سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وظایف مسؤولین و دولتی ها در ایجاد همدلی

 در ادامه سنت حسنه نام‌گذاری سالها، امام خامنه ای پس از آنکه چندین سال را با عنوان‌های اقتصادی ‌نامیدند، سال 1394 را سال "ملت و دولت، همدلی و هم زبانی" نامگذاری کردند. متاسفانه در طول این سال‌ها گاه شعارهای سال رهبری در حد ارائه نظریات و مکتوبات باقی ‌ماندند، در حالی که ماهیت نامگذری‌های ایشان معطوف به عملیاتی و اجرایی کردن شعارها است. لذا انتظار آناست که شعار "همدلی و هم زبانی" نیز امسال در عمل بین دولت و ملت به نمایش گذاشته شود.

اما ملزومات این شعار چیست و برای تحقق بهتر این امر چه باید کرد؟

1- پذیرش کارفرما بودن ملت: امام خامنه‌ای در پیام نوروزی بیان داشتند که «دولت، کارگزار ملّت است؛ و ملّت، کارفرمای دولت است.» دولت باید تکیه به ملت داشته و توجه کند که هر آنچه امروز در اختیار دارد از فداکاری‌ها و ایستادگی‌های ملت است و دولتمردان شانی جز خدمت در برابر این ملت ندارند. چنانچه حضرت امام خمینی نیز همیشه مسئولین را به تواضع و فروتنی در برابر ملت دعوت می‌کرد؛ و می‌فرمودند: «هر چه صاحب منصب ارشد باشد باید بیشتر خدمتگزار باشد. مردم بفهمند که هر درجه‏ای که این بالا می‏رود با مردم متواضعتر می‏شود.» (صحیفه امام، ج‏7، ص512) در این میان توجه به مستضعفین و محرومین سفارش موکد ایشان است: «محرومین‏اند که این کار را کردند. بنابراین، دولت شما دولت محرومین است، یعنی، باید برای محرومین کار بکنید. و از اموری که لازم است عرض کنم، این است که شما می‏دانید و ذکر هم کردید که دولت بدون پشتیبانی مردم نمی‏تواند کار انجام بدهد» (صحیفه امام، ج‏19، ص 35)

چنین نگاهی مستلزم این است که مسئولین بدانند تکیه گاه اصلی آنها مردم و صاحب اصلی کشور مردم هستند.  خوشبختانه در طی سال‌های گذشته از تاریخ انقلاب آنچه مشاهده شده است این است که هرگاه کار بدست ملت افتاده، با موفقیت به ثمر رسیده است. رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با مردم آذربایجان به این حقیقت چنین اشاره داشته اند: «کشور صاحب دارد؛ صاحب کشور کیست؟ مردم. کار وقتی دست خود مردم سپرده شد -که صاحبان کشورند، صاحبان آینده‌اند- آن‌وقت کارها به سامان خواهد رسید. تدبیر مسئولان در هر برهه‌ای از زمان در دوران جمهوری اسلامی، باید این باشد؛ کارها با تدبیر، با برنامه‌ریزی، با ملاحظه‌ همه‌ ظرایف و دقایق در اختیار مردم گذاشته بشود؛ آن‌وقت کارها پیش خواهد رفت. ما هم از اوّل انقلاب تا امروز هر وقتی هر کاری را محوّل به مردم کردیم، آن کار پیش رفته است؛ هر کاری را انحصاری در اختیار مسئولان و رؤسا و مانند اینها قرار دادیم، کار متوقّف مانده است. نمی‌گوییم حالا همیشه هم متوقّف مانده امّا غالباً یا متوقّف یا کُند [شده‌]؛ اگر متوقّف نمانده است، کُند پیش رفته است. امّا کار دست مردم که افتاد، مردم کار را خوب پیش می‌برند.» (29/11/93)

یکی از سفارشهای مهم رهبری در تحقق اقتصاد مقاومتی نیز نگاه به درون و انگیزه های ملی و نیروهای متنوع و متکثر مردمی است. مسئولین بایستی این توان عظیم و ظرفیت بی نهایت را بپذیرند و به آن اعتماد کنند.

ازا ین رو مسئولین نباید نگاه تحقیر آمیز به ملت داشته و یا ملت را در دسته بندی های جناحی خویش وارد کنند بلکه امروز یک مسئولین وظیفه نوکری و خدمت به تمام ایرانی ها را دارد.

2- تعطیل نشدن انتقاد: این تصور که همدلی و هم زبانی با نظارت مردم بر دولت منافات دارد و سبب تعطیلی نقد و انتقاد بر عملکرد مسئولین است یقینا درست نیست! البته واضح است بین انتقاد دلسوزانه که در واقع خدمت به کشور است و هدیه ای است به مسئولین و تخریب که به مصلحت کشور نیست، تفاوت وجود دارد. لذا دولتمردان نباید به بهانه شعار سال هرگونه انتقاد مشفقانه را عدم همدلی و همزبانی تعبیر کنند و فضا را بر نگاه‌های دلسوز و چشم‌های تیزبین و منصف تنگ کنند.

امام خامنه ای در بیانی گله کردن را هم ردیف همدلی عنوان می‌کنند و می‌فرمایند: «امروز، ما به این نشستها و مذاکره‏ها و این‏گونه صمیمیتها و همکاری‏ها و از هم خواستن و به هم گفتن و از هم گله کردن و با یکدیگر همدلی‏ کردن، احتیاج داریم». (09/11/68) لذا مسئولین باید با سعه صدر و تحمل بالا انتقادات را بشنوند و در برابر انتقادات سراسیمه و عصبانی نشوند بلکه مبتنی بر منطق درست اقدام نمایند. موضوعی که در سال گذشته متاسفانه گاه شاهد بی‌توجهی به آن بودیم!

3- عدم حاشیه‌سازی و دودستگی دولتی‌ها: یکی از موارد که سبب کدروت و جدایی دولت‌ها از ملت است، اقدامات حاشیه ساز و فرعی و دوری از توجه به مسایل اصلی ملت است. هنگامی که مردم می‌بینند مسئولی مشغول اقدامات حاشیه‌سازی است که با وظیفه ذاتی او فاصله دارد، طبیعی است که نسبت به این اقدام موضع‌گیری کرده و این امر مانعی برای همدلی خواهد بود.

