سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کاش بعضیها درست غربی بودند!

یکی از معضلات فرهنگی جامعه ما -که بخشی از مردم و حتی نخبگان دچار آن هستند- این است که تمایل و گرایش شدیدی به مغرب زمین و فرهنگ آنجا دارند و مع الاسف در مواجهه با فرهنگ غرب با یک اشکال اساسی روبرو هستند و آن اینکه برخی موارد ظاهری غرب را می‌گیرند و بدان عمل می‌کنند اما سایر وجوه و ابعاد آن توجهی ندارند.

به‌عنوان نمونه نخبگان و روشنفکران دم از آزادی بیان در مطبوعات و سخنرانی‌ها می‌زنند چراکه این عناوین را در غرب شنیده و خوانده‌اند و لذا قصد دارند این کلمات زیبا را در کشور ما نیز اجرایی کنند اما توجه ندارند که در غرب نیز حتی آزادی بیان اجازه توهین به مقدسات آن‌ها و رد شدن از منافع ملی را نمی‌دهد. یعنی هنگامی‌که آزادی بیان غربی را به کشور می‌آورند همراه با توهین و اهانت به مقدسات و رد شدن از خطوط قرمز می‌شود چیزی که حتی در غرب هم دیده نمی‌شود!!

یک نمونه مردمی این ادعا هم بحث نگهداری سگ و حیوانات خانگی در منازل است. متأسفانه امروز روز بروز به تعداد افرادی که سگ را به‌عنوان همدم و همراه خود انتخاب می‌کنند. جدای از مباحث شرعی آن -‌که  خرید و فروش سگ‌های زینتی به‌عنوان عین نجاست حرام است و آسیب‌هایی که این اقدام به سبک زندگی ایرانی وارد می‌کند- متأسفانه نگه‌داشتن سگ هم فقط ظاهری شبیه زندگی غربی دارد و کاش کسانی که علاقه‌مند هستند در خانه سگ نگه‌دارند همان‌گونه که در غرب این کار می‌شود آن را انجام می‌دادند.

در امریکا و اروپا برای نگه‌داشتن سگ و رفتار با این حیوان قوانین محکمی وجود دارد و این‌گونه نیست که هر کسی به هر نحوی و هر سگی را که می‌خواهد بتواند داشته باشد. این قوانین هم برای حفظ امنیت شهروندان است و هم برای حمایت از زندگی خود سگ‌ها که متأسفانه معضل فرهنگی که در صدر نوشتار اشاره شد سبب شده سگ داشتن در ایران هم به حقوق شهروندی آسیب بزند و هم زندگی خود را سگ‌ها را به مخاطره بیندازد.

در ایران متأسفانه بدون هیچ نظارتی هر سگی به‌عنوان سگ خانگی به فروش می‌رسد درحالی‌که در کشورهای غربی فروش برخی نژادهای سگ ممنوع و برای خرید برخی نژادهای دیگر باید خریدار تعهد کند که او را آموزش می‌دهد تا به دیگران آسیب نزند و مراجع قانونی باید این آموزش را تأیید کنند!! حتی در برخی موارد باید با مجوز مراجع قانونی سگ‌ها حتماً با پوزه‌بند به خیابان بیایند!

درحالی‌که در کشور ما غرب‌زده‌های غرب نشناس بدون توجه به قانون کشور و رعایت حقوق شهروندی سگ‌های خود را بدون قلاده و آزاد با خود همراه می‌کنند در غرب قانون قلاده وجود دارد طبق این قانون سگ در معابر عمومی و یا پارک‌های که استفاده آن برای عموم آزاد است حق تردد بدون قلاده را ندارد. این قانون عاملی است تا از گاز گرفتن سگ جلوگیری شود و از بروز خطر برخورد سگ‌ها با اتومبیل جلوگیری می‌کند در برخی از ایالت‌های امریکا طول بند قلاده نباید از 6 فوت بیشتر باشد. این را مقایسه کنید باکسانی که در کشور ما باافتخار سگ بدون قلاده خود را صدا می‌زنند و خود جلوتر از آن راه می‌روند! و یا در پارک‌ها سگ خود را رها می‌کنند.

قانون دیگری که در مورد سگ‌ها در غرب وضع‌شده است در مورد فضولات این حیوان است و جالب است که شهرداری هیچ وظیفه‌ای در قبال جمع‌آوری آن ندارد بلکه طبق این قانون صاحب حیوان باید مدفوع سگ خود را از کوچه‌های یا پارک‌ها جمع کند در امریکا کسانی که این کار را انجام ندهند بین 25 تا 1000 دلار جریمه می‌شوند.

شاید این اتفاق برای شما هم افتاده باشد که هنگام استراحت در منزل صدای سگ همسایه شما را آزرده خاطر کند و بااین‌وجود کاری از شما برنیاید! اما اگر چنین اتفاقی در امریکا بیفتد چه می‌شود؟

قانونی در غرب هست به‌عنوان قانون صدا؛ این قانون در برخی از شهرهای امریکا وضع‌شده است. این قانون برای سگ‌های است که صاحبان آن‌ها ساعت‌ها در خارج از خانه مشغول کار کردن هستند و سگشان از تنهای شروع به پارس کردن می‌کند. در این قانون بعد از شکایت همسایه‌ها در مرحله اول از صاحب سگ تعهد کتبی جهت کنترل پارس سگ می‌گیرند اگر سگ همچنان به پارس کردن ادامه دهد سگ را به بازداشتگاه حیوانات پرسروصدا منتقل و بعد از آموزش سگ را به فرد دیگری می‌دهند.

باوجوداینکه در غرب سگ یک همراه خوب برای مردم است و نگهداری این حیوان در آنجا معمول است اما این حیوان را نمی‌توان با خود به همه‌جا برد و طبق قانون ورود سگ‌ها در برخی از مکان‌ها مانند هتل‌ها و رستوران‌ها ممنوع است.

جدای از این مسائل بسی‌ای از کسانی که سگ نگه می‌دارند نحوه رفتار و برخورد با این حیوان را بلد نیستند و چه‌بسا موجب آزار و اذیت این حیوان هم بشوند ازاین‌رو در غرب قوانینی هم برای محافظت از سگ‌ها وجود دارد طبق این قانون در صورت بدرفتاری صاحب حیوان با سگ از تذکر کتبی، دریافت سگ از صاحبش و دادن آن به افرادی که حیوان را دوست داشته باشند، جریمه نقدی و زندان وضع‌شده است.

