سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قول سدید

لزوم برپایی ورزشگاههای زنانه

تیم فوتبال بانوان کشورمان به دلیل آنکه نتوانست روادید حضور در کشور گواتمالا را در وقت مناسب تهیه کند، از رقابت در عرصه جهانی بازماند. چندی قبل بود که خبر قهرمانی بانوان ایرانی در فوتبال آسیا به خبر مهم رسانه‌های کشور و منطقه بدل شد.

این روزها تعلل فدراسیون فوتبال در فرستادن بانوان ایرانی به جام جهانی خبرساز شده است. بازی‌های خوب بانوان ایرانی در رقابت‌های آسیایی کا را به جایی رسانده بود که کشورهای حاشیه خلیج فارس با جر زنی بیان کردند برخی از اعضای تیم ایران مرد بوده‌اند!! ادعایی که به سرعت تکذیب شد و مضحک بودن آن روشن گشت.

اما آنچه در این میان می‌تواند مورد توجه قرار گیرد این است که بانوان ایرانی در عرصه فوتبال به پیشرفتهای قابل توجهی رسیده‌اند و امروز در حد تیم‌های بزرگ دنیا حرف برای گفتن دارند. با این وصف جا دارد در داخل نیز توجه بیشتری به این رشته پرهیجان در میان دختران و بانوان نمود و فضاهای مناسب برای بانوان را برای هر چه راحت بودن و بهتر تمرین کردن و در نهایت مسابقه دادن را مهیا نمود.

در این چند ساله یکی از بهانه‌های بی مورد جریان غربگرا علیه اسلام و نظام عدم حضور زنان در ورزشگاها بوده است و در داخل نیز عده ای همنوا با اینان این مساله را به مساله مهم و جنجالی تبدیل کرده‌اند. جدای از اینکه این بحث تا چه میزان درست و بر مبنای مسائل ورزشی است یا سیاسی، امروزه با توجه به نمایش قابل توجه و موفقیت آمیز دختران ایرانی در فوتبال آسیا جا دارد برنامه خاصی برای این رشته تدارک دیده شود. از سوی دیگر علاقه ورزشکاران زن برای دیده شدن توسط خانم ها است که توقعی به حق و مطالبه به جایی می باشد. لذا شایسته است دختران و بانوان را برای دیدن بازی‌های لیگ فوتبال دختران ایرانی به حضور در ورزشگاه‌ها دعوت و تشویق کرد تا در محیطی کاملاً زنانه به تماشای یک فوتبال زیبا بپردازند و از سوی دیگر بازیکنان خانم نیز از داشتن هوادار و تماشاگر محروم نشوند.

اگر جماعتی در داخل واقعاً دغدغه هیجان و شادابی بانوان را دارند و از حضور بانوان در وزشگاهها نیات سیاسی خاص را دنبال نمی‌کنند، خوب است این پیشنهاد را جدی بگیرند و از مسئولین مطالبه کنند تا فضاها و امکانات و بودجه‌های مناسب رابرای ایجاد ورزشگاه‌های با محیط کاملاً زنانه و امن در نطر بگیرند تا در فضایی اسلامی و به دور از گناه و در بستری سالم و پاک دختران و زنان ایرانی به ورزش بپردازند و علاوه بر ورزش همگانی در پی ورزش قهرمانی نیز باشند.

بی تردید این بحث فقط در فوتبال نیست و دختران این کشور دارای استعدادهای بسیاری ذر رشته‌های مختلف هستند که اگر به جای نگاه سیاسی به ورزش زنان نگاه فرهگی و ورزشی بین مسئولان حاکم شود آنگاه با شکوفایی این استعدادها هم به سلامت زنان نسل بعد کمک شده است و هم در کوتاه مدت برخی مشکلات اجتماعی فرهنگی نیز کم می‌گردد و با حضور زنان در ورزش قهرمانی و همگانی و نیز حضور پرشور تماشاگران در ورزشگاه‌های مخصوص بانوان هم به جذابیت و در نهایت پیشرفت ورزش بانوان کمک خواهد کرد و هم برخی دختران که دوست دارند حضور در ورزشگاه را تجربه کند به این خواسته خود می‌رسند. در این صورت با رعایت موازین شرع و حیا و عفت فضایی رقابتی و سالم ایجاد می‌گردد.


