جهاد اکبر در کلام روح الله
همه جهادها تابع جهاد با نفس است
«عن أبی عبدالله، علیه السلام: أن النبی، صلی الله علیه و آله، بعث سریه فلما رجعوا قال: مرحبا بقوم، قضوا الجهاد الأصغر و بقی علیهم الجهاد الأکبر. فقیل: یا رسول الله ما الجهاد الأکبر؟ قال: جهاد النفس»
«سکونی از حضرت ابی عبدالله الصادق(ع)، حدیث کند که فرمود: همانا پیغمبر(ص) فرستاد لشکری را. پس چون که برگشتند فرمود: «آفرین باد به گروهی که بجای آوردند جهاد کوچک را و به جای ماند بر آنها جهاد بزرگ.» گفته شد ای پیغمبر خدا چیست جهاد بزرگ؟ فرمود: «جهاد نفس است.» (شرح چهل حدیث، 5)
کسی [که] بخواهد کمال پیدا بکند، ... بخواهد از این انانیت بیرون برود، باید با مجاهده هجرت بکند، ... [طبق حدیث شریف ] از جهاد اصغر آمدید و بقی علیکم الج هاد الأکبر. [جهاد با نفس] جهاد اکبر است، همه جهادهای دنیا، تابع این جهادند. اگر این جهاد را موفق شدیم، هر جهادی بکنیم جهاد [الهی] است، اگر اینجا موفق نشدیم، همه اش شیطانی است، همه جهادها شیطانی است. (تفسیر سوره حمد، 123) مکتب اسلام مکتب تهذیب است؛ قرآن کتاب آدم سازی است؛ اتکال به قرآن بکنید. تعلیم از تعالیم عالیه اسلام بگیرید؛ اسلام انسان درست می کند، همان که اجانب، ابرقدرتها از او می ترسند؛ از انسان می ترسند و اسلام را می کوبند چون مکتب انسان سازی است. (صحیفه امام، 6 : 279)
آسانی تهذیب نفس در جوانی
اساساً اسلام برای سازندگی آمده است و نظر اسلام به ساختن انسان است. جهاد برای سازندگی. سازندگی انسان خودش، مقدم بر همه جهادهاست. این است که رسول اکرم(ص) «جهاد اکبر» فرموده اند. جهادی بس بزرگ است و مشکل و همه فضیلتها دنبال آن جهاد است. ... جهادی است که با نفس طاغوتی خودش انسان انجام می دهد. شما جوانها از حالا باید شروع کنید به این جهاد. نگذارید که قوای جوانی از دست تان برود. هر چه قوای جوانی از دست برود ریشه های اخلاق فاسد در انسان زیادتر می شود و مشکل تر، جهاد مشکل تر. جوان زود می تواند در این جهاد پیروز بشود؛ پیر به این زودیها نمی تواند. نگذارید اصلاح حال خودتان از زمان جوانی به زمان پیری بیفتد. یکی از کیدهایی که نفس انسانی به انسان می کند و شیطان به انسان پیشنهاد می کند این است که بگذار برای آخر عمر، خودت را اصلاح کن. حالا از جوانی استفاده کن و بعد آخر عمر توبه کن. ... انسان تا قوای جوانی اش هست و تا روح لطیف جوانی هست و تا ریشه های فساد در او کم است، می تواند اصلاح کند خودش را. لکن اگر چنانچه ریشه های فساد در انسان ریشه اش قوی شد، ملکه انسان شد فسادها، آن وقت است که امکان ندارد. شما جوانها که الآن مهیا هستید برای جهاد در راه ساختن، ...(صحیفه امام، 8: 301) در جوانی تهذیب نفس بسیار اسهل است از ایام پیری و ضعف که قدرت از دست می رود و ریشه اخلاق فاسده که اصلش از حب دنیا و نفس است استحکام پیدا می کند و تصفیه و تهذیب بسیار مشکل می شود. مجهز کنید خودتان را برای تحمل ناملایمات و سختی ها در راه خدای تعالی؛ ممکن است خدای نخواسته روزهای سختی پیش آید که اگر هم اکنون خود را مهیا نکنید تحملش بسیار ناگوار و سخت باشد. کوشش کنید حب دنیا و شهرت و جاه را سرکوب کنید که این خطر در ایام پیری بزرگتر[ین] مصایب است.(صحیفه امام، 2: 102)
جهاد نفس که جهاد بزرگ است و از کشته شدن در راه حق تعالی بالاتر است، در این مقام عبارت است از غلبه کردن انسان بر قوای ظاهره خود و آنها را در تحت فرمان خالق قرار دادن و مملکت را از لوث وجود قوای شیطان و جنود آن خالی نمودن است.(شرح چهل حدیث، 7)
از مملکت باطن تا مملکت ظاهر
