سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مدیریت امام زمان(عج) بر کشور؟!

حاشیه‌ای بر سخنان حجت الاسلام ناطق نوری

آن طور که ازسوی برخی خبرگزاری‌ها نقل شده است آقای حجت الاسلام والمسلمین ناطق نوری بیان داشته است: «متاسفانه برخی با عوام فریبی سعی در انحراف دین دارند، آنها که می‌گویند کشور را امام زمان مدیریت می کند کفر می گویند    .    »

از کلام ایشان دو برداشت می‌توان نمود که یقینا یکی باطل است اما دیگری صحیح و مطابق با عقاید دشیعه است و البته روشن است با توجه به کسوت و سوابق علمی آقای ناطق نوری آنچه مراد ایشان است، منطبق با عقاید شیعه است. اما از آنجا که معمولا در سایتها کلام افراد را تلخیص و تقطیع می‌کنند و برخی هم باشیطنت رسانه‌ای ممکن است از ابهام این سخنان سوء برداشت کنند شایسته است این کلام جناب ناطق نوری توضیح داده شود تا ابهام آن بر طرف شود.

برداشت اول:

ممکن است منظور از این کلام این باشد که عده‌ای از مدیران در این کشور خود را مرتبط با امام زمان(عج) می دانندو اعتقاد دارند در تصمیمات کلی و جزیی خود مستقیما و بدون واسطه از حضرت حجت(عج) خط می‌گیرند و در توجیه ضعفها و نقص عملکرد مدیریت خود از نام حضرت سوء استفاده می‌کنند. در چنین نگرشی ممکن است هر گونه فساد و پلشتی توجیه شود چنین اعتقادی شبیه آن چیزی است که در انجمن حجتیه دیده میشود و یقینا با مشی انقلاب اسلامی و اسلام ناب همراه نیست.

با توجه به عقاید شیعیان چنین ادعاهایی همانطور که جناب ناطق نوری بیان کرده است انحراف است و باید به شدت با آن مبارزه کرد یقینا آنچه که مد نظر آقای ناطق نوری بوده است همین است

برداشت دوم:

نگرش بعدی از مدیریت امام زمان(عج) آن است که در زیارت جامعه کبیره آمده است و بر مبنای اعتقاد شیعه ائمه واسطه فیض الهی هستند و نه تنها مدیریت کشور ایران بلکه تمام عالم تحت مدیریت کلیه تکوینیه ایشان است و به خصوص کشور ایران به عنوان تنها مرکز تشیع جهان مورد عنایت خاصه این بزرگواران و امام زمان است.

در احتجاج طبرسی توقیع شریفی از حضرت آمده است نیز حضرت مهدى علیه السّلام در توقیع شریف خویش مى‌فرمایند    :

«انّا غیر مهملین لمراعاتکم و لا ناسین لذکرکم و لو لا ذلک لنزل بکم اللأواء و اصطلمکم الاعداء.

ما در رسیدگى به امور شما و سرپرستى شما کوتاهى نمى‌کنیم و یاد شما را از خاطر نبرده‌ایم که اگر جز این بود، دشوارى‌ها و مصیبت‌ها بر شما فرود مى‌آمد و دشمنان، شما را ریشه‌کن مى‌نمودند». بی تردید جناب آقای ناطق نوری از این دست روایات را بسیار در منبر بیان کرده است و به تبیین عقاید حقه شیعه پرداخته است.

در کلام حضرت امام راحل(ره) این نوع مدیریت و مالکیت کشور توسط امام زمان(عج) بسیار به چشم می خورد برای نمونه:

«اینجا مملکت امام عصر- سلام اللَّه علیه- است؛ باید اجانب در او دست نداشته باشند؛ باید کسانى که پیوند با امام عصر- سلام اللَّه علیه- ندارند کنار بروند»         (     صحیفه امام، ج‏6، ص: 82)

یا ایشان در جمع افسران و مأموران راهنمایى و پلیس تهران بیان می دارد: «‏شما پلیسها الآن پلیس امام زمان هستید و باید به وظایف اسلامى عمل بکنید.» (صحیفه امام، ج‏6، ص: 448)

«یک کشور سى و چند میلیونى با اختلاف گروهها، با اختلاف آمال و آرزوها، با اختلاف فهم و شعور آنها، همه با هم مجتمع شدند و همه با هم دست به هم دادند و یک مطلب را خواستند. این نیست الّا اینکه دستِ غیبى در کار است: خداى تبارک و تعالى به وسیله امام زمان- سلام اللَّه علیه- [این تحول را در مردم پدید آورد]. از آن وقت یأس در من هیچ وقت نبوده است؛ از آن وقت بسیار امیدوار شدم که این مطلب‏ به پیروزى خواهد رسید. البته این معنا که پیروزى به این سهلى و به این زودى نصیب بشود، [فکر نمى‏کردم‏] یک ملتى که هیچ ندارد در مقابل یک قدرت شیطانى؛ مثل امریکا و انگلستان به صراحت و شوروى هم پشتیبانى داشتند، همه قواى شیطانى دست به هم داده بودند در مقابل یک مشتْ ملت. لکن اینجا قواى رحمانى در کار بود. با خداى تبارک و تعالى هیچ کس نمى‏تواند ستیزه کند. اینجا دستِ غیبىِ الهى بود و تا این دست هست و تا این عنایت الهى هست شما پیروزید. ( صحیفه امام، ج‏7، ص55)

 «مملکت امروز مال خود شماست. دیروز اجانب در آن تصرف داشتند؛ امروز یک مملکتى است اسلامى، یک مملکتى است مال پیغمبر اسلام، یک مملکتى است مال امام زمان- سلام اللَّه علیه. مملکت از آن وجود مقدس است، و ما همه پاسداران آن هستیم و باید این مملکت را حفظ کنیم.( صحیفه امام، ج‏7، ص493)

«الآن جمهورى اسلامى است. و شماها از جنود اسلامى هستید. لشکر اسلام هستید. شما کارمند اسلام و کارمند امام زمان هستید. توجه کنید که نبادا یک وقتى یک خطایى بکنید بر خلاف مسیر اسلام. بر خلاف مسیر جمهورى اسلامى قدمى بردارید. این یک وظیفه خطیرى است براى همه. براى ما و براى شما.»(صحیفه امام، ج‏11، ص250)

«همه شماها لشکرهاى اسلامى هستید. همه شما ارتش امام زمان -سلام اللَّه علیه- هستید. توجه کنید که آن آداب اسلامى را حفظ کنید، با هم اختلاف نکنید.» (صحیفه امام، ج‏13، ص393)