یکی از معیارهای مهم  در این امور هم مشی و کلام رهبری معظم است. به عنوان نمونه ایشان تاکید داشته‌اند که «مسأله‌ی فتنه و فتنه‌گران، از مسائل مهم و از خطوط قرمز است» (5/6/93) لذا ملتی که 9 دی را خلق کرد و با فریاد رسا علیه فتنه گران موضع گرفت وقتی می‌بیند مسئولی که وظیفه او حل مشکلات کشور است، مشغول به دلجویی از فتنه و فتنه گران است، نمی تواند ساکت بنشید و همدلانه با این مسئولین همراهی کند! در واقع همدلی و هم زبانی با فتنه گران به مانعی برای همدلی و همربانی با ملت تبدیل خواهد شد! اقدامات حاشیه سازی چون درج پیام تسلیت فعالین فتنه  در صفحه اجتماعی مسئولین اجرایی کشور، نمونه‌ی از بداخلاقی‌هایی است که از همدلی دولت و مردم خواهد کاست! سخن حکیمانه امام خامنه‌ای در دیدار با مردم قم شاید ناظر به همین اقدامات حاشیه ساز باشد که فرمودند: «دولتی‌ها هم مراقب باشند، دودستگی در مردم به‌وجود نیاورند، حاشیه‌سازی نکنند، بعضی حرفهای غیرلازم مطرح نشود» (17/10/93)

4- همدلی مسئولین با یکدیگر: یکی از راهکارهایی که سبب پیوند تحکیم رابطه دولت و ملت می شود این است که مردم ببینند بین مسئولین با تمام اختلاف سلیقه‌هایی که دارند، انسجام و همدلی وجود دارد و صدای دشمنی از عناد و لجبازی در بین مسئولین به گوش مردم نرسد. قوای سه گانه در این امر از وظیفه مهمتری برخوردار هستند. مجلس و دولت و قوه قضاییه ضمن پایبندی به استقلال خود و اجرای وظایف قانونی باید مظهر همدلی و هم زبانی به خصوص در مواردی که منافع ملی در میان است باشند.

اگر اختلافات جزیی مسئولین با ادبیات ناصواب به مردم و جامعه منتقل شود، از آن سو مردم نیز با چنین مسئولینی کمتر احساس همدل خواهند داشت.

نکته آخر اینکه مسئولین باید بدانند مرز همدلی و همزبانی ملت با آنها نظام اسلامی و دستورات اسلام است چنانچه رهبری فرمودند: «اگر کسی از خط مستقیم اسلام و امام منحرف شود هرکسی باشد او درخور حمایت نیست. این فرق هم نمی‏کند؛ از بالا تا پایین همه یکسان هستند؛ خود من هم همین‏طور هستم. اگر خدای نکرده من هم از آن خطّ صحیحِ اسلام تخطّی کنم، بر مردم واجب نیست که از من حمایت یا تبعیت کنند.» (1/9/78)

 

 


» نظر

آقای مطهری از ضاربان خود تشکر کنید!

آقای علی مطهری در اقدامی عجیب از ضاربان خود در شیراز اعلام انزجار کرده و این اقدام انها را محکوم کرد و آنها را مشتی اراذل و اوباش دانسته است! به نظر من ایشان باید از این افراد تشکر می کرد و با صراحت از این عمل آنها تقدیر به عمل می آورد.

به نظر من این افراد در جامعه امروز، آقای علی مطهری را فرزند نظریه پرداز انقلاب دانسته و تفسیر او از ولایت فقیه را قبول کرده اند از این رو بر مبنای ایشان مشی کرده اند.

آقای مطهری این چند ماه بارها از انتقاد از ولایت فقیه و مخالفت نظری با سخنان ولایت فقیه سخن گفته است حتی در آخرین موضع خود در نامه ای که به امام جمعه محترم شیراز نوشته است این چنین بیان کرده که: «اما درباره حریم ولایت، شما فکر کرده‌اید اگر کسی در موضوعی نظری مخالف نظر مقام رهبری داشته باشد حریم ولایت را شکسته است. این برخلاف نظر رهبر گرامی انقلاب است. ایشان همین چند ماه پیش در جمع دانشجویان فرمودند «برخی فکر کرده‌اند که باید حرفهای من را تکرار کنند، خیر هرکسی نظر خودش را بگوید». ویا  پیش از این در مشهد بیان داشته بود: «رهبری از نظر خودشان می‌گویند که در مورد حصر موسوی و کروبی، عدالت را رعایت کرده و به آنها لطف می‌کنند ولی از نظر من این مخالف عدالت است و نظر ایشان را قبول ندارم. رهبر معصوم که نیست؛ من در این مورد نظر ایشان را قبول ندارم. وجود ولایت فقیه هیچ تکلیفی را از ما ساقط نمی‌کند.» و پیشتر از آن در مورد استیضاح وزیر کار دولت دهم با وجود سخن صریح رهبری مبنی بر نادرست بودن استیضاح همچنان آقای مطهری آن را درست می داند!

آنچه در شیراز هم اتفاق افتاد همین گونه بوده است. اینکه رهبری علنا می گوید با حوادث قم و مرقد امام مخالف است را ممکن است عده ای قبول نکنند! همان گونه که آقای مطهری معتقد است نظر رهبری در مورد حصر حکم حکومتی نیست فلذا عادلانه نیست! شاید این افراد هم این گونه برداشت کرده اند که نظر رهبری در مورد حوادث قم و مرقد امام بر سبیل عدالت نیست و آنچه نظر خودشان بوده است عمل کرده اند و آن را درست دانسته اند! شاید تلقی این افراد این بوده است که سخنان رهبری در این باره حکم حکومتی نبوده است و اگر برایشان مشخص شود رهبری حکم حکومتی داده اند دیگر از این دست اقدامات نمی کنند! 

