سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تقابل دو گفتمان

 بیانات دکتر سعید جلیلی در مناظره دوم نامزدهای ریاست جمهوری که پیرامون فرهنگ و مسایل اجتماعی بود به خوبی نشان داد که چرا حامیان جلیلی انتخابات را بین دو گفتمان سازش- مقاومت، اسلام ناب – اسلام غیر ناب و ... می‌دانند. جلیلی بر خلاف سایر کاندیداها امید و افتخار را به جامعه تزریق می‌کند و بدون نگاه به رای مردم برای خویش، فقط به حماسه سیاسی می‌اندیشد. او انتقاد دارد اما سیاه‌نمایی نمی‌کند و در برابر کسانی که سیاه نمایی می کنند و حرفشان علیه نظام است بدون توجه به اینکه وقتش از بین می‌رود به دفاع از نظام می‌پردازد. در میان سکوت کاندیداهای اصولگرا – البته تا حدودی آقای حداد عادل از این بحث جداست- تنها جلیلی است که به اصلاح طلبان می‌تازد و از ملت و نظام دفاع می‌نماید.

جلیلی در سخنانش از «رفع انحصار» در اقتصاد و فرهنگ سخن می‌گوید و ترجیع سخنانش «آزادسازی ظرفیتها»ی ملت است. او در مناظره دوم به خوبی نشان داد منظورش از این حرف چیست. در حالیکه جریان اصلاح طلب از شجریان سخن گفت که امروز بدون توجه به مشکلات مردم در فرنگ با دشمنان ملت هم پیاله و هم آغوش است اما دکتر جلیلی از ظرفیتی در کشور سخن می‌گوید که همچون شجریان رسانه و حامی قلدر ندارد. او از محمود کریمی سخن گفت که پای روضه او 4-5 هزار نفر جوان می‌نشینند و از او بهره‌منده می‌شوند. در حالیکه در میان سکوت کاندیداهای اصولگرا، عارف از اصغر فرهادی سخن گفت جلیلی ظرفیتی از جوانان این کشور را به رخ کشید که در میان انحصار فرهنگی و رسانه ای جریانی خاص، امروز چهره نشده است. جریان رسانه‌ای که عطسه فرهادی برایشان مهم است و تیتر یک آنها می‌شود اما خیل جوانان هنرمند انقلابی را نمی‌بینند. با این حال باد در گلو می‌اندازند و با عوام‌فریبی دم از مردمی شدن فرهنگ می‌زنند!

این مثالها و مصادیق بیانگر دو تفکر در مقابل هم است. تفکری که فرهنگ و هنر را با دید سیاسی و تنگ نظرانه دیده و هنرمند را در عده‌ای خاص محدود می‌دانند و برای کسانی که هیچ ثمری برای ملت و کشور ندارند و تنها هزینه بر هستند سوت و کف می زنند و گاه و عجز و لابه می کنند. سعید جلیلی نقطه مقابل این تفکر بسته و اشرافی و انحصارگراست که بنا دارد «ظرفیت» آحاد ملت را آزاد کند. دکتر جلیلی نشان داده است در میان گفتگوها و اظهارات نامزدها، تنها کسی است که با تفکراتش مسئله و قاعده‌بازی را عوض می‌کند و حرف نو دارد. اگر قبول کنیم که فرهنگ روح سیاست و اقتصاد است و نگاه فرهنگی افراد در سیاست و اقتصاد آنها نیز اثرگذار است باید گفت در این عرصه ها هم اشرافیت و انحصار در مقابل آزادسازی ظرفیتها قرار دارند. عدالت رسانه ای، سخن نوی دکتر جلیلی در برابر آزادی بیان است، کسانی که از آزادی عده‌ای خاص سخن می گویند اما از ظرفیت فراوانی که در کشور وجود دارند و امکان بیان و اظهار نظر ندارند حرفی نمی‌زنند و با بی شرمی سخن از نفی خودی و غیر خودی می‎زنند! عدالت رسانه ای یعنی آن جوان با استعدادی که در روستایی از کشور مشغول کار است باید جایی برای بیان اظهار نظر داشته باشد. جوانی که عاشق کشور و انقلاب و اسلام است و فایده اش از صد روشنفکر و هنرمند بی‌خاصیت که دل در گرو غرب و شرق دارند بیشتر است.


» نظر
title=