«عمده این است که شما به بازوان قدرتمند خودتان اتکال کنید و قشر کشاورز هم به بازوان قدرتمند خودش اتکال کند و با اتکال به خداى تبارک و تعالى و پشتیبانى صاحب این کشور امام زمان- سلام اللَّه علیه- این مقصد را به آخر برسانید و خواهید رسانید.» (صحیفه امام، ج‏14، ص331)

امام خامنه ای نیز همچون امام راحل به این مهم توجه خاص دارند؛

«از حضرت بقیة اللّه‏ أرواحنا فداه که دست اقتدار و اراده‏ى او که پشت سر اراده‏ى خداست همواره مراقب حال این ملت بوده، به‏عنوان یک سرباز کوچک، صمیمانه سپاسگزارى و تشکّر مى‏کنم. » (بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم‏ 11/12/1378)

«از خداوند متعال مى‏خواهیم به ما، به مردم، به مسئولان و دست‏اندرکاران توفیق دهد، کمک کند، راه را نشان دهد و دلهاى ما را به آنچه صلاح این کشور است، هدایت کند. از حضرت بقیة اللّه‏ (أرواحنا فداه)- که صاحب اصلى ما و کشور ما این بزرگوار است- انتظار و چشمداشت حمایت داریم.» (مصاحبه هنگام شرکت در مرحله‏ دوم نهمین دوره‏ انتخابات ریاست جمهورى‏ 03/04/ 1384)

«ملت ایران با فشارهاى بیست‏وهفت‏ساله  از اول انقلاب تا کنون، نه فقط ضعیف نشده، نه فقط اراده‏ى او متزلزل نشده، بلکه امروز قوى‏تر از گذشته شده است و با اراده‏ى راسخ براى پیشبرد اهداف و آرمان‏هاى متعالى خود- که مصالح ملى در آن‏هاست- همچنان مستحکم ایستاده است. اتکا به خداى متعال و اعتقاد به نگاه رئوفانه و پدرانه‏ حضرت بقیة اللّه (أرواحنا فداه) به ملت، این تأثیر بزرگ را در زندگى ما و در رفتار ما دارد که ما را با قوت قلب در مقابل امواج گوناگون وادار به استقامت مى‏کند. نمى‏توانند ملت ایران را شکست بدهند. به توفیق الهى، مسئولان کشور، دولتمردان مؤمن و صبور، با پیگیرى و تلاش باید بتوانند یکى پس از دیگرى مشکلات این ملت را حل کنند؛ باید بتوانند سطح علمى و عملى این کشور را آن‏چنان بالا ببرند که به‏کلى طمع دشمنان از این ملت و از این کشور قطع بشود». (دیدار با اقشار مختلف مردم به‏مناسبت نیمه‏ شعبان‏ 29/06/1384)

از این گونه فرمایشات در کلام حضرت امام خمینی(ره) و امام خامنه‌ای به وفور یافت می‌شود که صراحت دارد صاحب اصلی و مدیر واقعی نظام حضرت حجت عجل الله فرجه است و البته این نگاه با نگاه تفاوت اساسی دارد. در این نگرش، شخص، حضرت حجت(عج) را در تمام رفتار و گفتار خویش، ناظر و حاضر می‌بیند و لذا موجب انگیزه مضاعف و وجدان کاری وی می‌شود و چنین فردی نه تنها هر گونه نقص و کم کاری را به حضرت حجت(عج) نسبت نمی‌دهد بلکه در برابر نقصها و ضعفهای موجود در محضر ایشان احساس شرمندگی می‌کند. ترویج این دیدگاه نه تنها انحراف نیست بلکه دقیقا عین معتقدات شیعه و انقلابی ماست و به یقین آقای ناطق نوری به عنوان یار دیرین امام و رهبری به این نکته توجه داشته و دارند منتهی ابهام در سخنان ایشان شاید موجب شود برخی بخواهند سو استفاده کنند و این یادداشت به منظور تبیین و توضیح سخنان ایشان نگاشته شده است.

روزنامه رسالت، شماره 8316، صفحه 2


» نظر

ذوق زدگی و تناقض گویی!

به عقیده برخی تحلیلگران شادترین فرد پس از نتایج انتخابات 24 خرداد را نه آقای حسن روحانی، بلکه باید آقای هاشمی رفسنجانی دانست. خنده‌های ملیحانه هاشمی رفسنجانی در مراسم تنفیذ و تحلیف ریاست جمهوری، شاید موید این تحلیل باشد. از خرداد 76 تا قبل از خرداد 92 مردم در هر انتخابات به آقای هاشمی نه گفته بودند به خصوص در سوم تیر سال 84 و حتی خرداد سال 88. لذا هنگامی پس از 16 سال نامزد مورد حمایت ایشان رای می آورد برای ایشان سرورانگیز باشد.

آقای هاشمی رفسنجانی ذوق‌زدگی خود از انتخابات 92 را با جمله «دمکرات ترین انتخابات در ایران برگزار می شود» نشان داد. به نظر می‌رسد نتایج انتخابات سبب شده آقای هاشمی مواضع آتشفشانی خود را تا حدودی تلطیف کند! 

ایشان در دیدار با مسئولان نظام پزشکی سخنانی بیان داشته است که دارای نکات قابل تاملی است:

ایشان بیان کرده است: «مردم به دلیل نگرانی از آینده کشور خطر وجود جنگ، شرایط سخت به لحاظ اقتصادی و وجود یک فضای امنیتی تشخیص دادند که باید تغییراتی در کشور ایجاد کنند. آنها با حضورشان در پای صندوق‌های رای تغییراتی را به وجود آوردند که اگر قرار بود همین تغییرات در کشورهای دیگر رخ می‌داد این کار حتما با جنگ و خونریزی به وقوع می‌پیوست».

به نظر باید آقای هاشمی خاطرات خود را مرور کند و توضیح دهد علت رای مردم در خرداد 76 چه بود؟ آیا آن زمان هم جنگ و شرایط بد اقتصادی سبب رای مردم شده بود یا شرایط سخت امنیتی؟ پیام مردم در انتخابات سال 84 که خود آقای هاشمی یک پای انتخاب بود چه بود؟ بر مبنای کدام آمار و پژوهشی آقای هاشمی کشور را در خطر جنگ می‌دیده است و با قاطعیت دلیل رای مردم را این امر می‌داند؟

در ثانی مردم ایران هر بار تغییراتی را خواسته‌اند در پای صندوق رای، نظر خود را اعلام کرده‌اند؛ اما این برخی مسئولان هستند که با تفکر آتشفشانی تغییرات را بر نتافته و در سال 88 می‌خواستند با نادیده گرفتن رای مردم، آشوب و خونریزی به پا کنند. اما مردم فهیم ایران تحت رهبری داهیانه امام خامنه‌ای در برابر دشمنان خارجی و غافلان و خائنان داخلی ایستادگی کردند و حماسه نهم دی را آفریدند و بر نظر خود در انتخابات صحه گذاشتند.

