شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ ما بازيگراني نيستيم كه خدا كارگردان ما باشد... بلكه ما كاراكترهاي يك رمانيم كه خدا نويسنده ماست!‏
ياس-15
90/10/24
دوستان حتما در مورد جمله بالا نظر بدهند البته با تامل
احساس جبر کردم
نفهميدم معنيشو!
يه کم بحث کنيم...حوصله ام از اينهمه کپي سر رفته
اين كپي نيست بحث كن ...
براي اينکه کپي نبود من جواب دادم
شما خودتون قائل به صحت نگرش اين نوشته هستيد؟
بله ...
خب کاراکتر مجبور است طبق ديالوگ بازي کند...و دخالتي در ابتدا و انتهاي قصه ندارد
فرق يك آدم در يك رمان با يه بازيگر چيه ؟
نه!!!مسئله را مبهم نکنيم،مگر غير اين است که کاراکترهاي رمان طبق نظر نويسنده سياه يا سفيد و حتي خاکستري هستند؟
كاراكترهاي رمان كي هستند ؟
اگه بقيه بحث نمي خاهند بحث كنند بريم خصوصي!!!!
مشکلي نداره...همين جا خوبه/کاراکترهاي رمان زاييده تفکر نويسنده!ممکن است گاهي با ناجوانمردي از قصه حذف شوند..
بازيگر و كارگردان اين گونه نيستند؟
قائل به اون هم نيستم...بنظر من امري است بين الامرين!
يعني چه ؟
جبر و اختيار را تشريح کنم؟
به نظرم اصلا اين بحث به جبر و اختيار ربطي نداره ....
پس به چي مربوط ميشه؟حكمروائي انتزاع!
بحث بايد كرد ...
از کجا؟وارد ماترياليسم ديالکتيک بشيم؟
چي شد؟
جناب آيتي!
بقيه هم نظر بدهند ...
فک نکنم کسي وارد بحث بشه
بگيد جناب عابديني هم وارد بشن
فايده اي نداره...بهتره من برم:(
كجايند اهل بحث؟
لالا
يعني از ديشب تا حالا رفتند لالا
سلام. اولش چند بار خوندم ولي هر جفتش به نظرم يکي اومد! يعني يه جورايي در هر دو مورد ما هيچ کاره ايم...تفاوتي نديدم بينشون. دوباره چندين بار ديگه خوندم اين معنا به ذهنم اومد که؛ اگه بازيگر بوديم و خدا کارگردان خدا مارو ميچرخوند و ميگردوند و قدم به قدم و حرف به حرف ميگفت چي بگو چي نگو چي کار بکن چي کار نکن ووو اما وقتي ما کاراکتر ميشيم و خدا نويسنده يه مايه و نقش و اصولي برامون تعريف شده و
راه کلي مشخص شده و به قولي خمير مايه ريخته شده هر کدوم تو رمان زندگي نقشي رو ايفا مي کنيم. به بيان درست تر در مورد دوم خدا خالق ماست با تمام ويژگيهاي يک خالق و ما هم مخلوقشيم با تمام ويژگيها و وظايف يک مخلوق.
البته شما گفتيد به نظرم اينجا اصلا جبر و اختيار مدنظر نيست ولي فکر مي کنم جبر و اختيار ناخودآگاه با ديدن اين جملات تو ذهن آدم مياد. برداشت و نظر من درباره ي اين جمله بود. نمي دونم حرفهام چقدر درسته چقدر غلطه.
واقعا شما يه قصه بنويسي يا يه فيلم رو كارگرداني تفاوتي حس نميكنيد؟
خب گفتم که، اولش اينطوري به نظرم اومد. اينهمه حرف زدم شما فقط اولش رو ميگي!:)
ما جملات حكيمانه ميگيم فكر كنيد در موردش .... دي
كارگردان يك نفر و بازيگر شخصي ديگره ...
نظري نبود ؟
سوال همينه !!!!!!!!! فرقي نداره ؟
كارگردان و بازيگر دو نفرند ولي نويسنده و كاراكتر ...؟
اما بازيگرها خارج از كارگردان هستنند ...
ياس-15
سلام.ظاهرا منظور شما در جدا بودن يا نبودن مخلوق از خالقه ولي کلا بازي و بازيگري چه به شکل نوشته ونويسندگي و چه به شکل اجرا و نمايش هر دو به قول دوستان يادآور جبر هست. اين تشبيه از يه بعد درست و از بعد ديگه نادرسته!
دقت بفرماييد اصلا بحث جبر و اختيار نيست ... جهت درستشو شما بفرماييد
ياس-15
متوجه کلامتون هستم. مي خواهيد بگيد جدا از خالق نيستيم مثل من و افکارم درسته؟ من مي گم جملتون غلط اندازه نه اينکه بعد درستي نداره
غلطش كجاست؟
ياس-15
غلطش همونيه که دوستان اشاره کردند. در مثال کارگردان و نويسنده و بازيگري و کارکتر بودن اختياري برا فرد نيست و خودتون مي دونيد بحث جبر و احتيار چه دنباله هايي داره
ياس-15
هر مثالي از يه بعد مقرب و از يه بعد مشبه هست ولي در تشبيه وجه شبه بايد مشخص باشه و در مورد خدا بايد دقت کرد چه تشبيهي به کار مي ره چون مي تونه تبعات داشته باشه براي ذهن مخاطب نا آشنا
ياس-15
ضمنا همين جدا نبودن خالق و مخلوق هم اگر به خوبي جا نيفته مي تونه معني ديگري براي ذهن داشته باشه که قطعا مد نظر شما نيست با تمام احترام بايد بگم ذکر اين بحث هاي فلسفي براي جمع عمومي اين جا که معلوم نيست تا چه حد به مباحث فلسفي آشنايي داشته باشن و در حد يه خط خيلي مناسب نيست.موفق باشيد
شما اگر يک ادمي تو ذهنت تصور کني اون ادم مي تونه در مورد جبر يا اختيارش حرف بزنه ؟
ياس-15
اخوي منظور رو نگرفتيد. آدم تو ذهن من در مورد جبر يا اختيار زماني حرف مي زنه که من اراده کنم، همين طور در مورد کارکتري که مي گفتيد و اين مي شه جبر درحاليکه لب مطلب شما بيان جبر نيست ولي مثالتون اين منظور رو نمي رسونه و اتفاقا کمک خوبي در راستاي بحث جبر هست
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله خرداد ماه
vertical_align_top