سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کشف مخالفان چهار در صدی توافق!

چندی قبل آقای اسحاق جهانگیری معاون اول رییس جمهور در سخنانی گفت: «براساس نظر سنجی که توسط سازمان‌های معتبر کشور درخصوص جمع بندی هسته ای انجام شده است، 80 تا 88 درصد مردم از دستیابی به این نتیجه ابراز خوشحالی کرده و تنها 4 درصد با آن مخالفت کردند. این مخالفان باید تنها درحد همان 4 درصد حرف بزنند و نباید با لحن طلبکارانه صحبت کنند.»!

آنچه در کلام آقای معاون اول عجیب می‌نمود منبع این نظرسنجی است که منظور ایشان از سازمان‌های معتبر کدام سازمان‌هاست و اگر چنین آماری وجود دارد چرا تا کنون آن سازمان‌ها آن را منتشر نکرده‌اند؟همین امر سبب شد آقای احمد توکلی نسبت به این سخنان عجیب واکنش نشان دهد و خواستار معلوم شدن منبع این نظرسنجی شود!

اما برای کشف منشأ آمار آقای جهانگیری کافی است نظر دولت و حامیان دولت نسبت به مردم را بازبینی کنیم تا معلوم شود آقای جهانگیری معاون اول دولت راست‌گویان این آمار را چطور محاسبه کرده است. محمود سریع القلم از حامیان و مشاوران اصلی دولت در پاییز 92 در سخنانی به نقد پوپولیسم پرداخت و در بخشی از سخنان خود گفت لبوفروش و راننده تاکسی نباید درباره انرژی هسته‌ای اظهارنظر کنند!

روزنامه آفتاب یزد به‌تازگی با توهین به یک بازیگر طنز که در یک اظهارنظر سیاسی کرده بود او را دلقک نامید و نظرات او و بقال‌ها و سلمانی‌ها را مهم ندانست!

در همین روزهای اخیر نیز آقای هاشمی رفسنجانی در یک تقسیم‌بندی تازه کسانی که اول انقلاب در کوچه‌های روستا قدم می زندند و امروز انقلابی شدند را مذمت کرده است! ایشان پیش از این نیز از تعبیر جدیدالاسلامها برای برخی افراد استفاده کرده بود شبیه همین تعبیر را نیز آقای روحانی ریاست محترم جمهور با عنوان تازه به دوران رسیده در مورد منتقدان به کار برده بود.

از این گونه تعابیر تحقیرآمیز علیه منتقدین و مخالفان و حتی مردم در دولت جدید زیاد دیده و شنیده شده است. با توجه به آنچه گذشت اگر روستایی‌ها، لبوفروش‌ها، بقال‌ها، سلمانی‌ها، رانندگان تاکسی و اصولاً همه افراد از این دست مشاغل، هنرپیشه‌های طنز، طرفداران سعید جلیلی و قالیباف و احمدی‌نژاد، بسیاری از جوانان مؤمن و انقلابی جدید الاسلام و تازه به دوران رسیده را کنار بگذاریم که اصولاً رأی و نظرشان مهم نیست. در جمع باقی‌مانده فقط چهار درصد با توافق هسته‌ای مخالف هستند!!

این نگاه متکبرانه نسبت به مردم و به‌حساب نیاوردن آن‌ها در میان این گروه مسبوق به سابقه است. در ایام فتنه 88 به‌خوبی چنین روحیه‌ای قابل ملاحظه بود که طرف شکست خورده که اتفاقاً همین افراد بودند با وجود آنکه انتخابات را با اختلاف زیاد باخته بودند اما شعار می‌دادند ما بی شماریم!! دران زمان نیز بحث رأی کمی و رأی کیفی مطرح شد تا به این گونه بیان کنند که رأی برخی از افراد بیشتر از بعضی‌ها ارزش دارد به همین جهت است که از سخنگوی دولت شنیده می‌شود علیرغم نتیجه پذیرش انتخابات سال 88 دل او و همفکرانش با منتخب مردم صاف نشد! و هاشمی رفسنجانی که حاضر به تبریک به منتخب مردم در سال 88 نبود انتخابات 92 را دموکراترین انتخابات دانست!

