سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جهاد اکبر در کلام روح الله

همه جهادها تابع جهاد با نفس است

«عن أبی عبدالله، علیه السلام: أن النبی، صلی الله علیه و آله، بعث سریه فلما رجعوا قال: مرحبا بقوم، قضوا الجهاد الأصغر و بقی علیهم الجهاد الأکبر. فقیل: یا رسول الله ما الجهاد الأکبر؟ قال: جهاد النفس»
«سکونی از حضرت ابی عبدالله الصادق(ع)، حدیث کند که فرمود: همانا پیغمبر(ص) فرستاد لشکری را. پس چون که برگشتند فرمود: «آفرین باد به گروهی که بجای آوردند جهاد کوچک را و به جای ماند بر آنها جهاد بزرگ.» گفته شد ای پیغمبر خدا چیست جهاد بزرگ؟ فرمود: «جهاد نفس است.» (شرح چهل حدیث، 5)
کسی [که] بخواهد کمال پیدا بکند، ... بخواهد از این انانیت بیرون برود، باید با مجاهده هجرت بکند، ... [طبق حدیث شریف ] از جهاد اصغر آمدید و بقی علیکم الج هاد الأکبر. [جهاد با نفس]  جهاد اکبر است، همه جهادهای دنیا، تابع این جهادند. اگر این جهاد را موفق شدیم، هر جهادی بکنیم جهاد [الهی]  است، اگر اینجا موفق نشدیم، همه اش شیطانی است، همه جهادها شیطانی است. (تفسیر سوره حمد، 123) مکتب اسلام مکتب تهذیب است؛ قرآن کتاب آدم سازی است؛ اتکال به قرآن بکنید. تعلیم از تعالیم عالیه اسلام بگیرید؛ اسلام انسان درست می کند، همان که اجانب، ابرقدرتها از او می ترسند؛ از انسان می ترسند و اسلام را می کوبند چون مکتب انسان سازی است. (صحیفه امام، 6 : 279)
آسانی تهذیب نفس در جوانی
اساساً اسلام برای سازندگی آمده است و نظر اسلام به ساختن انسان است. جهاد برای سازندگی. سازندگی انسان خودش، مقدم بر همه جهادهاست. این است که رسول اکرم(ص) «جهاد اکبر» فرموده اند. جهادی بس بزرگ است و مشکل و همه فضیلتها دنبال آن جهاد است. ... جهادی است که با نفس طاغوتی خودش انسان انجام می دهد. شما جوانها از حالا باید شروع کنید به این جهاد. نگذارید که قوای جوانی از دست تان برود. هر چه قوای جوانی از دست برود ریشه های اخلاق فاسد در انسان زیادتر می شود و مشکل تر، جهاد مشکل تر. جوان زود می تواند در این جهاد پیروز بشود؛ پیر به این زودیها نمی تواند. نگذارید اصلاح حال خودتان از زمان جوانی به زمان پیری بیفتد. یکی از کیدهایی که نفس انسانی به انسان می کند و شیطان به انسان پیشنهاد می کند این است که بگذار برای آخر عمر، خودت را اصلاح کن. حالا از جوانی استفاده کن و بعد آخر عمر توبه کن. ... انسان تا قوای جوانی اش هست و تا روح لطیف جوانی هست و تا ریشه های فساد در او کم است، می تواند اصلاح کند خودش را. لکن اگر چنانچه ریشه های فساد در انسان ریشه اش قوی شد، ملکه انسان شد فسادها، آن وقت است که امکان ندارد. شما جوانها که الآن مهیا هستید برای جهاد در راه ساختن، ...(صحیفه امام، 8: 301) در جوانی تهذیب نفس بسیار اسهل است از ایام پیری و ضعف که قدرت از دست می رود و ریشه اخلاق فاسده که اصلش از حب دنیا و نفس است استحکام پیدا می کند و تصفیه و تهذیب بسیار مشکل می شود. مجهز کنید خودتان را برای تحمل ناملایمات و سختی ها در راه خدای تعالی؛ ممکن است خدای نخواسته روزهای سختی پیش آید که اگر هم اکنون خود را مهیا نکنید تحملش بسیار ناگوار و سخت باشد. کوشش کنید حب دنیا و شهرت و جاه را سرکوب کنید که این خطر در ایام پیری بزرگتر[ین] مصایب است.(صحیفه امام، 2: 102)
جهاد نفس که جهاد بزرگ است و از کشته شدن در راه حق تعالی بالاتر است، در این مقام عبارت است از غلبه کردن انسان بر قوای ظاهره خود و آنها را در تحت فرمان خالق قرار دادن و مملکت را از لوث وجود قوای شیطان و جنود آن خالی نمودن است.(شرح چهل حدیث، 7)
از مملکت باطن تا مملکت ظاهر
بدان که از برای نفس انسانی یک مملکت و مقام دیگر است که آن مملکت باطن و نشئه «ملکوت» اوست که جنود نفس در آنجا بیشتر و مهم تر از مملکت ظاهر است و نزاع و جدال بین جنود رحمانی و شیطانی در آنجا عظیم تر و مغالبه در آن نشئه بیشتر و با اهمیت تر است. بلکه هر چه در مملکت ظاهر است از آنجا تنزل کرده و ظهور در «ملک» نموده و اگر هر یک از جنود رحمانی و شیطانی در آن مملکت غالب آیند، در این مملکت نیز غالب شوند و جهاد نفس در این مقام پیش مشایخ عظام از اهل سلوک و اخلاق خیلی اهمیت دارد، بلکه می توان سرچشمه تمام سعادات و شقاوات و درجات و درکات را آن مقام دانست. انسان باید خیلی ملتفت خود در این جهاد باشد. (شرح چهل حدیث، 13) اگر چنانچه شما ساختید خودتان را و فضایل انسانی را در خودتان ریشه دار کردید، آن وقت در همه مراحل پیروز هستید؛ مملکت تان را می توانید نجات بدهید. اینها که مملکت ما را به تباهی کشیدند برای این بود که ساختمان خودشان فاسد بود؛ خودشان یک اخلاق فاسد داشتند، یک عقاید فاسد داشتند، یک اعمال فاسد. اگر چنانچه خودشان را ساخته بودند، به ملت خیانت نمی کردند، به اسلام خیانت نمی کردند. (صحیفه امام، 8: 302) اگر انسانها توجه به خودشان داشته باشند، جهاد نکرده باشند با شیطان خودشان، اینها واحد واحدهایی هستند که علاوه بر اینکه نمی توانند اصلاح جامعه را بکنند، فساد هم در جامعه می کنند. همه فسادهایی که در عالم واقع می شود، برای این است که ... آن جهاد اکبر واقع نشده. تمام این گرفتاری هایی که بشر دارد از دست خود بشر دارد. بشر است که به بشر جنایت وارد می کند. ... این بشر است که چون اصلاح نشده است و جهاد سازندگی نکرده است، این از همه حیوانات سبع تر است. ...و هیچ حیوان دیگری هم به پای این حیوان نمی رسد. (صحیفه امام، 11: 380)
شرط اول جهاد اکبر
