سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قول سدید

اتحاد در میان زد و خورد اصلاح طلبان

29 مرداد ماه در اجلاس سران، جمعی از تندروترین اصلاح‌طلبان دور هم گرد آمدند تا در دولت موسوم به اعتدال، بار دیگر فعالیت‌های افراطی خود را آغاز کنند!

در این گردهمایی افراطیون از حزب «اتحاد ملت» که به نظر می‌آید نسخه برابر اصل حزب تندرو و منحله مشارکت می‌باشد، رونمایی شد! روزنامه های ابتکار و آفتاب یزد با تیترهای «حزبی برای مشارکت مردم» و «مانور مشارکت در اتحاد ملت» عملا از پشت پرده حزب تازه تاسیس خبر دادند!

اصلاح‌طلبان رادیکال در حالی دور هم از «اتحاد» دم زدند که این روزها در جیهه اصلاحات شدیدترین افتراق‌ها و اختلافات به وجود آمده است. این جماعت تندرو که نشان داده‌اند تحمل باخت و حتی رقیب را ندارند در تازه‌ترین اقدامات و رفتارهای خشن خود، در اردوگاه اصلاح طلبان،  می‌توان به واکنش این گروه به تأسیس حزب نوپای ندا (نسل دوم اصلاح طلبان) اشاره کرد! حزبی که به مدیریت یک اصلاح طلب و از رفقای همین جمع یعنی جناب صادق خرازی شکل گرفته است. اما از آن جهت که رویکردی متفاوتی در اصلاح طلبی خود دارد در اردوگاه اصلاح‌طلبان تحمل نمی‌شود!

سخنان اخیر آقای خرازی با هفته نامه مثلث ندای اختلاف اصلاح طلبان را رساتر کرد و سبب شد صدای آقایان روی هم بلند شود!

آقای خرازی گفته بود: «من اصلاح‌طلبی که نمادش خارج از کشور باشد و پول بگیرد را قبول ندارم. اینکه بروند و اتهام بزنند و بدو بیراه بگویند و شانتاژ کنند را قبول ندارم. کسانی را یادم است که در دورانی که سفیر بودم با خارجی‌ها مذاکره می‌کردند و به دشمن ‌گرا می‌دادند؛ من آن‌ها را به‌عنوان اصلاح‌طلب قبول ندارم. لیستشان را هم دارم و اگر قرار باشد روزی ارائه دهم، ارائه خواهم داد.»

پس از این سخن بود که آقایان رمضان‌زاده و ابطحی و پورنجاتی حرفهای  آقای خرازی را به خود گرفتند و به او اتهام قاچاق نسخه خطی به خارج از کشور زدند!

زد و خورد اصلاح طلبان با بیانیه حزب ندا و سپس موضع گیری روزنامه‌های مخالف ندا بالا گرفت و رسانه‌های حامی نسل اول اصلاحات، نسل دومی‌های اصلاحات را از حمله‌های خود بی نصیب نگداشتند و حتی او را غضنفر اردوگاه اصلاح طلبان دانستند که باید با رها کردن مارادنا فعلاً او را مهار کرد!

حال در میان این اختلافات و شکاف عمیق اصلاح‌طلبان، سخن از اتحاد ملت از جانب این جماعت که یک ندای کوچک متفاوت در درون خود را تحمل نمی‌کنند گزاف به نظر می‌رسد! ‌به خصوص اینکه در سابقه این افراد بسیار دیده شده رقیب خود را به هیچ وجه حتی به قیمت آشوب و فتنه و تهمت، تحمل نمی‌کنند. رفتار این آقایان با هاشمی رفسنجانی و حدادعادل در مجلس ششم این ادعا را ثابت می‌کند که در آن سال‌ها این جماعتی که امروز دنباله رو و مبلغ هامشی هستند وقتی هاشمی را رقیب خود می‌دیدند چگونه بی مهابا به او حمله کرده تا اورا از صحنه رقابت به در کنند همچنین ورود حدادعادل به مجلس که با کارشکنی تأیید اعتبار نامه تنها رقیب آن‌ها در مجلس مواجه شد و اوج این رفتار در فتنه 88 بود که با شکست از رقیب و رویگردانی مردم از این جماعت کشور را به آشوب کشیدند و عمیق‌ترین شکاف بین ملت را رقم زدند! حال واقعاً می‌توان باور کرد این جماعت تفرقه افکن خشن دم از «اتحاد ملت» بزنند؟

البته این نکته را نیز باید مورد توجه قرار داد که در میان قوه قضاییه باید به و ظیفه خود عمل کند و سخنان صادق خرازی و از سوی دیگر مخالفان او را پیگیری کند.

