سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تشکر جمعیت طلاب از آیت الله جنتی

 

بسم الله الرحمن الرحیم

امام خامنه ای: شوراى‏ نگهبان‏، عماد ملت و دین و مایه‏ى اطمینان و سکینه‏ قلب مؤمنین است و در حقیقت نبض نظام اسلامى به شمار مى‏رود. وقتى شوراى‏ نگهبان‏ مثل همه‏ دوره‏هاى گذشته‏ آن قوى و قاطع و دقیق باشد، موجب آرامش کسانى مى‏شود که دلشان براى اسلام مى‏تپد و آرزویشان تحقق اهداف اسلامى و شریعت حقه‏ى نبویه است. (21/ 03/ 1368)

خدمت عالم مجاهد پرهیزکار، دبیر محترم شورای نگهبان قانون اساسی حضرت آیت‏اللّه شیخ احمد جنتى‏ ادام الله ظله

سلام علیکم

پس از چند روز جلسات فشرده شورای محترم نگهبان نهایتا اسامی نامزدهای یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری اعلام گردید و اولین گام حماسه سیاسی به مبارکی رقم خورد.

شورای محترم نگهبان قانون اساسی و به خصوص شخص حضرتعالی در این ایام مانند انتخاباتهای گذشته در معرض اهانتهای دشمنان نظام قرار گرفت و این بار علاوه بر دشمنان خارجی برخی از عناصر داخلی نیز با راهکارهای گوناگون قصد اثرگذاری بر افکار عمومی علیه آن شورای محترم را داشتند و با گفته ها و اقدامات و رسانه های خود سعی در فشار بر شورای نگهبان و تحت تاثیر قرار دادن اعضای آن شورا در بررسی صلاحیتها نمودند.

با این وجود شورای محترم نگهبان، همان گونه که انتظار می رفت با عدالت، صلابت و قاطعیت بدون توجه به جوسازیها بدون مصلحت سنجی و تنها بر اساس قانون کار بررسی صلاحیتها را انجام داد.

از این پس نیز شورای نگهبان نیز ممکن است آماج حملات غیرمنصفانه برخی افراد و جناحها قرار گیرد که یقینا اعضای محترم شورا با علم به این اقدامات تنها بر اساس قانون و امانتی که ملت در اختیار قرا داده است به وظیفه شرعی و ملی و انقلابی خود عمل نمود.

جمعیت طلاب انقلاب اسلامی به عنوان بخش کوچکی از جامعه وظیفه خود می‌داند از زحمات خالصانه و آگاهانه حضرتعالی، فقهای گرانقدر و حقوقدانان بزرگوار شورای نگهبان صمیمانه سپاسگزاری کرده و از خداوند متعال توفیقات روز افزون برای آن شورای محترم را طلب نماید.

بی‌شک قانونمداری شورای نگهبان طلیعه یک انتخابات پرشور و نوید دهنده حماسه سیاسی خواهد بود.

جمعیت طلاب انقلاب اسلامی

اول خرداد هزار و سیصد و نود و دو  هجری شمسی

 