بدان که اول شرط مجاهده با نفس و حرکت به جانب حق تعالی «تفکر» است. ...و تفکر در این مقام عبارت است از آنکه انسان لااقل در هر شب و روزی مقداری- و لو کم هم باشد- فکر کند در اینکه آیا مولای او که او را در این دنیا آورده و تمام اسباب آسایش و راحتی را از برای او فراهم کرده و بدن سالم و قوای صحیحه که هر یک دارای منافعی است که عقل هر کس را حیران می کند، به او عنایت کرده و از طرفی هم این همه انبیا فرستاده و کتابها نازل کرده و راهنمایی ها نموده و دعوتها کرده، آیا وظیفه ما با این مولای مالک الملوک چیست؟ آیا تمام این بساط فقط برای همین حیات حیوانی و اداره کردن شهوت است که با تمام حیوانات شریک هستیم، یا مقصود دیگری در کار است؟ ...
اگر انسان عاقل لحظه ای فکر کند می فهمد که مقصود از این بساط چیز دیگر است و منظور از این خلقت عالم بالا و بزرگتری است و این حیات حیوانی مقصود بالذات نیست و انسان عاقل باید در فکر خودش باشد و به حال بیچارگی خودش رحم کند و با خود خطاب کند: ای نفس شقی که سالهای دراز در پی شهوات عمر خود را صرف کردی و چیزی جز حسرت نصیبت نشد، خوب است قدری به حال خود رحم کنی، از مالک الملوک حیا کنی و قدری در راه مقصود اصلی قدم زنی که آن موجب حیات همیشگی و سعادت دائمی است و سعادت همیشگی را مفروش به شهوات چند روزه فانی که آن هم به دست نمی آید حتی با زحمتهای طاقت فرسا. قدری فکر کن در حال اهل دنیا از سابقین تا این زمان که می بینی.
ملاحظه کن زحمتهای آنها و رنجهای آنها در مقابل راحتی آنها چقدر زیادتر و بالاتر است، در صورتی که برای هر کس هم راحتی و خوشی پیدا نمی شود. آن انسانی که در صورت انسان و از جنود شیطان است و از طرف او مبعوث است و تو را دعوت به شهوات می کند و می گوید زندگانی مادی را باید تأمین کرد، قدری در حال خود او تأمل کن، ... ببین آیا خودش از وضعیت راضی است؟ یا آنکه خودش مبتلا است می خواهد بیچاره دیگری را هم مبتلا کند؟و در هر حال از خدای خود با عجز و زاری تمنا کن که تو را آشنا کند به وظایف خودت که باید منظور شود ما بین تو و او. امید است این تفکر که به قصد مجاهده با شیطان و نفس اماره است، راه دیگری برای تو بنمایاند و موفق شود به منزل دیگر از مجاهده. (شرح چهل حدیث، 7)
شرط دوم جهاد اکبر
و از اموری که انسان را معاونت کامل می نماید در مجاهده با نفس و شیطان و باید انسان سالک مجاهد خیلی مواظب آن باشد، «تذکر» است و آن در این مقام عبارت است از یاد خدای تعالی و نعمتهایی که به انسان مرحمت فرموده.
بدان که از امور فطریه که هر انسان جبله و فطره بدان حکم می کند، احترام منعم است. ... و معلوم است هر چه نعمت بزرگ تر باشد و منعم در آن انعام بی غرض تر باشد، احترامش در نظر فطرت لازم تر و بیشتر است. ... قدری متذکر شو نعم الهی را از قبیل صحت بدن ]و[ قوای ظاهره از قبیل چشم و گوش و ذوق و لمس و قوای باطنه از قبیل خیال و وهم و عقل و غیر آن که هر یک منافعی دارد که حد ندارد. تمام این ها را مالک الملوک به ما عنایت فرموده بدون اینکه از او بخواهیم و بدون اینکه به ما منتی تحمیل فرماید و به این ها نیز اکتفا نفرموده و انبیا و پیغمبران فرستاده و کتبی فرو فرستاده و راه سعادت و شقاوت و بهشت و جهنم را به ما نموده و هر چه محتاج به او بودیم در دنیا و آخرت به ما عنایت فرموده، بدون اینکه به طاعت و عبادت ما احتیاجی داشته باشد، یا به حال او طاعت و معصیت ما فرقی کند. فقط از برای نفع خود ما امر و نهی فرموده. بعد از تذکر این نعمتها و هزاران نعمتهای دیگر که حقیقتاً از شمردن کلیات آن تمام بشر عاجز است چه برسد به جزئیات آن، آیا در فطرت شما احترام همچو منعمی لازم است؟ و آیا خیانت نمودن به همچو ولی نعمتی در نظر عقل چه حالی دارد؟ و نیز از اموری که در فطرت ثبت و مسطور است احترام شخص بزرگ و عظیم است. این همه احتراماتی که مردم از اهل دنیا و ثروت می کنند و از سلاطین و بزرگان می نمایند، برای این است که آنها را بزرگ و عظیم تشخیص داده اند. آیا چه عظمتی به عظمت و بزرگی مالک الملوک است که دنیای پست و مخلوق ناقابل آن، که کوچکترین عوالم است و تنگ ترین نشآت است، تا کنون عقل هیچ موجودی به آن نرسیده؟ بلکه به همین منظومه شمسی خودمان، که از منظومات شمسی دیگر کوچک تر و در پیش شموس دیگر قدر محسوس ندارد، مستکشفین بزرگ دنیا اطلاع پیدا نکرده اند. آیا این عظیم که با یک اشاره این همه عوالم و هزاران هزار عوالم غیبیه را خلق فرموده لازم الاحترام نیست در فطرت عقل؟ (شرح چهل حدیث، 11)
نتیجه مجاهده با نفس
چون که مجاهده نفس در این مقام به اتمام رسید و انسان موفق شد که جنود ابلیس را از این مملکت خارج کند و مملکتش را سکنای ملائکه الله و معبد عبادالله الصالحین قرار داد، کار سلوک لی الله آسان می شود و راه مستقیم انسانیت روشن و واضح می گردد و ابواب برکات و جنات به روی او مفتوح می گردد ابواب جهنم و درکات آن به روی او بسته می گردد و خدای تبارک و تعالی به نظر لطف و مرحمت به او نظر می کند و در سلک اهل ایمان منخرط می شود و از اهل سعادت و اصحاب یمین می شود و راهی از باب معارف الهیه که غایت ایجاد خلق جن و انس است بر او باز می شود و خدای تبارک و تعالی در آن راه پر خطر از او دستگیری می فرماید. (شرح چهل حدیث، 27)
توصیه به پاسداران
پاسداری از مردم کنید و پاسداری از قوای شیطانی که هست به اینکه آن را رفع کنید. انسان همیشه مبتلای به قدرتهای شیطانی است؛ ... مجاهده کنید: شما الآن مجاهدین اسلام هستید؛ با نفس خودتان مجاهده کنید. نبادا در این پاسداری یک لغزشی پیدا کنید! نبادا مردم از دست شما- خدای نخواسته- آزاری ببینند! شما پاسدارید؛ پاسدار باید حفاظت کند: حفاظت کنید برادران خودتان را، کشور خودتان را؛ به آن قدری که می توانید و حفاظت کنید نفس خودتان را از قوای شیطانی. (صحیفه امام، 7: 189) اگر بخواهید به اسلام و ملت خودتان خدمت بکنید، اگر بخواهید خدمت شما دوام داشته باشد، اگر بخواهید خدمت شما پیش خدای تبارک و تعالی اجر داشته باشد، مقصد را مقصد الهی کنید؛ برای خدا قدم بردارید، مجاهده را برای خدا بکنید، پاسداری را برای خدا بکنید. ... جهاد کنید؛ جهاد نفس کنید


