کشف مخالفان چهار در صدی توافق!

چندی قبل آقای اسحاق جهانگیری معاون اول رییس جمهور در سخنانی گفت: «براساس نظر سنجی که توسط سازمان‌های معتبر کشور درخصوص جمع بندی هسته ای انجام شده است، 80 تا 88 درصد مردم از دستیابی به این نتیجه ابراز خوشحالی کرده و تنها 4 درصد با آن مخالفت کردند. این مخالفان باید تنها درحد همان 4 درصد حرف بزنند و نباید با لحن طلبکارانه صحبت کنند.»!

آنچه در کلام آقای معاون اول عجیب می‌نمود منبع این نظرسنجی است که منظور ایشان از سازمان‌های معتبر کدام سازمان‌هاست و اگر چنین آماری وجود دارد چرا تا کنون آن سازمان‌ها آن را منتشر نکرده‌اند؟همین امر سبب شد آقای احمد توکلی نسبت به این سخنان عجیب واکنش نشان دهد و خواستار معلوم شدن منبع این نظرسنجی شود!

اما برای کشف منشأ آمار آقای جهانگیری کافی است نظر دولت و حامیان دولت نسبت به مردم را بازبینی کنیم تا معلوم شود آقای جهانگیری معاون اول دولت راست‌گویان این آمار را چطور محاسبه کرده است. محمود سریع القلم از حامیان و مشاوران اصلی دولت در پاییز 92 در سخنانی به نقد پوپولیسم پرداخت و در بخشی از سخنان خود گفت لبوفروش و راننده تاکسی نباید درباره انرژی هسته‌ای اظهارنظر کنند!

روزنامه آفتاب یزد به‌تازگی با توهین به یک بازیگر طنز که در یک اظهارنظر سیاسی کرده بود او را دلقک نامید و نظرات او و بقال‌ها و سلمانی‌ها را مهم ندانست!

در همین روزهای اخیر نیز آقای هاشمی رفسنجانی در یک تقسیم‌بندی تازه کسانی که اول انقلاب در کوچه‌های روستا قدم می زندند و امروز انقلابی شدند را مذمت کرده است! ایشان پیش از این نیز از تعبیر جدیدالاسلامها برای برخی افراد استفاده کرده بود شبیه همین تعبیر را نیز آقای روحانی ریاست محترم جمهور با عنوان تازه به دوران رسیده در مورد منتقدان به کار برده بود.

از این گونه تعابیر تحقیرآمیز علیه منتقدین و مخالفان و حتی مردم در دولت جدید زیاد دیده و شنیده شده است. با توجه به آنچه گذشت اگر روستایی‌ها، لبوفروش‌ها، بقال‌ها، سلمانی‌ها، رانندگان تاکسی و اصولاً همه افراد از این دست مشاغل، هنرپیشه‌های طنز، طرفداران سعید جلیلی و قالیباف و احمدی‌نژاد، بسیاری از جوانان مؤمن و انقلابی جدید الاسلام و تازه به دوران رسیده را کنار بگذاریم که اصولاً رأی و نظرشان مهم نیست. در جمع باقی‌مانده فقط چهار درصد با توافق هسته‌ای مخالف هستند!!

این نگاه متکبرانه نسبت به مردم و به‌حساب نیاوردن آن‌ها در میان این گروه مسبوق به سابقه است. در ایام فتنه 88 به‌خوبی چنین روحیه‌ای قابل ملاحظه بود که طرف شکست خورده که اتفاقاً همین افراد بودند با وجود آنکه انتخابات را با اختلاف زیاد باخته بودند اما شعار می‌دادند ما بی شماریم!! دران زمان نیز بحث رأی کمی و رأی کیفی مطرح شد تا به این گونه بیان کنند که رأی برخی از افراد بیشتر از بعضی‌ها ارزش دارد به همین جهت است که از سخنگوی دولت شنیده می‌شود علیرغم نتیجه پذیرش انتخابات سال 88 دل او و همفکرانش با منتخب مردم صاف نشد! و هاشمی رفسنجانی که حاضر به تبریک به منتخب مردم در سال 88 نبود انتخابات 92 را دموکراترین انتخابات دانست!

با این اوصاف سؤال اینجاست این افراد امروز چگونه از دموکراسی و رأی مردم دم می‌زنند و خواستار صیانت از آرای مردم هستند؟؟ مگر می‌شود به مردم توهین کرد و با نگاه متکبرانه و از موضع بالا با آنها سخن گفت اما در مواقع انتخابات از رأی انها دفاع کرد اما پس از انتخابات اگر نتایج مطابق خواست این آقایان نباشد باید رای مردم را وتو کرد!


» نظر

بند میم وصیتنامه؛ نظارت مردمی قانونمدار

توکل به خدا و اعتماد به مردم کلید واژه‌های امام خینی در روند انقلاب و سپس پیروز آن بود. به تعبیر رهبری معظم، امام مردم را صاحب انقلاب می دانست. امام خمینی به قدرت ملت که تجلی قدرت خداوند بود اطمینانی بسیار داشت و حتی در وصیت نامه خود مردم ایران را از مردم حجاز در عصر رسول خدا و مردم کوفه و عراق در زمان ائمه بهتر عنوان کرد..