آقای مطهری باید از این افراد که نگاهشان به ولایت فقیه با آزادی و اظهار نظر مخالف با رهبری همراه است تشکر کند که حرف آقای مطهری را خوب فهمیده اند و بدان ملتزم شده اند!

از سوی دیگر آقای مطهری با توجه به مناظره مشهور سال 88 بیان می دارد سخنان احمدی نژاد علیه فرزندان هاشمی سبب تحریک شد و اینکه عده ای اشوبگر به خیابانها ریختند به دلیل آن مناظره است!!

آقای مطهری باید قبول کند اگر عده ای تلقی اهانت به یک آقازاده معلوم الحال را منشا آشوب می دانند ممکن است افراد دیگری هم حرفهایی را تلقی توهین به آقا کنند و آشوب کنند!!

از منظر بنده هم علی مطهری و سخنانش و هم شاگردانش و اقداماتشان محکوم است!


» نظر

پیشنهادی در رابطه نماز جماعت ادارات

1-در فضیلت نماز اول وقت آن هم به صورت جماعت روایات و علما آنچنان تاکید کرده‌اند که امروزه اهمیت آن بر کسی پو شیده نیست و به صورت یک مطلب روشن و بدیهی در آمده است. یکی از مظاهر مهم در جامعه اسلامی و سبک زندگی مسلمین، اهمیت به نماز اول وقت به خصوص نماز جماعت می‌باشد. از این رو نهادهای فرهنگی و دینی وظیفه دارند مردم را به این مهم دعوت و تشویق نمایند.

2-مسجد در جامعه اسلامی یک پایگاه مهم سیاسی و فرهنگی و محل علم آموزی، قضاوت تصمیم‌گیری‌های کلان، تجمعات مهم و عبادت است. در واقع مسجد قلب تپنده یک محل و جامعه باید باشد، چنانچه در صدر اسلام این گونه بوده است. از لحاظ معنوی و عبادی مسجد جایگاهی است که بی‌شک موجب افزایش حس معنوی شده و چون محل اجتماع مومنین است روح جمعی و توجه به سایرین را نیز در وجود آدمی زنده می‌کند که همین امر خود موجب فزونی معنویت است. از این رو در دین مبین اسلام سفارشهای مکرر به حضور مردم در مسجد شده است. در نظام اسلامی نیز مساجد همیشه مورد توجه حضرت امام خمینی(ره) و امام خامنه‌ای بوده است و به عنوان خاستگاه انقلاب اسلامی همواره می‌بایست متوجه بود که همانگونه که حدوث انقلاب از مساجد بوده است بقای انقلاب نیز در حفظ این سنگر مهم است.

3-یکی از اقدامات مناسبی که در سالهای اخیر صورت گرفته است اقامه نماز جماعت در ادارات دولتی و حتی مجتمعهای خصوصی بوده است و شاید کمتر اداره یا شرکتی باشد که در آن نمازخانه‌ای جهت این امر اختصاص نیافته باشد. البته این نکته صحیح است که نماز جماعت در ادارات با ضعفها و نواقصی از حیث امکانات و مکان و .. مواجه است اما اصل کار باید مورد تقدیر قرار گیرد. رهبر معظم انقلاب در پاسخ  استفتایی پیرامون اقامه نماز جماعت در ادارات بیان داشته اند: «با توجه به اهمیّت خاص نمازهاى یومیه و تأکید زیادى که بر اقامه نماز در اول وقت شده است و با توجه به فضیلت نماز جماعت، مناسب است مسئولین امر روشى را اتخاذ کنند که کارمندان بتوانند در خلال ساعات کار ادارى نماز واجب را بطور جماعت در اول وقت و در کمترین زمان بخوانند، ولى باید به‌گونه‏ اى مقدمات این کار را فراهم کنند که نماز جماعت در اول وقت بهانه و وسیله‌‏اى براى به تأخیرانداختن کارهاى مراجعه‌کنندگان نشود».

امروزه در ادارات ساعت مخصوصی برای نماز و ناهار در نظر گرفته شده است و در بسیاری از ادارات به علت آگاهی ارباب رجوع از این مساله در این ساعت مراجعات کمتری صورت می‌گیرد اما به هر حال آنچه باید مورد توجه قرار گیرد این است که واجب راه انداختن کار مردم و مستحب نماز جماعت اول وقت است. البته می‌توان با فرهنگسازی درست برای اقامه نماز کاری کرد در این ساعات مراجعه‌کنندگان نیز مشغول نماز شوند و جز در موارد استثنایی و خاص مراجعه صورت نگیرد.

4-با وجود پسندیده بودن اقامه نماز در ادارات و شرکتها به نظر می‌رسد در برخی موارد باید تجدید نظر صورت گیرد! این نکته باید مورد توجه متولیان فرهنگی جامعه و مسئولین ستاد اقامه نماز قرار گیرد که حضور در مسجد و نماز در خانه خدا بر مکانهای دیگر الویت دارد. در برخی موارد مشاهده می‌شود در کنار یا نزدیک اداره مسجدی وجود دارد. در این گونه موارد بهتر است این اداره به جای برقراری نماز در اداره کارمندان را تشویق به حضور در مسجد کند و به تقویت مسجد کمک نماید. حتی می‌شود قانونی وضع کرد که در اداراتی که در نزدکی آن مسجدی وجود دارد نمازخانه را جمع و نماز را در مسجد برگزار کنند البته معلوم است مانند آنچه الان اجرا می‌شود کسی برای این کار تحت اجبار قرار نمی‌گیرد ولی کارمندی که اهل نماز و جماعت است ترجیح می دهد در مسجد نماز بخواند.

این کار علاوه بر تقویت پایگاه اجتماعی مسجد سبب می‌شود کارمندان ومدیران اداره در بین مردم رفته و به دور از فضای اداری و رسمی با صمیمت در جریان مشکلات مردم قرار گیرند. از سوی دیگر در هزینه‌هایی که معمولا صرف نماز جماعت می‌شود و اگر چه اندک است صرفه‌جویی می‌شود و حتی می‌توان این هزینه‌ها را خرج مسجد مذکور نمود و از امام جماعت مسجد نیز تقاضا کرد با توجه به حضور افراد مختلف از ادارات گوناگون در این رابطه خود را آماده نماید.