بدان که از برای نفس انسانی یک مملکت و مقام دیگر است که آن مملکت باطن و نشئه «ملکوت» اوست که جنود نفس در آنجا بیشتر و مهم تر از مملکت ظاهر است و نزاع و جدال بین جنود رحمانی و شیطانی در آنجا عظیم تر و مغالبه در آن نشئه بیشتر و با اهمیت تر است. بلکه هر چه در مملکت ظاهر است از آنجا تنزل کرده و ظهور در «ملک» نموده و اگر هر یک از جنود رحمانی و شیطانی در آن مملکت غالب آیند، در این مملکت نیز غالب شوند و جهاد نفس در این مقام پیش مشایخ عظام از اهل سلوک و اخلاق خیلی اهمیت دارد، بلکه می توان سرچشمه تمام سعادات و شقاوات و درجات و درکات را آن مقام دانست. انسان باید خیلی ملتفت خود در این جهاد باشد. (شرح چهل حدیث، 13) اگر چنانچه شما ساختید خودتان را و فضایل انسانی را در خودتان ریشه دار کردید، آن وقت در همه مراحل پیروز هستید؛ مملکت تان را می توانید نجات بدهید. اینها که مملکت ما را به تباهی کشیدند برای این بود که ساختمان خودشان فاسد بود؛ خودشان یک اخلاق فاسد داشتند، یک عقاید فاسد داشتند، یک اعمال فاسد. اگر چنانچه خودشان را ساخته بودند، به ملت خیانت نمی کردند، به اسلام خیانت نمی کردند. (صحیفه امام، 8: 302) اگر انسانها توجه به خودشان داشته باشند، جهاد نکرده باشند با شیطان خودشان، اینها واحد واحدهایی هستند که علاوه بر اینکه نمی توانند اصلاح جامعه را بکنند، فساد هم در جامعه می کنند. همه فسادهایی که در عالم واقع می شود، برای این است که ... آن جهاد اکبر واقع نشده. تمام این گرفتاری هایی که بشر دارد از دست خود بشر دارد. بشر است که به بشر جنایت وارد می کند. ... این بشر است که چون اصلاح نشده است و جهاد سازندگی نکرده است، این از همه حیوانات سبع تر است. ...و هیچ حیوان دیگری هم به پای این حیوان نمی رسد. (صحیفه امام، 11: 380)
شرط اول جهاد اکبر
بدان که اول شرط مجاهده با نفس و حرکت به جانب حق تعالی «تفکر» است. ...و تفکر در این مقام عبارت است از آنکه انسان لااقل در هر شب و روزی مقداری- و لو کم هم باشد- فکر کند در اینکه آیا مولای او که او را در این دنیا آورده و تمام اسباب آسایش و راحتی را از برای او فراهم کرده و بدن سالم و قوای صحیحه که هر یک دارای منافعی است که عقل هر کس را حیران می کند، به او عنایت کرده و از طرفی هم این همه انبیا فرستاده و کتابها نازل کرده و راهنمایی ها نموده و دعوتها کرده، آیا وظیفه ما با این مولای مالک الملوک چیست؟ آیا تمام این بساط فقط برای همین حیات حیوانی و اداره کردن شهوت است که با تمام حیوانات شریک هستیم، یا مقصود دیگری در کار است؟ ...
اگر انسان عاقل لحظه ای فکر کند می فهمد که مقصود از این بساط چیز دیگر است و منظور از این خلقت عالم بالا و بزرگتری است و این حیات حیوانی مقصود بالذات نیست و انسان عاقل باید در فکر خودش باشد و به حال بیچارگی خودش رحم کند و با خود خطاب کند: ای نفس شقی که سالهای دراز در پی شهوات عمر خود را صرف کردی و چیزی جز حسرت نصیبت نشد، خوب است قدری به حال خود رحم کنی، از مالک الملوک حیا کنی و قدری در راه مقصود اصلی قدم زنی که آن موجب حیات همیشگی و سعادت دائمی است و سعادت همیشگی را مفروش به شهوات چند روزه فانی که آن هم به دست نمی آید حتی با زحمتهای طاقت فرسا. قدری فکر کن در حال اهل دنیا از سابقین تا این زمان که می بینی.
ملاحظه کن زحمتهای آنها و رنجهای آنها در مقابل راحتی آنها چقدر زیادتر و بالاتر است، در صورتی که برای هر کس هم راحتی و خوشی پیدا نمی شود. آن انسانی که در صورت انسان و از جنود شیطان است و از طرف او مبعوث است و تو را دعوت به شهوات می کند و می گوید زندگانی مادی را باید تأمین کرد، قدری در حال خود او تأمل کن، ... ببین آیا خودش از وضعیت راضی است؟ یا آنکه خودش مبتلا است می خواهد بیچاره دیگری را هم مبتلا کند؟و در هر حال از خدای خود با عجز و زاری تمنا کن که تو را آشنا کند به وظایف خودت که باید منظور شود ما بین تو و او. امید است این تفکر که به قصد مجاهده با شیطان و نفس اماره است، راه دیگری برای تو بنمایاند و موفق شود به منزل دیگر از مجاهده. (شرح چهل حدیث، 7)
شرط دوم جهاد اکبر
و از اموری که انسان را معاونت کامل می نماید در مجاهده با نفس و شیطان و باید انسان سالک مجاهد خیلی مواظب آن باشد، «تذکر» است و آن در این مقام عبارت است از یاد خدای تعالی و نعمتهایی که به انسان مرحمت فرموده.
