌های حل مشکلات عمومی نیازمند تخصص و دانش است. چه اگر تابه حال کار آلودگی هوای تهران به کاردان سپرده شده بود، امروز این هزینة اجتماعی عظیم بر دوش جامعه سنگینی نمی‌کرد».

حامیان اعتدال برای توجیه توهین عجیب خود دچار تناقض در گفتار و رفتار شده‌اند. بر مبنای این نویسنده اصولا دموکراسی را باید تعطیل کرد و به نوعی الیگارشی معتقد بود که فقط نخبگان باید در آن اظهار نظر کنند! آن هم نه تمامی نخبگان بلکه بخشی از نخبگان که حاکمیت را در دست دارند! لذا جا دارد امثال آقای سریع‌القلم نقش مردم در حکومت را تبیین کنند. آیا مردم فقط هنگامه انتخابات به کار می‌آیند و پس از آن هر گونه رجوع به نظر مردم پوپولیسم حساب می‌شود؟ آیا در مسایل کلان ملی که در معیشت و زندگی مردم تاثیر مستقیم دارد و برای حل مشکلات راههای گوناگونی وجود دارد مردم نباید نوع راه حل را خودشان انتخاب کنند؟ آیا شما اعتقادی به بصیرت و تحلیل بالای مردم ایران دارید یا خیر؟ تناقض اینجاست که اعتدالیون محترم همین مبنا و نظر پیش گفته را همه جا به کار نمی‌گیرند. آقای سریع القلم و نویسنده مدافع ایشان که صدا و سیما را نهادی پوپولیستی عنوان می‌کند خوب است پاسخ دهند آیا بحث رابطه با امریکا پس از سی سال، در این برهه زمانی یک امر کارشناسی و پیچیده در سیاست خارجی می‌باشد یا نه؟ اگر این چنین است «دستور آقای روحانی برای برگزاری نظرسنجی از مردم درخصوص رابطه با آمریکا» چگونه قابل توجیه است؟(سایت انتخاب کد خبر: 131809) آیا ایشان به رییس جمهور هم انتقاد دارد و این اقدام ریس جمهور را امری پوپولیستی می‌داند؟ آقای روحانی در این رابطه گفتند: «برخی ممکن است مخالف باشند و یا اعتراض کنند. حق آنهاست که اعتراض کنند، اتفاقا من خودم به دو دستگاه مهم نظرسنجی گفتم که در کشور نظرسنجی دقیق کنند و نظر مردم را بگیرند تا ببینیم این حرکت دولت که گامی به پیش گذاشته است، چقدر موافق و چقدر مخالف دارد، حتی اگر مخالفین راه این دولت یک درصد باشند، آن یک درصد حق دارند حرف بزنند و نقد کنند. منتها همه یادمان باشد که در صحبت، نقد و انتقاد حتما منافع ملی را در نظر قرار دهیم». با توجه نظرات مشاور رییس جمهور باید این اقدام رییس جمهور را یک امر پوپولیستی بدانیم اما پس از این اظهارات رییس جمهور مشاوران و حامیان رییس جمهور زبان به اعتراض نگشودند!