ایشان در ادامه می‌گوید: «وقتی مردم دیدند من از میدان در رفتم آنها راه خود را ادامه دادند. اکنون مردم باید قدر این دستاورد خود را بدانند زیرا آنها کار بزرگی کردند. نظام هم باید به خوبی با این رای مردم همراهی کند و رهبری هم تاکید کردند که رای مردم و حق‌الناس است. با این جمله رهبری، مسئولان فهمیدند اگر در رای مردم دخالت کنند در واقع به حق‌الناس دست برده‌اند. اگر همین جمله را باور کنیم باید به همه انتخابات مردم احترام بگذاریم زیرا مردم پای نظام خود ایستاده‌اند و عاشق نظام و کشور هستند اما به دنبال تغییراتی هم هستند».

«باید به همه انتخابات مردم احترام بگذاریم» جمله درخشانی است که در کنار «دمکرات ترین انتخابات در ایران برگزار می شود» از زبان آقای هاشمی در این هفته‌ها خارج شده است. این در حالی است که در سال 88 و حتی انتخابات مجلس در سال 90 آقای هاشمی نظر دیگری داشت! ایشان پس از رای دادی در مجلس نهم گفت: «انشاء الله نتیجه‌ انتخابات همانی که مردم می‌خواهند و رایی که مردم به صندوق می‌اندازند باشد و اگر همان باشد، انشاء الله مجلس خوبی خواهیم داشت.» و باز هم به گونه‌ای عملا نظام را متهم کرد.چنانچه در سال 88 هنگامی که همسر ایشان از مردم خواست اگر نتیجه انتخابات بر خلاف نظر ایشان شد به خیابان بریزند، آقای هاشمی در پاسخ همسرش بیان نکرد که با توجه به اینکه در ایران دمکرات ترین انتخابات ها برگزار می شود و باید به انتخابات مردم احترام گذاشت لذا سخن همسرم نادرست است!

جالب است آقای هاشمی قبل از انتخابات 92 سخن از انتخابات آزاد می‌کرد و بیان کرده بود: «برگزاری انتخابات آزاد، شفاف و منطبق بر قانون اساسی می‌تواند بخش بزرگی از مشکلات کشور را حل و علاوه بر افزایش اعتماد مردم و دوستداران نظام، دشمنان خارجی کشور را در بسیاری از زمینه‌ها خلع سلاح و مأیوس گرداند.» ( سایت خبری عصر ایران، کد خبر: 231466، در دیدار اعضای شورای عمومی انجمن اسلامی دانشکده فنی دانشگاه تهران و برخی دیگر از دانشگاه‌های کشور، 20شهریور 1391)

اما در انتخابات اخیر ریاست جمهوری که نظر آقای هاشمی تامین شده است باعث شده ایشان نظرات دیگری بدهد. این جملات را دو گونه می‌توان تفسیر کرد:

اول: اینکه آقای هاشمی مانند بسیاری از کسانی که در فتنه دخیل بودند، به این نتیجه رسیده‌اند که باید از آنچه در سال 88 می‌گفتند عقب‌نشینی کنند و به خواست مردم احترام بگذارند و لذا این جملات آقای هاشمی را باید تلویحا نوعی از عذرخواهی از جملات آتشفشانی و نامه بی‌سلام چهار قبل دانست و چون ایشان می‌داند مردم و نظام و رهبری نجیب و مهربان هستند همین حد را برای عذرخواهی کافی دانسته است!

دوم: اینکه در این سخنان آقای هاشمی جملاتی در تقدیر دارد و معنای دقیق آن این است که انتخابات ایران دمکرات‌ترین انتخابات است وقتی طبق نظر من باشد! و باید به همه انتخاباتی که ما رای می‌آوریم احترام گذاشت و الا اگر نتیجه غیر از این شد انتخابات مردم نه قابل احترام است نه دموکرات بلکه احتمال شائبه هم دارد!

ایشان در بخش دیگری از سخنان خود بیان داشت است: «وقتی مردم دیدند من از میدان در رفتم آنها راه خود را ادامه دادند.» در رفتن از میدان تعبیر مبهمی است که معانی مختلفی می‌تواند باشد ممکن است منظور ایشان این باشد که برخی مرا کنار گذاشتند و یا اینکه منظورش این باشد که خودم به خواست خودم کنار رفتم و ..

اما به نظر می‌رسد آقای هاشمی فراموش کرده و یا خود را به تغافل زده است که مردم او را از میدان به در کردند! در انتخابات ریاست جمهوری سال 76 و سال 84 و سال 88 و انتخابات مجلس ششم مردم به صراحت به آقای هاشمی نه گفتند حال معنای اینکه «من از میدان به در رفتم و مردم راه خود را ادامه دادند» چه می‌تواند باشد؟ به نظر باید آقای هاشمی به این پرسش پاسخ دهد و الا این جمله نوعی مطایبه و طنازی خواهد بود!

آقای هاشمی با اشاره به فرمایش رهبری در مورد حق الناس بودن رای مردم به محترم بودن تاکید می کند اما باید برای ایشان یاد آوری نمود که حضرت آقا پیش از این هم در انتخاباتهای دیگر نیز همین نظر را داشتند و در مورد رای مردم چنین سخنی را بیان کرده بود: «آراء مردم امانتى است در دست آن‏ها و بدون هیچ‏گونه جانب‏دارى و دخالت دادن امیال خودشان، رأى مردم را بگیرند و آن‏چنان که هست، بخوانند و ثبت کنند و سپس اعلام کنند.» (مصاحبه هنگام شرکت در مرحله‏ دوم نهمین دوره‏ انتخابات ریاست جمهورى‏ 03/04/1384)

«انتخابات‏ کشور ما از انتخابات‏ اکثر این کشورهاى مدعى دمکراسى، هم آزادتر است، هم پرشورتر است، هم انگیزه‏ مردم در این انتخابات بیشتر است. انتخابات پرشور، انتخابات خوب، سالم‏. دشمن خدشه مى‏کند. از دشمن انتظارى هم جز دشمنى نیست؛ چه انتظارى هست؟ بى‏توقعى از دوستان است. بى‏توقعى از کسانى است که جزو این ملتند؛ واقعیات را دارند مى‏بینند؛ مى‏بینند که این انتخابات چگونه سالم‏ و متقن انجام مى‏گیرد، در عین حال، همان حرفى را که دشمن مى‏زند، این‏ها هم مى‏زنند! من انتظارم این است: کسانى که با ملت ایرانند، جزو ملت ایرانند، توقع دارند ملت ایران به آن‏ها توجه کنند، این‏ها دیگر علیه ملت ایران حرف نزنند و انتخابات ملت ایران را زیر سؤال نبرند. مرتب تکرار نکنند که آقا این انتخابات سالم‏ نیست؛ انتخابات، انتخابات نیست. چرا دروغ مى‏گویند؟ چرا بى‏انصافى مى‏کنند؟ چرا خلاف واقع مى‏گویند؟ چرا این همه زحماتى را که این ملت و مسئولین در طول این سالهاى متمادى متحمل شدند، ندیده مى‏گیرند؟ چرا؟ چرا ناسپاسى مى‏کنند»؟ (بیانات در دیدار جمعى از معلمان، پرستاران و کارگران 09/02/1388)

 لذا اینکه نظام رای مردم را حق‌الناس می‌داند مربوط به یک انتخابات اخیر نبود و خود آقای هاشمی با همین تفکر هم انتخابات برگزار نمود و هم از همین ساز و کار رای آورد و رییس جمهور شد!