نعمت نفت را شکر نکردیم شد وزر و وبال...

امام خامنه ای در درس خارج فقه بیان کردند: 

ایشان در ضمن شرح روایتی از امام صادق علیه السلام خاطر نشان  کردند خدا نفت را به ملت اایران داد می توانستیم شکر این نعمت را بجا بیاوریم شکرش این بود که به ترتیبی که موجب اعتلای کشور شود از آن استفاده کنیم. دانشمند درست کنیم.. از آن وسیله قدرت و عزت بسازیم.. این کار را نکردیم همین نفت شد مایه وزر و وبال ما. قدرتمندان و زرنگهای دنیا و رندهای عالم ریختند سر ما شرکتها و کمپانی‌های بزرگ به ثمن بخس از ما خریدند.. ما هی دراوردیم هی دادیم .. ثروت بود می شد از آن استفاده کرد می شد آن را وسیله پیشرفت اقتصادی قرار داد. .. عادت کردیم ماده خام را بفروشیم و از بیرون جنس وارد کنیم. کارخانه های دیگران را رونق دادیم..نعمت بود ولی همین شد وبال..... نقطه مقابلش هم هست جنگ هشت ساله به ملت ایران تحمیل شد. ملت ایران صبر کرد نرفت در خانه و سوراخ بخزد و غصه بخورد تا دشمن بر او مسلط شود. ملت مقاومت کرد نتیجه داد همین جنگ مایه آبادی شد. اگر تحریمها نبود ما به این پیشرفتها نمی رسیدیم.... 

 

17 آبان 1394

 

 

خاطره ای که امام خامنه ای امروز در درس خارج بیان کردند: 

 

----------------------------

می خواستند مرا از ایرانشهر ببرند جیرفت.. خودم ماشین داشتم 

گفتم با ماشین خودم میام... 

گفتند نمیشه...

 گفتم پس نمیام.. 

خلاصه قبول کردند و چند تا ژاندارم با ماشین من آمدند چند تا هم با ماشین خودشون

 

وسط راه چند بار گاز دادم بیچاره ها دست پاچه می شدند فکر می کردند می خام فرار کنم.. 

 

 

18 آبان 94

 

Telegram.me/sadid59


آیا تحصن مقابل مجلس غیر قانونی است؟

چند روزی است جمعی از طلاب و دانشجویان و جوانان انقلابی در انتقاد به روند توافق هسته‌ای در مقابل مجلس شورای اسلامی تحصنی به نام تحصن غیرت برگزار کرده‌اند.

ماجرا از آنجا شروع شد که دوشنبه قبل یک روحانی با خانواده خود در مقابل مجلس قصد تحصن نمود، فردای آن روز جانبازی که در برابر رهبری از روزنه‌های نفوذ برجام انتقاد کرده بود نیز با خانواه خود به جمع این تحصن پیوست؛ چرا که رهبری به ایشان توصیه کردند انتقادات خود را به نمایندگان مجلس بگوید و او برای اینکه صدای خود را به نمایندگان برساند با آن حجت‌الاسلام عمارلو همراه شد پس از آن بود که جمع دیگری از طلاب و روحانیون و دانشجویان نیز به این تحصن پیوستند. اما فرمانداری تهران در بیاناتی عجیب این تحصن را غیرقانونی دانسته است وبه دنبال آن رسانه های اصلاح طلب نیز در اقدامی خلاف رویه معمول خود از غیرقانونی بودن این تحصن سخن گفتند!