آنچه امروز معمولا در بسیاری از ادارات اتفاق می‌افتد نماز جماعت کم فروغ در مکانی دون شان نماز و نمازگزار است که معمولا ادارات به دلیل کمبود بودجه در تجهیز آن نمی‌کوشند لذا این کار و تشویق به حضور در مساجد می‌تواند از این گونه موارد نیز جلوگیری نماید.

به نظر می‌رسد تعامل مرکز رسیدگی به  امور مساجد و نهادهایی مثل شهرداری و بانکها و سایر اداراتی که در آنها نماز برگزار می‌شود می‌تواند در این رابطه به حضور بیش از پیش مردم در مسجد و استفاده از ظرفیت معنوی و اجتماعی این مکان مقدس بی انجامد. 


» نظر

توافق 22 بهمن چه شد؟

مذاکرات هسته‌ای به نقاط حساسی رسیده است. در طی این سالهای  این مذاکرات فراز و نشیب‌های بسیاری را سپری کرده است. دولت یازدهم از همان ابتدای کار خود توان بسیاری را برای رفع مساله هسته‌ای ایران به کار برد و با انتقاد به روند مذاکرات در گذشته، به کارگیری روشهای ابتکاری جدید و لحنی تازه در مذاکره را تنها راه برون رفت از این مساله چندین ساله معرفی کرد. تلفن آقای روحانی با اوباما، ارتقا سطح مذاکره کنندگان به سطح وزرای خارجه، مذاکرات مستقیم متعدد با آمریکا، پیاده‌روی صلح‌جویانه یا جان کری، پیشنهاد حذف شعار مرگ بر امریکا، توقف بخش مهمی از فعالیتهای هسته‌ای، محرمانه نگه داشتن مذاکرات، گره زدن مذاکرات با انتخابات مجلس  و در آخر توافق ژنو از این دست اقدامات ابتکاری دولت یازدهم بود!

تیم فعلی مذاکره کننده در اوایل دهه هشتاد نیز ماموریت مذاکره پیرامون مساله هسته‌ای را به عهده داشت. روند مذاکرات آن زمان با روند امروزه تفاوت چندانی نکرده است و به نظر می‌رسد تیم مذاکره کننده بنا ندارد از تجربه یک دهه مذاکره بهره برده و عبرت بگیرد. تنها تفاوتی که امروز می‌توان به آن اشاره کرد این است که با مدیریت مقام معظم رهبری و فعالیت تیم مذاکره کننده اصولگرای قبل، ایران به مرحله‌ای از هسته‌ای شدن رسیده است که دیگر قدرتهای جهانی از حذف انرژی هسته‌ای در ایران سخن نمی‌گویند!

اما سخنان 19 بهمن امام خامنه‌ای نقطه عطفی در مذاکرات اخیر بود.

پیش از این در 29 دی ماه آقای ظریف پس از مسافرت نمادین با مترو در بین خبرنگاران از «توافق در 22 بهمن» خبر داده بود. شاید به این معنا که تیم مذاکره کننده قصد داشت موفقیت در توافق را انقلابی جدید در کشور بنامد!

اما امروز با گذشت چند روز از 22 بهمن خبری از توافق و حتی کمترین اشاره‎ای هم از آن نیست! سوال اینجاست چه توافقی قرار بود انجام شود و چرا این توافق انجام نشد؟

به نظر می‌رسد سخنان امام خامنه‌ای در 19 بهمن می‌تواند گره از این پرسش باز کند. رهبری معظم انقلاب از همان ابتدای مذاکرات حمایتهای جدی از تیم مذاکره کننده داشتند و از مردم نیز خواستند با انصاف مساله هسته‌ای را زیر نظر داشته باشند.

ایشان در دیدار اخیر خود فرمودند: «من همین جا این را بگویم: اوّلا بنده با توافقی که بتواند انجام بگیرد موافقم؛ البتّه توافق بد نه. آمریکایی‌ها مکرّر تکرار میکنند و میگویند «ما معتقدیم که توافق نکردن، بهتر از توافق بد کردن است»؛ بله، ما هم همین عقیده را داریم؛ ما هم معتقدیم که توافق نکردن، بهتر است از توافق بد، توافقی که به ضرر منافع ملّی است، توافقی که موجب تحقیر ملّت بزرگ و با عظمت ایران است».  

این بیان ایشان به این معناست که ایشان با تعبیر «هر توافقی بهتر از عدم توافق است» مخالف است و هر توافقی را مجاز نمی داند. پیش از این خبری در مهرماه سال جاری منتشر که که وزیر امور خارجه از این تعبیراستفاده کرده است و چند روز بعد کمپینی متشکل از چند کارگردان مشهور با ا شعار «هیچ توافقی بدتر از عدم توافق نیست.» راه اندازی شد. یکی از کارگردانان گفت این کمپین به سفارش وزارت خارجه تشکیل شده بود!  (خبرگزاری دانشجو، 23 مهر 1393، کدخبر 362606)

مورد دیگری که مقام معظم بر آن دست گذاشتند این مطلب بود که: «این حرفی هم که حالا انسان می‌شنود که میگویند که «در یک برهه‌ای درباره‌ی اصول کلّی توافق کنیم، بعد درباره‌ی جزئیات»، این را هم بنده نمی‌پسندم؛ این را من نمی‌پسندم. با تجربه‌ای که از رفتارهای طرف مقابل داریم، احساس می‌کنم که این وسیله‌ای خواهد شد برای بهانه‌گیری‌های پی‌درپی برسر جزئیات. اگر توافق میکنند، جزئیات و کلّیات و همه را در یک‌جلسه‌ واحد تمام بکنند، امضا کنند. اینکه کّلیات را جداگانه توافق کنند، و بعد بر اساس آن کلّیات - که یک‌چیزهای مبهمی است، تفسیرپذیر است، تحلیل‌پذیر است - بروند سراغ جزئیات، نه، این منطقی نیست» .

