سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زنده باد قصاص

خداوند متعال در آیه 179 سوره بقره می‌فرماید: «وَ لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاةٌ یا أُولِی الْأَلْبابِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» علامه طباطبایی فیلسوف و مفسر حکیم شیعه در ذیل این آیه بیان می‌دارد: «حاصل معناى این جمله این است که عفو هر چند تخفیفى و رحمتى است نسبت به قاتل، (و رحمت خود یکى از فضائل انسانى است)، و لکن مصلحت عموم تنها با قصاص تامین می‌شود، قصاص است که حیات را ضمانت می‌کند نه عفو کردن و دیه گرفتن و نه هیچ چیز دیگر، و این حکم هر انسان داراى عقل است.... صاحب این کلام منظورش از این کلام جز حفظ منافع مردم و رعایت مصلحت آنان چیز دیگرى نیست و اگر مردم به این دستور عمل کنند، چیزى عاید خود او نمى‏شود، چون میفرماید: (لکم- براى شما)‏»

حضرت امام خمینی نیز در بیان این آیه شریفه می‌فرماید: «حدود الهى براى تربیت جامعه است؛ نه براى انتقامجویى. اگر قاتل را نکشند، قتل زیاد مى‏شود؛ و فِى الْقِصاصِ حَیوةٌ؛ در قصاص زندگى است. اگر ما درِ قصاص را ببندیم، هر کسى بکشد کارش نداشته باشیم، قتل زیاد مى‏شود؛ زندگى مردم از بین مى‏رود؛ هر کس دلش خواست هر کسى را مى‏کشد. قصاص براى این است که زندگى بشر تأمین بشود. تربیت است، براى مصلحت جامعه است.»(صحیفه امام، ج‏7، ص: 314)

از اوایل انقلاب برخی به اصطلاح روشنفکران و غرب‌زده‌ها بر این حکم عقلی و شرعی تاخته و با حمله به آن، حکم خدا را «غیر انسانی» نامیدند! اینان به استناد به الفاظ خوش رنگ و لعابی مانند دفاع از حقوق بشر چشم بر تمام جنایات جانیان عالم بسته و از آن سو قصاص را حکمی خشن و مخالف حقوق انسانی معرفی کردند! حضرت امام راحل به شدت در برابر کسانی این عقیده ضد دینی را ترویج می‌کردند موضع گرفتند و با آنها برخورد نمودند و حکم ارتداد آنان را به این خاطر که علیه لایحه قصاص راهپیمایی راه انداختند و آن را غیر انسانی نامیدند صادر کردند (ن.ک. صحیفه امام، ج‏14، ص: 463)

با این وجود در طول انقلاب روشنفکرنماهای دین‌ستیز غربگرا همچنان با شیوه‌های گوناگون فریاد حقوق بشر سر دادند و احکام اسلامی را خشن نامیدند که در دوران موسوم به اصلاحات از این دست مطالب به وفور در روزنامه‌های زنجیره‌ای و بعضا سخنرانی‌ها ترویج می‌شود. نمونه اخیر این گونه تحرکات در دولت فعلی و روزنامه اصلاح طلب آسمان بود که بار دیگر راه مرتدین جبهه ملی را رفته و قصاص را غیر انسانی نامید!

در ماههای اخیر نمونه جدیدی از برخورد با احکام اسلامی و به خصوص قصاص را شاهد بودیم و آن کمپین‌هایی با پوشش بخشش و رضایت و انصراف اولیای دم از قصاص بود. برخی از این کمیپنهای به ظاهر صلح جو و طرفدار عفو هدف ازاین اقدام خود را لغو گام به گام مجازات اعدام دانستند! متاسفانه برخی افراد معلوم الحال در دولت و رسانه‌های دولتی نیز تنور این حرکات را گرم کردند. حتی در خرداد ماه امسال جشنواره ملی بخشش در همین راستا و ترغیب مردم به عفو برگزار شد!

در روزهای اخیر جریان اسید پاشی بر برخی زنان اصفهانی به شدت خشم مردم را برانگیخته است و همه مردم انتظار دارند برای عاملان این جنایت وحشتناک مجازاتی شدید در نظر گرفته شود. البته مردم متدین ایران بارها نشان داده‌اند از اعدام و مجازات افراد جانی و قاتل و مفسدین فی الارض راضی هستند. امروز همه جناحها و گروههای سیاسی با اتفاق نظر در کشور با وجود اختلاف سلیقه‌های فراوان خواهان اشد مجازات با عاملین این حادثه هستند.

اما جالب اینجاست در این میان روشنفکرانی که همواره بر قصاص حمله می‌کردند این بار گویا جرات اظهار نظر ندارند و صلاح نمی‌دانند کمپین بخشش مجازات اسیدپاشها را راه بیندازند چرا که به خوبی می‌دانند افکار عمومی که خواهان امنیت بیشتر است چنین حرفی رابر نمی‌تابد! در چنین وقایعی است که به خوبی روشن می‌شود این جمع بقای خویش را از هر چیز دیگری مهمتر می‌دانند و حقوق بشر و مبارزه با خشونت و ... در نزد اینها تنها بهانه‌ای است برای حمله به اسلام.

