سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ادب در محضر رسول خدا

بررسی ادب در برابر رسول حق از دیدگاه قرآن

پیامبر اکرم (ص) به عنوان بهترین مخلوق خداوند در پیشگاه الهی، از جایگاه والایی برخوردار است و در میان ملائکه و مومنین و سایر انسانها نیز شان و مرتبه درخشانی دارد؛ چه آنکه خداوند متعال می‌فرماید: “ان الله و ملائکته یصلون علی النبی یا ایها الذین امنوا صلوا علیه و سلموا تسلیما”. به همین نسبت جایگاه والای ایشان احترام و ادب به این ذات مقدس باید ویژه و در حد اعلی باشد. رعایت ادب نزد اولیای خدا بی‌تردید سبب توفیقات بسیار و به تبع آن، نیل به کمال و سعادت خواهد شد. خداوند در قرآن مجید علاوه بر بیان اوصاف  پیامبر (ص)، احترام به آن حضرت را یکی از واجبات مسلمانان برشمرده و در آیاتی چند، همگان را به این وظیفه فراخوانده است. در این نوشتار برآنیم تا از میان آیات قرآن، وظیفه اخلاقی خود در برابر رسول حق را بررسی نموده و پاره‌ای ازاموری که قرآن از آنها به‌عنوان ادب در برابر پیغمبر (ص)، تعبیر می‌کند، بیان نماییم. پیش از آن باید اشاره شود که 
1-  آنچه در مورد پیامبر خاتم بیان می‌شود طبق عقیده شیعه پیرامون سایر انبیا و نیز  ائمه (ع) نیز مصداق خواهد داشت.
2-  این آداب و احترامات نه تنها در برابر وجود عینی ایشان، بلکه در مقابل همه مراتب وجودی ایشان یعنی وجود ذهنی، لفظی و کتبی ایشان نیز باید لحاظ گردد، چه اینکه تمام فقها به این نکته تاکید دارند که دست زدن به اسم ایشان بدون وضو و طهارت جایز نیست.
با این مقدمه به برخی آیاتی که به ادب در برابر رسول خدا (و نیز سایر معصومین) اشاره کرده است پرداخته می‌شود: ادامه مطلب...

» نظر

استحسان اصلاح طلبانه

چند سالی رسم شده است مردم تهران –مخصوصا- در اقدامی که منبع و ماخذ آن روشن نبوده و هنوز هم نیست در آغاز ماه ربیع‌الاول بر در هفت مسجد رفته و با دق الباب آن مساجد خبر پایان ماه عزا و مصیبت را به حضرت زهرا داده و با این کار طلب حاجت می‌کردند. نگارنده دو یا سه سال در این مراسم همراه خانواده رفتم (فقط بعنوان همراه و کنجکاوی). سال اول فضا خیلی ساده و بی پیرایه بود در مسجد را می زدند و می رفتند. سالهای بعد هم جمعیت اضافه شد هم اعمال و مراسمات!!! مثلا شمع روشن می کردند جلوی در مسجد را آب پاشی می کردند شیرینی و شکلات و آش می دادند به مسجد دخیل می بستند دعاهای مخصوص می خواندند و...!! عموما افرادی در این مراسم شرکت می کردند که ظاهرا قیافه متدین نداشتند.

با گسترش این حرکت استفتائاتی از مراجع شد که همگی آنرا عملی بدعت آمیز نامیدند! اما با این حال مردم هم چنان به این رسم من در آوردی اصرار داشته و دارند. و جالب اینکه در برابر فتوا و سخنان مراجع هم مقاومت می کنند تا حاجت بگیرند!!