اما آیا واقعا این تحصن غیر قانونی است؟

طبق اصل 27 قانون اساسی که رسانه های اصلاح‌طلب به تظر به خوبی با آن آشنا هستند و آن را از حفظ هستند؛ «تشکیل اجتماعات و راه‏پیمایی‏ها، بدون حمل سلاح، به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است.‏‏»

در این تحصن آرام که جمعی از فرهیختگان کشور در آن حضور دارند، جز شعار مرگ بر امریکا و مرگ بر انگلیس شعاری داده نشده است. سنگی پرتاب نشده است،‌ شیشه ای شکسته نشده است?، آتشی روشن و جایی سوزانده نشده است، مجلس رقص مختلط و بی‌عفتی ایجاد نشده است، به مبانی اسلام و انقلاب توهین نشده است، خیابانی برای پورشه سواری توسط اراذل و اوباش قرق نشده است، حتی بر خلاف گفته فرماندار تهران رفت و آمد مردم نیز مختل نشده و ترافیکی به خاطر تحصن ایجاد نشده است، منافقین و ضد انقلاب نیز از آن سوء استفاده نکرده اند، بر این مبنا طبق اصل 27 چنین تجمعی آزاد است و به نظر می رسد آقایان اصلاح طلب و اعتدالی باید از آن حمایت کنند چرا که قبل از این از آشوب و اغتشاش،‌ جشن هسته ای همراه با رقص و اعمال خلاف هنجار حمایت کرده اند و وزیر کشور قول تامین امنتی ان را نیز داد!‌

از سوی دیگر،‌ کسانی که به طور مداوم از برابر مجلس عبور می کنند می دانند همواره چنین تجمعاتی در برابر مجلس انجام می‌گیرد و اصناف و گروههای مختالف از سراسر کشور به دلیل تاخیر در پرداخت حقوق، استخدام نشدن، و پیگیری مطالبات دیگر خود در برابر خانه ملت تجمع می‌کنند و اصلا قسمتی در برابر مجلس برای این منظور در نظر گرفته شده است و هیچ کدام برای تجمع خود نیاز به تجمع ندارند. یقینا بحث هسته ای و حقوق اساسی ملت از مطالبه صنفی با اهمیت تر است. نمونه اخیر این گونه تجمعات در حین همین تحصن بود که برخی از فرهنگیان به خاطر عدم استخدامشان در آموزش و پرورش در برابر مجلس تجمع کرده بودند و مطالبه خود را بر روی بنری نوشته بودند و حمل می‎کردند و جالب اینجاست چندی قبل برخی معلمان به خاطر مطالبات خود تجمعی در برابر مجلس برگزار کردند که با برخورد نیروی انتظانی مواجه شدند و آن روز اصولگرایان و اصلاح طلبان هم صدا از وزیر کشور انتقاد کردند و خواستار سعه صدر در برابر تجمعات آرام و بدون خشونت شدند. حتی علی مطهری نماینده مجلس نیز وعده داد باید جایی برای این گونه تجمعات در مقابل مجلس ایجاد کنیم!

با این وجود به نظر می رسد اتهام غیرقانونی بودن به این تحصن بیشتر جنبه سیاسی دارد و در راستای برخورد و توهین دولتمردان با منتقدان به خصوص منتقان هسته ای است!‌ تجمعی که بر مبنای عرف سایر تجمعات در برابر مجلس شکل گرفته و هیچ گونه اختلالی ایجاد نکرده است نباید غیرقانونی تلقی شود بله اگر این جمع در مکانی دیگر بود شاید می شد به دلیل ملاحظات امنیتی و غیره بر ان اشکال وارد کرد.

البته این حق برای طرف مقابل هم محفوظ است که دست به چنین تجمعاتی بزنند اما قبل از آن قول دهند در تجمعشان کارهای مبانی اسلام رخ ندهد!


سازش با دشمنان شخصی نه مبنایی!

«حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِیدِ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَعْبَدٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا علیه‌السلام أَنَّهُ سُئِلَ مَا الْعَقْلُ فَقَالَ التَّجَرُّعُ لِلْغُصَّةِ وَ مُدَاهَنَةُ الْأَعْدَاءِ وَ مُدَارَاةُ الْأَصْدِقَاء» (أمالی صدوق، ص 284)
از امام رضا(علیه‌السلام) پرسیده شد: «ما العقل»؟ ـ منظور در این روایت عقل عملی است که می‌تواند انسان را در زندگی اجتماعی هدایت کند. البته در روایات عقل به معانی مختلفی به کار رفته است که هم می‌تواند به معنای مراتب گوناگون عقل باشد و هم اینکه به جهات مختلف عقل اشاره داشته باشد!ـ عقل چیست؟ حضرت در پاسخ فرمودند: «تجرع للغصه» یعنی اینکه فرد غم‌های خود را فرو ببرد. غم‌های شخصی خود را هرجا نشست برای هر کس،‌ بیان نکند چون افشای غم، بخشی از زندگی خصوصی انسان است. اگر انسان گله‌ای دارد از شخصی یا گلایه مالی یا غیر از آن را اگر همه جا بیان کند، خلاف عقل است. البته فرو بردن غصه به این معنا نیست که انسان علاجی درباره آن نیندیشد، بلکه غصه را نگه می‌دارد، اما در فکر علاج هم هست و مداوای آن را نیز جست‌وجو می‌کند. 
«مداهنه الاعداء» مداهنه، سازش کردن است. اما اعدا یعنی چه کسی؟ قرآن به پیامبر(ص) می‌فرماید: «وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَیُدْهِنُون؛ دوست دارند که نرمى کنى تا نرمى کنند.» (قلم9) این آیه در مقام ملامت است. این گونه مداهنه را اسلام قبول ندارد. پس معنای این اعدا در روایت، دشمنی شخصی است. برای نمونه شخصی با کسی مشکل مالی یا همسایگی یا احترامی یا شغلی دارد. کسی به شما حسادت می‌کند، حال به هر دلیلی یا تقصیر شما هست، یا نیست. در این گونه موارد لزومی ندارد با دشمنان شخصی سر ستیز داشته باشیم! این مداهنه را کسی تعمیم ندهد به دشمنان اصولی و فکری و مبنایی که با عزت و استقلال شما مخالف هستند. در سوره ممتحنه خداوند ملامت می‌کند؛ «إِنْ کُنْتُمْ خَرَجْتُمْ جِهاداً فی‏ سَبیلی‏ وَ ابْتِغاءَ مَرْضاتی‏ تُسِرُّونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ أَنَا أَعْلَمُ بِما أَخْفَیْتُمْ وَ ما أَعْلَنْتُمْ وَ مَنْ یَفْعَلْهُ مِنْکُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبیل؛ اگر براى جهاد در راه من و طلب رضاى من بیرون آمده‏اید، در نهان با آنها دوستى مکنید و من به هر چه پنهان مى‏دارید یا آشکار مى‏سازید، آگاهترم و هر که چنین کند، از راه راست منحرف گشته است.» (ممتحنه1) 
این ممنوع است با کسی که دشمن مبنایی دارد، انسان در باطن از زیر به آنها دست دوستی بدهد و سازش کند. دستورهای اسلام اینجا مشخص است. 
مُدَارَاةُ الْأَصْدِقَاء مدار، یعنی ملاطفت. البته به معنای ظاهرسازی نیست، بلکه یعنی با دوستان و اصدقا رفتار خوش داشته باشید و با رفتار خوش آنها را از خودتان راضی نگه دارید. 
(متن فوق اقتباسی از شرح حدیث اخلاقی امام خامنه‌ای(حفظه‌الله‌تعالی) در ابتدای درس خارج فقه مورخ 5 خرداد 1394 است.)

هفته‌نامه صبح صادق، شماره 701، 11خرداد94، صفحه11


قرائت آمریکایی از دین؛ ریشه خشونت!

آقای احمد شیرزاد یکی از عناصر افراطی اصلاح طلب که مواضع افراطی او در مورد صنعت هسته ای کشور در مجلس ششم حتی مورد اعتراض افراد اصلاح طلب قرار گرفت در یادداشتی با عنوان « ایران و جامعه جهانی علیه افراطی‌گری» (روزنامه آرمان، 12/6/94، ص2)  به بررسی عوامل افراطی گری در کشورهای منطقه غرب آسیا پرداخته است و آنگاه توضیح داده است چون درایران اسلام رحمانی حاکم است ترور و جنایت در ایران وجود ندارد.