جا دارد آقای هاشمی در اظهارات اخیر خود دقت بیشتری کند و ذوق‌زدگی سبب نشود که به وادی تناقض و تضاد بیفتد!

 

 رسانیوز


» نظر

کابینه پیر اعتدال و خطر محافظه کاری

بی‌تردید استفاده از تجربه بزرگان و مشورت با السابقون امری مهم و اساسی در اداره جامعه است چرا که همیشه تجارب پیران چراغی برای شور و هیجان جوانی است و آرمانگرایی را با مصلحت‌گرایی و واقع‌گرایی جمع کرده و از افراط و تفریط جلوگیری می‌کند. اما باید در این بین نکته‌ای را نباید مورد غفلت قرار داد که در این میان مهمتر است شالوده و بنیان اصول عقاید و انقلاب است. امام خامنه‌ای 14 خرداد امسال در حرم حضرت امام در بیان ویژگی حضرت امام خمینی به مساله‌ای جالب و قابل توجه اشاره کرده و فرمودند: «تا روزهاى آخر زندگى، هیچ کس در حرف و عمل امام بزرگوار ما، نشانى از افسردگى و تردید و خستگى و وادادگى و تسلیم‌طلبى پیدا نکرد.» ایشان سپس در ادامه به نکته‌ای دقیق پرداختند؛ «بسیارى از انقلابى‌هاى دنیا وقتى که از دوران جوانى خارج می‌شوند و به پیرى می‌رسند، دچار تردید می‌شوند، دچار محافظه‌کارى می‌شوند؛ حتّى گاهى حرفهاى اصلى خودشان را هم پس می‌گیرند.» امروز پس از گذشت بیش از سی سال از انقلاب اسلامی در حالی که انقلاب اسلامی هنوز جوانی نو رس و نهالی تازه و شاداب است برخی انقلابیون و نسل اول انقلابی‌ها که در آغاز انقلاب جوانانی پر شور و آرمانگرا بوده اند امروز به با تجربه‌های پیر همین انقلاب تبدیل شده‌اند. در میان این افراد متاسفانه باید برخی را مصداق فرمایش مقام معظم رهبری دانست که با مرور زمان کم کم بر انقلابی‌گری آنها رسوب زمان نشسته است و محافظه‌کاری پیشه کرده‌اند و بعضا حتی خاطرات جوانی و مواضع آن دوران خود را فراموش کرده‌اند !

البته در این میان هستند کسانی که همچون امام خویش -همانگونه که حضرت آقا فرمود- هر چه سنشان بالا می‌رود دلشان جوان‌تر و مواضعشان انقلابی‌تر می‌شود. به عنوان مثال دکتر حداد عادل در مناظرات انتخاباتی نشان داد یکی از همین اشخاص است که با گذشتن از خود و وقت خود تنها به دفاع از نظام و انقلاب پرداخت همان گونه که در ایام فتنه نیز جز اولین کسانی بود که پا به عرصه مبارزه با فتنه گذاشت. ایشان در مناظرات اخیر در تبلیغات ریاست جمهوری، هر جا توسط برخی نامزدها، به نظام و رهبری کم لطفی شد و یا به نوعی سیاه‌نمایی و نا امیدی به مردم القا می‌شد با شجاعت همراه متانت وارد میدان شد و به روشنی نشان داد رسیدن به مقام، وابستگی به جناح و ائتلاف نمی‌بایست مانع دفاع از حق و حقیقت شود. ایشان هرگز برای جذب آرای خاکستری از آرمانها و مواضع انقلابی عقب‌نشینی نکرد و حاضر نشد در مقابل ظلمهای بزرگ به نظام و ملت سکوت کند.

بی‌شک یکی از نقاط قوت دولت سابق جوانی آن بود که همین امر سبب اقداماتی شجاعانه مانند سهمیه‌بندی بنزین، اجرای هدفمندی یارانه‌ها، اجرای مسکن مهر، سفرهای استانی،هسته‌ای شدن ایران و ... شد.

اما اینک که کابینه دولت از مجلس رای اعتماد گرفته است یکی از مواردی که بایستی مورد توجه رییس جمهور محترم قرار بگیرد و اهتمام به آن موجب تقویت و پویایی دولت نیز خواهد شد، همین مطلب است که پیری موجب محافظه‌کاری می‌شود؛ به خصوص در کارهای اجرایی که تا حدودی مستلزم خطرپذیری و بلند پروازی نیز می‌باشد. لذا شایسته است، رییس جمهور محترم که ترجیح داد افراد مسن را به منصب وزارت بنشاند، با به کارگیری افراد جوان انقلابی در وزارتخانه‌ها، آرمانگرایی را به مجموعه خود بیفزاید و از محافظه‌کاری در دولت بکاهد و البته این خود نوعی عمل به شعار اعتدال و برقراری تعادل میان مصلحت‌گرایی و آرمانگرایی است؛ چنانچه امام خامنه‌ای می‌فرماید: «اگر شما جوانان نگاه به قلّه‏هاى آرمانى را کنار بگذارید، برآیندِ غلطى به وجود خواهد آمد. برآیندِ آرمان‏گرایى شما و چالش مسئولان با مصلحتها، برآیند معتدل و مطلوبى خواهد شد؛ اما اگر شما هم دنبال مصلحت‏گرایى رفتید و گرایش مصلحت‏اندیشانه- یعنى صددرصد با واقعیتها کنار آمدن- وارد محیط فکرى و روحى دانشجو و جوان شد، آن‏وقت همه چیز به هم مى‏ریزد و بعضى آرمان‏ها از ریشه قطع و گم خواهد شد». (بیانات در دیدار جمعى از اعضاى تشکّلها و شمارى از نخبگان دانشجویى‏ 1382/08/15)

این مهم زمانی اهمیت بیشتری می‌یابد که رفتار و سابقه برخی از وزرا در چند ساله اخیر نشان داده است -همانگونه که بیان شد- گرد پیری بر سر آنها سبب برخی تردیدها و محافظه‌کاری‌ها شده است. ثانیا شعار اعتدال رییس جمهور محترم اگر درست تعریف و تبیین نشود به خوبی زمینه چنین محافظه‌کاری را به وجود می‌آورد و به نظر می‌رسد این امکان وجود دارد که هیات وزیران با میانگین سنی بالا، اعتدال را به سوی محافظه‌کاری سوق دهند!

