سفارش تبلیغ
صبا ویژن

در بیان فضیلت همت مضاعف

همت عالی است کشف هر چه هست

چکیده: باید به این مهم دقت داشت که توصیه به «همت مضاعف» در وهله نخست یک توصیه اخلاقی و دعوت به یک حسنه اخلاقی است که عنایت و توجه به آن موفقیت و حرکت به جلو در معنویت، فرهنگ، سیاست، علم، اقتصاد و سایر مقولات را به همراه خواهد داشت.
ادامه مطلب...

» نظر

به مناسبت طی الارض امام یازدهم به گرگان

سرسبزی این دیار از رونق توست

بنا به روایت مشهور مورخان، یازدهمین امام شیعیان در هشتم ماه ربیع الثانی زمین را با انوار پرتلالو خود روشن نمود وا اسفا که این خورشید عالم تاب تنها پس از 28سال زندگی غروب نمود. با رحلت پدر بزرگوارش امام هادی(ع) 23 ساله بود که به تنصیص آن حضرت به امامت اهل تشیع منصوب گردید.
خلفای عباسی از هر گونه اعمال فشار و محدودیت نسبت به امامان دریغ نمی کردند. شدت این فشارها به قدری بود که سه پیشوای بزرگ شیعه که در مرکز حکومت آنها (سامرا) می زیستند، با عمر کوتاهی جام شهادت نوشیدند؛ در این میان، محدودیتها و فشارهای دوران امام عسکری(ع) بیش از دو پیشوای دیگر بود. این دوران مصادف بود با اختناق و خفقان شدید حکومت عباسی به گونه ای که تقریباً این امام همام تمام زندگی مبارک خود را تحت نظر و در پادگان حکومتی حصر بود. علت این فشارها هم جلوگیری از ولادت منجی عالم بود که خلفای عباسی شنیده بودند تومار ستمگران را در هم می پیچد. به همین دلیل و به خیال خام خود امام عسکری را تحت مراقب داشتند تا فرعون وار مهدی موعود را از بین ببرند بدین سبب بود که حتی ملاقات و ارتباط شیعیان با امام یازدهم بسیار محدود و دشوار بود. با این حال در زمان امام حسن عسکری(ع) تشیع در مناطق مختلف و شهرهای متعددی گسترش یافته بود و شیعیان در نقاط فراوانی متمرکز شده بودند؛ شهرها و مناطقی مانند: کوفه، بغداد، نیشابور، قم، مدائن، خراسان، یمن، ری، آذربایجان، سامراء، جرجان و بصره که از پایگاههای شیعیان به شمار می رفتند.
خلفای عباسی به زعم خود می پنداشتند امام را در زیر نظارت خود حبس کرده اند و بدین طریق می توانند شیعیان را از وجود امامشان محروم کنند. اما طبق آنچه مورخان نقل کرده اند در سوم ماه ربیع الثانی سال 255 اتفاقی به وقوع پیوست که نشان از این داشت امام بنا بر عمل به مأموریت ظاهری و وظیفه الهی حصر و حبس را پذیرفته اند و الا هیچ قدرتی ما سوی الله توان غلبه بر امام معصوم را ندارد. شاید امام یازدهم با پذیرش این وظیفه از جانب پروردگار، شیعیان را برای دوران غیبت تربیت می نمود.

اما آن واقعه چه بوده است؟ادامه مطلب...

» نظر

به بهانه سالروز وفات حضرت سکینه(س)

سکینه‏ی قلب امام حسین(ع)

ولادت و نام
در مورد تاریخ ولادت این بانوی بزرگوار سخنی به میان نیامده است منتهی با برخی قرائن مورخین حدود سال 50 ق. را هنگام تولد ایشان می دادند. به عنوان نمونه امام حسین(ع) خطاب به وی فرمود: «تو بهترین بانوانی!» لذا در می یابیم که وی در کربلا بانویی رشیده بوده و بین ده تا سیزده سال، سن داشته است.
درباره نام اصلی ایشان نیز میان تاریخ نویسان اختلاف نظر است. آمنه، امیمه و امینه از جمله نامهایی است که گفته اند و برخی گزارشها نشان می دهد که این امر در همان دوره نیز مورد اختلاف بوده است، اما آنچه همه بر آن اتفاق دارند این است که «سکینه» لقبی بوده که به حضرت(س) داده شده است. برخی گفته اند این لقب را مادرش رباب برای او برگزید.