با این اوصاف سؤال اینجاست این افراد امروز چگونه از دموکراسی و رأی مردم دم می‌زنند و خواستار صیانت از آرای مردم هستند؟؟ مگر می‌شود به مردم توهین کرد و با نگاه متکبرانه و از موضع بالا با آنها سخن گفت اما در مواقع انتخابات از رأی انها دفاع کرد اما پس از انتخابات اگر نتایج مطابق خواست این آقایان نباشد باید رای مردم را وتو کرد!


» نظر

روزه خواری همراه با نسیم بهشت!

در سالهای اخیر یکی از موفقترین بخشهای فرهنگی کشور سازمان فرهنگی مترو بوده است که در هر مناسبت و در طول سال با طرحها و بنرهای هنرمندانه و زیبا، با مضامین خوب و محتوای دینی و فرهنگی در مترو و ایستگاهها نصب کرده و همچنین نمایشگاهها و غرفات متناسب با مناسبتها را با ایده های شایسته برگزار می‌کند و روز به روز نیز به تجربه و همچنین غنای کارشان افزدوه می‌شود. بی‌تردید این تلاشهای خالصانه و اثرگذار باید ارج نهاده شود.

امسال متاسفانه در ماه مبارک رمضان دیده شد مسئولین فرهنگی مترو با یک ابهامی مواجه شده‌اند و آن اینکه نمی دانند باید آب سردکنهای مترو را باز نگه دارند یا آن را ببندند.

سالهای قبل نیز این مشکل برای مسئولین مترو وجود داشت و شاهد بودیم یک سال باز و یک سال آن را بسته نگه می‌داشتند!

اما امسال که آب سردکنها باز بود و متاسفانه برخی مردم نیز بدون وجه به ماه مبارک رمضان از آن استفاده می‌کردند.

بی‌تردید مسئولین شهرداری و مترو می‌دانند روزه‌خواری در ملا عام جرم و خلاف شرع است و یقینا به عنوان مسلمان از این وضع ناراحت هستند اما چرا با این حال، این کار را می‌کنند؟

پرس و جوهای ما به اینجا رسید که مسئولین فرهنگی مترو و شورای شهر تهران با این توجیهات هنوز اقدام به جمع آوری آبسردکنها نکرده اند؛

1-برخی از مردم بیمار هستند

2-برخی از مردم مسافرند و شرعا روزه نباید بگیرند

3-در سالهای قبل دو سه نفر بر اثر نبود آب فوت کرده اند

4- استاندارهای مترو باید رعایت شود

5- برخی غذرشرعی دیگری داند روزه نیستند

و با این توجیهات قرار است با کشیدن پارتیشن و دیوار دور آب سردکنها حداقل از روزه خواری در ملاعام جلوگیری کنن

اما باید گفت توجیهات مسئولین مترو کافی و وافی به نطر نمی‌رسد

چه آنکه

1-اینکه جان مردم اهمیت دارد بحث درستی است اما مترو و سایر نهادها می توانند با آماده سازی خود برای ماه مبارک با ایجاد مرکزی درمانی مخصوص روزه‌داران و بیماران آب و هر آنچه لازم است به اندازه کافی داشته باشند تا در صورت بروز اتفاقات خاص آماده باشندو استفاده کنند. ضعف اورزانس و پشتیبانی و مدیریت بحران ربطی به هموار کردن راه برای روزه خواری ندارد.

2-اینکه برخی عذر شرعی دارند نیز دلیل بر این امر نمی‌شود چه آنکه مترو و سایر نهادها می‌توانند اعلام کنند به مناسبت ماه رمضان آب در مترو نیست تا کسانی که عذر شرعی دارند خود را آماده کنند. بعلاوه اینکه مغازه هایی برای فروش آب به این گونه افراد وجود دارد. در ثانی مگر چه مقدار مسافر (مسافر شرعی) که روزه نباید بگیرد در ایستگاههای مترو هست؟ آن هم همه ایستگاهای مترو مثلا در ایستگاه ترمینال جنوب این عذر را شاید بتوان قبول کرد که البته با دلیل پیش گفته این دلیل هم جایی ندارد.

