بایسته های اجتهاد در اندیشه امام خمینی
«این عصر و این دوران جدید را باید «دوران امام خمینی» نامید».[1] انقلابی که به رهبری حضرت روحالله(ره) در ایران به ثمر نشست، بسیاری از معادلات سیاسی و فرهنگی جهان را به هم ریخت و با گذشت سیوپنج سال از آن گرچه امروز ظاهراً خمینی نیست، اما روح و اندیشه روحالله همچنان توفنده و با شتاب پیش میرود. بیتردید یکی از اساسیترین عوامل استمرار این حرکت الهی حرکت بر مدار اندیشههای امام خمینی است که برگرفته از تعالیم اسلام ناب میباشد. در این مسیر صیانت و پاسداری از اصول و مبانی مورد نظر خمینی برای آیندگان مجاهدتی سترگ است.
یکی از راههای صیانت و جلوگیری از انحراف در اندیشه امام این است که فهم صحیحی از فرمایشات ایشان حاصل شود چه آنکه سخنان ایشان مانند هر متکلمی حاوی یک اراده جدی است که متأسفانه با مرور زمان عدهای مراد جدی ایشان را در چارچوب تفکرات و منافع حزبی و جناحی خود تفسیر کردند. چنانچه یک عنصر اصلاحطلب فراری بهصراحت در ایامی که اصلاحاتیان در حکومت بودند اعلام کرد: «ما تلاش میکنیم [امام] خمینی را بهگونهای تفسیر کنیم که مخالف دموکراسی نباشد. خمینی دیگر وجود ندارد آنچه وجود دارد فقط برداشتهای ما از سخنان اوست.»
سالها قبل حجتالاسلام سید حسن خمینی در مصاحبه با سیما در مورد لزوم اجتهاد در اندیشه امام سخن گفت و بیان داشت که در کلام امام مطلق و مقید و ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه و ... وجود دارد که باید مورد بررسی قرار گیرد. با توجه به مواضع اصلاحطلبان در آن دوران نقل چنین کلامی از سوی نوه حضرت امام به مذاق بسیاری خوش نیامد چراکه میتوانست سبب سوء استفاده عناصر سیاسی و جناحی که هیچ نسبتی را اندیشه امام ندارند شود. گرچه کلام سید حسن خمینی با آنچه از سوی عناصر سیاسی گفته میشد کاملاً متفاوت بود. البته پیشتر از آن فرزند برومند امام حجت الاسلام سیداحمد خمینی، پیش بینی چنین مشکلاتی را کرده بودند و در نامه ای در شهریور سال 67 در مورد تنظیم و تدوین آثار امام خمینى از ایشان کسب تکلیف میکند و مینویسد: «یکى از مسائل بسیار مهم که بعد از جنابعالى- خدا آن روز را نیاورد- موجب موضعگیریهاى مختلف فرزندان انقلاب و افراد گوناگون و محققین و احیاناً اختلاف آنها مىگردد، برداشتهاى گوناگون سیاسى و غیر سیاسى آنان از یک متن است».[2] این برداشتهای گوناگون به نوعی اشاره به همین بحث دارد.
اخیر به همت پژوهشکده امام خمینی نشستی با عنوان «نخستین پیش همایش اجتهاد در اندیشه امام خمینی» برگزار شد که بار دیگر در فضایی تازه این بحث مطرح گردید.
حجت الاسلام سید علی خمینی در این نشست بیان داشت: «بحث اجتهاد در اندیشه امام یک نیاز بود. و این نیاز درنتیجه این است که جامعه خودش را محتاج به امام دانسته و همچنین مقبولیت و مشروعیت خود را در حیطههای اسم و رسم مربوط به ایشان میداند. همانطور که در مسئله مشروعیت و مقبولیت رأی مردم از دیدگاه امام و همچنین حیطه اختیارات شورای نگهبان بارها و بارها اجتهادهای مختلف مطرحشده است، پس نتیجه میگیریم اجتهاد در اندیشه امام یک نیاز واقعی است .
