بنا بر خبری که در سایت جماران درج شده است آقای شیخ یوسف صانعی در دفاع از عملکرد ناشایست برخی از اعضای بیت امام(ره) گفته است: «علاقه خانواده امام به پدربزرگشان به مراتب بیشتر از علاقه همه آقایان است حالا شما علاقمند شدهاید و آنها دشمن»؟
در مورد این اظهار نظر باید گفت؛
منتقدین به عملکرد ناپسند برخی اعضای بیت امام(ره) درمورد علاقه یا عدم علاقه ایشان به امام(ره) انتقادی مطرح نکردهاند و نگفتهاند اعضای بیت امام پدر بزرگ خود را دوست ندارند. بحث بر سر این است که آیا نسبت خانوادگی و علاقه وافر به آبا و اجداد سبب تطهیر افراد از هر گونه خطا و اشتباه و حمایت از آنها میشود؟
آیا جناب آقای صانعی اعتقاد دارند چون فرزند نوح به طور طبیعی به پدرش علاقهمند است هر گونه اظهار نظر از او حتی اگر خلاف نظر پدرش باشد صحیح است و نباید به آن انتقاد کرد؟
برای توضیح بیشتر باید گفت از بیت امام در مورد پایبندی امام به ظواهر شرعی دو صدا شنیده میشود؛ یکی میگوید امام در مورد ظواهر شرعی مثل حجاب، موسیقی و ... سخت نمیگرفت و دیگری درست بر عکس این نظر اعتقاد دارد امام بسیار در مورد ظواهر شرع سخت گیر بود و ... حجت الاسلام سید حسن خمینی در این باره می گوید: «واقعا امام نسبت به بحث حجاب و اختلاط نامحرم توجه بسیار ویژه ای داشتند؛ در خانواده ما وقتی نوه های پسری به سن بلوغ می رسیدند امام آنها را از نشستن سر یک سفره با نوه های دختری منع می کردند. این تقیدات بسیار سنگینی که امام به ظواهر دینی داشتند را نمی توان در تحلیل شخصیت ایشان نادیده گرفت. در بحث موسیقی هم، امام شبها که رادیوهای بیگانه را گوش می کردند، به محض آنکه صدای موسیقی از رادیو بلند می شد آن را قطع می کردند. لذا همه افراد باید مراقب باشند که خدای نکرده امام را به گونه ای تحلیل نکنند که بُعد عنایت ایشان به فقه و احکام فقهی، بخصوص مظاهر اجتماعی و فرهنگی دین، کمرنگ جلوه داده شود. قدم به قدم زندگی امام آمیخته به تقیدات کامل و بدون تسامح به احکام دینی است.» (سایت جماران، کد خبر: 31826)
اما نعیمه اشراقی در مصاحبه با جماران بیان داشته است: «نظر امام راجع به حجاب مسلم است. چون تقید امام به حفظ شعائر دینی بر هیچ کس پوشیده نیست. اما نظر ایشان در این مورد نسبت به مراجع تقلید دیگر، چندان سختگیرانه نبود. به خاطر دارم که در پاریس، در خانه، من بلوز و دامنی تنم بود و روسری بر سر داشتم. از امام پرسیدم که آیا این حجاب، حجاب کاملی است. ایشان هم فرمودند بله. البته تذکر دادند که حجاب برای محیطی هم که استفاده میشود، مهم است. در پاریس این حجاب اشکالی ندارد، اما شاید این حجاب برای شهری مانند قم حجاب کاملی نباشد.... به نظر من، بسیار بهتر بود که ما حجاب را اجباری نمیکردیم.... من نسبت به حجاب نگاه مثبتی دارم و شخصا حجاب را دوست دارم. اما حقیقتا به چادر علاقه ندارم، چون هم سختی برایم ایجاد میکند و هم وقتی سر تا پای یک خانم سیاه است، چندان دید قشنگی در نگاه آدم ایجاد نمیکند.»
یقینا هر دوی این بزرگواران به امام (پدربزرگ خود) علاقهمند هستند اما نمیتواند هر دو صحبت با رفتار امام منطبق باشد.
خانم زهرا اشراقی نوه دیگر امام نیز در مصاحبه با شرق الاوسط در مورد حجاب و آزادی حجاب در ایران گفته است: «من چند روز پیش در اینستگرام چند تا از عکس های بدون چادرم را منتشر کردم. چند نفر که خیلی مذهبی هستند گفتند عکس شما بدون چادر است و حجاب شما خوب نیست. من هم در پاسخشان نوشتم که من همین هستم، شما نگاه نکنید !
... هیچ کس در جمهوری اسلامی از فردای خود خبر ندارد. واقعا چه کسی فکرش را می کرد رئیس جمهور ایران با رئیس جمهور آمریکا تلفنی حرف بزند. سه ماه پیش اگر کسی این را می گفت ما می خندیدیم و می گفتیم نشدنی است.
در ایران بسیاری از چیزها از جمله حجاب قانون محکمی وجود ندارد. من نمی توانم این موضوع را رد کنم. هر چیزی در جمهوری اسلامی ممکن است رخ بدهد. حتی زمانی می گفتند مصلحت نظام را که تشکیل دادند بر همین اساس بود. مثلا یک زمانی حج را تعطیل کردند، مصلحت نظام این بود که امر واجبی مثل حج را تعطیل کنند.