 امام خامنه‌ای به شدت با این گونه محافظه‌کاری مخالف است: «محافظه‏کار، طرف‏دار وضع موجود است؛ از هر تحولى بیمناک است؛ هرگونه تغییر و تحولى را برنمى‏تابد و از تحول و دگرگونى مى‏ترسد؛ ... حالت خواب‏رفتگى و تن دادن به آنچه در جریان عمومىِ سیاسى و اقتصادى دنیا دارد مى‏گذرد و تسلیم شدن به آن، خطر بزرگ جامعه‏ ماست و اگر کسى درست بفهمد و بیندیشد، مى‏فهمد که باید با یک تحرک و تحول، این وضع را دگرگون کرد؛ هم در زمینه‏ مسائل اقتصادى، هم در زمینه‏ مسائل سیاسى. تا مى‏گوییم محاسبه و عقلانیت، عده‏یى مى‏گویند مواظب باشید، دست از پا خطا نکنید، عقل را رعایت کنید؛ نبادا یک حرفِ آن‏چنانى بزنید که در دنیا آن‏طورى بشود؛ نبادا یک کارِ آن‏چنانى بکنید که دنیا صف‏آرایى کند. این‏ها عقلانیتِ محافظه‏کارانه است؛ من به این اصلًا اعتقاد ندارم». (بیانات در دیدار اعضاى هیئت دولت‏ 1384/06/08) 

«من معتقدم محافظه‏کارى و اکتفاى به آنچه که داریم و نداشتن همت و بلندپروازى در همه‏ زمینه‏هاى فکر و فرهنگ، قتلگاه انقلاب است. انقلاب اساساً یعنى گام بلند، که پشت سرش باید گامهاى بلند دیگرى برداشته شود.» (بیانات و پرسش و پاسخ در جمع دانشجویان و اساتید دانشگاه صنعتى امیر کبیر 1379/12/09)

با این وصف شایسته است با توجه به موقعیت کنونی کشور که نیاز به پیشرفت سریع و همراه با عدالت تجربه وزرای مسن با تحرک  و نشاط جوانان به عنوان معاونان و دست‌اندرکاران دولت همراه شود و در دهه پشرفت و عدالت ایران اسلامی به آنچه مورد نظر چشم انداز بیست ساله است برسد. بی تردید نشاط و امید و پیشرفت هنگامی در بین مردم حاکم خواهد شد که دولتی با نشاط بر سرکار باشد از این جهت آنچه در نوشتار بیان شد ضمن هشداری دلسوزانه به دولت محترم، پیشنهادی برای تقویت آن نیز بود. 


» نظر

دروی منتقدان با داس افراط!؟

روزهای رای اعتماد مجلس به وزرای پیشنهادی اولین آزمون جدی دولت یازدهم و طیف پیروز انتخابات در مواجهه با مخالفان خود بود. مخالفت برخی از نمایندگان با کلیت کابینه و برخی از وزرا، بنا بر قانون مجلس و قواعد دموکراسی قابل پیش‌بینی بود. اما برخوردهای این ایام یک جریان سیاسی با مخالفان نشان داد که پیش‌بینی دکتر حدادعادل درست از آب در آمده است که «گروهی در مجلس و بیرون از مجلس سعی دارند 49 و هفت دهم درصد از مردم را که به دکتر روحانی رای نداده‌اند افراطی جلوه دهند».

برخی از تیترهای رسانه‌های این جریان در این ایام این گونه است:

تندروها همصدایی نیافتند (روزنامه شرق 22 مرداد)

ترکان: تندروهای مجلس ماهیت خور را نشان دادند (روزنامه بهار 22 مرداد)

اعتدال زیر تیغ اتهام (اعتماد 22 مرداد)

هیاهوی تندروها و قاطعیت میانه‌روها (اعتماد 23 مرداد)،

از این گونه مطالب و با این مضامین از سوی افراد حامی این جریان، در سایتها و روزنامه‌ها، بسیار منتشر شد تا شاید نشان از این امر داشته باشد که انتقاد و مخالفت با دولت جدید هزینه سنگینی برای منتقدان و مخالفان خواهد داشت و آنها را جرگه افراطیون پیوند می‌زند!

در این میان یادداشت آقای ترکان در روزنامه شرق هم به نوع خود جالب توجه است که تلویحا از مردم خواست مذاکرات مجلس را ببینند و به هر نماینده‌ای که مخالف نظر آقای ترکان می‌اندیشد، در دوره بعد به او رای ندهند! ایشان نوشته است: «برای محاسبه میزان نزدیکی نظرات نمایندگان با مردمی که به آنها رای داده‌اند. فکر خوبی است اگر از مردم عزیز کشورمان خواسته شود که فرمایشات نمایندگانشان را به دقت گوش کنند. اگر این حرفها، حرف دلشان بود در دور بعدی هم دوباره به آنها رای می‌دهند. اما اگر نظرات و حرفهای برخی نمایندگان، حرف دل مردمی نیست که به آنها رای داده‌اند در دور بعد، در رای دادنشان تجدیدنظر کنند. حق این است که نمایندگان محترم مردم در مجلس شورای اسلامی با وجدان بیدار و ظرفیتهای علمی و تجربی خودشان در مسیر عدالت و خواست مردم نظر داده و رای بدهند.» لب کلام آقای ترکان این است که افراد و نمایندگان باید با دولت برخاسته از رای مردم هم نظر باشند. البته اگر این سخن به معنای حمایت از دولت و پذیرش قواعد دموکراسی باشد، سخن شایسته‌ای است اما هنگامی که با عملکرد و سابقه این ضمیمه چنین سخنی می‌شود معنای دیگری می‌دهد!

اما در این باره نکاتی وجود دارد:

اول- تعریف مفهوم اعتدال یکی از خواستهای بر حق جامعه از رییس جمهور محترم است. یقینا کسی با اعتدال مخالف و موافق افراط نیست اما باید مشخص حدود و ثغور اعتدال مورد نظر ایشان کجاست و اگر از خروج کدامین مرزها سبب افراط می‌شود؟ این مساله مهمی است که اگر درست تبیین نشود، همان بلایی که سر لفظ زیبای اصلاحات افتاد بر سر واژه مطنطن اعتدال نیز خواهد آمد و ممکن است روزی دچار «اعتدال امریکایی» شویم و بسیاری از ارزشها را با نام افراط نادیده بگیریم. در صورت ابهام مفهوم اعتدال، هیچ کس نمی‌پذیرد افراط کرده است و همه به هم انگ افراطی می‌زنند!

