سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ویژه نامه توقیفی فکرت

قبل از سوال مجلس از رییس جمهور روزنامه ایران ویژه نامه ای به نام فکرت آماده چاپ کرده بود که از انتشار آن جلوگیری شد. در این ویژه نامه برخی حامیان مشایی سعی کرده اند پاسخی برای برخی سوالات نمایندگان داشته باشند. از انجایی که سوال از رییس جمهور تمام شده است و رییس جمهور در مجلس پاسخهایی به نمایندگان داد به نظر انتشار این ویژه نامه در حال حاضر برای تنویر افکار عمومی و همچنین نقد و بررسی مطالب آن جالب باشد.

قول سدید برای اولین بار این ویژه نامه را منتشر می کند ...

برای دانلود کلیک کنید


» نظر

پاسخ به سوال دهم مجلس از رییس جمهور

10. چرا نظریه «ترویج مکتب ایران به جای مکتب اسلام» را که توسط رئیس دفتر شما بیان شد علی رغم ضدیت با مبانی انقلاب اسلامی و مخالفت قاطبه مراجع عظام تقلید و علمای بزرگ و دلسوزان نظام، تایید و بر آن تاکید نموده باعث تنزل جایگاه انقلاب اسلامی و زنده شدن تعصبات قومی در میان مسلمانان و سوء استفاده مخالفان وحدت اسلامی گردیدید؟

مقام معظم رهبری در سفر خود به قم در دیدار با جامعه مدرسین فرمودند:

همین مساله ی ایرانی گری و اینها که اشاره شد، من واقعا نفهمیدم که اینها حقیقتا دنبال اینند که حالا یک چیزی را در مقابل اسلام علم کنند. البته بدم می آید از این کاری که می کنند... اما اینکه اینها واقعا می خواهند یک مکتب ایرانی در مقابل مکتب اسلام علم کنند، من واقعا این را نمی فهمم. با ملاحظه ی قرائن گوناگون در کارهای اینها ، این به دست نمی آید... آقای احمدی نژاد واقعا نمی خواهد ایران را مقابل اسلام و برتر از آن قرار دهد، چرا که هیچ رییس جمهوری به اندازه ی او از اسلام و آرمانها و ارزش های اسلامی در سازمان ملل سخن نگفته و بنده با آنکه همواره به مسئولان انتقاد کرده ام، اما انصافا او بوده است که نام امام زمان و حضرت زهرا را در محافل بین المللی احیا کرده است... (http://www.khabaronline.ir/news-106220.aspx)

جای تعجب است مجلس مجددا این سوال را از رییس جمهور می پرسد..!


» نظر

چند خط راجع به کنفرانس خبری دکتر احمدی نژاد

امروز و در جریان مصاحبه رییس جمهور مردمی و محبوب ایران دکتر احمدی نژاد یکی از خبرنگاران خود را نماینده دانشجویان نامیده و پس از بیان مطالبی خواسته ای از رییس جمهور کرد که با پاسخ و انتقادات شدید دکتر احمدی نژاد مواجه شد   .. اینجا

این خانم دانشجو در بخشی از سخنانش به سخنان و مطالب جنجال آفرینی اشاره کرد که از سوی افرادی خاص از نهاد ریاست جمهوری سبب التهاب در جامعه می شود وی این افراد را ساده لوح یا مغرض خواند و از رییس جمهور خواست جلوی این اظهارات غیرتخصصی و بی مورد را بگیرد. اما پاسخ دکتر به این سوال بسیار شدید و تهاجمی بود. رییس جمهور با اظهار تعجب از این سخنان گفت شما یک خواسته غیر انسانی از من دارید و آن اینکه جلوی حرف زدن اشخاص رابگیرم و سپس به آزادی بیان تاکید کرد و گفت شما به عنوان دانشجو باید موافق تعاطی آرا باشید و کرسی نظریه پردازی در دانشگاه تشکیل دهید و افراد بیایند نظر بدهند.