«برخی پیام مردم در 24 خرداد را درک نکرده اند» ترجیع‌بند سخنان رییس جمهور محترم و تیم دولت در پاسخ به انتقادات و هر اقدامی است که مخالف نظر آنها باشند. حال سوال اینجاست این عبارت پر تکرار چه نسبتی با تعابیر مشاور رییس جمهور دارد؟ چرا اگر مجلس در یک بحث تخصصی و به قول آقایان پیچیده از یک وزیر سوال کنند مخالف پیام مردم عمل کرده است؟ طبق نظر ایشان در چنین مواردی پیام مردم صائب نیست بلکه نظر مختصصان باید مد نظر باشد چرا اینجا نباید گفت یک تاکسی‌دار و لبو فروش و کارگر ساده که به آقای روحانی رای داده‌اند در مورد مسایل تخصصی وزارتخانه‌ها دانشی ندارند لذا پیامشان هر چه بود در مورد کلیات بود و در مورد جزییات مسموع نیست! نویسنده نوشته است: «مسئله انرژی اتمی نیز امروز از جملة مسائل عمومی کشور است. شهروندان ایرانی از هر قشر و طبقه و مسلکی می‌توانند مطالبة حق تولید انرژی اتمی را داشته باشند. لیکن پرسش اینجاست که آیا رواست در حل مسئله‌ای به پیچیدگی مسئله اتمی که در تلاقی علم سیاست، اقتصاد و دانش و تجربة دیپلماتیک از یک‌سو و مسائل فنی مرتبط با فیزیک و دانش هسته‌ای از سوی دیگر است، پیگیر نظر هر فردی با هر تخصص و میزان دانش باشیم؟» همین سوال را در مورد رای اعتماد به وزرا، سوال از وزرا و بسیاری از مطالب دیگر می‌توان پرسید اما چرا بام آقایان دو هوا دارد؟ چرا در رای اعتماد وزرا برخی نمایندگان که منتقد کابینه بودند با تهدید مشاور دیگر رییس جمهور، آقای ترکان مواجه شدند که در یادداشتی از مردم خواست نمایندگان منتقد را در دور بعد مجلس تغییر دهند! (روزنامه شرق 23 مرداد 1392) آیا جا ندارد اینجا بگوییم رای اعتماد یک فرایند پیچیده است و شهروندان ایرانی نباید در مورد آن نظر بدهند چه برسد که از آنان بخواهیم آن را نگاه کنند و دستمایه رای بعدی خود قرار دهند؟ اینجا هم بگوییم «بی‌تردید گفتة دکترسریع‌القلم درست است و در چنین مسئله‌ای رای اصحاب علم و خبر صائب است» نه رای مردم!

نگاه تحقیرآمیز به دیگران، انتقاد مهمی است که منتقدان به مشاوران آقای رییس جمهور دارند. در سخنان آقای سریع القلم و همین یادداشت حامی ایشان چنین نگاهی موج می‌زند، نگاهی که نظرات دیگران را غیر تخصصی، افراطی و بی‌ارزش می‌داند و تنها به آنچه خود می‌گویند اعتقاد دارند و البته از سویی با بازی با الفاظ از انتقادپذیری و قبول انتقادات سخن می‌گویند! در همین یادداشت روزنامه قانون، نویسنده به طرح مجلس برای بحث هسته‌ای اشاره می‌کند و می‌گوید: « مسئله هسته‌ای نه ‌تنها در حیطة دانش رانندگان تاکسی نیست که بسیاری از سرآمدان سیاسی هم فاقد دانش و در نتیجه صلاحیت در تاثیرگذاری در این زمینه هستند.» چنین نگاهی توهین‌آمیزی نه تنها مردم بلکه متخصصان و نخبگان مخالف خود را هم تحقیر می‌کند و نظرات آنان را صائب نمی‌داند و این چیزی جز دیکتاتوری مدرن است؟ ایشان طرحی که 110 نماینده مجلس آن را امضا کرده‌اند فاقد نگاه تخصصی می‌داند و می‌نویسد: «آیا جای آن نبود که نمایندگان جریان مزبور از مشاورة چند متخصص دیپلماسی و دانشگاهی پیش از تدوین چنین طرحی بهره می‌جستند؟» به نظر منظور نویسنده از چند متخصص و دانشگاهی یعنی «ما» و به تعبیری چون نماینگان مجلس با «ما» مشورت نکرده‌اند طرحشان فاقد ارزش است.

حامیان اعتدال که روزی معتقد بودند اگر به مردم مرگ موش مفت هم داده شود صف می‌ایستند (مشروح مذاکرات مجلس ششم 28/1/81)، خوب است به جای فرافکنی و مغالطه صریحا اعلام کنند مردم برای آنها فقط در ایام رای به کار می‌آیند و نگاه آنها به مردم نگاه ابزاری است. گر چه در سخنانشان از مردم بسیار می‌گویند و ژست دموکرات به خود می‌گیرند اما در عمل مردم وقتی خوبند که به آنها رای بدهند حتی اگر با کمتر از یک درصد آرا مجاز به پیروزی باشند! لذا همین مردم اگر در انتخابات 88 به رقیب اینها رای 65 درصدی بدهند مردمی هستند که با یک گونی سیب‌زمینی گول می‌خورند و به خاطر مقداری پول و وعده رای‌شان عوض می‌شود! اگر همین مردم روز نه دی حضور اکثری در خیابان داشته باشند مهم نیستند و نباید به آن پرداخته شود اما اگر همین مردم به خاطر یک درصد به کاندید مورد نظر آنها رای دهند پیامشان مهم است!! اما اگر در مورد ادامه دادن سفرهای استانی و مسکن مهر، انرژی هسته‌ای و ... نظر بدهند نظرشان بی‌مورد و بی‌ارزش است و صائب نیست. در مورد مردم که جای خود دارد حتی نخبگان هم اگر همراه ایشان نباشند نخبگی‌شان ارزش ندارد!