فارغ ازاین مباحث آنچه روشن است این است که قصاص یک حکم انسانی و ضامن حیات سالم یک جامعه است هر چند در ظاهر اجرایی خشن مانند ریختن اسید بر روی صورت یک مجرم اسیدپاش داشته باشد اما اجرای این حکم الهی سبب امنیت مردم و نا امنی برای مجرمان خواهد بود و اکنون بهترین فرصت است تا مصالح قصاص و دلایل حیات بخشی آن به جامعه برای افکار عمومی تبیین گردد.


» نظر

خط و نشانهای حزب رقیب آرای باطله!

گردهمایی افراطیون اصلاح‌طلب با مجوز دولت مسما به اعتدال در روز غدیر برگزار شد و به نام حزب افراطی «اعتماد ملی» بار دیگر در دولت اعتدال برای افراطی‌ترین عناصر سالهای گذشته که کشور را تا لبه پرتگاه بردند سوت و کف زدند و برای ملت خط و نشان کشیدند!

در این گردهمایی افرادی افراطی مانند آقایان هادی غفاری، الیاس حضرتی، رهامی و رسول منتجب‌نیا به سخنرانی پرداختند.

آقای رسول منتجب نیا قائم مقام حزب اعتماد ملی در این گردهمایی در سخنانی گفت: «یک ملت اسلامی دارای علایق مختلف و سلایق گوناگون است و نمی‌توان سلیقه یک جمع اندک را به دیگران تحمیل کرد».

یقینا این بخش از سخنان آقای منتجب‌نیا که «نباید سلیقه یک جمع اندک را دیگران تحمیل کرد» سخن به حق و درستی است اما انگیزه ایشان از بیان این سخن در گردهمایی حزب اعتماد ملی مشخص نیست.

یکی از «جمعهای اندک» در کشور ما حزب اعتماد ملی است که در دوره‌های پیاپی انتخابات با عدم اقبال مردم مواجه شده است به عنوان مثال در انتخابات مجلس هشتم حزب اعتماد ملی با تمام قوا وارد عرصه انتخابات شده بود و همین آقای منتجب نیا به عنوان سر لیست کاندیداهای این حزب برای مجلس معرفی شد و از آن لیست هیچ یک از افراد اعتماد ملی نتوانست اعتماد ملت را جلب کند و جناب آقای منجب نیا سر لیست و یار غار مهدی کروبی تنها 93 هزار رای در تهران به دست آورد و 68 ام شد!! در همین انتخابات همسر دبیر کل این حزب خانم فاطمه کروبی هم سرنوشتی شبیه سرلیست حزب اعتماد ملی داشت!

در انتخابات نهم ریاست جمهوری با تمام سر و صداهایی که دبیر کل این حزب به راه انداخت باز هم نتیجه‌ای برای این حزب حاصل نشد.

اوضاع این حزب در انتخابات بعدی بدتر هم شد. در انتخابات دهم ریاست جمهوری نیز حزب اعتماد ملی دبیر کل حزب خود را به عرصه انتخابات فرستاد که با یارگیری بسیار از داخل و خارج و هزینه‌های فراوان تنها رقیبی که پیش خود دید، آرای باطله بود و آقای مهدی کروبی تنها 300 هزار رای از ملت گرفت و بعد از آرای باطله در میان چهار کاندیدا، پنجم شد! این در حالی بود که حزب اعتماد ملی این بار نه تنها اعتماد ملت را به دست نیاورد که تعداد زیادی از اعضای ستاد این حزب و مهدی کروبی به آقای موسوی رای دادند!! با این وصف این جمع اندک با ادعای دروغین تقلب در انتخابات می خواستند نظر غیر قانونی خود را به شورای نگهبان و نهادهای قانونی و رای ملت تحمیل کنند.

با این پیشینه مشخص نیست، اینک حزب اعتماد ملی که هنوز تعداد اعضای آن مشخص نیست و در میان ملت جاذبه و علاقه‌مندی ندارد چگونه توقع دارد نظرش در مورد رفع حصر فتنه گران مورد قبول قرار گیرد و نظر این جمع اندک به دولت و ملت تحمیل شود؟ در جمهوری اسلامی هر کسی در اظهار نظر آزاد است حتی اگر از خطوط قرمزی مانند فتنه عبور کند اما نباید توقع داشته باشد هر حرفی مورد توجه قرار گیرد.

آقای منجب‌نیا در این سالهای بعد از انتخابات 88 با وجود فتنه گری و آشوب طلبی دبیرکل حزب متبوعش و با اینکه ایشان هیچ گونه برائتی از آشوب طلبی مهدی کروبی نداشته است در دانشگاه شاهد مشغول تدریس است و آزادانه در هیات علمی این دانشگاه عضو است. حال ایشان در این همایش مشخص نیست چرا از اینکه در جامعه اخوت و وحدت مورد غفلت واقع شده است گله میکند. اگر گله‌ای هم هست به نزدیکان آقای منتجب نیا در مجمع روحانیون مبارز و حزب اعتماد ملی وارد است که با رفتار و اعمال خود نه تنها وحدت و اخوت و حتی امر ولایت را نادیده گرفتند و طعم شیرین انتخابات 88 را به کام ملت تلخ کردند.

وی همچنین رفع خشونت را از دیگر پیام‌های مهم عید غدیر دانست و خاطرنشان کرد: اگر خشونتی در اسلام وجود داشته در برابر کسانی بوده است که درصدد از بین بردن اسلام و مسلمانان بودند. در اسلام کینه‌توزی، دشمنی، قضاوت، خشم و غضب وجود ندارد.

