سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خرمشهر پس از ربع قرن آزادسازی

یادگاری بود از شهیدش. ارزش مادی زیادی نداشت. تسبیحی بود با دانه های درشت آبی که دوستان پدر از محل شهادت او آورده بودند و پلاک پدر را نیز بدان ضمیمه کرده بودند! از این رو خیلی عزیز و دوست داشتنی بود. مثل چشمانش از آن مراقبت می کرد. هر دانه تسبیح هزار خاطره از پدر به همراه داشت. با وسواس ویژه ای آن را در جا نماز جیبی اش جای می داد و همیشه جا نماز را به احترام مهر کربلا و تسبیح پدر در جیب پیراهن می گذاشت. این بار غروب که به مسجد رفت و جانماز را بازکرد اثری از تسبیح ندید! گویی دوباره پدرش را از دست داده بود.
چه نماز غمباری خواند. هر چه می توانست فکر کرد. یعنی تسبیح را کجا رها کرده است؟ خودش را سخت ملامت می کرد!
همراه مادر خانه را زیر و رو کرد. یک هفته ای گذشت. مادرش هر روز می پرسید:«تسبیح را پیدا کردی؟» و او با ناراحتی و شرمندگی چیزی نمی گفت... نمازش تمام شد چند روزی است ذکر تسبیحات را با انگشت می شمرد. دعای بعد نمازش این بود خدایا به خاطر مادرم یادگار پدر را به من بازگردان! این را گفت و بلند شد. گوشه مسجد جایی برای آویختن تسبیح تعبیه شده بود. با حسرت به آن نگریست. ناگهان دوید و به سمت آن رفت. از دور پلاک را دیده بود. تسبیح را با زحمت بیرون کشید و روی چشمش گذاشت، خدا را شکر کرد و از تسبیح عذرخواهی. حالا این تسبیح : نه یادگار پدر- عزیزتر از قبل شده است. یادگار پدر بود هدیه خدا هم شده بود. حالا که داغ دوری اش را حس کرده بود بیشتر از قبل محافظتش می کرد و قدرش را می دانست!...
می دانی رسم براین است عزیز از دست رفته ای را خدا باز پس دهد عزیزتر می شود، نور چشمی می شود، دردانه می شود!...
اما داستان خرمشهر این چنین نیست.

سالها از آن روزی که«خدا» خرمشهر را به ما بازگرداند می گذرد اما هنوز خرمشهر در مظلومیت است و از تبعیض و بی عدالتی رنج می برد. برای اثبات این ادعا نیاز به پژوهش و آمار نیست، کافی است گشتی در خرمشهر بزنید! نه آنکه کاری نشده است اما، کاری که شایسته یک نور چشمی باشد انجام نگرفته است و هنوز شهر خرم نیست!

مردم کارخود را کردند اما...
«اولین شهدا از خرمشهر بوده اند،اولین شهید دانش آموز و اولین شهید دانشجو از این شهر بوده اند اما الان اولین شهری که بیکاری دارد خرمشهر است.مردم خرمشهر کار خود را کردند، جوان دادند، خون دادند، آوارگی و سختی کشیدند، غربت زده شدند و هنوز هم صبورانه و نجیبانه زندگی می کنند مسئولان نباید کم کاری کنند.» اینها را برادر شهید امیر تحریری می گوید. شهید امیر تحریری از شهدای کربلای 5 است که در عملیات بیت المقدس نیزشجاعانه در برابر دشمن تا آزادی خرمشهر جنگید. مادرش می گوید جنگ تحمیلی که آغاز شده ماه به ماه او را نمی دیدم، همیشه در جبهه بود حتی چند وقت پیش که خوابش را دیدم داشت پوتین به پا می کرد که به جبهه برود! این مادر شهید نیز از کمبودهای شهر ناله دارد. اما می گوید ما برای خودمان چیزی نخواسته ایم و نمی خواهیم اما در حق مردم این شهر ظلم شده است. مردم گاز ندارند، بیمارستان درست و حسابی ندارند و هزار مشکل دیگر. یک زمانی آب خرمشهر بهترین آب کشور بود و حتی برای تهران از اینجا آب می بردند اما الان مردم باید آب شور مصرف کنند. این مادر شهید از وضع گلزار شهدای خرمشهر نیز ناراضی است و می گوید:«آقا که می خواستند تشریف بیاورند، مسئولان سریع آنجا را سیمان کردند. الان خانواده ها نمی دانند شهیدشان کجاست! اسمها را جابه جا نوشته اند و حتی برای یکی از شهداء شهید محسنی فرد دو تا قبر درست کرده اند!»