سایت بصیرت


» نظر

شعارهای ماندگار روز ماندگار

شعارها  می‌تواند نمودار اندیشه‌های یک جماعت و جامعه‌ باشد که به نوعی هویت و ماهیت، بینش و گرایش، اهداف و آرمانهای آنها را نیز نمایان می‌کند. علاوه بر اینها در یک رخداد سیاسی و اجتماعی و حتی ورزشی با مراجعه به شعارهای جمع می توان تحلیلی واقعی تر از آن رویداد ارائه داد به خصوص در شرایطی که اجتماع و جمعیتی مردمی دور هم جمع شده باشند و بدون دخالت احزاب و گروههای خاص، خود مردم به ایجاد و تولید شعار پرداخته باشند.

بسیاری از شعارهای مردم در انقلاب اسلامی ایران از بدو شروع تا به امروز ازاین نحو بوده است. در این میان «نهم دی 88» که روزی متفاوت از روزهای حماسی انقلاب بود نیز از این امر مستثنا نیست.

شعارهای خروش انقلابی مردم در تجمع مردمی خودجوش به خوبی می تواند تحلیلی بر فتنه سال 88 باشد به نحوی که مراجعه به شعارها و دست نوشته‌های مردم که اکثرا دستنویس و ابتکاری بود می تواند نشان دهد مردم چه پیامی در نه دی به دشمنان و دوستان ناآگاه فرستادند. به طور کلی می‌توان شعارهای مردم در نه دی را به چند دسته تقسیم نمود:

1شعارهای حسینی

نه دی خروش ملت بر اهانت فتنه‌گران به عاشورا بود که صبر مردم غیور و انقلابی را تمام کرد و سبب شد مردم خشمگین، با فتنه گران اتمام حجت کنند از این رو در شعارهای مردم این امر به خوبی وجود داشت که حمایت و حتی عذرخواهی از حضرت امام حسین را نشان میداد و بعضا در قالب سینه زنی و عزاداری نیز همراه بود. «هیهات منا الذله» شاید برجسته‌ترین این بخش از شعارها بود.

2شعارهای ولایی

یکی از جلوه‌های خاص خروش نه دی این بود که مردم تنها با عکس امام و رهبری پا به عرصه گذاشتند تا نشان دهند، می‌دانند دشمن هدفش انتخابات نیست بلکه اصل نظام و ولایت را هدف قرار گرفته است و نه دی تجلی مجدد وحدتی بود که 22 خرداد 88 نمایان بود و بار دیگر در این روز بروز کرد تا نمایان سازذ واقعا خس و خاشاک دشمن در دریای ملت غرق خواهد شد.

از این جهت بخشی از شعارهای مردم دفاع از ولایت و شخص رهبری بود، اما یک شعار در آن ایام که از سوی مرجع گرانقدر آیت الله نوری همدانی سرداده شد بیشتر در السنه مردم می‌چرخید «خامنه ای کوثر است دشمن او ابتر است».

دیگر شعار پر معنای مردم بیت

«این گردبادهای به غیرت درآمده

تسلیم رهبرند که طوفان نمی‌کنند» بود که علاوه بر ولایی بودن مردم علت سکوت مردم در این چند ماه قتنه را نشان می داد.