به نظر باز هم به نظر روی سخن آقای منتجب‌نیا باید با دوستان خود باشد که چرا به جای آنکه علیه دشمن موضع بگیرند آب در آسیاب دشمن ریختند و هم نوا با آمریکا و انگلیسی و صهیونست و دشمنان ملت با خشونت و آشوب به مردم و رای مردم حمله کردند و حتی به مساجد و هیاتها هم رحم نکردند و آشوب طلبان روز عاشورا را مردم خداجو نامیدند!!

خوب است افرادی مانند آقایان هادی غفاری و رسول منتجب‌نیا که علیرغم فتنه‌گری همچنان راحت و آسوده به فعالیت مشغولند، به جای خط و نشان کشیدن برای مردم و نظام، به خاطر شرایطی که دارند از مردم و نظام عدرخواهی و تشکر کنند.

 

در این میان انتظار می رود دولت محترم در مورد این گونه اظهارنظرهای غیرمسئولانه واکنش نشان داده و در مورد مساله فتنه که همچنان خط قرمز است سکوت اختیار نکند.


» نظر

نقدی بر اتهام جدید و سخیف علی مطهری به نظام!

 آقای علی مطهری نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در نامه ای تهدید آمیز خطاب به رییس جمهور نوشته است: « بدیهی است که اگر همچنان مسامحه نمایید این قضیه (ادامه حصر سران فتنه) در قالب سؤال از رئیس جمهور در مجلس پیگیری و البته برخی سؤالات فرهنگی نیز اضافه خواهد شد».

علی مطهری در این نامه حرفهای تکراری خود در مورد فتنه و سران فتنه را مجددا بیان کرده است که بارها به آن پاسخ داده شده است. وی باز هم با نادیده گرفتن زوایای روشن فتنه امریکایی سال 88 که در آن به رای ملت و رهبری و قانون و مقدسات توهین را نادیده گرفته و سران فتنه را به منتقد تنزل داده است!!

اوج بی انصافی و بی بصیرتی این نامه در جایی است که علی مطهری بار دیگر خوراک رسانه های ضد انقلاب و دشمنان نظامی را فراهم آورده است و نوشته است: «قرائن نشان می‌دهد که به هر دلیلی اراده‌ای برای محاکمه متهمان فتنه 88 و طبعا بازخوانی آن با حضور طرفهای قضیه وجود ندارد و فتنه 88 در ایران حکم هولوکاست در اروپا و آمریکا را پیدا کرده است که فقط یک سخن باید گفته شود و کسی حق تحلیل متفاوت و تحقیق درباره ریشه‌ها و عوامل گوناگون آن را ندارد»

بی تردید این اتهام و دروغ بزرگ علی مطهری به نظام خودش یک جرم است که باید به آن پرداخته شود اما جدای از این مساله به نظر می رسد آقای مطهری علاوه بر بی بصیرتی که گرفتار آن است با کم سوادی و کم شدن حافظه هم مواجه است.

آیا واقعا ایشان از سرنوشت کسانی که در اروپا و آمریکا در مورد هولوکاست اظهار نظر می کنند اطلاعی دارد؟ در انجا شدیدترین برخوردها با منکرین هولوکاست می شود. کدام منکر هولوکاست در اروپا و امریکا حق نماینده شدن یا وزیر شدن را دارد؟ بسیاری از محققین درا ین باره حتی حق تدریس در دانشگاهها هم ندارند. حتی وقتی رییس جمهور سابق کشور ما در این باره صحبت کرد فشارهای بسیاری رابه ایران آوردند که نخبگان دنیا حتی جرات سوال کردن در این باره را نداشته باشند.

علی مطهری در حالی چنین تهمتی به نطام می زند که خودش بارها در این باره در صدا و سیما و حتی تریبون مجلس و سایتها و روزنامه‌ها و دانشگاهها آزادانه صحبت کرده است و نظرات عجیب و غریب داده است. نامه تهدیدآمیز اخیر ایشان به رییس جمهور نمونه آخر اظهارات آقای مطهری در باره فتنه 88 است. مراجعه به وب سایت آقای مطهری این مطلب را به روشنی نشان میدهد. خوب است آقای مطهری بیان کند دراین مدت که اظهارات سخیفی در مورد فتنه 88 داشته است چه کسی و از چه نهادی با او برخورد کرده است؟ آن هم برخوردی از نوع برخورد با منتقدین هولوکاست!

حجم سخنان و مکتوبات آقای مطهری در این باره شاید اندازه یک کتاب بشود! این تنها سخنان آقای مطهری است که چنین ادعایی دارد در حالی که غیر از ایشان افراد بسیار دیگری هم در این باره سخن گفته اند و نوشته اند و ظلم بزرگ به مردم و نظام در سال 88 را به دعوایی داخلی و اعتراضی ساده فروکاسته اند و امروز در همین نظام مسئولیت دارند و انتخابات وقتی به نفع خودشان باشد می شود آزادانه ترین انتخاب دنیا و همین آقای مطهری در جشن انتخاباتی آنها شرکت میکند و اگر مخالف نظر آنها باشد باید مملکت را به آشوب کشید و آتشفشان به راه انداخت!

