سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آیا نسل سوم به انقلاب اسلامی پایبند است؟

مخالفان انقلاب اسلامی ایران اصرار دارند ابتدا به خود و سپس به دیگران این پندار را بباورانند که نسل امروز و تازه ایران با فرهنگ و فضایی که امروز در کشور حاکم است فاصله داشته و آن را بر نمی­تابند و انقلاب ایران روز به روز و نسل به نسل رو به افول است. آنها برای اینکه این سخن را وجیه جلوه دهند، به برخی تغییر در سلایق و ظواهر جوانان ایرانی استناد می­کنند تا هم دل خود را آرام و نیز دیگران را با خود همراه کنند.
اما چنین ادعایی گر چه از لحاظ مقدمات به ظاهر حرف درستی می­نماید اما از حیث نتیجه قابل تطبیق با غالب جوانان ایران نیست. گرچه جوان امروز لباس و کلام و برخی از رفتارهایش برای برخی انقلابی­های قدیم نامانوس است اما انقلابی بودن را با لباس و کلام و ظاهر افراد محک نمی­زنند و این دقیقا همان اشتباهی است که برخی دچار آن هستند و دشمنان انقلاب و اسلام با تبلیغات و اغواگری سعی می­کنند مفاهیم والای انقلاب را به این امور فرو بکاهند. گواه این سخن که معیار تفکر و روحیه انقلابی ظاهر نیست، جوانان ترکیه، ونزوئلا، فلسطین، لبنان و ... هستند.

اصولا طبع جوان با آرمانگرایی و فضیلت­خواهی آمیخته است و از سویی جان جوان از آلودگی­ها و فسادها دورتر و از این رو طهارت بیشتری دارد و اینها سبب می­گردد تا جوان بانشاط و پرشور گردد. همین خصوصیات سبب می­شود جوانان در هر جایی که هستند با این جان پاک و طبع آرمانخواه، علیه ظلم و استکبار و بی­عدالتی قیام کنند. گر چه در بسیاری از کشورها سران استکبار می­کوشند با غفلت­افزایی و فسادپروری در میان جوانان آنها را از این پاکی و کمال­طلبی دور کنند، اما با این حال در همه جا این نسخه شوم شیاطین به طور کامل جواب نداده است.
جوان امروز ایران از همه جوانان دنیا از لحاظ پاکی جان جلوترند چرا که در هیچ جای دنیا معنویت و دین به اندازه ایران نمود ندارد. برای درک این مطلب حضور بیشمار جوانان در مراسمات مذهبی مانند شبهای قدر، ایام اعتکاف و ایام محرم و ... شاهد مناسبی است. شاید پوسته جوان ایرانی تغییراتی کرده باشد اما جان جوان ایرانی دست نخورده است و امروز اگر جوان کشور اعتراضی هم دارد اعتراض به این است که چرا برخی انقلابی عمل نمی­کنند و از آرمانها فاصله گرفته­اند، نه آنکه به انتقلاب و انقلابی­گری معترض باشند. «جوانان ما، مؤمن و متدیّن و علاقه‏مند به کشورشان و علاقه‏مند به اسلامند و با سلطه امریکا و با سلطه بیگانه مخالفند. همین کارساز خواهد بود».(1) اینها محک واقعی برای سنجش انقلابی­گری جوانان است.
