سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چون که صد آید ... (1)

نگاهی انتقادی به گزارش 100 روزه رئیس‌جمهور 

یکی از وعده‌هایی که دکتر حسن روحانی در دوران تبلیغات ریاست جمهوری به مردم داده بود حل بخشی از مشکلات اقصادی کشور در 100 روز بود. بر مبنای این وعده ایشان سه‌شنبه شب برای ارائه گزارش از صد روز اول دولت تدبیر و امید با مردم سخن گفت.

یکی از تاکیدات ایشان در این مصاحبه و همچنین در فرمایشات گذشته ایشان استاقبال دولت از نقد و انتقاد بوده است از این رو با توجه به اینکه قسمتهایی از گزارش ایشان ابهاماتی داشت به نقد و بررسی گزارش طولانی ایشان پرداخته می شود

 

یکم: گزارش هشت ساله!

بخش اعظمی از صحبتهای ایشان مربوط به انتقاد از دولت قبل بود (حدود 40 دقیقه از 110 دقیقه) و اینکه ایشان قصد داشت به مردم تفهیم نماید که از دولت قبل چه ارثی برای دولت ایشان به جای مانده است. شاید بتوان گفت آنچه مردم شاهد آن بودند به جای گزارش 100 روزه دولت تدبیر و امید گزارش رییس جمهور فعلی از عملکرد هشت ساله دولت قبل خود بود!

البته شایسته است آقای روحانی و تیم ایشان توضیح دهند آیا در ایام تبلیغات انتخابات نمی‌دانستند پا در چه عرصه‌ای گذاشته‌اند و قرار است چه دولتی را تحویل بگیرند؟ آیا بر مبنای نادانسته‌هایشان بر مردم وعده دادند و امروز به جای گزارش عملکرد نقصهای دولت قبل را علم می‌کنند؟ این در حالی است که ده روز قبل از انتخابات، امام خامنه‌ای در حرم مطهر حضرت امام(ره) به کاندیداها فرمودند: «من به برادرانى که می‌خواهند اطمینان این مردم را به سمت خودشان جلب کنند، نصیحت می‌کنم که منصفانه حرف بزنند؛ انتقاد کنند، لیکن انتقاد به معناى سیاه‌نمائى نباشد؛ به معناى انکار کارهاى بسیار برجسته‌اى نباشد که چه در این دولت، چه در دولتهاى قبلى انجام گرفته است و کسانى مثل خود آنها سر کار آمده‌اند و شب و روز تلاش کرده‌اند و آن کارها را انجام داده‌اند. انتقاد به معناى انکار جهات مثبت نیست؛ انتقاد این است که انسان کار مثبت را بگوید، نقص و ضعف را هم بگوید. امروز در کشور ما اگر کسى سر کار بیاید، احتیاج ندارد که از صفر شروع کند؛ هزاران کارِ برجسته انجام گرفته است. در سالهاى طولانى، در دوره‌ مسئولیتهاى مختلف دولتها، هزاران زیرساخت اساسى براى این کشور به وجود آمده است؛ علم پیشرفت کرده است، صنعت پیشرفت کرده است، کارهاى زیربنائى پیشرفت کرده است، امور بسیار مهم در زمینه‌هاى مختلف برنامه‌ریزى و اجرا شده است؛ اینها را نباید از دست بدهند؛ هر کارى می‌کنند، باید از اینجا به بعد باشد. این همه کار را نمی‌شود فقط به بهانه‌ این که امروز مشکلات اقتصادى داریم، گرانى و تورم داریم، انکار کنیم؛ این که درست نیست. بله، مشکلات اقتصادى هست، تورم هست؛ ان‌شاءالله آن کسى که بعداً خواهد آمد، بتواند حلاّل این مشکلات باشد، این گره‌ها را هم باز کند؛ این که آرزوى ملت ایران است؛ اما این معنایش این نباشد که اگر ما یک راه حلى براى مشکلات در نظر خودمان داریم، همه‌ آنچه را که امروز انجام گرفته است و وجود دارد، انکار کنیم. بعد هم وعده‌هاى نشدنى ندهند. من به نامزدهاى گوناگون عرض می‌کنم جورى حرف بزنید که اگر در خرداد سال آینده نوار امروز شما را جلوى خودتان گذاشتند یا پخش کردند، شرمنده نشوید؛ جورى وعده بدهید که اگر چنانچه آن وعده را بعداً به رخ شما کشیدند، مجبور نباشید تقصیر را گردن این و آن بگذارید که نگذاشتند، نشد. کارى را که می‌توانید انجام دهید، وعده بدهید    .    »

اگر آقای روحانی نادانسته وارد عرصه انتخابات شده باشد که وا حسرتا و اگر از مشکلات کشور آگاهی داشته‌اند و برای حل مشکلات خود را شایسته ریاست جمهوری کشور می‌دانسته است، اکنون روا نیست مردم به نق زدنهای دولت گوش دهند، چون به دولتی رای دادند که با آگاهی از مشکلات موجود وعده بازشدن قفلها را داده بود!

 

دوم: مجریان خوب!

یکی از اقداماتی که از زمان ریاست جمهوری دکتر احمدی نژاد در کشور باب شد گزارشهای سه ماهه رییس جمهور به مردم بود که به لطف خدا این سنت حسنه تا امروز باقی مانده است،. اما یکی از انتقادات به مصاحبه های احمدی نژاد انفعال مجری برنامه بود. اما در مصاحبه اخیر آقای روحانی، مجریان با اینکه سه نفر بودند و به قول آقای روحانی لشکرشان زیاد بود اما نه تنها به شدت منفعل بلکه تاحدودی همراه رییس جمهور بودند و حتی در یکی دو مورد به رییس جمهور در نقد دولت قبل کمک هم کردند!

مجریان هیچ گونه سوال انتقادی و چالشی از رییس جمهور مطرح نکردند و حتی حاضر نشدند نظرات منتقدان را به عنوان سوال از ریاست جمهوری مطرح کنند و در برخی موارد به تعریف و تمجید (بخوانید تملق) از دولت پرداختند و بر دولت قبل تاختند. تعابیری مثل اینکه «مردم افسرده و خسته بودند»، «اقتصاد کوچک شد» نشان از این امر داشت مجریان بیشتر برای کمک به رییس جمهور آمده‌اند... با این حال آقای روحانی این لطف صدا و سیما و نادیده گرفت و در سخنان خود به صدا و سیما طعنه ای هم زد که جلوتر به ان اشاره خواهد شد. این‌ها در حالی بود که در مصاحبه‌های رییس جمهور سابق همواره بخشی از سوالات به پاسخگویی رییس جمهور به منتقدان اختصاص داشت.

 

سوم: انبارهای خالی

آقای روحانی اولین و فوری‌ترین مشکلی از دولت قبل که به ایشان ارث رسیده بود را انبارهای خالی کشور عنوان کرد گفت: «اولین روزهای بعد از انتخابات، من با اولین مشکلی که مواجه شدم شرایط کالاهای اساسی در کشور بود. اولین گزارشی که از وزارت صنعت، معدن تجارت گرفتم این بود که وضع کالاهای اساسی در کشور چگونه است؟ با گزارشی که داده شد بسیار نگران شدم. برخلاف آنچه در ذهنم بود و فکر میکردم تا 3-4 ماه انبارها پر است، گزارشی به دستم رسید در همان روز سوم و چهارم بعد از انتخابات(قبل از تحلیف و تنفیذ) که نشان می‌داد کشور از لحاظ کالاهای اساسی و از جمله گندم دچار مشکل است. در یکی از استانها گندم فقط برای سه روز در سیلو وجود داشت. بلافاصله من برخی مسئولان اجرایی را در همان دولت خواستم و با آنها صحبت کردم و  مشکلاتی که برای تامین ارز و خرید بود و برخی کالاها در راه بود و برخیشان در بندر بود و ما دموراژ می‌دادیم. این اولین مشکلی بود که با آن روبرو شدم»    .     

