چند سالی رسم شده است مردم تهران –مخصوصا- در اقدامی که منبع و ماخذ آن روشن نبوده و هنوز هم نیست در آغاز ماه ربیعالاول بر در هفت مسجد رفته و با دق الباب آن مساجد خبر پایان ماه عزا و مصیبت را به حضرت زهرا داده و با این کار طلب حاجت میکردند. نگارنده دو یا سه سال در این مراسم همراه خانواده رفتم (فقط بعنوان همراه و کنجکاوی). سال اول فضا خیلی ساده و بی پیرایه بود در مسجد را می زدند و می رفتند. سالهای بعد هم جمعیت اضافه شد هم اعمال و مراسمات!!! مثلا شمع روشن می کردند جلوی در مسجد را آب پاشی می کردند شیرینی و شکلات و آش می دادند به مسجد دخیل می بستند دعاهای مخصوص می خواندند و...!! عموما افرادی در این مراسم شرکت می کردند که ظاهرا قیافه متدین نداشتند.
با گسترش این حرکت استفتائاتی از مراجع شد که همگی آنرا عملی بدعت آمیز نامیدند! اما با این حال مردم هم چنان به این رسم من در آوردی اصرار داشته و دارند. و جالب اینکه در برابر فتوا و سخنان مراجع هم مقاومت می کنند تا حاجت بگیرند!!
اماجالب اینجاست آقای ابطحی در وبلاگ خود از این حرکت مبتکرانه!! تمجید کرده و نوشته است: چند سالی است که شنیدهام در بعضی مساجد تهران شب اول ماه ربیع مراسم مشتلق برگزار میشود. حتما این موضوع سابقهی دینی ندارد ولی کار خوش ذوقانه ای است. به پیامبر برای پایان یافتن ماه محرم و صفر که ماه های عزاداری است، تبریک میگویند.
آخر شب پشت در بعضی مساجد جمع می شوند و شکلات و شیرینی و گل می آورند و به پیغمبر برای پایان عزاداریها و شروع ایام خوشحالی تبریک میگویند و حاجات خود را به عنوان مشتلق از پیامبر طلب میکنند.
با اینکه نسل در نسل خانوادهی ما آخوند بودهاند اما از این مراسم " تهرانی" خبر نداشتم و به همین دلیل میگویم که سابقهی دینی ندارد اما از همان وقت که این مراسم را در تهران دیدم، نسبت به این کار یک جورائی احساس خوبی داشتم.
دلیلش هم این بود که معتقدم دین نباید همیشه وقت عزا و غم حاضر باشد. هر چه خوشی و لذت و صمیمیت و دوستی بنام دین رواج پیدا کند، زیباست. به خصوص که جامعه ی جوان دینی ما خیلی نیاز دارد که بنام دین هم شادی کند. خدا عزاداری ها را قبول کند و حاجت همه شان را که بنام دین شادی می پراکنند، به خاطر این مشتلق قشنگ برآورده کند.
روشن است استدلال غیر کارشناسانه و غیر علمی آقای ابطحی بسیار مخدوش است و ریشه در تفکر اباحه گرایانه اصلاح طلبی دارد که سالهای قبل از آن به تساهل و تسامح تعبیر میشد. واقعا هر حرکت خوش ذوقانه ای که انسان تشخیص دهد یک امر دینی است؟؟ آیا این صحیح است که مثلا بعنوان اینکه شادی به دین اضافه کنیم دست به خرافه بزنیم؟ آیا واقعا هر چه خوشی و لذت و .. به نام دین رواج پیدا کند زیباست؟؟؟آنهم به همین اطلاق و عمومیتی که ایشان گفته است!! ایشان از مغالطه البته اما نیز استفاده کرده است. همان گونه که می گویند می دانم غیبت حرام اما فلانی... ایشان هم با بیان اینکه این امر سابقه دینی ندارد می گوید کاری زیباست و باید وارد دین شود!
استحسان از جمله اموری است که شیعه بدان معتقد نیست منتهی اصلاح طلبان حتی فقهای آنها بدان تمسک میکنند و به همین خاطر است که شاید دست دادن با نامحرم هم توجیه می شود!
به نظر بنده معرفی ماه محرم و صفر عنوان عزا که حضرت زهرا از رفتن آن خوشحال میشود یک حرکت خزنده و حساب شده علیه عاشورا و محرم است و ترویج این گونه خرافات و بدعتهای غیر معقول در راستای همین امر میباشد.
وبلاگ میدان گفتگو
کلمات کلیدی : یادداشتها
»
نظر