اماجالب اینجاست آقای ابطحی در وبلاگ خود از این حرکت مبتکرانه!! تمجید کرده و نوشته است: چند سالی است که شنیده‌ام در بعضی مساجد تهران شب اول ماه ربیع مراسم مشتلق برگزار می‌شود. حتما این موضوع سابقه‌ی دینی ندارد ولی کار خوش ذوقانه ای است. به پیامبر برای پایان یافتن ماه محرم و صفر که ماه های عزاداری است، تبریک میگویند.
آخر شب پشت در بعضی مساجد جمع می شوند و شکلات و شیرینی و گل می آورند و به پیغمبر برای پایان عزاداری‌ها و شروع ایام خوشحالی تبریک می‌گویند و حاجات خود را به عنوان مشتلق از پیامبر طلب می‌کنند.
با اینکه نسل در نسل خانواده‌ی ما آخوند بوده‌اند اما از این مراسم " تهرانی" خبر نداشتم و به همین دلیل می‌گویم که سابقه‌ی دینی ندارد اما از همان وقت که این مراسم را در تهران دیدم، نسبت به این کار یک جورائی احساس خوبی داشتم.
دلیلش هم این بود که معتقدم دین نباید همیشه وقت عزا و غم حاضر باشد. هر چه خوشی و لذت و صمیمیت و دوستی بنام دین رواج پیدا کند، زیباست. به خصوص که جامعه ی جوان دینی ما خیلی نیاز دارد که بنام دین هم شادی کند. خدا عزاداری ها را قبول کند و حاجت همه شان را که بنام دین شادی می پراکنند، به خاطر این مشتلق قشنگ برآورده کند.

روشن است استدلال غیر کارشناسانه و غیر علمی آقای ابطحی بسیار مخدوش است و ریشه در تفکر اباحه گرایانه اصلاح طلبی دارد که سالهای قبل از آن به تساهل و تسامح تعبیر  میشد. واقعا هر حرکت خوش ذوقانه ای که انسان تشخیص دهد یک امر دینی است؟؟ آیا این صحیح است که مثلا بعنوان اینکه شادی به دین اضافه کنیم دست به خرافه بزنیم؟ آیا واقعا هر چه خوشی و لذت و .. به نام دین رواج پیدا کند زیباست؟؟؟آنهم به همین اطلاق و عمومیتی که ایشان گفته است!! ایشان از مغالطه البته اما نیز استفاده کرده است. همان گونه که می گویند می دانم غیبت حرام اما فلانی... ایشان هم با بیان اینکه این امر سابقه دینی ندارد می گوید کاری زیباست و باید وارد دین شود!

استحسان از جمله اموری است که شیعه بدان معتقد نیست منتهی اصلاح طلبان حتی فقهای آنها بدان تمسک میکنند و به همین خاطر است که شاید دست دادن با نامحرم هم توجیه می شود!

به نظر بنده معرفی ماه محرم و صفر عنوان عزا که حضرت زهرا از رفتن آن خوشحال می‌شود یک حرکت خزنده و حساب شده علیه عاشورا و محرم است و ترویج این گونه خرافات و بدعتهای غیر معقول در راستای همین امر می‌باشد.

وبلاگ میدان گفتگو


» نظر

به مناسبت 9 صفر شهادت حضرت عمار/دست علی

در معرکه صفین در سال 37 هجری ، عمار بن یاسر به حضرت عرض کرد: «ای برادر رسول خدا! آیا تو به من اذن جنگ میدهی؟!» حضرت فرمود: «قدری صبر کن! » ساعتی گذشت ، عمار به نزد حضرت آمد و آن عبارت را تکرار کرد. حضرت همان جواب را اعاده فرمود. برای بار سوم عمار تقاضای جنگ نمود. أمیرالمومنین (ع) گریست . عمار گفت : ای أمیرالمومنین! امروز روزی است که رسول خدا (ص) برای من توصیف کرده است!
أمیرالمومنین (ع) عمار را در آغوش فشرد، و با او وداع کرد و پس از آن گفت : «ای أبویقظان! خداوند از طرف خودش و از طرف پیغمبرت ، ترا جزای خیر دهد! خوب برادر و خوب رفیق و همنشینی بودی! » و سپس هر دو گریه کردند، و عمار به میدان رفت .
هنگام جنگ عمار می گفت : «سوگند به خدا اگر سپاهیان معاویه ما را با شمشیرهایشان بزنند و بر ما غالب شوند بطوری که ما را عقب زنند تا از این زمین صفین به نخلستانهای مدینه برسیم ، ما یقین داریم که ما بر حقیم و آنان بر باطل .» عـمـار یـاسـر در جـنـگ صـفـیـن، مـبارزات زیادی به عمل آورد و به سپاه معاویه می گفت به خدا سوگند دوست داشتم که شما همه یک خلق بودید و تمامی شما را ذبح می کردم.ادامه مطلب...

