مجاهدی بصیر و آرمانخواه
محمدمهدی عبدخدایی از مبارزات شهید نواب صفوی سخن می گوید
محمدمهدی عبدخدایی در سال 1315 در مشهد به دنیا آمد او فرزند مرحوم آیت الله شیخ غلامحسین تبریزی است. شیخ غلامحسین پس از دستور رضاخان به کشف حجاب و تغییر لباس به مشهد مهاجرت کرد. او امام جمعه مشهدمقدس نیز بود. در آن دوران پدر محمدمهدی به پاسخگویی شبهات غرب زدگانی همچون کسروی می پرداخت. از آن رو هنگامی که کسروی توسط «فدائیان اسلام» خونش ریخته شد، او که کمتر از ده سال داشت (1224) با چهره طلبه سیدی آشنا شد که اقدام بدین عمل نموده بود. پس از چندی به تهران سفر کرد و به عضویت «فدائیان اسلام» درآمد. او پس از اعدام انقلابی ناموفق وزیرامورخارجه دولت مصدق ( از آنجائیکه تنها 16 سال داشت) به 20 ماه حبس محکوم شد. پس از آزادی ،فعال تر و پرشورتر درکنار فدائیان قرارگرفت و به تحصیل علوم دینی نیز همت گماشت.
عبدخدایی پس از شهادت نواب صفوی توسط رژیم پهلوی به 8 سال زندان محکوم شد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی نشریه منشور برادری که یادگار نواب صفوی بود را تجدید چاپ نمود. در میان گروه های مبارزاتی علیه دستگاه طاغوتی و جریانات ضداسلامی، بی تردید « فدائیان اسلام» از جمله گروه های شاخص است که با رهبری دینی در ظرف مدت کوتاهی انسجام و هماهنگی ویژه ای را بدست آوردند و تاثیرات بسزایی در روند تحرکات ملی و منطقه ای گذاشتند. یکی از ویژگی های نمونه در این جمعیت اسلامی زمان شناسی و بصیرت و تصمیم گیری به موقع و درست در بزنگاه های حساس بوده است.
محمدمهدی عبدخدایی استاد تاریخ است و در دانشکده امام خمینی در مقطع کارشناسی ارشد مشغول به تدریس است. او که تاریخ را هم بطور تجربی و هم بطور علمی مطالعه و پژوهش کرده است در توضیح «زمان شناسی» در فعالیت های «فدائیان اسلام» با تشریح وقایع آن دوران، خاطرنشان می کند:« بعد از مشروطه تقریبا از سال 1297 ، حاکمیت تلاش زیادی برای تعطیلی حوزه های علمیه داشت و پس از اعدام شیخ فضل ا... نوری و ترور آیت ا... بهبهانی تا حدودی رهبران مذهبی از مسائل اجتماعی و سیاسی خود را کنار کشیدند. از سوی دیگر بسیاری از روشنفکران اعتقاد داشتند که ایران نیازمند به یک حکومت باستان گراست. پس از کودتای 1299 افرادی مثل مردانی ، نفیسی، کسروی و ... سپاه فکری مذهب زدایی حاکمیت رضاخانی بودند تا حوزه ها را منزوی کنند. رژیم یک اقدام دیگر هم انجام داد و در سال 1314هنگامیکه دانشگاه را تشکیل داد، دانشکده معقول ومنقول را نیز تاسیس نمود تا حوزویان را جذب کند. به قول شهید نواب صفوی وضع آن دانشگاه بگونه ای بود که از طلبه نماز شب خوان یک انسان بی دین و لائیک می ساخت. بنابراین نظامی گری و از سوی دیگر مسائل اجتماعی و سیاسی و فرهنگی در طول 20 سال حاکمیت رضاخان، سبب انزوای حوزه ها شده بود. این شیوه سیاست ادامه داشت تا آنکه بعد از شهریور 20 سه قطب مبارزاتی در حوزه ظهور پیدا