شعارهای ضد استکباری

با توجه به کینه‌توزی عمیق و طولانی استکبار و به خصوص آمریکا و انگلیس و رژیم صهیونیستی علیه حکومت و ملت ایران، یکی از شعارهای ثابت مردم همواره در تمام تجمعات اعلام برائت از استکبار است، حال چه برسد در تجمعی که علیه فتنه گران و توهین به عاشورای حسینی ترتیب داده اند و مسبب و ریشه اصلی آن را استکبار جهانی می‌دانند و لذا در نه دی شعارهای ضد استکباری بروز روشنی داشت که علاوه بر مطلب مذکور نشان می‌داد مردم پیوند بین فتنه داخلی و دشمن خارجی را به خوبی درک کرده‌اند.

شعارهای ضد فتنه

بخشی دیگری از شعارهای مردم علیه کسانی بود که با دروغگویی و ادعاهای واهی خود آن ظلم بزرگ رابه نظام تحمیل کردند. توهینها و بیانیه‌های مکرر این افراد که حتی توهین کنندگان روز عاشورا را مردم خداجو خطاب کردند سبب شد مردم پس از چندین ماه صبر انقلابی، تکلیف خود را با این افراد یک سره کنند از این جهت شعار علیه سران فتنه در تابلوها و فریادهای مردم بسیار بود که نمونه فراگیر آن شعار «لعن علی عدوک یا حسین، کروبی و خاتمی و میرحسین» بود. نگاه به شعارهای مردم دراین بخش به خوبی نشان می‌دهد مردم بصیر ایران چگونه به خوبی حوادث را رصد می کردند تا روز موعود فرا برسد.

شعارهایی مانند «جنبش سبز اموی، پیرو راه رجوی» به خوبی نشان می داد مردم ماهیت این قماش را شناخته‌اند.

محاکمه و حتی اعدام سران فتنه توسط دستگاه قضایی از مطالبات مردمی بود که در قالب شعار نیز خود را نشان می‌داد: «ای مرجع قضایی، اقدام انقلابی» و یا «موسوی دستگیر نشه    نفاق جری تر میشه» و «منافق فتنه‌گراعدام باید گردد»

شعار علیه خواص بی‌خاصیت

نوع دیگر شعارهای مردم که فراوانی زیادی هم داشت، شعار علیه کسانی بود که سعی می‌کردند به طورمستقیم خود را در فتنه نشان ندهند اما مردم با بصیرت با ریشه یابی دقیق خود این افراد و برخی آقازاده‌ها را نیز از شعارهای خود بی‌نصیب نگذاشتند. کسانی که با نامه آتشفشانی خود در آتش آشوب دمیدند و همان روز انتخابات «بریزید تو خیابان» را فریاد زدند!

ساکتین فتنه که در طول ماههای فتنه زبان به کام فرو برده بودند نیز رود غضب مردم بودند چرا که مردم هم نوا با رهبرشان از خواص توقع داشتند در دفاع از نظام پیش قدم باشند.

«خواص بی‌بصیرت، مایه ننگ ملت» از جمله این شعارها بود.

هفته نامه صبح صادق


» نظر

تقریر تازه ای از نظریه داماد لرستان!

 

بنا بر خبری که در سایت جماران درج شده است آقای شیخ یوسف صانعی در دفاع از عملکرد ناشایست برخی از اعضای بیت امام(ره) گفته است: «علاقه خانواده امام به پدربزرگشان به مراتب بیشتر از علاقه همه آقایان است حالا شما علاقمند شده‌اید و آنها دشمن»؟

در مورد این اظهار نظر باید گفت؛

منتقدین به عملکرد ناپسند برخی اعضای بیت امام(ره) درمورد علاقه یا عدم علاقه ایشان به امام(ره) انتقادی مطرح نکرده‌اند و نگفته‌اند اعضای بیت امام پدر بزرگ خود را دوست ندارند. بحث بر سر این است که آیا نسبت خانوادگی و علاقه وافر به آبا و اجداد سبب تطهیر افراد از هر گونه خطا و اشتباه و حمایت از آنها می‌شود؟

آیا جناب آقای صانعی اعتقاد دارند چون فرزند نوح به طور طبیعی به پدرش علاقه‌مند است هر گونه اظهار نظر از او حتی اگر خلاف نظر پدرش باشد صحیح است و نباید به آن انتقاد کرد؟