در آذر ماه امسال وزیر امور خارجه در دانشگاه علامه طباطبایی در مورد تمدید هفت ماهه توافق ژنو گفت: «توافق روی کلیات انجام شده است و برای جزییات نیاز به فرصت داشتیم»، چندی قبل نیز در نشست مونیخ ایشان به علاقه غربی‌ها به توافق بر روی کلیات خبر داد! به نظر می‌رسد با این بیانات مقام معظم رهبری نقشه راهی برای مذاکره کنندکان ترسیم شده باشد و در توافق اخیر فقط روی گزینه توافق کلی و جزیی باهم فکر کنند بعلاوه اینکه توافق به تعبیر رهبری باید شفاف و صریح باشد نه اینکه مانند توافق قبلی طرف ایرانی در ایران آن را به زانو در آمدن قدرتهای بزرگ در برابر ایران بداند و طرف مقابل از آن به عنوان شکست تعبیر کند!

اما این سخنان رهبری بار دیگر مسیر عزت و اقتدار ایران را در چارچوب حکمت و عزت و مصلحت نشان داد ایشان در ادامه همین بیانات به اقدامات طرف ایرانی برای توافق اشاره کردند و فرمودند:

«طرف ایرانی، برخی از کارهایی که می‌توانست او را به توافق نزدیک کند انجام داده است. کارهای متعدّدی را انجام داده:

1-گسترش و توسعه‌ی ماشین‌های غنی‌سازی را متوقّف کرده،

2-تولید اورانیوم بیست درصد را ... متوقّف کردند، 

3-کارخانه‌ی اراک را ...، فعلا متوقّف کرده‌اند؛

4-فردو را ... فعلا متوقّف کرده‌اند. این همه کارهای بزرگ انجام داده‌اند»

این توقف ها که به تعبیر ایشان یک «کار منطقی» و اقتضای مذاکرات بوده است به هیچ وجه طرف غربی را راضی نکرده است چرا که به فرموده امام  خامنه‌ای «طرف مقابل منطق سرش نمی شود»!

حدود ده سال قبل جمهوری اسلامی ایران باهمین تیم مذاکره کننده تقریبا چنین روزهایی را تجربه کرده است در آن ایام نیز طرف ایرانی برای اثبات سحنان خود و اطمینان به طرف مقابل به تعلیق داوطلبانه روی اورد در آن ایام امام خامنه‌ای فرمود: «ما در هر جا حرکتی کرده باشیم که به نقطه‌ای برسد که به منافع جمهوری اسلامی خدشه و تردید وارد شود، همان‌جا آن حرکت را بدون هیچ تردیدی قطع می‌کنیم. بنابراین ما راههای مسالمت‌آمیز و همراه با عزّت جمهوری اسلامی را برای حفظ کشور و این دستاورد طی میکنیم، که خطّ قرمزش این است که بخواهند در امور داخلی ما دخالت کنند. اگر بخواهند بگویند «ما میخواهیم اطمینان پیدا کنیم» ما حرفی نداریم و همین کاری که تا الان اتّفاق افتاده است، بعد از این هم همین کار در حدّی انجام خواهد گرفت. البته تصمیم‌گیرىِ نهایی، طبق قانون بر عهده مجلس شورای اسلامی است و بعد هم شورای نگهبان که بایستی آن را با شرع و قانون بسنجد. تاکنون دولت هیچ تصمیمی نگرفته و نمی‌تواند هم بگیرد؛ الان مسؤولان محترم، کارِ مقدّماتی انجام داده‌اند. آنچه که تاکنون مسؤولان محترم -چه آقای دکتر روحانی و چه آقای رئیس‌جمهور و مسؤولان دیگر- حقیقتاً زحمت کشیدند، این است که با دقّت و ملاحظه جوانب، کار کرده‌اند و حواسشان جمع است که کاری برخلاف مبانی و اصول انجام نگیرد. بنده هم مطّلع هستم و هرجا احساس کنم که برخلاف ضوابط، اهداف و عزّت ملی و جهتگیرىِ نظام اسلامی کاری انجام می‌گیرد، مطمئنّاً نخواهم گذاشت و جلوش را می‌گیرم. البته تاکنون چنین مسأله‌ای پیش نیامده و به فضل الهی امیدواریم بعد از این هم بتوانند با همه جهات، این کار را پیش ببرند». (11 بهمن 1383)

بعدها مقام معظم رهبری تکمله‌ای بر این فرمایشات خود زدند و فرمودند: «من همان وقت هم در جلسه‌ مسئولین -که از تلویزیون پخش شد- گفتم اگر چنانچه بخواهند به این روند مطالبه‌ پی‌درپی ادامه بدهند، بنده خودم وارد میدان می‌شوم؛ همین کار را هم کردم. بنده گفتم که بایستی این روند عقب‌نشینی متوقف شود و تبدیل بشود به روند پیشروی، و اولین قدمش هم باید در همان دولتی انجام بگیرد که این عقب‌نشینی در آن دولت انجام گرفته بود؛ و همین کار هم شد. در زمان دولت قبل، اولین قدم به سمت پیشرفت برداشته شد؛ تصمیم گرفته شد که کارخانه‌ی یو. سی. اف اصفهان راه‌اندازی شود، و راه‌اندازی هم شد، و دنبالش هم بحمداللَّه این پیشرفتهای بعدی است تا امروز». (13 دی 1386)

امروز نیز مقام معظم رهبری تا به حال حمایتهای بسیارری از تیم هسته‌ای داشتند و پیش از این فرموده بودند در جزییات مذاکرات مداخله نمی‌کنند (29/8/92) اما به نظر می‌رسد ایشان این بار خطوط کلی دقیق‌تری را در روند مذاکرات ترسیم کرده‌اند که یقینا پشتیبان و کمک به تیم مذاکره کننده است.

