بلوغ سیاسی اصلاح طلبان
روزنامه آرمان در سرمقاله 15 تیر خود در تحلیلی نوشته است که «دولت نیاز به حمایت و پشتیبانی و همراهی دارد و در شرایط کنونی که وارد یک جنگ اقتصادی همهجانبه شدهایم بیش از هر زمان دیگری قوه مجریه نیازمند تدارک و تفاهم و تعامل است.»
نویسنده آنگاه برای تایید این مطلب، مثالی بیان کرده و ماجرای مصرف سوخت و بنزین را به میان میکشد و با تاکید بر قاچاق سوخت و توزیع غیرعادلانه بنزین مینویسد: «هرگاه دولت در این زمینه خیز بر میدارد فضاسازیها آغاز میشود وعوارض تورمی آن همه را نگران میسازد وموضوع به تعویق میافتد وهر چه میگذرد شاهد رکوردهای جدید مصرف بنزین میشویم، رکوردهایی که در دنیا مشابه کمتری دارد.»
نویسنده اما چاره کار را موضوع نوشتار خود نمیداند، با مظلوم جلوه دادن دولت محبوب خود، عدم اتخاد تصمیم درست را به گردن عدهای موهوم میاندازد که با تحریک مردم و فشار بر دولت، کاری میکنند که دست و دل دولتمردان برای تدبیر سیاست درست بلرزد!
اصل مطلب که باید دولت را در شرایط سخت امروز حمایت کرد حرفی درست است اما به نظر میرسد میتوان در مثالی که ایشان آورده است مناقشه کرد و شاید از آن به یک روند ثابت در دولت رسید!
آن روز که دولت محترم با ادعای واهی، بنزین پتروشیمی را حذف کرد بسیاری از کارشناسان هشدار چنین روزهایی را به دولت میدادند، اما به نظر آنچه نویسنده به منتقدان و مخالفان دولت نسبت داده بهترین وجهش را دولت داراست، چرا که با تصمیمات سیاسی و جناحی به نظر کارشناسان وقعی نمینهاد و بعضا مانند نویسنده محترم آنها را به مخالفت و فضاسازی علیه دولت متهم میکرد!
در همین رابطه موضوع حذف کارت سوخت نیز چنین بود؛ دولت بیتوجه به نقدهای کارشناسانه، و حتی میتوان گفت از سر لجاجت، یک شبه کارت سوخت را حذف و زمینه توزیع ناعادلانه سوخت و قاچاق بنزین را فراهم کرد و اینک پس از چند سال و تحمیل خسارتهای فراوان مادی به کشور، حکم به بازگشت کارت سوخت دادهاند!
همین روند در مورد مسکن مهر، وارد کردن روغن پالم و ... نیز مشاهده میشود.
اگر دولت به حرف منتقدان توجهی ندارد و آنها را به جهنم حواله میدهد آیا امروز منتقدان باید مجددا ناسزای دیگری از حامیان دولت بشنوند و متهم به اخلال در کار دولت شوند؟ آیا دولت در زمان تصویب برجام گوشی برای شنیدن سخنان منتقدان داشت؟
به نظر میرسد این یک روند در دولت فعلی است که خود را عقل کل و تصمیمات خود را بهترین تصمیم میداند و اگر کسی نقدی کارشناسی بیان کند متهم به تحجر، کم سوادی، عهد حجری، کم عقل و ... میشود! این بدان معناست که دولت علاقهای به همراهی ندارد و ترجیح میدهد تک و تنها در تصمیمگیریها حاضر باشد.
البته ادامه این روند این گونه است که حاضر به پذیرش اقدامات خود نبوده و وضع موجود را که حاصل عملکرد و در پارهای از موارد لجاجت، اقدامات سیاسی و جناحی خودشان است را تقصیر دیگران میدانند!
نگارنده نیز با مقاله نویس آرمان هم نظر است که «کاملا آشکار است که مشکل اصلی کشور ما در مقابل زورگویی و قلدری بیگانگان همین مشکلات درونی است. اگر هیچیک از سیاستمداران و جناحها در هیچ شرایطی حتی آنجا که رقابتها و منافع جناحی اقتضا کند حاضر به لطمه خوردن انسجام داخلی نشوند واقعا امکان موفقیت حداکثری در برابر فشارهای حداکثری وجود دارد».
شاید بتوان این سخنان را حمل بر بلوغ سیاسی اصلاحطلبان نمود. حافظه سیاسی ملت به یاد دارد که در سال 88 در حالی که فشار دشمن خارجی وجود داشت و روز به روز تحریمها بیشتر میشد، اصلاحطلبان و هم مسلکان آنها چگونه بر تنور اختلافات داخلی و قانون شکنی میدمیدند و بر ملت و دولت وقت میتاختند و هیچ نصیحت و سفارشی مبنی بر حفظ آرامش و کمک به دولت را بر نمیتابیدند.
امروز به هر دلیل اصلاح طلبان به این نتیجه رسیدهاند که در شرایط خطیر فعلی، منافع ملی و سرنوشت کشور از مسائل جناحی و قبیلهای بالاتر است! مطلبی که ده سال قبل تفهیم آن به اصلاحطلبان کار دشواری بود.
آن زمان نیز تحریم و فشار دشمن وجود داشت اما ظاهرا آقایان اصلاحطلب این پرسش برایشان به وجود نیامده بود که «آیا تضعیف دولت تضعیف همه نیست؟ آیا شکست برخی از برنامهها متوجه کل کشور و انقلاب نمیشود؟ آیا مخالفان دولت آنقدر بزرگوار هستند که موفق شدن دولت را موفق شدن خود هم بدانند؟»
شاید پرسش آخری این بیان باشد که «ما اصلاح طلبان آن زمان این بزرگواری را نداشتیم تا موفق شدن دولت را موفقیت خودمان بدانیم اما امروز که خود در قدرت هستیم توقع این بزرگواری را از منتقدان و مخالفان دولت داریم که به حمایت دولت بپردازند.»
البته توقع این است که اصلاحطلبان و دولتمردان هم این بزرگواری را داشته باشند که حمایت از دولت را قدر بدانند و همچون گذشته، هنگام انتخابات هر چه تهمت و ناسزا دارند بر سر مخالفان خالی نکنند!
کلمات کلیدی : یادداشتها
» نظر