نقد و نفی نقاط مثبت دولت فعلی؟!
1- امام خامنهای و خصوصیات مثبت
دولت مقام معظم رهبری در طلیعه سال نو در بیانات مهمی یکی از معیارهای رییس جمهور اصلح را دارا بودن نقاط مثبت دولتهای قبل عنوان کرد و فرمود: «آن چیزهائی که امروز برای دولت و برای رئیسجمهور نقاط قوّت محسوب میشود، اینها باید در رئیسجمهور بعدی وجود داشته باشد، اینها را باید در خود تأمین کند؛ آن چیزهائی که امروز نقاط ضعف شناخته میشود ــ که ممکن است شما بگوئید، من بگویم، دیگری بگوید ــ این نقاط ضعف را باید از خود دور کند». (بیانات در حرم مطهر رضوی 1/1/92) بی تردید این یک نگاه دقیق و عقلانی است که موجب پیشرفت کشور و نظام اسلامی خواهد بود چنانچه خود ایشان در همین صحبتها به آن اشاره داشتند. با این معیار و فهرست کردن نقاط مثبت دولت فعلی -که به عنوان محکمات می توان به سخنان معظم له در این رابطه رجوع نمود- باید به شعارها و مواضع نامزدهای ریاست جمهوری نگریست.
2- امام خامنهای و سیاست خارجی دولت
در هشت ساله اخیر بیتردید یکی از تقاط قوت دولت نهم و دهم مواضع انقلابی و شجاعانه آنها در عرصه بین الملل و به خصوص در برابر مستکبران جهان و باز به خصوص در برابر آمریکا و اسراییل بوده است. یکی از این مواضع طرح دو سوال ریاست جمهور پیرامون هولوکاست بوده است که اولا چرا اجازه تحقیق دراین باره داده نمی شود و ثانیا بر فرض اگر چنین حادثه ای رخ داده است چه ربطی به مردم فلسطین دارد؟ این دو سوال در افکار عمومی جهان نه تنها مشروعیت رژیم غاصب صهیونیستی را مورد خدشه قرار داد بلکه مساله آزادی بیان در غرب را نیز به شدت تخطئه نمود. پس از این موضع گیری های انقلابی رییس جمهور همایشها و مسابقات هنری بین المللی در ایران برگزار شد. پرداختن به این مساله هر روز سران استکبار را عصبانی تر می کرد و عصبانیت استکبار جهانی نشان از درستی این موضعگیری داشت و به فرمایش شهید بهشتی امریکا از ما عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر. رهبری معظم انقلاب بارها از مواضع انقلابی دولت در سیاست خارجی تجلیل کرده اند که اخرین بار در سفر اخیرشان به استان خراسان جنوبی بود که فرمودند: «خوشبختانه کشور در ادبیاتِ برخورد با دنیاى زورگوى مستکبر و غربى هم پیشرفتهاى خوبى داشته است. امروز مسئولین کشور ما در پشت میز مذاکرات گوناگون، در تریبونهاى گوناگون، وقتى حرف میزنند، حرفهاى پخته، جامع، جالب و درست زده میشود. یکى از بخشهاى درگیرى و میدانها و عرصههاى پیکار، عرصهى حرفزدنهاى بینالمللى است». (در اجتماع نخبگان و مسئولان استان خراسان شمالى 25/07/91) ویا ایشان در دیدار آخر خود با هیات دولت احمدی نژاد فرمودند: «در زمینه ارتقاء جایگاه کشور در عرصه سیاست خارجى و مسائل بینالمللى هم همین جور است. امروز در عرصه سیاست خارجى، ثقل و وزنه کشور با چند سال قبل تفاوت دارد؛ ما در مسائل، تأثیرگذاریم؛ اینها مهم است. در حوادثى هم که پیش آمده، ما تأثیرگذار بودهایم - که آن، داستان جداگانهاى دارد - به نظر ما آن هم خیلى مهم است.» (2/6/91) قبل از این نیز ایان بارها سیاست خارجی دولت را تحسین بر نگیز خوانده بودند اما به این دلیل که شاید عده ای بگویند مواضع رهبری مربوط به قبل از انحراف دولت است و نمیتوان به انها استناد کرد به همین دو فرمایش اخیر ایشان که در سال پایانی همین دولت بیان شده است اکتفا میشود!
