سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به مناسبت طی الارض امام یازدهم به گرگان

سرسبزی این دیار از رونق توست

بنا به روایت مشهور مورخان، یازدهمین امام شیعیان در هشتم ماه ربیع الثانی زمین را با انوار پرتلالو خود روشن نمود وا اسفا که این خورشید عالم تاب تنها پس از 28سال زندگی غروب نمود. با رحلت پدر بزرگوارش امام هادی(ع) 23 ساله بود که به تنصیص آن حضرت به امامت اهل تشیع منصوب گردید.
خلفای عباسی از هر گونه اعمال فشار و محدودیت نسبت به امامان دریغ نمی کردند. شدت این فشارها به قدری بود که سه پیشوای بزرگ شیعه که در مرکز حکومت آنها (سامرا) می زیستند، با عمر کوتاهی جام شهادت نوشیدند؛ در این میان، محدودیتها و فشارهای دوران امام عسکری(ع) بیش از دو پیشوای دیگر بود. این دوران مصادف بود با اختناق و خفقان شدید حکومت عباسی به گونه ای که تقریباً این امام همام تمام زندگی مبارک خود را تحت نظر و در پادگان حکومتی حصر بود. علت این فشارها هم جلوگیری از ولادت منجی عالم بود که خلفای عباسی شنیده بودند تومار ستمگران را در هم می پیچد. به همین دلیل و به خیال خام خود امام عسکری را تحت مراقب داشتند تا فرعون وار مهدی موعود را از بین ببرند بدین سبب بود که حتی ملاقات و ارتباط شیعیان با امام یازدهم بسیار محدود و دشوار بود. با این حال در زمان امام حسن عسکری(ع) تشیع در مناطق مختلف و شهرهای متعددی گسترش یافته بود و شیعیان در نقاط فراوانی متمرکز شده بودند؛ شهرها و مناطقی مانند: کوفه، بغداد، نیشابور، قم، مدائن، خراسان، یمن، ری، آذربایجان، سامراء، جرجان و بصره که از پایگاههای شیعیان به شمار می رفتند.
خلفای عباسی به زعم خود می پنداشتند امام را در زیر نظارت خود حبس کرده اند و بدین طریق می توانند شیعیان را از وجود امامشان محروم کنند. اما طبق آنچه مورخان نقل کرده اند در سوم ماه ربیع الثانی سال 255 اتفاقی به وقوع پیوست که نشان از این داشت امام بنا بر عمل به مأموریت ظاهری و وظیفه الهی حصر و حبس را پذیرفته اند و الا هیچ قدرتی ما سوی الله توان غلبه بر امام معصوم را ندارد. شاید امام یازدهم با پذیرش این وظیفه از جانب پروردگار، شیعیان را برای دوران غیبت تربیت می نمود.

اما آن واقعه چه بوده است؟
جعفر بن شریف می گوید: سالی قصد حج کردم و قبل از حج به زیارت امام حسن عسکری(ع) در سامراء رفتم. اموالی از شیعیان همراهم بود که باید به آن حضرت می رساندم. خواستم از آن حضرت بپرسم اموال را به چه کسی بدهم، ولی پیش از آنکه من صحبت کنم حضرت فرمودند: «به مبارک خادم بده». عرض کردم: «همین کار را کرده ام» و سپس بیرون آمدم و گفتم: «شیعیان شما در جرجان به شما سلام می رسانند.» امام(ع) فرمود: مگر بعد از مراسم حج به جرجان برنمی گردی؟ عرض کردم: برمی گردم.
فرمودند:«170 روز دیگر -روز جمعه سوم ربیع الثانی- به جرجان وارد می شوی. آن وقت به مردم اعلام کن که من در آخر همان روز به جرجان می آیم. برو به سلامت. خداوند متعال تو را و آنچه با توست به سلامت به اهل و اولادت خواهد رسانید. پسری برای پسرت متولد شده است. نام او را «صلت» بگذار که خداوند به زودی او به حد کمال می رساند و او را از اولیاء ما خواهد بود.»
من گفتم: یابن رسول الله، ابراهیم بن اسماعیل جرجانی از شیعیان شماست و به دوستان شما هر سال بیش از صد هزار درهم احسان می کند و در جرجان از اشخاصی است که متنعم به نعمت های الهی است. امام(ع) فرمودند: «خداوند به ابواسحاق ابراهیم بن اسماعیل در مقابل احسانی که به شیعیان ما می کند جزای خیر بدهد و گناهان او را بیامرزد و او را پسری صحیح الاعضاء روزی فرماید که قائل به حق باشد. به ابراهیم بگو: حسن بن علی می گوید: نام پسر خود را احمد بگذار.»
راوی می گوید: از خدمت حضرت مرخص شدم و به حج رفتم و بازگشتم و در روزی که حضرت معین فرموده بودند به سلامت وارد جرجان شدم. هنگامی که اصحاب ما برای تهنیت آمدند، به ایشان گفتم: امام(ع) مرا وعده داده که در آخر امروز به اینجا تشریف می آورند. پس مهیا شوید و مسائل و حوائج خود را آماده کنید.
شیعیان چون نماز ظهر و عصر را بجا آوردند، در خانه من جمع شدند. ناگاه امام عسکری(ع) در همان ساعتی که فرموده بودند وارد شدند. هنگام ورود بر ما سلام کردند و ما به استقبال شتافتیم و دست آن حضرت را بوسیدیم. آنگاه حضرت فرمودند: من به جعفر بن شریف وعده کرده بودم که در آخر این روز نزد شما بیایم. من نماز ظهر و عصر را در سامراء بجا آوردم و نزد شما آمدم تا با شما تجدید عهد نمایم. اکنون شما حوائج و مسائل خود را بیاورید.
اول کسی که ابتدا سوال کرد تضربن جابر بود. او گفت: یابن رسول الله، پسر من از هر دو چشم نابیناست، دعا فرمایید تا خداوند دیده هایش را به او برگرداند. حضرت فرمودند: او را حاضر کند. او را حاضر کرد و حضرت دست مبارک بر چشمان او کشید و چشمانش روشن شد. پس از او یک یک آمدند و حاجت خود را بیان کردند و حضرت حاجت های آنان را برآورده می کردند، تا اینکه حوائج همه را برآوردند و مسائل آنها را جواب فرمودند و همان روز به سامراء مراجعت کردند.
اکنون در محل منزل جعفر شریف جرجانی در محله تاریخی سبزه مشهد گرگان که در ضلع شمال شرقی مصلی استرآباد واقع است مسجدی به نام امام حسن عسکری (ع) بنا شده که البته هر ساله در سالروز ورود امام به گرگان در این مسجد و قدمگاه ایشان جشنی برپا می شود.
در این بین انتخاب گرگان در بین شهرهای مختلف ایران توسط امام حسن عسکری (ع) پدر امام زمان (عج) جهت حضور و دیدار با پیروان، نشانه ای از اهمیت ایران و این سرزمین است که البته قاضی نورالله شوشتری نیز با اشاره به آن متذکر شده این کرامتی است که مردم گرگان به واسطه آن باید به خود ببالند.

به اهتمام احسان آیتی

صبح صادق، ش.442، ص.6


» نظر
title=