آقای رییس جمهور! یک مشایی را فدا کنید!!

آقای دکتر محمود احمدی نژاد رییس جمهور محبوب من و ملت ایران!
قبل از سخن بگویم من این مطلب را برای کارشکنی و شانتاژ در دولت نمی نویسم. مطالب همین وبلاگ گویای این است  که بنده از حامیان شما بوده و هستم!! من دشمن دولت نیستم! دوست هم ندارم در دولت شانتاژ ایجاد شود.
اما با این حال جناب خادم ملت!
شنیدم و دیدم در خوزستان با شور و شعف فریاد زدید (هزار هزار محمود فدای نفس شما جوانان انقلابی.) محمود جان! جان تو برای ما عزیز است. یک خواهشی دارم! برای اینکه این حرفت را که حتما از صمیم قلب زده ای ثابت کنی، نه هزار هزار محمود، که فقط یک دانه اسفندیار رحیم مشایی را فدای یک نفس هم نه! فدای هزار هزار نفسی که مشایی را دوست ندارند بکن و به خاطر این نفسها  مشایی -این ولی خدا! این مایه آرامش! این اسلام شناس شهیر! این مایه سرخوردگی هوارادانت- را فدا کرده و کنارش بگذار.
آیا واقعا کنار گذاشتن اسفندیار از فدای جان هزاران محمود برایت سخت تر است؟ نیست که نیست!!

ممنون.


» نظر

مناقشه فی اقوال آیت الله مکارم شیرازی

قال بعض الاعاظم شیخ ناصر مکارم:

حضرت آیة الله العظمی مکارم شیرازی در پایان به ریاست محترم دیوان عالی کشور گفتند: سلام مرا به آیة الله لاریجانی برسانید و بگویید که مردم در انتظار محاکم? مجرمان کوی دانشگاه و زندان کهریزک و مجتمع سبحان هستند. لازم است هر چه زودتر اقدام فرمایید تا اعتماد مردم خدای نکرده به دستگاه کم نشود، به یقین  اینگونه محاکمات شجاعت می خواهد که در جنابعالی و ایشان سراغ داریم.16/08/1388 انتهی

و فیه: قال سیدنا الاعظم خامنئی: موضوع دیگرى که در بیانات دوستان مطرح شد، تخلفات یا حتّى جنایاتى است که در خلال این حوادث از سوى نیروهاى ناشناس انجام گرفته. شما اشاره کردید به مسائل کوى دانشگاه یا از این قبیل مسائل - حالا کوى دانشگاه را چند نفر از دانشجویان عزیز تکرار کردند؛ شبیه کوى دانشگاه، مسائل دیگرى هم در این مدت اتفاق افتاده - یا مثلاً قضیه‏ى کهریزک را گفتند. این قضایا واقعاً یکى از آن مشکلات و معضلات کار دستگاه‏هاى اجرائى است. اولاً این را به طور قاطع بدانید که با اینها برخورد خواهد شد. حالا نمیخواهیم جنجال بکنیم که دستور بدهیم، این دستور توى رسانه‏ها پخش بشود، باز یک پیوست زده بشود، باز یک پیرو زده بشود؛ من دوست ندارم کار تبلیغاتى انجام بگیرد؛ اما از اولین روزها دستور داده شده و کسانى دنبال هستند؛ منتها کارها باید درست با دقت و با مراقبت پیش برود.

در کوى دانشگاه، در آن شب معین، قطعاً تخلفات بزرگى انجام گرفته، کارهاى بدى انجام گرفته. ما گفته‏ایم پرونده‏ى ویژه‏اى براى این کار تهیه شود و به طور دقیق دنبال بگردند و مجرمان را پیدا کنند و وقتى پیدا کردند، به وابستگى‏هاى سازمانى آنها هم هیچ نگاه نکنند و باید مجازات شوند؛ این را من به طور قاطع گفتم.