 

در آخر همان گونه که ایشان فرمودند: «البتّه ما به تیم مذاکره‌کننده‌مان اعتماد داریم. مطمئنّیم یقیناً آنها به دست‌اندازی به حقوق کشور و حقوق ملّت و کرامت ملّت راضی نخواهند شد و اجازه نخواهند داد که چنین کاری انجام بگیرد.» (16 تیر 1393) بی شک تیم مذاکره کننده از امروز با این خطوط کلی و خطوط قرمزی که پیشتر مقام معظم رهبری تعیین کرده بودند تصمیمی به نفع عزت و سربلندی انقلاب اسلامی و مردم سرافراز ایران خواهند گرفت


» نظر

حوزه باید به طور عمیق و دقیق وارد هنر شود

کارشناس مذهبی سریال پرده‌نشین در گفت‌وگو با صبح‌صادق

سریال پرده‌نشین را می‌توان یک تحول در تولیدات صداوسیما دانست. عمده بینندگان این سریال، به واقعی بودن مسائل مطرح شده در این سریال و دور نبودن آن از واقعیت اذعان دارند. در این میان، نقش کارگردان، تهیه‌کننده و مشاوران مذهبی اهمیت زیادی داشته است که در ادامه و در گفت‌وگو با یکی از مشاوران مذهبی این سریال، به بررسی ابعاد مختلف این اتفاق مهم در فضای فیلم و سریال‌سازی می‌پردازیم.

* ابتدا خود را معرفی کنید.

ابوالقاسم اسدی‌زاده معروف به حسین اسدی متولد شهریور 54 هستم، در سال 68 وارد حوزه علمیه قم شدم و سال 79 کار رسانه‌ای‌ام را شروع کردم. الان در مرکز پژوهش‌های اسلامی صداوسیما، مدیر بخش فیلمنامه و پژوهش برنامه‌ها هستم. در ماجرای سریال پرده‌نشین هم نقش مشاور مذهبی را داشتم. قبلاً با آقای شعیبی در فیلم «طلا و مس» هم کار کرده بودم و این دومین همکاری بنده با ایشان بود. این را هم باید اذعان کنم که حجم کار در پرده‌نشین از سایر کارها خیلی بیشتر بود. * مشاور مذهبی به چه معناست؟ کارش چیست؟ سال‌هاست که در صداوسیما هستم، اما واحد و عنوان شغلی و تعریفی برای مشاور مذهبی ندیده‌ام. بیشتر یک حالت قراردادی برای عزیزانی است که کارهای مذهبی می‌کنند. کار در هر پروژه‌ای هم متفاوت است. برای نمونه، در یک پروژه فقط فیلمنامه مطالعه شده، یا اینکه در پروژه‌ای دیگر هم فیلمنامه خوانده شده و هم نظرات در یک جلسه با حضور عوامل بررسی شده است و از این دست مسائل. خیلی کم دیدم که در حین انجام پروژه هم حضور نداشته باشند.

* یعنی قانون خاصی ندارد؟

بله، الآن هم که من در «پرده‌نشین» حضور داشتم آنها هیچ وظیفه‌ای نداشتند که من را بپذیرند و مشاوره کنم. در واقع آنها به دلیل وظایف خودشان این کار را نکردند، بلکه به دلیل مسئولیت‌پذیری که داشتند و بالا بردن کیفیت کار، دست به این اقدام زدند. صداوسیما یک ساختار رسمی دارد که در آن و در حوزه تولید، چنین بنایی وجود ندارد و به همین اکتفا می‌کنند. این، هم برای ما مشکل است و هم برای هنرمندانی که کمک می‌خواهند. یعنی فقط با گوش دادن به حرف مشاور کار درست نمی‌شود. غالباً این طور است. لازم است مشاور در صحنه حاضر باشد و نظر بدهد تا جزئیات، بیشتر رعایت شده و کار بهتر بیرون بیاید.

* پیشنهاد شما برای اصلاح این نقص چیست؟

کسانی که قرار است کارشناسی کنند و کلاً طلبه‌ها، مهم است که ورودشان ورودی خام‌دستانه نباشد. اگر بچه‌های سینما دنبال من نیایند، من هم استقبال نمی‌کنم، عجله‌ای هم ندارم. فکر می‌کنم که من پانزده سال پیش دانش و تجربه کافی در این باره نداشتم. مسئله پیچیده‌ای است و ما مبانی این مسئله را نخوانده‌ایم. صرف خواندن ارشد هنر و تهیه‌کنندگی هم بسنده نمی‌کند. ورود باید عمیق و دقیق باشد. برای ما هم به خاطر ماهیت و دنیای متفاوت سینما و تلویزیون سخت است. اولین گام در این مسئله، به خود ‌طلبه‌ها برمی‌گردد که بتوانند بیایند و در این فضا وارد شوند. باید در این مسائل عمیق شوند و در حوزه نظریه‌پردازی‌های آن وارد شده و مطالعه کنند. رسانه را بشناسند، بعد بتوانند کار کنند. یعنی مجتهد رسانه هم بشویم. اجتهاد رسانه را ایجاد کنیم. حالا اگر طرف مقابل نخواهد، نمی‌شود.

پس در مبنای دوم باید توجه داشت محصول، محصول هنرمند است و تا او نخواهد، نمی‌شود رفت. درخواست و اجبار جواب نمی‌دهد. سینمای شوروی سابق هم همین‌طور بود و آن هدفی که داشتند به نتیجه نرسید. باید خواسته را ایجاد کنیم، مثلاً در پرده‌نشین اگر آقای شعیبی در درونش خواست و علاقه و اشتیاق نبود، با فشار مدیر شبکه کاری درست نمی‌‌شد. یعنی آقای شعیبی خودش می‌خواست و به حرف مشاوران گوش می‌کرد. اشتیاق داشت که همه در این زمینه نظر بدهند و اعمال کند. مسئله سوم این است که اگر حتی طلبه(در زمینه هنر) رشد کرده باشد در هنرمند هم اشتیاق باشد، اگر کسی که سفارش می‌دهد با مدیر تلویزیون این منطق را فهم نکرده باشد، باز هم بی‌فایده است. در پرده‌نشین من می‌خواهم، آقای شعیبی هم می‌خواهد ولی اگر آن ناظر و مسئول نخواهد و به دو طرف اعتماد نداشته باشد، بی‌فایده است. حرف آخر هم مشخص نیست که چه کسی می‌زند. در برخی موارد دیدم که در یک سریال همین اعمال نظرات غیر کارشناسی از سوی مسئولان از مدیر شبکه گرفته تا مدیر پخش و مدیر تأمین برنامه و کارمند این بخش‌ها در جزئیات کار آن با توجه به اینکه کلیت فیلمنامه را نخوانده بودند سبب شد سریال آن چیزی که باید از آب در نیاید، مفاهیم تضاد داشته باشد. یعنی فهم این موضوع باید در مسئولان سفارش‌دهنده هم باشد. فهم در مدیر و مسئول، یعنی به هنرمند و مشاور اطمینان کند و از آنها حمایت کند، اعمال سلیقه در کار نکند. باور داشته باشد این خروجی همان چیزی است که کارشناسی شده است. کمک کار باشد. من اعتقادم این نیست که نظرات نباشد یا حتی نظارت چندگانه نباشد. معتقدم نظرات باید فهم شده باشد و ناظران باید مجموعه را فهم کرده باشند. پرده‌نشین محصول کار آقای شعیبی را مدیران نخواستند، که او خودش خواست و اجبار نباید باشد و اشتیاق باید باشد.