اما جالب است آقای روحانی در حالی در پنج آذر 92 چنین سخنی را به زبان می‌آورد که در سی خرداد همین سال آقای ترکان در برنامه «دیروز، امروز، فردا» از دولت قبل به خاطر اقدام خوبی که در مورد کالاهای اساسی انجام داده بودند تشکر کرد و گفت: «آقای احمدی‌نژاد فرمودند وزرای دولت با دکتر روحانی از طریق آقای بقایی همکاری داشته باشند. از طرف دکتر روحانی هم بنده ماموریت پیگیری این موضوع را قبول کردم. امروز یک جلسه دو ساعته با آقای بقایی داشتیم. رسیدگی به برخی امور فوری در اولویت مباحث ماست. البته دولت خودش وارد بعضی از این مسائل مثل تامین کالاهایی اساسی شده است که این کار را به خوبی انجام داده است و توانسته به موقع خریدهای لازم را انجام دهد. گفت و گوی امروز و بحث هایی که با آقای بقایی انجام شد، آغاز ماجرا بود و از شنبه این موضوع نزدیک تر پیگیری خواهد شد.»  شایسته است دولت راستگویان این تناقض را برای افکار عمومی برطرف کند که چگونه هم می تواند انبارها پر باشد و هم نباشد؟

 

چهارم: خزانه خالی

آقای روحانی اصرار دارد خزانه کشور در زمان تصدی ایشان خالی بوده است. اما برخی کارشناسان اقتصادی (نگاه کنید به مقاله 25 آبان 92 روزنامه رسالت به قلم محمد کاظم انبارلویی) و وزریر اقتصاد دولت قبل (برنامه پایش 5 آبان 92) اعتقاد دارند خزانه پر را تحویل دولت داده‌اند. از مجریان منتخب مصاحبه توقع می‌رفت اشاره ای به این پاسخها داشته باشند و از رییس جمهور بخواهند اقلا جوابی به متقدان بدهد. منتهی مجریان ترجیح دادند فقط لبخند بزنند ژست بگیرند و تایید کنند.

اما بایسته است مشخص شود منتقدان چه می‌گویند؟ آیا آقای روحانی پاسخی به متقدان ندارد و یا سخنان آنها را دارای ارزش پاسخگویی نمی‌بیند؟ اگر پاسخی به منتقدان ندارند که وا حسرتا! اما اگر سخن منتقدان را ارزشمند نمی‌شمارند و معتقدند باید حرف خود را بزنند  و کار خود را انجام دهند، چگونه این عملکرد با شعار استقبال از نقد همخوانی دارد؟ آیا این نوعی استبداد را تداعی نمی‌کند؟

 

پنجم: بی‌تدبیری گذشتگان

آقای روحانی مشکلات را حاصل بی‌تدبیری دولت قبل دانسته و گفت : «البته نمی‌خواهم بگویم همه مشکلات اقتصادی‌مان مربوط به تحریم است. عمدتا مربوط به بی‌تدبیری بود».

بی تردید نمی توان سوء مدیریت در برخی از اقدامات دولتهای قبل را ندید گرفت اما خوب است جناب رییس جمهور روشن کنند چه مقدار از مشکلات وابسته به بی تدبیری و چه مقدار مربوط به تحریمهاست. اگر عمده مشکلات از بی‌تدبیری است؛ چرا دولت تدبیر و امید اکثر توان خود را در این روزهای ابتدایی برای صرف برداشتن تحریمها کرده است تا جایی حاضر به توقف برخی از فعالیتهای هسته‌ای هم شده است؟

 

ششم: انسجام ملی!

آقای روحانی در مورد انسجام و وحدت ملی و نقش آن در پیروزی هسته‌ای نیز سخن گفت: «هرچه بخواهیم به دست بیاوریم از وحدت و انسجام داخلی می‌توانیم به دست آوریم. با تفرقه و اختلاف نمی‌شود. برخی وقتها آتش دارد خاموش می‌شود عده‌ای هیزم می‌آورند. بعضی انگار از شعله آتش خوششان می‌آید. با انسجام می‌توانیم از پله‌های پیشرفت بالا رفته و به بام برسیم». شاید اشاره روحانی به فتنه سال 88 و نامه آتشفشانی برخی از نزدیکان فکری آقای روحانی باشد که در انتخابات سال 88 به جای همدلی و وحدت از شعله آتش و آتشفشان سخن گفتند و روند پیشرفت کشور را متوقف کردند. یقینا هدایتهای رهبری و حمایت و حضور مردم در سال 88 بیشتر از این زمان بوده است منتهی آنچه تا حدودی پیشرفت کشور را به مخاطره انداخت همین مطلبی است که آقای روحانی بیان کرده است چون عده‌ای از شعله آتش خوششان می‌آمد بر آتش اختلاف ملی دمیدند.

 

هفتم: منتخب ملت مهم است؟

آقای روحانی در ادامه صحبتهای خود رمز آنچه را که پیروزی هسته‌ای نامید این گونه عنوان کرد: «حسن روحانی کسی نیست. نماینده ملت ایران مهم است. فرد منتخب ملت ایران برایشان  مهم بود. این انتخابات دنیا را تکان داد. مردم ایران بزرگ هستند و همه افتخارات را آنها آفریدند».

خوب است آقای روحانی به این سوال پاسخ دهد آیا سال 88 آن مرد که 25 میلیون رای آورد و اکنون رفته است منتخب ملت نبود؟ چرا انتخابات سال 88 که می‌توانست دنیا را تکان دهد این گونه نشد و فقط ایران را تکاند؟ آیا مردم خرداد 92 همان مردم خرداد 88 نیستند؟ ایشان که اعتقاد دارد از سال 84 بی تدبیری بر کشور حاکم بوده است پیام رای مردم در خرداد 88 را چه می‌داند؟ آیا مردم به بی‌تدبیری و افراط رای دادند؟

آیا ادعای تقلب در انتخابات باعث تضعیف دولت در عرصه بین المللی نشد؟ آیا عملکرد کسانی که اکنون حول و حوش آقای روحانی همکای می‌کنند باعث نشد دولتی که می توانست با پشتوانه 25 میلیون رای در مناسبات جهانی شرکت کند و به قول ایشان افتخار بیافریند، دائما در رسانه‌های خارجی، در پی پاسخ دادن به اعتراضات موهوم عده‌ای باشند که شکست را قبول نداشتند و بر رای مردم و هدایتهای رهبری تمکین نکردند؟

اگر پس از خرداد 92 رقبای انتخاباتی آقای روحانی به جای تبریک به ایشان فریاد اعتراض سر می‌دادند و طرفدارانشان به خیایان‌ها می‌ریختند آیا امروز آقای روحانی می‌توانست آرام و راحت گزارش 100 روزه به مردم بدهد؟ یا باید توانش را برای آرام کردن خیابانها صرف می‌کرد؟ از آن سو اگر سال 88 رقبای شکست خورده هم نجابت رقبای آقای روحانی را داشتند آیا حضور 85 درصدی مردم در انتخابات نمی‌توانست قدرتی برای دولت در مذاکرات باشد؟

متاسفانه آقای روحانی تا کنون به طور شفاف در باره فتنه 88 موضعی نگرفته است اما از لا بلای این سخنان ایشان می‌توان منطقی بدست آورد که گویا ایشان هم معتقد است فتنه‌گران سال 88 خیانتی جبران ناپدیر به کشور کرده و خسارتی بزرگ بر ملت تحمیل کردند.