» نظر

جهاد در اندیشه شهید مطهری

مبارزه مقدس برای تکامل جامعه

مفهوم جهاد
شهید مطهری در سخنان و آثار مختلف خود مفهوم جهاد در اسلام را به خوبی تبیین نموده است. او اعتقاد دارد «جهاد، یعنی مبارزه نو با کهنه به هر حال مقدس است؛ یعنی کهنه از آن جهت که کهنه است و از میان بردن وی جامعه را به سوی تکامل پیش می برد، استحقاق نابودی دارد نه از آن جهت که متجاوز است و دفع تجاوز مشروع و مقدس است.» ( 24: 421) «از نظر اسلام جهاد خودش یکی از ارکان است و مبارزه اساساً در اسلام قداست دارد.» (13: 553) او همچنین جهاد را که از نظر لغت به معنای کوشش است، با همت مضاعف گره زده و می آورد: «جهاد یعنی استفراغ وسع و به عبارت دیگر به کار بردن منتهای همت و نیرو. کلمه جهاد غالباً برای به کار بردن منتهای کوشش در برابر دشمن به کار برده می شود.» ( 20: 131) در جایی دیگر این گونه می گوید: «جهاد یعنی درگیری، حتی در تعبیر معنوی آن که جهاد با نفس است، انسان با موانع و مشکلات روبه رو می شود. همین طور که انسان نباید اسیر و زبون محیط خود باشد، اسیر و زبون موانع نیز نباید باشد.» ( 23: 614) با توجه به آنچه گذشت در اندیشه شهید مطهری جهاد به معنای یک مبارزه مقدس با نهایت همت در برابر دشمن برای استکمال جامعه است. در واقع ایشان زندگی حقیقی را در گرو جهاد تعریف می کند و می گوید: «هجرت و جهاد دو چیزی هستند که اگر نباشند، برای انسان جز زبونی و اسارت چیزی باقی نمی ماند. یعنی انسان آن وقت به معنی حقیقی انسان است که زبون آنچه به او احاطه پیدا کرده و به او چسبیده است یا خودش خود را به آن چسبانده، نباشد.» ( 23: 606)
به عقیده شهید مطهری با توجه به آیات قرآن ماهیت جهاد در اسلام، «دفاع و در واقع مبارزه با یک نوع تجاوز است.» ( 20: 241 و 244) با این وجود دفاع از نظر وی یک انفعال نیست، بلکه او دفاع را محدود معنا نکرده و بیان می دارد همان گونه که تجاوز ممکن است اشکال مختلفی داشته باشد ( 20: 244) به همین نسبت دفاع نیز معنایی گسترده دارد و معتقد است دفاع از حیات، مال و ثروت، سرزمین، استقلال، ناموس و همه اینها دفاع هایی است مشروع. (20: 242) پس در یک جمله «موضوع جهاد، دفاع است، مقصود دفاع به معنی محدود نیست که اگر کسی به تو با شمشیر و توپ و تفنگ حمله کرد دفاع کن؛ نه، به تو، یا به یکی از ارزش های مادی و یا به یکی از ارزش های معنوی زندگی تو و خلاصه اگر به چیزی که برای بشریت عزیز و محترم است و از شرایط سعادت بشریت به شمار می رود تجاوز شود دفاع کن.» ( 20: 259) و «دفاع به معنی اعم یعنی مبارزه با یک ظلم موجود.» ( 20: 227) اصولاً استاد، فلسفه جهاد در اسلام را همین امر می داند؛ «قرآن اساساً جهاد را که تشریع کرده است، نه به عنوان تهاجم و تغلب و تسلط است بلکه به عنوان مبارزه با تهاجم است.» ( 20: 231) و البته وی در ادامه، جهاد برای بسط ارزش های انسانی را نیز نام می برد؛ جهادی که در فقه از آن به جهاد ابتدایی تعبیر می شود و به نظر استاد تنها در زمان حضور امام معصوم(ع) جایز است. البته ایشان هم متفق با سایر علما در جهاد به معنای دفاع در مقابل متجاوز، جهاد را مطلقاً واجب دانسته و اذن امام را شرط نمی داند. (16: 625) چرا که چنین جهادی «از ضروریات زندگی بشر است» ( 20: 222) برای اثبات این امر وی به قرآن استدلال می کند. قرآن می گوید: اگر در مواقعی که تهاجم از نقطه مقابل شروع می شود این طرف دفاع نکند سنگ روی سنگ بند نمی شود، تمام مراکز عبادات هم از میان می رود: «وَ لَوْلا دَفْعُ اللـهِ النـاسَ بَـعْضَـهُمْ بِـبَعْـضٍ لَهُـدمَتْ صَوامِعُ وَ بِیَعُ وَ صَلَواتُ وَ مَساجِدُ یُذْکرُ فیهَا اسْمُ اللهِ» اگر خدا به وسیله بعضی جلوی تهاجم بعضی دیگر را نگیرد تمام این صومعه ها و مراکز عبادات خراب می شوند. ( 20: 262)
با این توضیحات به عقیده استاد شهید آنان که شبهه می کنند جنگ مطلقاً بد است. سخنی سست و بی اساس می گویند. ( 20: 221) او در تفاوت اسلام و مسیحیت جهاد را افتخار اسلام دانسته و می گوید: «می گویند مسیحیت این افتخار را دارد که هیچ اسمی از جنگ در آن نیست، اما ما می گوییم اسلام این افتخار را دارد که قانون جهاد دارد.» ( 20: 223)
یکی از مواردی که وی به آن تأکید فراونی دارد بعد اجتماعی جهاد است چرا که «اسلام دینی است که وظیفه و تعهد خودش می داند که یک جامعه تشکیل بدهد. اسلام آمده حکومت تشکیل بدهد، رسالتش اصلاح جهان است؛ چنین دینی نمی تواند بی تفاوت باشد، نمی تواند قانون جهاد نداشته باشد، اسلام دایره اش وسیع است. مسیحیت از حدود اندرز تجاوز نمی کند، اما اسلام تمام شئون زندگی بشر را زیر نظر دارد، قانون اجتماعی دارد، قانون اقتصادی دارد، قانون سیاسی دارد، چطور می تواند قانون جهاد نداشته باشد؟ (20: 223) مسئله جهاد، داخل در آن مسئله رابطه جامعه اسلامی با افراد و جامعه های دیگر است. جهاد به فرد مربوط نیست، حکم جهاد را در جامعه اسلامی شیعه باید فقط امام معصوم یا نایب امام صادر کند و ما می گوییم جهاد بدون اجازه امام یا نایب امام انجام نمی شود. جهاد مربوط به جامعه اسلامی است. لازمه حقیقت بودن دین، مسئولیت داشتن در دین است چه از نظر خود و چه از نظر جامعه. ( 42: 545)
شهید مطهری ویچژگی مهم جهاد اسلامی را الهی بودن آن می داند چرا که «جهاد اسلامی، ص رف شمشیر زدن و با دشمن اسلام جنگیدن نیست. [جنگیدن]  در راه خدا و به قصد رضای خدا جهاد است و الا ممکن است کسی در صفوف مسلمین هم باشد، از سربازهای دیگر هم بیشتر حرارت به خرج بدهد، بیشتر هم گرد و خاک کند اما اگر توی دلش را بشکافید، مثلاً شهرت، نام، افتخار، اسمم زیاد برده شود، عکسم چاپ شود، اسمم در تاریخ ثبت شود یا به هدفهای دیگر است»، ( 23: 584) لذا چنین شخصی را نمی توان مجاهد نامید.