3-اگر شهرداری نگران جان و تشنگی مردم است این وضعیت به طور خیلی بدتر در ایستگاهای اتوبوس و تاکسی وجود دارد آیا در این گونه مکانها کسی به فکر مسافران و بیماران نیست؟

 

با توجه به آنچه بیان شد به نظر می‌رسد شهرداری محترم تهران در کنار طرح نسیم بهشت که پاسخگوی سوالات شرعی مسافرین مترو در ماه رمضان است، برای جلوگیری از روزه خواری علنی هم فکری بکند و فضای معنوی و دلنشین رمضان را بیشتر کند. و فضایی در خور شان جامعه اسلامی رقم بخورد.


» نظر

تشکر فوری «آقا» از استاد قرائتی

حجت الالسالام والمسلمین قرائتی روز جمعه 22 خرداد دردیدار با ائمه جماعات شهرداری از تشکر رهبری از ایشان در هفته گدشته خبر داد و ماجرا را این گونه تعریف کرد:

آقا در حرم امام برای اثبات طول عمر حضرت حجت عجل الله فرجه به حضرت نوح اشاره کردند(1) که در آیه قرآن آمده است «فَلَبِثَ فیهِم اَلفَ سَنَةٍ اِلّا خَمسینَ عامًا» یعنی حضرت نوح 950 سال عمر کرده است. در قرآن دو جور عدد داریم؛ تحقیقی و تقریبی. مثلا یهودیان می‌گفتند «یَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ یُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ» یعنی دوست دارند هزار سال عمر کنند یعنی بسیار عمر کنند از باب مثل است. نه اینکه مثلا دو هزار سال را دوست ندارند. اما یک سری اعداد تحقیقی اند مثل داستان اصحاب کهف که گفت 309 سال خوابیدند «ولبثوا فی کهفهم ثلاث مائة سنین وازدادوا تسعا» اینجا خداوند می‌خواهد دقیق بگوید مثل عمر حضرت نوح علیه  السلام.

روز 15 خرداد یک برنامه‌ای از من پخش شد در مورد نیمه شعبان و طول عمر حضرت ولیعصر عجل الله فرجه یک مثالی زدم که گویا آقا آن برنامه رو دیده بودند و از صحبتهای من خوششان آمده بود و سریع از مسئولین بیت خواسته بودند تا با من تماس بگیرند و از من تشکر کنند. من در آن برنامه قصه حضرت عزیر را گفتم که در آیه 259 سوره بقره آمده است.

«او کالذی مر علی قریة وهی خاویة علی عروشها» خانه های قدیمی اول سقفشان می ریخت پایه هایشان می ماند بعد دیوارها می ریخت. اینجا یعنی دیوار خانه ها ریخته روی بامها. قریه یعنی محل اجتماع.

«قال انی یحیی هذه الله بعد موتها» چگونه خداوند، اینها را پس از مرگشان زنده می‌کند؟

«فاماته الله مائة عام» پس خداوند، او را [به مدت] صد سال مرگش داد. یعنی ارزش دارد برای پاسخ یک پرسش یک پیامبر صد سال بمیرد.

«ثم بعثه قال کم لبثت قال لبثت یوما او بعض یوم» آنگاه او را برانگیخت، [و به او] گفت: چقدر اینجا بودی؟ گفت: یک روز یا پاره ای از روز را درنگ کردم. این دلالت بر رجعت هم دارد. چون رجعت یعنی زنده شدن مجدد در این دنیا.

«قال بل لبثت مائة عام» [نه] بلکه صد سال درنگ کردی.  

«فانظر الی طعامک و شرابک لم‌یتسنه» یعنی لم‌یتغیر، به خوراک و نوشیدنی خود نگاه کن که طعم و رنگ آن تغییر نکرده است. بحث من اینجاست

«و انظر الی حمارک و لنجعلک آیة للناس» و به درازگوش خود نگاه کن که چگونه متلاشی شده است. تو را [در مورد معاد] نشانه ای برای مردم قرار دهیم.