اما نکته جالب قانون، این است درصورتی‌که سایر افراد به‌طور مثال همسایه یا دامپزشک با حیوان بدرفتاری کند اگر علت بدرفتاری عدم تربیت سگ باشد صاحب سگ باید خسارت پرداخت کند و حتی می‌تواند از نگهداری حیوان محروم شود. در متن این قانون مثالی دارد (اگر سگی در مشاعات ساختمان بر روی پای کسی دستشویی کند و یا پای کسی را گاز بگیرد و همسایه ناگزیر به عکس العمل شود صاحب حیوان بدلیل عدم تربیت مناسب مقصر می‌باشد).

امروزه به هر دلیلی در بخشی از مردم تب نگهداری سگ اشاعه پیدا کرده است ولی از سویی فرهنگ نگهداری آن وجود ندارد. چنین امری با شیوع آن می‌تواند آسیب‌های اجتماعی و بهداشتی و زیست‌محیطی بسیاری به بار آورد.

نگارنده این سطور در صحبتی که با یکی از مسئولین ارشد نیروی انتظامی داشت این‌گونه شنید که در برهه‌ای از زمان نیروی انتظامی حدود 40 سگ را که سبب مزاحمت مردم بودند جمع‌آوری نمود اما مشکل اینجا بود که نه باغ‌وحش و نه سازمان محیط‌زیست نه دامپزشکی و نه هیچ جای دیگری نگهداری این سگ‌ها را تقبل نمی‌کردند و در طی چند روزی که سگ‌ها در اختیار نیروی انتظامی بوده است یکی از آن‌ها می‌میرد که حتی نیروی انتظامی مجبور به پرداخت غرامت آن به صاحبش شده است. ازاین‌رو به دلیل نبود‌ قانون شفاف در این رابطه در حالی ه این پدیده شیوع پیدا می‌کند از نهادهای مربوط هم کاری برنمی‌آید!!

شاید به‌زودی در کنار معضلاتی مانند ماهواره و شبکه‌های اجتماعی و روابط دختر و پسر نوع پوشش و ده‌ها پدیده غربی دیگر که فقط نیمی از آن به کشور آمده است معضل سگ‌ها هم اضافه شود. روزی که سگی کسی را گاز بگیرد! سگ‌هایی بمیرند و لاشه آن‌ها در خیابان رها شود! فضولات آن‌ها بیماری ایجاد کند و ... درحالی‌که می‌شود از همین حالا که این پدیده گستردگی زیادی پیدا نکرده است جلوی آن را گرفت چرا باید صبر کرد تا با یک بحران مواجه شویم و آنگاه به فکر بیفتیم؟

به نظر می‌رسد قوه قضاییه باید با بررسی دقیق موضوع با همفکری نخبگان و سایر نهادهای مربوط لایحه تازه‌ای برای این پدیده نوشته و خریدوفروش و نگهداری حیوانات خانگی را تخت ضابطه درآورد. متأسفانه امروز این پدیده هم به آسیب حیوانات منجر شده و هم در موارد متعددی با توجه به شرایط دینی و ملی کشور ما حقوق شهروندی را به خطر انداخته است. البته در سال 1390 برخی نمایندگان طرحی برای این موضوع به مجلس ارائه دادند که البته به دلیل همه جانبه نبودن آن نیاز به بررسی و تدقیق و جزییات بیشتری دارد.

البته اکنون با برخی قوانین موجود نیز می توان تا حدودی با این پدیده برخورد کرد به عنوان مثال بسیاری از این حیوانات به طور قاچاق وارد کشور می شوند و برخورد با کالای قاچاق و قاچاقچی در قانون مشخص است. ویا اینکه اصل 40 قانون اساسی می گوید: «هیچ کس نمی تواند اعمال حق خود را وسیله ضرر به غیر و یا تجاوز به منافع عمومی قرار دهد» که با تفصیل این بند می توان بسیاری از این معضلات را از بین برد.

شاید بتوان امروز با کمی اقتدار از یک معضل بزرگ بهداشتی و اجتماعی در آینده جلوگیری نمود.

سگهای زینتی، سگهای نگهبان، سگهای ولگرد، سگهای امدادگر، سگهای شکاری، سگهای همراه پلیس و ... هرکدام با جزییاتی قانون خاص خود را می طلبد تا روزی به خاطر کشتن یک سگ ولگرد ایرام متهم به نقض حقوق حیوانات نشود!!

 

اگر بخشی از مردم و نخبگان اصرار دارند غربی زندگی کنند خوب است لااقل سبک زندگی غربی را درست بیاموزند و یا حتی به آنها آموزش داده شود تا درست غربی باشند و کورکورانه دست به تقلید نزنند!!


» نظر

بایسته های اجتهاد در اندیشه امام خمینی

«این عصر و این دوران جدید را باید «دوران امام خمینی» نامید».[1] انقلابی که به رهبری حضرت روح‌الله(ره) در ایران به ثمر نشست، بسیاری از معادلات سیاسی و فرهنگی جهان را به هم ریخت و با گذشت سی‌وپنج سال از آن گرچه امروز ظاهراً خمینی نیست، اما روح و اندیشه روح‌الله همچنان توفنده و با شتاب پیش می‌رود. بی‌تردید یکی از اساسی‌ترین عوامل استمرار این حرکت الهی حرکت بر مدار اندیشه‌های امام خمینی است که برگرفته از تعالیم اسلام ناب می‌باشد. در این مسیر صیانت و پاسداری از اصول و مبانی مورد نظر خمینی برای آیندگان مجاهدتی سترگ است.

یکی از راه‌های صیانت و جلوگیری از انحراف در اندیشه امام این است که فهم صحیحی از فرمایشات ایشان حاصل شود چه آنکه سخنان ایشان مانند هر متکلمی حاوی یک اراده جدی است که متأسفانه با مرور زمان عده‌ای مراد جدی ایشان را در چارچوب تفکرات و منافع حزبی و جناحی خود تفسیر کردند. چنانچه یک عنصر اصلاح‌طلب فراری به‌صراحت در ایامی که اصلاحاتیان در حکومت بودند اعلام کرد: «ما تلاش می‌کنیم [امام] خمینی را به‌گونه‌ای تفسیر کنیم که مخالف دموکراسی نباشد. خمینی دیگر وجود ندارد آنچه وجود دارد فقط برداشت‌های ما از سخنان اوست.»