سخن ما با رییس جمهور دقیقا همین جاست که اظهار نظرات شاذ به خصوص در عرصه دین باید در کرسی های علمی دانشگاهی بیان شود نه در مجامع عمومی و همایشها! هیچ کس با اظهار نظر مخالف نیست بلکه کلام اینجاست که بایستی هر چیز در مسیر خود پیش رود. نمی شود هر کس هر ایده عجیب و غریبی دارد آن را در تریبون های عمومی بیان کند و افکار و احساسات مردم را درگیر نماید بعد فریاد بزند من آزادم! اتفاقی در دوران اصلاحات افتاد و برخی به عمد مباحث دینی و فلسفی مخالف عرف جامعه و مردم را به عرصه روزنامه ها و عامه مردم کشیدند و شد آنچه که شد..


» نظر

مذمت یک مداح

اول: «تقوا در مسائل شخصى یک حرف است؛ تقوا در مسائل اجتماعى و مسائل سیاسى و عمومى خیلى مشکلتر است، خیلى مهمتر است، خیلى اثرگذارتر است. ما نسبت به دوستانمان، نسبت به دشمنانمان چه میگوئیم؟ اینجا تقوا اثر میگذارد. ممکن است ما با یکى مخالف باشیم، دشمن باشیم؛ درباره‌ى او چگونه قضاوت میکنید؟ اگر قضاوت شما درباره‌ى آن کسى که با او مخالفید و با او دشمنید، غیر از آن چیزى باشد که در واقع وجود دارد، این تعدى از جاده‌ى تقواست. آیه‌ى شریفه‌اى که اول عرض کردم، تکرار میکنم: «یا ایّها الّذین امنوا اتّقوا اللَّه و قولوا قولا سدیدا». قول سدید، یعنى استوار و درست؛ اینجورى حرف بزنیم. من میخواهم عرض بکنم به جوانان عزیزمان، جوانهاى انقلابى و مؤمن و عاشق امام، که حرف میزنند، مینویسند، اقدام میکنند؛ کاملاً رعایت کنید. اینجور نباشد که مخالفت با یک کسى، ما را وادار کند که نسبت به آن کس از جاده‌ى حق تعدى کنیم، تجاوز کنیم، ظلم کنیم؛ نه، ظلم نباید کرد. به هیچ کس نباید ظلم کرد.

 من یک خاطره از امام نقل کنم. ما یک شب در خدمت امام بودیم. من از ایشان پرسیدم نظر شما نسبت به فلان کس چیست - نمیخواهم اسم بیاورم؛ یکى از چهره‌هاى معروف دنیاى اسلام در دوران نزدیک به ما، که همه نام او را شنیدند، همه میشناسند - امام یک تأملى کردند، گفتند: نمیشناسم. بعد هم یک جمله‌ى مذمت‌آمیزى راجع به آن شخص گفتند. این تمام شد. من فرداى آن روز یا پس‌فردا - درست یادم نیست - صبح با امام کارى داشتم، رفتم خدمت ایشان. بمجردى که وارد اتاق شدم و نشستم، قبل از اینکه من کارى را که داشتم، مطرح کنم، ایشان گفتند که راجع به آن کسى که شما دیشب یا پریشب سؤال کردید، «همین، نمیشناسم». یعنى آن جمله‌ى مذمت‌آمیزى را که بعد از «نمیشناسم» گفته بودند، پاک کردند. ببینید، این خیلى مهم است. آن جمله‌ى مذمت‌آمیز نه فحش بود، نه دشنام بود، نه تهمت بود؛ خوشبختانه من هم بکلى از یادم رفته که آن جمله چه بود؛ یعنى یا تصرف معنوى ایشان بود، یا کم‌حافظگى من بود؛ نمیدانم چه بود، اما اینقدر یادم هست که یک جمله‌ى مذمت‌آمیزى بود. همین را ایشان آن شب گفتند، دو روز بعدش یا یک روز بعدش آن را پاک کردند؛ گفتند: نه، همان نمیشناسم. ببینید، اینها اسوه است؛ «لقد کان لکم فى رسول‌اللَّه اسوة حسنة».