کرد. اول فرهنگ سازان که نماد آن شخصیت فقهی و اصولی حضرت آیت ا... بروجردی بود که با حضور خود در قم جان تازه ای به حوزه بخشید. از طرفی شیوه های استعماری دولتهای خارجی برای طلبه های جوان آشکار شده بود و نوعی استعمارستیزی بین آنها بوجودآورد. تبلور این جریان را می توان در آیت ا... کاشانی مشاهده نمود. گروه دیگر شخصیت هایی مانند علامه امینی، علامه کاشف الغطاء و آیت ا... میلانی و ... در نجف بودند که طلبه ها را آرمان گرا تربیت می کردند که از جمله این طلاب شهید نواب صفوی بود. در همین دوران که فضای سیاسی اندکی باز شده بود افرادی مانند آیت ا... شاه آبادی استاد عرفان امام (ره) وارد جریان شده و حرکت هایی را انجام دادند. عبدخدایی این گونه تحرکات را ریشه فرهنگی، اجتماعی و جامعه شناسی انقلاب اسلامی می داند و آنگاه در توضیح فضای حاکم بعد از شهریور 20 می افزاید:« رسانه های مکتوب را عمدتا اشخاصی اداره می کردند که سکولار و لائیک بودند و یا به تشیع حمله می کردند روزنامه هایی مثل «مردم» برای حزب توده، «جبهه آزادی» متعلق به حزب ایران «فرهنگ» متعلق به احمدکسروی و نیز «آپادانا» ضمن ترویج باستان گرایی (ناسیونالیسم) علیه تشیع مقالاتی را منتشر می کردند و یک فضای ضدمذهب و ضد تشیع بوجود آورده بود. در همین فضا آیت ا... بروجردی برای تجدید حیات فرهنگی کمر همت می بندد. آیت ا... کاشانی نیز مصیبتهایی مانند بابیت، بهائیت و وهابیت و ... را در دنیای اسلام از استعمار انگلیس می دانست. از سوی دیگر هم علامه امینی و علامه کاشف الغطاء اعتقاد به حکومت اسلامی داشتند و اعلام کردند برای تحقق جامعه اسلامی می بایست زیربنای جامعه را دگرگون کنیم. در دیدار علامه امینی از شهیدنواب صفوی که در زندان صورت گرفت هر دو به این نتیجه می رسند که می بایست یک حرکت دینی علیه تحرکات ضد دینی حزب توده و باستان گرایانی مانند کسروی آغاز شود. انتشار نشریاتی مانند پرچم ، نوردانش، آیین اسلام و ... بدین منظور انجام شد. این استاد تاریخ با اشاره به اینکه اندیشه حکومت اسلامی در زمان مشروطه با شکست مواجه گردید و به استبداد خشن رضاخانی منجر شد، فضای بعد از شهریور 20 را تاحدودی باز توصیف کرده و می گوید:« در این غوغاسالاری که سوسیالیسم تفکر غالب روشنفکران بود عده ای ایجاد حکومت اسلامی را برای کشور ضروری می دانند و اعتقادشان براین است که اسلام می تواند بدون وام گرفتن از غرب، حاکمیتی برای تحقق عدالت بوجود بیاورد. البته اینها از فرهنگ سازی نیز غافل نبوده و بزرگانی مانند علامه امینی و کاشف الغطاء به این امر هم توجه داشتند. لذا رژیم برای اینکه باردیگر حوزه ها را منزوی کند فعالیت هایی را انجام می دهد . مثلا برای طلاب امتحان مدرسی ترتیب می دهد تا طلبه ها را به بهانه اشتغال و درآمد جذب کند. در همین رابطه نواب صفوی اعلامیه ای صادر کرده و طلاب را از شرکت در این امتحان منع می کند و با صراحت می گوید:خدا برای ما کافی است.