برای توضیح بیشتر باید گفت از بیت امام در مورد پای‌بندی امام به ظواهر شرعی دو صدا شنیده می‌شود؛ یکی می‌گوید امام در مورد ظواهر شرعی مثل حجاب، موسیقی و  ... سخت نمی‌گرفت و دیگری درست بر عکس این نظر اعتقاد دارد امام بسیار در مورد ظواهر شرع سخت گیر بود و  ...  حجت الاسلام سید حسن خمینی در این باره می گوید: «واقعا امام نسبت به بحث حجاب و اختلاط نامحرم توجه بسیار ویژه ای داشتند؛ در خانواده ما وقتی نوه های پسری به سن بلوغ می رسیدند امام آنها را از نشستن سر یک سفره با نوه های دختری منع می کردند. این تقیدات بسیار سنگینی که امام به ظواهر دینی داشتند را نمی توان در تحلیل شخصیت ایشان نادیده گرفت. در بحث موسیقی هم، امام  شبها که رادیوهای بیگانه را گوش می کردند، به محض آنکه صدای موسیقی از رادیو بلند می شد آن را قطع می کردند. لذا همه افراد باید مراقب باشند که خدای نکرده امام را به گونه ای تحلیل نکنند که بُعد عنایت ایشان به فقه و احکام فقهی، بخصوص مظاهر اجتماعی و فرهنگی دین، کمرنگ جلوه داده شود. قدم به قدم زندگی امام آمیخته به تقیدات کامل و بدون تسامح به احکام دینی است.» (سایت جماران، کد خبر: 31826)

اما نعیمه اشراقی در مصاحبه با جماران بیان داشته است: «نظر امام راجع به حجاب مسلم است. چون تقید امام به حفظ شعائر دینی بر هیچ کس پوشیده نیست. اما نظر ایشان در این مورد نسبت به مراجع تقلید دیگر، چندان سخت‌گیرانه نبود. به خاطر دارم که در پاریس، در خانه، من بلوز و دامنی تنم بود و روسری بر سر داشتم. از امام پرسیدم که آیا این حجاب، حجاب کاملی است. ایشان هم فرمودند بله. البته تذکر دادند که حجاب برای محیطی هم که استفاده می‌شود، مهم است. در پاریس این حجاب اشکالی ندارد، اما شاید این حجاب برای شهری مانند قم حجاب کاملی نباشد.... به نظر من، بسیار بهتر بود که ما حجاب را اجباری نمی‌کردیم.... من نسبت به حجاب نگاه مثبتی دارم و شخصا حجاب را دوست دارم. اما حقیقتا به چادر علاقه ندارم، چون هم سختی برایم ایجاد می‌کند و هم وقتی سر تا پای یک خانم سیاه است، چندان دید قشنگی در نگاه آدم ایجاد نمی‌کند.»

یقینا هر دوی این بزرگواران به امام (پدربزرگ خود) علاقه‌مند هستند اما نمی‌تواند هر دو صحبت با رفتار امام منطبق باشد.

خانم زهرا اشراقی نوه دیگر امام نیز در مصاحبه با شرق الاوسط در مورد حجاب و آزادی حجاب در ایران گفته است: «من چند روز پیش در اینستگرام چند تا از عکس های بدون چادرم را منتشر کردم. چند نفر که خیلی مذهبی هستند گفتند عکس شما بدون چادر است و حجاب شما خوب نیست. من هم در پاسخشان نوشتم که من همین هستم، شما نگاه نکنید !

... هیچ کس در جمهوری اسلامی از فردای خود خبر ندارد. واقعا چه کسی فکرش را می کرد رئیس جمهور ایران با رئیس جمهور آمریکا تلفنی حرف بزند. سه ماه پیش اگر کسی این را می گفت ما می خندیدیم و می گفتیم نشدنی است.

در ایران بسیاری از چیزها از جمله حجاب قانون محکمی وجود ندارد. من نمی توانم این موضوع را رد کنم. هر چیزی در جمهوری اسلامی ممکن است رخ بدهد. حتی زمانی می گفتند مصلحت نظام را که تشکیل دادند بر همین اساس بود. مثلا یک زمانی حج را تعطیل کردند، مصلحت نظام این بود که امر واجبی مثل حج را تعطیل کنند.