مردم نیز که به رهبری آن مرد بزرگ قلبا معتقد بودند هم در فرایند انقلاب و بعد از آن در دفاع مقدس نشان دادند حضرت امام بی جهت روی آنها حساب باز نکرده است. در کلام امام حافظ اسلامیت نظام همین مردم هستند چرا که مردم عاشق اسلام هستند و همین سبب حراست آنها از انقلاب خواهد شد لذا امام به مسئولین تاکید می‌کند ملت برای اسلام جان می دهند و در انتخابات شرکت می کنند نه برای افراد و لذا گر تخطی و رفتار و گفتار خلاف اسلام ببینید از هر کس باشد، خود مانع می شوند. «ملت با اسلام است. نه با من است و نه با شما و نه با دیگرى. من اگر یک کلمه‏اى بر خلاف اسلام بگویم، همین ملت مى‏ ریزند و من را از بین مى‏ برند. ملت اسلام را مى‏ خواهد. ملت شخص نمى‏ خواهد.» (صحیفه امام، ج‏14، ص: 371)

امام خامنه ای نیز بارها اعلام کرده انقلاب اسلامی همواره مردم از مسئولین و خواص جلوتر و پا به کارتر بوده‌اند (ن.ک سخنرانی معظم له در تاریخ 1393/11/29) ازاین رو امام با تکیه به همین مردم آینده انقلاب را بیمه کرد و در وصیتنامه خود بندی را اورده است که در آن حراست از فرهنگ دینی را به عهده مردم گذاشته است. ایشان در بند میم نوشته است: «اکنون‌ وصیت‌ من‌ به‌ مجلس‌ شورای‌ اسلامی‌ در حال‌ و آینده‌ و رئیس‌جمهور و رؤسای‌ جمهور مابعد و به‌ شورای‌ نگهبان‌ و شورای‌ قضایی‌ و دولت‌ در هر زمان‌، آن‌ است‌ که‌ نگذارند این‌ دستگاههای‌ خبری‌ و مطبوعات‌ و مجله‌ها از اسلام‌ و مصالح‌ کشور منحرف‌ شوند. و باید همه‌ بدانیم‌ که‌ آزادی‌ به‌ شکل‌ غربی‌ آن‌، که‌ موجب‌ تباهی‌ جوانان‌ و دختران‌ و پسران‌ می‌شود، از نظر اسلام‌ و عقل‌ محکوم‌ است‌. و تبلیغات‌ و مقالات‌ و سخنرانیها و کتب‌ و مجلات‌ برخلاف‌ اسلام‌ و عفت‌ عمومی‌ و مصالح‌ کشور حرام‌ است‌. و بر همة‌ ما و همة‌ مسلمانان‌ جلوگیری‌ از آنها واجب‌ است‌. و از آزادیهای‌ مخرب‌ باید جلوگیری‌ شود. و از آنچه‌ در نظر شرع‌ حرام‌ و آنچه‌ برخلاف‌ مسیر ملت‌ و کشور اسلامی‌ و مخالف‌ با حیثیت‌ جمهوری‌ اسلامی‌ است‌ به‌ طور قاطع‌ اگر جلوگیری‌ نشود، همه‌ مسئول‌ می‌باشند و مردم‌ و جوانان‌ حزب‌اللهی‌ اگر برخورد به‌ یکی‌ از امور مذکور نمودند به‌ دستگاههای‌ مربوطه‌ رجوع‌ کنند و اگر آنان‌ کوتاهی‌ نمودند، خودشان‌ مکلف‌ به‌ جلوگیری‌ هستند. ..»

متاسفانه برخی در برداشتی غلط از انن توصیه حکیمانه حضرت امام اقدامات خلاف شرع و قانون خود را به این بند نسبت می‌دهند! آنچه در این بند امده است این است اگر مسئولی از لحاظ شرعی از مسیر منحرف شد، جوانان باید با شرایطی وارد عرصه شوند که اولین شرط آن شناختن حلال و حرام است لذا هر گونه اقدامی در این باره باید با مشورت علمای اعلام انجام گیرد چرا که خود مردم نمی توانند تشخیص دهند فلان عمل چه حکم شرعی دارد و ممکن است بر مبنای احساسات پاک و غیرت دینی عمل خلاف شرع دیگری انجام دهند!