در همین رابطه شایسته است در تعریف اعتدال و افراط به نظرات و فرمایشات امام خامنه‌ای توجه ویژه شود. ایشان تاکید دارند: «عقلانیت باید بر تمام ارکان این نظام از بالا تا پائین حاکم باشد؛ اما عقلانیت به معناى تسلیم نیست؛ عقلانیت به معناى هزیمت نیست؛ عقلانیت براى پیش رفتن و در جهت یافتن راههایی براى هرچه موفق‏تر شدن در رسیدن به این آرمان‏هاست. بعضیها با نام عقلانیت، با نام اعتدال، با نام پرهیز از جنجال و دردسر بین‏المللى، مى‏خواهند از مبانى انقلاب و اصول انقلاب کم بگذارند! این نمى‏شود؛ این نمى‏شود. این نشانه‏ بى‏صبری و نشانه‏ خسته شدن است. گاهى این خسته شدن را -که خودشان خسته شده‏اند- به مردم نسبت مى‏دهند: مردم خسته شده‏اند! نه، نخیر. مردم آن وقتى‏که احساس کنند مسئولین کشور با سربلندى مسلمانى و عبودیت خودشان را اعلام مى‏کنند، خوشوقت مى‏شوند؛ خوشحال مى‏شوند. این مردم، مسلمانند. (دیدار رؤساى سه قوه و مسئولان و مدیران بخشهاى مختلف نظام‏ 19/06/1387) از سوی دیگر ایشان استقامت بر اصول را امری ضروری می‌دانند گرچه برخی آن را افراط تلقی کنند: «افراطى‏گرى ملت ایران، این است که مى‏گوید: «ملت ایران، یک ملت بزرگ، یک ملت کهن، یک ملت داراى فرهنگ قدیمى و یک ملت داراى سابقه‏ى درخشان تاریخى است. ملتى است که مردان و زنان و مادران و همسرانش، در مشکلات دنیا نشان داده‏اند که مانند پولاد آبدیده‏اند. این ملت حاضر نیست قیمومیّت امریکا و دولتهاى استکبارى را بر خودش قبول کند.» (بیانات در صحن «آستان قدس رضوى 01/ 01/ 1373)

در جایی دیگر ایشان ضمن آنکه به جوانان انقلابی توصیه می‌کند به گونه ای رفتار کنند که دچار افراط نشوند از سوی دیگر تاکید دارند: «البته این را هم به همه توصیه کنیم که نیروهاى انقلابى را متهم به افراطى‏گرى نکنند؛ بعضى هم اینجورى دوست میدارند. عنصر انقلابى، جوان انقلابى، طلبه‏ى انقلابى، فاضل انقلابى، مدرس انقلابى در هر سطحى از سطوح را متهم کنند به افراطى‏گرى؛ نه، این هم انحرافى است که به دست دشمن انجام میگیرد؛ واضح است. پس نه از آن طرف، نه از این طرف» (بیانات در دیدار طلاب، فضلا و اساتید حوزه علمیه قم‏ 29/ 07/ 1389). لذا به نظر می رسد اولین اصل در اعتدال همان سخنی است که ایشان در مراسم تنفیذ رییس جمهوری نیز بیان کردند

جا دارد رییس جمهور محترم به زودی به تبیین این شعار زیبای خود بپردازد تا از این طرف عده ای سازش و تسلیم و تسامح در ارزشها و ... را اعتدال معنا نکنند و هر کس مخالفشان بود را افراطی بنامند! امری که متاسفانه تا حدودی قابل مشاهده است.

دوم- دکتر حسن روحانی در زمان تبلیغات ریاست جمهوری تاکید داشت با یک جناح نمی‌شود کشور را اداره کرد و چند صدایی و تحمل منتقد را یکی ار اصول دولت تدبیر و امید می‌دانست. آیا اینها فقط یک شعار برای بازگشت به قدرت بود یا اینکه اعتقاد واقعی ایشان است؟ اگر چنین است باید نسبت سخنان طرفداران ایشان با این شعار مشخص شود. به خصوص سخن شخصی مانند آقای ترکان که از مشاوران ارشد ایشان است. آیا پس از هر انتخابات همه نهادها و افراد باید برای تشکیل یک نجاح به نفع رییس جمهور تلاش کنند؟

آیا 32 میلیون نفری که به هر دلیلی به آقای روحانی رای ندادند باید به خاطر 18 میلیون رای -که ممکن بود به مرحله دوم بکشد- نظرشان را به آقای روحانی نزدیک کنند؟ یعنی بعد از آنکه ایشان رای آورد مجلس و سایر نهادها و مردم باید نظراتشان با ایشان هماهنگ کنند و اگر نکنند افراطی محسوب می‌شوند؟

 آیا قرار است با نام زیبای اعتدال هر منتقد را نامعتدل و افراطی معرفی کنیم و هر افراطی سابقه دار را چون همسو با رییس جمهور است معتدل؟ چگونه است برخی از همفکران، یاران و ژنرالهای آفای روحانی در سالهای اخیر شدیدترین انتقادها و حتی توهینها و اهانتها را به رییس جمهور  و دولت سابق بیان کرده اند  و حتی در یک مورد مصاحبه لغو شده رییس جمهور سابق را نیز نقد کردند و همچناناین اهانتها در مورادی هم ادامه دارد؟ آیا رییس جمهور قبلی از رای اکثریت مردم برخوردار نبود؟ آیا آن زمان نیاز نبود برخی افراد خود را با رای مردم همسو کنند؟

مگر همین مجلس به خاطر نظرات یک فرد در دولت دو بار سوال از رییس جمهور را کلید نزد؟ مگر همین مجلس در ماجرای وزارت ورزش فردی را که تخصص و سابقه ورزشی داشت، به خاطر نزدیکی به یک تفکر در دولت وقت رای عدم اعتماد نداد؟ آیا طرح ماجرای مکتب ایرانی کشور را به لبه پرتگاه کشاند یا فتنه سال 88؟ حال چطور شده اگر در همین مجلس حرف از فتنه و حمایت از سران فتنه مورد سوال قرار گیرد به افراطی‌گری تعبیر می‌شود؟ آیا همین مجلس وزیر کار دولت قبل را به خاطر حمایت از یک فرد به آن شکل عجیب و غریب استیضاح نکرد؟ بر مبنای نظر برخی آیا باید این اقدامات مجلس را افراط تلقی نماییم؟ اگر اینها را مصداق افراط بدانیم باید بگوییم امروز افراطیون مجلس موافق رییس جمهور جدید هستند چرا که همین‌ها بودند که بر رییس جمهور قبلی تاختند و خودشان را با نظر رییس جمهور سابق هماهنگ نمی‌کردند!!