درواقع زمانی که احتیاج حاصل شد، طبیعتاً اجتهاد هم به دنبال آن میآید. طرح، فهم و مشروعیت دادن به اجتهاد در اندیشه امام، در حقیقت مشروعیت دادن به این نیاز است. باید توجه داشت باوجوداینکه در حال حاضر بالغبر بیستوچند سال از رحلت امام گذشته است اما در موضوعات مختلف، باید اجتهاد در اندیشه امام را انجام داد چراکه خودمان را استمرار حکومت امام میدانیم.» البته این نیاز با گذشت زمان بیشتر و بیشتر خواهد شد. سید علی خمینی برای توضیح معنای اجتهاد در کلام امام که منجر به سو برداشت نشود میگوید: «نکته مهم این است که اجتهاد در اندیشه یا مکتب امام، در ساحت فهم اندیشه امام است، درحالیکه نقد اندیشه امام در حیطه رد است. این تفاوت مهمی است که خیلیها متوجه آن نشدهاند. اجتهاد باید در حیطه فهم باشد و باید در نظر داشت که نقد دوره پسا فهم است.» او در ادامه بار دیگر کجفهمی برخی از اجتهاد در کلام امام را مورد انتقاد قرار داده و خاطر نشان میکند: «بحث اجتهاد در اندیشه امام در مقابل انحصار فهم و تفهیم در اندیشه امام میآید و چیز دلبخواهی هم نیست که هرکسی هر چیزی که دلش میخواهد بیان کند. این موضوع را هم برخی درک و فهم نکردهاند.»[3]
انقلاب اسلامی ایران بر مبنای اندیشهها و نظرات حضرت امام خمینی شکل گرفت و گروههای سیاسی و مردمی همه بر مبنای این نظرات و نگاه امام به حکومت از دیدگاه اسلام به جمهوری اسلامی رأی دادند. پس از حضرت امام نیز قاطبه ملت و گروههای سیاسی چنانچه امام خامنهای تأکید داشتند بر این نکته متفقالقول بودند که راه ما هم چنان راه امام است. و استمرار انقلاب بر مبنای نظریه حکومتی حضرت امام خمینی پیش خواهد رفت و یکی از خطرات تداوم این راه انحراف در اندیشههای حضرت امام و القای نادرست اندیشههای امام به جامعه است. ازاینرو صیانت از آرای امام خمینی برای آینده انقلاب اسلامی امری ضروری است. اما این مهم چگونه باید صورت گیرد؟
اما اجتهاد در اندیشههای امام خمینی به چه معناست؟ اینیک امر روشن است که در شیعه اجتهاد پویا همواره وجود داشته است و با توجه به اصول میتوان در فروعات اجتهاد داشت و با توجه به شرایط زمانی و مکانی برخی مصادیق و موضوعات با حکم جدید مواجه شوند. چنین کاری سالهاست در بین علمای شیعه مسبوق به سابقه است. اجتهاد در کلام و اندیشههای امام به معنای مصطلح آن به این معناست که با رجوع به کلمات امام خمینی، محکمات و متشابهات و اصول و فروع اندیشههای امام استخراج شود. با استخراج اصول و محکمات حضرت امام آنوقت کسی حق اجتهاد در برابر نص را نخواهد داشت. البته توجه داریم حضرت امام معصوم نیست و حجیت کلام ایشان در بین افراد و ملت ازاینجهت است که ایشان را بهعنوان مرجع و منبع اندیشه انقلاب پذیرفتهاند.
فهم کلیات و اصول مبانی اندیشههای یک مکتب در اجتهاد اولین مرحله کار است اما دشوارتر از آن تطبیق فروع و مصادیق با آن کلیات است که اینجاست که کار اجتهاد پیچیده میشود.
به نظر در فهم کلام حضرت امام بهترین منبع وصایای شهدای انقلاب اسلامی است چراکه یکی از راههای اجتهاد فهم کلام در فضای گفتاری شخص است و به نظر میرسد بهترین اشخاصی که در زمان حضرت امام فضای فکری حضرت روحالله را درک کرده بودند شهدا هستند. چراکه برخلاف گروههای سیاسی اینان با سرمایه جان به میدان آمدند و خالصانه در مسیر اندیشهای امام حرکت کردند، لذا نه در فکر مصادره افکار امام به نفع خود بودند تا برای پیش برد اهداف خود نظرات خود را بیان دارند چنانچه امروز گروهی روشنفکر و سکولار با تکیه بر این سخن امام که «میزان رأی ملت است» بر طبل مردمگرایی میکوبند و مشروعیت حکومت را رأی اکثریت میدانند و بر جنبههای الهی حکومت چشم میبندند و عدهای دیگر با استناد به برخی سخنان حضرت امام مانند انتصاب رییسجمهور توسط ایشان کلاً درصدد نادیده گرفتن رأی مردم هستند!