رباب مادر سکینه
سکینه و عبدالله که در کتب مقاتل از آن به نام علی اصغر(ع) یاد می شود هر دو از رباب بودند.
رباب بانویی باشخصیت و بزرگوار بود. درباره شخصیت این بانو و جایگاهی که در نگاه امام حسین(ع) داشت همین بس که آن حضرت(ع) علاقه و احترام خویش به رباب و نیز سکینه دختر او را این گونه بیان می کند: به جان تو سوگند من خانه ای را دوست دارم که در آن سکینه و رباب باشند. آن دو را دوست دارم و همه مالم را برای آنان بذل می کنم و هیچ ملامتگری نیز حق سرزنش مرا ندارد.
«رباب که در کربلا نیز حضور داشت و پس از شهادت حسین(ع) با کس دیگری ازدواج نکرد و گفته اند حتی زیر سقف نیز جای نگرفت تا آنکه پس از یک سال، غم جانکاه این مصیبت، او را از پای در آورد و در مدینه درگذشت.
حضرت سکینه در دامان این پدر و مادر رشد کرد و در این محیط معنوی در کنار عمه بزرگوار خود زینب و برادر عزیزش امام سجاد(علیهما السلام) به درجات عالی رسید. این محیط مساعد در شکل گیری شخصیت انسانی و اجتماعی و الهی او تأثیری دیگر داشت. او شاهد ماجراهای غمبار کربلا بود و به قراری که سید بن طاوس نوشته است سکینه پس از شهادت پدرش و احتمالاً در غروب عاشورا جسد پاره پاره پدر را در بغل گرفت.

شخصیت علمی و اخلاقی
سکینه(س) طبعی لطیف داشت و یکی از خصوصیات بارز ایشان تسلط به ادبیات و اشعار عرب بوده است و خود نیز اشعار فصیح و بلیغی می سرود. خبرگی او به شعر تا آنجا بود که شعرا سروده های خویش را برای داوری نزد او می آوردند تا قضاوت کند که کدام یک برتر است و به قضاوت او نیز رضایت می دادند.
در مورد عبادت و مقام معنوی حضرت سکینه(س) امام حسین(ع) فرمود: «و اما سکینه فغالب علیها الاستغراق مع الله فلا تصلح لرجل» اما سکینه آن چیزی که بر او غلبه دارد اشتغال کامل با خداوند است، لذا مناسب هیچ مردی نیست.
این بانوی عفیف هنگامی اسرا را به شام آوردند به یکی از صحابه پیامبر(ص) به نام «سهل بن سعد ساعدی» که حضور داشت، فرمود: به این کسی که این سر بریده را بر نیزه دارد بگو که سر را جلوتر از ما ببرد تا مردم مشغول نگاه به آن سر شوند و به حرم رسول خدا(ص) نگاه نکنند. دختر امام حسین(ع) از شجاعتی قابل تحسین برخوردار بود. وی در برابر ظالمان سکوت نمی کرد و به انجام تکالیف الهی همت می گمارد. او از هیاهوی تبلیغاتی هراسی به دل راه نمی داد و با صلابت فاطمی دشمن را خوار و رسوا می نمود، با دلیل و منطق سخن می گفت و حقانیت خویش را به اثبات می رساند. وی وقتی سر بریده فرزند زهرا (س) را مقابل یزید مشاهده کرد که او با جسارت بدان هتاکی می کند و شعر پیروزی می سراید، فریاد برآورد و گفت:به خدا، سخت دل تر از یزید ندیدم و کافر و مشرکی بدتر و جفاکارتر از او نیست. از ایشان در کتب روایی شیعه احادیثی نقل شده است و ایشان را به عنوان راوی حدیث نام برده اند.
به عنوان نمونه زمانی که دشمن، او و دیگر زنان را به قتلگاه برد تا از کنار کشتگان عبور دهد، او ناگهان بر پیکر خونین پدر افتاد و او را به آغوش گرفت و طوری گریست که دوست و دشمن گریان شدند. عمر بن سعد فرمان داد با زور و تهدید دختر امام حسین(ع) را از بدن پدر جدا نموده و همراه بقیه مصیبت دیدگان به اسارت برند. سکینه می گوید: وقتی پیکر پدرم را در آغوش گرفتم، از حلقوم بریده اش این ندا را شنیدم که می گفت:
«شیعتی ما ان شربتم ماء عذب فاذکرونی
او سمعتم بغریب او شهید فاندبونی »
شیعیان من! هر زمان که آب گوارایی نوشیدید، مرا به یاد آورید و اگر سرگذشت غریب و شهیدی را شنیدید، بر من بگریید!
خانم سکینه(س) در خانه امام سجاد(ع) زندگی می کرد؛ خانه ای که صاحب آن برای گریه بر «سیدالشهدا» روز و شب نمی شناخت. زمانی که از امام می خواستند کمتر بگرید تا چشمانش آسیب نبیند، می فرمود: چگونه نگریم در حالی که دیدم خواهران و عمه هایم در عصر عاشورا از این خیمه به آن خیمه می دوند؟! در چنین فضایی بود که او آموخت چگونه بایستی راه و پیام امام حسین(ع) را تبلیغ کند.