امروزه در سراسر ایران شعارهای انقلابی مثل مبارزه با استکبار ساده زیستی رسیدگی به مستضعفین مبارزه با فساد و ... با اقبال عمومی مردم مواجه است و کیست که نداند که جمعیت غالب این کشور را جوانان تشکیل می­دهند. بی شک جوان امروز همان گونه که رهبری معزز فرمود مانند نسل اول انقلاب دراین انقلاب نقش و سهم دارند چرا که اگر علت مبقیه انقلاب را همان علت محدثه آن بدانیم پس استمرار مسیر نورانی انقلاب بی­تردید با دست همین نسل صورت گرفته است. نسلی که شاید از دو نسل قبل خودش امتیازات بیشتری هم دارد. زندگی در فضای انقلاب یکی از امتیازاتی است که نسل قبل از آن محروم بود و در همین راستا داشتن الگوهای انقلابی بی­بدیل همچون علما و شهدای هشت سال جنگ تحمیلی امتیازی خاص دیگر است که نسل سوم انقلاب از آن بهره مند هستند. استفاده از رهنمودهای رهبران الهی مانند امام و آقا و پشتوانه­های معرفتی فراوان دیگر ارمغان دیگری برای نسل تازه انقلاب است که سبب شده جوان امروز در پاره­ای از موارد با تجربه­تر و بصیرتر از نسل قبل خود تصمیم بگیرد و گاه حتی به انقلابیون اولیه نیز تذکر جدی دهد که از مسیر اصلی انقلاب و امام زاویه نگیرند و این نشان از این دارد نسل امروز، انقلاب را خوب می­شناسد و آگاهانه به آن پای­بند هستند و زمانی که احساس کنند باید از انقلاب اساسی­تر دفاع کرد با همه وجود به عرصه می­آیند. نه دی 88 بروز این جلوه جوان مسلمان ایرانی بود که با همان سلیقه و ظاهر گونه­گون در دفاع از آرمانهای انقلاب یک دل و همگون شدند. نتیجه آنکه طبق فرمایش مقام معظم رهبری «نسل جوان امروز ما که نسل سوم انقلاب است، از جوانان نسل اول اگر ایمانشان قوى‌تر نباشد، پرشورتر نباشد، بصیرتشان روشن‌تر نباشد، یقیناً عقب‌تر نیستند. آن روز بسیارى از افراد وارد میدانها میشدند، نمیتوانستند بمانند. جوانِ امروز با این همه وسوسه‌ها، با این همه ابزارهاى انتشار مادیگرى و شهوت و خودپرستى، وقتى که به پاى انجام وظیفه میرسد، اینجور جانفشانى می­کند؛ اینجور وارد میدان می­شود. این خیلى باارزش است؛ خیلى باارزش است».(2)