 سال‌ها قبل حجت‌الاسلام سید حسن خمینی در مصاحبه با سیما در مورد لزوم اجتهاد در اندیشه امام سخن گفت و بیان داشت که در کلام امام مطلق و مقید و ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه و ... وجود دارد که باید مورد بررسی قرار گیرد. با توجه به مواضع اصلاح‌طلبان در آن دوران نقل چنین کلامی از سوی نوه حضرت امام به مذاق بسیاری خوش نیامد چراکه می‌توانست سبب سوء استفاده عناصر سیاسی و جناحی که هیچ نسبتی را اندیشه امام ندارند شود. گرچه کلام سید حسن خمینی با آنچه از سوی عناصر سیاسی گفته می‌شد کاملاً متفاوت بود. البته پیش‌تر از آن فرزند برومند امام حجت الاسلام سیداحمد خمینی، پیش بینی چنین مشکلاتی را کرده بودند و در نامه ای در شهریور سال 67 در مورد  تنظیم و تدوین آثار امام خمینى‏ از ایشان کسب تکلیف می‌کند و می‌نویسد: «یکى از مسائل بسیار مهم که بعد از جنابعالى- خدا آن روز را نیاورد- موجب موضعگیریهاى مختلف فرزندان انقلاب و افراد گوناگون و محققین و احیاناً اختلاف آن‌ها مى‏گردد، برداشتهاى گوناگون سیاسى و غیر سیاسى آنان از یک متن است‏».[2] این برداشتهای گوناگون به نوعی اشاره به همین بحث دارد.

اخیر به همت پژوهشکده امام خمینی نشستی با عنوان «نخستین پیش همایش اجتهاد در اندیشه امام خمینی» برگزار شد که بار دیگر در فضایی تازه این بحث مطرح گردید.

حجت الاسلام سید علی خمینی در این نشست بیان داشت: «بحث اجتهاد در اندیشه امام یک نیاز بود. و این نیاز درنتیجه این است که جامعه خودش را محتاج به امام دانسته و همچنین مقبولیت و مشروعیت خود را در حیطه‌های اسم و رسم مربوط به ایشان می‌داند. همان‌طور که در مسئله مشروعیت و مقبولیت رأی مردم از دیدگاه امام و همچنین حیطه اختیارات شورای نگهبان بارها و بارها اجتهادهای مختلف مطرح‌شده است، پس نتیجه می‌گیریم اجتهاد در اندیشه امام یک نیاز واقعی است   .

درواقع زمانی که احتیاج حاصل شد، طبیعتاً اجتهاد هم به دنبال آن می‌آید. طرح، فهم و مشروعیت دادن به اجتهاد در اندیشه امام، در حقیقت مشروعیت دادن به این نیاز است. باید توجه داشت باوجوداینکه در حال حاضر بالغ‌بر بیست‌وچند سال از رحلت امام گذشته است اما در موضوعات مختلف، باید اجتهاد در اندیشه امام را انجام داد چراکه خودمان را استمرار حکومت امام می‌دانیم.» البته این نیاز با گذشت زمان بیشتر و بیشتر خواهد شد. سید علی خمینی برای توضیح معنای اجتهاد در کلام امام که منجر به سو برداشت نشود می‌گوید: «نکته مهم این است که اجتهاد در اندیشه یا مکتب امام، در ساحت فهم اندیشه امام است، درحالی‌که نقد اندیشه امام در حیطه رد است. این تفاوت مهمی است که خیلی‌ها متوجه آن نشده‌اند. اجتهاد باید در حیطه فهم باشد و باید در نظر داشت که نقد دوره پسا فهم است.» او در ادامه بار دیگر کج‌فهمی برخی از اجتهاد در کلام امام را مورد انتقاد قرار داده و خاطر نشان می‌کند: «بحث اجتهاد در اندیشه امام در مقابل انحصار فهم و تفهیم در اندیشه امام می‌آید و چیز دلبخواهی هم نیست که هرکسی هر چیزی که دلش می‌خواهد بیان کند. این موضوع را هم برخی درک و فهم نکرده‌اند.»‌[3]

انقلاب اسلامی ایران بر مبنای اندیشه‌ها و نظرات حضرت امام خمینی شکل گرفت و گروه‌های سیاسی و مردمی همه بر مبنای این نظرات و نگاه امام به حکومت از دیدگاه اسلام به جمهوری اسلامی رأی دادند. پس از حضرت امام نیز قاطبه ملت و گروه‌های سیاسی چنانچه امام خامنه‌ای تأکید داشتند بر این نکته متفق‌القول بودند که راه ما هم چنان راه امام است. و استمرار انقلاب بر مبنای نظریه حکومتی حضرت امام خمینی پیش خواهد رفت و یکی از خطرات تداوم این راه انحراف در اندیشه‌های حضرت امام و القای نادرست اندیشه‌های امام به جامعه است. ازاین‌رو صیانت از آرای امام خمینی برای آینده انقلاب اسلامی امری ضروری است. اما این مهم چگونه باید صورت گیرد؟

اما اجتهاد در اندیشه‌های امام خمینی به چه معناست؟ این‌یک امر روشن است که در شیعه اجتهاد پویا همواره وجود داشته است و با توجه به اصول می‌توان در فروعات اجتهاد داشت و با توجه به شرایط زمانی و مکانی برخی مصادیق و موضوعات با حکم جدید مواجه شوند. چنین کاری سال‌هاست در بین علمای شیعه مسبوق به سابقه است. اجتهاد در کلام و اندیشه‌های امام به معنای مصطلح آن به این معناست که با رجوع به کلمات امام خمینی، محکمات و متشابهات و اصول و فروع اندیشه‌های امام استخراج شود. با استخراج اصول و محکمات حضرت امام آن‌وقت کسی حق اجتهاد در برابر نص را نخواهد داشت. البته توجه داریم حضرت امام معصوم نیست و حجیت کلام ایشان در بین افراد و ملت ازاین‌جهت است که ایشان را به‌عنوان مرجع و منبع اندیشه انقلاب پذیرفته‌اند.

فهم کلیات و اصول مبانی اندیشه‌های یک مکتب در اجتهاد اولین مرحله کار است اما دشوارتر از آن تطبیق فروع و مصادیق با آن کلیات است که اینجاست که کار اجتهاد پیچیده می‌شود.

