به بهانه سالروز وفات دومین نایب خاص امام زمان(عج)
...نوشته او نوشته من است
از وظایف اساسی شیعیان تولی نسبت به دوستان اهل بیت(ع) و تبری نسبت به دشمنان آنان است؛ چنانچه در زیارت عاشورا آمده است «ولی لمن والاکم و عدو لمن عاداکم». همان طور که با دوستی و ولایت اهل بیت(ع) می توان به مقام قرب الهی رسید با دوستی و پاسداشت دوستان اهل بیت نیز می توان به این مقام نائل آمد. باز در زیارت عاشورا می خوانیم: «اَتَقَربُ اِلَى اللِه ثمَ اِلَیکمْ بِموالاتِکمْ وَ مُوالاتِ وَلِیکمْ» البته روشن است زمینه ایجاد ولایت در دل، معرفت است، از این روست که در فراز دیگر زیارت عاشورا از خداوند این گونه طلب می کنیم «فَأَسْأَلُ الـلَهَ الَذِى أَکرَمَنِى بِـمَعْرِفَتِکمْ وَ مَـعْرِفَةِ أَوْلِیَـائِکمْ». پس همان گونه که وظیفه داریم نسبت به ائمه اطهار(ع)معرفت کسب نموده و آنگاه ولایت آنها را بپذیریم، می بایست بر معرفت و اعلام دوستی و موالات با اصحاب و یاران آنان نیز بکوشیم. در این بین هر آنچه اشخاص به ائمه نزدیکتر و مورد وثوق بیشتری نزد آنان باشند این وظیفه ما نیز شدت می گیرد.
در میان یاران و اصحاب ائمه اطهار(ع) چهار نائب خاص حضرت حجت(عج) که در دوران غیبت صغری مرجع و ملجا شیعیان بوده اند جز یاران ویژه و معتمدین خاص ائمه بوده اند. این امر که در دوران حساس و مهم غیبت صغری سرپرستی جامعه مسلمین به دست این بزرگواران سپرده شده است خود گویای این واقعیت است. بنابر این با توجه به توضیحات صدر نوشتار، آشنایی و معرفت نسبت به زندگانی و مقام و منزلت این چهار شخص بزرگ می بایست جزء مسائل اساسی فکری و اعتقادی ما باشد اما مع الاسف باید گفت در این زمینه تقصیر و قصور فراوانی دیده می شود و شناخت جامعه ما نسبت به ایشان بسیار محدود است. البته این ضعف بینشی نسبت به سایر اصحاب و یاران ائمه نیز وجود دارد اما راجع به نواب خاص حضرت حجت(عج) شاید این نقیصه بیشتر باشد. در میان مساجد و هیئات و اماکن مذهبی دیگر و خیابانها و ... کمتر - و یا به تعبیر دقیق تر اصلاً- نامی از این یاران خاص دیده نمی شود و در گذر ایام به ولادت و وفات ایشان اشاره ای نمی گردد.
از آنجایی که آخر ماه جمادی الاولی مصادف با رحلت محمد بن عثمان؛ دومین نائب حضرت ولی عصر(عج) است در این نوشتار اجمالاً به زندگی و سیره و منزلت این یار صدیق حضرت(عج) اشاره می گردد تا ان شاء الله بهانه ای باشد برای افزایش شناخت نسبت به این ستاره فروزان عالم تشیع و نیز سایر اصحاب ائمه.
ابوجعفر، محمدبن عثمان بن سعید عمری، پس از پدرش، عثمان بن سعید، از جانب حضرت حجت(عج) به نیابت ایشان منصوب شد و چون پدرش قبلاً عهده دار این مسئولیت بود، با این جایگاه به خوبی آشنا بود. او همچون پدرش، مورد اعتماد و مقرب نزد امام حسن عسکری و امام زمان (عج) بود و شیعه بر عدالت، تقوا و امانت او اتفاق نظر داشتند. محمد بن عثمان از اوان کودکی همچون پدرش در خدمت ائمه معصومین(علیهم السلام) بود. او خدمت امام هادی(ع) و امام عسگری(ع) را درک کرده بود. او بسیار زاهد و متواضع بود و با فروش زیتون امرار معاش می کرد و هیچ خدمتکاری نداشت.