» نظر

یادی از مرحوم عزالدین زنجانی

سه چهار سال پیش با جمعی از طلاب خدمت حضرت آیت الله عزالدین زنجانی رسیدیم و تا از محضر ایشان نکاتی را بهره ببریم. ایشان با وجود کهولت سن کرسی درس خارج خود را تعطیل نکرده بود گرچه مدت آن را کاهش داده بود. آن روز درس خارج غیبت از کتاب مکاسب شیخ انصاری را تدریس می‌کردند. بعد از درس نوبت جمع ما شد که خدمت ایشان برسیم. با وجود اینکه مشخص بود بعد از درس و بحث کمی خسته شده اند اما با این حال مدتی نشستند و با طلبه‌ها خوش و بش کردند. توصیه کردند کتاب آداب المتعلمین خواجه نصیرالدین را طلاب و دانشجویان حتما مطالعه کنند. بعد چند نفر از طلاب سوالاتی را از محضر ایشان پرسیدند و پاسخ ایشان بسیار جالب بود. یکی از طلاب پرسید همسر و زندگی خوب می‌خواهم چه توصیه‌ای دارید؟ ایشان پاسخ داد نماز شب بخوانید. یکی دیگر از طلاب راهکاری برای توفیق در کسب علم و اخلاق طلب کرد و باز ایشان فرمود نماز شب بخوان. یکی از آقایان که جزو طلاب نبود او هم از فرصت استفاده کرد تا سوال از ایشان بپرسد و پرسید حاج اقا چند سالی است کسب و کارم خوب نیست چه کنم؟ و باز ایشان قاطع پاسخ داد نماز شب بخوان. ایشان که شاید متوجه تعجب جمع حاضر شده بودند بلافاصله به قول اهل علم دفع دخل مقدر کردند و گفتند بله نماز شب همه کار می‌کند.

ایشان پاسخ سوالات را کوتاه و مختصر و مفید می‌دادند. وقتی یکی از طلاب از ایشان خواست خاطره‌ای دوران همراهی با علامه طباطبایی بیان کنند راز اختصار کلام ایشان کشف شد. ایشان گفتند علامه دو سال در خانه ما در زنجان زندگی کردند و خصوصیت بارز ایشان سکوت ایشان بود خیلی کم حرف می‌زد! و تمام خاطره ایشان از علامه هم به همین خلاصه شد.

ایشان در یکی از مصاحبه‌هایش نقل کرده است:

یادم هست دچار مریضی حصبه شده بودم حالم بسیار بد بود حضرت امام و مرحوم حاج سید احمد زنجانی پدر جناب حاج آقا موسی شبیری زنجانی خیلی به من لطف کردند. هر روز به عیادتم می‌آمدند و از من مراقبت می کردند که اگر پدرم در قم بود به این خوبی نمی‌توانست از من مواظبت کند. مرض آن قدر شدید بود که به حد یاس رسیده بودم. شنیده بودم نمازی هست بنام عبدالرحیم قصیر که برای بر آورده شدن حاجات و رفع گرفتاریها مؤثر است. گفتم چه خوب است کسی این نماز را برایم بخواند چون آدابی داشت که خودم نمی‌توانستم آن را انجام دهم. حضرت امام(ره) وقتی می‌شنوند من چنین تقاضایی دارم با اینکه نسبت به روایت کننده آن خبر اشکال داشتند در عین حال برای انجام خواسته من بزرگواری کرده بودند و این نماز را با تمام آدابش خوانده بودند و ظاهرا حرم مطهر رفته و آنجا خوانده بودند. خدا شاهد است ایشان شب این نماز را می‌خوانند و فردای آن حالم رو بهبود می‌رود و شفای کامل پیدا می‌کنم. این نماز در حاشیه مفاتیح الجنان آمده است. شخصی به نام عبدالرحیم قصیر خدمت امام صادق(ع) می‌رسد و عرض می‌کند فدایت شوم برای رفع گرفتاریم دعایی اختراع کرده‌ام امام او را از خواندن آن دعا باز می‌دارد و دستورالعملی برای برطرف شدن گرفتاریها و برآورده شدن حاجتهایش می‌دهد که آن دستورالعمل مشتمل بر غسل است و دو رکعت نماز و سجده‌های طولانی.