مطهری در حالی فتنه 88 را با هولوکاست مقایسه میکند که امروز چندین تن از نزدیکترین افراد به راس فتنه یعنی میرحسین موسوی در دولت حاضر هستند کسانی که صریحا به انتخابات 88 انتقاد داشتند. با این وصف آیا نظام در پی حذف منتقدان است؟ آیا آقایان آخوندی وزیر کنونی مسکن، زنگنه وزیر کنونی نفت، ربیعی وزیر کنونی رفاه، جهانگیری معاون اول رییس جمهور، نجفی سرپرست فعلی وزارت علوم، توفیقی سرپرست سابق وزرات علوم و انصاری معاون پارلمانی رییس جمهور و... در سال 88 جز منتقدین دولت وقت و انتخابات نبودند؟

اصولا این گونه اتهام زدن به نظامی که با منتقدانش نه تنها برخورد حذفی که باید گفت مماشات و لطف زیادی می کند چه هدفی را دنبال می کند؟

البته این حرف آقای مطهری که مردم از همان سال 88 فریاد می زدند حرف حقی است و مردم هم در انتظار مجازات سران فتنه هستند.


» نظر

آیا تفکیک جنسیتی همان تیغه کشی است؟

در ایامی که برخی از منتسبین به بیت امام(ره) خاطرات نادرست و اهانت آمیزی را به حضرت امام نسبت می‌دادند نوه ارشد امام خمینی(ره) در پاسخ به این اهانتها بیان داشت: «واقعا امام نسبت به بحث حجاب و اختلاط نامحرم توجه بسیار ویژه‌ای داشتند؛ در خانواده ما وقتی نوه‌های پسری به سن بلوغ می رسیدند امام آنها را از نشستن سر یک سفره با نوه های دختری منع می کردند. این تقیدات بسیار سنگینی که امام به ظواهر دینی داشتند را نمی توان در تحلیل شخصیت ایشان نادیده گرفت» (سایت جماران کد خبر: 31826 ،تاریخ خبر: 03/08/1392)

در روزهای اخیر مجددا با طرح بحث تکریم زنان (تفکیک جنسیتی) در شهرداری تهران سایت جماران در سعی کرده امام خمینی(ره) را مخالف با تفکیک محرم و نامحرم جلوه دهد. این سایت در یادداشتی بلند با عنوان «همجنس خرافه یا معیار تدین؟ مروری بر خاطرات عروس امام و دکتر شیخ الاسلامی از برخورد امام خمینی با تفکیک جنسیتی در دانشگاهها» با بیان خاطراتی از حضرت امام(ره) این بحث را از «جنس خرافه» دانسته است. نویسنده یادداشت، با این پیش فرض نادرست خود که امام اختلاط محرم و نامحرم در محیط دانشگاه و کار را قبول داشته است به نقد گفته‌های آیت الله صدیقی خطیب جمعه تهران پرداخته و می نویسد: «...در این صورت استدلال او در برابر فقیهی که بیش از 50 جلد کتاب فقهی، اصولی، اخلاقی، عرفانی، تفسیری و فلسفی از او منتشر شده است؛ و مجموعه سخنرانی‌ها و احکام سیاسی او در بیش از 22 جلد با عنوان «صحیفه امام» منتشر شده است؛ چیست؟»تا این گونه القا نماید که تجلیل امام جمعه موقت تهران از تفکیک جنسیتی خلاف سیره امام راحل است! همین سایت در مصاحبه با آقای موسوی بجنوردی نیز به گونه ای دیگر به این بحث تاخته است.

استناد آنچه نویسنده یادداشت و آقای موسوی بجنوردی از آن به عنوان مخالفت امام با تفکیک جنسیتی یاد می‌کنند، خاطره ای است که از قول خانم فاطمه طباطبایی نقل شده است که:

«در گروه فلسفه دانشگاه تهران که دانشجوی مقطع لیسانس بودم ...یک روز ما رفتیم دیدیم که وسط این کلاس بزرگ تیغه کشیده‌اند. در ورودی یکی بود ولی وسط آن را تخته زده بودند و از در ورودی ما وارد می‌شدیم پسرها سمت چپ می‌رفتند آن طرف می نشستند و دخترها روبروی در می‌نشستند. آن چیزی که به نظر من خیلی مسخره آمد یکی اینکه در راهرو دختر و پسرها یکی بودند و علاوه بر آن اول انقلاب فرهنگی بود و همه بچه‌های مذهبی بودند، طرح این مسایل اصلاً خیلی جایی نداشت و دانشجویان هم معمولاً افرادی بودند که سن‌شان معمولاً چهار یا پنج سال از دانشجویان عادی بزرگتر بودند چون انقلاب فرهنگی شده بود و چندسال دانشگاهها به تعطیلات خورده بود. دیگر دانشجویان 19 ساله نبودند معمولاً آدمهای کمی پخته‌تری بودند. پسرها عموماً مذهبی، دخترها هم عموماً چادری و مذهبی بودند. جو اصلاً یک جو مذهبی کاملی بود ... شاید به همین علت که جو خیلی مناسب و مذهبی بود اینجا را انتخاب کرده بودند که وقتی جو کاملاً مذهبی است همه استقبال می کنند پس از اینجا شروع کنند و به بقیه قسمتهای دانشگاه بروند.