من از فعالیتهاى پلیس امنیتى‏مان، پلیس انتظامى‏مان، دستگاه بسیجمان تشکر میکنم؛ اینها خیلى کارهاى بزرگى کردند، کارهاى خوبى کردند؛ لیکن این یک بحث جداست. اگر کسى در وابستگى به هر کدام از این سازمانها یک تخلفى انجام داده، یک جرمى انجام داده، او هم باید جداگانه بررسى شود. نه خدمت اینها را به حساب جرم آنها ندیده میگیریم، نه جرم آنها را به حساب خدمت اینها ندیده میگیریم؛ حتماً باید دنبال بشود و دنبال خواهد شد. همین طور قضیه‏ى کهریزک، که حالا آن اعلام شد، پخش شد. قضیه‏ى کوى دانشگاه هم دنبال میشود؛ حتّى افرادى که کسانشان در این قضایا یا به قتل رسیدند - تعداد معدودى هستند - یا آسیب دیدند، آسیب مالى دیدند. بنا شده براى هر کدام اینها پرونده‏ى جداگانه‏اى تشکیل بدهند. دستور داده‏ایم، گفته‏ایم و این قضایا را دنبال خواهیم کرد؛ منتها توجه کنید که این مسائل هیچکدام نباید با مسئله‏ى اصلى بعد از انتخابات خلط شود. حادثه‏ى اصلى نباید تحت‏الشعاع این حوادث قرار بگیرد.

یک عده‏اى آنچه را که بعد از انتخابات اتفاق افتاد، آن ظلمى که به مردم شد، آن ظلمى که به نظام اسلامى شد، آن هتکى که از آبروى نظام در مقابل ملتها به وسیله‏ى بعضى انجام گرفت، اینها همه را ندیده میگیرند، فرضاً مسئله‏ى فلان حادثه را، زندان کهریزک را، یا قضیه‏ى کوى را قضیه‏ى اصلى دوران بعد از انتخابات تا امروز قلمداد میکنند؛ این خودش یک ظلم دیگر است. مسئله‏ى اصلى، مسئله‏ى دیگرى است. مسئله‏ى اصلى این است که مردم در یک حرکت عظیمى، در یک انتخابات پرشورِ خوبِ کم‏نظیرى حضور پیدا کردند و این رأى بالا را توى صندوقها ریختند. هشتاد و پنج درصد شوخى است؟ این انتخابات، نظام را که در این یکى دو سال اخیر همین طور پى‏درپى پیشرفتهاى اقتصادى و علمى و سیاسى و امنیتى و بین‏المللى براى خودش کسب کرده بود، در یک مرحله‏ى عالى از امتیاز و آبرو قرار میدهد، بعد ناگهان مشاهده میکنیم یک حرکتى صورت میگیرد براى نابود کردن این حادثه‏ى افتخارآمیز! مسئله‏ى اصلى این است.(4 شهریور)

و ایضا قال فی موضع آخر: در همین مسائل اخیر، مسائل را باید اصلى فرعى کرد؛ مسئله‌ى اصلى چیست؛ یک سلسله مسائل فرعى هم پیرامون اوست؛ نه اینکه آن مسائل فرعى کم‌اهمیت است، اما مسئله‌ى اصلى اهمیتش بیشترش از آنهاست. مسئله‌ى اصلى در این قضایاى اخیر، اصل انتخابات بود؛ زیر سؤال بردن اصل انتخابات بزرگترین جرمى بود که انجام گرفت. چرا شما نسبت به این جرم چشمتان را میبندید؟! این همه زحمت کشیده بشود، مردم بیایند، یک شرکتِ به این عظمت، یک نصاب‌شکنى، یک رکودشکنى در دنیا در مردمسالارى، در دمکراسى‌اى که اینقدر ادعایش را میکنند، انجام بگیرد، بعد یک عده مفت و مسلّم بیایند بدون استدلال، بدون دلیل، همان فرداى انتخابات بگویند: انتخابات دروغ است! این کار کوچکى است؟! این جرم کمى است؟! (6آبان) انتهی کلامه رفع مقامه

الانصاف اقول مردم منتظر محاکمه کسانی هستند که جرم بزرگی را انجام داده اند و مسئله این است و خوب است بزرگان به رییس قوه قضاییه پیام دهند که سران فتنه را محاکمه کنند که هم خواست مردم است (قریب 24 میلیون قدر متقین) هم مجلس (بعنوان خانه ملت) هم رهبری علی الظاهر. برخی اظهار نظرها جنبش سبز اموی را که در حال جان دادن است امیدوار میکند مثل تنفس مصنوعی و شوک به یک محتضر!! والله العالم. فتامل جدا فافهم.