(ادامه مطلب)


» نظر

چون که صد آید ... (2)

هشتم: حقوق شهروندی

آقای روحانی یکی از راههای انسجام ملی را تدوین حقوق شهروندی اعلام کرد و گفت : «اولین مسئله در انسجام این است که همه به حقوق یکدیگر احترام بگذارند. من آن منشور حقوق شهروندی را که به ملت عزیزمان قول داده بودم، امشب پیش نویسش روی سایت قرار گرفت تا مردم و نخبگان نظر دهند. ... اولین قدم این است که به حقوق یکدیگر احترام بگذاریم.» در مورد این سخنان اقای روحانی باید پرسید آقای احمدی‌نژاد به عنوان رییس جمهور سابق کشور از حقوق شهروندی مورد نظر برخوردار است؟ حجم اهانتها و توهینهایی که پس از انتخابات طرفداران دولت جدید نثار رییس جمهور سابق کرده‌اند با حقوق شهروندی همخوانی دارد؟ آیا طرفدران رییس جمهور سابق از این حقوق شهروندی برخوردار هستند؟ بر فرض که عملکرد ضعیف دولت قبلی سبب جواز اهانتها به آن باشد در مورد رقبای آقای روحانی در انتخابات ریاست جمهوری آیا حقوق شهروندی حرفی برای گفتن دارد؟ اینکه کسانی که به آقای روحانی رای نداده‌اند را افراطی و متحجر و ... بدانیم نوعی احترام به حقوق شهروندی است؟ دفاع از فتنه‌گران و نادیده گرفتن خیانت خائنین هم جز حقوق شهروندی است؟

نهم: آرامش

رییس جمهور در ادامه گفت: «یکی از نکات مثبتی که حس می‌کنم بوده است، این است که یک آرامشی بوجود آمده. نه فقط در سکه و دلار و مسکن. اصلا در جامعه و دانشگاه و بازار و مدارس و ورزش احساس آرامش است    .    » خوب است آقای روحانی پاسخ دهد اولا چگونه به این حس زیبا دست یافته است؟ همچنین در سالهای قبل چه کسی یا کسانی آرامش مردم را به هم زده بود؟ چه کسانی بزرگترین و بهترین انتخابات کشور را به مساله‌ای امنیتی تبدیل کردند و کشور به لبه پرتگاه بردند؟ چه کسی دندان طمع دشمن علیه این ملت را تیز کرد؟ چه کسانی با دمیدن به دروغ تقلب درانتخابات و رهبری اعتراضات و شورشهای خیابانی کام مردم را تلخ کردند؟ چه کسانی با توهین به امام و شهدا و عاشورا امنیت روانی مردم را به هم زدند؟ خانواده و نزدیکان چه کسانی هنوز نتیجه انتخابات اعلام نشده بود مردم را به ریختن در خیابان دعوت کردند؟ فرزندان چه کسانی در کف خیابان مردم را برای اعتراض تشویق می‌کردند و آرامش ملی را به هم می‌زدند؟

امروز اگر آرامشی هم هست دو علت دارد؛ یکی آنکه آنانکه آرامش مردم و کشور را به هم می‌ریختند اکنون بر مناصب امور نشسته‌اند و ذوق زده و خوشحالند و آنان که نامه‌های آتشفشانی می‌نوشتند امروز دموکراسی ایران در دنیا بی‌نظیر می‌خوانند و در همه مراسمات تنفیذ و تحلیف و .. شرکت می‌کنند. لذا کسی نیست که آرامش سیاسی و اقتصادی را به هم بزند!

علت دوم نجابت جناج مقابل و رقبای آقای روحانی است که به جای اعتراض به 250 هزار رای، به نتیجه انتخابات تمکین کردند و در همراه طرفداران آقای روحانی در جشن پیروزی کاندیدای پیروز شرکت کردند نه آن که مانند همسلکان آقای روحانی به اختلاف 11 میلیونی اعتراض کنند!!

اما در مورد اینکه آیا واقعا آرامش وجود دارد باید به آقای رییس جمهور یادآوری کرد در این صد روز اظهار نظراتی مبنی بر تعطیلی مسکن مهر، قطع یارانه‌ها، دفاع از دلار 3000 تومانی، ارزان نشدن خوردرو، سیاهنمایی‌ها از دولت قبل و توهین به شهدا و امیرالمومنین در عید غدیر، توهین به امام راحل، دفاع از مجرمان امنیتی، چندین قتل و ترور و ... سبب شده آرامش مردم تحت الشعاع قرار گیرد.

دهم: نقد کنید ولی...

در این صد روزه آقای روحانی چندین بار بر استقبال از انتقاد تاکید کرده است ایشان در گزارش خود هم گفت: «دولت واقعا از نقد بدش نمی‌آید. ما مگر معصومیم و خطا نمی‌کنیم؟ نقد اگر سازنده باشد به نفع همه ماست    .     از نقد رسانه ملی استقبال می‌کنیم. همه باید آستانه تحملمان را بالا ببریم و همدیگر را تحمل کنیم و بدانیم با تحمل بیشتر نفع بیشتر عاید این مردم می‌شود».

اما واقعا دولت از نقد خوشش می‌آید؟ آستانه تحمل آقای روحانی در تبلیغات ریاست جمهوری و در گفتگوی ویژه خبری بر همگان معلوم شد. در این صد روز نیز ایشان منتقدان که جای خود دارد هر آن که به ایشان رای نداده است را افراطی خطاب کرد! سایر افراد دولت نیز این گونه هستند و حتی کسانی که طبق قانون در مجلس رای اعتماد به وزرا، به عنوان نماینده ملت با برخی وزرا مخالفت کردند افراطی خواندند و از مردم خواستند دور بعد به آنها رای ندهند!! در واکنش به مستند صدا و سیما که از حضرت امام دفاع کرده بود و یکی از حامیان دولت را نقد کرده بود، حملات گسترده‌ای علیه صدا و سیما اغاز کردند. همین جناب روحانی نقدهای لطیف صدا و سیما به دولت را همواره به رخ رسانه ملی می‌کشد.

نمونه دیگر اینکه حضرت آیت‌الله جنتی در خطبه‌های نماز جمعه با زبانی آرام و سوال‌گونه به برخی عزل و نصبهای دولت انتقاد کرد و به سرعت آماج حمله اعتدالیون قرار گرفت! دانشجویان منتقدی که به برخی رفتارها در سفر دولت به نیویورک انتقاد داشتند به بدترین وجه توسط رسانه‌های دولتی مورد حمله قرار گرفند و به دروغ نسبت کفش‌پراکنی به آنها داده شد.

تابلوهایی که با هنرنمایی سیاستهای مزورانه امریکا را به تصویر کشیده یود و انتقاد تلویحی -و نه صریح- به برخی تحرکات دولت بود توسط دولت جمع شد! برخی جشنواره‌های تخصصی که منتقدان دولت برگزار می‌کردند حذف شده است!! و چندین و چند مورد دیگر که تنها در صد روز اتفاق افتاده است آیا نشان از نقدپذیری دولت دارد؟ دولتی که اصلا خود را ملزم به پاسخگویی در برابر انتقادات نمی‌داند و حتی انتقادات دلسوزانه مراجع تقلید (انتقاد آیت‌الله مکارم به وزیر ارشاد و سایر مراجع به مقاله روزنامه بهار) را بی‌پاسخ می‌گذارد چکونه داعیه‌دار استقبال از نقد است؟

یازدهم: صدا و سیما

با روی کار آمدن دولت جدید صدا و سیما در حمایت از دولت سنگ تمام گذاشته است و به سرعت مردان اصلی و بعد وزرای دولت را به بهانه‌های مختلف به برنامه‌های گوناگون دعوت کرده است تا برنامه‌های دولت را بری مردم تشریح کنند! حتی در همین مصاحبه مجریان صدا و سیما حامی و مددکار ریاست جمهوری بودند!! اما با این حال آقای روحانی از صدا و سیما ناراضی است! این هم به حساب نقد پذیری ایشان!

 

دوازدهم: چارچوب هدایتهای رهبری

اقای روحانی در ادامه ابراز داشت: «اگر مجلس و سایر ارگانها کمک نمی‌کرد و هدایت و کمک مقام معظم رهبری نبود، به اینجا نمی‌رسیدیم. همه قوا به رهبری احترام کرده و چارچوب هدایت ایشان را پذیرفتیم و بحمدالله قدم خوبی برداشتم» و «در هسته‌ای اگر پیشرفت داریم به خاطر هدایت مقام معظم رهبری و حمایت مردم و حضور مردم است    .    »

آری اگر در سال 88 نیز همگان چارچوب هدایتهای رهبری را می‌پذیرفتند و برخی افراد پس از خطبه 29 خرداد ایشان مردم به کف خیابان دعوت نمی‌کردند خوشحالی مردم زودتر از انیها رقم می‌خورد!