غذا اگر یگ هفته بیرون یخچال بماند خراب می شود اما غذای عزیر صد سال سالم مانده هر سال 52 هفته است یعنی حدود 5200 هفته خداوند عمر غذا را افزایش داده است. حالا عمر طبیعی انسان مثلا 70 سال است 5200 برابر 70 چقدر می‌شود؟ خدایی که می تواند غذا را 5200 برابر عمر طبیعی بدون تغییر حفظ کند می‌تواند انسان را هم حفظ کند با این حساب حضرت ولی عصر عجل الله فرجه عمری نکرده است. عمر ایشان الان حدودا 1200 سال است حدود 16  برابر عمر انسان معمولی عمر کرده هنوز تا 5200 خیلی مانده است.

آقا این مطلب را شنیده بود از استدلال من خوشش آمده بود و تماس گرفتند همان روز از من تشکر کردند.

(1)بعضی استبعاد کرده‌اند که چگونه ممکن است انسانی متولّد بشود و در این زمان طولانی زنده بماند. این تنها استبعادی است که در مورد قضیّه‌ی حضرت مهدی، مخالفان مطرح کرده‌اند و تکرار کرده‌اند؛ لکن قرآن کریم با نصّ صریح خود، این استبعاد را برطرف میکند. درباره‌ی حضرت نوح پیغمبر (علیه‌السّلام) میفرماید: فَلَبِثَ فیهِم اَلفَ سَنَةٍ اِلّا خَمسینَ عامًا؛(2) یعنی نوح در میان قوم خود 950سال زندگی کرده است. نه اینکه عمر او این مقدار بود، ظاهر مطلب این است که دوران دعوت آن بزرگوار 950سال است؛ بنابراین، این استبعاد جایی ندارد .

 


» نظر

بند میم وصیتنامه؛ نظارت مردمی قانونمدار

توکل به خدا و اعتماد به مردم کلید واژه‌های امام خینی در روند انقلاب و سپس پیروز آن بود. به تعبیر رهبری معظم، امام مردم را صاحب انقلاب می دانست. امام خمینی به قدرت ملت که تجلی قدرت خداوند بود اطمینانی بسیار داشت و حتی در وصیت نامه خود مردم ایران را از مردم حجاز در عصر رسول خدا و مردم کوفه و عراق در زمان ائمه بهتر عنوان کرد..

مردم نیز که به رهبری آن مرد بزرگ قلبا معتقد بودند هم در فرایند انقلاب و بعد از آن در دفاع مقدس نشان دادند حضرت امام بی جهت روی آنها حساب باز نکرده است. در کلام امام حافظ اسلامیت نظام همین مردم هستند چرا که مردم عاشق اسلام هستند و همین سبب حراست آنها از انقلاب خواهد شد لذا امام به مسئولین تاکید می‌کند ملت برای اسلام جان می دهند و در انتخابات شرکت می کنند نه برای افراد و لذا گر تخطی و رفتار و گفتار خلاف اسلام ببینید از هر کس باشد، خود مانع می شوند. «ملت با اسلام است. نه با من است و نه با شما و نه با دیگرى. من اگر یک کلمه‏اى بر خلاف اسلام بگویم، همین ملت مى‏ ریزند و من را از بین مى‏ برند. ملت اسلام را مى‏ خواهد. ملت شخص نمى‏ خواهد.» (صحیفه امام، ج‏14، ص: 371)