پی­نوشتها:
1-دیدار صمیمانه رهبر معظم انقلاب اسلامى با جوانان به مناسبت هفته جوان‏ 77/2/8
2-دیدار جهادگران بسیج سازندگى 31/6/89
صبح صادق، ش.487، ص.11


» نظر

لزوم رعایت ادب در پیشگاه مقدس ترین خلق خدا

پیامبر اکرم(ص) نه تنها اشرف مخلوقات بلکه سید انبیا و اولیای الهی است و مقام والای ایشان چنان است که خداوند متعال می فرماید: «ان الله و ملائکته یصلون علی النبی یا ایها الذین امنوا صلوا علیه و سلموا تسلیما»
لذا با توجه به جایگاه والای ایشان، احترام و ادب به این ذات مقدس باید در حد اعلی و متناسب با آن مقام رفیع باشد. رعایت ادب نزد بزرگان و به خصوص اولیای خدا بی تردید سبب توفیقات بسیار و به تبع آن، نیل به کمال و سعادت خواهد شد. خداوند در قرآن مجید علاوه بر بیان اوصاف پیامبر(ص)، احترام به آن حضرت را یکی از واجبات مسلمانان برشمرده و در آیاتی چند، همگان را به این وظیفه فراخوانده است. از آن سو کسانی که به پیامبران بی احترامی می کنند و جانب ادب را نگه نمی دارند با تعابیر شدیدی مورد شماتت قرار داده است که نمونه بارز آن ابولهب است «تبت یدا ابی لهب و تب» (مسد:1) این نوشتار بر آن است تا با عنایت به آیات قرآن، وظیفه شرعی و اخلاقی خویش را در محضر رسول خدا(ص) بیان نماید. پیش از آن باید اشاره شود که؛
1- از آنجا که امامت ادامه مسیر نبوت است، هر آنچه در مورد پیامبر خاتم(ص) بیان می شود، پیرامون ائمه(ع) نیز مصداق خواهد داشت. همچنین شامل سایر انبیای الهی نیز خواهد شد.
2- این آداب و احترامات نه تنها در برابر وجود عینی و خارجی ایشان، بلکه در مقابل همه مراتب وجودی ایشان یعنی وجود ذهنی، لفظی و کتبی ایشان نیز باید لحاظ گردد، چه اینکه تمام فقها به این نکته تأکید دارند که دست زدن به اسم ایشان بدون وضو و طهارت جایز نیست.
3- با توجه به مطلب قبل سعه وجودی انبیا و اولیای الهی به گونه ای است که حتی پس از مرگ نیز حاضر و حی و ناظر اعمال ما هستند. «احیاء عند ربهم یرزقون» و زیارت آنها در زمان ممات ظاهری شان مانند زیارتشان در هنگام حیات دنیوی است. از این رو پیغمبر مکرم(ص) فرمود: «من زارنی فی حیاتی او بعد موتی فقد زار الله ...؛ هر کس مرا در زمان حیات یا بعد مرگم زیارت کند گویی خدا را زیارت کرده است.» چنانچه مشاهده می شود ارزش زیارت در این روایات شریفه در هنگام حیات و ممات ایشان یکسان عنوان شده است. از این رو اگر اطاعت از ایشان در زمان حیات واجب بوده پس از آن نیز واجب است.
با این مقدمه به برخی آیاتی که به ادب در برابر رسول خدا (و نیز سایر معصومین) اشاره کرده است، پرداخته می شود: ادامه مطلب...

» نظر

... با احتمال توهین هم جایز نیست!