» نظر

انقلابیون 58 مخملیون 88

 بهانه مظلوم نمایی اصلاح طلبان در آستانه13 آبان
انقلاب دوم58 ، انقلاب مخملی88
 
13 آبان58  و تسخیر لانه جاسوسی آمریکا توسط عده ای از دانشجویان پیرو خط امام که توسط حضرت امام  “انقلاب دوم” نام گرفت، بی تردید نقطه عطفی در تاریخ انقلاب اسلامی مردم ایران است، که یکی از شعارهای آن استقلال خواهی و مبارزه با اسکتبار جهانی و رهایی از ظلم و ستم ابرقدرتهای شرق و غرب بوده است.
دانشجویان پیرو خط امام، آن دوران به تشخیص خود به این نتیجه رسیدند که باید به آن مرکز فتنه علیه انقلاب اسلامی، هجوم برده و بر خلاف همه قانونهای بین المللی و ملی، سفارت شیطان بزرگ آمریکا را در تسخیر خود گرفته و حتی کارمندان آن را به گروگان بگیرند. فروز رجایی فر یکی از این دانشجویان می گوید: “موسوی خوئینی ها درباره اجازه گرفتن از امام برای ورود به سفارت به دانشجویان گفته بود؛ شما کار خودتان را انجام بدهید و با امام قبل از اشغال چک نکنید.” آقای  محسن میردامادی  از دانشجویان فعال آن دوران ملاقات  با خوئینی ها را به  این  شکل  بازگو می کند: “تصمیم  بزرگی  بود. از ابتدا و قبل  از اقدام ، درصدد بودیم  که  در صورت  امکان ، نظر امام  را دریابیم.  راهی  که  به  نظرمان  رسید این  بود که  مشورتی  با آقای موسوی  خوئینی ها داشته  باشیم  و قبل  از اشغال  لانه ، به  جز دانشجویان ، تنها کسی  که  از قضیه  مطلع  بود، آقای  موسوی  خوئینی ها بودند. با ایشان  مفصلا مشورت  کردیم  و تحلیل  خودمان  را گفتیم  که  مرکز توطئه  علیه  انقلاب  را سفارت آمریکا می بینیم  و تصمیم  به  چنین  کاری  گرفته ایم  و می خواهیم  نظر امام  را هم  بدانیم.  تحلیل  ما را ایشان  قبول  داشتند؛ اما در این  مورد که  نظر امام  را جویاشوند، موافق  نبودند. ایشان  می گفتند ما از مجموعه  نظرات  امام ، این  طور درک  می کنیم  که  امام  مخالفتی  - قاعدتا - نباید داشته  باشند، اما اگر از ایشان  سوال شود، احتمالا به  دلیل  محظوراتی ، نتوانند اعلام  موافقت  کنند و احتیاج  به  سوال  نیست.  موقعی  که  ما با ایشان  صحبت  کردیم ، فکر می کنم8   روز تا13  آبان  مانده  بود و دو سه  روز قبل  از13  آبان ، به  مناسبت  کشتار دانش آموزان  در حکومت  نظامی  سال  قبل ، امام  پیامی  دادند که  در آن  پیام  به  پذیرفتن  شاه  به  وسیله  آمریکایی ها اعتراض  کردند و (نقل  به  مضمون ) گفتند که  بر دانشجویان ، دانش آموزان  و طلاب  علوم  دینی  است  که  حملات  خود را علیه  آمریکا گسترش  دهند و خواهان  استرداد شاه  مخلوع  شوند. ما ابتدا تصورمان  این  بود که  موضوع  به  امام  گفته  شده  و امام  این طور نظرشان  را بیان  کرده اند، ولی  بعدا که  تحقیق کردیم ، مشخص  شد که  این  طور نبوده  است  و امام  از مسئله  مطلع  نبوده اند. به  هرحال ، این  پیام  ما را مطمئن تر کرد که  اگر این  کار را هم  بکنیم ، در تعارض  با دیدگاه ها و خواسته های  امام  نیست  و وقتی  هم  که  اقدام  شد، حضرت  امام  حمایت  کردند”.
حرکت در نگاه اول حرکتی افراطی بوده است به گونه ای که دولت موقت و مهندس بازرگان به شدت علیه این حرکت تاختند و دست به استفعا زدند.