امام خامنه ای نیز بارها اعلام کرده انقلاب اسلامی همواره مردم از مسئولین و خواص جلوتر و پا به کارتر بوده‌اند (ن.ک سخنرانی معظم له در تاریخ 1393/11/29) ازاین رو امام با تکیه به همین مردم آینده انقلاب را بیمه کرد و در وصیتنامه خود بندی را اورده است که در آن حراست از فرهنگ دینی را به عهده مردم گذاشته است. ایشان در بند میم نوشته است: «اکنون‌ وصیت‌ من‌ به‌ مجلس‌ شورای‌ اسلامی‌ در حال‌ و آینده‌ و رئیس‌جمهور و رؤسای‌ جمهور مابعد و به‌ شورای‌ نگهبان‌ و شورای‌ قضایی‌ و دولت‌ در هر زمان‌، آن‌ است‌ که‌ نگذارند این‌ دستگاههای‌ خبری‌ و مطبوعات‌ و مجله‌ها از اسلام‌ و مصالح‌ کشور منحرف‌ شوند. و باید همه‌ بدانیم‌ که‌ آزادی‌ به‌ شکل‌ غربی‌ آن‌، که‌ موجب‌ تباهی‌ جوانان‌ و دختران‌ و پسران‌ می‌شود، از نظر اسلام‌ و عقل‌ محکوم‌ است‌. و تبلیغات‌ و مقالات‌ و سخنرانیها و کتب‌ و مجلات‌ برخلاف‌ اسلام‌ و عفت‌ عمومی‌ و مصالح‌ کشور حرام‌ است‌. و بر همة‌ ما و همة‌ مسلمانان‌ جلوگیری‌ از آنها واجب‌ است‌. و از آزادیهای‌ مخرب‌ باید جلوگیری‌ شود. و از آنچه‌ در نظر شرع‌ حرام‌ و آنچه‌ برخلاف‌ مسیر ملت‌ و کشور اسلامی‌ و مخالف‌ با حیثیت‌ جمهوری‌ اسلامی‌ است‌ به‌ طور قاطع‌ اگر جلوگیری‌ نشود، همه‌ مسئول‌ می‌باشند و مردم‌ و جوانان‌ حزب‌اللهی‌ اگر برخورد به‌ یکی‌ از امور مذکور نمودند به‌ دستگاههای‌ مربوطه‌ رجوع‌ کنند و اگر آنان‌ کوتاهی‌ نمودند، خودشان‌ مکلف‌ به‌ جلوگیری‌ هستند. ..»

متاسفانه برخی در برداشتی غلط از انن توصیه حکیمانه حضرت امام اقدامات خلاف شرع و قانون خود را به این بند نسبت می‌دهند! آنچه در این بند امده است این است اگر مسئولی از لحاظ شرعی از مسیر منحرف شد، جوانان باید با شرایطی وارد عرصه شوند که اولین شرط آن شناختن حلال و حرام است لذا هر گونه اقدامی در این باره باید با مشورت علمای اعلام انجام گیرد چرا که خود مردم نمی توانند تشخیص دهند فلان عمل چه حکم شرعی دارد و ممکن است بر مبنای احساسات پاک و غیرت دینی عمل خلاف شرع دیگری انجام دهند!