بی‌تردید مردم همان مردم و رهبری همان رهبری اما آنچه تغییر کرده است فقط رای مردم است! چرا رای 18 میلیونی مردم در 24 خرداد 92 دارای احترام است ولی رای 25 میلیونی همان مردم در سال 88 باید وتو شود؟

چرا در سالهای گذشته حمایتهای رهبری از دولت برای عده‌ای مهم نبود و اکنون مهم شده است؟ چون دولت تغییر کرده است و دولت مورد نظر آنها بر سر کار است حمایتهای رهبری از دولت اما و اگر نمی‌خواهد اما در سالهای قبل که حمایت رهبری از دولت وقت جدی‌تر و صریح‌تر و بیشتر بود اما و اگرهای فراوان مشکلی نداشت؟

 

دوازدهم: فرهنگ امنیتی

اما فرهنگ گویا در این دولت هم همچنان مظلوم است؛ آقای روحانی با تاکید بر اینکه در این صد روز کار فرهنگی چندانی نکرده است گفت: «ما صاحبان فرهنگ را باید بهشان اعتماد کنیم. صاحبان فرهنگ در کشور فرهیختگان و بزرگان ما هستند. خیلی به آنها بی اعتمادی بعضی ها در بعضی مقاطع انجام دادند . به فیلمسازان و نویسندگان باید اعتماد کنیم. در همین 100 روز خیلی کتابها که ممنوع شده بود، آزاد کردیم. برخی‌ها که ممنوع القلم شده بودند تبدیل کردیم به سریع‌القلم. خیلی مقررات دست و پاگیر را هم در بخش فرهنگ و هم در اقتصاد داریم روانسازی می‌کنیم. باید فضای امنیتی را از فرهنگ کنار بزنیم.»

اقای روحانی خوب است پاسخ دهد لغو جشنواره سینمایی افق نو به چه دلیل بوده است؟ آیا باز کردن خانه‌هایی که بسته است مربوط به برخی گروههای خاص است  و خانه منتقدان باید بسته شود؟ انحلال موسسه سینمایی مقاومت و انقلاب اسلامی در چه راستایی بوده است؟ به نظر سایه سیاست و امنیت هم چنان بر فرهنگ وجود دارد فقط نوع آن عوض شده و اسم اعتدال گرفته است!

 

سیزدهم: گزارش احساسی!

اقای روحانی در بخشی از سخنان خود کلی‌گویی را به اوج رساند و گفت: «الان احساسم این است که مذاهب و ادیان و اقوام مختلف احساس آزادی بیشتری می‌کنند. هم روانی است این احساس و هم دولت واقعا مصمم است نسبت به اقوام و مذاهب و ادیان. این داستان حقوق شهروندی یک هدف بزرگش همین است    . »

این بخش از سخنان ریاست جمهوری نیازی به توضیح و تحلیل ندارد و مشخص است یک بیان احساسی مبتنی بر شنیده‌هاست که ان شاء الله تنها همین بخش سخنان ایشان این گونه باشد و بقیه گزارش نه بر مبنای احساس که مستدل و منطقی است!!

 

چهاردهم: احیای اخلاق

پس از آنکه مجری از یکی از شعارهای آقای روحانی در مورد احیای اخلاق سخن گفت آقای روحانی گفت: «الحمدلله احیای اخلاق را هم شاهدیم».

به نظر باید این قسمت را هم به کلی‌گویی‌های ایشان اضافه کنیم. جا داشت ریاست محترم جمهور برخی از مصادیق احیای اخلاق را برای مردم عنوان می‌کرد.

توهین به دولت قبل و شخص رییس جمهور سابق در کلام دولت‌مردان و سایتها و نشریات حامی دولت، توهین به مردمی که به آقای روحانی رای نداده‌اند، توهین به منتقدین و افراطی خواندن آنها، توهین به امیرالمومنین(علیه السلام) در روزنامه بهار، توهین به شهدا و امام(ره) توسط حامیان دولت، پاره کردن نامه یک پیرزن توسط محافظان ریاست جمهور در مراسم ختم مرحوم عسگر اولادی، قسم جلاله دروغ یکی از وزرا در روز رای اعتماد مجلس، تاکید وزرا بر آزادی شبکه ضد اخلاق فیس بوک و ترویج خوانندگی زنان، توصیه زنان به کشیدن قلیان، دریافت هدیه تقلبی از امریکا و کتمان کردن آن از مردم، دفاع از فتنه گران و... شاید از مصادیق احیای اخلاق در این صد روز باشد!!

در کل به نظر می‌رسد گزارش ریاست محترم جمهوری با عملکرد دولت در صد روز همخوانی داشته است و اگر عده‌ای معتقدند رییس جمهور در این مصاحبه گزارشی از عملکرد دولت ارائه نکرد نباید توقع بیشتر از این داشته باشند چه آنکه این گزارش آیینه عملکرد صد روزه دولت تدبیر و امید بود که جز نقد از گذشته و وعده برای آینده چیزی نداشت!


» نظر

مدیریت امام زمان(عج) بر کشور؟!

حاشیه‌ای بر سخنان حجت الاسلام ناطق نوری

آن طور که ازسوی برخی خبرگزاری‌ها نقل شده است آقای حجت الاسلام والمسلمین ناطق نوری بیان داشته است: «متاسفانه برخی با عوام فریبی سعی در انحراف دین دارند، آنها که می‌گویند کشور را امام زمان مدیریت می کند کفر می گویند    .    »

از کلام ایشان دو برداشت می‌توان نمود که یقینا یکی باطل است اما دیگری صحیح و مطابق با عقاید دشیعه است و البته روشن است با توجه به کسوت و سوابق علمی آقای ناطق نوری آنچه مراد ایشان است، منطبق با عقاید شیعه است. اما از آنجا که معمولا در سایتها کلام افراد را تلخیص و تقطیع می‌کنند و برخی هم باشیطنت رسانه‌ای ممکن است از ابهام این سخنان سوء برداشت کنند شایسته است این کلام جناب ناطق نوری توضیح داده شود تا ابهام آن بر طرف شود.

برداشت اول:

ممکن است منظور از این کلام این باشد که عده‌ای از مدیران در این کشور خود را مرتبط با امام زمان(عج) می دانندو اعتقاد دارند در تصمیمات کلی و جزیی خود مستقیما و بدون واسطه از حضرت حجت(عج) خط می‌گیرند و در توجیه ضعفها و نقص عملکرد مدیریت خود از نام حضرت سوء استفاده می‌کنند. در چنین نگرشی ممکن است هر گونه فساد و پلشتی توجیه شود چنین اعتقادی شبیه آن چیزی است که در انجمن حجتیه دیده میشود و یقینا با مشی انقلاب اسلامی و اسلام ناب همراه نیست.

با توجه به عقاید شیعیان چنین ادعاهایی همانطور که جناب ناطق نوری بیان کرده است انحراف است و باید به شدت با آن مبارزه کرد یقینا آنچه که مد نظر آقای ناطق نوری بوده است همین است

برداشت دوم:

نگرش بعدی از مدیریت امام زمان(عج) آن است که در زیارت جامعه کبیره آمده است و بر مبنای اعتقاد شیعه ائمه واسطه فیض الهی هستند و نه تنها مدیریت کشور ایران بلکه تمام عالم تحت مدیریت کلیه تکوینیه ایشان است و به خصوص کشور ایران به عنوان تنها مرکز تشیع جهان مورد عنایت خاصه این بزرگواران و امام زمان است.

در احتجاج طبرسی توقیع شریفی از حضرت آمده است نیز حضرت مهدى علیه السّلام در توقیع شریف خویش مى‌فرمایند    :

«انّا غیر مهملین لمراعاتکم و لا ناسین لذکرکم و لو لا ذلک لنزل بکم اللأواء و اصطلمکم الاعداء.

