دریچه ای رو به به ْآسمان ولایت

 درنگی بر زیارت نامه نواب اربعه
بنا بر فرمایش حضرات معصومین (علیهم السلام) اساس دین بر دوستی و دشمنی بنا شده است. بر این اساس دوستی با دوستان خدا و دشمنی با مغضوبین الهی نشان و بلکه ثمره ایمان است. شاخص و معیار این دوستی و دشمنی، ائمه اطهار(علیهم السلام) هستند، چنانچه در زیارت جامعه کبیره آمده است: «مَن والاکم فَقَد والَى الله ووَ مَن عاداکم فَقَد عاد الله وَ مَن اَحَبَکم فَقَد اَحَبَ الله وَ مَن اَبغَضَکم فَقَد اَبغَضَ الله» یعنی حب یا بغض نسبت به خدا از حب و بغض در مورد این ذوات مقدس فهمیده می شود. از این رو امام رضا(علیه السلام) فرمودند: «کمال الدین ولایتنا و البرائه من عدونا» لذا اهمیت تولی و تبری که از جمله فروعات دین در مذهب شیعه است مشخص می شود. البته این یک مرتبه والای تولی و تبری است، اما مرتبه دیگر آن دوستی با دوستان اهل بیت (علیهم السلام) است. چنانچه در زیارت شریف عاشورا عرض می کنیم: «انی... ولی لمن والاکم» و حتی از این راه درخواست تقرب الهی نیز می کنیم «اَتَقَرَبُ اِلَى اللَهِ ثُمَ اِلَیْکمْ بِمُوالاتِکمْ وَ مُوالاةِ وَلِیِکمْ»؛ نزد شما تقرب می جویم به سبب دوستی شما و دوستی دوستان شما. لازمه این محبت، شناخت و معرفت است یعنی «دوست شناسی» تقدم بر «دوستی» دارد. از این روست که در همین زیارت عاشورا از خداوند این گونه درخواست می کنیم: «ففَـاَسْئَل الـلَهَ الَذى اَکرَمَنـى بِـمَـعْـرِفَـتِـکـمْ وَ مَـعْـرِفَــةِ اَوْلِـیـائِـکـمْ»؛ درخواست می کنم به معرفت شما و دوستان شما مرا گرامی سازد. در این فراز کرامت شیعه مبتنی بر معرفت معصومین و دوستان آنها شده است. پس برای رسیدن به کرامت، ابتدا باید به اهل بیت و اولیای ایشان(علیهم السلام) معرفت داشت و این معرفت سبب محبت و دوستی شده و شخص را به سعادت می رساند.
در باب محبت به معصومین (علیهم السلام)، آنچه در ظاهر میان مسلمین و خصوصاً شیعیان مشاهده می شود، عشق سرشار و خالصانه به ساحت این بزرگواران است. حضور انبوه در مشاهد مشرفه و سفرهای زیارتی بسیار به قصد زیارت مضاجع شریف ایشان و برگزاری مراسم موالید و عزاداری برای ایشان نشانی از این ارادت و محبت مردم به حضرات معصومین(علیهم السلام) است. نمونه بارز این ارادت در ماه محرم و عزاداری امام حسین(علیه السلام) و نیمه شعبان در ولادت حضرت حجت(عج) دیده می شود، اما مرتبه دیگر تولی که به آن اشاره شد مع الاسف در میان شیعیان صبغه و شور کمتری دارد.
به طور نمونه - و به مناسبت این نوشتار- نواب اربعه حضرت ولی عصر(عج) در دوران غیبت صغری تا چه میزان میان شیفتگان آن حضرت شناخته شده هستند؟ 15 شعبان سالروز وفات نایب چهارم ایشان «علی بن محمد سمری» و 18 شعبان سالروز رحلت نایب سوم ایشان «حسین بن روح نوبختی» (رضی الله عنهما) است. چه تعداد هیأت و محفل مذهبی این مناسبت ها را گرامی می دارند؟ چه تعداد کتاب و اثر مکتوب در معرفی این بزرگواران چاپ شده است؟ نام چند هیأت، میدان، خیابان، مدرسه، مسجد و ... در کشور امام زمان(عج) به نام نواب خاص ایشان نام گذاری شده است؟
مزار مطهر این چهار مرد پاک شیعه در کاظمین است. آیا خیل زائرینی که به سفر عتبات عالیات مشرف می شوند به زیارت این قبور مطهر می روند؟ آیا مطلع هستند نایبان خاص و امین مولای شان در این شهر مدفون هستند؟ برای اینکه این امور به عنوان دغدغه و سپس برنامه در بیاید لازم است در دل محبتی نسبت به ایشان ایجاد شود؛ محبتی که بیان شد متفرع بر معرفت است و متأسفانه در معرفت بخشی در این باره آن چنان که شایسته است همت و حمیت نشده است. شیخ عباس قمی محدث بزرگ شیعه در کتاب شریف مفاتیح در باب زیارت نواب اربعه حضرت حجت(عج) در تجلیل و تعظیم ایشان می نویسد: «بدانکه از جمله تکالیف زائران در ایام توقف در شهر مقدس کاظمین رفتن به بغداد، برای زیارت این چهار نایب خاص امام عصر (صلوات الله علیه) است که حتی اگر قبر هر یک از آنها در شهرهای دوردست قرار می داشت، شایسته بود انسان راه های سخت و طولانی را طی کند و رنج و سختی سفر را به جان بپذیرد و به فیض زیارت آنها نائل شود، زیرا در میان همه اصحاب خاص امامان (علیهم السلام) کسی به بزرگی و جلالت قدر ایشان نمی رسد. اینان نزدیک هفتاد سال به منصب سفارت و وساطت میان امام (علیه السلام) و مومنان فائز شدند و بر دست ایشان کرامات بسیار و خوارق عادات بی شمار جاری گردید و گفته شده بعضی از علما قائل به عصمت ایشان شده اند.»