 اما تائیدات امام و صحه ایشان بر این حرکت انقلابی این ماجرا را در تاریخ انقلاب همچون برگ زرینی ثبت کرد. حجت  الاسلام  محتشمی پور  درباره نقش امام در این واقعه چنین می گوید: “به  جرات  می توان  گفت  که  تا پیش  از مشخص  شدن  نظر حضرت  امام  و حمایت  علنی  و رسمی  ایشان ، حتی  یک  نفر هم ، جریان  تسخیر لانه   جاسوسی  را - با تمام  اهمیت  و قداستش  - تائید نمی کرد. این  عدم  تائید و در برخی  از موارد مخالفت  شدید، بعضا به  دلیل  ترس  از شیطان  بزرگ  بود و بعضا به  جهات دیگری  همچون ، غربزدگی  و وابستگی  برخی  افراد یا گروه ها و یا احترامی  که  برای  ابر قدرت ها به  عنوان  سردمداران  دهکده  جهانی  قائل  بودند و یا به  جهت  رعایت  مقررات  و کنوانسیون های  بین الملل...
تلاش  پیگیر دولت  موقت  و شخص  مهندس  بازرگان  و نیز وزیر امور خارجه اش ، ابراهیم  یزدی ، و پس  از استعفای  دولت  موقت  و تشکیل  دولت  شورای  انقلاب  نیز تلاش  وزرای  خارجه   شورای  انقلاب  - از جمله:  بنی صدر و قطب زاده  - برای  آزادسازی  گروگان های  جاسوس  آمریکا، همگی  دال  بر این  مطلب  بود که  تنها حضرت  امام  پشتیبان  و حامی  قدرتمند، متین  و مستحکم  اقدام  دانشجویان  وتسخیر لانه   جاسوسی  بودند. اگر امام  بی تفاوت  می ماندند و یا حمایتشان  آن گونه  که  باید و شاید، قوی  و همه  جانبه  نبود، دولت  موقت  در همان  روز و ساعات  اولیه ، به  سفارت  آمریکا و دانشجویان  فاتح  آن  حمله  می برد و جاسوسان  آمریکایی  را با سلام  و صلوات  آزاد می کرد.”
بی تردید همان گونه که نظر مبارک حضرت امام بوده است تسخیر لانه جاسوسی قیام ملتی مظلوم علیه سالها بیدادگری و ستم این دولت بر ضد مردم ایران بوده است.
اما سی سال از آن ماجرای به یاد ماندنی می گذرد. سی سالی که فراز و نشیبهای بسیاری همراه خود داشته است. گروههای مختلفی در بدنه این کشور شکل گرفته است و مسئولیت ها در میان این گروهها دست به دست شده است.
این سخن درستی است که باید تصمیمات را بر اساس زمان و مکان و موقعیت موجود اخذ کرد و نمی توان در گذشته باقی ماند. اما باید توجه داشت در این میان نمی توان یک بام و دو هوا داشت. دانشجویان پیرو خط امام در این سی سال در میان گروههای تشکیل شده سیاسی و احزاب، تقسیم شدند. با گذشت زمان عده ای از آن عمل تاریخی خود اعلام برائت کرده و به گونه ای رفتار کردند که گویا آروزمند هستند هیچ گاه از آن دیوار بالا نمی رفتند تا هرگز مجبور نشوند از مواضع آن دوران خود پایین بیایند. برخی از آن دانشجویان جوان -که  کم کم به اساتید دانشگاه تبدیل شدند- در کلاسهای خود به کرات از بازرگان و افکار او تمجید و تقدیر می کردند، در حالی که در دوران دانشجویی هم بازرگان با آنها مخالف بود هم آنها او را وطن فروش می دانستند.
این افراد که با حرکتی خلاف عرف بین المللی و قانونی، در لانه جاسوسی اسناد جاسوسی شیطان بزرگ را کشف  کردند، این روزها تبدیل به چهره هایی شده اند که اگر دانشجویانی برای اعتراض به زیاده خواهی های دولت انگلیس در مقابل سفارت کشور روباه پیر تجمع برگزار  کرده و شعارمی دادند، زبان به گلایه گشوده و می گفتند که این کارها مخالف عرف و قانون است و باید جلوی آن گرفته شود! و در روزنامه های خود این دانشجویان را افراطی و مخالف منافع ملی خطاب می کردند. شبیه همان حرفهایی که آن روزها از بازرگان می شنیدند!