آن اصلاح طلبان خائنی که صادق خرازی از آن‌ها سخن می‌گوید که حتی در زمان خودشان به دشمن گرا می‌دادند چه کسانی هستند؟ با توجه به عملکرد اصلاح طلبان در فتنه 88 و فرار جمعی از اصلاح طلبان از کشور و دریوزگی آنان در برابر دشمنان ملت در رسانه‌های معاند نظام، آیا سخنان آقای خرازی صادق است؟ اگر سخنان ایشان کذب است باز هم باید قوه قضاییه با دروغی که یک جناح را زیر سؤال می‌برد برخورد کند. از سوی دیگر آیا واقعاً دیپلمات اصلاح طلب یک قاچاقچی است؟ اگر چنین است باد با او برخورد قضایی جدی شود و اگر از آن سو عده ای چنین اتهامی را مطرح می‌کنند ناراست سخن می‌گوید باید به خاطر هتک آبروی یک شهروند مورد بازخواست قرار گیرند. به رهر حال الان زمانی است که باید قوه قضاییه با ورود خود به این نزاع خانوادگی سیاسی، بحث و جدل در این رابطه را پایان دهد و معلوم شود چه کسی خائن است چه کسی اهل قاچاق و یا احتمالاً چه کسی دروغگو و افترا زننده.

 

به هر صورت الان دو حزب اصلی اصلاح طلبان نسل اول (اتحادملت) و نسل دوم (ندا) داعیه ورود به خانه ملت دارندو مردم باید بدانند چه کسی خائت اسن چه کسی قاچاقچی و یا اصولا چه کسی از اساس دروغ می گوید. روشن شدن این مطلب می تواند در رای مردم اثرگذار باشد! 


روزه خواری همراه با نسیم بهشت!

در سالهای اخیر یکی از موفقترین بخشهای فرهنگی کشور سازمان فرهنگی مترو بوده است که در هر مناسبت و در طول سال با طرحها و بنرهای هنرمندانه و زیبا، با مضامین خوب و محتوای دینی و فرهنگی در مترو و ایستگاهها نصب کرده و همچنین نمایشگاهها و غرفات متناسب با مناسبتها را با ایده های شایسته برگزار می‌کند و روز به روز نیز به تجربه و همچنین غنای کارشان افزدوه می‌شود. بی‌تردید این تلاشهای خالصانه و اثرگذار باید ارج نهاده شود.

امسال متاسفانه در ماه مبارک رمضان دیده شد مسئولین فرهنگی مترو با یک ابهامی مواجه شده‌اند و آن اینکه نمی دانند باید آب سردکنهای مترو را باز نگه دارند یا آن را ببندند.

سالهای قبل نیز این مشکل برای مسئولین مترو وجود داشت و شاهد بودیم یک سال باز و یک سال آن را بسته نگه می‌داشتند!

اما امسال که آب سردکنها باز بود و متاسفانه برخی مردم نیز بدون وجه به ماه مبارک رمضان از آن استفاده می‌کردند.