 درباره‌ى زیدى که شما او را قبول ندارید، دو جور میشود حرف زد: یک جور آنچنانى که درست منطبق با حق است، یک جور هم آنچنانى که در آن آمیزه‌اى از ظلم وجود دارد. این دومى بد است، باید از آن پرهیز کرد. درست همانى که حق است، صدق است و شما در دادگاه عدل الهى میتوانید راجع به آن توضیح دهید، بگوئید، نه بیشتر. این یکى از خطوط اصلى حرکت امام و خط امام است که ماها باید به یاد داشته باشیم». (14خرداد88)

دوم: «به کسى نباید بیهوده تهمت زد؛ کسى را نباید به خاطر یک امر، از همه‏ى آن چیزهائى که صلاحیت محسوب میشود، انسان او را نفى بکند. با انصاف باید بود؛ با انصاف باید عمل کرد؛ با انصاف باید حرف زد. خداى متعال در مورد دشمنان میگوید: «و لا یجرمنّکم شنآن قوم على الّا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتّقوى»؛(7) اگر با کسى دشمنید، این دشمنى موجب نشود که نسبت به او بى‏انصافى کنید، بى‏عدالتى کنید؛ حتّى نسبت به دشمن؛ حالا آن که دشمن هم نیست. بى‏عدالتى‏ها را همه کنار بگذارند؛ بى‏انصافى‏ها را همه کنار بگذارند؛ همه در زیر پرچم نظام اسلامى و جمهورى اسلامى جمع بشوند؛ اصولى وجود دارد، به آن اصول همه پابندى خودشان را اعلام بکنند. در کنار هم باشند، اختلاف سلیقه هم باشد. چه اشکال دارد؟ همیشه اختلاف سلیقه بوده. در دورانهاى مختلف هر جائى که این اختلاف سلیقه‏ها و اختلاف برداشتها با هواى نفس انسان مخلوط شد، کار خراب میشود. هواى نفس را باید خیلى ملاحظه کرد. به خودمان در فریب خوردن از هواى نفس سوءظن داشته باشیم. نگاه کنیم ببینیم کجا نفس است و هوى‏هاى نفسانى ماست؛ کجا نه، واقعاً احساس تکلیف است؛ و در احساس تکلیف هم دقت بکنیم که قدم از دایره‏ى تکلیف آنطرف‏تر نباید گذاشت؛ زیاده‏روى نباید کرد.» (3مرداد88)

سوم: سخنان آقای سعید حدادیان در رمضان سال گذشته –بلوتوث آن انتشار یافته است- را نباید نقد و انتقاد بر عملکرد کسی دانست بلکه باید آن را در زمره یک هتاکی و فحاشی به حساب آورد که متاسفانه از جایگاه رفیع ذاکری اهل بیت(ع) صورت گرفته است! با تمام انتقاداتی که به گفتار و رفتار آقای مشایی وارد است همان گونه که مقام معظم رهبری بارها بر این مطلب تاکید داشته­اند نبایست از دایره انصاف خارج شد و حتی افزون بر آن به فحاشی نیز روی آورد. بی­شک این عمل یک کردار غیر اخلاقی و مخالف با منویات رهبری معظم است. مروری بر فرمایشات ایشان در این ماههای اخیر –که به عنوان نمونه دو مورد در صدر این نوشتار ذکر شده است- به خوبی نمایان می سازد که ایشان اعتقادی به حرمت شکنی حتی نسبت به فتنه گران و خائنین به ملت هم ندارد چه رسد به افرادی که با تمام نقصها و کمبودها و کژروی هایشان هنوز مورد اعتماد رهبری و نظام هستند.

شایسته است در این مورد نیز عناصر متدین جامعه احساس مسئولیت کنند و بر این بد اخلاقی آشکار هجوم ببرند تا این رفتار نسجنیده که متاسفانه گوینده ان را از زبان حزب الله بیان می­کند به پای حزب الله نوشته نشود. بی­شک چنین هجمه­ای دفاع از ولایت و منویات واضح مقام رهبری است.