امام عسکری(ع) در مورد او و پدرش فرموده است: «هر دو موثق هستند هر چه آنها به تو برسانند، از من می رسانند و آنچه به تو بگویند از جانب من می گویند. پس از آنها بشنو و اطاعت کن؛ زیرا آنها موثق و امین هستند.» (بحارالانوار51: 248)
نایب دوم امام زمان(عج) کتابهایی در فقه نگاشت که مطالب آنها از امام عسکری و امام زمان (علیهما السلام) است. یکی از آثار ایشان «الاشربه» در ابواب فقه است. ابوجعفر محمد بن عثمان، همچون سایر نایبان خاص، وظیفه داشت وکیلان مناطق را سازماندهی و بر آنها نظارت کند و اموال شرعی متعلق به امام را اخذ و توزیع نماید و به سوالات فقهی و مشکلات عقیدتی پاسخ دهد. شیعیان در تمامی بلاد اسلامی و همه وکلای حضرت،مشکلات کلامی و فقهی و اجتماعی و... را به ایشان ارجاع می دادند.
از 69 هجری، سال غیبت صغرای امام زمان(عج) ، ایشان بیش از چهل سال وکالت و نیابت خاص و مطلق امام غایب را بر عهده داشت و افزون بر رسیدگی به امور شیعیان، از حساس ترین وظایف او در دوران نیابت، مبارزه با مدعیان دروغین نیابت بود.
یکی از اموری که درباره وی حکایت شده است، آگاهی از اسرار و امور مخفی است. البته این مطلب، به وسیله علم غیبی بود که حضرت صاحب الزمان(عج) در اختیارش می گذاشت. دو ماه قبل از رحلتش برای خود قبری کنده بود و هر روز به داخل این قبر می رفت و جزئی از قرآن را می خواند و بیرون می آمد.
توقیعات و نامه های بسیاری در زمینه های گوناگون از امام زمان به او رسیده است. یکی از مشهورترین این توقیعات مربوط به اسحاق بن یعقوب است که در آن حضرت حجت موارد مهمی از جمله فلسفه غیبت، وظیفه شیعیان در دوران غیبت و ... را بیان نموده اند. اسحاق نامه ای به ابوجعفر داد و گفت: پرسشهای دشواری دارم که در این نامه درج کرده ام، آنها را به حضور امام(ع) برسانید. در این نامه پرسشهای فقهی و اعتقادی مهمی وجود دارد.
محمد نامه را به حضرت رساند و جوابش را به خط خود حضرت برگرداند که حضرت پاسخهای آنان را مرقوم فرموده اند که قسمتی از آن، ذکر می گردد. محمد بن عثمان عمروی -که خدا از او و پدرش راضی باشد- مورد اطمینان من است و نوشته اش نوشته من است. اما حوادثی که برای شما پدید می آید پس به راویان حدیث ما رجوع کنید ؛ زیرا آنها حجت من بر شما هستند و من هم حجت خدا بر آنها هستم و نیز آمده است: «اما چگونگی انتفاع مردم از من در غیبت، همچون انتفاع از خورشید است هنگامی که در پشت ابرهاست. من امان مردم روی زمین هستم، همان طور که ستارگان امان اهل آسمان ها می|باشند. برای تعجیل در فرج و ظهور من زیاد دعا کنید که رهایی شما از قید و بندها در دعا است». (احتجاج الطبرسی2: 470)
در نهایت نایب دوم امام زمان در سال 304 یا 305 ق. دار فانی را وداع گفت (کمال الدین: 504) و کنار قبر مادرش در بغداد به خاک سپرده شد.
صبح صادق،ش.448،ص.6
کلمات کلیدی : یادداشتها
» نظر