او نوشته است: «افراط‌گری در منطقه خاورمیانه پدیده غریبی نیست. در رسانه‌های جهان معمولاً اخبار خاورمیانه با بمبگذاری، ترور و انواع خشونت و افراطی‌گری همراه است... افراط‌گری و تندروی درجهان سوم مسبوق به سابقه است که قبلاً درآمریکای لاتین شاهد آن بودیم و در حال حاضر نیز در شمال آفریقا اقداماتی که «بوکوحرام» انجام می‌دهد نمونه‌ای از خشونت و تروریسم است».

شیرزاد به لشگرکشی و حمله آمریکا به افغانستان و عراق اشاهر می‌کند که با «با هدف مقابله با تروریسم صورت گرفت» منتهی پس از چندین سال خشونت و ترور همچنان دراین کشورها ادامه دارد. او آنگاه به ریشه فرهنگی تروریسم دراین کشورها اشاره می‌کند و می‌نویسد: «یک عامل فرهنگی و مهم آن قرائت‌های افراطی از اسلام است که مشابه آن در ادیان دیگر نیز قابل مشاهده است. برای مثال صهیونیسم به عنوان قرائت افراطی از آیین یهود شناخته می‌شود و معمولاً این چهره‌های افراطی همراه با قرائت کاملاً خودخواهانه ازحقیقت دین همراه‌اند. این گرایش در رهبران گروه‌های افراطی وجود دارد و طبیعتاً به مریدان آن‌ها نیز سرایت می‌کند».

 او برای مقابله با این کار پیشنهاد می‌کند: «اولین کاری که جامعه بین‌الملل باید انجام دهد اینکه هیچ بخش و قسمتی از کشور خالی از نفوذ و اقتدار حکومت مرکزی نباشد»

وی آنگاه در صدد پاسخ به این پرسش برمی‌آید که «چرا این گروهک‌های تروریستی در ایران موفق نشدند؟» وی عامل اول این امر را حاکمیت یکپارچه و اقتدار نیروهای نظامی-امنیتی در ایران می‌داند. وی در بیان عامل دوم می‌نویسد: «جامعه ایران یک جامعه اخلاقی و معتدل است که با قرائت‌های تند و افراطی فاصله زیادی دارد. ایرانی‌ها توانسته‌اند مذهب را به‌گونه‌ای درجریان زندگی خود جاری کنند که ازعناصر تحمل و مدارا خالی نباشد و این ویژگی در برخی کشورهای منطقه کمتر دیده می‌شود. اسلامی که در ایران وجود دارد رحمانی است و حتی غربی‌ها نیز به آن اذعان دارند».

ایشان در آخر نتیجه می‌گیرد: «بنابراین آنچه دیده می‌شود اینکه جامعه جهانی می‌تواند دست در دست جامعه و دولت ایران در محو تروریسم و افراطی‌گری بخصوص در منطقه استراتژیک خاورمیانه نقش موثری ایفا کند».

برای تکمیل سخنان آقای شیرزاد باید خاطر نشان کرد عامل عمده و بلکه ریشه اصلی اتفاقات ناگوار در غرب آسیا نه عامل فرهنگی دینی، که دخالت نیروهای غربی و به خصوص آمریکایی در منطقه است. لذا نباید دچار مغالطه «اخذ ما بالعرض مکان ما بالذات»و بزرگنمایی عوامل دست چندم یک پدیده پرداخت و آنگاه به تحلیل و نتایج نادرست رسید!

اگر امروز به گفته آقای شیرزاد در امریکای لاتین ترور و خشونت کمتر دیده می‌شود برای این است که سلطه آمریکا به این کشورها کم شده است.