آداب جهاد
بی تردید جهادی که با رنگ الهی صورت می گیرد خصو صیات و آداب متفاوتی با جنگهای دیگر دارد که شهید مطهری به این مواد نیز پرداخته است که اجمالی از نظرات وی خواهد آمد:
ثبات قدم: «یا ایهَا الَذینَ امَنوا اذا لَقیتُمْ فِئَةً فَاثْبُتوا»(انفال/45) وقتی که با دشمن روبه رو شدید ثابت قدم باشید. دستور ثبات و استحکام و پایداری است. ( 26: 372)
یاد خدا: «وَ اذْکرُوا اللهَ کثیراً» خدا را زیاد یاد کنید. این کار دو فایده دارد. یکی اینکه انسان در آن حال که به یاد خداست قوت قلب پیدا می کند. در واقع این دستور، مویدی است برای دستور اول که دستور ثبات است. دیگر اینکه آن حال، انسان را از هرگونه هوا و هوس دور می کند. شما برای خدا می جنگید، در یاد خدا باشید. ( 26: 274)
انضباط شرعی و عملی: «اطیعُوااللهَ وَ رَسولَهُ» از پیش خود کار نکنید. ببینید امر خدا چیست، همان را انجام بدهید. امر پیغمبر را اطاعت کنید که او ولی امر شماست؛ هم انضباط شرعی و هم انضباط عملی. انضباط شرعی یعنی دستورهای خدا را مو به مو عمل کنید. انضباط به اصطلاح نظامی یعنی دستور فرمانده خود را که خدا معین کرده است صد درصد به موقع به اجرا بگذارید.
عدم اختلاف: «وَ لاتَـنـازَعـوا» کوشش کنید خودتان با همدیگر اختلاف نداشته باشید که خیلی خطرناک است. تنازع نکنید که اگر تنازع بکنید «تَفْشَلوا» سست می شوید.
صبر: «وَ اصْـبِروا» خویشتندار باشید، امید به آینده داشته باشید، بدانید صبر ظفر می زاید. «ان الـلــهَ مَـعَ الصابِرینَ» ( 26: 270)
اخلاص: «وَ لاتَکـونـوا کالـذیـنَ خَرَجـوا مِنْ دِیارِهِمْ بَـطَراً» (انفال/47) مانند آن اشخاص نباشید که وقتی از خانه هایشان بیرون آمدند با بطر بیرون آمدند یعنی با غرور و تکبر و بی اعتنایی و منیت «وَ رِئـاءَ الـنـاسِ» و از روی تظاهر و خودنمایی بیرون آمدند. قهراً چنین اشخاصی فقط خودشان را می بینند، خدا را نمی بینند و «یَصُدونَ عَنْ سَبیلِ اللهِ» و مانع مردم می شوند از راه خدا. شما مثل اینها نباشید (26: 276)
عدالت: قرآن کریم مکرر در تعلیمات خودش این دستور را یادآوری کرده است که در جهاد و مبارزه با دشمن از عدالت خارج نشوید، در سوره مائده می فرماید: ای اهل ایمان برای خدا قیام کنید، همیشه به عدالت گواهی بدهید، هرگز دشمنی یک قوم شما را وادار نکند بر اینکه عدالت نکنید (یعنی با دشمن خودتان هم به عدالت رفتار کنید)، به عدالت عمل کنید که عدالت به تقوا و پرهیزکاری نزدیکتر است. در آیه 190 سوره بقره می فرماید: در راه خدا بجنگید با کسانی که با شما می جنگند ولی در جنگ هم اعتداء (یعنی از حد گذشتن) نکنید، از حد لازم نگذرید؛ خداوند معتدین و متجاوزین را دوست نمی دارد. ( 27: 144) یعنی شما با سربازی که آماده جنگ است بجنگید و در میدان جنگ هم نان و حلوا پخش نمی کنند، در آنجا باید زد و خورد، بجنگید، اما افراد دیگری که مرد جنگی نیستند، حالتشان حالت سربازی نیست، مثل پیرمردها، بچه ها، متعرض اینها نشوید و یا کارهای دیگری را که تجاوز می گویند مرتکب نشوید، مثلاً درختها را قطع نکنید، قنات ها را پر نکنید. (20: 232)
عدم تحمیل عقیده: شهید مطهری با ذتر آیاتی از قرآن اعلام می تند ایمان آوردن به زور و اجبار فایده ندارد و سپس نتیجه می گیرد: «هدف اسلام از جهاد، آن نیست که برخی مغرضین گفته اند که هدف اسلام اجبار است که هرکس کافر است باید شمشیر بالای سرش گرفت که یا اسلام اختیار کن یا کشته می شوی.» ( 20: 238) اسلام جهاد را برای تحمیل عقیده نمی خواهد، برای مانع از میان برداشتن می خواهد. وقتی طرف می گوید با تو جنگ ندارم، بنابراین دیگر مانعی برای تبلیغ عقیده ایجاد نمی کند، وقتی که مانعی برای تبلیغ عقیده ایجاد نمی کند او هم باید سرسختی نکند. (20: 263)