نکته بعد این است که امام می فرماید بتدا باید به دستگاه مذکور رجوع کرد و تذکر داد و در صورت کوتاهی دستگاه آن گاه نوبت به عمل به این بند می رسد. نکته دیگر این است که امام بیان نکرده تکلیف به جلوگیری به چه معناست و چه اقدامی باید از سوی مردم سر بزند؟ توضیح این بخش نیاز به تفسیر ولی فقیه حاضر دارد. برای نمونه در سال 78 در یکی از نشریات دانشجویی به ساخت امام زمان عج توهین شد به گونه ای که سرتاسر کشو را اعتراض فرا گرفت در میان معترضان برخی خواهان اشد مجازات بودند و حتی در مقابل رهبری معظم شعار دادند «نویسنده مرتد اعدام باید گردد». رهبری معظم انقلاب دراین باره به شدت موضع گرفتند و بیان داشتند: «بعضیها گفته‌اند ما اقدام می کنیم، مجازات می کنیم؛ ابداً. در نظام اسلامی، این کار به مسؤولان مربوط است. . اوّلاً دستگاه قضایی باید تشخیص دهد؛ چون یک وقت هست یک نفر از روی غفلت مینویسد؛ یک وقت نمیداند توهین است؛ یک وقت مسامحه کرده؛ یک وقت تعمّد داشته است؛ اینها احکامش فرق میکند. این کسانی که در کار قضایی مسؤول امورند، یقیناً علاقه‌شان به ولیعصر ارواحنا فداه، نسبت به اسلام و نسبت به این مسائل، از آن کسانی که این اظهارات را میکنند، کمتر نیست. .. آن چیزی که مهم بود، انجام شد و آن، عکس‌العمل ملت ایران بود. ملت ایران نشان داد که در مقابل چنین چیزهایی این‌طور به خروش می‌آید؛ این درست است. علمای بزرگ و شخصیتها، همه نشان دادند که یکپارچه در مقابل چنین چیزی، احساسات و عقل و ایمانشان به جوش می‌آید؛ این خوب است؛ اما این‌که حالا شخصی را که باید مجازات شود، چه مجازاتی بکنند، چه‌طور مجازات کنند؛ چه کسی مجازات کند، اینها دیگر مربوط به آحاد مردم نیست؛ این مربوط به مسؤولان است. .... اگر کسی احساساتی هم دارد، خیلی خوب، آن احساسات پیش خدای متعال قطعاً اجر خواهد داشت؛ اما اگر عمل و اقدامی برخلاف موازین باشد، از آحاد مردم یقیناً پیش خدا هم اجری ندارد. من هم که حالا نهی کردم؛ یعنی غیر از حرمت قانونی، حرمت شرعی هم پیدا کرد؛ مراقب باشید. اگر کسی به فرض از لحاظ تقلید، مقلّد کسی هم هست، بنده که نهی کردم، برای او حرام خواهد شد؛ این فتوای همه علماست. کسی حق ندارد یک وقت کار نسنجیده‌ای انجام دهد.» (نماز جمعه 1378/07/09) و یا فرمودند «من برحذر میدارم جوانهای عزیز را، فرزندان عزیز انقلابیِ خودم را از اینکه یک حرکتی را خودسرانه انجام بدهند؛ نه، همه چیز بر روال قانون.» (1389/10/08)

ایشان در مواضع دیگری مانند حادثه حرم امام در سال 89 و حادثه حرم حضرت معصومه در سال 91 هم اقدامات خودسرانه را نفی و اعلام عدم رضایت کردند. به نظر می رسد بند میم وصیت نامه به معنای هرج و مرج و بی قانونی نیست بلکه نظارتی است بر دستگاها که باید بر طبق موازین انجام شود و توجه شود ابتدا به ساکن نمی شود اقدام و یا اجتهاد کرد کرد فتوای فقهی امام خامنه ای هم همین است که مردم در حکومت اسلامی در امر به معروف باید به تذکر لسانی اکتفا کنند و اقدام و عمل را به حکومت اسلامی بسپارند.


» نظر

وقتی بغض آقا ترکید...

امروز حضرت سیدنا الاستاد (امام خامنه ای) ابتدای درس خارج این حدیث را خواندند:

«حَدَّثَنَا أَبِی رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی نَجْرَانَ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَیْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قَیْسٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ ع أَنَّهُ قَالَ: وَ اللَّهِ إِنْ کَانَ عَلِیٌّ ع لَیَأْکُلُ أَکْلَ الْعَبْدِ وَ یَجْلِسُ جِلْسَةَ الْعَبْدِ وَ إِنْ کَانَ لَیَشْتَرِی الْقَمِیصَیْنِ السُّنْبُلَانِیَّیْنِ فَیُخَیِّرُ غُلَامَهُ خَیْرَهُمَا ثُمَّ یَلْبَسُ الْآخَرَ فَإِذَا جَازَ أَصَابِعَهُ قَطَعَهُ وَ إِذَا جَازَ کَعْبَهُ حَذَفَهُ وَ لَقَدْ وَلِیَ خَمْسَ سِنِینَ مَا وَضَعَ آجُرَّةً عَلَى آجُرَّةٍ وَ لَا لَبِنَةً عَلَى لَبِنَةٍ وَ لَا أَقْطَعَ قَطِیعاً وَ لَا أَوْرَثَ بَیْضَاءَ وَ لَا حَمْرَاءَ وَ إِنْ کَانَ لَیُطْعِمُ النَّاسَ خُبْزَالْبُرِّ وَ اللَّحْمِ وَ یَنْصَرِفُ إِلَى مَنْزِلِهِ وَ یَأْکُلُ خُبْزَ الشَّعِیرِ وَ الزَّیْتِ وَ الْخَلِّ وَ مَا وَرَدَ عَلَیْهِ أَمْرَانِ کِلَاهُمَا لِلَّهِ رِضًى إِلَّا أَخَذَ بِأَشَدِّهِمَا عَلَى بَدَنِهِ وَ لَقَدْ أَعْتَقَ أَلْفَ مَمْلُوکٍ مِنْ کَدِّ یَدِهِ...»