ازدواج
ازدواج این بانوی بزرگوار نیز در تاریخ مبهم است، اما آنچه از نظر برخی پژوهشگران شیعه مورد پذیرش است ازدواج سکینه(س) با پسر عمویش عبدالله بن حسن(ع) است. البته ازدواج با مصعب بن زبیر نیز در نگاه خانم بنت الشاطی از نظر شیعه پذیرفته شده است و نه بیش از آن.

وفات
تاریخ وفات حضرت(س) را سال 117 هجری نوشته اند. ابن خلکان تاریخ دقیق آن را پنجشنبه 5 ربیع الاول این سال نوشته است. بدین ترتیب سکینه(س) هنگام وفات حدود 67 تا 70 سال سن داشته است. وفات او در مدینه و در زمان حکومت هشام بن عبدالملک در حالی که خالد بن عبدالملک حاکم مدینه بود اتفاق افتاد. قبر او را در ناحیه زاهر که در مسیر عمره قرار دارد شمرده اند. درگذشت سکینه(س) در زمان امامت حضرت صادق(ع) اتفاق افتاده است.
¤منابع: مجله کوثر، بهار 1384، ش61 و پیام زن، خرداد 1378، ش87

صبح صادق، ش.438، ص.6


» نظر

سردار بصیر سپاه علی(ع)

به بهانه 9 صفر سالروز شهادت حضرت عمار(ره)

دوران پیامبر(ص)
ابو یقظان عماربن یاسر عنسی از قبایل یمن بود و در حدود 57 سال قبل از هجرت پیامبر در قبیله بنی مخزوم به دنیا آمد. پدرش یاسر و مادرش سمیه از مسلمانان پیشگام و اولین شهیدان اسلام بودند. او قامتی بلند و موزون، چشمانی درشت و زیبا و چهره ای گندمگون داشت. کم حرف و اندیشمند بود و بسیار این ذکر را تکرار می کرد: «به خدای رحمان پناه می برم از فتنه.»
عمار در حدود 48 سالگی در نخستین سالهای بعثت اسلام آورد و در این راه تمام آزارها و شکنجه ها را به جان خرید. پیامبر گرامی هنگام شکنجه عمار توسط قریش می فرمود: «یا نارکونی برداً و سلاماً علی عمار کما کنت برداً و سلاماً علی ابراهیم؛ ای آتش برای عمار خنک و مایه سلامت باش همان طور که برای ابراهیم خنک و مایه سلامت بودی.»
عمار در اثر این شکنجه ها به همراه گروهی از مسلمانان به سرپرستی جعفربن ابی طالب به حبشه هجرت کرد و اندکی بعد، پس از آرامش نسبی مکه، به این شهر برگشت و آنگاه به مدینه هجرت نمود.
عمار در ساخت مسجدالنبی حضور فعال داشت. پیامبر خدا در حالی که خاک از سر و صورت می زدود در شأن او، این خبر غیبی را فرمود: «انک من اهل الجنه، تقتلک الفئه الباغیه ، تو از اهل بهشت هستی. ستم پیشگان تو را خواهند کشت.»ادامه مطلب...

» نظر

نقدی بر آقای جواد اطاعت در رو به فردا

سران فتنه ؛ باز هم تناقض ، باز هم دروغ

اطاعت در مجلس هشتم کاندید بود/ جز متحصنین مجلس ششم هم بود

مناظره دکتر زاکانی با دکتر اطاعت در برنامه رو به فردا این نکته را به خوبی نمایان ساخت که در منطق جریان اشرافیت سیاسی ملت یعنی همین گروه سیاسی شکست خورده و در نگاه آنها غیر همفکران آنها ملت تلقی نمی شوند.
آقای اطاعت در این برنامه عنوان کرد که مردم به جریان اصولگرا از قبل از انتخابات اعتراض داشتند و اعتراض آنها دخلی به انتخابات نداشت.
بنا بر همین گفته جناب اطاعت مشخص می شود در نگاه ایشان و این طیف فقط تعداد کمی از مردم تهران که هم فکر انها هستند ملت نامیده می شوند. چرا که: ادامه مطلب...

» نظر
<   <<   21   22   23   24   25   >>   >
title=