3- امام خامنهای و هولوکاست
جدای از حمایت کلی امام خامنهای از مواضع سیاست خارجی دولت نهم و دهم ایشان به طور خاص از طرح مساله هلوکاست توسط دولت نیز حمایت کردهاند و یا حداقل با تقریر خود آن را تایید کردهاند برای نمونه:
الف) «اروپایىهایى که حقوق بشر لقلقه زبانشان است و از هر طرف حرکت مىکنند، اسم حقوق بشر را مىآورند که ما پایبند حقوق بشریم! این حقوق بشر است؟ در مقابل آن کسى که هولوکاست را مورد سؤال قرار بدهد، همه بسیج مىشوند- دادگاههاشان، دولتهاشان، روزنامههاشان- اما در مقابل اهانت به نبى مکرم اسلام، نه فقط اعتراض نمىکنند، بلکه همصدایى هم مىکنند! این حقوق بشر است؟ این احترام به انسانیت است؟ این احترام به انسانهاست؟» (بیانات رهبر معظم انقلاب در اجتماع بزرگ زائران و مجاوران حرم مطهر رضوى 01/ 01/ 1387)
ب) «بهرغم این تلاش شیطانى گسترده و حیرتآور، غاصبان و حامیان آنان نه تنها نتوانستهاند مسأله مشروعیت رژیم صهیونیستى را حل کنند، بلکه این مسئله با گذشت زمان بغرنجتر هم شده است. عدم تحمل رسانههاى غربى و صهیونیستى و دولتهاى حامى صهیونیزم در برابرِ حتى طرح سؤال و تحقیق درباره هولوکاست که بهانه غصب فلسطین بود، یکى از نشانههاى این تزلزل و ابهام است. اکنون وضع رژیم صهیونیستى از همیشه تاریخ سیاه خود در افکار عمومى جهان بدتر و پرسش از دلیل پیدایش آن جدّىتر است. (بیانات در چهارمین کنفرانس حمایت از ملت فلسطین 87/12/14)
ج) ایشان در پیام خود به مناسبت حج ابراهیمی در سال 1385 فهرستی از تناقضات رفتاری غرب را بر می شمرند که یکی از آنها «حمایت از اهانتکنندگان به مقدسات اسلام و حتى افتراء و اهانت صریح بلندپایگان غربى از قبیل پاپ به این آئین الهى و متقابلًا جرم شمردن تحقیق و تردید در بارهى هولوکاست و کیان صهیونیستى» میباشد. (85/10/08)
د) ایشان در سال 1384 یعنی سال ابتدای دولت نهم به صراحت مساله هلوکاست را منکر شده و آن را افسانه میخوانند و میفرمایند: «مسأله مهمتر، مسألهى رسواکننده تمدن غربى در زمینه آزادى بیان است. این حرکت زشت اهانت به نبى مکرم اسلام (صلّى الله علیه و آله)، از همه مهمتر است. این قضیه، لیبرال دمکراسىاى که غرب، پرچم آن را سرِ دست گرفته است و به آن افتخار مىکند، رسوا مىکند. آزادى بیان- که آنها دم از آن مىزنند- به آنها اجازه نمىدهد که در باب افسانه کشتار یهودیان- معروف به هلوکاست- کسى تردید بکند. در آن قضیه، جاى آزادى بیان نیست! در کشورهاى اروپایى، افراد زیادى- از دانشمند و محقق و مورخ و مطبوعاتى و غیره- از ترس جرأت نمىکنند تردیدى را که نسبت به این قضیه در دلشان هست، ابراز کنند. بعضىها هم معتقدند قضیه از اصل دروغ است، اما جرأت نمىکنند بگویند؛ چون دیدهاند هرکس بگوید، مجازات خواهد شد؛ زندان مىاندازند، تعقیب مىکنند، از حقوق محرومش مىکنند؛ اما اهانت به مقدسات یک میلیارد و نیم مسلمان- آن هم بىدلیل، بدون اینکه دعوایى در بین باشد؛ بدون اینکه این طرف اهانتى به آنها کرده باشد- مجاز است و مشمول آزادى بیان! (بیانات در دیدار پرسنل نیروى هوایى 84/11/18)
ه) جالب است ایشان حتی قبل از دولت نهم و در سال 79 اشارهای به ماجرای موهوم هلوکاست داشتهاند: «شما در همه اروپا و امریکا یک روزنامهى قابل ذکر نشان دهید که متعلّق به سرمایهداران نباشد! پس روزنامه که آزاد است، یعنى آزادى سرمایهدار که حرف خودش را بزند؛ هرکس را مىخواهد، خراب کند؛ هرکس را مىخواهد، بزرگ کند؛ به هر طرف مىخواهد، افکار عمومى را بکشد! اینکه آزادى نشد. اگر یک نفر پیدا شد و علیه صهیونیسم حرف زد مثل آن آقاى فرانسوى که چند جلد کتاب علیه صهیونیستها نوشت و گفت اینکه مىگویند یهودیان را در کورههاى آدمسوزى سوزاندند، واقعیت ندارد طور دیگرى با او رفتار مىکنند! اگر کسى وابستهى به سرمایهداران نباشد و مراکز قدرت سرمایهدارى نباشد، نه حرفش زده مىشود، نه صدایش به گوش کسى مىرسد و نه آزادى بیان دارد»! (بیانات در خطبههاى نماز جمعهى تهران 23/ 02/ 1379)
4- .. و نقد این نکته مثبت!
با وجود این برخی از نامزدهای ریاست جمهوری که بایستی به فرموده رهبری نقاط مثبت دولت فعلی را داشته باشند و با سمت جلو پیش بروند با نفی و هجوم به این نکات مثبت مشخص نیست چه چیزی را دنبال می کنند؟ آیا اینان همان تکنوکراتهایی هستند که در برابر توصیه رهبری پیرامون بستن چاههای نفت لبخند انکار زدند و امروز مواضع انقلابی را ماجراجویی می نامند؟ یکی از سایتهای حامی یکی از نامزدها در دفاع از موضع غیر اصولی نامزد مورد حمایت در مورد هلوکاست خود نوشته است: «رسانههای دولتی با تحریف سخنان محمد باقر قالیباف آن را در برابر فرمایشات رهبر معظم انقلاب قرار دادند این در حالی است که ایشان همواره از عدم تحمل رسانههای غربی و صهیونیستی و دولتهای حامی اسرائیل در برابر طرح سوال و تحقیق درباره هولوکاست انتقاد کردند و هیچگاه موضوع هولوکاست را صراحتا نفی نکردند. اما محمود احمدینژاد اولین بار در سال 1385 و در سفر زاهدان هولوکاست را دروغ خواند. (سایت فردا)» این در حالی است که در سخنان رهبری در سال 1384 از هلوکاست به افسانه تعبیر شده است و در ثانی برفرض اینکه انکار هلوکاست کار صحیحی نباشد این نامزدها باید توضیح دهند آیا منظورشان فقط در همین حد بوده است و یا از اساس بیان هلوکاست در افکار عمومی جهان را به هر نحوی قبول ندارند و آن را ماجراجویی می دانند؟
کلمات کلیدی : یادداشتها
» نظر