قبول دارم سخت گیری هایی هست مثلا این چیزی که نتانیاهو گفت، اما واقعا شیک پوش ترین و منظم ترین دختر و پسرهای دنیا در همین تهران هستند. ... بله سخت گیری هایی وجود داشت. اما الان کمتر شده پسر من دانشگاه می رود با تی شرت های رنگی، قرمز، زرد، شلوار جین هم که خوب همیشه بوده. وضعیت خیلی فرق کرده و امیدوارم بهتر هم بشود.»

روشن است یک نفر از این بزرگواران یا برداشت اشتباه از سیره امام داشته است و یا سخنی خلاف واقع می‌گوید در هر صورت وظیفه نهادی مثل موسسه حفظ و نشر آثار امام این است که بین این دو نظر یا یکی را برای مردم روشن کند و یا به گونه‌ای بین این دو نظر جمع کند و در این بین عده‌ای که آنها هم علاقه‌مند به امام و خط امام هستند نیز حق دارند انتقاد کنند و اظهار نظر کنند.

اما در مورد اینکه آیا این کلام که علاقه خانواده به پدربزرگ از دیگران بیشتر است گزاره‌ای درست  است و کلیت دارد نیز می‌توان بحث کرد. چه بسا اتفاق افتاده است که عده‌ای به عالم و بزرگی علاقه‌مند هستند که این علاقه از خانواده او به آن شخص بیشتر و یا در مساوی با آنها باشد.

آقای صانعی دورانی که سربازان اسلام و رزمندگان به شوق یک لبخند امام جان خود را در کف دست می‌گذاشتند به یاد دارند که آن علاقه نه یک علاقه نسبی صرف و طبیعی که یک علاقه قلبی و ایمانی و از عمق جان بود. امروز نیز خیل عظیم ملت چنین علاقه‌ای به امام دارند و اهانت به امام و انحراف از خط امام را بر نمی تابند گر چه از جانب نزدیک ترین افراد به امام باشد.

سیره خود حضرت امام نیز بر خلاف نظر آقای صانعی است. برخورد حضرت امام با نوه‌اش سید حسین را حتما جناب ضانعی به یاد دارند. حضرت امام به مرمدم توصیه می کند هر جا انحرافی از هر کسی دیدند به او تذکر  دهند: « الآن وقت این است که همه اینها مواظبت کنند خودشان [را]. مواظبت کنند در اینکه یک قدم کج نگذارند؛ و اسلام را حفظ کنند. صورت اسلام را آن طورى که هست نشان بدهند. و اگر خداى نخواسته یک کسى پیدا شد که یک کار خلاف کرد، اعتراض کنند مردم؛ مردم همه به او اعتراض کنند که آقا چرا این کار را مى‏کنى. ... باید مسلمان این طور باشد که اگر- هر که مى‏خواهد باشد، خلیفه مسلمین و عرض بکنم هر که مى‏خواهد باشد- اگر دید پایش را کنار گذاشت، شمشیرش را بکشد که پایت را راست بگذار.» (صحیفه امام، ج‏8، ص6)

این استدلال آقای صانعی یاد آور نظریه «داماد لرستان» برخی افراد در جریان انتخابات 88 است که البته بیان آن از سوی شخصی که داعیه مرجعیت دارد ابعد است!

ایشان ادامه داده است: «امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید اگر 50 نفر قسم خوردند و سخنی را به انسانی نسبت دادند اما خود آن شخص گفت من این حرف را نزده‌ام‌، قسم آنها را قبول نکن؛ اما در این مملکتِ امام، حرفی را به یک دختر محجبه و متدین نسبت می‌دهند، فرزند امام می‌گوید من نگفتم، می‌گویند نه خیر! تو گفته‌ای این خلاف اسلام است».