کشورهای اسلامی سال‌ها با عقاید و مذاهب مختلف در کنار هم با صلح و مسالمت، زیست کرده‌اند اما از زمانی که غربی‌ها به این منطقه نفوذ کردند و به ایجاد گروه‌های تکفیری مثل وهابیت پرداختند و آن‌ها را همه جوره حمایت نمودند اوضاع غرب آسیا به هم ریخته شده است. حمله آمریکا به افغانستان و عراق هیچگاه به دلیل مبارزه و مقابله با تروریست نبوده است چه آنکه صدام حسین و طالبان هر دو ساخته و از سرسپردگان آمریکا بودند و این جنگهای تحمیلی به امت اسلام به دلیل خوی استکباری و غارتگری غربیان و به خصوص آمریکا بود که برای چپاول یک ملت و کشور رخ داد. چنانچه امروز آنچه در سوریه می‌گذرد هیچگاه جنگ فرقه‌ای و مذهبی نیست و اگر امریکا و کشورهای غربی دخالت‌های خود را از سوریه بردارند اوضاع این کشور این گونه بحرانی و متشنج نمی‌شد.

تاریخ نشان داده است امریکا هرجا قدم می‌گذارد نا امنی و خشونت به وجود می‌آورد. گرچه خشونتهای حاصل از مسائل ایدئولوژیک و اعتقادی را نمی‌توان در کشورهای اسلامی نادیده گرفت اما این عامل را نمی‌توان عامل اصلی خونریزی‌ها و جنگ در منطقه دانست. چه آنکه همان گروه افراطی یهودی که بدترین جنایت‌ها را در فلسطین و لبنان انجام می‌دهد و از کشتن و سوزاندن کودکان نیز ابا ندارد و در برابر چشم جهانیان دست به قتل و غارت می‌زند مورد حمایت صد در صد آمریکا و کشورهای اروپایی است. نسخه های اسلامی تروریستها مانند داعش و بوکوحرام نیز آغوش امریکا بیرون خزیده‌اند!

حال باید مشخص شود منظور جناب شیرزاد از جامعه جهانی چیست؟. ایران با کدام «جامعه جهانی» قرار است در مبارزه با افراطی‌گری همراه شود؟ اگر منظور امریکا و برخی کشورهای اروپایی هستند که باید گفت این‌ها خودشان منشأ ترور و مولد تروریست و فرهنگ تروریسم و هستند و بهترین راه برای مقابله با افراطی‌گری مقابله با سیاست‌ها و فرهنگ‌های امریکایی و غربی است چه در طول تاریخ جنگ‌های جهانی به راه انداخته‌اند و همواره حامی تروریسم و ظالمان بوده‌اند.

با این اوصاف پاسخ آن سؤال آقای شیرزاد هم به خوبی روشن می‌شود اگر امروزد ر ایران اسلامی با وجود فرهنگ‌ها و مذاهب و اقوام مختلف، خشونت و ترور وجود ندارد به این خاطر است که دست امریکا از کشور ما کوتاه است چه آنکه در مواردی مثل اوایل انقلاب، جنگ تحمیلی و فتنه 88 که به دلایلی امریکا یا انگلیس توانست مقداری در ایران نفوذ کند، اغتشاش و خشونت نیز در ایران هم رخ داد که نمونه آخر آن را می‌توان ترور دانشمندان هسته‌ای کشور دانست که با حمایت آمریکا و کشورهای همراه شیطان بزرگ صورت گرفت. به نظر آنچه سبب خشونت و ترور در دنیا شده قرائت آمریکایی از دین و فرهنگ است که تروریست پرور است و اما در ایران «اسلام ناب محمدی» و نه اسلام رحمانی که نه سلطه گر است و نه سلطه پذیر حاکم است که نه اهل ترور است و نه اجازه تاخت و تاز به معاندان صلح را می‌دهد.

به نظر می رسد خوش بینی افراطی برخی عناصر در داخل به شیطان بزرگ می تواند منشا خطری باشد که کشورهای منطقه را نیز دچار آسیب کرده است و آن قرائت آمریکایی از دین است که در نقطه‌ای به اسم تکفیر و در نقطه‌ای دیگر به نام اسلام رحمانی سر بلند می‌کند و ترور و خشونت می آفریند!