نکته بعد این است که امام می فرماید بتدا باید به دستگاه مذکور رجوع کرد و تذکر داد و در صورت کوتاهی دستگاه آن گاه نوبت به عمل به این بند می رسد. نکته دیگر این است که امام بیان نکرده تکلیف به جلوگیری به چه معناست و چه اقدامی باید از سوی مردم سر بزند؟ توضیح این بخش نیاز به تفسیر ولی فقیه حاضر دارد. برای نمونه در سال 78 در یکی از نشریات دانشجویی به ساخت امام زمان عج توهین شد به گونه ای که سرتاسر کشو را اعتراض فرا گرفت در میان معترضان برخی خواهان اشد مجازات بودند و حتی در مقابل رهبری معظم شعار دادند «نویسنده مرتد اعدام باید گردد». رهبری معظم انقلاب دراین باره به شدت موضع گرفتند و بیان داشتند: «بعضیها گفته‌اند ما اقدام می کنیم، مجازات می کنیم؛ ابداً. در نظام اسلامی، این کار به مسؤولان مربوط است. . اوّلاً دستگاه قضایی باید تشخیص دهد؛ چون یک وقت هست یک نفر از روی غفلت مینویسد؛ یک وقت نمیداند توهین است؛ یک وقت مسامحه کرده؛ یک وقت تعمّد داشته است؛ اینها احکامش فرق میکند. این کسانی که در کار قضایی مسؤول امورند، یقیناً علاقه‌شان به ولیعصر ارواحنا فداه، نسبت به اسلام و نسبت به این مسائل، از آن کسانی که این اظهارات را میکنند، کمتر نیست. .. آن چیزی که مهم بود، انجام شد و آن، عکس‌العمل ملت ایران بود. ملت ایران نشان داد که در مقابل چنین چیزهایی این‌طور به خروش می‌آید؛ این درست است. علمای بزرگ و شخصیتها، همه نشان دادند که یکپارچه در مقابل چنین چیزی، احساسات و عقل و ایمانشان به جوش می‌آید؛ این خوب است؛ اما این‌که حالا شخصی را که باید مجازات شود، چه مجازاتی بکنند، چه‌طور مجازات کنند؛ چه کسی مجازات کند، اینها دیگر مربوط به آحاد مردم نیست؛ این مربوط به مسؤولان است. .... اگر کسی احساساتی هم دارد، خیلی خوب، آن احساسات پیش خدای متعال قطعاً اجر خواهد داشت؛ اما اگر عمل و اقدامی برخلاف موازین باشد، از آحاد مردم یقیناً پیش خدا هم اجری ندارد. من هم که حالا نهی کردم؛ یعنی غیر از حرمت قانونی، حرمت شرعی هم پیدا کرد؛ مراقب باشید. اگر کسی به فرض از لحاظ تقلید، مقلّد کسی هم هست، بنده که نهی کردم، برای او حرام خواهد شد؛ این فتوای همه علماست. کسی حق ندارد یک وقت کار نسنجیده‌ای انجام دهد.» (نماز جمعه 1378/07/09) و یا فرمودند «من برحذر میدارم جوانهای عزیز را، فرزندان عزیز انقلابیِ خودم را از اینکه یک حرکتی را خودسرانه انجام بدهند؛ نه، همه چیز بر روال قانون.» (1389/10/08)

ایشان در مواضع دیگری مانند حادثه حرم امام در سال 89 و حادثه حرم حضرت معصومه در سال 91 هم اقدامات خودسرانه را نفی و اعلام عدم رضایت کردند. به نظر می رسد بند میم وصیت نامه به معنای هرج و مرج و بی قانونی نیست بلکه نظارتی است بر دستگاها که باید بر طبق موازین انجام شود و توجه شود ابتدا به ساکن نمی شود اقدام و یا اجتهاد کرد کرد فتوای فقهی امام خامنه ای هم همین است که مردم در حکومت اسلامی در امر به معروف باید به تذکر لسانی اکتفا کنند و اقدام و عمل را به حکومت اسلامی بسپارند.


» نظر

وقتی بغض آقا ترکید...

امروز حضرت سیدنا الاستاد (امام خامنه ای) ابتدای درس خارج این حدیث را خواندند:

«حَدَّثَنَا أَبِی رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی نَجْرَانَ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَیْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قَیْسٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ ع أَنَّهُ قَالَ: وَ اللَّهِ إِنْ کَانَ عَلِیٌّ ع لَیَأْکُلُ أَکْلَ الْعَبْدِ وَ یَجْلِسُ جِلْسَةَ الْعَبْدِ وَ إِنْ کَانَ لَیَشْتَرِی الْقَمِیصَیْنِ السُّنْبُلَانِیَّیْنِ فَیُخَیِّرُ غُلَامَهُ خَیْرَهُمَا ثُمَّ یَلْبَسُ الْآخَرَ فَإِذَا جَازَ أَصَابِعَهُ قَطَعَهُ وَ إِذَا جَازَ کَعْبَهُ حَذَفَهُ وَ لَقَدْ وَلِیَ خَمْسَ سِنِینَ مَا وَضَعَ آجُرَّةً عَلَى آجُرَّةٍ وَ لَا لَبِنَةً عَلَى لَبِنَةٍ وَ لَا أَقْطَعَ قَطِیعاً وَ لَا أَوْرَثَ بَیْضَاءَ وَ لَا حَمْرَاءَ وَ إِنْ کَانَ لَیُطْعِمُ النَّاسَ خُبْزَالْبُرِّ وَ اللَّحْمِ وَ یَنْصَرِفُ إِلَى مَنْزِلِهِ وَ یَأْکُلُ خُبْزَ الشَّعِیرِ وَ الزَّیْتِ وَ الْخَلِّ وَ مَا وَرَدَ عَلَیْهِ أَمْرَانِ کِلَاهُمَا لِلَّهِ رِضًى إِلَّا أَخَذَ بِأَشَدِّهِمَا عَلَى بَدَنِهِ وَ لَقَدْ أَعْتَقَ أَلْفَ مَمْلُوکٍ مِنْ کَدِّ یَدِهِ...»

ایشان هنگام قرائت حدیث وقتی به این قسمت رسیدند «...تَرِبَتْ فِیهِ یَدَاهُ وَ عَرِقَ فِیهِ وَجْهُهُ» بغضشان ترکید و اشک ریختند و دیگر نتواستند صحبت‌ها را ادامه بدهند و بعد از چند لحظه ادامه حدیث را خواندند!