بی‌تردید مسئولین شهرداری و مترو می‌دانند روزه‌خواری در ملا عام جرم و خلاف شرع است و یقینا به عنوان مسلمان از این وضع ناراحت هستند اما چرا با این حال، این کار را می‌کنند؟

پرس و جوهای ما به اینجا رسید که مسئولین فرهنگی مترو و شورای شهر تهران با این توجیهات هنوز اقدام به جمع آوری آبسردکنها نکرده اند؛

1-برخی از مردم بیمار هستند

2-برخی از مردم مسافرند و شرعا روزه نباید بگیرند

3-در سالهای قبل دو سه نفر بر اثر نبود آب فوت کرده اند

4- استاندارهای مترو باید رعایت شود

5- برخی غذرشرعی دیگری داند روزه نیستند

و با این توجیهات قرار است با کشیدن پارتیشن و دیوار دور آب سردکنها حداقل از روزه خواری در ملاعام جلوگیری کنن

اما باید گفت توجیهات مسئولین مترو کافی و وافی به نطر نمی‌رسد

چه آنکه

1-اینکه جان مردم اهمیت دارد بحث درستی است اما مترو و سایر نهادها می توانند با آماده سازی خود برای ماه مبارک با ایجاد مرکزی درمانی مخصوص روزه‌داران و بیماران آب و هر آنچه لازم است به اندازه کافی داشته باشند تا در صورت بروز اتفاقات خاص آماده باشندو استفاده کنند. ضعف اورزانس و پشتیبانی و مدیریت بحران ربطی به هموار کردن راه برای روزه خواری ندارد.

2-اینکه برخی عذر شرعی دارند نیز دلیل بر این امر نمی‌شود چه آنکه مترو و سایر نهادها می‌توانند اعلام کنند به مناسبت ماه رمضان آب در مترو نیست تا کسانی که عذر شرعی دارند خود را آماده کنند. بعلاوه اینکه مغازه هایی برای فروش آب به این گونه افراد وجود دارد. در ثانی مگر چه مقدار مسافر (مسافر شرعی) که روزه نباید بگیرد در ایستگاههای مترو هست؟ آن هم همه ایستگاهای مترو مثلا در ایستگاه ترمینال جنوب این عذر را شاید بتوان قبول کرد که البته با دلیل پیش گفته این دلیل هم جایی ندارد.

3-اگر شهرداری نگران جان و تشنگی مردم است این وضعیت به طور خیلی بدتر در ایستگاهای اتوبوس و تاکسی وجود دارد آیا در این گونه مکانها کسی به فکر مسافران و بیماران نیست؟

 

با توجه به آنچه بیان شد به نظر می‌رسد شهرداری محترم تهران در کنار طرح نسیم بهشت که پاسخگوی سوالات شرعی مسافرین مترو در ماه رمضان است، برای جلوگیری از روزه خواری علنی هم فکری بکند و فضای معنوی و دلنشین رمضان را بیشتر کند. و فضایی در خور شان جامعه اسلامی رقم بخورد.


تشکر فوری «آقا» از استاد قرائتی

حجت الالسالام والمسلمین قرائتی روز جمعه 22 خرداد دردیدار با ائمه جماعات شهرداری از تشکر رهبری از ایشان در هفته گدشته خبر داد و ماجرا را این گونه تعریف کرد:

آقا در حرم امام برای اثبات طول عمر حضرت حجت عجل الله فرجه به حضرت نوح اشاره کردند(1) که در آیه قرآن آمده است «فَلَبِثَ فیهِم اَلفَ سَنَةٍ اِلّا خَمسینَ عامًا» یعنی حضرت نوح 950 سال عمر کرده است. در قرآن دو جور عدد داریم؛ تحقیقی و تقریبی. مثلا یهودیان می‌گفتند «یَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ یُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ» یعنی دوست دارند هزار سال عمر کنند یعنی بسیار عمر کنند از باب مثل است. نه اینکه مثلا دو هزار سال را دوست ندارند. اما یک سری اعداد تحقیقی اند مثل داستان اصحاب کهف که گفت 309 سال خوابیدند «ولبثوا فی کهفهم ثلاث مائة سنین وازدادوا تسعا» اینجا خداوند می‌خواهد دقیق بگوید مثل عمر حضرت نوح علیه  السلام.

روز 15 خرداد یک برنامه‌ای از من پخش شد در مورد نیمه شعبان و طول عمر حضرت ولیعصر عجل الله فرجه یک مثالی زدم که گویا آقا آن برنامه رو دیده بودند و از صحبتهای من خوششان آمده بود و سریع از مسئولین بیت خواسته بودند تا با من تماس بگیرند و از من تشکر کنند. من در آن برنامه قصه حضرت عزیر را گفتم که در آیه 259 سوره بقره آمده است.