بدان که از امور فطریه که هر انسان جبله و فطره بدان حکم می کند، احترام منعم است. ... و معلوم است هر چه نعمت بزرگ تر باشد و منعم در آن انعام بی غرض تر باشد، احترامش در نظر فطرت لازم تر و بیشتر است. ... قدری متذکر شو نعم الهی را از قبیل صحت بدن ]و[ قوای ظاهره از قبیل چشم و گوش و ذوق و لمس و قوای باطنه از قبیل خیال و وهم و عقل و غیر آن که هر یک منافعی دارد که حد ندارد. تمام این ها را مالک الملوک به ما عنایت فرموده بدون اینکه از او بخواهیم و بدون اینکه به ما منتی تحمیل فرماید و به این ها نیز اکتفا نفرموده و انبیا و پیغمبران فرستاده و کتبی فرو فرستاده و راه سعادت و شقاوت و بهشت و جهنم را به ما نموده و هر چه محتاج به او بودیم در دنیا و آخرت به ما عنایت فرموده، بدون اینکه به طاعت و عبادت ما احتیاجی داشته باشد، یا به حال او طاعت و معصیت ما فرقی کند. فقط از برای نفع خود ما امر و نهی فرموده. بعد از تذکر این نعمتها و هزاران نعمتهای دیگر که حقیقتاً از شمردن کلیات آن تمام بشر عاجز است چه برسد به جزئیات آن، آیا در فطرت شما احترام همچو منعمی لازم است؟ و آیا خیانت نمودن به همچو ولی نعمتی در نظر عقل چه حالی دارد؟ و نیز از اموری که در فطرت ثبت و مسطور است احترام شخص بزرگ و عظیم است. این همه احتراماتی که مردم از اهل دنیا و ثروت می کنند و از سلاطین و بزرگان می نمایند، برای این است که آنها را بزرگ و عظیم تشخیص داده اند. آیا چه عظمتی به عظمت و بزرگی مالک الملوک است که دنیای پست و مخلوق ناقابل آن، که کوچکترین عوالم است و تنگ ترین نشآت است، تا کنون عقل هیچ موجودی به آن نرسیده؟ بلکه به همین منظومه شمسی خودمان، که از منظومات شمسی دیگر کوچک تر و در پیش شموس دیگر قدر محسوس ندارد، مستکشفین بزرگ دنیا اطلاع پیدا نکرده اند. آیا این عظیم که با یک اشاره این همه عوالم و هزاران هزار عوالم غیبیه را خلق فرموده لازم الاحترام نیست در فطرت عقل؟ (شرح چهل حدیث، 11)
نتیجه مجاهده با نفس
چون که مجاهده نفس در این مقام به اتمام رسید و انسان موفق شد که جنود ابلیس را از این مملکت خارج کند و مملکتش را سکنای ملائکه الله و معبد عبادالله الصالحین قرار داد، کار سلوک لی الله آسان می شود و راه مستقیم انسانیت روشن و واضح می گردد و ابواب برکات و جنات به روی او مفتوح می گردد ابواب جهنم و درکات آن به روی او بسته می گردد و خدای تبارک و تعالی به نظر لطف و مرحمت به او نظر می کند و در سلک اهل ایمان منخرط می شود و از اهل سعادت و اصحاب یمین می شود و راهی از باب معارف الهیه که غایت ایجاد خلق جن و انس است بر او باز می شود و خدای تبارک و تعالی در آن راه پر خطر از او دستگیری می فرماید. (شرح چهل حدیث، 27)
توصیه به پاسداران
پاسداری از مردم کنید و پاسداری از قوای شیطانی که هست به اینکه آن را رفع کنید. انسان همیشه مبتلای به قدرتهای شیطانی است؛ ... مجاهده کنید: شما الآن مجاهدین اسلام هستید؛ با نفس خودتان مجاهده کنید. نبادا در این پاسداری یک لغزشی پیدا کنید! نبادا مردم از دست شما- خدای نخواسته- آزاری ببینند! شما پاسدارید؛ پاسدار باید حفاظت کند: حفاظت کنید برادران خودتان را، کشور خودتان را؛ به آن قدری که می توانید و حفاظت کنید نفس خودتان را از قوای شیطانی. (صحیفه امام، 7: 189) اگر بخواهید به اسلام و ملت خودتان خدمت بکنید، اگر بخواهید خدمت شما دوام داشته باشد، اگر بخواهید خدمت شما پیش خدای تبارک و تعالی اجر داشته باشد، مقصد را مقصد الهی کنید؛ برای خدا قدم بردارید، مجاهده را برای خدا بکنید، پاسداری را برای خدا بکنید. ... جهاد کنید؛ جهاد نفس کنید
کلمات کلیدی : گزارش
» نظر