«وَ مَا أَطَاقَ عَمَلَهُ أَحَدٌ مِنَ النَّاسِ وَ إِنْ کَانَ لَیُصَلِّی فِی الْیَوْمِ وَ اللَّیْلَةِ أَلْفَ رَکْعَةٍ وَ إِنْ کَانَ أَقْرَبُ النَّاسِ شَبَهاً بِهِ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ ع وَ مَا أَطَاقَ عَمَلَهُ أَحَدٌ مِنَ النَّاسِ به عده» . (الأمالی للصدوق، ص: 282)

بعد توضیح دادند

اگر کسی شبیه حضرت نمی‌شود پس چرا باید این حدیث را بخوانیم؟

اول اینکه ما خودمان را با ایشان مقایسه نکنیم و امر بر ما مشتبه نشود که حکومت ما اسلامی است آن حضرت در عرش اعلی است و فاصله ما تا ایشان زمین تا آسمان است. ما حکومت خودمان را داریم

دوم اینکه اگر قرار بر مقایسه است خودمان را با ایشان مقایسه کنیم نه با فلان رییس‌جمهور و پادشاه. بعضی‌ها می‌گویند ببینید فلان رییس‌جمهور دنیا چطور زندگی می‌کند و غیره مگر ما قرار است حکومت طاغوت تشکیل دهیم؟ ما باید سعی کنیم خود را یک‌هزارم شده به ایشان نزدیک کنیم.

ترجمه روایت: «به خداوند قسم؛ علی بن ابیطالب علیه‌السلام همانند بنده‌ای‌ غذا می‌خورد، و همانند بنده‌ای‌ می‌نشست. دو پیراهن سنبلانی می‌خرید، و به غلامش اختیار انتخاب بهترین آندورا می‌داد و خود او آن لباس دیگر را می‌پوشید. اگر پیراهنش از مقدار انگشتانش بلندتر بود، آن را قطع می‌کرد و اگر از پاهایش (قوزک پا) بلندتر بود آن را جدا می‌ساخت. پنج سال ولایت کرد درحالی‌که [برای خود] آجری را بر آجر و خشتی بر خشت نگذاشت و قطعه زمینی را مالک نشد. نقره و طلا به ارث نگذاشت. به مردم نان گندم و گوشت می‌داد و به خانه بازمی‌گشت و نان جو و روغن و سرکه می‌خورد.

 

در مقابل دو کار که رضایت خداوند در هر دو آن‌ها بود قرار نگرفت مگر آنکه سخت‌ترین آن دو بر بدنش را انتخاب کرد. هزار بنده را با دست رنج خود که دستانش برای به دست آوردنش خاکی شده بود و بر صورتش عرق نشسته بود، آزاد کرد. هیچ انسانی طاقت عمل او را ندارد، در روز و شب هزار رکعت نماز می‌خواند، شبیه‌ترین مردم به او علی بن الحسین علیهماالسلام بود و هیچ شخصی بعد از او طاقت عملش را نداشت».


» نظر

پیشنهادی در رابطه نماز جماعت ادارات

1-در فضیلت نماز اول وقت آن هم به صورت جماعت روایات و علما آنچنان تاکید کرده‌اند که امروزه اهمیت آن بر کسی پو شیده نیست و به صورت یک مطلب روشن و بدیهی در آمده است. یکی از مظاهر مهم در جامعه اسلامی و سبک زندگی مسلمین، اهمیت به نماز اول وقت به خصوص نماز جماعت می‌باشد. از این رو نهادهای فرهنگی و دینی وظیفه دارند مردم را به این مهم دعوت و تشویق نمایند.

2-مسجد در جامعه اسلامی یک پایگاه مهم سیاسی و فرهنگی و محل علم آموزی، قضاوت تصمیم‌گیری‌های کلان، تجمعات مهم و عبادت است. در واقع مسجد قلب تپنده یک محل و جامعه باید باشد، چنانچه در صدر اسلام این گونه بوده است. از لحاظ معنوی و عبادی مسجد جایگاهی است که بی‌شک موجب افزایش حس معنوی شده و چون محل اجتماع مومنین است روح جمعی و توجه به سایرین را نیز در وجود آدمی زنده می‌کند که همین امر خود موجب فزونی معنویت است. از این رو در دین مبین اسلام سفارشهای مکرر به حضور مردم در مسجد شده است. در نظام اسلامی نیز مساجد همیشه مورد توجه حضرت امام خمینی(ره) و امام خامنه‌ای بوده است و به عنوان خاستگاه انقلاب اسلامی همواره می‌بایست متوجه بود که همانگونه که حدوث انقلاب از مساجد بوده است بقای انقلاب نیز در حفظ این سنگر مهم است.

3-یکی از اقدامات مناسبی که در سالهای اخیر صورت گرفته است اقامه نماز جماعت در ادارات دولتی و حتی مجتمعهای خصوصی بوده است و شاید کمتر اداره یا شرکتی باشد که در آن نمازخانه‌ای جهت این امر اختصاص نیافته باشد. البته این نکته صحیح است که نماز جماعت در ادارات با ضعفها و نواقصی از حیث امکانات و مکان و .. مواجه است اما اصل کار باید مورد تقدیر قرار گیرد. رهبر معظم انقلاب در پاسخ  استفتایی پیرامون اقامه نماز جماعت در ادارات بیان داشته اند: «با توجه به اهمیّت خاص نمازهاى یومیه و تأکید زیادى که بر اقامه نماز در اول وقت شده است و با توجه به فضیلت نماز جماعت، مناسب است مسئولین امر روشى را اتخاذ کنند که کارمندان بتوانند در خلال ساعات کار ادارى نماز واجب را بطور جماعت در اول وقت و در کمترین زمان بخوانند، ولى باید به‌گونه‏ اى مقدمات این کار را فراهم کنند که نماز جماعت در اول وقت بهانه و وسیله‌‏اى براى به تأخیرانداختن کارهاى مراجعه‌کنندگان نشود».