قبول دارم سخت گیری هایی هست مثلا این چیزی که نتانیاهو گفت، اما واقعا شیک پوش ترین و منظم ترین دختر و پسرهای دنیا در همین تهران هستند. ... بله سخت گیری هایی وجود داشت. اما الان کمتر شده پسر من دانشگاه می رود با تی شرت های رنگی، قرمز، زرد، شلوار جین هم که خوب همیشه بوده. وضعیت خیلی فرق کرده و امیدوارم بهتر هم بشود.»
روشن است یک نفر از این بزرگواران یا برداشت اشتباه از سیره امام داشته است و یا سخنی خلاف واقع میگوید در هر صورت وظیفه نهادی مثل موسسه حفظ و نشر آثار امام این است که بین این دو نظر یا یکی را برای مردم روشن کند و یا به گونهای بین این دو نظر جمع کند و در این بین عدهای که آنها هم علاقهمند به امام و خط امام هستند نیز حق دارند انتقاد کنند و اظهار نظر کنند.
اما در مورد اینکه آیا این کلام که علاقه خانواده به پدربزرگ از دیگران بیشتر است گزارهای درست است و کلیت دارد نیز میتوان بحث کرد. چه بسا اتفاق افتاده است که عدهای به عالم و بزرگی علاقهمند هستند که این علاقه از خانواده او به آن شخص بیشتر و یا در مساوی با آنها باشد.
آقای صانعی دورانی که سربازان اسلام و رزمندگان به شوق یک لبخند امام جان خود را در کف دست میگذاشتند به یاد دارند که آن علاقه نه یک علاقه نسبی صرف و طبیعی که یک علاقه قلبی و ایمانی و از عمق جان بود. امروز نیز خیل عظیم ملت چنین علاقهای به امام دارند و اهانت به امام و انحراف از خط امام را بر نمی تابند گر چه از جانب نزدیک ترین افراد به امام باشد.
سیره خود حضرت امام نیز بر خلاف نظر آقای صانعی است. برخورد حضرت امام با نوهاش سید حسین را حتما جناب ضانعی به یاد دارند. حضرت امام به مرمدم توصیه می کند هر جا انحرافی از هر کسی دیدند به او تذکر دهند: « الآن وقت این است که همه اینها مواظبت کنند خودشان [را]. مواظبت کنند در اینکه یک قدم کج نگذارند؛ و اسلام را حفظ کنند. صورت اسلام را آن طورى که هست نشان بدهند. و اگر خداى نخواسته یک کسى پیدا شد که یک کار خلاف کرد، اعتراض کنند مردم؛ مردم همه به او اعتراض کنند که آقا چرا این کار را مىکنى. ... باید مسلمان این طور باشد که اگر- هر که مىخواهد باشد، خلیفه مسلمین و عرض بکنم هر که مىخواهد باشد- اگر دید پایش را کنار گذاشت، شمشیرش را بکشد که پایت را راست بگذار.» (صحیفه امام، ج8، ص6)
این استدلال آقای صانعی یاد آور نظریه «داماد لرستان» برخی افراد در جریان انتخابات 88 است که البته بیان آن از سوی شخصی که داعیه مرجعیت دارد ابعد است!
ایشان ادامه داده است: «امام صادق علیهالسلام میفرماید اگر 50 نفر قسم خوردند و سخنی را به انسانی نسبت دادند اما خود آن شخص گفت من این حرف را نزدهام، قسم آنها را قبول نکن؛ اما در این مملکتِ امام، حرفی را به یک دختر محجبه و متدین نسبت میدهند، فرزند امام میگوید من نگفتم، میگویند نه خیر! تو گفتهای این خلاف اسلام است».
به نظر اشاره آقای صانعی به جریان توهین خانم نعیمه اشراقی به امام و خانواده شهداست که اگر تکذیب خانم اشراقی قبول و از این مورد چشمپوشی شود، مواضع دیگر این دو خواهر که در سایتها منتشر شده است را چگونه باید توجیه کرد؟
این در حالی است که در ماجرای اخیر نیز خانم اشراقی علاوه بر بستن صفحه فیس بوک خویش به طور رسمی از شهدا عذرخواهی کرد و در خبرها آمده بود که جناب حجت الاسلام سید حسین خمینی به شدت به او تذکر داده است! چگونه میتوان یک قضیه را هم تکذیب هم و هم از آن عذخواهی کرد؟
آقای صانعی در ادامه سخنان خود به حمایت اخیر آیتالله العظمی صافی از بیت حضرت امام اشاره کرد و گفت: «حاج آقا لطفالله صافی -بزرگ مرجع- را از آن روزی که در شورای نگهبان بود میشناسم و آن روز میگفتم حاجآقا لطفالله لطف خدا است و حاج آقا لطفالله بدون هوا بود و امروز هم بر این سخنم معتقدم. او جزبه آنچه را که تشخیص میدهد عمل نمیکند و در تشخیصش هم دقت میکند.»
در مورد این بخش از فرمایشات آقای صانعی هم باید گفت که حضرت آیتالله صافی از موضع هوشمندانه حجت الاسلام سیدحسین خمینی در خنثی کردن توطئهها علیه بیت امام موضع گرفته و گفته اند: « لازم بود تا از اظهارات اخیر شما تشکر کنم، زیرا این سخنان دفاع از مرحوم امام بود و شما باید مواضع ایشان را حفظ کنید.» اشاره حضرت آیت الله صافی به موضع حجت الاسلام سید حسن خمینی در انتقاد به مواضع خواهران اشراقی بوده است از این رو تشکر آقای صانعی از آیت الله صافی در واقع نوعی تناقض نهفته دارد که چگونه میشود از مواضع آیتالله دفاع کرد و در عین حال از اشراقی هم حمایت نمود؟
کلمات کلیدی : یادداشتها
»
نظر