به نظر در فهم کلام حضرت امام بهترین منبع وصایای شهدای انقلاب اسلامی است چراکه یکی از راههای اجتهاد فهم کلام در فضای گفتاری شخص است و به نظر می‌رسد بهترین اشخاصی که در زمان حضرت امام فضای فکری حضرت روح‌الله را درک کرده بودند شهدا هستند. چراکه برخلاف گروه‌های سیاسی اینان با سرمایه جان به میدان آمدند و خالصانه در مسیر اندیشه‌ای امام حرکت کردند، لذا نه در فکر مصادره افکار امام به نفع خود بودند تا برای پیش برد اهداف خود نظرات خود را بیان دارند چنانچه امروز گروهی روشنفکر و سکولار با تکیه بر این سخن امام که «میزان رأی ملت است» بر طبل مردم‌گرایی می‌کوبند و مشروعیت حکومت را رأی اکثریت می‌دانند و بر جنبه‌های الهی حکومت چشم می‌بندند و عده‌ای دیگر با استناد به برخی سخنان حضرت امام مانند انتصاب رییس‌جمهور توسط ایشان کلاً درصدد نادیده گرفتن رأی مردم هستند!‌

مسئله بعدی در اجتهاد اندیشه امام این است که توجه داشته باشیم که حضرت امام بر مساله ولایت‌فقیه تأکید فراوان داشت و یکی از محکمات و شاه بیت‌های اندیشه‌های امام نقش ولایت‌فقیه در جامعه است. جدای از اندیشه‌های افراد بهترین شخصی که می‌تواند در کلام اجتهاد کند و با توجه شرایط مکان و زمانی در مورد مصادیق و جزییات اندیشه‌های امام راحل اعمال‌نظر کند امام حاضر است. نباید همچون واقفیه در نظرات امام خمینی توقف کرد و خود را مدعی خط امام دانست. این مانند رفتار برخی گروه‌های اسلامی است که اجتهاد در کلام رسول خدا را جایز می‌دانند اما به کلاً اهل بیت ایشان توجهی ندارند!

اساس و مبنای انقلاب امام خمینی به ظهور رساندن ولایت‌فقیه در جامعه است لذا اولی‌ترین کسی که حق نسخ و تقیید و تشخیص مصادیق با توجه به شرایط مکانی و زمانی روز را دارد شخصی اتقی اعلم و اورع و اشجع است که بر اندیشه‌های حضرت امام آشنایی کامل دارد. این مطلب وقتی مهم‌تر می‌شود که این گونه مسائل قرار باشد به‌عنوان یک تصمیم عملی و موضع رسمی اعلام و اجرا گردد.

برای نمونه حضرت امام خمینی(ره) در زمان حیاتشان بر تحقق ارتش بیست میلیونی تأکید داشتند بر این مبنا که کشوری که 20 میلیون جوان دارد باید 20 میلیون بسیجی داشته باشد.[4]

بعد از رحلت حضرت امام و افزایش جمعیت برخی از فرماندهان سپاه تصور کردند که بر مبنای نظر امام اکنون‌که تعداد جوانان کشور بیشتر شده است لذا باید بسیج 25 میلیونی تشکیل شود. این درواقع یک اجتهاد ساده در کلام امام بود اما رهبر معظم انقلاب با این مطلب مخالفت کردند و اعلام کردند: «البته بعضی از برادران، بیست‌وپنج یا سی میلیون را گفته‌اند، که من در سال گذشته در اجتماع برادران گفتم: نه! ما حالا همان بیست میلیونی را که امام فرمودند، تأمین کنیم»[5] اما با گذشت زمان و تغییر شرایط ایشان بسیج دههامیلیونی را مطرح کردند: «ما می‌گوییم بیست میلیون، اما در واقع، بسیج ده‌ها میلیون بیشتر از این تعدادها و مقدارها باید باشد و به امید خدا هست و خواهد بود.»[6]

ازاین‌گونه موارد که نظرات امام خمینی با توجه به شرایط روز توسط امام خامنه‌ای تکمیل یا تبیین شده است باید استخراج شود که در اجتهاد در اندیشه امام کمک بسیاری خواهد کرد. مسائلی مانند ورود بسیج به سیاست، رابطه، نتیجه گرایی و تکلیف گرایی، مردم‌سالاری دینی و ...

مطلب دیگر در این مهم آن است که در بررسی کلام امام باید اولاً به سخنان ایشان استناد کرد و سخنان ایشان اصل باشد که خوشبختانه در صحیفه امام و سایر کتب ایشان درج شده است و فیلم وصوت آن‌ها نیز موجود است. با این وصف اگر خبر یا بیانی تعارض با صراحت‌های مندرج در منابع سخنان حضرت امام خمینی(ره) داشته باشد، باید آن‌ها را کنار گذاشت. چنانچه خود ایشان با صراحت در وصیتنامه‌شان مرقوم داشته‌اند: «اکنون که من حاضرم، بعض نسبت‌های بى‏واقعیت به من داده مى‏شود و ممکن است پس از من در حجم آن افزوده شود؛ لهذا عرض مى‏کنم آنچه به من نسبت داده شده یا مى‏شود مورد تصدیق نیست، مگر آنکه صداى من یا خط و امضاى من باشد، با تصدیق کارشناسان؛ یا در سیماى جمهورى اسلامى چیزى گفته باشم.»

از سوی دیگر باید توجه داشت اگر خاطره یا نقل قولی از حضرت امام بیان می‌شود بایستی ناقل مورد توجه قرا گیرد به‌گونه‌ای -به‌عنوان تنظیر- باید علم رجال انقلاب تدوین شود چه بسا افرادی تا زمانی مورد تأیید امام و ملت بودند اما در زمانی دیگر این اعتماد و اطمینانشان از بین رفت و به تعبیری از وثاقت افتاده‌اند. چنانچه در زمان حیات حضرت امام نیز شاهد بودیم ایشان با وجود تمجیدهایی که از بعضی افراد داشتند بعدها مذمت‌های تندی را علیه آنان ابراز داشتند. ایشان در وصیتنامه خود نوشته‌اند: «من در طول مدت نهضت و انقلاب به واسطه سالوسى و اسلام‏نمایى بعضى افراد ذکرى از آنان کرده و تمجیدى نموده‏ام، که بعد فهمیدم از دغلبازى آنان اغفال شده‏ام. آن تمجیدها در حالى بود که خود را به جمهورى اسلامى متعهد و وفادار مى‏نمایاندند، و نباید از آن مسائل سوء استفاده شود. و میزان در هر کس حال فعلى او است‏». حال فعلی افراد به پس از رحلت امام نیز سرایت کرده امروز عده ای هستن که با وجود سابقه به ظاهر درخشان، دیگر در راه امام نیستند.

 مورد دیگر این است که باید همان‌گونه که سید علی خمینی بیان کرده است امام را یک کل و مجموعه ذو ابعاد بدانیم.

