زن در اندیشه ملاصدرا
مخالفان فلسفه اسلامی هجمه های خود به عقل را روز به روز فزونی می بخشند و نبردی آشکار با علمای عرفان و فلسفه را بار دیگر آغاز کرده اند. تقطیع مطالب و نقل قول ناقص و همچنین عدم فهم صحیح مطالب، یکی از انتقاداتی است که همواره به حمله های این طیف به عقل و علمای علوم عقلی وارد می شود.
در همین رابطه، یکی از همین سایت ها با عنوان؛ «حقیقت زن درفلسفه ملاصدرا» مطلبی را به جناب ملاصدرا نسبت داده است که این نقد و ادعا را ثابت می کند. بنا بر نوشته این سایت، ملاصدرا زنان را جزء گروه حیوانات می داند! و سپس می نویسد: «آیا کسانی که در این مسائل ساده به خطا می روند لیاقت اظهار نظر در کیهان و حقیقت خلقت را دارند؟»
نویسنده آنگاه برای اثبات ادعای خود، نقل قول ناقصی از ملاصدرا می آورد: «ملاصدرا در اسفار در مورد زن نظر تکریمانه ای ندارد و ملاهادی سبزواری هم در تعلیقه خود بر اسفار آن نظر را تأکید می کند. آنچنان که می گوید: «و منها تولد الحیوانات المختلفه... بعضها للاکل... و بعضها للرکوب و الزینه... و بعضها للحمل... و بعضها للتجمل و الراحه... و بعضها للنکاح... و بعضها للملابس و البیت و الاثاث» «اسفار اربعه7: 136 مکتبه مصطفوی»
اما پیش از اینکه به تعلیقه حاج ملاهادی پرداخته شود خوب است کلام جناب ملاصدرا فهم شود. ایشان در یکی از فصول اسفار به عنوان «الفصل فی عنایته تعالی فی خلق الأرض و ما علیها لینتفع بها النسان » به بیان نعمت های خداوند برای انسان در روی زمین می پردازد و نعمات گوناگون را برمی شمرد. پس مطلب اول گفته های ایشان در بیان نعمت های الهی است. آنگاه در بیان این نعمت ها در بخشی با عنوان «و منها تولد الحیوانات المختلفه» به نعمت جانداران و حیوانات اطراف اشاره می کند و برای هر کدام از آیات قرآنی شاهدی می آورد: و بَث فِیهـا مِنْ کل دَابـه بعضهـا للأکل «و الانْعامَ خَلَقَها لَکمْ فِیها دِفْ ءُ وَ مَنافِعُ وَ مِنْها تَأْکلُونَ» (نحل:5) )و بعضها للرکوب و الزینـه «وَ الْـخَیْلَ وَ الْـبِغالَ وَ الْـحَمِیـرَ لِتَـرْکبُـوها وَ زِیـنَه»(نحـل:8) و بعضهـا للحمـل «وَ تَحْمِـلُ أَثْقالَکـم اِلى بَلَد لَـم تَکونُـوا بالِغِیهِ إِلا بِـشِق الْأَنْفُسِ إِن رَبکـمْ لَرَوُف رَحِیمُ»(نحل:7) و بعضها للتجمل و الراحه «وَ لَکمْ فِیها جَمالُ حِینَ تُرِیحُونَ وَ حِیـنَ تَسْرَحُـون»(نحل:6)و بعضـهـا للنکـاح «وَ اللهُ جَـعَلَ لَکمْ مِـنْ أَنْفُسِکـمْ أَزْواجاً »(نحل:72)و بعضها للملابس و البیت و الأثاث «وَ جَعَلَ لَکمْ مِـن جُلُودِ الانْعامِ بُیُوتاً تَسْتَخِفونَها یَوْمَ ظَعْنِکمْ وَ یَوْمَ إِقامَتِکم وَ مِن أَصوافِها وَ أَوْبارِها وَ أَشعارِها أَثاثـاً وَ مَتاعـاً إِلى حِیـنٍ»(نحـل:80). (الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه 7: 137)
چنانچه مشاهده می شود بسیاری از مطالب ملاصدرا توسط ناقد محترم حذف شده است، اما شاهد بحث این فقره است که ملاصدرا می فرماید: «بعضها للنکاح و الله جعل لکم م ن أنفسکم أزواجاً» چنانچه مشخص است ملاصدرا برای شاهد سخن خود از آیه 62 سوره نحل استفاده می کند. با دقت در این آیه مطالبی روشن می شود:
اول: خداوند می فرماید از خودتان زوجی را قرار دادیم اگر از این آیه، تحقیر زن بر بیاید پس به نظر به نوعی، تحقیر مرد هم است. چون از نفس مرد، زن را خلق کرده است.