ما در رسیدگى به امور شما و سرپرستى شما کوتاهى نمى‌کنیم و یاد شما را از خاطر نبرده‌ایم که اگر جز این بود، دشوارى‌ها و مصیبت‌ها بر شما فرود مى‌آمد و دشمنان، شما را ریشه‌کن مى‌نمودند». بی تردید جناب آقای ناطق نوری از این دست روایات را بسیار در منبر بیان کرده است و به تبیین عقاید حقه شیعه پرداخته است.

در کلام حضرت امام راحل(ره) این نوع مدیریت و مالکیت کشور توسط امام زمان(عج) بسیار به چشم می خورد برای نمونه:

«اینجا مملکت امام عصر- سلام اللَّه علیه- است؛ باید اجانب در او دست نداشته باشند؛ باید کسانى که پیوند با امام عصر- سلام اللَّه علیه- ندارند کنار بروند»         (     صحیفه امام، ج‏6، ص: 82)

یا ایشان در جمع افسران و مأموران راهنمایى و پلیس تهران بیان می دارد: «‏شما پلیسها الآن پلیس امام زمان هستید و باید به وظایف اسلامى عمل بکنید.» (صحیفه امام، ج‏6، ص: 448)

«یک کشور سى و چند میلیونى با اختلاف گروهها، با اختلاف آمال و آرزوها، با اختلاف فهم و شعور آنها، همه با هم مجتمع شدند و همه با هم دست به هم دادند و یک مطلب را خواستند. این نیست الّا اینکه دستِ غیبى در کار است: خداى تبارک و تعالى به وسیله امام زمان- سلام اللَّه علیه- [این تحول را در مردم پدید آورد]. از آن وقت یأس در من هیچ وقت نبوده است؛ از آن وقت بسیار امیدوار شدم که این مطلب‏ به پیروزى خواهد رسید. البته این معنا که پیروزى به این سهلى و به این زودى نصیب بشود، [فکر نمى‏کردم‏] یک ملتى که هیچ ندارد در مقابل یک قدرت شیطانى؛ مثل امریکا و انگلستان به صراحت و شوروى هم پشتیبانى داشتند، همه قواى شیطانى دست به هم داده بودند در مقابل یک مشتْ ملت. لکن اینجا قواى رحمانى در کار بود. با خداى تبارک و تعالى هیچ کس نمى‏تواند ستیزه کند. اینجا دستِ غیبىِ الهى بود و تا این دست هست و تا این عنایت الهى هست شما پیروزید. ( صحیفه امام، ج‏7، ص55)

 «مملکت امروز مال خود شماست. دیروز اجانب در آن تصرف داشتند؛ امروز یک مملکتى است اسلامى، یک مملکتى است مال پیغمبر اسلام، یک مملکتى است مال امام زمان- سلام اللَّه علیه. مملکت از آن وجود مقدس است، و ما همه پاسداران آن هستیم و باید این مملکت را حفظ کنیم.( صحیفه امام، ج‏7، ص493)

«الآن جمهورى اسلامى است. و شماها از جنود اسلامى هستید. لشکر اسلام هستید. شما کارمند اسلام و کارمند امام زمان هستید. توجه کنید که نبادا یک وقتى یک خطایى بکنید بر خلاف مسیر اسلام. بر خلاف مسیر جمهورى اسلامى قدمى بردارید. این یک وظیفه خطیرى است براى همه. براى ما و براى شما.»(صحیفه امام، ج‏11، ص250)

«همه شماها لشکرهاى اسلامى هستید. همه شما ارتش امام زمان -سلام اللَّه علیه- هستید. توجه کنید که آن آداب اسلامى را حفظ کنید، با هم اختلاف نکنید.» (صحیفه امام، ج‏13، ص393)

«عمده این است که شما به بازوان قدرتمند خودتان اتکال کنید و قشر کشاورز هم به بازوان قدرتمند خودش اتکال کند و با اتکال به خداى تبارک و تعالى و پشتیبانى صاحب این کشور امام زمان- سلام اللَّه علیه- این مقصد را به آخر برسانید و خواهید رسانید.» (صحیفه امام، ج‏14، ص331)

امام خامنه ای نیز همچون امام راحل به این مهم توجه خاص دارند؛

«از حضرت بقیة اللّه‏ أرواحنا فداه که دست اقتدار و اراده‏ى او که پشت سر اراده‏ى خداست همواره مراقب حال این ملت بوده، به‏عنوان یک سرباز کوچک، صمیمانه سپاسگزارى و تشکّر مى‏کنم. » (بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم‏ 11/12/1378)

«از خداوند متعال مى‏خواهیم به ما، به مردم، به مسئولان و دست‏اندرکاران توفیق دهد، کمک کند، راه را نشان دهد و دلهاى ما را به آنچه صلاح این کشور است، هدایت کند. از حضرت بقیة اللّه‏ (أرواحنا فداه)- که صاحب اصلى ما و کشور ما این بزرگوار است- انتظار و چشمداشت حمایت داریم.» (مصاحبه هنگام شرکت در مرحله‏ دوم نهمین دوره‏ انتخابات ریاست جمهورى‏ 03/04/ 1384)

«ملت ایران با فشارهاى بیست‏وهفت‏ساله  از اول انقلاب تا کنون، نه فقط ضعیف نشده، نه فقط اراده‏ى او متزلزل نشده، بلکه امروز قوى‏تر از گذشته شده است و با اراده‏ى راسخ براى پیشبرد اهداف و آرمان‏هاى متعالى خود- که مصالح ملى در آن‏هاست- همچنان مستحکم ایستاده است. اتکا به خداى متعال و اعتقاد به نگاه رئوفانه و پدرانه‏ حضرت بقیة اللّه (أرواحنا فداه) به ملت، این تأثیر بزرگ را در زندگى ما و در رفتار ما دارد که ما را با قوت قلب در مقابل امواج گوناگون وادار به استقامت مى‏کند. نمى‏توانند ملت ایران را شکست بدهند. به توفیق الهى، مسئولان کشور، دولتمردان مؤمن و صبور، با پیگیرى و تلاش باید بتوانند یکى پس از دیگرى مشکلات این ملت را حل کنند؛ باید بتوانند سطح علمى و عملى این کشور را آن‏چنان بالا ببرند که به‏کلى طمع دشمنان از این ملت و از این کشور قطع بشود». (دیدار با اقشار مختلف مردم به‏مناسبت نیمه‏ شعبان‏ 29/06/1384)

از این گونه فرمایشات در کلام حضرت امام خمینی(ره) و امام خامنه‌ای به وفور یافت می‌شود که صراحت دارد صاحب اصلی و مدیر واقعی نظام حضرت حجت عجل الله فرجه است و البته این نگاه با نگاه تفاوت اساسی دارد. در این نگرش، شخص، حضرت حجت(عج) را در تمام رفتار و گفتار خویش، ناظر و حاضر می‌بیند و لذا موجب انگیزه مضاعف و وجدان کاری وی می‌شود و چنین فردی نه تنها هر گونه نقص و کم کاری را به حضرت حجت(عج) نسبت نمی‌دهد بلکه در برابر نقصها و ضعفهای موجود در محضر ایشان احساس شرمندگی می‌کند. ترویج این دیدگاه نه تنها انحراف نیست بلکه دقیقا عین معتقدات شیعه و انقلابی ماست و به یقین آقای ناطق نوری به عنوان یار دیرین امام و رهبری به این نکته توجه داشته و دارند منتهی ابهام در سخنان ایشان شاید موجب شود برخی بخواهند سو استفاده کنند و این یادداشت به منظور تبیین و توضیح سخنان ایشان نگاشته شده است.