البته این امر متاسفانه در حال تبدیل شدن به یک رویکرد است و آنچه این روزها به نام یک مداح منتشر شده است ظهور و بروز این رویکرد نادرست و غیر اخلاقی –و حتی ضد اخلاقی-  است که بایستی مقابل آن ایستاد و از گسترش آن جلوگیری نمود. چه آنکه این مداحان الگوی بسیاری از جوانان در این عرصه هستند و چه بسا نسل بعدی مداحان نیز در دام این انحرافات غیر اخلاقی قرار گرفته و با عنوان انجام وظیفه راه اساتید خود را با شتاب­ بیشتری طی کنند! البته این در حالی است که اکنون مداحی مانند آقای حدادیان از مداحان با سواد و نجیب می باشد و از سویی دیده می شود ورود مداحان جوان کم سواد و بی آموزش به این عرصه فزونی یافته است و این نگرانی هایی از این دست را افزایش می­دهد که مداح یه عنوان یک عنصر مستقل و بدون مشورت با عالم و بزرگتری به خود اجازه اظهار نظر در هر موردی آن هم به هر نحو ممکن را  بدهد.

صاحب این قلم تنها به پاسداشت اخلاق و دفاع از فرمایشان رهبری عزیز دست به قلم برده است و سابقه قلم به خوبی نشان می دهد انتقادات فراوانی به مشایی دارد اما اعتقاد دارد انتقاد چارچوبی خاص دارد.


» نظر

نقدی بر مناظره داغ حامیان آقای خاص

اخیرا یکی از حامیان آقای مهندس مشایی در گفتگویی با جناب حجت الاسلام و المسلمین شجونی سعی در دفاع از اظهارات مشایی و محکوم کردن منتقدان ایشان به خصوص آقای شجونی داشته است.

این گفتگو که توسط یکی از جوانان حامی مشایی ترتیب داده شده است به عنوان «مناظره داغ» در رسانه­های مربوط به این جریان انعکاس پیدا کرده است. این گفتگو دارای نکاتی که قابل تامل است و در ذیل به آنها خواهیم پرداخت.

قبل از آن نیکوست انگیزه نگارنده ازا ین نوشتار تبیین گردد. نگارنده این یادداشت در جلسه آقای مشایی با جامعه وعاظ حضور داشته و از نزدیک اتفاقات آن جلسه را دیده است و در همان ایام نقدی بر سخنان مشایی نگاشته و در وبلاگ قرار داده و هفته بعد آن را در جلسه وعاظ منتشر و پخش کرد و جالب است همان شب آقای امیری­فر از پخش این نوشته جلوگیری نمود و سپس با هماهنگی جناب شجونی آن نوشته در میان روحانیون آن جلسه پخش شد!

 http://sadid  59  .parsiblog.com/-  1308363  .htm

پس از آن و در جریان انشعاب برخی از روحانیون اخراجی از جامعه وعاظ و تشکیل مجمع واعظون (ولایی) مطالب دیگری نگاشته و در میان روحانیان توزیع شد و با جناب شجونی و امیری فر بحثهایی راجع به این انشعاب صورت گرفت و استنباط نگارنده پس از شنیدن سخنان دو طرف براین بود که سخنان دبیر جامعه وعاظ به حقیقت نزدیکتر است و ان شاء الله به زودی پیرامون این انشعاب نیز مطالبی را منتشر خواهد شد. ازا ین رو انصاف و بیان حقایق را وظیفه شرعی خود دانسته و به این سبب مطالب زیر بیان می گردد.

اول- لحن سخن این جوان با جناب آقای شجونی بسیار نزدیک به ادبیات دیگر طرفداران مشایی است که با کوچکترین انتقاد به ساحت مهندس مشایی باب توهین و بی­ادبی را علیه طرف مقابل کشوده و با احساسات سعی در دفاع همه جانبه از مشایی را دارند. نمونه این گونه صحبتها را نگارنده در جشنواره مطبوعات در غرفه همت انلاین که که گویا ارگان دفاع از مشایی و امیری فر است به عینه مشاهده کرد.