در واقع این سخن به این معناست که بسیاری از موضوع سیاسی حضرت امام ریشه در مبانی فقهی و عرفانی ایشان داشته و برای اجتهاد در اندیشه‌های ایشان باید بر تمام مبانی ایشان تسلط داشت والا در فهم کلام ایشان دچار مشکل خواهیم شد. همانگونه که در اجتهاد از کلام معصومین عده ای خبره و اهل فن سالها تلاش می کنند تا به درجه اجتهاد برسند، در این مورد هم باید نظرات کسانی که در اندیشه‌های امام به طور تام و کامل غور کرده‌اند مورد توجه قرار گیرد. به‌عنوان نمونه در آیه نفی سبیل حضرت امام تعبیری متفاوت با سایر مفسرین و علما دارد و بیان می‌دارد این نفی سبیل نه فقط در احتجاج آخرت در برابر کفار و نه تنها در تشریعیات و معاملات بلکه در تکوینیات هم جاری است و برای اثبات این سخن اتفاقات جنگ بدر و احد و کمک ملائکه به مسلمین را مثال می‌زند.[7] لذا اگر فردی با این اندیشه بیان می‌دارد «امریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند» تنها یک موضع دیپلماتیک و تاکتیکی اتخاذ نمی‌کند بلکه بر مبنای عرفانی-توحیدی و فقهی خود مشی می‌کند و یا نامه ایشان به گورباچف اوج تلفیق سیاست ایشان با عرفان و فلسفه اسلامی است. لذا بدون توجه به این امر امام ناقصی را مورد بررسی خواهیم داد. در اجتهاد در کلام امام باید توجه داشت امام صحیفه امام همان امام کتاب بیع و یا کتاب اسرار الصلوه است و اجتماع همه این ابعاد با هم دیگر خمینی را خلق کرده است. این یعنی عناصر سیاسی صرف نمی‌توانند مجتهد کلام امام باشند.

اجتهاد در اندیشه امام نیز مانند اجتهاد در کلام معصومین یقینا اختلاف بر انگیز است اما باید توجه داشت این گونه اختلافها نباید به دشمنی و خصومت تبدیل شود و چنانچه سالهاست اختلافات علمی در بین علمای شیعه وجود دارد ولی این امر سبب خصومت و کینه نگشته است. 

 



[1]سخنرانی امام خامنه‌ای در مراسم اولین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی (ره) 14/ 03/ 1369

[2]صحیفه امام، ج‏21، ص: 126

[3]سایت جماران

[4]صحیفه امام، ج15، ص: 387

[5]سخنرانی  امام خامنه ای در دیدار با فرماندهان نیروی مقاومت بسیج 01/ 09/ 1369

[6]بیانات امام خامنه ای در دیدار گردان‌های نمونه عاشورا و الزهرای بسیج 05/ 09/ 1386

[7]کتاب البیع، ج2، ص: 723


» نظر

حضور سیاسی زنان در سالنهای ورزشی!

روز گذشته خبری در رسانه‌ها منتشر مبنی بر اینکه «ورود بانوان به ورزشگاهها مجاز شد». طبق این خبر آقای عبدالحمید احمدی، معاون وزیر ورزش و جوانان گفت: «سال گذشته وزارت ورزش وجوانان آیین نامه جامع خود را برای حضور خانواده‌ها و زنان در سالن‌های ورزشی به شورای امنیت کشور ارائه کرد که خوشبختانه اواخر سال 93مورد تایید این شورا قرار گرفت». این خبر همان روز توسط وزارت کشور تکذیب شد و به گزارش پایگاه اطلاع رسانی وزارت کشور، دین پرست رئیس مرکز اطلاع رسانی و امور بین الملل وزارت کشور با تکذیب خبر منتشره روز جاری در برخی از رسانه‌ها با مضمون تایید طرح حضور بانوان و خانواده‌ها در سالن‌های ورزشی از سوی شورای امنیت کشور اعلام کرد: «شورای امنیت کشور در خصوص حضور بانوان در سالن‌های ورزشی مصوبه‌ای نداشته است».

ناهماهنگی بین دو وزارتخانه از اتفاقات شگفت‌انگیز در این ماجراست که سبب شد این خبر بازتابهای جنجال آمیزی در رسانه ها و به خصوص شبکه های اجتماعی داشته باشد. آقای دین‌پرست به جای توضیح درباره این ناهماهنگی ترجیح داد رسانه‌ها را مقصر این ماجرا معرفی کند و گفت: « دین‌پرست اظهار امیدواری کرد رسانه‌ها در انعکاس اخبار مربوط به حوزه‌های مختلف وزارت کشور از جمله شورای امنیت کشور منحصراً از مجاری رسمی اطلاع رسانی این وزارتخانه از جمله پایگاه اطلاع رسانی وزارت کشور استفاده کنند.» این در حالی است که رسانه‌ها فقط سخنان یک مسئول دولتی دیگر در وزات ورزش و جوانان را منتشر کرده بودند. اما نکته دیگری که دراین رابطه باید مورد توجه قرار گیرد، بازتاب این خبر حتی پس از تکذیب در روزنامه‌های امروز است.

برخی روزنامه‌های سیاسی یک جریان خاص از جمله اسرار، امتیاز، ایران، آرمان، روزان و ابتکار حضور زنان در ورزشگاه را با شیوه عجیبی تیتر و عکس یک صفحه اول خود کردند. جدای از تکذیب وزارت کشور، معاون فرهنگی وزارت جوانان در توضیحات خود از حضور خانواده‌ها و بانوان در برخی رشته‌های ورزشی در سالنها خبر داده و گفت: «سالن‌های ورزشی را باید به سمت حضور خانواده‌ها برد تا با خروج از حالت تک بعدی فضای سالن‌های ورزشی تلطیف شود، این طرح مجموعه‌ای از ملاحظات فرهنگی، اجتماعی و شرعی است، البته در برخی رشته‌های ورزشی نه خانواده‌ها طالب حضور هستند و نه امکان حضور وجود دارد، زیرا تعدادی از این ورزش‌ها مردانه است. پیش بینی‌هایی در این زمینه صورت گرفته است و حضور خانم‌ها و خانواده‌ها در سالن‌های ورزشی به تناسب رشته‌ها بستگی دارد.» البته در این مورد هم باید اشاره شود که در برخی از رشته‌ها از سالها قبل بانوان حق ورود به سالنها را داشته‌اند و در بازیهای لیگ و حتی در بازیهای ملی نیز مانند والیبال زنان از نزدیک به تماشای بازی نشسته‌اند و اینکه این مسئول وزارت ورزش از مجاز شدن ورود زنان به سالنهای ورزشی خبر می‌دهد کمی ابهام دارد که منظورش چیست.

چنانچه ملاحظه می‌شود در سخنان این مسئول دولتی حضور خانواده ها و بانوان در برخی رشته های محدود و در سالنهای ورزشی مورد تاکید قرار گرفته است اما روزنامه اصلاح‌طلب آرمان با عکسی از یک خانم در برابر ورزشگاه بزرگ آزادی تیتر زده است «ورود زنان به ورزشگاهها مجاز شد»! آرمان در این رابطه با یک عنصر فراطی اصلاح طلب که در فتنه 88 نقش داشت و همسرش همینک به همین جرم در بازداشت به سر می برد مصاحبه کرده است تا مشخص شود که این روزنامه نزدیک به هاشمی رفسنجانی قصد بهره برداری سیاسی از این اظهار نظر معاون فرهنگی وزارت ورزش و جوانان را دارد. اما نکته عجیب تر آنکه ایران ارگان مطبوعاتی دولت نیز بدون در نظر گرفتن تکذیب وزارت کشور سخنان معاون فرهنگی وزارت ورزش را عکس یک خود کرده است و در روزهایی که مساله هسته‌ای و بیانیه سوییس بحث داغ کشور است یک موضوع حاشیه ای و جناحی را برای صفحه اول برگزیده است!