60 درصد مردم!!
خانواده هایی که تحت پوشش نهادهای حمایتی همچون کمیته امداد و بهزیستی هستند، از محرومیتهای مالی رنج می برند و وضعیت معیشتی نامناسبی دارند.
در خرمشهر حدود 60 درصد مردم تحت پوشش این دو نهاد هستند. به نظر باورکردنی نیست، اما همینطور است! خانم کبری عارف زاده، مسئول واحد بسیج خواهران ناحیه خرمشهر، است. او ضمن بیان این آمار از محرومیت مردم خرمشهر یکی دیگر از نابسامانی های این شهر را «مشکل آب» می داند و می گوید:« اکنون در چند نقطه شهر تصفیه خانه هایی وجود دارد و مردم برای تهیه آب شرب به آنها مراجعه می کنند و هر بیست لیتر را 150 تومان می خرند. این یکی از بزرگترین مشکلاتی است که مردم با آن دست به گریبان هستند. چراکه تمام مردم وسیله نقلیه ندارند تا از تصفیه خانه ها آب تهیه کنند از این روبسیاری از ساکنین خرمشهر از آب تصفیه شده کمتر بهره مند می شوند.»
«عارف زاده» از جمله کسانی است که در زمان مقاومت 34 روزه تحت فرماندهی شهید جهان آرا در قالب گروه 18 نفره خواهران در خرمشهر حضور داشته است. وی همچنین در جنگ تحمیلی به عنوان امدادگر فعالیت می کرده است.
کمبود فضاهای تفریحی و فرهنگی و ورزشی از دیگر کمبودهایی است که مسئول بسیج خواهران خرمشهر بدان اشاره می کند و ادامه می دهد:« برای بانوان تنها سالن ورزشی حجاب وجود دارد و آن هم سیستم خنک کننده ندارد و درگرمای 52 درجه خرمشهر ورزش در آنجا غیرممکن است. به همین خاطر برنامه ورزشی بانوان بسیجی بارها لغو شده است.»

نماد ملی و بین المللی مقاومت
«خرمشهر نماد صبر و ایمان واتکال به خداست. آن روزها صدام ملعون اعلام کرده بود اگر ایران خرمشهر را پس بگیرد من کلید بصره را هم به آنها می دهم. پس از آزادی خرمشهر در عرصه بین الملل اتفاق بزرگی رخ داد و عظمت ایران نمایش داده شد و ملتها دیدند که وحدت مردم با محور ایمان و یک رهبری مقتدرانه چگونه در برابر قدرتهای بزرگ اعجاز می آفریند.» فرمانده ناحیه مقاومت بسیج خرمشهرپس از آنکه این چنین از آوازه بین المللی خرمشهر سخن می گوید، ادامه می دهد:« بعد از آن حماسه وابهت و جایگاهی که خرمشهر برای کشور و ملت به ارمغان آورد، شاکله ای که باید برای بازسازی خرمشهر وارد کار می شد بطور جدی عمل نکرد. البته کارهای بزرگی شد و بودجه های خوبی تخصیص داده شد اما آنچه شایسته خرمشهر بود به لحاظ مدیریت منابع مناسب اتفاق نیفتاد و هنوز در گوشه گوشه شهر خستگی عمران مشاهده می شود. عبدالمجید عقیلی 3 سال است مسئولیت فرماندهی بسیج خرمشهر را بعهده دارد. وی دوران سقوط، آزادی و بازسازی خرمشهر، را از نزدیک مشاهده کرده است و اکنون به خوبی با مشکلات و نیز توانمندی شهر آشناست.
وی با تاکید براینکه یکی از وظایف مهم بسیج مطالبه عدالت است، خاطرنشان می کند:« یکی از دغدغه های مهم بسیج عدالت طلبی است. از این رو تلاش می کنیم در تمام جلسات با مسئولین امر انذار جدی در این باره دهیم و آنها را به خدمت رسانی توصیه کنیم و با تذکر، هم فکری، راهنمایی و رایزنی به اندازه ظرفیتی که داریم در این مسیر حرکت می کنیم. به گفته فرمانده بسیج خرمشهر بسیج این شهر با 17 هزار عضو که هزار و 732 نفر آن فعال هستند پتانسیل بسیار بالایی برای طرح هجرت سازندگی و رفع محرومیتهای شهر دارد. اما با توجه به اینکه ادارات خرمشهر از بودجه و توانمندی های مالی مناسبی برخوردار نیستند از این پتانسیل بالا استفاده نمی شود.