دوست و همراه شهیدنواب صفوی آنگاه با اشاره به مقالات شهید نواب پیرامون حکومت اسلامی که بدست این شهید نگاشته شده است، می گوید:« نواب در 27 سالگی رساله حکومت اسلامی را نوشت مانند یک قانون اساسی در این مانیفست از قوه قضائیه، دولت ، سیاست خارجی کشاورزی، بانکها و حتی صدا وسیما و سینما نیز سخن گفته است. عبدخدایی اعتقاد دارد برخوردهای حذفی (مثل ترور) بخش کوچکی از فعالیت های فدائیان اسلام بود و عمده کارها مبارزات سیاسی و فکری بوده است. چنانچه شهید نواب بارها با کسروی مناظره می کند و در آخر از سوی کسروی تهدید به مرگ هم می شود! پس از آن است که با حکم مراجع به مهدورالدم بودن این آدم، او را اعدام انقلابی می کند.
همچنین با نقل سخنی از آیت ا... طالقانی مبنی براینکه اگر فدائیان اسلام نبود نفت ملی نمی شد، می افزاید:« بعد از کشته شدن رزم آرا در 16 اسفند 1328، قانونی به مجلس می رود و به موجب این ماده قاتل رزم آرا آزاد می شود. این به خاطر فشارهای مردمی بود چرا که خیانت رزم آرا برمردم آشکار بود. این در تاریخ بی سابقه است که شخص اول اجرایی مملکت را حذف کنند و بعد قاتلش را آزاد کنند. این نشان از حمایت مردم از یک جریان استعمارستیزی داشت. همچنین در قضیه احمدکسروی، دادگاه قتل او را تبرئه می کند. در واقع از این حرکتی که عنوان حذف نام می برند، مرجعیتی که به یک فرهنگ سازی مشغول است، حمایت می کند بزرگانی مثل علامه امینی، آیت ا... مدنی شهیدمحراب، کاشف الغطاء، آیت ا... شیرازی، آیت ا... شاه آبادی و ... همه حمایت کردند. نمی شود گفت این فقط یک ترور است. اگر این گونه باشد چرا این بزرگان حمایت می کنند؟ وی با ذکر وقایعی همچون، تعطیلی عزاداری های محرم و صفر، کشف حجاب، توهین سازمان یافته به مقدسات و ... ادامه می دهد:«برخلاف آنچه گفته می شود که اینها با حذف پیش رفتند، پشتوانه این حذف یک یاردینی، ملی و فرهنگی بود. تنها یک قتل معمولی نبود بلکه یک حرکت عظیم مذهبی، سیاسی و استقلال طلبانه بود که در شرایط خشونت نظام عکس العمل خود رانشان می داد. اینها عکس العمل اعدام شیخ فضل ا... است، عکس العمل مظلومیت مدرس و کشته شدن فرخی یزدی و میرزا کوچک خان و شیخ محمدخیابانی و ... است. اگر به اسناد 50 ساله اخیر نگاه کنید خواهید دید هیچ کدام از این حذفها بدون منطق و فتوا نبوده است. عبدخدایی با اشاره به اینکه بعد از علامه نائینی تا سال 1342 که حضرت امام (ره) وارد صحنه مبارزه شد، برای ایجاد حکومت اسلامی جز نواب صفوی هیچ حزب و گروهی برنامه نداشت. وی علامه امینی را در روند شکل گیری شخصیت فرهنگی نواب صفوی بسیار موثر می داند و می گوید:« نواب در نجف همراه علامه امینی بوده است. هم چنین علامه محمدتقی جعفری، شهید آیت ا... مدنی، آیت ا... سیدهادی میلانی، آیت ا... حسین قمی، استعداد نهفته این انسان را شکوفا کردند.»