» نظر

به مناسبت رحلت شیخ طوسی/نیمی از فقه شیعه

کافی، تهذیب، استبصار و من لایحضر الفقیه کتب اربعه شیعه امامیه هستند بدین معنا که از کتابهای معتبر و از منابع مهم فقه شیعه به شمار می آیند. در این بین دو کتاب تهذیب و استبصار اثر شیخ طوسی است و گزاف نیست اگر گفته شود که شیخ طوسی نیمی از فقه شیعه است!
محمد بن حسن بن علی طوسی در رمضان 385 هـ.ق در طوس خراسان دیده به جهان گشود. او معاصر سلطان محمود غزنوی، حکومت آل بویه و فردوسی، بوده است. شیخ طوسی را شیخ الطلائفه و گاهی شیخ الامامیه نیز گفته اند که دلیل بر عظمت علمی ایشان می باشد. کنیه او ابوجعفر است که گاهی در برابر شیخ کلینی و شیخ صدوق که کنیه هردوی آنها ابوجعفر بود به او ابوجعفر ثالث گویند. این سه عالم شیعی یعنی شیخ صدوق، کلینی و طوسی هم نام (محمد) و هم کنیه اند و هر سه از نویسندگان کتب اربعه هستند.
ادامه مطلب...

» نظر

کتابشناسی شیخ عباس قمی

اشاره: حاج شیخ عباس قمی بواسطه تالیف کتاب گرانقدر مفاتیح الجنان نامی آشنا در میان خواص و عوام شیعیان است. اما این نام آشنا به نظر از آن دست نخبگانی است که خدمات و زندگی اش به دلیل غفلت و بی توجهی اصحاب رسانه و دست اندرکاران فرهنگی و علمی در سطح جامعه بسیار ناآشنا به نظر می آید و اگر از کسانی که مفاتیح را سه وعده مطالعه می کنند بخواهیم درباره شخصیت نویسنده کتاب توضیح بدهند به نظر توضیحاتشان کمتر از یک دقیقه باشد!!
محدث قمی در 1294ق. در قم متولد شد. مادرش زنی متدین بود. از ایشان نقل شده است که «در مدت دو سالی که عباس را شیر می دادم، یک دفعه هم بی طهارت نبودم.» شیخ عباس در تجلیل از مادرش می گوید: «هر موفقیتی که دارم از برکت مادرم است.»
وی در نجف ، چهار سال از محضر میرزا حسین محدث نوری بهره برد. آنگاه به مشهد هجرت نمود و از علمایی چون، شیخ نخودکی اصفهانی و ملاعباس تربتی کسب فیض نمود. او سفرهایی به سوریه و لبنان داشت و در این مسافرتها با شخصیتهایی چون علامه شرف الدین و آیت الله امین عاملی ملاقات داشت.
محدث قمی در 23ذی الحجه 1359ق. در 65سالگی به لقاءالله پیوست. آیت الله سیدابوالحسن اصفهانی بر پیکر مطهرش نماز خواند و در صحن مطهر امیرالمومنین(ع)، کنار مرقد استادش محدث نوری، به خاک سپرده شد.
تلاش و کوشش او در احیای تفکر شیعی وصف ناپذیر بود تا آنجا که روزانه افزون از 17 ساعت مطالعه می کرد یا می نوشت. آقا بزرگ تهرانی، هم حجره شیخ عباس، در مورد شخصیت ایشان می گوید:« او پیوسته سرگرم کار بود، عشقی شدید به نوشتن و تحقیق داشت. هیچ چیز او را از این شوق و عشق منصرف نمی کرد و مانعی در این راه نمی شناخت.»
به گفته آقا بزرگ تهرانی شیخ عباس در کنار شیخ عبدالکریم حائری نقش بسزایی در تاسیس حوزه علمیه قم داشت و «یکی از یاوران و از بزرگترین مروجان شیخ عبدالکریم به شمار می رفت.»ادامه مطلب...

» نظر
<   <<   26   27   28      >
title=