ایشان هنگام قرائت حدیث وقتی به این قسمت رسیدند «...تَرِبَتْ فِیهِ یَدَاهُ وَ عَرِقَ فِیهِ وَجْهُهُ» بغضشان ترکید و اشک ریختند و دیگر نتواستند صحبت‌ها را ادامه بدهند و بعد از چند لحظه ادامه حدیث را خواندند!

«وَ مَا أَطَاقَ عَمَلَهُ أَحَدٌ مِنَ النَّاسِ وَ إِنْ کَانَ لَیُصَلِّی فِی الْیَوْمِ وَ اللَّیْلَةِ أَلْفَ رَکْعَةٍ وَ إِنْ کَانَ أَقْرَبُ النَّاسِ شَبَهاً بِهِ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ ع وَ مَا أَطَاقَ عَمَلَهُ أَحَدٌ مِنَ النَّاسِ به عده» . (الأمالی للصدوق، ص: 282)

بعد توضیح دادند

اگر کسی شبیه حضرت نمی‌شود پس چرا باید این حدیث را بخوانیم؟

اول اینکه ما خودمان را با ایشان مقایسه نکنیم و امر بر ما مشتبه نشود که حکومت ما اسلامی است آن حضرت در عرش اعلی است و فاصله ما تا ایشان زمین تا آسمان است. ما حکومت خودمان را داریم

دوم اینکه اگر قرار بر مقایسه است خودمان را با ایشان مقایسه کنیم نه با فلان رییس‌جمهور و پادشاه. بعضی‌ها می‌گویند ببینید فلان رییس‌جمهور دنیا چطور زندگی می‌کند و غیره مگر ما قرار است حکومت طاغوت تشکیل دهیم؟ ما باید سعی کنیم خود را یک‌هزارم شده به ایشان نزدیک کنیم.

ترجمه روایت: «به خداوند قسم؛ علی بن ابیطالب علیه‌السلام همانند بنده‌ای‌ غذا می‌خورد، و همانند بنده‌ای‌ می‌نشست. دو پیراهن سنبلانی می‌خرید، و به غلامش اختیار انتخاب بهترین آندورا می‌داد و خود او آن لباس دیگر را می‌پوشید. اگر پیراهنش از مقدار انگشتانش بلندتر بود، آن را قطع می‌کرد و اگر از پاهایش (قوزک پا) بلندتر بود آن را جدا می‌ساخت. پنج سال ولایت کرد درحالی‌که [برای خود] آجری را بر آجر و خشتی بر خشت نگذاشت و قطعه زمینی را مالک نشد. نقره و طلا به ارث نگذاشت. به مردم نان گندم و گوشت می‌داد و به خانه بازمی‌گشت و نان جو و روغن و سرکه می‌خورد.

 

در مقابل دو کار که رضایت خداوند در هر دو آن‌ها بود قرار نگرفت مگر آنکه سخت‌ترین آن دو بر بدنش را انتخاب کرد. هزار بنده را با دست رنج خود که دستانش برای به دست آوردنش خاکی شده بود و بر صورتش عرق نشسته بود، آزاد کرد. هیچ انسانی طاقت عمل او را ندارد، در روز و شب هزار رکعت نماز می‌خواند، شبیه‌ترین مردم به او علی بن الحسین علیهماالسلام بود و هیچ شخصی بعد از او طاقت عملش را نداشت».


» نظر
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
title=