مسئله بعدی در اجتهاد اندیشه امام این است که توجه داشته باشیم که حضرت امام بر مساله ولایتفقیه تأکید فراوان داشت و یکی از محکمات و شاه بیتهای اندیشههای امام نقش ولایتفقیه در جامعه است. جدای از اندیشههای افراد بهترین شخصی که میتواند در کلام اجتهاد کند و با توجه شرایط مکان و زمانی در مورد مصادیق و جزییات اندیشههای امام راحل اعمالنظر کند امام حاضر است. نباید همچون واقفیه در نظرات امام خمینی توقف کرد و خود را مدعی خط امام دانست. این مانند رفتار برخی گروههای اسلامی است که اجتهاد در کلام رسول خدا را جایز میدانند اما به کلاً اهل بیت ایشان توجهی ندارند!
اساس و مبنای انقلاب امام خمینی به ظهور رساندن ولایتفقیه در جامعه است لذا اولیترین کسی که حق نسخ و تقیید و تشخیص مصادیق با توجه به شرایط مکانی و زمانی روز را دارد شخصی اتقی اعلم و اورع و اشجع است که بر اندیشههای حضرت امام آشنایی کامل دارد. این مطلب وقتی مهمتر میشود که این گونه مسائل قرار باشد بهعنوان یک تصمیم عملی و موضع رسمی اعلام و اجرا گردد.
برای نمونه حضرت امام خمینی(ره) در زمان حیاتشان بر تحقق ارتش بیست میلیونی تأکید داشتند بر این مبنا که کشوری که 20 میلیون جوان دارد باید 20 میلیون بسیجی داشته باشد.[4]
بعد از رحلت حضرت امام و افزایش جمعیت برخی از فرماندهان سپاه تصور کردند که بر مبنای نظر امام اکنونکه تعداد جوانان کشور بیشتر شده است لذا باید بسیج 25 میلیونی تشکیل شود. این درواقع یک اجتهاد ساده در کلام امام بود اما رهبر معظم انقلاب با این مطلب مخالفت کردند و اعلام کردند: «البته بعضی از برادران، بیستوپنج یا سی میلیون را گفتهاند، که من در سال گذشته در اجتماع برادران گفتم: نه! ما حالا همان بیست میلیونی را که امام فرمودند، تأمین کنیم»[5] اما با گذشت زمان و تغییر شرایط ایشان بسیج دههامیلیونی را مطرح کردند: «ما میگوییم بیست میلیون، اما در واقع، بسیج دهها میلیون بیشتر از این تعدادها و مقدارها باید باشد و به امید خدا هست و خواهد بود.»[6]
ازاینگونه موارد که نظرات امام خمینی با توجه به شرایط روز توسط امام خامنهای تکمیل یا تبیین شده است باید استخراج شود که در اجتهاد در اندیشه امام کمک بسیاری خواهد کرد. مسائلی مانند ورود بسیج به سیاست، رابطه، نتیجه گرایی و تکلیف گرایی، مردمسالاری دینی و ...
مطلب دیگر در این مهم آن است که در بررسی کلام امام باید اولاً به سخنان ایشان استناد کرد و سخنان ایشان اصل باشد که خوشبختانه در صحیفه امام و سایر کتب ایشان درج شده است و فیلم وصوت آنها نیز موجود است. با این وصف اگر خبر یا بیانی تعارض با صراحتهای مندرج در منابع سخنان حضرت امام خمینی(ره) داشته باشد، باید آنها را کنار گذاشت. چنانچه خود ایشان با صراحت در وصیتنامهشان مرقوم داشتهاند: «اکنون که من حاضرم، بعض نسبتهای بىواقعیت به من داده مىشود و ممکن است پس از من در حجم آن افزوده شود؛ لهذا عرض مىکنم آنچه به من نسبت داده شده یا مىشود مورد تصدیق نیست، مگر آنکه صداى من یا خط و امضاى من باشد، با تصدیق کارشناسان؛ یا در سیماى جمهورى اسلامى چیزى گفته باشم.»