امروزه در ادارات ساعت مخصوصی برای نماز و ناهار در نظر گرفته شده است و در بسیاری از ادارات به علت آگاهی ارباب رجوع از این مساله در این ساعت مراجعات کمتری صورت می‌گیرد اما به هر حال آنچه باید مورد توجه قرار گیرد این است که واجب راه انداختن کار مردم و مستحب نماز جماعت اول وقت است. البته می‌توان با فرهنگسازی درست برای اقامه نماز کاری کرد در این ساعات مراجعه‌کنندگان نیز مشغول نماز شوند و جز در موارد استثنایی و خاص مراجعه صورت نگیرد.

4-با وجود پسندیده بودن اقامه نماز در ادارات و شرکتها به نظر می‌رسد در برخی موارد باید تجدید نظر صورت گیرد! این نکته باید مورد توجه متولیان فرهنگی جامعه و مسئولین ستاد اقامه نماز قرار گیرد که حضور در مسجد و نماز در خانه خدا بر مکانهای دیگر الویت دارد. در برخی موارد مشاهده می‌شود در کنار یا نزدیک اداره مسجدی وجود دارد. در این گونه موارد بهتر است این اداره به جای برقراری نماز در اداره کارمندان را تشویق به حضور در مسجد کند و به تقویت مسجد کمک نماید. حتی می‌شود قانونی وضع کرد که در اداراتی که در نزدکی آن مسجدی وجود دارد نمازخانه را جمع و نماز را در مسجد برگزار کنند البته معلوم است مانند آنچه الان اجرا می‌شود کسی برای این کار تحت اجبار قرار نمی‌گیرد ولی کارمندی که اهل نماز و جماعت است ترجیح می دهد در مسجد نماز بخواند.

این کار علاوه بر تقویت پایگاه اجتماعی مسجد سبب می‌شود کارمندان ومدیران اداره در بین مردم رفته و به دور از فضای اداری و رسمی با صمیمت در جریان مشکلات مردم قرار گیرند. از سوی دیگر در هزینه‌هایی که معمولا صرف نماز جماعت می‌شود و اگر چه اندک است صرفه‌جویی می‌شود و حتی می‌توان این هزینه‌ها را خرج مسجد مذکور نمود و از امام جماعت مسجد نیز تقاضا کرد با توجه به حضور افراد مختلف از ادارات گوناگون در این رابطه خود را آماده نماید.

آنچه امروز معمولا در بسیاری از ادارات اتفاق می‌افتد نماز جماعت کم فروغ در مکانی دون شان نماز و نمازگزار است که معمولا ادارات به دلیل کمبود بودجه در تجهیز آن نمی‌کوشند لذا این کار و تشویق به حضور در مساجد می‌تواند از این گونه موارد نیز جلوگیری نماید.

به نظر می‌رسد تعامل مرکز رسیدگی به  امور مساجد و نهادهایی مثل شهرداری و بانکها و سایر اداراتی که در آنها نماز برگزار می‌شود می‌تواند در این رابطه به حضور بیش از پیش مردم در مسجد و استفاده از ظرفیت معنوی و اجتماعی این مکان مقدس بی انجامد. 


» نظر

حوزه باید به طور عمیق و دقیق وارد هنر شود

کارشناس مذهبی سریال پرده‌نشین در گفت‌وگو با صبح‌صادق

سریال پرده‌نشین را می‌توان یک تحول در تولیدات صداوسیما دانست. عمده بینندگان این سریال، به واقعی بودن مسائل مطرح شده در این سریال و دور نبودن آن از واقعیت اذعان دارند. در این میان، نقش کارگردان، تهیه‌کننده و مشاوران مذهبی اهمیت زیادی داشته است که در ادامه و در گفت‌وگو با یکی از مشاوران مذهبی این سریال، به بررسی ابعاد مختلف این اتفاق مهم در فضای فیلم و سریال‌سازی می‌پردازیم.

* ابتدا خود را معرفی کنید.

ابوالقاسم اسدی‌زاده معروف به حسین اسدی متولد شهریور 54 هستم، در سال 68 وارد حوزه علمیه قم شدم و سال 79 کار رسانه‌ای‌ام را شروع کردم. الان در مرکز پژوهش‌های اسلامی صداوسیما، مدیر بخش فیلمنامه و پژوهش برنامه‌ها هستم. در ماجرای سریال پرده‌نشین هم نقش مشاور مذهبی را داشتم. قبلاً با آقای شعیبی در فیلم «طلا و مس» هم کار کرده بودم و این دومین همکاری بنده با ایشان بود. این را هم باید اذعان کنم که حجم کار در پرده‌نشین از سایر کارها خیلی بیشتر بود. * مشاور مذهبی به چه معناست؟ کارش چیست؟ سال‌هاست که در صداوسیما هستم، اما واحد و عنوان شغلی و تعریفی برای مشاور مذهبی ندیده‌ام. بیشتر یک حالت قراردادی برای عزیزانی است که کارهای مذهبی می‌کنند. کار در هر پروژه‌ای هم متفاوت است. برای نمونه، در یک پروژه فقط فیلمنامه مطالعه شده، یا اینکه در پروژه‌ای دیگر هم فیلمنامه خوانده شده و هم نظرات در یک جلسه با حضور عوامل بررسی شده است و از این دست مسائل. خیلی کم دیدم که در حین انجام پروژه هم حضور نداشته باشند.