روزنامه رسالت، شماره 8316، صفحه 2


» نظر

ضرورت احترام به بزرگان حوزه

یکی از توصیه‌های مهم و مکرر امام خامنه‌ای در چند ساله اخیر همواره توجه به اخلاق و پرهیز از بد اخلاقی در جامعه بوده است. اهانت و توهین، بی‌انصافی در نقد دیگران، تهمت و افترا و نسبت دادن امور خلاف واقع، استهزا و تمسخر، عصبانیت و کینه بی‎مورد، سوء ظن‌های نا به جا و ... از مواردی است که ایشان بارها به رسانه‌ها، مسئولین، گروهها و جناحهای سیاسی و مردم درباره عدم ارتکاب آنها تذکر داده‌اند.

اهانت و توهین به هر فرد و جناحی ناپسند است اما اگر این اهانتها به عالم و به خصوص علمای دین باشد ناپسندتر و اقبح است و این امر به خاطر جایگاه رفیع علم و عالم در دستورات مقدس دین است.

در چند ساله اخیر همواره پس از هر واقعه سیاسی مانند انتخابات، برخی افراد مواضع و عملکرد برخی علما را مورد انتقاد دانسته و بی‎محابا به علمای دین حمله و بعضا اهانت می‌کنند. البته در برابر نقد علمی و منصفانه و دلسوزانه همگان سر تعظیم فرود می‌آوردند اما سخن در تخریب و انتقادهای غیر علمی و بعضا احساسی است.

یقینا ورود یا عدم ورود یک عالم دینی به عرصه سیاست بر اساس تکلیف و حجت شرعی آن عالم است و با عملکرد مشابه یک نیروی سیاسی متفاوت است. یک مجتهد هر گاه در مورد موضوعی نظر می‌دهد، چه فقهی چه سیاسی چه اخلاقی و چه غیره، «فحص الی الیأس» می‌کند و تمام توان علمی و فکری خود را در بررسی کتاب و سنت و سایر منابع معتبر دین به کار می‌گیرد، یعنی آنچنان در آن مورد واکاوی می‌کند که جایی برای سئوال، حداقل نزد خودش باقی نمانده باشد و چنین امری بر اساس تقوای آن عالم است.

پس از تلاش کامل مجتهد، در بین مسلمین، شیعه قایل به «تخطئه» است؛ یعنی فتوای مجتهد دو جنبه دارد، اول اینکه ممکن است راه درست را پیموده و حکمش با واقع و آنچه خداوند مقرر فرموده است مطابق ‌باشد و یا ممکن است فتوایش خلاف آن واقع است که در صورت اول دو ثواب و در صورت دوم یک ثواب می‌برد. «مَن اجتهد فاصاب فله أجران، و مَن أخطأ فَله أجر واحدٌ».این نگاه در مقابل کسانی است در اصطلاح آنان را «مصوبه» می‌نامند و قائل به «تصویب» هسنتد و معتقدند هر آنچه مجتهد حکم کند همان مطابق با واقع است و خداوند همان را حکم خود قرار می‌دهد!

با این توضیح بر اساس نظر شیعه مجتهد یا مقلد مامور به انجام واقع نیست بلکه باید به قطع و یا ظن معتبر خود که با تلاش و جهد عقلانی و شرعی به آن رسیده است عمل کند حال چه مطابق واقع باشد چه نباشد در هر دو صورت معذور است. در محدوده فقه این مسئله تقریبا حل شده است چه آنکه در مورد یک حکم چندین مجتهد نظر متفاوت دارند و مقلدین بدون هیچ انتقادی به هم دیگر از مرجع خود تقلید می‌کنند و به خود اجازه نقد و توهین به مرجع دیگری را نمی‌دهند و کسانی که تخصصی در فقه و علومی از این دست دارند بدون توهین به نقد علمی و کارشناسی نظر دیگری می پردازند. این در حالی است که مشخص است تنها یکی از این احکام مطابق با حکمی است که مورد نظر خداست. اما هنگامی این امر به یکی از مسائل اعتقادی، تاریخی و به خصوص سیاسی و اجتماعی می‌رسد به راحتی مورد پذیرش قرار نمی‌گیرد و افراد مختلف و کم سواد به خود اجازه می‌دهند به فرض اینکه فلان عالم در تشخیص یک موضوع و یا بیان یک تحلیل و یا یک اظهار نظر علمی به زعم آنها راه خطا را رفته است و نظری مخالف نظر آنان داده است هر گونه اهانت و توهین به آن عالم را روا بدانند!

حضرت امام(ره) در تقبیح چنین عملی خطاب به جوانانی که تازه به فضای انقلابی ورود کرده اند و بعضا دچار تندروی می‌شوند، می‌فرماید: «من یک نصیحت می‏کنم به بچه‏های طلاب؛ طلاب جوان که تازه آمده‏اند و حاد و تندند؛ و آن این است که آقایان، متوجه باشید اگر چنانچه شَطْر کلمه‏ای به یک نفر از مراجع اسلام، شطر کلمه‏ای اهانت بکند کسی به یک نفر از مراجع اسلام، بین او و خدای تبارک و تعالی ولایت منقطع می‏شود. کوچک فرض می‏کنید؟ فحش دادن به مراجع بزرگ ما را کوچک فرض می‏کنید؟ اگر به واسطه بعضی از جهالتها لطمه‏ای بر این نهضت بزرگ وارد بشود، معاقَبید پیش خدای تبارک و تعالی؛ توبه‏تان مشکل است قبول بشود، چون به حیثیت اسلام لطمه وارد می‏شود. ... همه مراجع از شصت به آن طرفند؛ ... دیگر می‏شود که این اشخاصی که ریششان را در اسلام سفید کرده‏اند، اینها خدای نخواسته بر خلاف مصالح اسلام عملی بکنند؟ نمی‏شود آقا. اگر یکوقت اختلاف اجتهاد در کار باشد؛ مثل سایر مسائل شرعیه اختلاف اجتهاد در کار باشد، بچه‏ها و جوانها نباید دخالت بکنند؛ خطرناک است؛ دشمن بیدار است. گمان نکنید که فحش به یک نفر است؛ فحش به یک جامعه اسلامی است؛ اهانت به یک جامعه اسلامی است؛ وَهْن وارد شدن بر یک جامعه اسلامی است». (صحیفه امام‏1: 307)

امام خامنه‌ای نیز خطاب به جوانان انقلابی بیانی مشابه دارند؛ «جوانهای انقلابی بدانند؛ همان طور که کناره‏گیری و سکوت و بی‏تفاوتی ضربه می‌زند، زیاده‏روی هم ضربه می‌زند؛ مراقب باشید زیاده‏روی نشود. اگر آن چیزی که گزارش شده است که به بعضی از مقدسات حوزه، به بعضی از بزرگان حوزه، به بعضی از مراجع یک وقتی مثلًا اهانتی شده باشد، درست باشد، بدانید این قطعاً انحراف است، این خطاست. اقتضای انقلابی‌گری، اینها نیست. انقلابی باید بصیر باشد، باید بینا باشد، باید پیچیدگی‏های شرایط زمانه را درک کند. مسئله اینجور ساده نیست که یکی را رد کنیم، یکی را اثبات کنیم، یکی را قبول کنیم؛ اینجوری نمی‌شود. باید دقیق باشید، باید شور انقلابی را حفظ کنید، باید با مشکلات هم بسازید، باید از طعن و دق دیگران هم روگردان نشوید، اما باید خامی هم نکنید؛ مراقب باشید. .. در صحنه بمانید؛ اما دقت کنید و مواظب باشید رفتار بعضی از کسانی که به نظر شما جای اعتراض دارد، شما را عصبانی نکند، شما را از کوره در نبرد. رفتار منطقی و عقلائی یک چیز لازمی است.» (دیدار طلاب، فضلا و اساتید حوزه علمیه قم ‏29/07/1389)