کوچه های خاطره!!
جای جای خرمشهر مملو از خاطرات تلخ و شیرین است. هر خانه خرمشهر ناگفته های بسیاری از دوران سقوط و آزادی دارد. بسیاری ازافراد هستند که سیاه و سفیدهای فراوانی در سینه دارند. اینها جدای از خاطرات شهدا و رزمندگانی است که تا پای جان برای فتح خرمشهر ایستادند. پس از ربع قرن از آن تاریخ آن قصه های تلخ و شیرین را کسی جمع آوری کرده است؟!
برادر عقیلی در پاسخ به این سوال می گوید:« با برگزاری یادواره های شهدای خرمشهر تعدادی از این آثار جمع آوری شده است اما یکی از مشکلات این راه پراکندگی خانواده ها و مهاجرت بسیاری از مردم به شهرهای اطراف خرمشهر است که دسترسی به آنها مشکل است. اما بااین وجود این کار در حال انجام است. وی با اشاره به اینکه هنوز در بحث استفاده از خاطرات مردمی خوب کارنشده است، می گوید:« ما هروقت می گوییم خاطرات جنگ، فقط به خاطرات خاکریزها می پردازیم. درحالی که بخش عمده درگیری جنگ عقبه مردمی آن بود و نقش مردم در پشتیبانی و همراهی دفاع مقدس نادیده گرفته شده است، بطور نمونه زمانی که خرمشهر سقوط کرد، در مناطق مختلف شهر خانواده هایی زیر خمپاره و ترکش ساکن بودند و حاضر به ترک آنجا نشدند. و عده ای هم شهید شدند. عده ای نیز درمسیر خروج از شهر گرفتار ارتش بعثی شدند و اسیر و مجروح وشهید شدند. به نظرم ما به این بخش به خوبی نپرداختیم.»
عقیلی با اشاره به اینکه خاطرات خرمشهر به لحاظ نوع مقابله، نوع هجوم، نوع پایداری و ... ویژه است می گوید:«برای جمع آوری خاطرات یک مجموعه وسیع با امکانات سخت افزاری و نرم افزاری مناسب وتخصصی نیاز است که اگر این اتفاق بیفتد حادثه بزرگی رخ خواهد داد که البته به همکاری دستگاههایی مثل بنیاد حفظ آثار و بنیاد شهید و... هم نیاز است.»
فرمانده بسیج خرمشهر یکی از اقدامات نیروی مقاومت بسیج را در راستای جمع آوری خاطرات مردمی، مسابقه خاطره نویسی دانش آموزی عنوان می کند و می گوید:« با برگزاری یک دوره مسابقه خاطره نویسی بین دانش آموزان، از آنها خواسته شد تا خاطرات خانواده و بستگان خود از دوران جنگ تحمیلی را تحویل دهند که درجریان این مسابقه خاطره هایی ناب و جدید به دستمان رسید.»