آنها که با شعار استکبار ستیزی و مبارزه با امپریالیسم از دیوار سفارتآمریکا بالا رفتند، سالها بعد در قامت نمایندگی مجلس حمهوری اسلامی ایران اعلام کردند با جرج بوش دست می دهیم! با نمایندگان کنگره آمریکا ملاقات می کنیم و از کسی هم اجازه نمی گیریم! اجازه نگرفتن از کسی را از همان سال با خود به ارث داشتند، اما آن سالها اعتقاد داشتند ما پیرو خط امامیم، اجازه نمی گیریم، یا امام مخالفت می کند یا موافقت. اگر موافقت کرد که مطلوب ماست و اگر مخالفت کرد چون دانشجوی پیرو خط امامیم کار خود را تمام می کنیم و امتثال امر امام را انجام می دهیم. اما این سالها دیگر حتی با مخالفت امام و رهبر هم تشخیص آنها تغییر نمی کرد و نامه ای سراسر ذلت آمیز به رهبر معظم انقلاب نوشتند که جام زهر دیگری باید نوشید و به شرایط آمریکا بی چون و چرا تن داد!
همین افراد که دخالت امپریالسم در کشور را بر نمی تابیدند زمانی اعلام کردند بایستی برای انتخابات ایران ناظر بین المللی تدارک دید! فعالترین دانشجوی آن دوران در مجلس شورای اسلامی دبیر کمیسیون امنیت ملی بود و در دوران همین فرد طرحی سه فوریتی خلاف منافع ملی و به ضرر منافع ملی و پرونده هسته ای ایران تصویب شد.
حزب تشکیل دادند و روزنامه تاسیس کردند و نوشتند و به آرمانهای امام و انقلاب و به خصوص اصل ولایت فقیه تاختند.
 اعتقاد داشتند توصیه های امام لازم الاجرا نیست چون قانونی نیست! حکم حکومتی غیر قانونی است. و نوشتند و گفتند و منتشر کردند به گونه ای گروگانگیران دیپلماتهایآمریکایی تبدیل شدند به امید آمریکاییها برای نفوذ به ایران! گروگانگیران آمریکایی اکنون توسط آمریکاییها، آزاد اندیش و دموکراسی خواه نامیده می شدند و کنگره آمریکا قول همکاری به آنها می دهد. در یکی از حساسترین دوران کشور در مجلس تحصن می کنند و ... به هر حال دانشجویانی که آن سال منفور دولت کارتر بودند در دوران کلینتون و بوش و اوباما مورد تمجید دولتآمریکا قرار می گیرند!
تغییر مواضع و دگرگونی افکار و پشیمانی فی نفسه بد نیست، اما یک بام و دو هوا نمی شود. کسانی که به جرم انقلاب مخملی علیه ملت و همین انقلاب از همان آمریکا تغذیه شده اند، حق ندارند عوامفریبانه، مظلوم نمایی کرده و بدون اعلام مواضع تغییر یافته خود، فریاد برآوردند که انقلاب از بین رفت و انقلابیون در حبسند!
کسانی که بعد از سی سال، استکبار ستیزی و صدور انقلاب را امری بی فایده می دانند و بر دولت ارزشی خرده می گیرند و اعلام مواضع امام را در جوامع بین المللی نادرست می دانند و معتقدند این مواضع اکنون به ضرر کشور تمام می شود، نباید خود را صاحب13  آبان بدانند.
عقل و منطق حکم می کند راه و شیوه کسانی که13  آبان را آفریدند ادامه یابد، نه آنکه به اشخاص و افراد تعصب ورزید. اعرف الحق تعرف اهله.
 چنین طرز تفکری بی شک نوعی جمود و تحجر است که افراد را معیار و میزان حق می دانند و تا ابد عده ای را مقدس می دانند ولو خودشان به راهی که طی کرده اند اینک معتقد نیستند.
اگر دانشجوی پیرو خط امام سال58  در سال88  نه به امام معتقد است و نه به استکبار ستیزی و برای تغییر نطام نیز سر در آخور بیگانه دارد، به دادگاه می رود و خود اعتراف به اشتباهش می کند، اتفاق عجیب و بعیدی نیست و در طول تاریخ بسیار ی از افراد بوده اند در سی سال و کمتر از سی سال از فرماندگی سپاه امیرالمومنین به درجه داری یزید رسیدند!
روزنامه رسالت، ش. 6840،‏ ص.6