جالب اینجاست روزنامه در حالی این خبر را مسرت بخش و بر داشتن نوعی محدودیت از زنان می داند که عکسی را که برای مطلب برگزیده است حضور زنان در سالن ورزشی را نشان می دهد! روزنامه ایران که این ماجرا را با مذاکرات هسته ای پیوند زده است باید اعلام کند در برابر تکذیب وزارت کشور همین دولت چه پاسخی دارد؟ و این ذوق و شوق زاید الوصفش برای چه امری است؟ روزنامه آرمان و ایران در حالی طرح ورود زنان به ورزشگاه با بزرگنمایی منتشر کرده اند، به دروغ مدعی شده اند این کار از زمان دولت اصلاحات کلید خورده است و با تدبیر دولت فعلی گره اش باز شده است!! در حالی که این روزنامه ها اشاره ای به نامه محمود احمدی نژاد در اردیبهشت ماه سال 1385 مبنی بر فراهم ساختن امکانی برای حضور بانوان در ورزشگاهها نکرده اند! امروزه بانوان کشور در اکثر رشته‌های ورزشی فعال هستند و در برخی از رشته‌ها حتی حرف اول را در آسیا می‌زنند، خوب است آنانکه دغدغه ورزش بانوان و حضور اجتماعی زنان را دارند و به دروغ از حقوق زنان دم می زنند، تمهیداتی را بیندیشند که بانوان نقش فعالتری در در تماشای رشته های ورزشی بانوان داشته باشند و در ورزشگاههای که بانوان ورزشکار فعالیت دارند حضور پیدا کنند. جالب است که روزنامه‌های ورزشی امروز هیچ کدام این ماجرا را در صفحه اول خود بیان نکرده اند تا نشان از این امر داشته باشد که حضور زنان در ورزشگاه و اختلاط زن و مرد تنها دغدغه یک جناح سیاسی خاص است و ورزشکاران و اهل ورزش دغدغه های دیگری را دنبال می کنند! به عنوان مثال تغییر سرمربی تیم ملی فوتبال ایران که در حال حاضر سوژه داغ ورزشی هاست و حتی خیل عظیمی از زنان و مردان کشور با هجوم به صفحات شخصی رییس جمهور در شبکه های اجتماعی خواستار ابقای ایشان به عنوان مربی تیم فوتبال ایران شدند! جریانی که همیشه دم از مردم و رای مردم می زند متاسفانه در این رابطه سکوت پیشه کرده اند!

جا دارد دولت محترم قبل از طرح مباحثی مانند ورود زنان به ورزشگاه، زیرساختهای لازم را فراهم کند چرا که امروز در این ورزشگاهها حتی آقایان با مشکلات عدیده ای مواجه هستند! به نظر می رسد جریانی که همواره نان خود را در تنش و جنجال می بیند سعی دارد پس از خوانندگی زنان، بحث حاشیه ای و تحریک آمیز دیگری را مطرح کند و با بیان مطالب فرعی که مساله جمع قلیلی است، برخی متدینان را در برابر مسئولین فرهنگی دولت قرار دهد!

همین مطلب در تریبون 


» نظر

چرا عناصر فراری از کشور همه اصلاح طلبند؟

یکی از شاخصه‌هایی که با جریان اصلاح‌طلبی عجین شده است غرب‌زدگی و ارزش‌گریزی است! در دوران حاکمیت اسفناک اصلاح‌طلبان از سالهای 76 تا 84 در دو دولت و مجلس ششم حجم انبوهی از اظهارنظرها در مکتوبات و سخنرانی‌ها، علیه ارزشهای دینی و انقلابی و حتی ملی بیان شد. حمله به قیام کربلا، مناقشه در عصمت انبیا و ائمه علیهم السلام، توهین به احکام اسلامی و مراجع عظام تقلید، اهانت به مقدساتی مانند مهدویت و ولایت فقیه و شهدا، و صدها مورد دیگر با شیوه‌های مختلف در روزنامه‌ها و نشریات و سخنرانی‌های افراد جریان اصلاح‌طلب در تاریخ ثبت شده است.

این سخنان از قلم و زبان کسانی صادر می‌شد که بعضا در راس این جریان بودند و افکار و روزنامه‌های اصلی این جریان را رهبری می‌کردند و هیچ‌گاه از سوی سایر افراد این جریان مورد عتاب و حتی یک اعتراض کوچک واقع نشدند و چه بسا به بهانه شعار اغواگر آزادی بیان تا حدودی از این جماعت افراطی و توهین کننده به ارزشها نیز حمایت می‌شد و حتی اعتراض به آنها با هجمه مواجه می‌گردید.

البته بیان این سخنان به بزرگان اصلاح‌طلب خلاصه نمی‌شد. تولید محتواهای اهانت‌آمیز هم از سوی وزرای جریان اصلاحات، هم معاونین رییس جمهور وقت، هم نمایندگان اصلاح طلب مجلس، هم روشنفکران داخل در این جریان، و هم اصحاب رسانه منتسب به این جریان مانند نویسنده و خبرنگار و ...  به وفور شنیده ودیده می‌شد!

در آن زمان به صراحت هشدار داده می‌شد که برخی مطبوعات پایگاه دشمن شده‌اند و برخی در بدنه دولت به دنبال اصلاحات امریکایی در کشور هستند. اما از سوی رهبران جریان اصلاحات این هشدارها ندید گرفته می‌شد و حتی تا به امروز تشری مناسب به این افراد دیده نشده است.

در میان این طیف، افراد بسیاری که آن روز همگی مورد حمایت جریان اصلاح طلب بودند، امروز در خارج از کشور علیه ملت و نظام فعالیت می‌کنند تا معلوم شود که اولا آن هشدارها درست بوده است وثانیا این عده در همان سالها نیز مشغول خوش خدمتی به اربابان خود بودند و با نقاب اصلاحات، منافقانه در لایه‌های مهم کشور نفوذ کرده بودند.

