سفارش تبلیغ
صبا ویژن

با مخاطبین

مخاطب شاید اصلی ترین رکن دنیای ارتباطات و جهان رسانه ای باشد.چه اینکه همه رسانه ها تلاش دارند تا بر جمعیت کمی مخاطبین خود بیفزایند.واکنشهای مخاطبین به یک رسانه از هر نوعی که باشد برای دست اندرکاران ان رسانه بسیار مهم و حیاتی است و چه بسا برخی از آنها سیاستها و سلایق خود را بر اساس سلایق و نظرات مخاطبین خود تغییر دهند! چرا که رسانه بدون مخاطب را باید مرده دانست! بخصوص در دنیای مدرن پرهزینه امروز. وسایل ارتباط جمعی انتظار دارند پیامهایشان واکنش مخاطب را مثبت یا منفی بر انگیزد تا بدین سان احساس وجود و آنگاه انگیزه تداوم کار داشته باشند.من معتقدم در کنار جذب کمی مخاطب آنچه بیشتر اهمیت دارد جذب کیفی است بدین معنا که ممکن است رسانه ای پیامی را به افرادی معدود منتقل کند اما اثرپذیری آن افراد از رسانه بسیار قابل اعتنا باشد.همانگونه که انبیای الهی ابتدا در جذب کیفی افراد می کوشیدند و البته نگاهی هم به تعداد حامیان خود داشتند.در دنیای مادی امروز که اکثریت را مقدس می دانند هر آنچه بیشتر باشد لزوما بهتر نیز می باشد و لذا برای بالا بردن کیفیت رسانه خود از هر کاری که کمیت مخاطبین را بیشتر کند دریغ نمی کنند! اما با نگاه تکلیف مدارانه و وظیفه نگر رسانه به اطلاع رسانی و امر به معروف و نهی از منکر و آگاهی بخشی و نشر ارزشهای جامعه و ... می پردازد اما هدفش وفور مخاطبین نیست بلکه به شعور مخاطب ارج می نهد. گرچه به اولی هم نظر دارد.
صبح صادق خواه ناخواه مخاطبین وسیعی دارد از وزارت خارجه رژیم غاصب صهیونیستی گرفته تا پایگاههای مخلص بسیج شهرهای ایران.در این طیف وسیع مخاطب صبح صادق نیز هم چون سایر رسانه ها با عده ای در جنگ است و با برخی هم رنگ. مخاطبان هم رنگ و همراه یک نشریه و رسانه نقش به سزایی در جنگهای رسانه ای دارند.اول کیفیت همراهان و سپس کمیت آنها می تواند به طور آشکارا در نبرد رسانه ها غالب و مغلوب مشخص نماید.مجموعه سپاه بر اساس تکلیف خود در جنگ فقر و غنا، اسلام و کفر، به وظایفش عمل خواهد نمود : که نمونه اخیر آن در نبرد سایبریک گواه خلوص و تکلیف مداری مورد ادعاست- اما با این وجود مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق آورد! تا بعد...
ا لحمدلله علی ما ساء و سر

¤دبیر گروه معارف

صبح صادق، ش.397، ص.14

 


» نظر

در بیان ارزش آبروی مومن3/حفظ آبرو یا رسوایی؟

یسع بن حمزه می‌گوید: در مجلس حضرت رضا (ع) بودم و جمعیت بسیاری درمجلس حضور داشتند و از امام در خصوص حلال و حرام سوال می‌پرسیدند، که ناگهان مردی وارد مجلس شد و به امام(ع) عرض کرد: من از دوستان شما هستم و در سفر حج پولم تمام شده و خرجی راه ندارم تا به وطنم برسم، اگر امکان دارد خرجی راه را به من بدهید، وقتی به وطن رسیدم، آنچه به من داده‌اید معادل آن از جانب شما صدقه می‌دهم. امام رضا (ع) به او فرمود: بنشین خدا به تو لطف کند. امام رو به مردم کرد و به پرسشهای آنها جواب فرمود. سپس همه رفتند و تنها آن مرد مسافر و من و دو نفر دیگر در خدمت امام ماندیم. حضرت برخاست و وارد حجره‌ای شد و پس از چند دقیقه بازگشت. از بالای در دستش را به سوی مسافر دراز کرد و فرمود: این مقدار دینار را بگیر و خرجی راه خود را با آن تامین کن و این مبلغ مال خودت باشد، دیگر لازم نیست از ناحیه من معادل آن را صدقه بدهی. برو که نه تو مرا ببینی و نه من تو را ببینم. مسافرخراسانی پول را گرفت و رفت. سلمان به امام رضا(ع) عرض کرد: فدایت گردم که عطا کردی و مهربانی فرمودی، ولی چرا هنگام پول دادن به مسافر خود را نشان ندادی و پشت در خود را مستور نمودی؟ امام رضا (ع) فرمود: ازآن ترسیدم که شرمندگی درخواست رادرچهره او بنگرم. آیا سخن رسول خدا (ص) رانشنیده‌ای که فرمود: پاداش آن کس که کار نیکش را می‌پوشاند معادل پاداش هفتاد حج است وآن کس که آشکارا گناه می‌کند مورد طرد خداست و آن کس که گناهش رامی‌پوشاند در صورت توبه مورد آمرزش خدا قرار می‌گیرد”(1.)ادامه مطلب...