ظاهراً بچه‌های انجمن اسلامی بودند، ما رفتیم و نشستیم. حضور و غیاب استاد به این صورت بود که ایشان یک ورقه یا دفتری را می گذاشتند اول میز، مثلاً سه ردیف صندلی بود و دانشجویان نشسته بودند هر کسی در این برگه جلوی اسم خودش ضربدر می‌زد و برگه می‌چرخید می‌رفت تا آخربعد به پسرها می‌رسید باز پر می‌شد و می‌رفت تا جلوی استاد می‌رسید، آن روز این ورقه را دادند ما هم خوب پر کردیم حالا خواستیم برگه را به پسرها بدهیم آن طرف دیوار تیغه‌ای مشخص نبود و ما نمی‌دانستیم آنطرف کی نشسته وکه ننشسته، این برگه را گرفته بودند بالا که از آنطرف ببینند در نهایت استاد به یکی از برادرها گفت بلند شوید و آن دفتر را بگیرید به همین خاطر اعضای کلاس خندیدند.
از طرف دیگر استاد هم وسط نشسته بود بعضی‌ها می‌گفتند استاد این طرف‌تر بیائید ما نمی‌بینیم و طرف دیگر هم می‌گفتند آن طرف‌تر بیائید! یک جو مسخره‌ای آن هم در محیطی که همه مذهبی‌اند به وجود آمده بود. ... بالاخره شب به خانه آمدم و پیش امام رفتم و قضیه را گفتم. من جریان را تعریف کردم مثل بقیه وقتها ...
آقا گفتند مگر چه شده گفتم که هیچی تخته وسط کلاس کشیدند چون می‌خواهند فضا حسابی مذهبی بشود. طبق معمول ما این حرفها را زدیم. امام در حضور من خیلی عکس‌العمل نشان ندادند ولی طرح را خیلی نپسندیدند. این قضیه را من گفتم و تمام شد به احمد فوری گفته بودند، دیدم احمد آمد و گفت فاطمه چه چیزی به آقا گفتی؟ گفتم برای چه؟ گفت آقا به من گفتند که برو با دانشگاه تماس بگیر و بگو سریع تیغه را بردارید. ... آقا برای من خیلی توضیح ندادند فقط به من گفتند برو تماس بگیر و حتماً برایت مسجل بشود و بعد هم بگو زود بردارید. احمد به من گفت تو شماره تلفنی از دانشگاه داری؟ رئیس دانشکده کیست؟ گفتم آقای دکتر شیخ الاسلامی. ...و من شماره تلفن ایشان را دادم. ... ظاهراً به آقای شیخ‌الاسلامی گفته بودند و ایشان هم بنای اینکه با جهاد دانشگاهی و انجمن اسلامی در بیفتد نداشت، گفته بود فردا صبح می‌رویم بچه‌های جهاد و انجمن را می‌خواهیم و با هم صحبت می‌کنیم تا کم‌کم آنها خودشان متقاعد بشوند چون فکر می‌کرد که خودش نمی تواند جلوی انجمن و جهاد بایستد. .. آنها به نظرشان آمده بود که خیلی شاهکار کرده‌اند ... احمد برگشته بودند و آقا پرسیدند که احمد گفتی؟ احمد گفته بود بله آقا، گفتند فردا صحبت می‌کنیم تا حل شود. که امام گفته بودند فردا صبح که کلاس تشکیل می‌شود نباید این تخته باشد و دوباره احمد تماس گرفته بود که آقای دکتر نظر امام اینگونه است. بعد امام گفته بودند که احمد برو با انجمن اسلامی و هر کس که مسئول است تماس بگیر بگو که اگر امروز شما خرافات و سلیقه شخصی را وارد دین کنید فردا چه کسی می‌خواهد جدا کند و بالاترین لطمه و بالاترین خطر برای اسلام این است که ما بیائیم و خودمان سلیقه خودمان را قاطی دین کنیم. اگرامروز به دست شما بچه های مذهبی اینها قاطی شوند فردا چه کسی می خواهد جدا کند.»

 جماران در مصاحبه با آقای موسوی بجنوردی هم نوشته است: «امام خمینی(س) طبق خاطره ای که خانم طباطبایی از ایشان نقل می کنند، موافق دیوار کشیدن میان دانشجویان دختر و پسر نبود.»

اما با توجه به این خاطره و آنچه آقای موسوی بیان داشته این خاطره ارتباط چندانی با مباحثی که امروز در جامعه پیرامون طرح تکریم زنان مطرح می‌شود ندارد. چرا که آنچه امام با ان مخالفت بوده است تیغه کشیدن در وسط کلاس بوده است که موجب وهن دین و مضحکه دانشجویان شده است و مشخص نیست آقایان از کجای این خاطره مخالفت امام با تفکیک جنسیتی را استنباط کرده‌اندو مخالفت با آن را مخالفت با اندیشه های امام می‌دانند !؟!