 


» نظر

ریاست جمهوری زنان ایرانی (تکرار)

 «این شعار، بسیار باارزش است؛ إن شاء اللّه به این شعار پایبند بمانید و این تلاش را جدى‏تر، بى‏آسیب‏تر و واقعى‏تر کنید؛ چون گامى بلند خواهد بود در راه رسیدن به آن هدفها؛ و همان‏طور که عرض کردم، رسیدن به آن هدفها مردان خودش را مى‏خواهد. البته «مردان» که مى‏گوییم، به معناى «رجال» در قانون اساسى نیست؛ شامل خانمها هم مى‏شود؛ یعنى کسان و عناصر و کارگزارانِ خودش را مى‏خواهد. به قول شاعر، آن دوصد من استخوان را داشته باشند تا بتوانند این صد من بار را بردارند». (بیانات در دیدار اعضاى هیئت دولت‏  08/06/1384)

زنگ یازدهمین دوره ریاست جمهوری به صدا در آمده است. در هر انتخاباتی همیشه برخی از اشخاص که داعیه دفاع از حقوق زنان را دارند بحث ریاست جمهوری زنان را مطرح می‌کنند فارغ از هر نظر دیگری با مراجعه به قانون اساسی و سخنان رهبر انقلاب متوجه می‌شویم طبق قانون اساسی موجود رییس جمهور شدن زن در ایران خلاف قانون است. از این رو رد صلاحیت زنان توسط شورای نگهبان نباید باعث جار و جنجال گردد. البته اگر کسی داعیه دار تغییر قانون اساسی در این زمینه است بحث دیگری است.

 با دقت در سخنان مقام معظم رهبری مشخص می‌شود، رجال در قانون اساسی فقط عنوان مردان را شامل می‌شود و اگر در قانون (اصل 115) شرایط کاندید ریاست جمهوری را رجال سیاسی و مذهبی ذکر کرده است خانمها را شامل نمی‌شود و رجال در قانون اساسی فقط یعنی مردان!!


» نظر

مرجعی که برای اولین بار نوحه خوان شد...

یادی از عالم عامل ربانی مرحوم حاج آقا مجتبی تهرانی

اول- این اواخر صبح ها گاهی در مقابل در ورودی حوزه مروی حاج آقا را می دیدم و لحظه ورودم با ایشان همزمان می شد. آخرین بار که ایشان را دیدم آثار بیماری و کسالت در وجودش به خوبی آشکار بود. رنگ چهره اش تغییر کرده بود و با کمک شخصی دیگر که زیر دستانش را گرفته بود به زحمت قدم بر می داشت. پاهایش روی زمین کشیده می شد و حتی در آوردن آن کفش مشکی ساده که بیشتر شبیه گالش بود نیز برایش مشکل بود. با همین وضع وارد مدرس شد و به کرسی درس رسید. برای نشستن هم باید شخصی کمکش می کرد. گرچه درس از یک ساعت به نیم ساعت تقلیل یافته بود، اما با این حال، درس را تعطیل نکرد و تا آنجا که توان داشت کرسی درسش فعال بود و شاگردی امام صادق(ع) را کرد و برای مکتب امام صادق(ع) شاگردپروری کرد. شاید بیماری اش دلیل موجهی برای تعطیلی درس بود، اما با این حال، او نمی خواست کلاس درس تعطیل شود. 