ارزش مجاهد و جهاد
روحیه جهادی داشتن از جمله اموری است که شهید مطهری بدان اشاره داشته است و ذیل آیه «یا ایهَا النبى حَرضِ الْمُوْمِنینَ عَلَى الْقِتالِ» بیان می دارد:
«مسلمانان و یا لااقل سربازان اسلامی همیشه باید آمادگی کامل برای جهاد داشته باشند. روح مسلمان همیشه باید آماده جنگ باشد. پیغمبر اکرم(ص) فرمود: آن کس که جهاد نکرده باشد و یا لااقل آرزوی جهاد را در دل خود پرورش نداده باشد (حدیث نفس به جهاد نکرده باشد) چنین کسی می میرد با نوعی از نفاق؛ این نفاقی که در این حدیث آمده است غیر از آن نفاقی است که انسان خودش هم می فهمد منافق است. این یک دورویی است که انسان خودش هم نمی داند.» ( 26: 324) «در همان حال صلح و سلم هم اینها روحاً مجاهد باشند. بعد می فرماید: اگر مومن با آن فقاهت ایمانی خودش و آن امر معنوی، تربیت جهادی هم پیدا کند، یک فرد از اینها مساوی است با ده فرد از آنها.» (26: 269)
جهاد با نفس نیز در تلام استاد مطهری ارزش بالایی دارد چرا که اعتقاد دارد: «پاک نگه داشتن اندیشه و نیت در مراحل نفی و انکار که همه سرگرمی ها درگیری با دشمن بیرونی است، آسان تر است. همین که نهضت به ثمر رسد و نوبت سازندگی و اثبات- که ضمناً پای تقسیم غنائم هم در میان است- برسد، حفظ اخلاص بسی مشکل تر است.» ( 24: 94)
«وَ تُـجـاهِـدونَ فــى سَـبـیـلِ الـلـهِ بِأَمْـوالِکمْ وَ أَنْفُـسِکم» جهاد به مال و جهاد به نفس. جهاد به نفس اعم است از جهادی که با دشمن خارجی و بیرونی باشد، همان که اصطلاحاً به آن می گوییم «جنگ» که یک مصداق بزرگ و اعلای [جهاد با نفس] است زیرا جهاد حقیقی مستلزم جهاد با نفس هم هست و دیگر خود جهاد با نفس اماره که شامل همه اعمال دیگر انسان می شود. هر عملی را که انسان بخواهد برای خدا انجام دهد، خودش نوعی جهاد با نفس است. ( 27: 260)
استاد شهید با استناد به سخنی از امیرالمومنین(ع) اعتقاد دارد، چه جهاد با نفس و چه جهاد اصغر از عهده هر کسی بر نمی آید «ان الْجِهـادَ بابُ مِـنْ ابْوابِ الْجَنهِ فَتَحَـهُ اللهُ لِخاصه اوْلِیائِهِ» همانا جهاد دری از درهای بهشت است؛ دری است که خداوند این در بهشتی را به روی همه کس نگشوده است. هر فردی شایستگی مجاهد بودن ندارد. خداوند این در را به روی دوستان خاص خویش گشوده است. مجاهدین بالاترند از اینکه بگوییم مساوی با اولیاءالله هستند. مجاهدین مساوی با «خاصه اولیاء الله» می باشند.
در قسمت دوم می فرماید: «وَ هُوَ لِباسُ التقْوى» . جهاد جامه تقواست. تقوا یعنی پاکی راستین؛ پاکی از آلودگی ها. ریشه آلودگی های روحی و اخلاقی چیست؟ خودخواهی ها و خودپسندی ها و خودگرایی ها و به همین دلیل مجاهد واقعی باتقواترین باتقواهاست؛ زیرا یکی پاک و متقی است از آن جهت که پاک از حسادت و تکبر است، مجاهد پاکترین پاکهاست، زیرا پا روی هستی خود گذاشته است؛ مجاهد پاکباخته است. لهذا دری که به روی پاکباخته ها باز می شود با دری که به روی سایر پاکها گشوده می شود متفاوت است. (24: 453)
منبع: مجموعه آثار شهید مطهری

صبح صادق، شماره 496، صفحه 6


» نظر

بهترین مرد تاریخ!

یکی از اقدامات صهیونیسم جهانی و دنیای استکبار در مبارزه با نفوذ روز افزون دین در جهان به خصوص دین اسلام، تقدس زدایی از امور معنیوی و مقدس است به گونه که رابطه مردم را امور قدسی قطع نماید و تمامی شخصیتها و نمادهای مقدس را به اموری معمولی و عادی و زمینی تنزل دهد. نمونه بارز این اقدامات در سالهای اخیر چاپ کاریکاتور های موهن از شخصیت نورانی حضرت رسول در مطبوعات و توهینهای مکرر به قرآن مقدس است که در فیلمها و سخنانشان نمود بسیاری دارد که اوج این عمال شنیع را در به آتش کشیدن قرآن در امریکا به نمایش گذاشتند.

اخیرا یکی از موسسات نظرسنجی اینترنتی با ادعای صلح جهانی، یک نظرسنجی در سایت خود قرار داده است با عنوان بهترین مرد تاریخ! در این سایت نام ده نفر از اشخاصی که به ادعای گردانندگان این سایت از جمع افراد زیادی به عنوان نامزد این نظرسنجی انتخاب شده­اند نامهایی دیده می­شود که به نظر بایستی این دست از نظرسنجی­ها را نیز در راستای تقدس­زدایی از امود مقدس ارزیابی مرد. در میان نام این ده تن نام دو پیامبر خدا یعنی حضرت عیسی(ع) و پیامبر اسلام(ص) نیز دیده می شود. اشخاص دیگر این فهرست عبارتند از سنت پل (قدیس بزرگ مسیحیان)، ابراهام لینکن، ماهاتما گاندی، شگسپیر، بودا، مارتین لوتر و کارل مارکس! نگاهی به این فهرست نشان می دهد که برای تنزل شان و جایگاه انبیا الهی آنها در ردیف انسانهایی روحانی و آزادی خواه معرفی شده­اند! البته در مرحله این نظر سنجی پیامبر اسلام(ص) و عیسی مسیح(ع) به عنوان رتبه اول و دوم برگزیده شده­اند. متاسفانه باهمراه با این نظرسنجی برخی از بلاگرهای مسلمان و سایتها و ایمیلها در ایران، با انتشار این نظرسنجی از مخاطبین خود می­خواهند در این نظرسنجی شرکت کرده و با رای به حضرت رسول در بالاتر رفتن رای ایشان سهیم باشند! اما آنچه مشخص است این نظرسنجی هیچ اعتباری نخواهد داشت و حضرت رسول به عنوان اشرف انبیا و اولیا و نه تنها فقط بهترین مرد! جایگاهی فراتر ازاین اقدامات دارد ازاین رو شایسته است اهداف مخفی این گونه اقدامات درک شود.