* یعنی قانون خاصی ندارد؟

بله، الآن هم که من در «پرده‌نشین» حضور داشتم آنها هیچ وظیفه‌ای نداشتند که من را بپذیرند و مشاوره کنم. در واقع آنها به دلیل وظایف خودشان این کار را نکردند، بلکه به دلیل مسئولیت‌پذیری که داشتند و بالا بردن کیفیت کار، دست به این اقدام زدند. صداوسیما یک ساختار رسمی دارد که در آن و در حوزه تولید، چنین بنایی وجود ندارد و به همین اکتفا می‌کنند. این، هم برای ما مشکل است و هم برای هنرمندانی که کمک می‌خواهند. یعنی فقط با گوش دادن به حرف مشاور کار درست نمی‌شود. غالباً این طور است. لازم است مشاور در صحنه حاضر باشد و نظر بدهد تا جزئیات، بیشتر رعایت شده و کار بهتر بیرون بیاید.

* پیشنهاد شما برای اصلاح این نقص چیست؟

کسانی که قرار است کارشناسی کنند و کلاً طلبه‌ها، مهم است که ورودشان ورودی خام‌دستانه نباشد. اگر بچه‌های سینما دنبال من نیایند، من هم استقبال نمی‌کنم، عجله‌ای هم ندارم. فکر می‌کنم که من پانزده سال پیش دانش و تجربه کافی در این باره نداشتم. مسئله پیچیده‌ای است و ما مبانی این مسئله را نخوانده‌ایم. صرف خواندن ارشد هنر و تهیه‌کنندگی هم بسنده نمی‌کند. ورود باید عمیق و دقیق باشد. برای ما هم به خاطر ماهیت و دنیای متفاوت سینما و تلویزیون سخت است. اولین گام در این مسئله، به خود ‌طلبه‌ها برمی‌گردد که بتوانند بیایند و در این فضا وارد شوند. باید در این مسائل عمیق شوند و در حوزه نظریه‌پردازی‌های آن وارد شده و مطالعه کنند. رسانه را بشناسند، بعد بتوانند کار کنند. یعنی مجتهد رسانه هم بشویم. اجتهاد رسانه را ایجاد کنیم. حالا اگر طرف مقابل نخواهد، نمی‌شود.

پس در مبنای دوم باید توجه داشت محصول، محصول هنرمند است و تا او نخواهد، نمی‌شود رفت. درخواست و اجبار جواب نمی‌دهد. سینمای شوروی سابق هم همین‌طور بود و آن هدفی که داشتند به نتیجه نرسید. باید خواسته را ایجاد کنیم، مثلاً در پرده‌نشین اگر آقای شعیبی در درونش خواست و علاقه و اشتیاق نبود، با فشار مدیر شبکه کاری درست نمی‌‌شد. یعنی آقای شعیبی خودش می‌خواست و به حرف مشاوران گوش می‌کرد. اشتیاق داشت که همه در این زمینه نظر بدهند و اعمال کند. مسئله سوم این است که اگر حتی طلبه(در زمینه هنر) رشد کرده باشد در هنرمند هم اشتیاق باشد، اگر کسی که سفارش می‌دهد با مدیر تلویزیون این منطق را فهم نکرده باشد، باز هم بی‌فایده است. در پرده‌نشین من می‌خواهم، آقای شعیبی هم می‌خواهد ولی اگر آن ناظر و مسئول نخواهد و به دو طرف اعتماد نداشته باشد، بی‌فایده است. حرف آخر هم مشخص نیست که چه کسی می‌زند. در برخی موارد دیدم که در یک سریال همین اعمال نظرات غیر کارشناسی از سوی مسئولان از مدیر شبکه گرفته تا مدیر پخش و مدیر تأمین برنامه و کارمند این بخش‌ها در جزئیات کار آن با توجه به اینکه کلیت فیلمنامه را نخوانده بودند سبب شد سریال آن چیزی که باید از آب در نیاید، مفاهیم تضاد داشته باشد. یعنی فهم این موضوع باید در مسئولان سفارش‌دهنده هم باشد. فهم در مدیر و مسئول، یعنی به هنرمند و مشاور اطمینان کند و از آنها حمایت کند، اعمال سلیقه در کار نکند. باور داشته باشد این خروجی همان چیزی است که کارشناسی شده است. کمک کار باشد. من اعتقادم این نیست که نظرات نباشد یا حتی نظارت چندگانه نباشد. معتقدم نظرات باید فهم شده باشد و ناظران باید مجموعه را فهم کرده باشند. پرده‌نشین محصول کار آقای شعیبی را مدیران نخواستند، که او خودش خواست و اجبار نباید باشد و اشتیاق باید باشد.