» نظر

نقدی بر سخنان استاد اخلاق

دو شنبه شب حجت الاسلام سید مهدی طباطبایی در برنامه گفتگوی ویژه خبری بدون توجه به سوالات مجری برنامه و موضوع گفتگو با کنایات فراوانی به دولت و رییس جمهور تاخت. وی که در ابتدای سخنانش وعده داد فقط بحث اخلاقی داشته  باشد در پایان برنامه مستیقما از مشایی نام برد و نیز به نقد رییس جمهور پرداخت. مهمان دیگر این برنامه آیت الله حائری شیرازی بود که چون دیر به استودیو رسید چندان نتواست صحبت کرد و همان مقداری هم صحبت کرد با انتقاد سید مهدی طباطبایی مواجه شد. بعنوان نمونه هنگامی که حائری شیرازی از حق هسته ای ایران سخن گفت طباطبایی اظهار داشت انرژی هسته ای حق مسلم ماست اما مسکن و اشتغال و ازدواج هم حق مسلم هستند و اینها مهم تر هستند. طباطبایی در بخش دیگری از سخنانش تلویحا به اغتشاشات پس از انتخابات اشاره کرد و با بیان مثالی گفت اگر بچه ای به مادرش بگوید مادر کیفم رو کجا بزارم مادر توجهی بهش نکنه دو سه بار که بگه توجهی نبینه کیفو یه گوشه پرت میکنه لذا این بی توجهی باعث اعتراض و خشونت میشه!!!

اما تامل بر انگیز ترین بخش سخنان طباطبایی آنجا بود که وی با اشاره به سکوت نخبگان و خواص در حوادث بعد از انتخابات با بیان روایتی از امیر المومنان  گفت نخبگان بایستی سکوت کنند! اگر سکوت نکنند چه کار کنند؟ وقتی با کسی صحبت میکنی که صحبت را نمی فهمد باید  سکوت کرد (نقلبه مضمون) این در حالی است که اولا مقام معظم رهبری در سخنانی سکوت برخی خواص را مورد انتقاد قرار دادند.