سپس، نکته ناب و جالبی که شیخ عباس به آن اشاره و تأکید می کند لزوم توسل به نواب اربعه است. ایشان با بیانی تأثیرگذار می نویسد: «مخفی نیست که همچنان که این بزرگواران در زمان حیات خود، واسط میان ولی عصر (صلوات الله علیه) و مردم بودند و از جمله مناصب ایشان، رساندن درخواست ها و نامه های حاجات مردم به آن حضرت بود، اکنون هم به همان منصب شریف مفتخرند و باید نامه های حاجات که در سختی ها نوشته می شود توسط ایشان، به آن حضرت برسد... خلاصه، فضایل و مناقب ایشان بیشتر از آن است که ذکر شود و همین اندازه برای ترغیب زائران، برای درک فیض زیارت شان کافی است.» در واقع همان گونه که در دوران غیبت صغری شیعیان حضرت برای درخواست حاجات و پاسخ سوالات خویش رو به نواب اربعه می آوردند و آنها را واسطه می کردند، اینک و در دوران غیبت کبری نیز این چنین است و برای عرض حاجات باید به این چهار عالم بی بدیل توسل کرد. برای این منظور باید اعتقاد و اعتماد به ایشان داشت و شأن و منزلت آنان را شناخت، آنگاه با محبت و ارادت رو سوی آنها کرد.
باید توجه داشت این بزرگواران امین و یار صدیق حضرت ولی عصر(عج) بوده اند و اگر کسی در دل محبت امام زمان(عج) را دارد باید محبت نواب او را نیز در دل بپروراند که این امر بی شک سبب رضایت و خشنودی حضرت نیز خواهد بود. چه بسا در دوران غیبت صغری افرادی که در نیابت اینان تشکیک و تردید کردند، مورد غضب و حتی لعن حضرت قرار گرفتند.
همان گونه که حضرات معصومین (علیهم السلام) باب الله هستند و دروازه همه معارف الهی، دری که خداجویان برای ورود به ساحت قدس الهی، قصدش می کنند، چنانچه در زیارت آل یاسین است: «السلام علیک یا باب الله و دیان دینه» برای ورود به ساحت مقدس حضرت حجت (عج) نیز ادب اقتضا می کند شخصی آبرومند را واسطه قرار دهیم، چنانچه در زیارت نامه نواب اربعه نیز می خوانیم: «أَشْهَدُ أَنک بَابُ الْمَوْلَى»؛ گواهی می دهم که تو دروازه فیض مولایی و باز در اثنای آن، این گونه به ایشان سلام می دهیم: «السلاَمُ عَلَیْک مِنْ بَابٍ مَا أَوْسَعَک وَ مِنْ سَفِیرٍ مَا آمَنَک وَ مِنْ ثِقَةٍ مَا أَمْکنَک» سلام بر تو، سلام بر تو به خاطر دریچه فیض امام بودن، چقدر پهناور است آن دریچه و چه نیکو سفیر امینی بودی و چه پا بر جا مورد وثوقی بودی.» این همان مطلبی است که شیخ عباس با ظرافت آن را بیان کرده است. در واقع همان گونه که باب و در وسیله ارتباط است که هر کسی بخواهد به طور صحیح وارد خانه ای شود باید از آن وارد گردد، نواب اربعه هم باب و در هستند، هر کسی می خواهد بهره ای از کمالات امام زمان(عج) ببرد، باید از این طریق قدم بردارد و از این باب و در بیاید و الا با دیوارها برخورد می کند و به حریم امام راهی نمی یابد. از سوی دیگر گاهی انسان می خواهد به محضر شخص بزرگی شرفیاب شود و بوسه ای بر دست عالم ربانی بگذارد و ادای احترامی نسبت به شخصیتی داشته باشد ولی به دیدار خود او موفق نمی شود؛ بر آستان و در خانه او بوسه ای می زند و به باب او ادای احترامی می کند و از آستان او تبرک می جوید. ادای احترام و توسل به نواب اربعه در واقع احترام و تکریم و ابراز ارادت به حضرت بقیه الله(عج) است. همین مطلب در زیارت نامه ایشان این گونه عنوان می شود: «یَا حُجةَ الْمَوْلَى وَ بِک إِلَیْهِمْ تَوَجهِى وَ بِهِمْ إِلَى اللهِ تَوَسلِى»؛ ای حجت مولا، روی من به وسیله تو به سوی ایشان است و به سبب آنان است توسلم به سوی خدا. یعنی توجه به یکی از نواب اربعه در واقع توجه به حضرت حجت است و توجه به حضرت حجت توسل به خداست. به این ترتیب پیوند زیارت و توحید مشخص می شود.