» نظر

تبیین آیه تعاون در قیام حسینی

... دو رکن اساسی اصلاح جامعه اسلامی
اشاره: حضرت آیت الله آقا شیخ مجتبی تهرانی از شاگردان برجسته و خاص حضرت امام خمینی(ره) و هم مباحث آقا مصطفی بوده است. در حال حاضر در مدرسه مروی کرسی درس خارج فقه و اصول این مرجع تقلید برقرار است.
وی همچنین به عنوان استاد بزرگ اخلاق در تهران شناخته می شود و سالهاست در تهران جلسات اخلاق ایشان هر هفته چهارشنبه شبها در مدرسه نور خیابان ایران پذیرای طلاب و دانشجویان و فرهیختگان و عموم مردم است. ایشان هر ساله در دهه اول محرم و نیز دهه آخر ماه صفر علاوه بر اقامه عزا برای حضرت امام حسین(ع) به تبیین ابعاد مختلف قیام عاشورا می پردازد. ویژگی مباحث ایشان این است که با بیان مطالبی اجتهادی و عالمانه به جنبه های گوناگون کربلا از منظر مفاهیم قرآنی و تطبیق آن با رفتار و گفتار امام حسین(ع) می پردازد. نوشتار پیش رو مختصری از مباحث این استاد اخلاق در دهه اول ماه محرم سال 0831 شمسی با موضوع قیام امام حسین(ع) بر اساس تعاون می باشد. مباحث تعاون در فضای خاص فرهنگی و سیاسی دوره دوم خرداد بیان شده و به نوعی موضع گیری رسمی این مرجع تقلید و استاد اخلاق بر ضد سیاستهای فرهنگی دولت اصلاحات می باشد. این سلسله گفتارها در کتابی با نام تعاون به عنوان جلد اول از مجموعه قیام و انقلاب امام حسین(ع) توسط موسسه مصابیح الهدی (حفظ و نشر آثار معظم له) به چاپ رسیده است و همچنین متن کامل آن در پایگاه اطلاع رسانی ایشان قرار دارد.

ادامه مطلب...

» نظر

... با احتمال توهین هم جایز نیست!