پیرامون نمایش چهره اولیای دین

جمعی از مسلمین در خطاب و مکالمه با پیامبر، جانب ادبی که در شأن عظمت آن بزرگوار باشد را رعایت نمی کردند؛ از این رو این آیه نازل شد که «یا أیها الذ ین آمنوا لاترفعوا أصواتکم فوق صوت النب ی... و لاتجهروا له ب القول کجهر بعض کم ل بعض» علامه طباطبایی در توضیح و تبیین این آیه می گوید: «منظور از اینکه می فرماید صدای خود را بلندتر از صدای رسول الله مکنید، این است که وقتی با آن جناب صحبت می کنید، صدای تان بلندتر از صدای آن جناب نباشد، چون به طوری که گفته اند (مجمع البیان9: 130) دو عیب در این عمل هست: یا منظور شخصی که صدای خود را بلند می کند این است که توهینی به آن جناب کرده باشد، که این کفر است و یا منظوری ندارد و تنها شخصی بی ادب است که رعایت مقام آن جناب را نمی کند و این خلاف دستور است، چون مسلمانان دستور دارند آن جناب را احترام و تعظیم کنند، اما اینکه با آن جناب آن طور که با یکدیگر صحبت می کنید، داد و فریاد مکنید، چون رعایت احترام و تعظیم آن جناب اقتضا دارد در هنگام تخاطب گوینده صدایش کوتاه تر از صدای آن حضرت باشد. پس به طور کلی، با صدای بلند صحبت کردن فاقد معنای تعظیم است و با بزرگان به صدای بلند صحبت کردن، نظیر مردم عادی، خالی از اسائه ادب و وقاحت نیست.» (ترجمه المیزان 18: 459)
با توجه به کلام علامه آنچه سبب و ملاک تحریم این گونه افعال شده است بی حرمتی و اسائه ادب به محضر ملکوتی حضرت(ص) است و هرگاه این سبب از بین رفت، تحریم نیز از بین خواهد رفت، چنانچه فقیه نامدار شیعه شیخ الطائفه شیخ توسی در تفسیر این آیه بیان می دارد: «اگر انسان صدایش را بر صدای نبی بلند کند، به نحوی که قصدش تعظیم ایشان باشد در این صورت گناهگار نخواهد بود، منتهی عادت جاری و غالب بر این است اگر در مکالمه با شخصی، کسی صدایش را بلند کند این کار دلالت بر نوعی توهین و استخفاف دارد و لذا آیه از آن نهی کرده است.» (التبیان9: 341)
آنچه در مورد نبی مکرم(ص) بیان شد بر اساس اعتقاد شیعه در مورد سایر انبیا و نیز اهل بیت(ع)، اولیای الهی و سایر مقدسات نیز صدق می کند. چه آنکه در آیه ای دیگر خدا در مورد والدین می فرماید: «و لاتقل لهما اف» که دلالت بر این دارد که کمترین توهین به ساحت پدر و مادر جایز نیست. با این توضیحات همانطور که در این آیه با استفاده از مفهوم موافق و طریق اولویت نتیجه گرفته می شود توهینها و بی احترامی های بزرگتر نیز در مورد والدین مورد نهی است. به نظر می توان با تنقیح مناط و نیز استفاده از مفهوم موافق نتیجه گرفت غیر از صدا زدن اسم پیامبر و با صدای بلند با ایشان صحبت کردن هر عملی که موجب وهن و اذیت آن وجود مقدس و سایر اولیای الهی شود، جایز نیست.
پس از این مقدمه با توجه به بحثی که در مورد نشان دادن چهره حضرت عباس(ع) در یکی از فیلمها مطرح شده است واکنش مراجع معظم به این اقدام روشن می شود.
چنین مسئله ای در میان علما و متدینین بی سابقه نبوده است و در قدیم نیز با اجرای تعزیه و شبیه خوانی شبیه این دغدغه مطرح بوده است و علمای آن دوران در برابر آن موضع داشته اند و با همان ملاکی در که در صدر نوشتار بیان شد حد مجاز تعزیه را عدم وهن و هتک حرمت حضرات معصومین و اهل بیت(علیهم السلام) ایشان دانسته اند. به چند مورد از اظهار نظرات اشاره می شود:
آیت الله نائینی در فتوای خود ضمن تأیید شبیه خوانی، این قید را بیان نموده که «شعائر مزبور باید از هرگونه امور ناپسند که شایسته چنین شعاری نیست، پاک شود.»
آیت الله سید محسن حکیم: «بعضی مناقشاتی که می شود، ناشی از الحاق برخی چیزها و کارهایی است که چه بسا با عزاداری و سوگواری برای سیدالشهدا(ع) مغایرت دارد.»
