تفسیر شرقی از طوفان نوح(ع)!
یکی از داستانهای مشهور در ادیان و ملل گوناگون، ماجرای طوفان حضرت نوح(ع) است که بنا بر قولی 600 روایت مختلف از آن در فرهنگهای گوناگون وجود دارد.
اما روح کلی قریب به اتفاق آنها و همه ادیان الهی این است که منشا طوفان نوح، گردنشکی مردم زمان این نبی اولوالعزم بوده است.
هم در قرآن و هم در کتب مقدس دیگر به این امر به صراحت اشاره شده است و با اندک اختلافاتی در جزییات داستان، همگی بیان داشته اند که نافرمانی قوم نوح از تعالیم ایشان و طغیان آنها سبب عذاب الهی شده است.
روزنامه شرق(8مرداد، ص1) در مطلبی که چارچوب و موضوع اصلی آن پیرامون محیط زیست است، تعریف جدیدی از داستان نوح ارائه داده است!
نویسنده نوشته است: «اصل داستان تغییر آبوهوا و تأثیر آن بر انسان و حیاتوحش و نحوه برخورد با آن است.» چنانچه مشخص شد این اصل داستان نیست بلکه اصل داستان تمرد بشریت از تعبد در پیشگاه حضرت ربوبیت و رسول اوست که موجبات عذاب الهی را فراهم میآورد، حال در دوران حضرت نوح(ع) نوع عذاب این گونه بوده است که ظالمین مغروق در عذاب شدند. به همین دلیل اگر این مهم مورد توجه قرار نگیرد، ارائه عبرت از داستان به بیراهه میرود.
نویسنده در ادامه مینویسد: «صرفنظر از نحوه روایت و دلایلی که در فرهنگهای مختلف دراینباره نقل میشود، کل این داستان برای نسل حاضر و برای مسئولان ایران بسیار آموزنده است. نخست، برای اینکه بفهمیم چرا این رویداد پیش آمده بود. دوم اینکه چگونه برای مقابله با آن برنامهریزی شد. سوم اینکه ما چه باید بکنیم؟»
اما پاسخ نویسنده در پاسخ پرسش اول همان گونه که بیان کرده است سعی کرده است از روایات و دلایل دینی و فرهنگی ماجرا صرف نظر کند، اما در ادامه به جای آن دلایل، دلیلی نشانده است که زاده ذهن نویسنده است و به سختی میتوان مجرایی برای تطبیق آن با داستان واقعی ساخت!
نویسنده با بیان توضیحاتی درباره تغییرات اقلیمی و آب هوایی در کره زمین، به واسطه تخریب محیط زیست نتیجه میگیرد: «با بالا آمدن سطح آب و پیشبینی تداوم آن که موجب نابودی انسان و حیاتوحش میشد، خداوند به حضرت نوح(ع) فرمان داد برای نجات بشر و نمونههای حیاتوحش یک کشتی بسازد و زوج و فرد انسان و حیوانات را در آن قرار دهد تا کشتی با قرارگرفتن روی سطح دریایی که زمین را احاطه کرده بود...»
چنانچه مشاهده میشود نویسنده یک دلیل کاملا طبیعی و به دور از اتصال به الوهیت برای ماجرای کشتی نوح بیان میکند!
به نظر در ذهن نویسنده این گونه میگذرد که در این داستان، چون حضرت نوح(ع) و دیگران از شرایط اطراف خود مطلع نبودند و یا تخصص لازم در این زمینهها را نداشتند، نیاز به وحی الهی بوده است!
این امر ممکن است این شائبه را ایجاد کند که یک عامل کاملا طبیعی موجب طوفان نوح(ع) شده است و طبق آنچه برخی فیلسوفان غربی اعتقاد دارند، چون عقل بشری توجیهی برای آن ندارد آن را به دین گره میزند!
در حالیکه داستان نوح همانند سایر گزاره های دینی همانطور که مبتنی بر وحی است زیر ساخت عقلی نیز دارد و این دو اصلا با هم منافات ندارد.
نویسنده مینویسد: «ساخت کشتی نوح آن هم در یک دوره طولانی چند نکته را به ما میآموزد: نخست اینکه با دیدن نشانههای بحران، آینده را پیشبینی کردند. دوم اینکه اقدام به برنامهریزی برای راهحل دوراندیشانه کردند. سوم اینکه در موعد معین به نتیجه رسیدند که این خود نشانی از دقت در برنامهریزی و اجرای آن بوده است».
به نظر میرسد نویسنده آشنایی دقیقی با داستان حضرت نوح ندارد و یا آنکه در ارائه مطلب با ضعف بیان مواجه شده است. مشخص نیست نویسنده از کدام منبع به داستان نوح اشاره میکند و با استناد به کدام فرهنگ و روایت به نتیجه گیری از داستان نوح میپردازد.
فی الجمله از آنجا که نگارنده این متن قرآن را سند دقیق و کامل و بی تحریف میداند، با استنناد به این کتاب آسمانی مشخص می شود که آنچه نویسنده بیان داشته است اصلا با واقعیت مطابقت ندارد.
چه آنکه اولا در ماجرای بلای الهی در آن دوران، بالا آمدن سطح آب دریا دلیل این امر نبوده است بلکه بارانی سیل آسا از آسمان به باریدن گرفته و از تنور و زمین آب میجوشیده است.. از این رو ربط دادن آن با مسایل طبیعی یک خلاف گویی آشکار است!
در ثانی حضرت نوح(ع) در ساخت کشتی تنها بود و سایرین نه تنها بحرانی را پیش بینی نکردند بلکه به تمسخر ایشان میپرداختند که در سرزمینی دور از دریا و بی آب و علف مشغول ساخت یک کشتی عظیم الجثه است.
در واقع همه ماجرا متصل به وحی است و طبیعت و بشر دخالتی در آن ندارند.
بهتر آن است متخصصان عرصه محیط زیست در همان حوزه تخصصی خود ورود کنند. تا انحراف و تحریفی در داستانهای تاریخی و دینی انجام ندهند که بعضا ایجاد شبهه در اذهان مینماید.
کلمات کلیدی : یادداشتها
» نظر