پيام
+
دختر براي حل مسئله استاد رفت پاي تخته; لبه چادرش روي زمين کشيده ميشد
پسر يه چشمک به دختر پشت سري انداخت روشو برگردوند و با نيشخندي گفت: بچه ها به شريفي بسپريم لازم نيس امروز کلاس رو جارو بزنه (خنده کلاس)
دختر خيلي جدي و آروم برگشت و رو به پسر گفت:
پس کي ميخواد تو رو جمع کنه!؟
همون صداها اين بار بلندتر خنديدن!!

*قاصدک و شاپرک*
91/2/30
محمد_عابديني
:)
* کميل *
قديمي بود ، اما باز هم جذابيت داشت برام
تبسم بهار ♥
:)