از سوی دیگر باید توجه داشت اگر خاطره یا نقل قولی از حضرت امام بیان میشود بایستی ناقل مورد توجه قرا گیرد بهگونهای -بهعنوان تنظیر- باید علم رجال انقلاب تدوین شود چه بسا افرادی تا زمانی مورد تأیید امام و ملت بودند اما در زمانی دیگر این اعتماد و اطمینانشان از بین رفت و به تعبیری از وثاقت افتادهاند. چنانچه در زمان حیات حضرت امام نیز شاهد بودیم ایشان با وجود تمجیدهایی که از بعضی افراد داشتند بعدها مذمتهای تندی را علیه آنان ابراز داشتند. ایشان در وصیتنامه خود نوشتهاند: «من در طول مدت نهضت و انقلاب به واسطه سالوسى و اسلامنمایى بعضى افراد ذکرى از آنان کرده و تمجیدى نمودهام، که بعد فهمیدم از دغلبازى آنان اغفال شدهام. آن تمجیدها در حالى بود که خود را به جمهورى اسلامى متعهد و وفادار مىنمایاندند، و نباید از آن مسائل سوء استفاده شود. و میزان در هر کس حال فعلى او است». حال فعلی افراد به پس از رحلت امام نیز سرایت کرده امروز عده ای هستن که با وجود سابقه به ظاهر درخشان، دیگر در راه امام نیستند.
مورد دیگر این است که باید همانگونه که سید علی خمینی بیان کرده است امام را یک کل و مجموعه ذو ابعاد بدانیم.
در واقع این سخن به این معناست که بسیاری از موضوع سیاسی حضرت امام ریشه در مبانی فقهی و عرفانی ایشان داشته و برای اجتهاد در اندیشههای ایشان باید بر تمام مبانی ایشان تسلط داشت والا در فهم کلام ایشان دچار مشکل خواهیم شد. همانگونه که در اجتهاد از کلام معصومین عده ای خبره و اهل فن سالها تلاش می کنند تا به درجه اجتهاد برسند، در این مورد هم باید نظرات کسانی که در اندیشههای امام به طور تام و کامل غور کردهاند مورد توجه قرار گیرد. بهعنوان نمونه در آیه نفی سبیل حضرت امام تعبیری متفاوت با سایر مفسرین و علما دارد و بیان میدارد این نفی سبیل نه فقط در احتجاج آخرت در برابر کفار و نه تنها در تشریعیات و معاملات بلکه در تکوینیات هم جاری است و برای اثبات این سخن اتفاقات جنگ بدر و احد و کمک ملائکه به مسلمین را مثال میزند.[7] لذا اگر فردی با این اندیشه بیان میدارد «امریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند» تنها یک موضع دیپلماتیک و تاکتیکی اتخاذ نمیکند بلکه بر مبنای عرفانی-توحیدی و فقهی خود مشی میکند و یا نامه ایشان به گورباچف اوج تلفیق سیاست ایشان با عرفان و فلسفه اسلامی است. لذا بدون توجه به این امر امام ناقصی را مورد بررسی خواهیم داد. در اجتهاد در کلام امام باید توجه داشت امام صحیفه امام همان امام کتاب بیع و یا کتاب اسرار الصلوه است و اجتماع همه این ابعاد با هم دیگر خمینی را خلق کرده است. این یعنی عناصر سیاسی صرف نمیتوانند مجتهد کلام امام باشند.
اجتهاد در اندیشه امام نیز مانند اجتهاد در کلام معصومین یقینا اختلاف بر انگیز است اما باید توجه داشت این گونه اختلافها نباید به دشمنی و خصومت تبدیل شود و چنانچه سالهاست اختلافات علمی در بین علمای شیعه وجود دارد ولی این امر سبب خصومت و کینه نگشته است.
[1]سخنرانی امام خامنهای در مراسم اولین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی (ره) 14/ 03/ 1369
[2]صحیفه امام، ج21، ص: 126
[3]سایت جماران
[4]صحیفه امام، ج15، ص: 387
[5]سخنرانی امام خامنه ای در دیدار با فرماندهان نیروی مقاومت بسیج 01/ 09/ 1369
[6]بیانات امام خامنه ای در دیدار گردانهای نمونه عاشورا و الزهرای بسیج 05/ 09/ 1386
[7]کتاب البیع، ج2، ص: 723
کلمات کلیدی : یادداشتها
» نظر