اگر به خاطره‌ای که از نوه ارشد امام(ره)، حجت الاسلام سید حسن خمینی در ابتدای نوشتار بدان اشاره شد توجه شود، می‌بینیم حضرت امام در خانه خود و در میان اعضای خانواده خود، بر سر سفره آن هم بین کودکان یک قوم و خویش که همگی از خانواده عالم بوده‌اند، وقتی به سن بلوغ می‌رسیدند تفکیک جنیسیتی می‌کرده است. آقای موسوی بجنوردی که تفکیک جنسیتی را اهانت به کرامت زن می‌داند در برابر این سیره حضرت امام چه صحبتی دارند؟  آیا امام خدایی نکرده -آن گونه که آقای بجنوردی از طرح تفکیک جنسیتی نتیجه‌گیری کرده است- دختران را بوالهوس می دانسته است؟

آیا می‌توان پذیرفت فقیهی که به تعبیر نویسنده «بیش از 50 جلد کتاب فقهی، اصولی، اخلاقی، عرفانی، تفسیری و فلسفی از او منتشر شده است» در منزل خود بین دختران و پسران کم سن و سال تفکیک جنسیتی کند اما با تفکیک جنسیتی عاقلانه و مدبرانه که از اختلاط پسران و دختران نامحرم جلوگیری کند مخالف باشد؟

جدای از این مساله یقینا شرایط دانشگاه اوایل انقلاب با شرایط امروز متفاوت است و با مراجعه به خاطره خانم طباطبایی تفاوتهای فرهنگی و شرایط سنی آن دوره با امروز مشخص می‌شود و جدای از آن رشد چشمگیر دانشجویان به خصوص دانشجویان دختر در این سالها شرایط را کاملا با آن روزها، متفاوت کرده است و اگر همچون حضرت امام(ره) قایل به دخالت مکان و زمان در اجتهاد باشیم امروز باید در مورد تفکیک جنسیتی به گونه‌ای متفاوت با اول انقلاب اندیشید. چنانچه امروز قریب به اتفاق مراجع عظام تقلید مانند حضرات آیات صافی، مکارم، نوری، علوی گرگانی، سبحانی و جوادی آملی تفکیک جنسیتی را ضروری می دانند.

افزون بر این در متن یاد شده سخنی از دکتر شیخ الاسلامی رییس دانشکده الهیات وقت دانشگاه تران آمده است که: «حضرت امام (س) در این زمینه بیانشان بسیار صریح بود و اعلام کردند ما در اسلام این سابقه را نداریم که کلاس درسی یا جلسه مذهبی و دینی مابین زنان و مردان به این صورت فاصله گذاشت و دیوار کشید ...» این نقل قول از ایشان به نظر درست به نظرر نمی‌رسد و نمی‌توان آن را به امام نسبت داد؛ چرا که ایجاد حائل بین زن و مرد حداقل در جلسات مذهبی و دینی سابقه داشته است و برای این امر کافی است نگاهی به تحریر الوسیله حضرت امام(ره) انداخته شود:
«مسأله 1433- در نماز جماعت باید بین مأموم و امام پرده و مانند آن که پشت آن دیده نمى‏شود فاصله نباشد و همچنین است بین انسان و مأموم دیگرى که انسان به واسطه او به امام متصل شده است، ولى اگر امام مرد و مأموم زن باشد چنانچه بین آن زن و امام یا بین آن زن و مأموم دیگرى که مرد است و زن به واسطه او به امام متصل شده است پرده و مانند آن باشد اشکال ندارد.»

همچنین در استفتائات ایشان آمده است:

«سوال: از قدیم در مساجد موقع نماز خواندن و روضه و موعظه پرده بین زن و مرد بوده و روحانیون و ائمّه جماعات هم چنین توصیه مى‏کردند، ولى اکنون بعضى از اساتید دانشگاه و سخنرانانى که در بعضى از مساجد و مجالس سخنرانى مى‏کنند مى‏گویند اصلا پرده و دیوار قرار دادن بین زن و مرد در إسلام نبوده و نباید باشد. آیا باید در مساجد (در حال نماز و یا روضه خواندن و موعظه کردن) پرده بین زن و مرد باشد یا نه؟

جواب:

- در صورتى که مفسده‏اى نیست پرده لزوم ندارد، بلى در «نماز» احتیاط مستحبّ آن است که زن عقب‏تر از مرد باشد مگر در صورتى که بین آنها حائلى مثل پرده باشد.» (استفتاءات، ج‏3، ص: 249)

همچنین در مورد سابقه چنین امری خوب است جناب آقای بجنوردی به نحوه سخنرانی حضرت فاطمه زهرا در خطبه فدکیه نظر کند چنانچه مرحوم آیت الله مجتبی تهرانی از شاگردان برجسته حضرت امام در این باره بیان داشته است: «فَنیطَتْ دُونَها مُلاَءةٌ؛ سپس میان حضرت و مردم پرده‌‏ای نصب شد. وقتی حضرت زهرا(س) وارد مسجد می‏شود در آنجا پرده‏ای نصب می‏شود. مُلاَءةٌ به معنای إزار یا پرده است. یعنی بین ایشان و آن مردها که از مهاجرین و انصار و گرداگرد ابی‏بکر بوده‏اند پرده‏ای آویخته می‏شود حتی در برخی نسخه‏ها آمده است مُلاَءةٌ قِبطّیةٌ یعنی حتی جنس پرده را که مصری بوده است مشخص کرده‏اند. به هر حال نکت? مهم در این بخش آن است که همین که حضرت وارد می‏شود دستور می‏دهند که پرده‏ای بین ایشان و دیگران بیاویزند. البته از کلم? فَجَلَست که در خطبه آمده استفاده می‏شود که قبل از این که حضرت بنشینند پرده را سریع می‏آویزند. یعنی همین که خبردار می‏شوند دختر پیغمبر(ص) در راه مسجد است یا به محض ورود ایشان محیط را آماده می‏کنند و این پرده را نصب می‏کنند و این خود باز از اموری است برای حفظ حضرت از نگاه مردان و احترامی بوده که به صورت سنّت درآمده است و امروزه نیز در مجالس مذهبی رعایت می‏شود.»