دوم: اگر مورد اول را چشم پوشی کنیم. ضمیر «کم» در این آیه گرچه مذکر است، اما دلالت بر جنس مرد نمی کند و مرجعش انسان است. این گونه تعابیر در قرآن بسیار است. به عنوان نمونه در آیه «کتب علیکم الصیام» هیچ کس نمی گوید وجوب روزه مخصوص مردان است! پس معنای آیه می شود خداوند برای شما انسان ها از خودتان زوجی را قرار داد.
سوم: زوج یک امر نسبی و اضافی است یعنی تا دو نفر نباشند، زوج معنا نمی دهد. از این رو در آیه اصلاً بحث ذکور و اناث مطرح نیست و همین که ملاصدرا از این آیه برای مطلب خود استفاده کرده است متوجه می شویم نظر ملاصدرا درباره زن را از این فقره عبارت او نمی توان فهمید.
پس با توجه به قرینه کلام، ملاصدرا می خواهد بفرماید خداوند در میان نعمت هایی که برای انسان قرار داده و برای او نفع دارد خلق حیوانات است. در میان این حیوانات انسان هم به عنوان «حیوان ناطق» وجود دارد که هم برای مرد و هم برای زن یکی از نعمات این است که جنس مخالف را خداوند برای او قرار داده تا سبب ابقای نسل و اطفای شهوت باشد.
با توجه به آنچه بیان شد به نظر برداشت ملاهادی از کلام ملاصدرا صحیح به نظر نمی رسد و چنین اشتباهاتی در هر علم و در میان علما فراوان است.
و ملاهادی سبزواری شرح می دهد که: «فی ادراجها فی سلک الحیوانات ایما ء لطیف الی ان النساء لضعف عقولهن و جمودهن علی ادراک الجزئیات و رغبتهن الی زخارف الدنیا، کدن ان یلتحقن بالحیوانات الصامته حقا و صدقاً، اغلبهن سیرتهن الدواب و لکن کساهن صوره الانسان لئلایشمئز عن صحبتهن و یرغب فی نکاحن و من هنا غلب فی شرعنا المطهر جانب الرجال و سلطهم علیهن فی کثیر من الاحکام کالطلاق و النشوز و ادخال الضرر علی الضرر» (حاشیه ملاهادی)
اما اوج بی اخلاقی و بی نزاکتی نویسنده این مطلب، بیان گفتاری از «نیچه» است که درمورد فلاسفه غرب گفته شده است و نویسنده مطلب فوق برای حمله به فلاسفه اسلامی به آن استناد کرده است!
«نیچه در جستار سوم از کتاب تبارشناسی اخلاق از آنچه ضروری زندگانی فیلسوفانه است چنین سخن می گوید: « هر جانوری، از جمله جانور فیلسوف، به غریزه در پی شرایط درخور بهینه ای است که در آن تمامی نیروی خود را خالی کند و به بالاترین مرز احساس قدرت برسد. هر حیوانی به غریزه و با حس بویایی ظریفی که دست عقل به دامانش نمی رسد، بیزار است از هر مزاحم و مانعی که سر راهش سبز شود و راه دست یافتن به این بهینه را ببندد یا تواند بست».«بدین سان، فیلسوف بیزار است از ازدواج و هرچه که کار را به وسوسه های ازدواج بکشاند؛ زیرا ازدواج مانعی است و مصیبتی برای رسیدن او به بهینه خویش. تا به امروز کدام فیلسوف بزرگی ازدواج کرده است؟ نه هراکلیتوس، نه افلاطون، نه دکارت، نه اسپینوزا، نه کانت، نه شوپنهاور. وی ازدواج سقراط را هم از جنس مسخره بازی های او و دست انداختن دیگران می داند.» و در آخر نتیجه می گیرد: جدا از این واقعیت، غیرقابل انکار است که نظر فلاسفه نسبت به زنان اینگونه است.
این در حالی است که اکثر قریب به اتفاق فلاسفه بزرگ اسلامی مانند ملاصدرا، ملاهادی سبزواری، حضرت امام، علامه طباطبایی و ... ازدواج کرده اند و ابن سینا گرچه گفته شده ازدواج نکرده است، اما در کتابی به نام «تدابیرالمنازل»، به اهمیت و ارزش خانواده و زن و فرزند پرداخته است.
کلمات کلیدی : یادداشتها
» نظر