از میان نمایندگان مجلس ششم، فاطمه حقیقت‌جو و رجبعلی مزروعی، از بین معاونین و وزرای دولت مهاجرانی و فریبا داوی مهاجر، از طیف به اصلاح روشنفکر سروش و کدیور نمونه هایی هستند که هم اینک در خارج از کشور به عقده‌گشایی علیه ملت مشغول هستند.

در این میان روزنامه‌نگارانی نیز از این جریان به دامن دشمنان این ملت آرمیده‌اند:

-«مسیح علی‌نژاد»، روزنامه‌نگار فراری خارج از ایران که سالها در روزنامه‌های اصلاح‌طلب خبرنگاری می ‎کرد و از نویسندگان روزنامه اعتماد ملی وابسته به کروبی بود که هم اینک در خارج از کشور ضمن کارهای خلاف عفت، دختران ایرانی را به کشف حجاب دعوت می‌کند.

-«نیک‌آهنگ‌کوثر» کاریکاتوریست نشریات زنجیره‌ای که سالها در نشریات اصلاح‌طلب کاریکاتور می‌کشید و مورد حمایت این جریان بود.

-«اکبر گنجی» را می‌توان نمونه تمام عیار یک تندروی دو آتشه دانست که سالها با نشریات اصلاح طلبان همکاری داشت و حتی هنگامی که به دلیل مقالات اهانت‌آمیز و دروغ خود به زندان افتاد سران اصلاحات به حمایت از وی برخاستند. او در کنفرانس ننگین برلین هم حاضر بود. وی هم اینک در شبکه‌های خارجی حتی به انکار امام زمان عجل الله فرجه و اصل تشیع نیز می‌پردازد!

-«محسن سازگارا» از اعضای روزنامه جامعه که در انتخابات شورای شهر دوم نامزد انتخابات هم بود و مردم تهران به وی رای ندادند. او در شبکه‌های خارجی در فتنه 88 به آشوب‌طلبان خط فکری می‌داد.

-«علی اصغر رمضانپور» روزنامه‌نگار و مفسر شبکه بی‌بی‌سی فارسی و مدیر شبکه رها می‌باشد. ویدر دوره وزارت احمد مسجدجامعی، معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بود!

- محمدجواد اکبرین روزنامه نگار که در روزنامه‌های اصلاح‌طلب نشاط و عصر آزادگان مطلب می نوشت و از روحانیون شاگرد و حامی مرحوم منتظری بود که هم اینک از کسوت روحانیت خارج شده و در خارج علیه اسلام و نظام فعالیت می‌کند!

-فرناز قاضی زاده که در کارنامه خود کار در روزنامه‌هایی چون حیات نو،زن، نشاط، ایرانیان، هم میهن را دارد و اکنون با کنار گذاشتن حجاب، مجری بی‌بی‌سی فارسی است!

-از تازه‌ترین فراری‌های روزنامه‌نگارهای اصلاح‌طلب می‌توان به «مجتبی واحدی» اشاره کرد. او سردبیر روزنامه آفتاب یزد به شدت حامی رییس جمهور اصلاحات است. او پس از فتنه 88 از کشور گریخت. به این فهرست اضافه کنید علی افشاری، مسعد بهنود، یوسفی اشکوری، محمدرضا جلایی‌پور و ... را.

با روی کار آمدن دولت موسوم به اعتدال بخش زیادی از خبرنگاران و افراد جریان  اصلاح‌طلب فعالیت خود را آغاز کردند و در همین مدت در روزنامه‌های اینان مجددا توهین به احکام اسلامی مانند شهادت زنان و قصاص و اهانت به غدیر و عقاید شیعه مثل عاشورا مجددا دیده شده است. اما به نظر می‌رسد خطر حضور روزنامه‌نگاران و خبرنگاران عاشق غرب همچنان در بین این جریان وجود دارد.

در هفته اخیر خبر پناهنده شدن دو خبرنگار از «ایسکانیوز» (مدیر روابط عمومی ستاد انتخاباتی حجت‌الاسلام حسن روحانی در انتخابات سال 92) و روزنامه «ایران ورزشی» در خبرها شیده شد که نشان از این دارد افراد گریزان از ملت هم‌چنان نیز وجود دارد!

دولت اعتدال و به خصوص وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که با دست و دل بازی راه را برای این افراد باز کرده است، باید به شدت مراقب باشد تا مناصب فرهنگی و گلوگاههای مهم سیاسی و فرهنگی را در دست این افراد نسپارد. تجریه گذشته جریان اصلاحات نشان داده است از بهایی و سلطنت طلب و منافق و دشمنان ملت در این جریان حضور دارند و این جریان هیچ گاه حاضر به مرزبندی شفاف با این جریانات نیست. چنانچه تا همین امروز پاسخ روشنی از رسانه‌هایی که خبرنگاران آنها در هفته اخیر درخواست پناهندگی داده‌اند دیده نشده است.

در حالی که دو خبرنگار ما در حین انجام وظیفه در سقوط هواپیما در آلمان جان خود را از دست دادند، دو خبرنگار دیگر که برای مخابره دو رویداد ملی یکی مذاکرات هسته‌ای و دیگری مسابقه تیم ملی فوتبال ایران به خارج از کشور رفته‌اند، بدون توجه به منافع ملی و آبروی کشور در آن سوی مرزها از کشور و ملت بریده و در خواست پناهندگی می‌دهند و این سو از دست اندرکاران فرهنگی کشور هنوز صدای درخوری بلند نشده است.

 

به نظر می‌رسد نظارت بیشتری به خبرنگاران جریان اصلاحات باید صورت گیرد تا آبروی نظام و کشور را بازیچه امیال دون خود قرار ندهند چرا گویا هنوز  کسانی هستند که خود را پشت دولت اعتدال  نام مقدس خبرنگاری مخفی کرده‌اند ولی به هیچ یک ارزشهای ملی و دینی این ملت اعتقاد و حتی علاقه‌ای ندارند و منتظر فرصتی برای انتقام‌گیری از کشور  لطمه به حیثیت جامعه خبرنگاری هستند. مساله‌ای که مسئولان فرهنگی و امنیت نباید به سادگی از آن بگذرند.


» نظر

کارهایی که در مورد شعار سال نباید انجام داد

بیش از 20 سال است که مقام معظم رهبری در ابتدای هر سال، نام و شعاری را برای آن سال بر می گزیند که متناسب با شرایط روز و کشور هر کدام نقشی در پیشرفت کشور دارد.

تجربه سالهای گذشته نشان می دهد، همه ساله نهادها و سازمانهای دولتی و غیر دولتی سعی دارند به نوعی دین خود را به شعار سال ادا نمایند! اما در این میان دست به اقداماتی می زنند که در تقویت و ترویج آن شعار، نه تنها نقش چندانی ندارد بلکه در مواردی در جهت عکس آن شعار نیز است!