با این وجود شاید نتوان به این گونه نقل قولها که دربرابر محکمات و نص امام است اعتماد نمود.

 لذا با «مرور خاطرات دکتر فاطمه طباطبایی عروس امام خمینی(ره) و دانشجوی فلسفه وقت دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران» نمی‌توان «از برخورد جدی امام خمینی با طرح تفکیک جنسیتی» سخن گفت  فلذا در سایتی که نام جماران را دارد و منتسب به بیت امام است «نباید به بهانه تفکیک جنسیتی در فضاهای اداری، که موضوعی متفاوت با تفکیک جنسیتی در فضاهای دانشگاهی است، به طرح دیدگاهها و سیاستهایی ...  بپردازیم که با دیدگاههای بنیانگذار جمهوری اسلامی مغایرت دارد».

در مصاحبه همین سایت با آقای موسوی بجنوردی آمده است: «در مدتی که در این دانشگاهها در مقاطع مختلف ارشد و دکتری تدریس می‌کنم، در همه کلاسها دخترها و پسرها کنار هم می‌نشینند. تاکنون در دانشگاه خلافی ندیده‌ام و می‌دانم که دانشجویان در کلاس درس تمام هوش و حواس خود را صرف تحصیل می کنند.» اما سخن اینجاست که بحث تفکیک جنسیتی در رشته‌های کارشناسی و پایین‌تر از آن چگونه است؟ آیا دختران و پسران جوان این مقطع در دانشگاهها و به خصوص دانشگاه آزاد آن گونه که آقای بجنوردی مطح می‌کنند، هستند؟ به نظر ایشان در این باره تجربه‌ای ندارد. اما اگر بتوان به نحو درست و منطقی این تفکیک را همانگونه که حضرت امام بر سر سفره این کار را انجام می‌داده، بدون دیوارکشی و تیغه چوبی انجام دهیم چه اشکالی به این بحث مطرح است؟ چنانچه در سالهای گذشته در سطح کارشناسی در برخی دانشگاهها تا صد در صد این جداسازی انجام شد.

همچنین ایشان در واکنش به سخنان اخیر خطیب نماز جمعه شهر تهران درباره تفکیک جنسیتی در دانشگاهها گفته است: «کسانی به طرح این مسئله می‌پردازند که زنان و مردان جامعه را فاسد می دانند. چرا ما باید به دخترهایمان بدبین باشیم و چرا باید خیال کنیم هر پسر دانشجویی دچار انحراف است؟»

برای اطلاع آقای موسوی بجنوردی، باید گفت که امروز قریب به اتفاق مراجع، از طرح تفکیک جنسیتی دفاع می‌کنند و ایشان یقینا قایل به این سخن نیستند که مراجع با تقوا و استخوان کرده در دین و دفاع از تشیع مردم را منحرف می‌دانند، بلکه اینان حافظ دین و در پی اجرای دستور الهی هستند.


» نظر

نقش بیت امام در وحدت جامعه

آیت‌الله بجنوردی در مصاحبه با یکی از روزنامه‌ها (روزنامه قانون، ش.363 شنبه 26بهمن، ص.2) در پاسخ به این سوال که «در سخنانتان اشاره کردید که برخی‌ها با بیت امام (س)مشکل دارند، دلیل این دشمنی چیست؟» پاسخ داده است:

«این افراد با بیت امام(س) دشمنی می‌کنند برای اینکه با خود حضرت امام(س) مشکل دارند. فرد در فرزندانش می‌ماند و  امامی که شرف و عزت را برای ایران به ارمغان آورد باید با فرزندان آن درست برخورد شود.»

البته بیان ایشان کلی و مبهم است و اشاره‌ای به دشمنان بیت حضرت امام نکرده است اگر منظور ایشان از دشمنان، مخالفان و معاندان سرسخت حضرت امام باشد که اساسا به خاطر ایجاد نظام اسلامی و احیای اصل ولایت فقیه با ایشان مقابله می‌کند مشخص است چنین کسانی به دلیل دشمنی با حضرت امام با منسوبین و بیت ایشان هم دشمنی داشته باشند و لذا توصیه ایشان به این جماعت که باید فرزندان امام درست برخورد کنند توصیه‌ای لغو است چرا که این جماعت به چنین توصیه‌هایی وقعی نمی‌نهند!

اما ممکن است منظور ایشان از دشمنان برخی منتقدان داخلی باشد که انتقاداتی به مواضع برخی اعضای بیت امام دارند این‌ها دو دسته هستند برخی منتقدانی هستند که در برخی موارد دست به تندروی زده و حوادثی مانند حادثه حرم امام در سال را پدید آوردند که باعث آزردگی امام خامنه‌ای هم شد و برخی دیگر منتقدینی هستند که بدون تندروی تنها به نقد عملکرد برخی افراد می‌پردازند.