پیرامون نمایش چهره اولیای دین

جمعی از مسلمین در خطاب و مکالمه با پیامبر، جانب ادبی که در شأن عظمت آن بزرگوار باشد را رعایت نمی کردند؛ از این رو این آیه نازل شد که «یا أیها الذ ین آمنوا لاترفعوا أصواتکم فوق صوت النب ی... و لاتجهروا له ب القول کجهر بعض کم ل بعض» علامه طباطبایی در توضیح و تبیین این آیه می گوید: «منظور از اینکه می فرماید صدای خود را بلندتر از صدای رسول الله مکنید، این است که وقتی با آن جناب صحبت می کنید، صدای تان بلندتر از صدای آن جناب نباشد، چون به طوری که گفته اند (مجمع البیان9: 130) دو عیب در این عمل هست: یا منظور شخصی که صدای خود را بلند می کند این است که توهینی به آن جناب کرده باشد، که این کفر است و یا منظوری ندارد و تنها شخصی بی ادب است که رعایت مقام آن جناب را نمی کند و این خلاف دستور است، چون مسلمانان دستور دارند آن جناب را احترام و تعظیم کنند، اما اینکه با آن جناب آن طور که با یکدیگر صحبت می کنید، داد و فریاد مکنید، چون رعایت احترام و تعظیم آن جناب اقتضا دارد در هنگام تخاطب گوینده صدایش کوتاه تر از صدای آن حضرت باشد. پس به طور کلی، با صدای بلند صحبت کردن فاقد معنای تعظیم است و با بزرگان به صدای بلند صحبت کردن، نظیر مردم عادی، خالی از اسائه ادب و وقاحت نیست.» (ترجمه المیزان 18: 459)
با توجه به کلام علامه آنچه سبب و ملاک تحریم این گونه افعال شده است بی حرمتی و اسائه ادب به محضر ملکوتی حضرت(ص) است و هرگاه این سبب از بین رفت، تحریم نیز از بین خواهد رفت، چنانچه فقیه نامدار شیعه شیخ الطائفه شیخ توسی در تفسیر این آیه بیان می دارد: «اگر انسان صدایش را بر صدای نبی بلند کند، به نحوی که قصدش تعظیم ایشان باشد در این صورت گناهگار نخواهد بود، منتهی عادت جاری و غالب بر این است اگر در مکالمه با شخصی، کسی صدایش را بلند کند این کار دلالت بر نوعی توهین و استخفاف دارد و لذا آیه از آن نهی کرده است.» (التبیان9: 341)
آنچه در مورد نبی مکرم(ص) بیان شد بر اساس اعتقاد شیعه در مورد سایر انبیا و نیز اهل بیت(ع)، اولیای الهی و سایر مقدسات نیز صدق می کند. چه آنکه در آیه ای دیگر خدا در مورد والدین می فرماید: «و لاتقل لهما اف» که دلالت بر این دارد که کمترین توهین به ساحت پدر و مادر جایز نیست. با این توضیحات همانطور که در این آیه با استفاده از مفهوم موافق و طریق اولویت نتیجه گرفته می شود توهینها و بی احترامی های بزرگتر نیز در مورد والدین مورد نهی است. به نظر می توان با تنقیح مناط و نیز استفاده از مفهوم موافق نتیجه گرفت غیر از صدا زدن اسم پیامبر و با صدای بلند با ایشان صحبت کردن هر عملی که موجب وهن و اذیت آن وجود مقدس و سایر اولیای الهی شود، جایز نیست.
پس از این مقدمه با توجه به بحثی که در مورد نشان دادن چهره حضرت عباس(ع) در یکی از فیلمها مطرح شده است واکنش مراجع معظم به این اقدام روشن می شود.
چنین مسئله ای در میان علما و متدینین بی سابقه نبوده است و در قدیم نیز با اجرای تعزیه و شبیه خوانی شبیه این دغدغه مطرح بوده است و علمای آن دوران در برابر آن موضع داشته اند و با همان ملاکی در که در صدر نوشتار بیان شد حد مجاز تعزیه را عدم وهن و هتک حرمت حضرات معصومین و اهل بیت(علیهم السلام) ایشان دانسته اند. به چند مورد از اظهار نظرات اشاره می شود:
آیت الله نائینی در فتوای خود ضمن تأیید شبیه خوانی، این قید را بیان نموده که «شعائر مزبور باید از هرگونه امور ناپسند که شایسته چنین شعاری نیست، پاک شود.»
آیت الله سید محسن حکیم: «بعضی مناقشاتی که می شود، ناشی از الحاق برخی چیزها و کارهایی است که چه بسا با عزاداری و سوگواری برای سیدالشهدا(ع) مغایرت دارد.»