«او کالذی مر علی قریة وهی خاویة علی عروشها» خانه های قدیمی اول سقفشان می ریخت پایه هایشان می ماند بعد دیوارها می ریخت. اینجا یعنی دیوار خانه ها ریخته روی بامها. قریه یعنی محل اجتماع.

«قال انی یحیی هذه الله بعد موتها» چگونه خداوند، اینها را پس از مرگشان زنده می‌کند؟

«فاماته الله مائة عام» پس خداوند، او را [به مدت] صد سال مرگش داد. یعنی ارزش دارد برای پاسخ یک پرسش یک پیامبر صد سال بمیرد.

«ثم بعثه قال کم لبثت قال لبثت یوما او بعض یوم» آنگاه او را برانگیخت، [و به او] گفت: چقدر اینجا بودی؟ گفت: یک روز یا پاره ای از روز را درنگ کردم. این دلالت بر رجعت هم دارد. چون رجعت یعنی زنده شدن مجدد در این دنیا.

«قال بل لبثت مائة عام» [نه] بلکه صد سال درنگ کردی.  

«فانظر الی طعامک و شرابک لم‌یتسنه» یعنی لم‌یتغیر، به خوراک و نوشیدنی خود نگاه کن که طعم و رنگ آن تغییر نکرده است. بحث من اینجاست

«و انظر الی حمارک و لنجعلک آیة للناس» و به درازگوش خود نگاه کن که چگونه متلاشی شده است. تو را [در مورد معاد] نشانه ای برای مردم قرار دهیم.

غذا اگر یگ هفته بیرون یخچال بماند خراب می شود اما غذای عزیر صد سال سالم مانده هر سال 52 هفته است یعنی حدود 5200 هفته خداوند عمر غذا را افزایش داده است. حالا عمر طبیعی انسان مثلا 70 سال است 5200 برابر 70 چقدر می‌شود؟ خدایی که می تواند غذا را 5200 برابر عمر طبیعی بدون تغییر حفظ کند می‌تواند انسان را هم حفظ کند با این حساب حضرت ولی عصر عجل الله فرجه عمری نکرده است. عمر ایشان الان حدودا 1200 سال است حدود 16  برابر عمر انسان معمولی عمر کرده هنوز تا 5200 خیلی مانده است.

آقا این مطلب را شنیده بود از استدلال من خوشش آمده بود و تماس گرفتند همان روز از من تشکر کردند.

(1)بعضی استبعاد کرده‌اند که چگونه ممکن است انسانی متولّد بشود و در این زمان طولانی زنده بماند. این تنها استبعادی است که در مورد قضیّه‌ی حضرت مهدی، مخالفان مطرح کرده‌اند و تکرار کرده‌اند؛ لکن قرآن کریم با نصّ صریح خود، این استبعاد را برطرف میکند. درباره‌ی حضرت نوح پیغمبر (علیه‌السّلام) میفرماید: فَلَبِثَ فیهِم اَلفَ سَنَةٍ اِلّا خَمسینَ عامًا؛(2) یعنی نوح در میان قوم خود 950سال زندگی کرده است. نه اینکه عمر او این مقدار بود، ظاهر مطلب این است که دوران دعوت آن بزرگوار 950سال است؛ بنابراین، این استبعاد جایی ندارد .

 


وظایف مسؤولین و دولتی ها در ایجاد همدلی

 در ادامه سنت حسنه نام‌گذاری سالها، امام خامنه ای پس از آنکه چندین سال را با عنوان‌های اقتصادی ‌نامیدند، سال 1394 را سال "ملت و دولت، همدلی و هم زبانی" نامگذاری کردند. متاسفانه در طول این سال‌ها گاه شعارهای سال رهبری در حد ارائه نظریات و مکتوبات باقی ‌ماندند، در حالی که ماهیت نامگذری‌های ایشان معطوف به عملیاتی و اجرایی کردن شعارها است. لذا انتظار آناست که شعار "همدلی و هم زبانی" نیز امسال در عمل بین دولت و ملت به نمایش گذاشته شود.