در میان این دو گروه به سختی می‌توان کسی را یافت که با خود حضرت امام(ره) مشکلی داشته باشد بلکه گروه اول به دلیل برخی مواضع نادرست حجت‌الاسلام سید حسن خمینی در فتنه 88 با آن شیوه نادرست به ایشان انتقاد کردند و تصورشان این بود شعار «نواده روح الله سید حسن نصرالله» در دفاع از آرمانهای حضرت امام است. گروه دوم نیز که به طریق اولی چنین دغدغه‌ای دارند و عملکرد برخی اعضای بیت امام را در راستای سیره ایشان نمی‌دانند.

خوب است آقای بجنوردی به برخی مواضع اطرافیان خود در بیت امام در چند سال اخیر نظری کند تا ببیند چگونه برخی مواضع عجیب اینان باعث شادی دشمنان حضرت امام شده است به گونه‌ای که حتی مورد حمایت و تشویق آنها نیز قرار گرفته‌اند.

مواضعی که در برخی موارد مغایر و گاه متضاد با منش حضرت امام است که نمونه اخیر آن مصاحبه یکی از اعضای بین امام با یکی از روزنامه‌های خارجی بود که مواردی خلاف را به امام نسبت داده بود که حجت الاسلام سید حسن خمینی را نیز به واکنش شدید علیه او وا داشت! و یا پوشش غیر اسلامی یکی دیگر از اعضای این بیت در یکی از دانشگاههای خارجی که حتی موجب شد مادرش برای سرپوش گذاشتن به آن به فتوشاپ پناه ببرد! یقینا منظور آیت الله بجنوردی این نیست که حتی اگر اعضای بیت امام عملی خلاف شرع و سیره امام انجام دادند کسی به آنها اعتراض نکند.

در واقع این گزاره که «چون شخصی در بیت حضرت امام است باید با آن درست برخورد شود» باید درست معنا شود. البته کسی حق بی‌احترامی و توهین به هیچ کسی را ندارد و این مختص به بیت حضرت امام نیست، اما وقتی یکی از اعضای بیت امام با سخنی نادرست به حضرت امام و یا شهدا توهین می‌کند و مواضعی بر خلاف مشی سیاسی و اخلاقی امام اتخاد می‌کند آیا نباید مورد نقد و هشدار واقع شود؟ چنانچه حجت الاسلام سید حسن خمینی نیز به برخی از خویشاوندان نزدیک خود اعتراض کرد.

آقای بجنوردی یقینا اذعان دارند آنچه مهم و ضروری است تفکر و منش حضرت امام است که به قول ایشان «شرف و عزت را برای ایران به ارمغان آورد» نه بیت و فرزندان و نوادگان و ... ایشان. گرچه منسوبین حضرت امام به خاطر همین انتساب در بین ملت ایران محترم هستند اما همین ملت از امام خود آموخته اند که فرمود: «مردم یک عقد اخوتى با افراد نبسته‏اند که! با هیچیک از ما. اگر دیدند من یک وقتى پایم را کنار گذاشتم از آن رویه‏اى که خود این ملت دارد و این سیل خروشان دارد، من بخواهم به خلاف این سیل شنا بکنم، من را از بین مى‏برند؛ هر کس باشد این طور است.» (صحیفه امام، ج‏14، ص: 445)

آقای بجنوردی در همین مصاحبه بیان داشت است: «الان باید طوری شود که رسانه‌ها و به ویژه رادیو و تلویزیون در مسیر انقلاب حرکت کنند و به دنبال یک طیف خاص نروند و در پی وحدت باشند و طوری اقدام نکنند که باعث جبهه گیری شود. صدا و سیما نباید راست و چپ بازی در بیاورد، چراکه هدف ما اعتلای ایران و جمهوری‌اسلامی است.» البته چنین سخنی، توصیه‌ای به جا و مناسب است اما این توصیه برای بیت حضرت امام با توجه به جایگاه آن به طریق اولی واجب‌تر است. بیتی که منسوب به رهبری جهانی است باید داعیه‌دار وحدت جامعه باشد و در اختیار جناح خاصی نباشد متاسفانه امروزه دیده می‌شود سایت جماران که متعلق به بیت امام است توسط تندروهای اصلاح‌طلب اداره می‌شود و برخی تندروهای حزب مشارکت، به دلیل انتساب با بیت امام، در این سایت، مواضعی برخلاف سیره ایشان می‌گیرند که عملا وحدت‌شکن و بعضا تنش زا می‌باشد. لذا جا دارد آیت‌الله بحنوردی به برخی اعضای جوان بیت امام گوشزد کنند بیت امام باید در مسیر انقلب حرکت کند و به دنبال یک طیف خاص نرود و  در پی وحدت باشد و طوری اقدام نکنند که باعث جبهه‌گیری شود بیت امام نباید چپ و راست بازی در بیاورد چرا که هدف ما اعتلای جمهوری اسلامی است.

البته در ابتدا جا دارد خود جناب آقای بجنوردی نسبت خود با برخی اعضای تندروی جامعه روحانیون مبارز مشخص و رفت و آمد این افراد افراطی در بیت امام را توجیه نماید آنگاه چنین توصیه‌ای به جوان‌ترها نماید که رطب خورده منع خرما ننماید!


» نظر
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
title=