این همراه شهیدنواب، او را دارای استعداد خارق العاده ای توصیف می کند که از حافظه و قدرت انتقال بالایی برخوردار بوده است و خاطرنشان می کند:« مدیریت تمامش با آموزش نیست، نواب گرچه تحصیلات عالی و اجتهادی نداشت و در این زمینه مقلد بوده است اما مقاطعی را که برای انجام کارهایش انتخاب می کرده بسیار حساس بوده است. یک بصیرت و بینش خاصی داشت. به عنوان مثال درباره نفی وجود نیروهای خارجی در ایران سخنرانی می کند و می گوید عدم تعهد با بی طرفی تفاوت دارد و ظرفیت بین این دو را می فهمد آشکار می سازد. یا نمونه دیگر اینکه ایشان در مؤتمره اسلامی شرکت می کند آن زمان نیمی از بیت المقدس در دست اردن بود. سیدقطب، اعضای اخوان المسلمین مصر، حسن بنا و اشخاص بزرگی از عرب حضور در جلسه دارند و همگی از حمله اسرائیل به سرزمین عربی فلسطین سخن می گویند. در آن جلسه نواب در سخنرانی خود می گوید:« اگر افتخار به عربی بودن است من فرزند بهترین مرد عرب هستم. حمله اسرائیل به سرزمین اسلامی فلسطین است.» عبدخدایی با بیان اینکه نواب صفوی یک انسان همه جانبه نگر هم بود نمونه دیگری از بصیرت او را چنین نقل می کند:« در دانشگاه قاهره اولین کسی که مسئله ملی شدن کانال سوئز را مطرح کرد نواب بود که شعار داد تا نجیب الی الکانال که مردم هم همین شعار را تکرار کردند.» اینها برجستگی می خواهد. او قبل از شهید محمدباقرصدر اقتصاد در اسلام را نوشت . همچنین قضاوت در اسلام اثر دیگر او است. که درمنشور برادری به چاپ رسید. وی با بیان این جمله از مقام معظم رهبری که «اولین جرقه های انقلابی را نواب در من روشن کرده» می گوید: «کسانی که اطراف حضرت امام (ره) را گرفتند و اولین کسانی که ندای ایشان را لبیک گفتند همین اشخاصی بودند که به نواب علاقه مند بودند. اشخاصی مثل آقای هاشمی رفسنجانی، مرحوم مشکینی ، مهدی عراقی، شهید رجایی و شهید باهنر( مسئول پخش منشور برادری در کرمان بود.) وبسیاری از طلاب مجاهد، نفس نواب به آنها خورده بود. اینها حرف امام را درباره حکومت اسلامی راحت درک می کردند و نیاز به بحث نداشتند.»
عبدخدایی با بیان اینکه پیدایش ایام هزاره سوم را هزاره دین کرده است در عین حال می گوید:«من یک آرمانگرا هستم و طول امل دارم و برای رسیدن مطلوب فاصله زیاد داریم. اما با این حال اگر انقلاب نبود دنیا چهره دیگری داشت و آمریکا خاورمیانه را بلعیده بود. امروز گرچه در داخل ضعفهایی وجود دارد اما اینها منع از تحقق آرمان جهانی ما نخواهد شد. وی ایستادگی ملت و دولت ایران در جریان هسته ای و مقاومت حزب الله لبنان را با حرکات «فدائیان اسلام» خود مقایسه می کند و آنها را بهترین عرصه برای مبارزه با استکبار می داند.
عبدخدایی در پایان تهجد بسیار، دست باز، انعطاف ناپذیری در برابر قدرت را از خصوصیات اخلاقی شهید نواب صفوی عنوان می کند و می گوید:« رحماءبینهم و اشداء علی الکفار در موردش کاملا صدق می کرد، شبی که از مصر بازگشت، عبدالحسین واحدی بیمار بود، نواب نذر کرد اگر واحدی خوب شود نصف روز برای پیرزنی که روبه روی منزل او بنایی داشت عملگی کند. حال واحدی بهبود یافت و فردا صبح ( این سید که نامش در تمام روزنامه های دنیا مطرح شده) پاچه هایش را بالا زد و گل مالید و با تواضع و خضوع خاصی کار کرد!
صبح صادق، ش.335، ص.5
کلمات کلیدی : مصاحبه
» نظر