به نظر اشاره آقای صانعی به جریان توهین خانم نعیمه اشراقی به امام و خانواده شهداست که اگر تکذیب خانم اشراقی قبول و از این مورد چشم‌پوشی شود، مواضع دیگر این دو خواهر که در سایتها منتشر شده است را چگونه باید توجیه کرد؟

این در حالی است که در ماجرای اخیر نیز خانم اشراقی علاوه بر بستن صفحه فیس بوک خویش به طور رسمی از شهدا عذرخواهی کرد و در خبرها آمده بود که جناب حجت الاسلام سید حسین خمینی به شدت به او تذکر داده است! چگونه می‌توان یک قضیه را هم تکذیب هم و هم از آن عذخواهی کرد؟

آقای صانعی در ادامه سخنان خود به حمایت اخیر آیت‌الله العظمی صافی از بیت حضرت امام اشاره کرد و گفت: «حاج آقا لطف‌الله صافی -بزرگ مرجع- را از آن روزی که در شورای نگهبان بود می‌شناسم و آن روز می‌گفتم حاج‌آقا لطف‌الله لطف خدا است و حاج آقا لطف‌الله بدون هوا بود و امروز هم بر این سخنم معتقدم. او جزبه آنچه را که تشخیص می‌دهد عمل نمی‌کند و در تشخیصش هم دقت می‌کند.»

در مورد این بخش از فرمایشات آقای صانعی هم باید گفت که حضرت آیت‌الله صافی از موضع هوشمندانه حجت الاسلام سیدحسین خمینی در خنثی کردن توطئه‌ها علیه بیت امام موضع گرفته و گفته اند: « لازم بود تا از اظهارات اخیر شما تشکر کنم، زیرا این سخنان دفاع از مرحوم امام بود و شما باید مواضع ایشان را حفظ کنید.»  اشاره حضرت آیت الله صافی به موضع حجت الاسلام سید حسن خمینی در انتقاد به مواضع خواهران اشراقی بوده است از  این رو تشکر آقای صانعی از آیت الله صافی در واقع نوعی تناقض نهفته دارد که چگونه می‌شود از مواضع آیت‌الله دفاع کرد و در عین حال از اشراقی هم حمایت نمود؟

 


» نظر

جشن تولد رییس جمهور اسبق و سابق!!

هر ساله با تبلیغات فراوان آقای حجت الاسلام سید محمود دعایی مدیر مسئول روزنامه اطلاعات برای آقای سید محمد خاتمی رییس جمهور اسبق ایران جشن تولد  می گیرد ... امسال خاتمی 70 ساله شد  هر ساله افرادی خاصی در ایان جشن شرکت می کنند! 



امسال برای رییس جمهور سابق هم جشن تولد گرفته شد بدون حضور سیاسیون، فقط مردم حاضر شدند خود مردم جشن گرفته بودند... کیکی نبود تبلیغ رسانه ای نبود فقط مردمی بودند که جشن را برگزار کردند مردم خانه رییس جمهور سابق را بلد هستند همه مردم ایران می دانند خانه رییس جمهور سابق کجاست  میدان 72 نارمک...  احمدی نژاد 57 ساله شد 

تجمع هواداران احمدی‌نژاد در زاد روز  57 سالگی‌اشتجمع هواداران احمدی‌نژاد در زاد روز  57 سالگی‌اش


» نظر

وقتی شهادت و حتی واقعهای عجیب ارزش خبری ندارد

یک- فرض کنید در جامعه دینی و حکو مت اسلامی زندگی نمی کنیم و در فضایی لاییک و سکولار نفس می‌کشیم! اگر در چنین جامعه‌ای خبری به بیرون درز کند که مادری در رویا، فرزند کشته شده و مفقود خود را دیده است که به او محل دفن خود را اعلام می‌کند و با تحقیقات و آزمایشات مراکز مربوطه خواب مادر صحیح تشخیص داده شود و واقعا محل دفن با همان چیزی که در خواب بوده مطابقت داشته باشد چه واکنشی از رسانه‌های این جامعه توقع می رود؟

دوم- در تمام جوامع رسانه‌ای از لحاظ حرفه‌ای  ارزشهای خبری عبارتند از:

شهرت

کثرت (فراوانی)

شدت (برخورد و تضاد)

وسعت (دربرگیری)

مجاورت

سرعت (تازگی)


جدای از موارد فوق «شگفت‌آور و نادر بودن» یکی دیگر از معیارهای ارزش در خبر است. مثلا در طول سال بسیاری از زنان کشور ما فرزند به دنیا می‌آوردند ولی هیچ کدام به خبر تبدیل نمی‌شود اما اگر یک زن 90 ساله در دورترین جزیره آفریقا فرزندی به دنیا بیاورد به سرعت در کشور ما تبدیل به خبری مهم می‌شود! چون امری شگفت و نادر است.