» نظر

در بیان ارزش آبروی مومن2/از تشنگی بمیر و مریز آبروی خویش

آبروی انسان مایه حیات شخصیت او است. انسان مومن نزد خداوند منزلت ویژه‌ای دارد تا آنجا که می‌فرماید: “ان الله یدافع عن الذین آمنوا”. پس کسی که خداوند مدافع اوست، چگونه انسان به خود جرات می‌دهد که پرده‌اش را بدرد، و رازش را فاش کند یا عیبش را آشکار سازد، و یا بی‌دلیل به او تهمت وارد نموده، آبروی او را بریزد. رسول خدا (ص) در بخشی از خطبه خود در حجه الوداع در بیان اهمیت جان و آبرو چنین می‌فرمایند: “مردم! چنان که این روز (ایام حج) و این شهر (مکه) محترم است، خون و آبروی شما هم محترم است. حق ریختن خون و بردن آبروی یکدیگر را ندارید، تا آن گاه که به دیدار خدا نایل گردید”(1.) ادامه مطلب...

» نظر

در بیان ارزش آبروی مومن(1) /کرامت الهی انسان برتر از کعبه

حفظ آبروی مردم بویژه مومنان، از ارزش والایی در پیشگاه الهی برخوردار است. مطابق روایت: “المومن اعظم حرمه من الکعبه”(1) احترام مومن از احترام کعبه نیز بالاتر است. حفظ آبروی مومن بقدری اهمیت دارد که خداوند در پاره‌ای اوقات، خطاهای انسان مومن را از ملائکه نیز پوشیده می‌دارد. البته این هنگامی است که ما حدود الهی را شناخته و حقوق او را رعایت کنیم، تا پیش او وجیه و آبرومند شویم، آنگاه او آبروی ما را پیش فرشته‌ها هم حفظ می‌کند. اگر یک وقتی پای ما لغزید، نمی‌گذارد آن ملائکه هم بفهمند! چه رسد به دیگران، حتی وجود مبارک پیامبر اعظم؛ چه آنکه در روایت آمده است: وجود مبارک رسول گرامی(ص) نقل می‌کند که من به خدای سبحان عرض کردم در قیامت، بررسی اعمال امت مرا به من واگذار کن که اگر در بین آنها کسانی بودند، لغزشی داشتند، آبروی من پیش انبیای دیگر نرود. “ان علینا حسابهم”(غاشیه/26)، جواب آمد: “من اعمال برخی از اینها را خودم به عهده می‌گیرم، بررسی می‌کنم که حتی تو هم متوجه نشوی! که اگر اینها لغزشی داشتند، آبروی اینها پیش تو هم نرود”(2.)ادامه مطلب...

» نظر

دلیل سکوت چندین ساله میر حسین!!

خاتمی به نفع میر حسین کنار کشید و در نامه ای خطاب به وی او را فرشته نجات ایران بحران زده!! خواند. پس از آن میر حسین موسوی که این روزها قرار است به اندازه بیست سال سخن بگوید در نامه سراسر تجلیل از اصلاحات و جامعه مدنی و شخص خاتمی بخشی از دلایل خود مبنی بر سکوت چندین ساله خود را افشا کرد!!

وی در بخشی از این نامه نگاشته است: برای سال‌ها به عنوان یک شهروند از این که شخصیت عزیزی چون شما ریاست این جمهوری را بر عهده گرفته است لذت می‌بردم وبه آن افتخار می کردم. ...

اینکه چرا در سالهایی که بر اسلام و انقلاب هجمه های فراوان می شد و مطبوعات پایگاه دشمن شده بودند آقای میر حسین دم فرو بسته بودند در کلام ایشان نمایان است چرا که ایشان در آن سالها مشغول  لذت بردن و افتخار کردن بوده اند و مجالی برای سخن نداشته اند!! 18 تیر  78 کنفرانس برلین تحصن دشمن شاد کن نمایندگان مجلس ششم و دهها مورد دیگر باعث نشد لذت و افتخار آقای میر حسین اندکی فروکاسته شود و رگ غیرت ایشان در دفاع از اسلام ناب و اندیشه های امام متورم شود..

اما اینک ایشان معتقد است:  خود (یعنی خاتمی)  می‌دانید که اینجانب ( یعنی میر حسین) چون شما راه درست را اصلاحات همراه بازگشت به اصول، و نیز پیرایش و نوزایی در این مسیر تلقی می‌کنم و اگر مختصات زمانه ایجاب نمی‌کرد برای تداوم این طریق کسی را مناسب‌تر از پایه‌گزار آن (یعنی خاتمی) نمی‌دانستم. با این توضیح دلیل سکوت آن چنانی  و فریادهای این چنانی میر حسین کمی مشخص می شود!  مختصات زمانه عبارت مبهمی است که میر حسین با تمسک بدان قصد دارد هم بر سکوت بیست ساله خود سرپوش بگذارد و هم کناره گیری خاتمی را توجیه کند! با توجه به دیگر سخنان میر حسین روی کار آمدن دولت نهم باید  آن مختصات زمانه باشد. البته آقای میر حسین باید روشن کند چه اتفاقی رخ داده است که ایشان را این چنین به صحنه کشانده است؟ دولتی که به اعتقاد رهبر به خوبی آرمانهای امام و انقلاب را احیا کرده است و انقلاب را به مسیر خود نزدیک کرده است چه ویژگی منفی ای دارد میر حسین آن را بر نمی تابد و سکوت خود را می شکند؟ به نظر پاسخ را باید در کلام جناب میر حسین جست این دولت دولت اصلاحات مدنی و لیبرال نیست و نمی توان از آن لذت برد!!

به اعتقاد من با این نامه میر حسین به خاتمی بی نردید ذره ای از اصول گرایی در میر حسین مشاهده نمی کنم  و حتی کروبی را که به صراحت بیان می کند خط قرمز ما ولایت فقیه است از ایشان بسیار اصولگراتر مبدانم!

وبلاگ میدان گفتگو


» نظر
<   <<   21   22   23   24      >
title=