دوم- کلاس های چهارشنبه شب ها چندین جلسه بود که برگزار نمی شد و شاگردان و مریدان حاج آقا امسال بیشتر بی تاب محرم بودند و منتظر بودند بار دیگر، طنین صدای ایشان، سلوک عاشورایی را برای آنها ترسیم کند. شب اول حاج آقا آمد، خیلی ها خوشحال شدند، امسال محرم هم در مدرسه «نور» پای منبر آقا مجتبی برای حضرت اباعبدالله الحسین(ع) عزاداری می کنند. امسال بحث در مورد فطرت بود. آقا مجتبی عاشورا را نه عرصه نبرد حق و باطل و نه اسلام و کفر، بلکه، رویارویی فطرت مسخ شده غیرانسانی، با فطرت الهی و انسانی دانست. طرح موضوع به نظر خیلی ها جالب آمد، بحث ها اوج گرفته بود، گویا حاج آقا در این ده سال قدم به قدم دست ما را گرفته و پله پله بالا آورده بود!
اما شب دوم محرم، اوضاع فرق کرد. حاج آقا دیر آمد، همه منتظر نشسته بودند، همه نگران بودند، اما کسی دوست نداشت احتمالی بدهد، فقط منتظر نشسته بودند تا حاج آقا تشریف بیاورد. بالاخره آقا مجتبی آمد، ورود ایشان اشک عده ای را درآورد. دو نفر زیر بغل های ایشان را گرفته بودند و یک نفر هم از پشت مراقب حاج آقا بود. حتی نعلین ایشان را هم کس دیگری درآورد. حاج آقا تا این حد بی توان شده بود. مردمی که سال ها ابهت و عظمت این جبل راسخ را دیده بودند با این صحنه دل شان خالی شد. برای همین عده ای بی اختیار اشک ریختند. با این وجود آقا مجتبی باز رفت روی همان صندلی قدیمی اش نشست و بسم الله گفت. آرام و کلمه کلمه سخن می گفت، اما همچنان لبخند می زد و با نظم مخصوص به خودش بحث را پیش می برد. مثل همیشه نیم ساعت صحبت کرد تا آخر روضه هم نشست. این جلسات آخر بیشتر از استادش، حضرت امام خاطره می گفت. گویا می خواست اسراری را افشا کند. بعد از آن جلسه خیلی ها برای حاج آقا نذر حمد و صلوات کردند. شب سوم دیگر حال حاج آقا مساعد نبود و نیمه کاره صحبتش را تمام کرد، اما تا توان داشت روضه را تعطیل نکرد. تا آنجا که می توانست روی پا بایستد بیرق حسین(ع) را زمین نگذاشت! شاید اگر محرم نمی آمد مردم قبول می کردند و بیماری حاج آقا دلیل موجهی برای مردم بود؛ اما او نمی خواست جلسه روضه تعطیل شود!
سوم- شب اربعین امسال مردم می دانستند دیگر حاج آقا نمی آید! چون صبح همان روز خودشان او را تشییع کرده بودند. نماز امام امت بر پیکر او را دیده بودند و نظاره کردند چگونه در جوار سیدالکریم آرام گرفت. دیدن جای خالی استاد فضای عجیبی را ایجاد کرده بود. حجت الاسلام رشاد نقل کرد در دیداری که چند روز پیش در بیمارستان با استاد داشتم او آرام در گوشم گفت: جلسه جلسه حواس تان به جلسه باشد. روی تخت بیمارستان هم نمی خواست که روضه تعطیل شود. 
شب قدر در مسجد بازار مردم آقا مجتبای متفاوتی را دیدند. او گریه کنان فریاد می زد: «من امشب می خواهم کاری بکنم خلاف همه رویه ها... برای اولین بار در عمرم می خواهم این کار را بکنم. چهل سال پیش اولین فاطمیه جلسه گذاشته بودم نوحه خوان ها می آمدند، روضه می خواندند، چند تا جمله خواندند که هنوز یادم است جگر من را کباب کرد. من بلد نیستم نوحه بخوانم، اما امشب؛ مرجعیت به کنار! اجتهاد به کنار! فقاهت به کنار! عرفان به کنار! اخلاق به کنار! امشب می خواهم نوحه بخوانم .. سه تا جمله می خوانم زبان حال علی(ع) است. خواننده علی، خواننده پدر، برای کی؟ این پدر روضه بخواند برای پسر یعنی امام زمان (صلوات الله علیه). آقا تشریف بیاورید آقا تشریف بیاورید، در آستانه مجلس ما. می خواهم برایت نوحه بخوانم زبان حال علی(ع) است، رو می کند به زهرا(س). 
وسط کوچه تو را می زدند
کاش به جای تو مرا می زدند 
چرا شده گوشه چشمت کبود
به من بگو مگر علی مرده بود
وای منو وای منو وای من 
میخ در و سینه زهرای من
چهارم- مرجع تقلید هم که باشی اگر خادم درگاه اهل بیت نباشی و با ولایت پیوند نخورده باشی، علم و عرفان و فقاهت و اجتهاد به کار نمی آید. این را «عالم عامل ربانی» حضرت آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی به ما آموخت. کسی که کرسی درس سطح عالی فقه و اصول داشت و کارکشته اخلاق و عرفان بود. او که کرسی درسش گرچه برایش مهم بود، اما بر منصب نوحه خوانی و جلسات روضه خوانی تأکید می کرد.
آقا مجتبی رفت و اسرار بسیاری را که در سینه خود داشت با خود برد! شرح خطبه متقین، مباحث تربیت، سلوک عاشورایی و خاطرات و آموخته های بسیاری از حضرت امام همگی با آقا مجتبی دفن شد. این است که نبود عالم را هیچ چیز جبران نمی کند!