* در پرده‌نشین موضوعیت سریال حوزه علمیه بود، یا بیان مسائل دینی؟ یعنی شما مشاور مذهبی بودید یا مشاور حوزه و روحانیت؟

من و آقای شعیبی با هم دوست هستیم، از قدیم دوست بودیم. در پرده‌نشین آقای گل‌بن پیشتر آمده بود و ایده‌ای شبیه به این داشت، مطرح کرد ولی با ایشان به نتیجه نرسیدیم. بعد آقای شعیبی که با هم رفاقت و صمیمیت داشتیم آمد، گفت که من می‌خواهم در این حوزه کاری انجام دهم و طرح اولیه‌اش را هم مطرح کرد و گفت که من طرح را به ایشان پیشنهاد دادم، من طرح را دیدم و از مرحله طرح با دوستان هنرمند، از نویسنده و کارگردان جلسه گذاشتیم، به‌ویژه مکرراً با آقای رضوی. حالا من می‌توانم بگویم نظرات من در مرحله ایده، طرح و... چقدر اثر گذاشت، در رابطه با مشاور دینی من اعتقاد ندارم که ما اساس و ریشه کار هستیم، خود این بچه‌ها مسلمان هستند و دین را می‌شناسند، ما در جزئیات، دینداری و زندگی دینی و طلبگی را بهتر می‌شناسیم و می‌توانیم کمک کنیم. من حتی در کار، پیشنهاد فنی دادم که پذیرفته شد و گاهی همه پذیرفته نشد. برای نمونه در بخش طلبگی، حرف من را خیلی خوب گوش کردند و اجرا کردند. برای ساخت پرده‌نشین جلسات متعددی برگزار شد. ما همه یک گروه بودیم. فقط من نبودم. طرح آقای شعیبی را گرفتیم با هم خواندیم. مباحثه و بررسی کردیم و با هم آمدیم دفتر آقای رضوی و رفتیم جلوتر؛ کار روی فیلمنامه و بعد وارد فیلم شدیم. من احساس می‌کردم اینجا متفاوت است. در جاهای دیگر فهم مشترک نبود ولی اینجا بود. درخواست برای همراهی در تولید داشتند. * امروز نقش روحانیت در فیلم‌ها زیاد شده، این موضوع خوب است یا بد؟ البته هیچ‌کدام به اندازه پرده‌نشین به این موضوع و این تعداد روحانی نپرداخته بود. در برخی سریال‌ها اعتراضاتی هم به روحانیون بود، اما در این برنامه، باوجود تعداد زیاد و نمایش هر شب، این موضوع وجود نداشت، چرا؟ همه‌اش به دلیل اشتیاق بود. من خواستم، آنها هم خواستند و شد. در عالم برادری این اتفاق افتاد. آقای شعیبی درخواست می‌کرد که حتماً یکی از ما در هنگام فیلم‌برداری باشد. آقای سعادتی سه ماه در این پروژه بود. تعداد زیادی طلبه در این کار مشارکت کردند. طی این شش ماه ما همه با هم پای کار بودیم. حتی بازیگران به قم آمدند. بین طلبه‌ها زندگی کردند. اشتیاق داشتند.

به حوزه‌های تهران آمدند و طلبه‌های واقعی را دیدند. همه هماهنگ بودند. حتی بازیگرهای خانم را هم بردیم. دو سه تا از آنها آمدند با برخی همسران طلاب صحبت کردند و خانه آنها را دیدند. درست درک کردند. هر جایی که آقای شعیبی می‌خواست من می‌آمدم، البته رعایت ما را هم می‌کرد. پلان‌هایی که فقط طلبه بودند، من سعی می‌کردم خودم باشم. ما هم سعی کردیم کوتاهی نکنیم، همه اشتیاق داشتیم. در تولید هم بودیم. پس از تولید و ضبط هم، آقای شعیبی ما را در تدوین دخیل کرد. هر جا در کار با آقای شعیبی من ببینم که نظر من را اعمال نمی‌کند ناراحت نمی‌شوم. چون قبولش دارم. طوری کار می‌کند که درست است. به نظرم یک جاهایی در برخی موارد خیلی جلو است. به دوستان طلبه سر صحنه مثل آقای سعادتی هم سفارش کردم که اصلاً آنجا امری صحبت نکند و ناراحت نشویم.

در مرحله آخر که زحمت‌های فراوانی کشیده شده حذف کردن بسیار سخت است. اینجا هم آقای شعیبی تقوا به خرج داد. حتی شد که یک صحنه را رد کردیم و گفتم دوباره بگیرید که این را انجام دادند. خیلی جاها هم برخی چیزها را حل می‌کردیم. سناریوی داستان، داستان حاج‌آقا شهیدی بود. داستان شبیه طلا و مس بود، بارها شده من چندین کارگردان را در این حوزه منصرف کرده‌ام. چراکه اینها این کاره نبودند، ولی من در شعیبی دیدم. قابلیت‌های آقای شعیبی مهم بود. لذا من در این پروژه وارد شدم. برای نمونه او صحنه‌های احساسی را خوب درآورد، من خیلی از آن صحنه‌ها لذت بردم. اتفاق نظر این بود طلبه باشد، اما قصه طلبگی نباشد. برای این سریال دو برابر زمان سایر سریال‌ها، زمان برداشت صرف شد. برخی وقت‌ها به برداشت 23 و 24 هم می‌کشید و من شرمنده می‌شدم.

* ارتباط شما با بازیگران چگونه بود؟

خیلی خوب بود. فکر می‌کردند که من از جنس آنها هستم. آنها را می‌شناختم و درک می‌کردم و آنها هم مرا درک می‌کردند. همه با هم دوست بودیم.