ایشان در فرمایش دیگری نیز این گونه اهانتها را محکوم کرده و اظهار می‌دارند: «فضای اهانت و هتک حرمت در جامعه، یکی از آن چیزهایی است که اسلام مانع از آن است؛ نباید این اتفاق بیفتد. فضای هتک حرمت، هم خلاف شرع است، هم خلاف اخلاق است، هم خلاف عقل سیاسی است. انتقاد، مخالفت، بیان عقاید، با جرأت، هیچ اشکالی ندارد؛ اما دور از هتک حرمتها و اهانتها و فحاشی و دشنام و این چیزها. همه هم در این زمینه مسئولند. این کار علاوه بر اینکه فضا را آشفته می‌کند و اعصاب آرام جامعه را به هم می‌ریزد -که امروز احتیاج به این آرامش هست- خدای متعال را هم از ما خشمگین می‌کند. من می‌خواهم این پیامی باشد به همه‌ آن کسانی که یا حرف می‌زنند، یا می‌نویسند؛ چه در مطبوعات، چه در وبلاگها. همه‌ اینها بدانند، کاری که می‌کنند، کار درستی نیست. مخالفت کردن، استدلال کردن، یک فکر سیاسی غلط یا یک فکر دینی غلط را محکوم کردن، یک حرف است، مبتلا شدن به این امرِ خلاف اخلاق و خلاف شرع و خلاف عقل سیاسی، یک حرف دیگر است؛ ما این دومی را به طور کامل و قاطع نفی می‌کنیم؛ نباید این کار انجام بگیرد. متأسفانه بعضی این کار را می‌کنند. من بخصوص به جوانها توصیه می‌کنم. بعضی از این جوانها بلاشک مردمان بااخلاص و مؤمن و خوبی هم هستند، اما خیال می‌کنند این وظیفه است؛ نه، من عرض می‌کنم این خلاف وظیفه است، عکس این وظیفه است». (دیدار با اعضای مجلس خبرگان 19/12/1389)

روشن است اگر در انتخابات عالمی به تشخیص خود به این نتیجه رسیده است که فلان نامزد اصلح است و مصداقی را معرفی کرده و از او حمایت کرده است به حجت شرعی بین خود و خدای خویش عمل کرده است همانگونه که عالم دیگری در تشخیص مصداق اصلح راه دیگری رفته است. هر دوی اینها در برابر خداوند ماجورند و افراد دیگر اختیار دارند به تشخیص این علما عمل کنند یا بر تشخیص دیگری صحه بگذارند اما یقینا حق توهین و اهانت به هیچ کدام از این علما را ندارند. همان طور که هر مکلفی برای انتخاب مرجع تقلید خود در مسائل فقهی باید تحقیق و تفحص کند و یا با مشورت دو عادل مرجع خود را انتخاب کند و این آزادی را شرع به او داده است، در مسائل سیاسی و اجتماعی نیز این گونه است. بی‌شک هیچ عالمی دیگران را مجبور به تبعیت از خود نمی کند، حال اگر در این میان فردی تشخیص عالمی را ناصواب دانست اگر تخصص و علمیت در آن موضوع را در خود می‌بیند می‌تواند عالمانه به نقادی بپردازد و اگر چنین توانی ندارد به جای فحاشی و واکنشهای احساسی پسندیده است به رای و نظر آن عالم احترام بگذارد.

چندی قبل متاسفانه در پی اظهار نظر مرحوم آیت‌الله خوشوقت در مورد بخشی از حادثه کربلا، عده‌ای کاسه داغتر از آش شده و با حمله به این عالم ربانی و تنها با ناسزاگویی و هتاکی در برابر نظر علمی یک عالم ایستادند و امروز نیز به بهانه شکست یک گروه در انتخابات عده‎ای بی‌محابا به آیت الله مهدوی کنی، آیت‌الله مصباح و آیت‌الله یزدی و بسیاری از بزرگان حمله می‌کنند که سابقه علمی و بصیرت انقلابی و تقوای آنها زبانزد است. اگر قرار باشد این گونه به روحانیت اصیل انقلابی تاخته شود بی‌تردید همانگونه که امام فرموده است، دین صدمه می‌بیند لذا شایسته است در چنین مواردی کار را به اهلش واگذاریم چنانچه تاکنون جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در برخورد با انحرافات و مواضع شاذ عده‌ای به موقع موضع گرفته است.

روزنامه رسالت، شماره 8198، ص.2


» نظر

نقد و نفی نقاط مثبت دولت فعلی؟!

1- امام خامنه‌ای و خصوصیات مثبت

دولت مقام معظم رهبری در طلیعه سال نو در بیانات مهمی یکی از معیارهای رییس جمهور اصلح را دارا بودن نقاط مثبت دولتهای قبل عنوان کرد و فرمود: «آن چیزهائی که امروز برای دولت و برای رئیس‌جمهور نقاط قوّت محسوب می‌شود، اینها باید در رئیس‌جمهور بعدی وجود داشته‌ باشد، اینها را باید در خود تأمین کند؛ آن چیزهائی که امروز نقاط ضعف شناخته می‌شود ــ که ممکن است شما بگوئید، من بگویم، دیگری بگوید ــ این نقاط ضعف را باید از خود دور کند». (بیانات در حرم مطهر رضوی 1/1/92) بی تردید این یک نگاه دقیق و عقلانی است که موجب پیشرفت کشور و نظام اسلامی خواهد بود چنانچه خود ایشان در همین صحبتها به آن اشاره داشتند. با این معیار و فهرست کردن نقاط مثبت دولت فعلی -که به عنوان محکمات می توان به سخنان معظم له در این رابطه رجوع نمود- باید به شعارها و مواضع نامزدهای ریاست جمهوری نگریست.

2- امام خامنه‌ای و سیاست خارجی دولت

در هشت ساله اخیر بی‌تردید یکی از تقاط قوت دولت نهم و دهم مواضع انقلابی و شجاعانه آنها در عرصه بین الملل و به خصوص در برابر مستکبران جهان و باز به خصوص در برابر آمریکا و اسراییل بوده است. یکی از این مواضع طرح دو سوال ریاست جمهور پیرامون هولوکاست بوده است که اولا چرا اجازه تحقیق دراین باره داده نمی شود و ثانیا بر فرض اگر چنین حادثه ای رخ داده است چه ربطی به مردم فلسطین دارد؟ این دو سوال در افکار عمومی جهان نه تنها مشروعیت رژیم غاصب صهیونیستی را مورد خدشه قرار داد بلکه مساله آزادی بیان در غرب را نیز به شدت تخطئه نمود. پس از این موضع گیری های انقلابی رییس جمهور همایشها و مسابقات هنری بین المللی در ایران برگزار شد. پرداختن به این مساله هر روز سران استکبار را عصبانی تر می کرد و عصبانیت استکبار جهانی نشان از درستی این موضعگیری داشت و به فرمایش شهید بهشتی امریکا از ما عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر. رهبری معظم انقلاب بارها از مواضع انقلابی دولت در سیاست خارجی تجلیل کرده اند که اخرین بار در سفر اخیرشان به استان خراسان جنوبی بود که فرمودند: «خوشبختانه کشور در ادبیاتِ برخورد با دنیاى زورگوى مستکبر و غربى هم پیشرفتهاى خوبى داشته است. امروز مسئولین کشور ما در پشت میز مذاکرات گوناگون، در تریبونهاى گوناگون، وقتى حرف میزنند، حرفهاى پخته، جامع، جالب و درست زده میشود. یکى از بخشهاى درگیرى و میدانها و عرصه‌هاى پیکار، عرصه‌ى حرف‌زدن‌هاى بین‌المللى است». (در اجتماع نخبگان و مسئولان استان خراسان شمالى ‌25/07/91) ویا ایشان در دیدار آخر خود با هیات دولت احمدی نژاد فرمودند: «در زمینه‌‌ ارتقاء جایگاه کشور در عرصه‌‌ سیاست خارجى و مسائل بین‌‌المللى هم همین جور است. امروز در عرصه‌‌ سیاست خارجى، ثقل و وزنه‌‌ کشور با چند سال قبل تفاوت دارد؛ ما در مسائل، تأثیرگذاریم؛ اینها مهم است. در حوادثى هم که پیش آمده، ما تأثیرگذار بوده‌‌ایم - که آن، داستان جداگانه‌‌اى دارد - به نظر ما آن هم خیلى مهم است.» (2/6/91) قبل از این نیز ایان بارها سیاست خارجی دولت را تحسین بر نگیز خوانده بودند اما به این دلیل که شاید عده ای بگویند مواضع رهبری مربوط به قبل از انحراف دولت است و نمی‌‎توان به انها استناد کرد به همین دو فرمایش اخیر ایشان که در سال پایانی همین دولت بیان شده است اکتفا می‌شود!