اما ملزومات این شعار چیست و برای تحقق بهتر این امر چه باید کرد؟

1- پذیرش کارفرما بودن ملت: امام خامنه‌ای در پیام نوروزی بیان داشتند که «دولت، کارگزار ملّت است؛ و ملّت، کارفرمای دولت است.» دولت باید تکیه به ملت داشته و توجه کند که هر آنچه امروز در اختیار دارد از فداکاری‌ها و ایستادگی‌های ملت است و دولتمردان شانی جز خدمت در برابر این ملت ندارند. چنانچه حضرت امام خمینی نیز همیشه مسئولین را به تواضع و فروتنی در برابر ملت دعوت می‌کرد؛ و می‌فرمودند: «هر چه صاحب منصب ارشد باشد باید بیشتر خدمتگزار باشد. مردم بفهمند که هر درجه‏ای که این بالا می‏رود با مردم متواضعتر می‏شود.» (صحیفه امام، ج‏7، ص512) در این میان توجه به مستضعفین و محرومین سفارش موکد ایشان است: «محرومین‏اند که این کار را کردند. بنابراین، دولت شما دولت محرومین است، یعنی، باید برای محرومین کار بکنید. و از اموری که لازم است عرض کنم، این است که شما می‏دانید و ذکر هم کردید که دولت بدون پشتیبانی مردم نمی‏تواند کار انجام بدهد» (صحیفه امام، ج‏19، ص 35)

چنین نگاهی مستلزم این است که مسئولین بدانند تکیه گاه اصلی آنها مردم و صاحب اصلی کشور مردم هستند.  خوشبختانه در طی سال‌های گذشته از تاریخ انقلاب آنچه مشاهده شده است این است که هرگاه کار بدست ملت افتاده، با موفقیت به ثمر رسیده است. رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با مردم آذربایجان به این حقیقت چنین اشاره داشته اند: «کشور صاحب دارد؛ صاحب کشور کیست؟ مردم. کار وقتی دست خود مردم سپرده شد -که صاحبان کشورند، صاحبان آینده‌اند- آن‌وقت کارها به سامان خواهد رسید. تدبیر مسئولان در هر برهه‌ای از زمان در دوران جمهوری اسلامی، باید این باشد؛ کارها با تدبیر، با برنامه‌ریزی، با ملاحظه‌ همه‌ ظرایف و دقایق در اختیار مردم گذاشته بشود؛ آن‌وقت کارها پیش خواهد رفت. ما هم از اوّل انقلاب تا امروز هر وقتی هر کاری را محوّل به مردم کردیم، آن کار پیش رفته است؛ هر کاری را انحصاری در اختیار مسئولان و رؤسا و مانند اینها قرار دادیم، کار متوقّف مانده است. نمی‌گوییم حالا همیشه هم متوقّف مانده امّا غالباً یا متوقّف یا کُند [شده‌]؛ اگر متوقّف نمانده است، کُند پیش رفته است. امّا کار دست مردم که افتاد، مردم کار را خوب پیش می‌برند.» (29/11/93)

یکی از سفارشهای مهم رهبری در تحقق اقتصاد مقاومتی نیز نگاه به درون و انگیزه های ملی و نیروهای متنوع و متکثر مردمی است. مسئولین بایستی این توان عظیم و ظرفیت بی نهایت را بپذیرند و به آن اعتماد کنند.

ازا ین رو مسئولین نباید نگاه تحقیر آمیز به ملت داشته و یا ملت را در دسته بندی های جناحی خویش وارد کنند بلکه امروز یک مسئولین وظیفه نوکری و خدمت به تمام ایرانی ها را دارد.

2- تعطیل نشدن انتقاد: این تصور که همدلی و هم زبانی با نظارت مردم بر دولت منافات دارد و سبب تعطیلی نقد و انتقاد بر عملکرد مسئولین است یقینا درست نیست! البته واضح است بین انتقاد دلسوزانه که در واقع خدمت به کشور است و هدیه ای است به مسئولین و تخریب که به مصلحت کشور نیست، تفاوت وجود دارد. لذا دولتمردان نباید به بهانه شعار سال هرگونه انتقاد مشفقانه را عدم همدلی و همزبانی تعبیر کنند و فضا را بر نگاه‌های دلسوز و چشم‌های تیزبین و منصف تنگ کنند.