دراین گفتگو نیز جوان خامی مشایی بارها به صراحت در برابر دیدگان این پیر انقلابی او را بی دلیل به دروغگویی متهم می­کند و صحبتهای بی سند و مدرک خود را اصل دانسته و بر مبنای این پیش فرض ناصحیح به آقای شجونی می تازد. نمونه دیگر اینکه اگر این مصاحبه برای دفاع از آقای مشایی است چگونه است بحثهایی در باره گذشته شجونی و مال و املاک او مطرح می گردد؟ مطالبی که بارها ضد انقلاب انها را مطرح نموده و شجونی به آنها پاسخ داده است. جوان حامی مشایی که سعی دارد خود را اهل منطق و استدلال و سخنان خود را دارای انسجام نشان دهد، به کرات حرمت سخن در برابر یک چهره انقلابی سرشناس که در دوران فتنه علیه فتنه گران روشنگری های فراوانی کرد را نگه نداشته وبا لسانی غیر مودبانه سخن می گوید. جالب است در دوران فتنه زمانی که امثال آقای مشایی تنها با سخنان عجیب خود آب به آسیاب جریان فتنه می ریختند این امثال شجونی ها بودند که در دفاع از انقلاب و ولایت سنگ تمام گذاشتند.

دوم ابتدای سخن این جوان حامی مشایی با این سوال است که «شما 6 ماه قبل در گفت و گوی های تسلسلی با رسانه که اسناد آن موجود است از مشایی دفاع و حمایت کرده اید و معترف شده اید که ما از مشایی حلالیت خواسته ایم حال چگونه است ظرف یک ماه گذشته مشایی آدم بد قصه شده و شما او را بدون داشتن ادله مناسب و تنها با استناد به حرفهای و نقل قول های منتقدین مشایی او را به باد انتقاد گرفته اید»؟ بر مبنای این استدلال اگر کسی شش ماه پیش از کسی تعریف و تمجید نمود تا آخر عمر باید بر سر حرف خود بماند و دیگر انتقادی علیه کسی مطرح نکند! جدای ازایین مسئله ملاقات مشایی با جامعه معاظ در بهمن سال گذشته انجام شده است که اکنون قریب یک سال از آن تاریخ می گذرد نه شش ماه. به علاوه همانطور که آقای شجونی هم از این جوان حامی مشایی درخواست کرده است تا این اسناد موجود را رو کند نگارنده نیز علاقه مند است معنای گفتگوهای تسلسلی را بداند. امری که تا آخر گفتگو بی پاسخ مانده و جوان حامی مشایی گویا سندی براین حرف خود نیافته است. اما با اندکی جستجو در سایتهای آن زمان می توان صحبتهای آقای شجونی را یافت. ایشان در تاریخ ششم بهمن یعنی فردای همان شب جلسه با ایرنا مصاحبه کرده و ضمن گزارشی از آن جلسه می گوید «مشایی باید در سخنان خود دقت بیشتری کند تا از جنجال‌آفرینی جلوگیری شود وی با اظهارات شب گذشته خود بیشتر وعاظ را قانع کرد و در پایان اکثریت آنها خواستار بخشش و حلالیت مشایی شدند. http://rahva.ir/component/content/article/  62  -lastnews/  6908  -home.html

در همین حال خبرگزاری فارس هم مصاحبه ای از آقای شجونی منتشر کرد که در آن آمده است «بارها گفته‌ام و الان نیز تکرار می‌کنم آقای مشایی حق ندارد وارد حوزه‌های غیرتخصصی خود شود. وی باید به کار خود در دفتر ریاست‌جمهور مشغول باشد و در خصوص انبیاءالهی که تخصص ندارد اظهار نظر نکند.»

  http://www.fardanews.com/fa/pages/?cid=  101933

چنانچه روشن است سخن آقای شجونی تنها پزارشی از آن جلسه بود هاست و در اظهاری نظری که نظر خور را بیان کرده است هیچ گونه رضایتی از سخنان مشایی بروز نداده است اما برخی سایتها با تحریف این سخنان تیترهایی زدند کو گویا شجونی خودش اعلام رضایت کرده است.