آیت الله زین العابدین مازندرانی: «بیان مصائب به زبان حال امام(ع) در صورتی جایز است که با آن بزرگوار تناسب داشته باشد.»
آیت الله عبدالکریم حائری: «گمان ندارم کسی منکر خوبی آن باشد، مادامی که برخی از محرمات شرعی را در بر نداشته باشد؛ مانند استعمال لهو و غیر آنها.»
آیت الله کاشف الغطاء: «شبیه خوانی در صورتی که درست برپا شود، بدون اشکال است، ولی سعی کنید عزاداری را از کارهایی که با حزن و عزا جور در نمی آید، جدا کنید، زیرا عزاداری برای زنده ساختن فلسفه قیام امام حسین(ع) است، نه برای قصه گویی، نمایش و وقت گذرانی. بکوشید مراسم سوگواری را بدون نقطه ضعف برگزار کنید و مردم را به یاد خدا بیندازید و ایمان آنها را زیاد کنید.»
آیت الله شاه آبادی - استاد عرفان امام خمینی- وقتی دیدند مراسم یک تعزیه خوانی با تحریفات و مضامین موهن برگزار می شود، مانع اجرای آن گردید و مجلس مذکور را به کانون وعظ و خطابه تبدیل نمود. آیت الله بروجردی نیز وقتی دید شبیه خوانی های قم وضع نگران کننده ای دارند و توأم با بدعت و تحریف اجرا می شوند، دست اندرکاران تعزیه را فرا خواند و به آنان تأکید نمود، شبیه خوانی با این شکل حرام است و باید اصلاح گردد.
علمای معاصر مانند آیات عظام بهجت ، فاضل، خامنه ای، تبریزی ، مکارم و صافی و... نیز به اتفاق نظرشان تقریباً با اختلاف در تعبیر این گونه است که شبیه خوانی اگر موجب توهین به مقام شامخ حسین بن علی(ع) یا سایر شهدا نشود، اشکالی ندارد.
چنانچه ملاحظه می شود چه آنان که تعزیه را تأیید و چه آن عده که آن را تحریم نموده اند با یک ملاک پیش رفته اند و تنها اختلاف در موضوع حکم است که روشن است موضوع با توجه با شرایط زمان و مکان و عرف می تواند دستخوش تغییرات شود، چنانچه در زمان یک عالم با اضافه شدن انحرافات به تعزیه این مراسم را تعطیل و حرام کرده اند و در زمان دیگر با توجه به نوع صحیح برگزاری آن چنین اقدامی صورت نگرفته است.
بحث نشان دادن چهره حضرت عباس(ع) و سایر اولیا در فیلمها نیز این چنین است. تمام علمایی که در این باره اظهار نظر کرده اند با همین ملاک به پاسخگویی پرداخته اند. چنانچه آیت الله عزالدین زنجانی گرچه بیان داشته اند «این امر فی نفسه اشکال شرعی ندارد» اما در ادامه تأکید کرده اند: «باید دقت شود که فردی برای این نقش انتخاب گردد که سابقه نقش منفی در اذهان مخاطبان نداشته باشد و بعداً نیز مراقب نقشهای خود در فیلمهای بعدی باشد و هرچند که نشان دادن عظمت و شخصیت والای حضرت ابوالفضل العباس (سلام الله علیه کما هو حقه) در قالب فیلم و دیگر هنرها ممکن نیست.» آیات عظام صافی و علوی گرگانی نیز تأکید دارند برای «جلوگیری از هتک حرمت و وهن به مقام ایشان» لازم است از نشان دادن چهره ایشان اجتناب گردد. آیات عظام مکارم و شاهرودی نیز این با همین ملاک این کار را مصلحت نمی دانند. آیت الله وحید خراسانی نیز در سخنانی با ضمن بیان روایاتی بسیار در مورد عظمت والای شخصیت حضرت عباس(ع) اعلام می کنند نشان دادن این شخصیت با عظمت به هر طریقی موجب وهن ایشان می شود و لذا باید از این کار اجتناب شود. به واقع اینجا نیز اختلافی در میان علما از نظر حکم وجود ندارد و همگی بر این امر اتفاق دارند که وهن این بزرگان جایز نیست حال به عنوان تشخیص موضوع برخی از این بزرگواران به عنوان یک اسلام شناس آگاه تشخیص شان این است در این زمان و این شرایط این امر توهین تلقی می شود. البته اینجا شاید مصالح و مفاسد دیگری نیز موجود باشد مانند اینکه اثرگذاری و ماندگاری فیلم به مراتب از تعزیه بیشتر است و شاید توالی فاسد این کار امروزه از اجرای تعزیه های محلی افزونتر باشد. والله اعلم.