آیت الله زین العابدین مازندرانی: «بیان مصائب به زبان حال امام(ع) در صورتی جایز است که با آن بزرگوار تناسب داشته باشد.»
آیت الله عبدالکریم حائری: «گمان ندارم کسی منکر خوبی آن باشد، مادامی که برخی از محرمات شرعی را در بر نداشته باشد؛ مانند استعمال لهو و غیر آنها.»
آیت الله کاشف الغطاء: «شبیه خوانی در صورتی که درست برپا شود، بدون اشکال است، ولی سعی کنید عزاداری را از کارهایی که با حزن و عزا جور در نمی آید، جدا کنید، زیرا عزاداری برای زنده ساختن فلسفه قیام امام حسین(ع) است، نه برای قصه گویی، نمایش و وقت گذرانی. بکوشید مراسم سوگواری را بدون نقطه ضعف برگزار کنید و مردم را به یاد خدا بیندازید و ایمان آنها را زیاد کنید.»
آیت الله شاه آبادی - استاد عرفان امام خمینی- وقتی دیدند مراسم یک تعزیه خوانی با تحریفات و مضامین موهن برگزار می شود، مانع اجرای آن گردید و مجلس مذکور را به کانون وعظ و خطابه تبدیل نمود. آیت الله بروجردی نیز وقتی دید شبیه خوانی های قم وضع نگران کننده ای دارند و توأم با بدعت و تحریف اجرا می شوند، دست اندرکاران تعزیه را فرا خواند و به آنان تأکید نمود، شبیه خوانی با این شکل حرام است و باید اصلاح گردد.
علمای معاصر مانند آیات عظام بهجت ، فاضل، خامنه ای، تبریزی ، مکارم و صافی و... نیز به اتفاق نظرشان تقریباً با اختلاف در تعبیر این گونه است که شبیه خوانی اگر موجب توهین به مقام شامخ حسین بن علی(ع) یا سایر شهدا نشود، اشکالی ندارد.
چنانچه ملاحظه می شود چه آنان که تعزیه را تأیید و چه آن عده که آن را تحریم نموده اند با یک ملاک پیش رفته اند و تنها اختلاف در موضوع حکم است که روشن است موضوع با توجه با شرایط زمان و مکان و عرف می تواند دستخوش تغییرات شود، چنانچه در زمان یک عالم با اضافه شدن انحرافات به تعزیه این مراسم را تعطیل و حرام کرده اند و در زمان دیگر با توجه به نوع صحیح برگزاری آن چنین اقدامی صورت نگرفته است.
بحث نشان دادن چهره حضرت عباس(ع) و سایر اولیا در فیلمها نیز این چنین است. تمام علمایی که در این باره اظهار نظر کرده اند با همین ملاک به پاسخگویی پرداخته اند. چنانچه آیت الله عزالدین زنجانی گرچه بیان داشته اند «این امر فی نفسه اشکال شرعی ندارد» اما در ادامه تأکید کرده اند: «باید دقت شود که فردی برای این نقش انتخاب گردد که سابقه نقش منفی در اذهان مخاطبان نداشته باشد و بعداً نیز مراقب نقشهای خود در فیلمهای بعدی باشد و هرچند که نشان دادن عظمت و شخصیت والای حضرت ابوالفضل العباس (سلام الله علیه کما هو حقه) در قالب فیلم و دیگر هنرها ممکن نیست.» آیات عظام صافی و علوی گرگانی نیز تأکید دارند برای «جلوگیری از هتک حرمت و وهن به مقام ایشان» لازم است از نشان دادن چهره ایشان اجتناب گردد. آیات عظام مکارم و شاهرودی نیز این با همین ملاک این کار را مصلحت نمی دانند. آیت الله وحید خراسانی نیز در سخنانی با ضمن بیان روایاتی بسیار در مورد عظمت والای شخصیت حضرت عباس(ع) اعلام می کنند نشان دادن این شخصیت با عظمت به هر طریقی موجب وهن ایشان می شود و لذا باید از این کار اجتناب شود. به واقع اینجا نیز اختلافی در میان علما از نظر حکم وجود ندارد و همگی بر این امر اتفاق دارند که وهن این بزرگان جایز نیست حال به عنوان تشخیص موضوع برخی از این بزرگواران به عنوان یک اسلام شناس آگاه تشخیص شان این است در این زمان و این شرایط این امر توهین تلقی می شود. البته اینجا شاید مصالح و مفاسد دیگری نیز موجود باشد مانند اینکه اثرگذاری و ماندگاری فیلم به مراتب از تعزیه بیشتر است و شاید توالی فاسد این کار امروزه از اجرای تعزیه های محلی افزونتر باشد. والله اعلم.

صبح صادق، ش.479، ص.6


» نظر
<      1   2   3   4   5   >>   >
title=