ثانیا بر خلاف سخن ایشان باید  پرسید کدام نخبه ای علیه احمدی نژاد سکوت کرد؟ و اصولا چه چیز می توانستند بگویند که تا حالا نگفته اند؟ همین جناب طباطبایی این چندمین بار است که در برنامه ای زنده بر دولت می تازد و باز مدعی می شود ما سکوت کردیم و چیزی نمی گوییم!!!

ثالثا این سوال جدی است که چرا برخی نخبگان در برابر حملات فراوان بخ ولایت فقیه و نظا سکوت کردند؟ چرا در برابر هجمه ها علیه ولایت یک موضع کوچک نرگفتند اما از آن سو گاهی از معترضان دلجویی و طرفدری کردند؟

طباطبایی در بخشی از سخنانش گفت مشکل جامعه ما اینجاست که دین را از حوزه نمی گیرند و از اساتید دانشگاه میگیرند و بلافاصله پس از این سخن به احمدی نژاد و مشایی اشاره کرد و گفت مشایی در مورد چیزهایی که نمی داند حرف نزند. اما سوال من اینجاست چرا برخی که سریعا در برابر دولت موضع میگیرند و فریاد وااسلاما و وااماما سر می دهند در برابر شعارهای انحرافی روز قدس عکس العملی نشان نمی دهند؟ چرا به سوت و کف های نماز جمعه اعتراض نمی کنند؟ چرا به سخنان بی مورد کروبی انتقاد نمیکنند؟ طباطبایی حتی در بخشی از سخنانش از کروبی دفاع هم کرد و گفت وقتی کسی گزارشی می نویسد باید  آن گزارش را پیگیری کرد نه اینکه به گزارش نویس حمله کرد و الا هیچ گزارش نوشتن تعطیل می شود!! وی البته گفت که گزارشها باید  محرمانه باشد.

واقعا منظور از جو اخلاقی و فضای برادری که امام خامنه ای در خطبه نماز عید فطر این است؟ وقتی استاد اخلاق این گونه موضع میگیرد....

لینک سخنان سید مهدی طباطبایی (اینجا)


» نظر

قدر فاطمه!

1- خداوند فرمود: انا انزلناه فی لیله مبارکه (دخان/3) مبارک را علامه طباطبایی خیر کثیر معنا کرده است و می دانیم آن لیله مبارکه شب قدر است. لیله القدر خیر من الف شهر برخی الف را در این آیه به معنای کثرت می دانند یعنی قدر خیر کثیر است.

2- انا اعطیناک الکوثر یعنی ما به توی پیامبر کوثر عطا کردیم و مفسرین کوثر را خیر کثیر معنا کرده اند.

3- نقل شده پیامبر فرمود: من ادرک فاطمه فقد ادرک لیله القدر  هر کس فاطمه را درک کند شب قدر را درک کرده است.

4- شب قدر  خیر کثیر است و فاطمه هم خیر کثیر و درک فاطمه درک شب قدر است.

5- قرآن بر قلب پیامبر نازل شده است و منقول است پیامبر فرمود فاطمه قلبی و روحی التی بین جنبی فاطمه قلب و روح من در سینه من است.

6-امیر المومنین بنا بر نقلی فرمود انا کلام اللّه الناطق

7-از سخنان اهل بیت (علیهم السّلام) به خوبی بر می آید که اگر وجود مبارک امیر مؤمنان (ع) نبود ، برای فاطمه زهرا (س) همسری نبود.

8- در شب قدر حقیقت قرآن یعنی امیر المومنین به وجود حضرت زهرا نازل شد. شهادت امیر المومنین هم در ایام محتمل قدر است به فرمایش حضرت استاد حاج آقا تقوایی تناکح حقیقی علی و فاطمه در شب قدر رخ داده است!

9- رمضان مبارک است چون شب قدر دارد و شب قدر مبارک است چون نزول قرآن در آن رخ داده و قرآن مبارک (انعام/92) است چون کنه آن انسان کامل و وجه الله است  و شاید راز اینکه در شب قدر دعای اللهم کن لولیک وارد شده است همین باشد!!


» نظر
<   <<   16   17   18   19   20   >>   >
title=