* در پرده‌نشین موضوعیت سریال حوزه علمیه بود، یا بیان مسائل دینی؟ یعنی شما مشاور مذهبی بودید یا مشاور حوزه و روحانیت؟

من و آقای شعیبی با هم دوست هستیم، از قدیم دوست بودیم. در پرده‌نشین آقای گل‌بن پیشتر آمده بود و ایده‌ای شبیه به این داشت، مطرح کرد ولی با ایشان به نتیجه نرسیدیم. بعد آقای شعیبی که با هم رفاقت و صمیمیت داشتیم آمد، گفت که من می‌خواهم در این حوزه کاری انجام دهم و طرح اولیه‌اش را هم مطرح کرد و گفت که من طرح را به ایشان پیشنهاد دادم، من طرح را دیدم و از مرحله طرح با دوستان هنرمند، از نویسنده و کارگردان جلسه گذاشتیم، به‌ویژه مکرراً با آقای رضوی. حالا من می‌توانم بگویم نظرات من در مرحله ایده، طرح و... چقدر اثر گذاشت، در رابطه با مشاور دینی من اعتقاد ندارم که ما اساس و ریشه کار هستیم، خود این بچه‌ها مسلمان هستند و دین را می‌شناسند، ما در جزئیات، دینداری و زندگی دینی و طلبگی را بهتر می‌شناسیم و می‌توانیم کمک کنیم. من حتی در کار، پیشنهاد فنی دادم که پذیرفته شد و گاهی همه پذیرفته نشد. برای نمونه در بخش طلبگی، حرف من را خیلی خوب گوش کردند و اجرا کردند. برای ساخت پرده‌نشین جلسات متعددی برگزار شد. ما همه یک گروه بودیم. فقط من نبودم. طرح آقای شعیبی را گرفتیم با هم خواندیم. مباحثه و بررسی کردیم و با هم آمدیم دفتر آقای رضوی و رفتیم جلوتر؛ کار روی فیلمنامه و بعد وارد فیلم شدیم. من احساس می‌کردم اینجا متفاوت است. در جاهای دیگر فهم مشترک نبود ولی اینجا بود. درخواست برای همراهی در تولید داشتند. * امروز نقش روحانیت در فیلم‌ها زیاد شده، این موضوع خوب است یا بد؟ البته هیچ‌کدام به اندازه پرده‌نشین به این موضوع و این تعداد روحانی نپرداخته بود. در برخی سریال‌ها اعتراضاتی هم به روحانیون بود، اما در این برنامه، باوجود تعداد زیاد و نمایش هر شب، این موضوع وجود نداشت، چرا؟ همه‌اش به دلیل اشتیاق بود. من خواستم، آنها هم خواستند و شد. در عالم برادری این اتفاق افتاد. آقای شعیبی درخواست می‌کرد که حتماً یکی از ما در هنگام فیلم‌برداری باشد. آقای سعادتی سه ماه در این پروژه بود. تعداد زیادی طلبه در این کار مشارکت کردند. طی این شش ماه ما همه با هم پای کار بودیم. حتی بازیگران به قم آمدند. بین طلبه‌ها زندگی کردند. اشتیاق داشتند.

به حوزه‌های تهران آمدند و طلبه‌های واقعی را دیدند. همه هماهنگ بودند. حتی بازیگرهای خانم را هم بردیم. دو سه تا از آنها آمدند با برخی همسران طلاب صحبت کردند و خانه آنها را دیدند. درست درک کردند. هر جایی که آقای شعیبی می‌خواست من می‌آمدم، البته رعایت ما را هم می‌کرد. پلان‌هایی که فقط طلبه بودند، من سعی می‌کردم خودم باشم. ما هم سعی کردیم کوتاهی نکنیم، همه اشتیاق داشتیم. در تولید هم بودیم. پس از تولید و ضبط هم، آقای شعیبی ما را در تدوین دخیل کرد. هر جا در کار با آقای شعیبی من ببینم که نظر من را اعمال نمی‌کند ناراحت نمی‌شوم. چون قبولش دارم. طوری کار می‌کند که درست است. به نظرم یک جاهایی در برخی موارد خیلی جلو است. به دوستان طلبه سر صحنه مثل آقای سعادتی هم سفارش کردم که اصلاً آنجا امری صحبت نکند و ناراحت نشویم.

در مرحله آخر که زحمت‌های فراوانی کشیده شده حذف کردن بسیار سخت است. اینجا هم آقای شعیبی تقوا به خرج داد. حتی شد که یک صحنه را رد کردیم و گفتم دوباره بگیرید که این را انجام دادند. خیلی جاها هم برخی چیزها را حل می‌کردیم. سناریوی داستان، داستان حاج‌آقا شهیدی بود. داستان شبیه طلا و مس بود، بارها شده من چندین کارگردان را در این حوزه منصرف کرده‌ام. چراکه اینها این کاره نبودند، ولی من در شعیبی دیدم. قابلیت‌های آقای شعیبی مهم بود. لذا من در این پروژه وارد شدم. برای نمونه او صحنه‌های احساسی را خوب درآورد، من خیلی از آن صحنه‌ها لذت بردم. اتفاق نظر این بود طلبه باشد، اما قصه طلبگی نباشد. برای این سریال دو برابر زمان سایر سریال‌ها، زمان برداشت صرف شد. برخی وقت‌ها به برداشت 23 و 24 هم می‌کشید و من شرمنده می‌شدم.