اما ایشان در 14 بهمن یعنی یک هفته بعد صراحتا نظر خود را اعلام کرده و می گوید از شخنان مشایی قانع نشده است

   http://www.khabaronline.ir/news- 41801.aspx

جالب است در همین روز مصاحبه­ای از آقای امیری­فر نیز منتشر شده که او در این باره می گوید: «مشایی از جمله افراد ولایتمداری است که در مسیر ولایت قرار دارد.این جلسه باعث شد تا سوء تفاهمهایی که بوجود آمده بود از بین برود. این جلسه سبب شد که افرادی که منتقد سخنان مشایی بودند، قانع شوند به طوری که پس از پایان جلسه تعدادی از آنان از وی طلب حلالیت کردند. بنده آخرین نفری بودم که جلسه را ترک کردم، ندیدم کسی از این جلسه ناراضی باشد و یا قانع نشده باشد. در این جلسه مشایی با سعه صدر تمام به سوالات و انتقادات مطرح شده پاسخ گفتند که همین امر باعث شد که افراد حاضر در جلسه راضی باشند». چنانچه مشاهده می­شود آقای امیری­فر به گونه­ای سخن گفته است که گویا همه اعضا با رضایت جلسه را ترک کرده­اند در حالی که فضای آن شب جلسه صورت دیگری داشت و گرچه عده­ای قانع شدند اما تعداد زیادی هم ناراضی بودند.

با این اوصاف منظور از گفتگوهای تسلسلی جوان حامی مشایی مشخص شد!! البته بعد از آن هم بارها شجونی همین موضع را اتخاذ کرده است.

سوم: جوان حامی مشایی در ادامه ادبیات خاص خود با آقای شجونی، در مورد شنیده­هایی صحبت می­کند و از شجونی می­ خواهد در مورد این شنیده­ها به او پاسخ دهد و با کنایه و طعنه گویا قصد دارد با این سوالها سابقه انقلابی او را خدشه­دار کند. اینجا سوال پیش می­آید که این جوان حامی مشایی این شنیده­ها را از چه کسی شنیده است؟ با اندکی جستجو و صحبتهایی که در زمان انشعاب اعضای اخراجی جامعه وعاظ  و بازخوانی برخی بیانیه ها می توان منشا این شنیده ها را به راحتی پیدا کرد.

ایشان که اعتقاد دارد جلسه جامعه وعاظ جلسه محاکمه نیست تا کسی را محاکمه کند در این گفتگو با بیان صحبتهایی که ربطی به اصل بحث ندارد مثل اسم آوردن از فلان خانم یا گاوداری یا خرید زمین توسط قالیبف چه قصدی دارد و چه انگیزه­ای را دنبال می­کند؟ آیا این پیامی است که هر کس به مشایی و هم پیمانانش انتقادی کند باید منتظر شایعه و تهمت باشد؟

چهارم: در ادامه گفتگو و رود ادبیات نازل جوان حامی مشایی وقتی آقای شجونی می­گوید: «من به مشایی پیغام دادم که غیبت تو رو هیچ وقت نکرده ام و شاید تو پیش خدا خیلی آبرومند باشی و هستی اما تو ما پیشکسوتان را کنار زده ای و یک مشت آدم جاه طلب را روی کار آورده ای» آن جوان می گوید: «عجب! پس اصل دعوا مشخص شد!» تا این گونه القا کند که چون آقای شجونی منصبی در دولت ندارد علیه مشایی انتقاد می­کند! اما این سخن موهن را عملکرد آقای شجونی در این چند ساله به خوبی پاسخ می دهد چرا که اگر آقای شجونی داعیه مقام و منصب داشت بسیار قبل تر از این باید داد سخن می گشود و امروز اگر نطق این عمار انقلاب باز شده است به خاطر فتنه ای است که نظام را مورد هجمه قرار داده است و با این سن نزدیک به هشتاد و روحیه خاص ایشان این گونه اتهامات اصلا به ایشان نمی­چسبد!