صبح صادق، ش.479، ص.6


» نظر

تداوم غیر قابل قبول بی­بصیرتی

یک- عدم همنشینی با واقفیه:

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَاصِمٍ قَالَ سَمِعْتُ الرِّضَا یَقُولُ یَا مُحَمَّدَ بْنَ عَاصِمٍ بَلَغَنِی أَنَّکَ تُجَالِسُ الْوَاقِفَةَ قُلْتُ نَعَمْ جُعِلْتُ فِدَاکَ أُجَالِسُهُمْ وَ أَنَا مُخَالِفٌ لَهُمْ قَالَ لَا تُجَالِسْهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَیْکُمْ فِی الْکِتابِ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آیاتِ اللَّهِ یُکْفَرُ بِها وَ یُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى یَخُوضُوا فِی حَدِیثٍ غَیْرِهِ إِنَّکُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ یَعْنِی بِالْآیَاتِ الْأَوْصِیَاءَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِهَا الْوَاقِفَةُ

 منقول است محمد بن عاصم می­گوید: حضرت رضا(ع)فرمود: به من خبر رسیده است که با واقفیه همنشین هستی. عرض کردم: فدایت شوم من با آنها همنشین هستم ولی هم عقیده نیستم. حضرت فرمود: با آنها همنشین مباش، خداوند عزوجل می­فرماید: در کتاب بر شما نازل شده است که چون شنیدید به آیات الهی کفر می­ورزند و مسخره می­کنند با آنها منشینید تا به سخن دیگر پردازند و گرنه شما هم مثل آنها خواهید بود    (نسا:140) و منظور از آیات الهی، اوصیا هستند که واقفیه بر آنها کفر ورزیدند.[1]

 واقفیه گروهی از شیعیان و یاران نزدیک امام موسی کاظم(ع) بودند که از طرف ایشان حکم دریافت وجوهات از مسلمین را داشته و به عنوان نماینده امام در میان مردم نتخاب شده بودند چرا که در آن سالها امام هفتم(ع) مدام در زندان بود و ارتباطش با شیعیان تقریبا قطع بود. پس از شهادت امام هفتم جمعی از این نمایندگان امام(ع) مبالغ هنگفتی از وجوهات را در اختیار داشتند و حاضر به واگذاری آنها به امام بعدی یعنی امام رضا نبودند لذا به خاطر مال دوستی و دنیا پرستی با آنکه حقانیت امام را می­دانستند اما بیان ادعایی واهی بیان کردند امام هفتم زنده است و بعدا ظهور خواهد کرد و بعد از ان امامی نخواهد بود تا بدین وسیله درهم و دیناری چند نزد خود نگه دارند! این گونه بود که این نمایندگان و مدعیان خط امام در برابر امام حی خود صف کشی کردند و زحمات و دردسرهای فراوانی را برای امام رضا(ع) ایجاد نمودند. امام رضا علیه السلام در کلام خود به یکی از یارانش او را حتی از نشستن در کنار این افراد منع می­کند و تبری قلبی را کافی نمی­داند.

 

ادامه مطلب...

» نظر

درنگی در آیه 8 سوره انسان/حب طعام یا حب خدا؟

طبق بیان تفاسیر و منابع تاریخی، آیات ابتدایی سوره «انسان» در منزلت انفاق حضرت امیرالمومنین(ع) و حضرت زهرا(س) نازل شده است و با بیان اختلافاتی جزیی قاطبه علمای مسلمان اتفاق نظر دارند آیه هشت سوره یعنی «و یطعمون الطعام علی حبه مسکیناً و یتیماً و أسیراً» اشاره مستقیم به این ماجراست که این حضرات در پی نذری که داشتند سه روز، روزه گرفتند و افطار خود را انفاق نمودند.
در تفسیر این آیه شریفه و در بیان معنای «علی حبه» و اینکه مرجع ضمیر غایب در آن چیست نظرات گوناگونی بیان شده است.
مشهور و اکثر این است که ضمیر به طعام برمی گردد و تعداد قابل توجهی از مفسرین به این نظر قائل شده اند. برخی دیگر معتقدند ضمیر به الله باز می گردد و برخی دیگر که تعدادشان اندک است آن را به اطعام برآمده از معنای یطعمون باز می گردانند. ادامه مطلب...

» نظر
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >
title=