در فراز دیگر این زیارت نامه که آن را به جناب ابوالقاسم حسین بن روح(ره) نسبت داده اند می خوانیم: «جِـئْتُـک مُخْلِصاً بِتَوْحِیـدِ اللهِ وَ مُوَالاَةِ أَوْلِیَائِهِ وَ الْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِهِ وَ مِنَ الذِینَ خَالَفُوک»؛ به خدمتت آمدم، در حال اخلاص به یگانگی خدا و دوستی با اولیای خدا و بیزاری از دشمنان ایشان و از کسانی که با تو مخالفت کردند. در این فراز زیارت نواب اربعه توأمان با توحید خالصانه و دوستی با دوستان خدا و بیزاری از دشمنان خدا عنوان شده است تا همان گونه که در صدر نوشتار بیان شد نشان از این باشد که تولی و تبری ریشه در توحید و محبت الهی دارد و اگر به عنوان مثال به زیارت جناب حسین بن روح یا سایر نواب می رویم در واقع نوعی عبادت و تقرب به خداست. بیان پایانی این فراز نشان می دهد مقام و منزلت نائب حضرت تا حدی است که حتی باید از مخالفان او هم اعلام برائت کرد؛ چرا که همان گونه که گذشت مخالفت با نواب خاص یا عام حضرت حجت به معنای مخالفت با حضرت حجت(عج) و در نهایت مخالفت با خداست !
اما سر این همه بزرگی و تکریم یاران حضرت در چیست؟ با توجه به آنچه در زیارت نامه آمده است تبعیت محض از امام زمان(عج) و تکلیف مداری و ولایت مداری دلیل اوج گرفتن ایشان است.
«أَدیْتَ عَنْهُ وَ أَدیْتَ إِلَیْهِ مَا خَالَفْتَهُ وَ لاَ خَالَفْتَ عَلَیْهِ ...أَنک مَا خُنْتَ فِى التأْدِیَـةِ وَ السفَارَةِ»؛ از جانب او انجام وظیفه کردی و نسبت به او ادای تکلیف کردی، با او مخالفت نکردی و علیه او به مخالفت برنخاستی ... و اینکه در ادای وظیفه و سفارت خیانت نکردی.» از این روست که ایشان بندگان خاص خداوند می شوند؛ «أأَشْـهَـدُ أَن الـلـهَ اخْتَصک بِـنُورِهِ حَتى عَایَنْـتَ الشخْصَ فَأَدیْتَ عَنْهُ وَ أَدیْتَ إِلَیْه»؛ گواهی می دهم که خدا تو را به نورش اختصاص داد، تا آن حضرت را به وضوح دیدی پس از جانب او و نسبت به او ادای وظیفه کردی.
معرفت به یاران خاص حضرت حجت(عج) علاوه بر اینکه جزء تولی و تبری است این خصوصیت را دارد که می تواند ما را با وجود بی نهایت مولای آنها نیز تا حدودی آشنا کند. اگر شاگردان و خادمان و یاران مولا که ریزه خوار خوان اویند این گونه عظیم و والامقام هستند، امام و مقتدای آنان چه جایگاه و منزلتی دارد؟ از سوی دیگر این معرفت به ما این امید را می دهد که رسیدن به مقامات بالای معنوی و شخصیتی برای غیر معصومین(علیهم السلام)- به معنای خاص- نیز ممکن است و این مقامات دست نیافتنی نیست.


» نظر
title=