امام خامنه ای در بیانی گله کردن را هم ردیف همدلی عنوان می‌کنند و می‌فرمایند: «امروز، ما به این نشستها و مذاکره‏ها و این‏گونه صمیمیتها و همکاری‏ها و از هم خواستن و به هم گفتن و از هم گله کردن و با یکدیگر همدلی‏ کردن، احتیاج داریم». (09/11/68) لذا مسئولین باید با سعه صدر و تحمل بالا انتقادات را بشنوند و در برابر انتقادات سراسیمه و عصبانی نشوند بلکه مبتنی بر منطق درست اقدام نمایند. موضوعی که در سال گذشته متاسفانه گاه شاهد بی‌توجهی به آن بودیم!

3- عدم حاشیه‌سازی و دودستگی دولتی‌ها: یکی از موارد که سبب کدروت و جدایی دولت‌ها از ملت است، اقدامات حاشیه ساز و فرعی و دوری از توجه به مسایل اصلی ملت است. هنگامی که مردم می‌بینند مسئولی مشغول اقدامات حاشیه‌سازی است که با وظیفه ذاتی او فاصله دارد، طبیعی است که نسبت به این اقدام موضع‌گیری کرده و این امر مانعی برای همدلی خواهد بود.

یکی از معیارهای مهم  در این امور هم مشی و کلام رهبری معظم است. به عنوان نمونه ایشان تاکید داشته‌اند که «مسأله‌ی فتنه و فتنه‌گران، از مسائل مهم و از خطوط قرمز است» (5/6/93) لذا ملتی که 9 دی را خلق کرد و با فریاد رسا علیه فتنه گران موضع گرفت وقتی می‌بیند مسئولی که وظیفه او حل مشکلات کشور است، مشغول به دلجویی از فتنه و فتنه گران است، نمی تواند ساکت بنشید و همدلانه با این مسئولین همراهی کند! در واقع همدلی و هم زبانی با فتنه گران به مانعی برای همدلی و همربانی با ملت تبدیل خواهد شد! اقدامات حاشیه سازی چون درج پیام تسلیت فعالین فتنه  در صفحه اجتماعی مسئولین اجرایی کشور، نمونه‌ی از بداخلاقی‌هایی است که از همدلی دولت و مردم خواهد کاست! سخن حکیمانه امام خامنه‌ای در دیدار با مردم قم شاید ناظر به همین اقدامات حاشیه ساز باشد که فرمودند: «دولتی‌ها هم مراقب باشند، دودستگی در مردم به‌وجود نیاورند، حاشیه‌سازی نکنند، بعضی حرفهای غیرلازم مطرح نشود» (17/10/93)

4- همدلی مسئولین با یکدیگر: یکی از راهکارهایی که سبب پیوند تحکیم رابطه دولت و ملت می شود این است که مردم ببینند بین مسئولین با تمام اختلاف سلیقه‌هایی که دارند، انسجام و همدلی وجود دارد و صدای دشمنی از عناد و لجبازی در بین مسئولین به گوش مردم نرسد. قوای سه گانه در این امر از وظیفه مهمتری برخوردار هستند. مجلس و دولت و قوه قضاییه ضمن پایبندی به استقلال خود و اجرای وظایف قانونی باید مظهر همدلی و هم زبانی به خصوص در مواردی که منافع ملی در میان است باشند.

اگر اختلافات جزیی مسئولین با ادبیات ناصواب به مردم و جامعه منتقل شود، از آن سو مردم نیز با چنین مسئولینی کمتر احساس همدل خواهند داشت.