* ارتباط شما با بازیگران چگونه بود؟

خیلی خوب بود. فکر می‌کردند که من از جنس آنها هستم. آنها را می‌شناختم و درک می‌کردم و آنها هم مرا درک می‌کردند. همه با هم دوست بودیم.

* کم‌تجربگی آقای شعیبی برای شما مشکل نبود؟

نه اصلاً. آرزویم بود. در ضمن او بی‌تجربه نیست. بیست پروژه دستیار کارگردان کارگردان‌های خوب بوده است. مدیریتش خیلی خوب بود. علاوه به محبت و علاقه، تخصص‌های او هم بود. من خیلی کارگردان‌های معروف را از این راه منصرف کردم. ولی از لحظه اول از شعیبی مطمئن بودم. تجربه طلا و مس خیلی مفید بود. خیلی‌ها تقدیر کردند و خیلی‌ها نقد کردند، ما هم توجه داشتیم. بالاخره تجربه بود و همه را لحاظ کردیم. صد در صد اعتراض وجود دارد. برای همه نمی‌شود یک قالب تجویز کرد. من از اول پروژه نگران بودم استادان خودم زنگ بزنند، انتقاد شدید کنند ولی نکردند، حتی تماس گرفتند و تشکر هم کردند. ما سعی کردیم خیلی محافظه‌کار نباشیم. حتی می‌خواستیم یک جا نشان دهیم همه آخوندها خوب نیستند که مخالفت شد. برای نمونه دیدید که تنها اشتباه حاج‌آقا شهیدی شک در رکعت دوم و سوم بود. ما پیش از آن دیده بودیم. حتی همین مورد در پخش قرار بود حذف شود که ما پافشاری کردیم بماند. یا یک روحانی غیر مثبت هم در داستان داشتیم که حذف شد. حتی در مورد برخی شخصیت‌ها به فامیل برخی کاراکترها گیر دادند. من نظرم بود درست بسازیم اگر اعتراض شد می‌‌توانیم درست جواب دهیم. ما نباید شخصیت اصلی را معصوم نشان می‌دادیم. کمی هم توانستیم این کار را بکنیم.

* من واکنش به صحنه‌های سریال را دیدم و خیلی خوب با طلاب ارتباط برقرار کرد. برای نمونه پس از صحنه منبر و یا نماز جماعت براتعلی، خیلی از طلاب خاطره اولین منبر و خاطره اولین نماز جماعت طلبه‌ها را در شبکه اجتماعی منتشر کردند، خودتان نظرتان چیست؟

در این پروژه اعتراف می‌کنم هر چقدر وقت می‌گذاشتیم، نمی‌رسیدیم. ولی این جالب بود، همه ارتباط خوبی برقرار کردند. فقط همان مشکل آقازادگی بود که نباید در فیلم وارد می‌شد. من نظراتی داشتم که نشد ولی این جزء آن نظرات نبود. خیلی جاها آقای شعیبی گوش نمی‌کرد من بعدش گفتم الحمدلله، چون خیلی خوب شد. باید یک ساختار و سیستم بین حوزه و صداوسیما باشد. کسی که کارش این نیست، نباید این موضوعات را بسازد. نباید بسازد، چرا که کار را خراب می‌کند. کسی که طلبه‌ها را دوست ندارد و می‌خواهد فیلم بسازد من کمکش می‌کنم ولی کسی که می‌خواهد ادا در بیاورد و کار را خراب می‌کند، می‌گویم نساز. در پروژه تأثیرگذاری در متن نبود در هنر کار صحنه بود. آقای برق‌نورد نمونه است، خیلی زحمت کشید. واقعاً نتیجه هم خیلی خوب شد. من اول نگران بودم اسم ایشان مطرح شد، ولی آقای شعیبی مطمئن بود. من رفتم جلو دیدم درست است و خیلی خوب شد. واقعاً طلبه در صحنه بود. همه زحمت کشیدند. همه محبت داشتند. یکی نبود که نخواسته باشد. همه مشتاق بودند. تمام زحمات را تحمل کردند، حتی پس از اتمام کار و اصلاحات بعدی. این تماماً نزدیک بود به دفاع مقدس. همه بدون منیت، شبانه‌روز کار جهادی کردند.

* تجربه طلا و مس چقدر به شما در کار «پرده‌نشین» کمک کرد؟ یکی از مواردی که در طلا و مس نبود و ما اینجا آن را لحاظ کردیم این بود که در طلا و مس هنوز انقلاب نشده بود و ساختار فیلم و روحانی آن، با سال‌های پیش از انقلاب هم تطابق داشت، اما در پرده نشین انقلاب شده است و روحیه شهادت و اجتماعی بودن دیده می‌شود.

* صحنه‌ها و مکان‌های فیلم‌برداری چگونه بود؟ صحنه‌ها و مکان‌های فیلم‌برداری واقعاً ایرانی بود. کاروانسرایی نزدیک تهران را انتخاب کردند. مانند یک حوزه درست کردند. بچه‌های لباس، خیلی زحمت کشیدند. در صحنه[اگر] به لباس‌ها ایراد وارد می‌کردم، درست می‌کردند.

* آیا روحانیت را یک ژانر می‌دانید؟

خیر! به عنوان یک صنف است، مانند پلیس. نمی‌شود دکتر ژانر شود، ولی قرائت یک زندگی است. ما ژانر دفاع مقدس داریم و ژانر سرباز نداریم. بعدها می‌تواند این بحث باشد برای این مسئله. من این را هم بگویم در حوزه، افرادی که بتوانند این کار را کمک کنند، شاید 10 نفر است و کارگردان‌هایی که بتوانند این کار را انجام دهند شاید هشت نفر. راه زیادی داریم.


» نظر
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
title=