چطور اقدامات مجلس در برابر دولت قبلی به انجام وظیفه قانونی مجلس و دفاع از حق ملت نامیده می‌شود اما امروز مخالفت یک نماینده با دولت افراطی‌گری؟

مگر آنکه هماهنگی با رای مردم را یک قاعده کلی ندانیم و هماهنگی با یک طیف خاص مد نظر باشد! چناچه پس از انتخابات امسال عده ای انتخابات ایران را دموکرات ترین انتخابات دانستند اما همین افراد در سال 88 فرمان اردوکشی خیابانی را دادند!

آیا آزادی بیان آقای روحانی به این معناست؟ به نظر همانگونه که ایشان در دوران تبلیغات گفته بودند قرار است راه آقایان هاشمی و خاتمی را ادامه دهند و آزادی بیان را محدود  به یک عده خاص کنند و بقیه را با داس خشکه مقدسی، تحجر، افراط و  ... از صحنه خارج کنند!


» نظر

ضرورت احترام به بزرگان حوزه

یکی از توصیه‌های مهم و مکرر امام خامنه‌ای در چند ساله اخیر همواره توجه به اخلاق و پرهیز از بد اخلاقی در جامعه بوده است. اهانت و توهین، بی‌انصافی در نقد دیگران، تهمت و افترا و نسبت دادن امور خلاف واقع، استهزا و تمسخر، عصبانیت و کینه بی‎مورد، سوء ظن‌های نا به جا و ... از مواردی است که ایشان بارها به رسانه‌ها، مسئولین، گروهها و جناحهای سیاسی و مردم درباره عدم ارتکاب آنها تذکر داده‌اند.

اهانت و توهین به هر فرد و جناحی ناپسند است اما اگر این اهانتها به عالم و به خصوص علمای دین باشد ناپسندتر و اقبح است و این امر به خاطر جایگاه رفیع علم و عالم در دستورات مقدس دین است.

در چند ساله اخیر همواره پس از هر واقعه سیاسی مانند انتخابات، برخی افراد مواضع و عملکرد برخی علما را مورد انتقاد دانسته و بی‎محابا به علمای دین حمله و بعضا اهانت می‌کنند. البته در برابر نقد علمی و منصفانه و دلسوزانه همگان سر تعظیم فرود می‌آوردند اما سخن در تخریب و انتقادهای غیر علمی و بعضا احساسی است.

یقینا ورود یا عدم ورود یک عالم دینی به عرصه سیاست بر اساس تکلیف و حجت شرعی آن عالم است و با عملکرد مشابه یک نیروی سیاسی متفاوت است. یک مجتهد هر گاه در مورد موضوعی نظر می‌دهد، چه فقهی چه سیاسی چه اخلاقی و چه غیره، «فحص الی الیأس» می‌کند و تمام توان علمی و فکری خود را در بررسی کتاب و سنت و سایر منابع معتبر دین به کار می‌گیرد، یعنی آنچنان در آن مورد واکاوی می‌کند که جایی برای سئوال، حداقل نزد خودش باقی نمانده باشد و چنین امری بر اساس تقوای آن عالم است.

پس از تلاش کامل مجتهد، در بین مسلمین، شیعه قایل به «تخطئه» است؛ یعنی فتوای مجتهد دو جنبه دارد، اول اینکه ممکن است راه درست را پیموده و حکمش با واقع و آنچه خداوند مقرر فرموده است مطابق ‌باشد و یا ممکن است فتوایش خلاف آن واقع است که در صورت اول دو ثواب و در صورت دوم یک ثواب می‌برد. «مَن اجتهد فاصاب فله أجران، و مَن أخطأ فَله أجر واحدٌ».این نگاه در مقابل کسانی است در اصطلاح آنان را «مصوبه» می‌نامند و قائل به «تصویب» هسنتد و معتقدند هر آنچه مجتهد حکم کند همان مطابق با واقع است و خداوند همان را حکم خود قرار می‌دهد!

با این توضیح بر اساس نظر شیعه مجتهد یا مقلد مامور به انجام واقع نیست بلکه باید به قطع و یا ظن معتبر خود که با تلاش و جهد عقلانی و شرعی به آن رسیده است عمل کند حال چه مطابق واقع باشد چه نباشد در هر دو صورت معذور است. در محدوده فقه این مسئله تقریبا حل شده است چه آنکه در مورد یک حکم چندین مجتهد نظر متفاوت دارند و مقلدین بدون هیچ انتقادی به هم دیگر از مرجع خود تقلید می‌کنند و به خود اجازه نقد و توهین به مرجع دیگری را نمی‌دهند و کسانی که تخصصی در فقه و علومی از این دست دارند بدون توهین به نقد علمی و کارشناسی نظر دیگری می پردازند. این در حالی است که مشخص است تنها یکی از این احکام مطابق با حکمی است که مورد نظر خداست. اما هنگامی این امر به یکی از مسائل اعتقادی، تاریخی و به خصوص سیاسی و اجتماعی می‌رسد به راحتی مورد پذیرش قرار نمی‌گیرد و افراد مختلف و کم سواد به خود اجازه می‌دهند به فرض اینکه فلان عالم در تشخیص یک موضوع و یا بیان یک تحلیل و یا یک اظهار نظر علمی به زعم آنها راه خطا را رفته است و نظری مخالف نظر آنان داده است هر گونه اهانت و توهین به آن عالم را روا بدانند!

حضرت امام(ره) در تقبیح چنین عملی خطاب به جوانانی که تازه به فضای انقلابی ورود کرده اند و بعضا دچار تندروی می‌شوند، می‌فرماید: «من یک نصیحت می‏کنم به بچه‏های طلاب؛ طلاب جوان که تازه آمده‏اند و حاد و تندند؛ و آن این است که آقایان، متوجه باشید اگر چنانچه شَطْر کلمه‏ای به یک نفر از مراجع اسلام، شطر کلمه‏ای اهانت بکند کسی به یک نفر از مراجع اسلام، بین او و خدای تبارک و تعالی ولایت منقطع می‏شود. کوچک فرض می‏کنید؟ فحش دادن به مراجع بزرگ ما را کوچک فرض می‏کنید؟ اگر به واسطه بعضی از جهالتها لطمه‏ای بر این نهضت بزرگ وارد بشود، معاقَبید پیش خدای تبارک و تعالی؛ توبه‏تان مشکل است قبول بشود، چون به حیثیت اسلام لطمه وارد می‏شود. ... همه مراجع از شصت به آن طرفند؛ ... دیگر می‏شود که این اشخاصی که ریششان را در اسلام سفید کرده‏اند، اینها خدای نخواسته بر خلاف مصالح اسلام عملی بکنند؟ نمی‏شود آقا. اگر یکوقت اختلاف اجتهاد در کار باشد؛ مثل سایر مسائل شرعیه اختلاف اجتهاد در کار باشد، بچه‏ها و جوانها نباید دخالت بکنند؛ خطرناک است؛ دشمن بیدار است. گمان نکنید که فحش به یک نفر است؛ فحش به یک جامعه اسلامی است؛ اهانت به یک جامعه اسلامی است؛ وَهْن وارد شدن بر یک جامعه اسلامی است». (صحیفه امام‏1: 307)