3- امام خامنه‌ای و هولوکاست

جدای از حمایت کلی امام خامنه‌ای از مواضع سیاست خارجی دولت نهم و دهم ایشان به طور خاص از طرح مساله هلوکاست توسط دولت نیز حمایت کرده‌اند و یا حداقل با تقریر خود آن را تایید کرده‌اند برای نمونه:

الف) «اروپایى‏هایى که حقوق بشر لقلقه‏ زبانشان است و از هر طرف حرکت مى‏کنند، اسم حقوق بشر را مى‏آورند که ما پایبند حقوق بشریم! این حقوق بشر است؟ در مقابل آن کسى که هولوکاست را مورد سؤال قرار بدهد، همه بسیج مى‏شوند- دادگاه‏هاشان، دولت‏هاشان، روزنامه‏هاشان- اما در مقابل اهانت به نبى مکرم اسلام، نه فقط اعتراض نمى‏کنند، بلکه هم‏صدایى هم مى‏کنند! این حقوق بشر است؟ این احترام به انسانیت است؟ این احترام به انسان‏هاست؟» (بیانات رهبر معظم انقلاب در اجتماع بزرگ زائران و مجاوران حرم مطهر رضوى‏ 01/ 01/ 1387)

ب) «به‏رغم این تلاش شیطانى گسترده و حیرت‏آور، غاصبان و حامیان آنان نه تنها نتوانسته‏اند مسأله‏ مشروعیت رژیم صهیونیستى را حل کنند، بلکه این مسئله با گذشت زمان بغرنج‏تر هم شده است. عدم تحمل رسانه‏هاى غربى و صهیونیستى و دولتهاى حامى صهیونیزم در برابرِ حتى طرح سؤال و تحقیق درباره هولوکاست که بهانه‏ غصب فلسطین بود، یکى از نشانه‏هاى این تزلزل و ابهام است. اکنون وضع رژیم صهیونیستى از همیشه‏ تاریخ سیاه خود در افکار عمومى جهان بدتر و پرسش از دلیل پیدایش آن جدّى‏تر است. (بیانات در چهارمین کنفرانس حمایت از ملت فلسطین‏ 87/12/14)

ج) ایشان در پیام خود به مناسبت حج ابراهیمی در سال 1385 فهرستی از تناقضات رفتاری غرب را بر می شمرند که یکی از آنها «حمایت از اهانت‏کنندگان به مقدسات اسلام و حتى افتراء و اهانت صریح بلندپایگان غربى از قبیل پاپ به این آئین الهى و متقابلًا جرم شمردن تحقیق و تردید در باره‏ى هولوکاست و کیان صهیونیستى» می‌باشد. (‏85/10/08)

د) ایشان در سال 1384 یعنی سال ابتدای دولت نهم به صراحت مساله هلوکاست را منکر شده و آن را افسانه می‌خوانند و می‌فرمایند: «مسأله‏ مهم‏تر، مسأله‏ى رسواکننده‏ تمدن غربى در زمینه‏ آزادى بیان است. این حرکت زشت اهانت به نبى مکرم اسلام (صلّى الله علیه و آله)، از همه مهم‏تر است. این قضیه، لیبرال دمکراسى‏اى که غرب، پرچم آن را سرِ دست گرفته است و به آن افتخار مى‏کند، رسوا مى‏کند. آزادى بیان- که آن‏ها دم از آن مى‏زنند- به آن‏ها اجازه نمى‏دهد که در باب افسانه‏ کشتار یهودیان- معروف به هلوکاست- کسى تردید بکند. در آن قضیه، جاى آزادى بیان نیست! در کشورهاى اروپایى، افراد زیادى- از دانشمند و محقق و مورخ و مطبوعاتى و غیره- از ترس جرأت نمى‏کنند تردیدى را که نسبت به این قضیه در دلشان هست، ابراز کنند. بعضى‏ها هم معتقدند قضیه از اصل دروغ است، اما جرأت نمى‏کنند بگویند؛ چون دیده‏اند هرکس بگوید، مجازات خواهد شد؛ زندان مى‏اندازند، تعقیب مى‏کنند، از حقوق محرومش مى‏کنند؛ اما اهانت به مقدسات یک میلیارد و نیم مسلمان- آن هم بى‏دلیل، بدون اینکه دعوایى در بین باشد؛ بدون اینکه این طرف اهانتى به آن‏ها کرده باشد- مجاز است و مشمول آزادى بیان! (بیانات در دیدار پرسنل نیروى هوایى‏ 84/11/18)

ه) جالب است ایشان حتی قبل از دولت نهم و در سال 79 اشاره‌ای به ماجرای موهوم هلوکاست داشته‌اند: «شما در همه‏ اروپا و امریکا یک روزنامه‏ى قابل ذکر نشان دهید که متعلّق به سرمایه‏داران نباشد! پس روزنامه که آزاد است، یعنى آزادى سرمایه‏دار که حرف خودش را بزند؛ هرکس را مى‏خواهد، خراب کند؛ هرکس را مى‏خواهد، بزرگ کند؛ به هر طرف مى‏خواهد، افکار عمومى را بکشد! اینکه آزادى نشد. اگر یک نفر پیدا شد و علیه صهیونیسم حرف زد مثل آن آقاى فرانسوى که چند جلد کتاب علیه صهیونیستها نوشت و گفت اینکه مى‏گویند یهودیان را در کوره‏هاى آدم‏سوزى سوزاندند، واقعیت ندارد طور دیگرى با او رفتار مى‏کنند! اگر کسى وابسته‏ى به سرمایه‏داران نباشد و مراکز قدرت سرمایه‏دارى نباشد، نه حرفش زده مى‏شود، نه صدایش به گوش کسى مى‏رسد و نه آزادى بیان دارد»! (بیانات در خطبه‏هاى نماز جمعه‏ى تهران‏ 23/ 02/ 1379)

4- .. و نقد این نکته مثبت!

با وجود این برخی از نامزدهای ریاست جمهوری که بایستی به فرموده رهبری نقاط مثبت دولت فعلی را داشته باشند و با سمت جلو پیش بروند با نفی و هجوم به این نکات مثبت مشخص نیست چه چیزی را دنبال می کنند؟ آیا اینان همان تکنوکراتهایی هستند که در برابر توصیه رهبری پیرامون بستن چاههای نفت لبخند انکار زدند و امروز مواضع انقلابی را ماجراجویی می نامند؟ یکی از سایتهای حامی یکی از نامزدها در دفاع از موضع غیر اصولی نامزد مورد حمایت در مورد هلوکاست خود نوشته است: «رسانه‌های دولتی با تحریف سخنان محمد باقر قالیباف آن را در برابر فرمایشات رهبر معظم انقلاب قرار دادند این در حالی است که ایشان همواره از عدم تحمل رسانه‌های غربی و صهیونیستی و دولتهای حامی اسرائیل در برابر طرح سوال و تحقیق درباره هولوکاست انتقاد کردند و هیچگاه موضوع هولوکاست را صراحتا نفی نکردند. اما محمود احمدی‌نژاد اولین بار در سال 1385 و در سفر زاهدان هولوکاست را دروغ خواند. (سایت فردا)» این در حالی است که در سخنان رهبری در سال 1384 از هلوکاست به افسانه تعبیر شده است و در ثانی برفرض اینکه انکار هلوکاست کار صحیحی نباشد این نامزدها باید توضیح دهند آیا منظورشان فقط در همین حد بوده است و یا از اساس بیان هلوکاست در افکار عمومی جهان را به هر نحوی قبول ندارند و آن را ماجراجویی می دانند؟


» نظر
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >
title=