* کم‌تجربگی آقای شعیبی برای شما مشکل نبود؟

نه اصلاً. آرزویم بود. در ضمن او بی‌تجربه نیست. بیست پروژه دستیار کارگردان کارگردان‌های خوب بوده است. مدیریتش خیلی خوب بود. علاوه به محبت و علاقه، تخصص‌های او هم بود. من خیلی کارگردان‌های معروف را از این راه منصرف کردم. ولی از لحظه اول از شعیبی مطمئن بودم. تجربه طلا و مس خیلی مفید بود. خیلی‌ها تقدیر کردند و خیلی‌ها نقد کردند، ما هم توجه داشتیم. بالاخره تجربه بود و همه را لحاظ کردیم. صد در صد اعتراض وجود دارد. برای همه نمی‌شود یک قالب تجویز کرد. من از اول پروژه نگران بودم استادان خودم زنگ بزنند، انتقاد شدید کنند ولی نکردند، حتی تماس گرفتند و تشکر هم کردند. ما سعی کردیم خیلی محافظه‌کار نباشیم. حتی می‌خواستیم یک جا نشان دهیم همه آخوندها خوب نیستند که مخالفت شد. برای نمونه دیدید که تنها اشتباه حاج‌آقا شهیدی شک در رکعت دوم و سوم بود. ما پیش از آن دیده بودیم. حتی همین مورد در پخش قرار بود حذف شود که ما پافشاری کردیم بماند. یا یک روحانی غیر مثبت هم در داستان داشتیم که حذف شد. حتی در مورد برخی شخصیت‌ها به فامیل برخی کاراکترها گیر دادند. من نظرم بود درست بسازیم اگر اعتراض شد می‌‌توانیم درست جواب دهیم. ما نباید شخصیت اصلی را معصوم نشان می‌دادیم. کمی هم توانستیم این کار را بکنیم.

* من واکنش به صحنه‌های سریال را دیدم و خیلی خوب با طلاب ارتباط برقرار کرد. برای نمونه پس از صحنه منبر و یا نماز جماعت براتعلی، خیلی از طلاب خاطره اولین منبر و خاطره اولین نماز جماعت طلبه‌ها را در شبکه اجتماعی منتشر کردند، خودتان نظرتان چیست؟

در این پروژه اعتراف می‌کنم هر چقدر وقت می‌گذاشتیم، نمی‌رسیدیم. ولی این جالب بود، همه ارتباط خوبی برقرار کردند. فقط همان مشکل آقازادگی بود که نباید در فیلم وارد می‌شد. من نظراتی داشتم که نشد ولی این جزء آن نظرات نبود. خیلی جاها آقای شعیبی گوش نمی‌کرد من بعدش گفتم الحمدلله، چون خیلی خوب شد. باید یک ساختار و سیستم بین حوزه و صداوسیما باشد. کسی که کارش این نیست، نباید این موضوعات را بسازد. نباید بسازد، چرا که کار را خراب می‌کند. کسی که طلبه‌ها را دوست ندارد و می‌خواهد فیلم بسازد من کمکش می‌کنم ولی کسی که می‌خواهد ادا در بیاورد و کار را خراب می‌کند، می‌گویم نساز. در پروژه تأثیرگذاری در متن نبود در هنر کار صحنه بود. آقای برق‌نورد نمونه است، خیلی زحمت کشید. واقعاً نتیجه هم خیلی خوب شد. من اول نگران بودم اسم ایشان مطرح شد، ولی آقای شعیبی مطمئن بود. من رفتم جلو دیدم درست است و خیلی خوب شد. واقعاً طلبه در صحنه بود. همه زحمت کشیدند. همه محبت داشتند. یکی نبود که نخواسته باشد. همه مشتاق بودند. تمام زحمات را تحمل کردند، حتی پس از اتمام کار و اصلاحات بعدی. این تماماً نزدیک بود به دفاع مقدس. همه بدون منیت، شبانه‌روز کار جهادی کردند.

* تجربه طلا و مس چقدر به شما در کار «پرده‌نشین» کمک کرد؟ یکی از مواردی که در طلا و مس نبود و ما اینجا آن را لحاظ کردیم این بود که در طلا و مس هنوز انقلاب نشده بود و ساختار فیلم و روحانی آن، با سال‌های پیش از انقلاب هم تطابق داشت، اما در پرده نشین انقلاب شده است و روحیه شهادت و اجتماعی بودن دیده می‌شود.

* صحنه‌ها و مکان‌های فیلم‌برداری چگونه بود؟ صحنه‌ها و مکان‌های فیلم‌برداری واقعاً ایرانی بود. کاروانسرایی نزدیک تهران را انتخاب کردند. مانند یک حوزه درست کردند. بچه‌های لباس، خیلی زحمت کشیدند. در صحنه[اگر] به لباس‌ها ایراد وارد می‌کردم، درست می‌کردند.

* آیا روحانیت را یک ژانر می‌دانید؟

خیر! به عنوان یک صنف است، مانند پلیس. نمی‌شود دکتر ژانر شود، ولی قرائت یک زندگی است. ما ژانر دفاع مقدس داریم و ژانر سرباز نداریم. بعدها می‌تواند این بحث باشد برای این مسئله. من این را هم بگویم در حوزه، افرادی که بتوانند این کار را کمک کنند، شاید 10 نفر است و کارگردان‌هایی که بتوانند این کار را انجام دهند شاید هشت نفر. راه زیادی داریم.


» نظر
<      1   2   3   4   5   >>   >
title=