نکته آخر اینکه مسئولین باید بدانند مرز همدلی و همزبانی ملت با آنها نظام اسلامی و دستورات اسلام است چنانچه رهبری فرمودند: «اگر کسی از خط مستقیم اسلام و امام منحرف شود هرکسی باشد او درخور حمایت نیست. این فرق هم نمی‏کند؛ از بالا تا پایین همه یکسان هستند؛ خود من هم همین‏طور هستم. اگر خدای نکرده من هم از آن خطّ صحیحِ اسلام تخطّی کنم، بر مردم واجب نیست که از من حمایت یا تبعیت کنند.» (1/9/78)

 

 


آقای مطهری از ضاربان خود تشکر کنید!

آقای علی مطهری در اقدامی عجیب از ضاربان خود در شیراز اعلام انزجار کرده و این اقدام انها را محکوم کرد و آنها را مشتی اراذل و اوباش دانسته است! به نظر من ایشان باید از این افراد تشکر می کرد و با صراحت از این عمل آنها تقدیر به عمل می آورد.

به نظر من این افراد در جامعه امروز، آقای علی مطهری را فرزند نظریه پرداز انقلاب دانسته و تفسیر او از ولایت فقیه را قبول کرده اند از این رو بر مبنای ایشان مشی کرده اند.

آقای مطهری این چند ماه بارها از انتقاد از ولایت فقیه و مخالفت نظری با سخنان ولایت فقیه سخن گفته است حتی در آخرین موضع خود در نامه ای که به امام جمعه محترم شیراز نوشته است این چنین بیان کرده که: «اما درباره حریم ولایت، شما فکر کرده‌اید اگر کسی در موضوعی نظری مخالف نظر مقام رهبری داشته باشد حریم ولایت را شکسته است. این برخلاف نظر رهبر گرامی انقلاب است. ایشان همین چند ماه پیش در جمع دانشجویان فرمودند «برخی فکر کرده‌اند که باید حرفهای من را تکرار کنند، خیر هرکسی نظر خودش را بگوید». ویا  پیش از این در مشهد بیان داشته بود: «رهبری از نظر خودشان می‌گویند که در مورد حصر موسوی و کروبی، عدالت را رعایت کرده و به آنها لطف می‌کنند ولی از نظر من این مخالف عدالت است و نظر ایشان را قبول ندارم. رهبر معصوم که نیست؛ من در این مورد نظر ایشان را قبول ندارم. وجود ولایت فقیه هیچ تکلیفی را از ما ساقط نمی‌کند.» و پیشتر از آن در مورد استیضاح وزیر کار دولت دهم با وجود سخن صریح رهبری مبنی بر نادرست بودن استیضاح همچنان آقای مطهری آن را درست می داند!

آنچه در شیراز هم اتفاق افتاد همین گونه بوده است. اینکه رهبری علنا می گوید با حوادث قم و مرقد امام مخالف است را ممکن است عده ای قبول نکنند! همان گونه که آقای مطهری معتقد است نظر رهبری در مورد حصر حکم حکومتی نیست فلذا عادلانه نیست! شاید این افراد هم این گونه برداشت کرده اند که نظر رهبری در مورد حوادث قم و مرقد امام بر سبیل عدالت نیست و آنچه نظر خودشان بوده است عمل کرده اند و آن را درست دانسته اند! شاید تلقی این افراد این بوده است که سخنان رهبری در این باره حکم حکومتی نبوده است و اگر برایشان مشخص شود رهبری حکم حکومتی داده اند دیگر از این دست اقدامات نمی کنند! 

آقای مطهری باید از این افراد که نگاهشان به ولایت فقیه با آزادی و اظهار نظر مخالف با رهبری همراه است تشکر کند که حرف آقای مطهری را خوب فهمیده اند و بدان ملتزم شده اند!

از سوی دیگر آقای مطهری با توجه به مناظره مشهور سال 88 بیان می دارد سخنان احمدی نژاد علیه فرزندان هاشمی سبب تحریک شد و اینکه عده ای اشوبگر به خیابانها ریختند به دلیل آن مناظره است!!

آقای مطهری باید قبول کند اگر عده ای تلقی اهانت به یک آقازاده معلوم الحال را منشا آشوب می دانند ممکن است افراد دیگری هم حرفهایی را تلقی توهین به آقا کنند و آشوب کنند!!

از منظر بنده هم علی مطهری و سخنانش و هم شاگردانش و اقداماتشان محکوم است!