به نظر من تحقق رویای صادقه امری شگفت آور است! به خصوص آنکه در مجاورت ما باشد و تازگی هم داشته باشد.

سه- به این خبر توجه کنید

"روتیتر:پس از خواب مادر

تیتر: بررسی ژنتیک، هویت یکی از شهدای گمنام کهف الشهدا را مشخص کرد"

منبع: خبرگزاری فارس - 17:40شماره: 13920807001447 هفتم آبان ماه.

امروز هشتم آبان ماه روزنامه‌های کشور را نگاه بیندازید در صفحه اول این روزنامه جایگاه این خبر با این ارزش خبری مشاهده کنید!

غیر از روزنامه جوان  هیچ روزنامه‌ای این خبر را در صفحه اول خود منتشر نکرده است!

در همین روز اتفاق دیگر هم افتاد فرهاد مجیدی بازیکن محبوب استقلال از دنیای فوتبال خداحافظی کرد.

این خبر هم شهرت دارد، هم مجاورت و هم شگفت آور است چون تصمیم ایشان برای کناره‌گیری ناگهانی بوده و هوادارن این بازیکن را در بهت فرو برد!

چندین روزنامه (غیر از روزنامه‌های ورزشی البته) عکس مجیدی را عکس اول رویه خود قرار دادند و اکثرا با حروف کوچک هم شده این خبر را در صفحه اول خود پوشش دادند.

این اتفاق در عرصه رسانه‌ای کشور یک هشدار جدی است. اگر قبول کنیم بخش مهمی از فرهنگ عمومی کشور را رسانه‌ها می‌سازند و اینان نقش موثری بر افکار عمومی و حتی ساختن سلایق افراد دارند که دارند مع الاسف باید گفت در این زمینه رسانه‌های ما توفیق چندانی در تولید فرهنگ دینی و اسلامی و انقلابی ندارند.

اگر قرار باشد شهدا و رزمندگان را به عنوان قهرمان و الگوی مناسب برای جوانان کشور معرفی کنیم رسانه‌ها بایستی برایشان ایثار و شهادت ارزش خبری داشته باشد! اگر حس مجاورت معنوی و فرهنگی در گردانندگان رسانه‌های ما نسبت به شهدا ایجاد گردد دراین صورت به راحتی از این دست اخبار نمی‌گذرند. (عجیب‌تر اینجاست با نگاه حرفه‌ای صرف هم این خبر ارزش خبری بالایی دارد!!)

چهار- مطبوعات سیاست‌زده و اهل جدال و بگومگو و بعضا زرد نمی‌توانند در پیشرفت اخلاقی و انقلابی جامعه نقش داشته باشند. سخن در این نیست که اخبار ورزشی و سیاسی و هنری (مخصوصا سینمایی) منتشر نگردد بحث اینجاست که به نظر تناسب موضوعات در رسانه‌های ما رعایت نمی‌گردد.

این یک نمونه از اتفاقات رسانه‌ای در کشور است که مورد توجه قرار نمی‌گیرد از این دست موضوعات که در فضای رسانه‌ای کشور و به خصوص مطبوعات مغفول مانده است بسیار است برای نمونه دیگر کافی است که نجوه بازتاب اخبار مربوط به مراجع تقلید، نماز جمعه و علمای اخلاق و ... در مطبوعات توجه نمایید.

روشن است در چنین فضایی اذهان جوانان مملو از اسامی و زندگی و سیره ورزشکاران (یعنی فوتبالیستها) و هنرمندان (یعنی هنرپیشگان) استکه این اگر چه به خودی خود ناپسند نیست اما حداقل این است که کافی نیست. به خصوص در جامعه اسلامی و دینی و انقلابی!

البته مردم و جوانان انقلابی کشور با باز نشر این خبر در شبکه های اجتماعی نشان دادند هنوز این اخبار برایشان مهم است و البته این هم نکته مهمی برای رسانه های ماست که بدانند این گونه اخبار در بین مردم هم طرفدار دارد و لذا انتشار آن از این جهت هم شایسته و بایسته است.



» نظر
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
title=