شهر یادگار مظلومیت و مقاومت
خرمشهر تمامش جزء آثار به یادماندنی دفاع مقدس است و جای جایش را باید حفظ کرد. اما آیا این امر با آبادانی شهر منافات دارد؟ آیا آثار مظلومیت ومقاومت شهر را که جزء ماندگارترین یادگاری های تاریخ ایران است به بهانه ساختن شهر باید از بین برد؟ به نظر این مشکلی است که باید هرچه سریعتر و کارشناسانه بدان پاسخ داد.به گفته برادر عقیلی«هنوز تعریف جامعی از مناطق یادمانی و فضای جنگ درکنار حق وحقوق مردم وجود ندارد.» وی می گوید:« موزه شهر خرمشهر مجموعه دیداری مناسبی است برای ارتباط گیری با آن دوران.»
مرکز فرهنگی دفاع مقدس یا همان«موزه» درکنار بندر خرمشهر قرار دارد که نمای ساختمان آن هنوز ویرانی دوران جنگ را حفظ کرده است. هنگام ورود به موزه در سمت راست سه شهید گمنام معنویت خاصی به فضا داده اند. تابلویی در حیاط موزه نصب شده است که یادگار همان دوران است و روی آن نوشته شده است:« به خرمشهر خوش آمدید. جمعیت 36 میلیون نفر» در داخل نمایشگاهی از عکسهای منحصربه فرد از دوران اشغال و آزادی خرمشهر دایر است و نیز فضاهایی از دوران بازسازی شده است. همچنین آثار به جامانده از شهدای گرانقدر همچون صیاد شیرازی، جهان آرا، بهنام محمدی، عبدالرضا موسوی و بویژه شهدای خرمشهر در این مرکز وجود دارد. به گفته «دریابان» مسئول این مرکز می طلبد بیش از این در مقوله خرمشهر در دوران دفاع کار شود. وی با اشاره به غرفه قرآن این مرکز می گوید:« تنها همین قسمت حوزه بسیار وسیعی دارد. از 250 شهید مقاومت بیش از 140 نفر آنها پرورش یافته مکتبهای قرآن بودند. همچنین در جنایاتی که دشمن علیه حسینیه ها و مساجد کرد قرآنهای فراوانی زیرآوار از بین رفت که یادآور دشمنی های جنبشهای تاریخ همچون یزید است. بعلاوه توجه ویژه شهدا در وصیت نامه هایشان به قرآن از دیگر ابعادی است که فقط در بخش قرآن می توان به آن پرداخت.» دریابان اضافه می کند:« یکی از ویژگی های خرمشهر این است که در دفاع مقدس شهر اولین هاست، ما در خرمشهر قبل از 31 شهریور 59 شهید دادیم و اولین شهدای جنگ تحمیلی از خرمشهر بوده اند که در این مرکز به آنها اشاره شده است.»
کشف اسنادی جدید از ارتش عراق که به مرحله آموزش نظامیان بعثی برای تصرف خرمشهر می پردازد از جمله فعالیتهای مهم این مرکز است. مسئول مرکز فرهنگی دفاع مقدس خرمشهر در این باره می گوید:« این اسناد سوم خرداد امسال برای اولین بار نمایش داده می شود. نظامیان بعثی در شهرکهای مصنوعی جنگ شهری را آموزش می دیدند و واحدهایی که از لشکرهای اولیه عراق در خرمشهر بودند در آن آموزشها شرکت داشتند.»
در پایان یکی از ضعفهای مرکز را عدم اطلاع رسانی و معرفی آن بیان می کند و می گوید:« با آنکه سالانه قریب به 3میلیون نفر از راهیان نور از خرمشهر دیدن می کنند اما بازید از موزه تقریبا 300 هزار نفر است و باید برای آشنایی مردم با مرکز کار بیشتری انجام شود.»

 

صبح صادق، ش.301، ص.9


» نظر
title=