امام خامنه‌ای نیز خطاب به جوانان انقلابی بیانی مشابه دارند؛ «جوانهای انقلابی بدانند؛ همان طور که کناره‏گیری و سکوت و بی‏تفاوتی ضربه می‌زند، زیاده‏روی هم ضربه می‌زند؛ مراقب باشید زیاده‏روی نشود. اگر آن چیزی که گزارش شده است که به بعضی از مقدسات حوزه، به بعضی از بزرگان حوزه، به بعضی از مراجع یک وقتی مثلًا اهانتی شده باشد، درست باشد، بدانید این قطعاً انحراف است، این خطاست. اقتضای انقلابی‌گری، اینها نیست. انقلابی باید بصیر باشد، باید بینا باشد، باید پیچیدگی‏های شرایط زمانه را درک کند. مسئله اینجور ساده نیست که یکی را رد کنیم، یکی را اثبات کنیم، یکی را قبول کنیم؛ اینجوری نمی‌شود. باید دقیق باشید، باید شور انقلابی را حفظ کنید، باید با مشکلات هم بسازید، باید از طعن و دق دیگران هم روگردان نشوید، اما باید خامی هم نکنید؛ مراقب باشید. .. در صحنه بمانید؛ اما دقت کنید و مواظب باشید رفتار بعضی از کسانی که به نظر شما جای اعتراض دارد، شما را عصبانی نکند، شما را از کوره در نبرد. رفتار منطقی و عقلائی یک چیز لازمی است.» (دیدار طلاب، فضلا و اساتید حوزه علمیه قم ‏29/07/1389)

ایشان در فرمایش دیگری نیز این گونه اهانتها را محکوم کرده و اظهار می‌دارند: «فضای اهانت و هتک حرمت در جامعه، یکی از آن چیزهایی است که اسلام مانع از آن است؛ نباید این اتفاق بیفتد. فضای هتک حرمت، هم خلاف شرع است، هم خلاف اخلاق است، هم خلاف عقل سیاسی است. انتقاد، مخالفت، بیان عقاید، با جرأت، هیچ اشکالی ندارد؛ اما دور از هتک حرمتها و اهانتها و فحاشی و دشنام و این چیزها. همه هم در این زمینه مسئولند. این کار علاوه بر اینکه فضا را آشفته می‌کند و اعصاب آرام جامعه را به هم می‌ریزد -که امروز احتیاج به این آرامش هست- خدای متعال را هم از ما خشمگین می‌کند. من می‌خواهم این پیامی باشد به همه‌ آن کسانی که یا حرف می‌زنند، یا می‌نویسند؛ چه در مطبوعات، چه در وبلاگها. همه‌ اینها بدانند، کاری که می‌کنند، کار درستی نیست. مخالفت کردن، استدلال کردن، یک فکر سیاسی غلط یا یک فکر دینی غلط را محکوم کردن، یک حرف است، مبتلا شدن به این امرِ خلاف اخلاق و خلاف شرع و خلاف عقل سیاسی، یک حرف دیگر است؛ ما این دومی را به طور کامل و قاطع نفی می‌کنیم؛ نباید این کار انجام بگیرد. متأسفانه بعضی این کار را می‌کنند. من بخصوص به جوانها توصیه می‌کنم. بعضی از این جوانها بلاشک مردمان بااخلاص و مؤمن و خوبی هم هستند، اما خیال می‌کنند این وظیفه است؛ نه، من عرض می‌کنم این خلاف وظیفه است، عکس این وظیفه است». (دیدار با اعضای مجلس خبرگان 19/12/1389)

روشن است اگر در انتخابات عالمی به تشخیص خود به این نتیجه رسیده است که فلان نامزد اصلح است و مصداقی را معرفی کرده و از او حمایت کرده است به حجت شرعی بین خود و خدای خویش عمل کرده است همانگونه که عالم دیگری در تشخیص مصداق اصلح راه دیگری رفته است. هر دوی اینها در برابر خداوند ماجورند و افراد دیگر اختیار دارند به تشخیص این علما عمل کنند یا بر تشخیص دیگری صحه بگذارند اما یقینا حق توهین و اهانت به هیچ کدام از این علما را ندارند. همان طور که هر مکلفی برای انتخاب مرجع تقلید خود در مسائل فقهی باید تحقیق و تفحص کند و یا با مشورت دو عادل مرجع خود را انتخاب کند و این آزادی را شرع به او داده است، در مسائل سیاسی و اجتماعی نیز این گونه است. بی‌شک هیچ عالمی دیگران را مجبور به تبعیت از خود نمی کند، حال اگر در این میان فردی تشخیص عالمی را ناصواب دانست اگر تخصص و علمیت در آن موضوع را در خود می‌بیند می‌تواند عالمانه به نقادی بپردازد و اگر چنین توانی ندارد به جای فحاشی و واکنشهای احساسی پسندیده است به رای و نظر آن عالم احترام بگذارد.

چندی قبل متاسفانه در پی اظهار نظر مرحوم آیت‌الله خوشوقت در مورد بخشی از حادثه کربلا، عده‌ای کاسه داغتر از آش شده و با حمله به این عالم ربانی و تنها با ناسزاگویی و هتاکی در برابر نظر علمی یک عالم ایستادند و امروز نیز به بهانه شکست یک گروه در انتخابات عده‎ای بی‌محابا به آیت الله مهدوی کنی، آیت‌الله مصباح و آیت‌الله یزدی و بسیاری از بزرگان حمله می‌کنند که سابقه علمی و بصیرت انقلابی و تقوای آنها زبانزد است. اگر قرار باشد این گونه به روحانیت اصیل انقلابی تاخته شود بی‌تردید همانگونه که امام فرموده است، دین صدمه می‌بیند لذا شایسته است در چنین مواردی کار را به اهلش واگذاریم چنانچه تاکنون جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در برخورد با انحرافات و مواضع شاذ عده‌ای به موقع موضع گرفته است.

روزنامه رسالت، شماره 8198، ص.2


» نظر
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
title=