صبح صادق، شماره 584، صفحه 11


» نظر

حق شناس - تهرانی - مجتهدی معتمدین امام!

 

نامه [به آقاى محمد حسن اعرابى درباره چگونگى ارسال نامه‏ها]
زمان: زمستان 1353 ه. ش./ 1395 ه. ق‏
مکان: نجف‏
موضوع: چگونگى ارسال نامه‏ها
مخاطب: اعرابى، محمد حسن 
... اگر چه تازه کاغذ نوشته‏ام لکن چون از شماها و دیگران اخیراً مکتوبى نمى‏رسد و شایع است که مکاتیب ممنوع است. لهذا از طرف دیگر نوشتم شاید برسد. شما اگر مى‏خواهید، کاغذ به آدرسهاى زیر بنویسید؛ و نیز به وسیله آقاى (عبدالعلی) قرهى یا شخص دیگر به اشخاصى که در تهران هستند و مى‏خواهند وجه برسانند بگویید که مکتوب از طریق سابق نمى‏رسد؛ به این آدرسها بنویسند:
1- آقاى غروى 2- آقاى حق‏شناس 3- حاج سید محمد حسین لنگرودى 4- حاج آقا مرتضى تهرانى 5- حاج آقا مجتبى تهرانى 6- آقاى روحانى پسر مرحوم حاج سید احمد قمى اخوى مرحوم حاج میرزا محمود؛ ظاهراً مسجدش در خیابان گرگان است. 7- حاج سید محمد على لواسانى 8- حاج شیخ احمد مجتهدى، و همین طور دیگران. لکن باید به طور خصوصى باشد و به آنها سفارش شود که فاش نشود. آقاى قرهى هم به همین نحو مکاتبه کنند. آدرسها از این قرار است:
1- کویت- صندوق پستى 100- حاج سید اسماعیل بهبهانى.
2- بیروت- شارع النبی- وسیله سید کمال المرعشى، حجت الاسلام آقاى خلخالى.
3- قطر- الدوحه- صندوق پستى 2352- شیخ عیسى عبد الحمید الخاقانى.
البته هر دفعه به یکى از وسایل، کاغذ خودتان را در پاکتى بگذارید و آن پاکت را جوف پاکت دیگر، و به اسم یکى از این اشخاص بفرستید؛ شاید ان شاء اللَّه برسد.
پی نوشت: این نامه از پرونده مبارزاتى امام خمینى در ساواک به دست آمده است. ساواک در گزارش« سرى طبقه‏بندى شده حفاظتى» خود درباره این نامه مى‏نویسد: اخیراً نامه‏اى از جانب خمینى به آدرس قم، حاج محمد حسن اعرابى فرستاده شده و در داخل آن، نامه‏اى دیگر به نام احمد خمینى موجود است. مفاد نامه به قرار زیر مى‏باشد».

                        صحیفه امام، ج‏3، ص: 64


» نظر
   1   2   3   4   5   >>   >
title=