پنجم: بحث بعد این است گه حامیان دیگر مشایی هم چون این حامی جوان انتقاد به مشایی را انتقاد به احمدی نژاد  می­دانند بلکه بالاتر از آن این انتقادها را مخالفت با احمدی نژاد تلقی می­کنند و زدن ریشه احمدی نژاد! این حامی جوان می­گوید «من به احمدی­نژاد ایمان دارم من می گویم احمدی نزاد برای من عزیز است و عزیز احمدی نژاد نیز برای من عزیز است من به شعور احمدی نژاد شناخت و درایت و تدبیر رییس جمهور خود اعتقاد راسخ دارم من به منصوبان رییس جمهور خود معتقد هستم چون به احمدی نژاد اعتقاد دارم. شتر سواری دولا دولا نمی شود». بی شک این سخن را خود احمدی نژاد هم قبول ندارد و بارها شده انتخابهایی که کرده که بعدا پشیمان شده است و اصولا این چه منطقی است که چون احمدی نژاد سران استکبار را به زانو در آورده پس اطرافیان خود را میشناسد و هیچ کس حق به آنها انتقاد ندارد؟ مگر آکه قائل به عصمت ایشان باشیم. چنین تفکری به این معناست آقای مصباح، جنتی، علم الهدی، خاتمی، فیروز آبادی، رسایی و بسیاری از طرفداران احمدی نژاد حتی سایت رجا نیوز و فارس نیز مخالف احمدی نژاد هستند. البته به عقیده این آقایان ملاک حال فعلی افراد است و چون در حال حاضر این آقایان به عزیز احمدی نژاد انتقاد دارند پس حال فعلیشان مناسب نیست!!

بالاتر از این ما به خود حق می دهیم حتی احمدی نژاد را نیز نقد کنیم و قبول داشتن یک نفر دلیلی بر این نیست که اشتباهات او را هم قبول کنیم نمونه کامل ان در مورد ملت اسراییل است که احمدی نژاد در مصاحبه­ای ان را حرف دولت خواند و امام خامنه­ای روز بعد در نماز جمعه اعلام کرد حرفی بود گفته شد و اشتباه بود و تمام. موضع جمهوری اسلامی و موضع دولت جمهوری اسلامی هم این نیست. علاوه بر این زمانی که احمدی نژاد قصد داشت سازمان حج را به سازمان گردشگری تحت نظر مشایی در بیارود باز اقا مخالفت کرد. هم چنین در قضیه معاون اولی که داستانش مشهور است. این موارد از این منظر بیان شد که درایت احمدی نژاد همه جا درست نیست و می­تواند اشتباه کند و صحبتهای ایشان در مورد مشایی نباید ملاک حقانیت کامل یک فرد تلقی گردد. اصولا ایمان به احمدی نزاد حرف درستی نیست و اگر این را هم بپذیریم لزومی ندارد همه کارها و انتصابهای او را نیز بپذیریم. اتخاب اخیر ایشان در سازمان ملی جوانان نیز نمونه دیگری بر این ادعاست. لذا خیل عطیم طرفداران احمدی نژاد می­تواند با عزیز احمدی نژاد مخالف باشند. به خصوص افرادی که پایبندی آنها به نظام و ولایت آشکار است. با همین آقایان از ایشان سوال می­کنیم آیا شما به امام و مقام معظم رهبری اعتقاد و ایمان دارید؟ اگر این چنین است چگونه بر منصوبان ایشان می تازید و ائمه جمعه و مدیر مسئول کیهان و رییس ستاد مشترک نیروهای مسلح  رییس جامعه مدرسین و بسیاری دیگر را به باد انتقاد می گیرید؟ نه اینکه خامنه ای برای شما عزیز است و عزیزان او هم باید برای شما عزیز باشند؟ هیمن آقای شجونی روزی منصوب امام بوده و آن زمان عزیز امام بوده پس رفتارهای آن زمان ایشان را چرا نقد می­کنید اگر به امام عتقاد دارید به منصوبان ایشان هم اعتقاد داشته باشید شتر سواری دولا دولا نمی­شود!

راجع به مشایی و مجمع واعظون (ولایی) سخن بسیار است!

ادامه مطلب...

» نظر
<      1   2   3   4   5   >>   >
title=