امسال که شعار سال از سوی معظم له «ملت-دولت، همدلی و همزبانی» انتخاب شده است خوب است بیان شود که در تحقق این شعار چه کارهایی نباید صورت بگیرد!

1-   تولید بنر و پوستر

یکی از این دست اقدامات تولید افراطی تابلو  بنر و پوستر در مورد شعار سال است این در حالی است که امام خامنه‌ای به صراحت با این اقدام اعلام مخالفت کرده‌اند:

«گاهی اوقات این شعاری که ما برای سال اعلام می‌کنیم، بعد ناگهان می‌بینیم همه‌ در و دیوارهای تهران و شهرهای دیگر پر شده از تابلو، که این شعار رویش نوشته شده. این فایده‌ای ندارد. گاهی کارهای پرهزینه‌ای انجام میگیرد؛ چه لزومی دارد؟ آنچه که من از مسئولین و از مردم عزیزمان توقع دارم، این است که این شعار را بشنوند، باور کنند و دنبال کنند. تابلو کردن و در و دیوار را پر کردن و عکس زدن و اینها هیچ لزومی ندارد. اگر هزینه‌ای نداشته باشد، لزومی ندارد؛ اگر هزینه داشته باشد، اشکال هم دارد. هیچ لزومی ندارد کارهای پرهزینه را انجام بدهند. (1/1/90)*»

هر ساله پس از پیام نوروزی امام خامنه‌ای عده زیادی در نهادها و سازمانها منتظرند تا بودجه فرهنگی که در اختیار دارند خرج کار انقلابی کنند و اولین اقدام انقلابی‌شان هم چاپ بنرهای مختلف در اندازه گوناگون پیرامون شعار سال است!

با وجود مخالفت رهبری، اما هر ساله می‌بینیم این کار انجام می‌شود! البته تاسف کار اینجاست که در بیشتر این نهادها به همین اندازه بسنده می‌شود! لذا جا دارد به جای هرینه از کیسه بیت‌المال به تقویت عملی و تحقق عینی کلام رهبری پرداخته شود و هر نهادی همدلانه با مردم به خدمتگزاری درست مشغول گردد!

2-همایش گذاشتن

سال گذشته امام‌ خامنه‌ای در پیامی به یک همایش در باره مبارزه با فساد اقصادی ابراز داشتند همایش چه معجزه‌ای می‌خواهد بکند؟ بی‌سمینار یا با سمینار کار خود را قاظع و درست انجام دهید!

به نظر می‌رسذ در مورد شعار سال هم این چنین است.

همایشهایی با عنوان «همدلی و هم زبانی ریشه‌ها و پیامدها»!، «همدلی و همزبانی ملت و دولت چرایی چگونگی»، «نقش فلان موضوع در ایجاد همدلی» و .... همایشهایی است که به نظر از همین الان در بعضی نهادها آماده برگزاری برای سال 94 است!! منتهی به نظر می‌رسد این گونه همایشها و سمینارها که به تعبیر رهبری بیشتر به جلسه سخنرانی شبیه است دردی از همدلی و هم زبانی دوا نخواهد کرد.

ایشان در جایی می‌فرماید: «یکى از چیزهایى که واقعاً اولویّت ندارد، برگزارى بعضى از سمینارهاست. امسال به نظرم ایران رکورد سمینار را شکست! هر روز در رادیو و تلویزیون خبر برگزارى سمینارى در باره‏ى فلان مسأله‏اى که چندان اهمیت ندارد، منعکس مى‏شود. یک‏وقت هست که عدّه‏اى در اینجا جمع مى‏شوند تا تبادل‏نظر علمى کنند. در این سمینارها این‏طور نیست؛ باید پول هواپیما و هتلشان را بدهند؛ بعد که آن‏ها به اینجا مى‏آیند، مى‏گویند به‏به، شما ایرانیها چقدر میهمان‏نوازید؛ ما مى‏خواهیم دو روز دیگر هم بمانیم! چنین چیزهایى در دنیا معمول نیست. به طور جدّى جلوِ این‏ها را بگیرید؛ مگر اینکه سمینار لازمى باشد که براى برگزارى آن، واقعاً یک نیاز حقیقى وجود داشته باشد.» (05/ 06/ 1380)

3-کتاب نوشتن

هر ساله با نامگذاری سالها عده‌ای دلسوزانه و عده‌ای دیگر از سر سفارش و عده ای دیگر کاسبکارانه، در مورد شعار سال شروع به قلم‌فرسایی می‌کنند. امسال نیز شاید شاهد این پدیده باشیم که موضوعاتی با عنوان «همدلی و هم زبانی در نهج البلاغه»، «همدلی و هم زبانی در کلام امام خمینی و رهبری»، «همدلی ملت و دولت از منظر قرآن»! «دانشنامه همدلی و هم زبانی»! و از این دست موضوعات کتابهایی در دست چاپ باشد.

به نظر این دست اقدامات هم نمی‌تواند کمکی به همدلی و هم زبانی کند جز آنکه برای عده‌ای شهرت و ثروت ناچیزی به ارمغان آورد! چه آنکه بیشتر این گونه آثار خالی از غنای علمی و دقت مناسب است.

4- سرچ کلمات همدلی در کلمات بزرگان!

پیرو مطلب فوق الذکر عده‌ای از همین الان مشغول جستجوی کلید واژه‌های همدلی و همزبانی در کلمات بزرگانی مانند شهید مطهری و شهید بهشتی و غیره هستند! به نظر به جای این اقدامات و تئوری‌پردازی‌های بی‌مصرف بهتر است این مفاهیم بدیهی و واضح را در عمل نشان دهیم!

5- خارج کردن افراد از شعار

متاسفانه رقابتهای سیاسی و جناحی در کش.ر آن چنان داغ است که هر چیزی ابتدا با عینک جناجی دیده می‌شود و شعار سال رهبری هم متاسفانه از این قاعده مستثنی نیست! نباید از امروز شروع شود که عده‌ای با عینک سیاسی بخشی را از این شعار خارج کنند و مدام به هم بگویند «داری خلاف همدلی عمل می‌کنی»! «فلانی حرفش خلاف همز بانی است»! و به جای اینکه همدلی و هم زبانی تحقق پیدا کند همین شعار هم سبب دوری و فاصله از یکدیگر شود. خوب است به جای انگ زدن به دیگری هر کسی به وظیفه خود عمل کند.

 

البته در جایی که واقعا عده‌ای رفتار و گفتارشان خلاف شعار است باید صریحا موضع گرفت اما این گونه مواضع که مشوب به سیاست زدگی نباشد کمتر در بین عناصر سیاسی دیده می‌شود! 


» نظر
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
title=